مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران
مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران دوره نهم پاییز 1399 شماره 3 (پیاپی 35) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه می توان تمام اشکال قدرت را از نظر مشروعیت تحلیل کرد، بررسی درک کنشگران از مشروعیت قدرت اعمالی در فرایند پژوهش و واکنش های احتمالی آنان، هدف پژوهش کیفی حاضر است که به روش پدیدارشناسی توصیفی موستاکاس انجام شده است. برای گردآوری داده های کیفی، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته ای با 19 دانشجو و فارغ التحصیل دانشگاه تهران به صورت هدفمند و با استفاده از راهبرد نمونه گیری معیار (ملاک مدار) انجام شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تجزیه و تحلیل استیوک-کولایزی-کین استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران قدرت اعمال شده را براساس اخلاق، تجربه و تخصص، عقلانیت و کارآمدی مشروع و بر مبنای اخلاق، ارزش های اقتصادی، تجربه و تخصص، دین، عدالت، عرف، عقلانیت، قانون و کارآمدی غیرمشروع ارزشیابی کرده اند. همچنین، اجتناب از موقعیت زورگویانه، برنامه درسی پنهان، تسلیم، تعهد، خشم و ناراحتی، سازش، مقاومت و هم دستی، واکنش های کنشگران به قدرت اعمالی در فرایند پژوهش بوده است. از آنجا که واکنش های منفی مانند خشم و ناراحتی به قدرت اعمالی بیش از واکنش مثبت مانند تعهد است، یافته های پژوهش نشان دهنده مشروعیت نداشتن یا مشروعیت کم قدرت عاملان و سیاست گذاران در فرایند پژوهش است. این موضوع ضرورت سیاست گذاری باز در آموزش عالی و توجه به گفته های دانشجویان و مشارکت دادن آنان در فرایند سیاست گذاری پژوهشی را دوچندان می کند.
نقش اثر حقیقت خیالی در باورپذیری خبرهای دروغین فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر حقیقت خیالی یعنی هنگامی که گزاره ای را پیش تر دیده ایم و با آن آشنا هستیم، آسان تر باور می کنیم؛ زیرا سیالی پردازش آن گزاره افزایش یافته است و این می تواند دلیل باورکردن خبرهای دروغین فضای مجازی باشد که معمولاً چند بار دیده می شود. در یک طرح آزمایشی و با هدف بررسی نقش اثر حقیقت خیالی در باورکردن خبرهای دروغین فضای مجازی، فراخوان شرکت در پژوهش به 50 هزار مشترک همراه اول و ایرانسل شهر تهران فرستاده شد و 1455 نفر (631 مرد) با میانگین سنی 27 سال در پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش، 24 خبر دروغین بود. در مرحله آشناسازی هشت خبر تازه، در مرحله ارزیابی هشت خبر تازه و هشت خبر مرحله آشناسازی و در مرحله پیگیری هشت خبر تازه، هشت خبر مرحله ارزیابی و هشت خبر مرحله آشناسازی به آزمودنی ها نشان داده و از آن ها خواسته شد که صحت هر خبر را نمره گذاری کنند. تحلیل واریانس اندازه های تکراری نشان می دهد که حتی درباره خبرهایی که آزمودنی ها هوشیارانه از آشنایی با آن ها آگاه نبودند، هر اندازه تعداد رویارویی پیشین (آشنایی) با خبرها بیشتر بود، راست پنداری خبرها نیز بیشتر بود؛ پس اثر حقیقت خیالی می تواند یکی از دلایل باورکردن خبرهای دروغین باشد.
