مقالات
حوزه های تخصصی:
ارتباطات علمی در بین دانشمندان نقش بسیار مهمی دارد. برای نمونه، حجم انبوهی از اطلاعات از طریق دیدارها و یا سایر روش های ارتباطی میان دانشمندان به دست می آید و یا منتقل می شود. نتایج برخی پژوهش ها در مورد این ارتباطات و تعاملات نشان می دهد که ارتباطات در بین اساتید دچار ضعف شده است و سطح نازل ارتباطات باعث فقدان بهره وری علمی و عدم تولید اندیشه های جدید می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی آسیب شناسانه ارتباطات علمی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه های (دولتی) استان ایلام بر اساس نظریه کالینز بود که مواردی همچون مناسک تعامل، سرمایه فرهنگی و انرژی عاطفی را مدنظر قرار داده است. روش مطالعه، کمّی و پیمایش بود و داده ها با کمک پرسشنامه محقق ساخته از اعضای هیئت علمی دانشگاه های ایلام (دولتی) گردآوری شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، ۱۷۰ نفر محاسبه شده و روش نمونه گیری، طبقه بندی (متناسب) بود. نتایج نشان داد در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه های ایلام، مناسک تعامل در سطح متوسط، انرژی عاطفی زیاد و فضای توجه نمادین ضعیف است. همچنین بین «مناسک تعامل» و «ارتباط با حوزه پژوهشی مشهور»، بین «افزایش سرمایه فرهنگی» و «افزایش فضای توجه نمادین» و «ارتباط بیشتر با حوزه پژوهشی مشهور»، بین «افزایش انرژی عاطفی» و «افزایش فضای توجه نمادین» و «ارتباط بیشتر با حوزه پژوهشی مشهور» و همچنین بین «خلاقیت» از طریق «فضای توجه نمادین» و «ارتباط با حوزه پژوهشی مشهور» رابطه معنادار وجود دارد.
چالش های اجتماعی و فرهنگی زنان شاغل: شرایط، راهبردها و پیامدها (مورد مطالعه: معلمان زن شهر گلپایگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با روش شناسی کیفی و با روش نظریه مبنایی با هدف تبیین جامعه شناختی چالش های اجتماعی و فرهنگی زنان معلم شاغل در شهر گلپایگان صورت پذیرفته است. بر این اساس ۱۵ نفر از زنان معلم ساکن در شهر گلپایگان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و طی مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد واکاوی قرار گرفتند. داده های حاصل از مصاحبه به روش کدگذاری سه گانه باز، محوری و گزینشی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از ۶۶۶ کد باز، ۸۱ مقوله فرعی و ۱۶ مقوله اصلی در قالب مدل پارادایمی پیشنهادی اشتراوس و کوربین قابل بیان است. یافته ها نشان داد ازجمله عللی که باعث بروز چالش های اجتماعی و فرهنگی در بین معلمان زن شهر گلپایگان شده، مشکلات و محدودیت های کاری، نابرابری های حاکم بر مناسبات کاری، هنجارهای فرهنگی حاکم بر جامعه، تعارض نقش خانواده-کار و پایین بودن سطح دستمزدها و فشار اقتصادی ناشی از آن است. همچنین، ۴ مقوله آموزش و توسعه فرهنگی، برخورداری از حمایت اجتماعی، بازتعریف قوانین در راستای تساوی حقوق زنان و بهینه سازی ساختارهای آموزشی و فرهنگی در آموزش و پرورش از بسترهای کاهش دهنده چالش های اجتماعی و فرهنگی زنان معلم به شمار می روند. شرایط مداخله گر که سهم بسیاری در کاهش چالش های زنان شاغل دارد شامل ۲ مقوله اصلیِ زمینه سازی شرایط اقتصادی و رفاهی و انعطاف پذیری در شرایط کاری می باشد. معلمان زن از ۲ مقوله به عنوان استراتژی و راهبردهای مؤثر در مواجهه و سازگاری با چالش های اجتماعی و فرهنگی پیش روی خود بهره می گیرند که شامل مدیریت زمان خانواده –کار و رشد توانمندی های فردی است. ازجمله پیامدهای حاصل از این مواجهه با چالش ها، کاهش مشکلات خانوادگی و فردی و همچنین کاهش توسعه پایدار در جامعه است و البته استقلال و توانمندسازی زنان در اثنای مواجهه با چالش های متعدد، از دستاوردهای مثبت رویارویی با بروز این چالش ها است.