بحران تأمین آب در حوضه آبریز زاینده رود؛ مسائل سیاسی و اجتماعی و راهکارهایی برای مدیریت آن (مطالعه موردی: اعتراضات سال های 1389 تا 1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشک سالی و کمبود آب واقعیت عینی در کشور ماست که با رشد جمعیت و به دنبال آن، ضرورت تأمین نیاز جمعیتی، افزایش زمین های زیر کشت و گسترش صنایع، روزبه روز بر اهمیت و ماهیت مسئله ساز آن افزوده شده است. متأسفانه حوضه آبریز زاینده رود استان اصفهان، با قرارگرفتن در خط خشک سالی چندین ساله، با بحران تأمین آب در مقاطع بلندمدت مواجه شده است. بحران آب در این حوضه علاوه بر بحران طبیعی تأمین آب برای مصارف شرب، کشاورزی و صنعتی و تأمین آب شرب بخشی از استان یزد، تبعات سیاسی و اجتماعی مهمی نیز در این منطقه داشته است. رویدادهای تلخی که اوج آن اسفندماه 1391 بود، لزوم توجه علمی و عملی بیشتر بر حل معضل آب در کلان کشور را به طور عام و در این منطقه، که اهمیت زیادی در ابعاد مختلف دارد، به طور خاص دو چندان می کند. در این مقاله، به روش میدانی با بررسی جوانب این بحران و عوامل طبیعی و انسانی در وقوع و شدت یافتن آن، راهکارهایی برای مدیریت بهینه بحران های احتمالی مشابه در آینده بیان شده است. یافته ها و نتایج این بررسی نشان می دهد کمبود آب یا کاهش دسترسی به منابع آب شیرین موجب احتمال بروز تنش و ناآرامی در حوزه های بحران خیز می شود؛ به طوری که اعتراض های سال های 1389 تا 1392 در بخش هایی از اصفهان در پی بحران تأمین آب در حوضه آبریز زاینده رود رخ داده است. از جمله راهکارهای موجود برای حل تأمین آب در حوضه آبریز زاینده رود و کاهش آسیب های اجتماعی در این زمینه می توان به تهیه طرح آمایش سرزمین به صورت صحیح و علمی، مدیریت واحد حوضه رودخانه زاینده رود، تشکیل شورای برنامه ریزی و مدیریت آب بین استان زیر نظر وزارت کشور و وزارت نیرو و با شرکت تمام مصرف کنندگان آب مانند کشاورزان، شهروندان، صاحبان صنایع و سازمان های مربوط به آن ها، ورود جدی مدیریت وزارت جهاد کشاورزی در اصلاح روش های سنتی آبیاری و پیشنهاد کشت محصولات جدید، تغییر راهبرد مدیریت فضای سبز شهری، جلوگیری از بارگزارهای جدید بر زاینده رود، تداوم طرح های انتقال بین حوضه ای، به ویژه انجام دادن و اتمام پروژه انتقال آب بهشت آباد و استفاده از فناوری های جدید در شیرین کردن آب و انتقال آن از خلیج فارس به فلات مرکزی و از دریای خزر به مناطقی مانند سمنان و شمال استان اصفهان اشاره کرد.
نقد دوگانه های متعارف جامعه شناختی با تحلیل ساختار اقتصادی-اجتماعی شرکت های استارتاپی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شرایط فعلی و با وجود اعتراضات و بحران های اجتماعی متفاوت، بیشتر مسئولان و سیاست گذاران اجتماعی و اقتصادی، سیاست هایی را مطرح می کنند که پیش از این بارها اجرا شده و به شکست و نارضایتی های اجتماعی متعددی منجر شده است. حال آنکه با توجه به ادعای این پژوهش، پیچیدگی مسائل کنونی و انتزاع عینی یا ذهنی حاکم بر جامعه سبب شده است که حتی استفاده متعارف از دوگانه های مفهومی جامعه شناختی مانند عقلانیت-ناعقلانیت و سنت-مدرنیته نیز برای نقد روندهای موجود، نابسنده به نظر بیاید. روندهایی که هم اکنون اشکال مختلف سرمایه مالی از جمله استارتاپ ها را جایگزین صنعت و شبکه های اجتماعی و فضای مجازی را جایگزین عرصه عمومی سیاسی و فرهنگی کرده است؛ از این رو در این نوشتار به تبعیت از نظریه آدرنو تلاش شده است تا نابسنده بودن نگاه یک سویه و غیردیالکتیکی به این مفاهیم برای نقد کلیت اجتماعی فعلی و مسائل آن در ساختاری انضمامی، یعنی ساختار شرکت های استارتاپی نشان داده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که این دوگانه ها تنها موضوعاتی معرفت شناختی نیستند که از جانب جامعه شناسان و نظریه پردازان برای تحلیل واقعیت اجتماعی ساخته شده باشند، بلکه سازنده نظم اجتماعی فعلی هستند؛ نظمی که در شرایط بحرانی (ناعقلانی) از جمله شرایط فعلی، میانجی انواع واپس روی به اشکال پیشامدرن سیاست و اجتماع است.