فساد مالی؛ هم کنشی عاملان مستعد و ساختارهای معیوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های پیش روی دولت ها، فساد اداری شامل اختلاس، تقلب، رانت خواری، سوءاستفاده و خیانت در بیت المال است. پژوهش حاضر مهم ترین دلایل ایجادکنندهٔ این نوع از فساد را با روش نمونه گیری هدفمند از طریق مصاحبه با ۸ نفر محکوم به فساد مالی واکاوی کرده است. با بررسی داده ها، شرایط و زمینه های منجر به فساد مالی با سه مضمون فراگیر «شخصیت های فسادآفرین»، «سازمان های تبعیض آفرین نارسا» و «ساختارهای ناکارآمد فساد» استخراج شده اند. طبق یافته ها، ساختار و عاملیت در ارتکاب به فساد مالی به صورت شبکه ای در هَم کُنشی با یکدیگر قرار می گیرند؛ به این معنی که سطوح سازمانی و ساختاری و ویژگی های شخصیتی عاملان در یک ساختار شبکه ای و یک رابطهٔ تشدیدکننده یا ترقیق کننده، بسترساز ارتکاب به فساد مالی می شوند. بر اساس یافته ها می توان گفت ابعاد مختلف سازمانی و ساختاری با هم و همین طور با دلالت های عامل گرا با یکدیگر در یک ساختار شبکه ای، می توانند عاملان مستعد و ساختارهای معیوب را به هم نزدیک تر و بستر ارتکاب به فساد را مساعدتر کنند. ساختار و عاملیت دو روی یک سکه اند و کنشگران حین کنش متقابل و در اثر تکرار رفتارها، ساخت را بازسازی می کنند و افراد هم زمان با به وجودآوردن جامعه و ساختارهای آن، خود نیز تحت تأثیر قرار می گیرند.
خانواده ایرانی و تحولات فرهنگی-اجتماعی: تحلیل نسلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده ایرانی محل استقرار، حضور و عمل سه نسل متفاوت است. با توجه به تغییرات رفتاری و نگرشی خانواده ایرانی در چند دهه اخیر، توجه به این تغییرات در میان نسل ها اهمیت دارد، زیرا آن ها به طور متفاوتی در معرض تغییرات بوده اند و درنتیجه تغییرات اجتماعی را به گونه ای متفاوت درک، باور و عملیاتی کرده اند. درک تفاوت های نسلی می تواند به شناخت تغییرات رُخ داده در خانواده و همچنین پیش بینی پتانسیل موجود برای تغییرات آینده خانواده کمک کند. این مطالعه با استفاده از روش تحلیل ثانویه کمّی، به تحلیل داده های «طرح پیمایش ملّی خانواده» (۱۳۹۶) در بین ۵۰۰۰ نفر از افراد متأهل ساکن در مناطق شهری کشور با هدف آگاهی از نظرات آن ها در زمینه مسائل مربوط به خانوار و خانواده شامل ازدواج، نگرش های جنسیتی، ساختار قدرت و خشونت خانگی پرداخته است. بر اساس نتایج این مطالعه، شاهد نگرش مثبت و سنتی نسل های مختلف خانواده ایرانی به ازدواج و همزمان رشد نگرش مدرن به ازدواج (نگرش مدرن به ازدواج، توجه بیشتر به معیارهای مدرن همسرگزینی و الگوی فردمحور) در میان نسل سوم خانواده ایرانی هستیم. از نظر خشونت خانگی شاهد کمترین میزان خشونت در نسل سوم خانواده ایرانی هستیم و همچنین ساختار قدرت در نسل سوم متمایل به الگوی خانواده مدنی شده است.