تأملی بر وضعیت الگوهای معیشتی خانوارهای عشایر در شرایط خشک سالی (مورد مطالعه: خانوارهای عشایر استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوهای معیشتی عشایر وابستگی مستقیمی به شرایط محیط زندگی شان دارد و بر همین اساس، مسئله اساسی مقاله حاضر این است که وضعیت این الگوها در شرایط خشک سالی در میان عشایر سیستانی و بلوچستانی چگونه است. فهم این مسئله، نخست مستلزم شناسایی الگوهای مزبور در منطقه است؛ بنابراین برحسب یافته های این پژوهش، که با رویکرد روش شناختی ترکیبی و در پی بهره گیری از تکنیک های مختلف اعم از نظرسنجی، مشاهده، گپ وگفت های میدانی، مطالعات کتابخانه ای و... انجام شده است، اکنون می توان حداقل از شش الگوی معیشتی عمده در این منطقه و در میان عشایر آن نام برد: 1. الگوی معیشتی متکی بر دامداری، 2. الگوی معیشتی متکی بر کشاورزی، 3. الگوی معیشتی متکی بر صنایع محلی و فروش محصولات فرعی، 4. الگوی معیشتی متکی بر کارگری، 5. الگوی معیشتی متکی بر فعالیت های خدماتی، 6. الگوی معیشتی متکی بر دریافت حمایت های دولتی. نتایج پژوهش نشان می دهد که اکنون دامداری و کشاورزی در میان نیمه کوچ نشینان منطقه، در عمل فعالیتی حاشیه ای و رو به افول است. صنایع محلی نیز که از سوی زنان عشایر تولید می شود، بیشتر پاسخگوی نیازهای خود آن هاست، اما آن ها به ناچار و برای کمک به خانواده بخشی از آن را برای فروش عرضه می کنند که البته عایدی فراوانی ندارد. تولید سایر محصولات فرعی مانند حصیر نیز که وابستگی مستقیمی به امکانات محیطی دارد، دیگر چندان قابل توجه نیست. در حال حاضر خشک سالی های مداوم عشایر را به سوی فعالیت هایی سوق داده که چندان تناسبی با هویت و شخصیت فرهنگی آن ها ندارد، اما این گروه ها با وجود میل باطنی و رضایت بدان تن داده اند. از جمله این فعالیت ها می توان به کارگری و سایر امور خدماتی مانند مسافرکشی، دست فروشی و... اشاره کرد. علاوه بر این، عشایر اکنون امکان حیات خود را بدون دریافت حمایت های دولتی بسیار دشوار دیده و هر کمکی از سوی نهادهای حمایتی را به مثابه ناجی و تا حدی تعادل بخش زندگی خویش می بینند.
دگردیسی هویت و تغییر نام اشخاص: یک بررسی نام شناختی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد نام شناسی اجتماعی، به پدیده جهانی شدن و ارتباط آن با تغییر نام دانشجویان می پردازد و هدف آن بررسی تمایل به هویت جدید در دو جنس مذکر و مؤنث و شناسایی انگیزه های تغییر نام است. روش پژوهش پیمایشی-کمی و با رویکرد توصیفی بوده است. روش نمونه گیری در انتخاب دانشگاه ها هدفمند و در انتخاب دانشجویان نمونه دردسترس است. جمعیت آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه های شهر تهران است که از میان آن ها، ده دانشگاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین از ۱۶۰۹ پرسشنامه گردآوری شده، انتخاب نام دوم از سوی ۴۵۹ دانشجوی دانشگاه های شهر تهران که نام دوم برای خود برگزیده اند، بررسی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد، از میان کسانی که نام خود را تغییر داده اند، ۵/۲۲ درصد پسر و ۵/۷۷ درصد دختر بوده اند. براساس نتایج به دست آمده، تمایل به هویت ملی در دانشجوهای پسر و هویت فراملی در دانشجوهای دختر بیشتر وجود دارد. همچنین تغییر نام از نام های مذهبی کهن به مذهبی جدید و توجه به نام های ملی در دانشجویان پسر بیشتر دیده شده است؛ درحالی که دانشجوهای دختر بیشتر به تغییر نام از ملی و مذهبی به فراملی گرایش داشتند. در میان انگیزه های تغییر نام در میان دانشجوهای پسر، علاقه شخصی و ایرانی بودن نام (انگیزه درونی و بیرونی) و در میان دانشجوهای دختر، ارتقای جایگاه و زیبابودن نام (انگیزه درونی) مهم ترین عامل بوده است.