تحلیل روایت تجربه زیسته ساکنان مناطق مرزی از مصائب حیات اجتماعی (مورد مطالعه: روستای هانی گرمله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرزنشینان بیش از سایرین تحت تأثیر وضعیت مرزها هستند و هر تغییری در روابط بین الملل یا درون مرزهای کشور، بر زندگی روزمره و زیست جهان آن ها تأثیرگذار است. در وضعیت کنونی، یک مرز سازمان یافته می تواند چالش ها و فرصت هایی را برای افراد ساکن در آن فراهم کند. این چالش ها و فرصت ها یا ذاتی مناطق مرزی اند و یا این که در نتیجه شیوه سیاست گذاری های اِعمال شده در این مناطق به وجود آمده اند. بنابراین پرداختن به تجربه زیسته مرزنشینی اهمیتی استراتژیک در بُعد سیاست گذاری دارد. در این پژوهش به بررسی تجربه زیسته ساکنان مناطق مرزی از مصائب حیات اجتماعی روستای هانی گرمله واقع در نوار مرزی شهرستان پاوه پرداخته شد. منظومه مفهومی ما برگرفته از مرزنشینی، مصائب اجتماعی و جامعه بیم زده (ریسک) الریش بک بود. روش تحقیق حاضر کیفی و مبتنی بر تحلیل روایت بود. شیوه نمونه گیری هدفمند و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته است. نتایج نشان داد که تفاوت زیادی بین روایت مرزنشینان از زندگی شان با وضعیت زندگی در مناطق مرکزی وج ود دارد و در بیان علت به وجودآمدن این وضعیت، اکثراً بر ویژگی ها و وضعیت اقتصادی و فرهنگی خود تأکید می کنند. مصاحبه شوندگان با مضامینی نظیر «تمایز زندگی مرزنشینان با دیگر مناطق»، «درهم تنیدگی حیات اجتماعی و زندگی مرزنشینی»، «مخاطرات مراودات مرزی»، «حک شدگی اقتصاد کولبری»، «درحاشیه بودن»، «ضعف امکانات، خدمات و زیرساخت های مرزی»، «به حاشیه رفتن مسائل زیست محیطی در مناطق مرزی» و نظایر آن، حس متفاوت بودن از دیگ ران را تجربه می کنن د. در این پژوهش سوژه های مطالعه (ساکنان روستای مرزی)، استراتژی ها و راه های برون رفت از این مشکلات را در مواردی مانند تغییر نگاه کارگزاران توسعه به مرز، اقدامات توسعه ای عاجل و ایجاد امکانات و گسترش خدمات جستجو می کنند.
واکاوی تجارب ازدواج زودهنگام دانش آموزان دوره متوسطه در شهر میمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال واکاوی کیفی تجارب ازدواج زودهنگام دانش آموزان در مقطع متوسطه شهر میمند است. این مطالعه جزو پارادایم تفسیری و ماهیت آن کیفی است و با روش نظریه زمینه ای با رویکرد اشتروس و کوربین صورت گرفته است. با استفاده از طریق نمونه گیری هدفمند با استراتژی نمونه گیری نظری با ۱۵ نفر از دانش آموزان دوره های متوسطه اول و دوم که در سنین کمتر از هجده سال ازدواج کردند، مصاحبه های عمیق صورت گرفت. همزمان با جمع آوری داده ها، کدگذاری و تحلیل یافته ها انجام گرفت. یافته ها شامل ۶۲ مقوله فرعی، ۱۲ مقوله اصلی و مقوله مرکزی تحت عنوان «ازدواج زودهنگام به مثابه فقدان صدا و عاملیت دختران دانش آموز» بود. نتایج این پژوهش نشان داد که در بافت سنتی و طایفه ای محل زندگی دختران و تحت شرایط مداخله گر بحران هویت در دوران نوجوانی، ازدواج زودهنگام در سنین مدرسه اتفاق می افتد. شرایط علّی که در بروز این پدیده نقش ایفا نمودند، پدرسالاری، مشکلات اقتصادی و فقر معیشتی و محیط نابسامان خانواده دختر بودند. کنش هایی که در پاسخ به پدیده ازدواج زود هنگام ارایه شد شامل تجربه جنسی، چالش های تحصیلی، کودک مادری، خشونت خانگی و آثار روحی و روانی بودند. پیامدهای ازدواج زودهنگام نیز به شکل نابسامانی زندگی زناشویی و طلاق در سنین نوجوانی رُخ داده است.
بررسی کیفیت زندگی به مثابه شاخص توسعه اجتماعی در بین استان های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی به مثابهٔ یکی از مهم ترین شاخص های توسعهٔ اجتماعی، اصلی ترین هدف اجتماعی کشورهاست، اما دانش موضوعی آن در ایران به شناخت دقیق از وضعیت موجود نرسیده است و نتوانسته در هم کنشی با سیاست گذاری به تغییر و بهبود در این زمینه کمک نماید؛ بنابراین، سنجش وضعیت موجود کیفیت زندگی از طریق شاخص های معرف و قابل استناد در مناطق مختلف کشور ضروری است. این مقاله به کیفیت زندگی به مثابهٔ شاخص توسعهٔ اجتماعی پرداخته و در چهارچوب روش تحلیل ثانویهٔ کمّی، پس از رفع چالش های متدولوژیک و دستیابی به ۴۲ معرف در دو دسته شاخص عینی و ذهنی، به بررسی و رتبه بندی آن ها بر مبنای میانگین کشوری پرداخته است. نتایج بررسی کیفیت زندگی در ایران، شکاف و پراکندگی بین استان ها را نشان داد. بر این اساس، میانگین کیفیت زندگی فقط در استان های تهران، یزد، سمنان، بوشهر، اصفهان، البرز، مازندران، قزوین و مرکزی بالاتر از میانگین کشوری است و امتیاز آن در سایر استان ها پایین تر از میانگین کشوری است.
بررسی تجربی ارتباط بین دین و سرمایه اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چهارچوب تحلیلی سرمایهٔ اجتماعی تأکید دارد بر جامعه پذیری افراد که از مشارکت در گروه های انجمنی ناشی می شود، و این که چگونه این جامعه پذیری در خدمت القای هنجارهای خاص مشترک و تشویق کنش اجتماعی همیارانه و مشارکتی است. طرفداران چهارچوب سرمایهٔ اجتماعی معتقدند زندگی انجمنی، کارکردهایی برای ایجاد اعتماد، تقویت شبکه های اجتماعی گسترده و تثبیت هنجارهایی دارد که نظام های اجتماعی سالم را حفظ و توانمند می سازد. در این راستا، «دین» به عنوان یکی از عوامل مهمِ تولید و تقویت سرمایهٔ اجتماعی در جوامع مطرح شده و استدلال هایی توسط جامعه شناسان در معقول سازی این رابطه اقامه گردیده است. در پژوهش حاضر، ابتدا استدلال های معطوف به مکانیسم های تولید سرمایهٔ اجتماعی توسط دین به فرضیاتی در خصوص چگونگی ارتباط دین با سرمایهٔ اجتماعی ترجمه گردید. سپس، تلاش شد با واحد تحلیل قراردادن «شهرستان» و استفاده از داده های ثانویه، اعتبار این فرضیات با روش تطبیقی درون کشوری در ایران مورد آزمون تجربی قرار گیرد. یافته های مربوط به آزمون تجربی فرضیات این تحقیق نشان داد حتی هنگامی که اثرات شاخص های مختلف توسعه یافتگی کنترل و حذف شود، دین هنوز هم عاملی تأثیرگذار بر تقویت سرمایهٔ اجتماعی در ایران است.
کاربست روش شناسی کیو در شناسایی الگوهای ذهنی مردم شهر اصفهان در مورد فرزندآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوهای ذهنی و نگرشی، از تعیین کننده های مهمِ تمایلات و رفتارهای فرزندآوری زوج هاست. این مطالعه با به کارگیری روش شناسی کیو، درصدد شناسایی دیدگاه ها و الگوهای ذهنی رایج در بین مردم شهر اصفهان در مورد فرزندآوری بوده است. برای اجرای مطالعه، با استفاده از مصاحبه های عمیق با ۳۰ زن و مرد اعم از مجرد و متأهل با استراتژی نمونه گیری حداکثر تنوع، ۷۵ گزاره استخراج شد. سپس، از ۴۸ مشارکت کنندهٔ دیگر خواسته شد تا گزاره های کیو را در یک توزیع نرمال در مقیاس ۷- تا ۷+ طبقه بندی کنند. بر اساس تحلیل نتایج، چهار الگوی ذهنی رایج در جامعهٔ موردمطالعه به دست آمد که شامل «الگوی ذهنی فرزندآوریِ معطوف به اقتصاد»، «الگوی ذهنی فرزندآوریِ رفاه طلبانه»، «الگوی ذهنی موافق فرزندآوری» و «الگوی ذهنی مخالف فرزندآوری» بود. شناسایی الگوهای ذهنی به سیاست گذاران و برنامه ریزان این امکان را می دهد که در مورد سیاست های مشوق فرزندآوری، تصمیمات مؤثرتری اتخاذ کنند و از سوی دیگر این سیاست ها از سوی مردم که مخاطبین سیاست ها هستند، قابل پذیرش باشد. پژوهش حاضر، یک مطالعهٔ اکتشافی اولیه در این زمینه است و تحقیقات بیشتری لازم است تا سنخ شناسی به دست آمده را در پیمایش های وسیع تری به کار بندند.