شاخص توسل جویی؛ تکمله ای بر مدل های سنجش دینداری در ایران: پژوهشی تجربی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مروری بر همه مدل ها و گویه های طراحی شده به منظور سنجش دینداری در ایران نشان می دهد که در هیچ کدام از این مدل ها به صورت منظم و روشمند، ویژگی های خاص مذهب تشیع، به عنوان مذهب غالب در جامعه ایران دیده نشده است. در این مقاله، به منظور رفع این نقیصه، با تکیه به آرای هانری کربن، شیعه شناس معاصر، یکی از وجوه خاص شیعه، یعنی پیوستگی و استمرار رابطه انسان با خدا به واسطه امامان و اولیای الهی برجسته شده است. همچنین با استخراج مفهوم توسل جویی به عنوان مفهوم کلیدی خاص دینداری در تشیع، تعریفی عملیات آن در سه بعد اعتقادی، مناسکی (عملی) و تجربی برای استفاده در پیمایش های سنجش دینداری در ایران ارائه شده و در بخش تجربی پژوهش نیز، این مفهوم در جامعه آماری شهر یزد سنجیده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد سطح توسل جویی در جامعه مورد مطالعه نسبتاً بالاست. براساس یافته های میدانی پژوهش نیز میزان توسل جویی در میان زنان بیشتر از مردان و در میان ازدواج کرده ها بیشتر از مجردهاست. در این مطالعه، میان طبقه اجتماعی و میزان توسل جویی رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد؛ به طوری که توسل جویی افراد طبقه پایین بیشتر از طبقه بالا گزارش شده است. هرچه برخورد گزینشی با دین و خصوصی شدن دین بیشتر باشد، میزان توسل جویی کمتر است. رابطه معکوس و معنادار میان سبک زندگی و میزان توسل جویی بدین معناست که هرچه افراد دین دارتر هستند، سبک های زندگی، سنتی و غیرمدرن تر می شود. هرچند نتایج این پژوهش نشان دهنده شباهت نسبتاً زیاد الگوی پاسخ ها به سنجه های توسل جویی با الگوی پاسخ ها به سنجه های دینداری در دیگر تحقیقات این حوزه است، هنوز نمی توان درباره نوآوربودن این سنجه ها و قدرت آن ها در سنجش تفاوت ها و ظرایف نهفته در نوع دینداری شیعیان قضاوت دقیقی کرد.
شرایط تأثیرگذار بر وضعیت زندگی زنان سرپرست خانوار در ایران و راهکارهای کاهش آسیب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش آمار زنان سرپرست خانوار و به تبع آن آسیب ها و مشکلات آنان در سال های اخیر از مهم ترین تغییرات جامعه ایران در حوزه زنان و خانواده است. این مسئله موضوع زنان سرپرست خانوار را به مقوله ای جدی برای پژوهش تبدیل کرده است؛ تا آنجا که پژوهش های بسیاری در این حوزه انجام شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی شرایط تأثیرگذار بر وضعیت زندگی زنان سرپرست خانوار و ارائه راهکارهایی برای کاهش آسیب پذیری و بهبود وضعیت زندگی این زنان است. برای این منظور با فراتحلیل 110 اثر پژوهشی شامل مقالات علمی-پژوهشی، پایان نامه های تحصیلات تکمیلی و طرح های پژوهشی در بازه زمانی 1385-1398، متغیرهای بررسی شده در پژوهش های منتخب در دو دسته شرایط مؤثر بر افزایش و کاهش مطلوبیت وضعیت زندگی زنان سرپرست خانوار تقسیم بندی شدند. شرایط مؤثر بر کاهش مطلوبیت وضعیت زندگی زنان سرپرست خانوار شامل نداشتن امنیت اقتصادی، وضعیت نامطلوب اشتغال، تحصیلات کم، فشار نقش های شغلی و خانوادگی، وضعیت نامطلوب سلامت جسمانی، وضعیت نامطلوب سلامت روانی، وضعیت نامطلوب امنیت و سلامت اجتماعی، وضعیت نامطلوب روانی فرزندان، طرد اجتماعی و چالش های عملکردی سازمان های مسئول است. همچنین توانمندی اقتصادی، آموزش های توانمندسازی شغلی، آموزش های توانمندسازی روان شناختی، آموزش های عمومی، خدمات مشاوره ای، حمایت خانواده، حمایت های اجتماعی، سرمایه اجتماعی و امنیت اجتماعی به عنوان شرایط مؤثر بر افزایش مطلوبیت وضعیت زندگی زنان سرپرست خانوار شناسایی شدند. همچنین بر مبنای شرایط اثرگذار مستخرج از پژوهش های مورد بررسی، راهکارهایی در 9 محور توان افزایی اقتصادی، شغلی، جسمانی، روانی، فرهنگی، اجتماعی، حقوقی، فرزندان و سازمانی با هدف کاهش آسیب ها و بهبود وضعیت زندگی زنان سرپرست خانوار پیشنهاد شده است.
مقایسه ساخت کالبدی-فضایی و اجتماعی-اقتصادی مساکن مهر از منظر ساکنان (مورد مطالعه: شهر جدید سهند تبریز و شهر گلبهار مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اجرایی شدن سیاست مسکن مهر در راستای تأمین مسکن اقشار کم درآمد، مشکلات ساختاری-کالبدی و اجتماعی-اقتصادی پدیدار شده است. در این میان، احساس نابرابری اجتماعی و جدایی گزینی فضایی ساکنان (با توجه به وابستگی به کلان شهر هم جوار)، از جمله مسائلی است که با وجود اهمیت داشتن، کمتر مدنظر قرار گرفته است. این پژوهش با هدف شناسایی نحوه ارتباط ساخت کالبدی مجموعه مساکن مهر با ساخت اجتماعی- اقتصادی آن، به کندوکاو در کنش های مرتبط ساکنان پرداخته است. همچنین به روش مقایسه ای در دو نمونه 50 عددی مستقل (مسکن مهر شهر جدید سهند تبریز و شهر گلبهار مشهد) و روش خوشه ای در فازهای مختلف پروژه انجام شده است. داده ها از نظر توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شدند. ابتدا برای تعیین نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد و نتایج آزمون، نرمال بودن داده ها را تأیید کرد؛ از این رو با آزمون t فرضیه اصلی پژوهش آزموده شد. براساس یافته ها، میان ساخت فضایی توسعه مسکن مهر (25 گویه اصلی) و ساخت اجتماعی آن (14 گویه اصلی)، رابطه مستقیم و معناداری (ضریب پیرسون 68/0) وجود دارد. مطالعه نمونه ها با آزمون t نشان می دهد، با وجود تفاوت معنادار داده ها در ابعاد اجتماعی و زیست محیطی (با میانگین بیشتر در نمونه گلبهار) و ابعاد خدماتی و اقتصادی (با میانگین بیشتر در نمونه سهند)، بعد کالبدی از وضعیت نسبتاً مشابهی در نمونه ها برخوردار است. همچنین بین میانگین های محاسباتی آزمون t، مؤلفه های ساخت کالبدی-فضایی و ساخت اجتماعی-اقتصادی تفاوت معناداری مشاهده نشد. با وجود اینکه امتیاز محاسباتی در هر دو گروه، متوسط به پایین بود، در نمونه گلبهار با اختلاف اندک، امتیاز بیشتری برآورد شد. بر مبنای نتایج، تبعیض محسوس در ارائه خدمات و دسترسی به امکانات شهری در کنار دورافتاده بودن امکانات فضایی، در شکل گیری و تشدید احساس نابرابری اجتماعی و جدایی گزینی فضایی این مجتمع ها، نقش مهمی ایفا کرده است.
سرمایه اجتماعی دانشگاهی: مقایسه دانشجویان ایرانی در حال تحصیل در ایران و هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی وضعیت مؤلفه های سیزده گانه سرمایه اجتماعی دانشگاهی و مقایسه آن در میان 190 نفر دانشجوی دکتری در حال تحصیل در سه دانشگاه تهران، تربیت مدرس و فردوسی مشهد (به عنوان نمونه ایرانی) و دانشجویان دکتری ایرانی در حال تحصیل در دانشگاه میسور هند (نمونه خارج از کشور) پرداخته است. این مطالعه با پرسشنامه محقق ساخته و به روش پیمایش در میان دانشجویان دانشگاه های ایرانی و دانشگاه میسور هند انجام شده است. نتایج نشان می دهد وضعیت سرمایه اجتماعی دانشگاهی در میان دانشجویان دکتری ایرانی در حد متوسط به پایین است. در میان چهار گروه از دانشجویان مورد مطالعه پیوند با اعضای خانواده بیش از تعاملات در فضای مجازی گسترش دارد. از میان چهار نوع اعتماد سنجیده شده در این پژوهش، اعتماد به استادان در میان دانشجویان از سایر اعتمادها بیشتر است. شبکه سازی در دوران دبیرستان و دانشگاه پایین ترین سطح وضعیت سرمایه اجتماعی برآورد شده است. مقایسه دانشجویان در حال تحصیل در ایران و هند نشان می دهد، میانگین استانداردشده شاخص های سیزده گانه در میان دانشجویان دکتری در حال تحصیل در دانشگاه میسور هند از دانشجویان در حال تحصیل در سه دانشگاه ایرانی تا حدی بیشتر است. ارتباط با خانواده و شبکه سازی در دوران دبیرستان در میان دانشجویان ایرانی خارج از کشور در مقایسه با دانشجویان ایرانی نیز بیشتر ارزیابی شده است.