تبیین رابطهٔ هویت مذهبی و موقعیت اجتماعی با احساس طرد اجتماعی در بین دو گروه دانشجویان شیعه و سنّی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشکده های علوم اجتماعی دانشگاه های تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم این که نابرابری، فاصله و طردشدگی اجتماعی در جوامع وجود داشته است، نمی توان از تأمل در چرایی، چگونگی و پیامدهای آن برای گروه های مختلف و نظام های اجتماعیِ دارای تنوع و تکثر امروز، چشم پوشی کرد. وضعیت پیچیده و آسیب زای طرد اجتماعی زمانی اتفاق می افتد که افراد یا گروه ها، نمی توانند در فعالیت های معمولِ جامعه، خواه ازنظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا به خاطر جدایی مکانی به طورکامل مشارکت کنند. پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطهٔ هویت مذهبی و احساس طرد اجتماعی با در نظر گرفتن متغیر واسط موقعیت اجتماعی در میان دو گروه دانشجویان شیعه و سنّی و بهره گیری از سه رویکرد نظری همبستگی، تخصصی سازی و انحصاری و نیز نظریه های دورکیم، مارکس، وبر، گیدنز، جیبرون، بوردیو و زیبرا انجام شده است. نمونه آماری شامل ۲۶۹ نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده های علوم اجتماعی سه دانشگاه علامه طباطبایی، تهران و شهید بهشتی بوده است. مطابق نتایج تحلیل های دومتغیری، بین میزان هویت مذهبی با احساس طرد اجتماعی رابطهٔ مستقیم و بین موقعیت اجتماعی و احساس طرد اجتماعی رابطهٔ معکوس وجود دارد. تحلیل رگرسیون چندمتغیره بیانگر آن است که متغیرهای واردشده به معادله توانسته اند بیش از یک سوم از واریانس احساس طرد اجتماعی در بین دانشجویان را تبیین کنند. نتایج تحلیل مسیر نیز حاکی از آن است که متغیرهای هویت مذهبی و قومیت رابطهٔ مستقیم و متغیر موقعیت اجتماعی رابطهٔ معکوسی با احساس طرد اجتماعی دارند.
زیست جهانِ شکاک و انکارِ اجتماعی ویروس؛ نظریه ای زمینه ای در پاندمی کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پاندمی کووید-۱۹ یکی از برجسته ترین چالش های سیاسی، اجتماعی و پزشکی سدهٔ اخیر بود. از مهم ترین راهبردهای اجتماعی در مواجهه با انتشار ویروس، رفتار سالم است و این امر متضمن پذیرش اجتماعی آن. باوجوداین، از ابتدای همه گیری در همهٔ کشورها، بخشی از شهروندان ویروس و بیماری را انکار می کردند. هدف مطالعهٔ کیفی حاضر، کشف و واکاوی انکار این بیماری در استان کردستان است. بر این اساس، سؤال پژوهش این است که چه دلایل و زمینه های اجتماعی به شکل گیری انکارِ ویروس در همه گیری می انجامد. داده ها از طریق مصاحبهٔ نیمه ساختاریافته با ۲۰ نفر از کسانی که ویروس و بیماری را انکار می کردند جمع آوری و با روش نظریهٔ زمینه ای تحلیل شد. مضامین تحقیق ذیل ۲۲ مفهوم اساسی و ۵ مقولهٔ عمدهٔ پزشکینه سازی تعمدی، کوچک پنداری زیستی، اضطراب اجتماعی و ابتلا، تقدیرگرایی و برساخت اجتماعی ویروس برساخت شد. مضمون مرکزی تحقیق زیست جهانِ شکاک است که بخشی از برساخت پزشکینه شدهٔ همه گیری کووید-۱۹ به شمار می رود.
مطالعه پدیدارشناختی معنای توسعه در بین مناطق حاشیه نشین شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه ساختاری اجتماعی-فرهنگی دارد؛ بدین جهت مطالعه ساختار فهم آن در بین مناطق حاشیه نشین، می تواند بهره مندی اکثریت جامعه از آثار توسعه و عدالت توزیعی را که به معنی تقسیم عادلانهٔ فرصت ها و بهره مندی از آثار و پیامدهای آن است، تأمین کند و اولویت بندی تأمین نیازهای حداقلی را نیز برای مناطق حاشیه نشین امکان پذیر سازد. بدین منظور برای درک معنای توسعه و تجربهٔ زیستهٔ افراد در میان حاشیه نشینان، با روش پدیدارشناسی با ۴۳ نفر از حاشیه نشینان مصاحبهٔ عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. یافته ها نشان داد که حاشیه نشینان توسعه را به مثابهٔ پیشرفت محوری، اخلاق محوری، شفاف محوری، کیفیت محوری و روان محوری می دانند و از دیدگاه آن ها، توجه به مناطق حاشیه نشین از طریق مؤلفه های اشاره شده باعث ازحاشیه درآمدگی این مناطق خواهد شد. همچنین، چرخش مؤلفه های میانی از طریق یک بسط تئوریک ساختار شکل گیری منش قدرتمندانه شهری را به عنوان مقوله محوری این تحقیق نشان داد.
معرفی کتاب ها
معرفی و نقد کتاب: تحلیلی نقادانه از پیمایش های ملّی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی: