مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران
مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران دوره سوم بهار 1393 شماره 1 (پیاپی 9) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد به مطالعة عوامل جامعه شناختی مؤثر بر تولید گفتمان ادبیات داستانی سیاسی در دهه های چهل و پنجاه شمسی بپردازد. بدین منظور، از نظریه های روبرت وسنو، و رندال کالینز استفاده کرده ایم که مجموعاً چهار متغیر سیاست های اصلاحی دولت نوساز، ایجاد بحران در نظم اخلاقی جامعه، شکل گیری زنجیره های تعامل میان نویسندگان، و بسیج منابع را بر تولید گفتمان مورد مطالعه مؤثر می دانند. در این پژوهش، با رویکرد تبیینی، از روش تفسیر تاریخی استفاده شده و سعی شده با استفاده از داده های تاریخی، از نحوة تولید گفتمان مورد بحث، روایتی معقول ارائه شود. یافته ها حاکی از آن است که به واسطة سیاست های اصلاحی پهلوی دوم، شکل گیری طبقة متوسط جدید و طرح ادبیات متعهد فضای فکری و سیاسی جامعه با وضعیت جدیدی مواجه شد. تشکیل کانون نویسندگان ایران و فعالیت های پیگیر اعضای آن و برگزاری شب های شعر انستیتو گوته از مهم ترین عوامل تجربی مؤثر بر تولید (تولید، گزینش، و نهادینه شدن) گفتمان ادبیات داستانی سیاسی دورة مورد مطالعة ما بوده اند.
رابطة متغیر های دانشگاهی و نگرش دانشجویان به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله سنجش رابطة میان تعدادی از متغیرهای دانشگاهی و نگرش دانشجویان به دین است. این پژوهش تلاش کرده تا به این پرسش پاسخ گوید که آیا رابطة معناداری میان پاره ای از متغیرهای زمینه ای دانشگاهی و نگرش دانشجویان به دین وجود دارد؟ تعاریف متعددی برای نگرش هست اما در اغلب آن ها نگرش دارای اجزای شناخت، عاطفه و رفتار معرفی شده است. بر همین اساس نگرش به دین در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری سنجیده شده است. از میان متغیرهای زمینه ای دانشگاهی نیز به نوع دانشگاه، نوع سکونت دانشجویان، رشتة تحصیلی و تعداد ترم های حضور در دانشگاه توجه شده است. این پژوهش به شیوة پیمایشی با جامعة آماری 2555 نفره از دانشجویان سراسر کشور انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد میان نوع دانشگاه و نوع سکونت در زمان تحصیل و همة ابعاد نگرش به دین رابطة معنادار وجود دارد. در مقابل، رابطة معناداری میان نگرش به دین و رشتة تحصیلی وجود ندارد. اما میان بعد رفتاری نگرش به دین و رشتة تحصیلی رابطه وجود دارد. نمرة بعد رفتاری نگرش به دین در میان دانشجویان علوم انسانی بالاتر از سایر رشته هاست. بدین ترتیب، نتایج تصور رایج در فضای سیاسی کشور را رد می کند مبنی بر اینکه دانشجویان رشته های علوم انسانی نسبت به سایر رشته ها نگرش نامطلوب تری به دین دارند و تحصیل در علوم انسانی به سکولار شدن دانشجویان می انجامد. یافته ها همچنین نشان می دهد که هرچند میان ترم های حضور در دانشگاه و نگرش به دین رابطه وجود دارد، این رابطه عموماً بسیار ضعیف است. از این رو، نمی توان دانشگاه در ایران را نهادی در مسیر کاهش نگرش دانشجویان به دین تفسیر کرد.
غار آقا شاه بلبل: مردم نگاری چندصدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مردم نگاری یک مردم نگاری دیالوژیک، گفتگویی و مباحثه ای است میان میدان و دو پژوهشگر. مردم نگاری دیالوژیک یا انسان شناسی دیالوژیک حاصل انقلاب متنی در انسان شناسی است. انسان شناسی متنی یا تفسیری با تعریف فرهنگ به مثابة متن در دهه های 1970 و 1980 پدید آمد. انقلاب متنی گیرتز باعث شد تا رخدادها و اعمال همچون متن هایی تفسیر شوند. پیروان گیرتز همچون جورج مارکوس، جیمز کلیفورد، پل رابینو، وینسنت کراپانزانو، و مایکل فیشر نیز بر آن شدند که لحظة مردم نگارانه لحظة نوشتن فرهنگ است. ما در این مقاله متأثر از رویکرد مردم نگاری چندصدایی در مکتب انسان شناسی تفسیری، تلاش کرده ایم تا تجربة خود از میدان آقا شاه بلبل را سامان دهیم. تمرکز ما بر روایت هایی است که در خصوص آقا شاه بلبل در منطقة دلیجان در استان مرکزی گفته می شود. با دو دورة حضور میدانی در مناطق اطراف غار آقا شاه بلبل بر آن بودیم تا صداهای فرهنگ را بشنویم و صداهای خودمان را نیز به این صداها بیفزاییم تا قادر شویم آهنگ فرهنگ را به گوش مخاطبانمان برسانیم. صداهای فرهنگ شامل روایت های گوناگون بومیان و صداهای پژوهشگران عبارت بود از آنگونه که شاه بلبل روایت می شود، و آنگونه که حس می شود.
تقسیم فضایی استان خراسان و گسست های فرهنگی (مطالعة موردی: شهرستان های قوچان و فاروج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأمین امنیت ملی و ادارة سرزمین مهم ترین و پایه ای ترین اصل هر نظام سیاسی است. در این راستا، تقسیمات فضایی عالی ترین راهکار جهت ادارة سرزمین و حفظ یکپارچگی و تقویت همبستگی درونی و نهایتاً افزایش ضریب امنیت ملی است. توجه به اصل همگنی فرهنگی در بحث تقسیمات فضا تأثیر شگرفی بر بهبود کارکرد منطقه بندی فضایی دارد. در صورت عدم رعایت این اصل در یک منطقة همگن فرهنگی، نظام سیاسی باید شاهد وقوع گسست فرهنگی و نسلی در قلمرو خود باشد. تحقیق حاضر را به لحاظ روش شناسی می توان در زمرة تحقیقات توصیفی و همبستگی طبقه بندی کرد، زیرا از یکسو به دنبال بررسی و توصیف وضعیت موجود بودیم و از سوی دیگر به دنبال بررسی ارتباط بین دو متغیر تقسیمات فضایی و گسست فرهنگی. با استفاده از دو روش اسنادی (کتابخانه ای، فیش برداری، سایت های اینترنتی) و میدانی (مشاهده و مصاحبه با مردم منطقه) و بهره گیری از بستة نرم افزاری آمار استنباطی SPSS اطلاعات جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش مشخص کرد که عدم رعایت شاخص ها در فرایند تقسیمات فضایی منجر به انفکاک و گسست فرهنگی می شود که رابطة مستقیم و باواسطه ای بین تقسیمات فضا و گسست فرهنگی وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون One-Sample Test نشان دهندة این مطلب بود که تقسیمات فضایی با ایجاد انفکاک فرهنگی، گسست فرهنگی را در پی داشته که این امر در شهر فاروج از شدت بیشتری برخوردار بوده است.
جنسیت و نقش های اجتماعی در مجلات کودکان (آزمون نظری نقش تالکوت پارسونز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف و انگیزة انجام این پژوهش شناسایی و مقایسة نقش های اجتماعی زن و مرد در مجلات کودکان و نوجوانان است. بنابراین، سعی شده تا زنان و مردان داستان های مجلات در قالب شانزده نقش معرفی شدة پارسونز و از نظر ویژگی های شخصیتی، وضعیت طبقاتی که در داستان بدان اشاره شده، نوع تفریح، فعالیت های سیاسی، تصمیم گیری، مهربانی، ایمان، زیبایی و جزآن با یکدیگر مقایسه شوند. بررسی متغیرهایی چون جنسیت نویسنده و تصویرگر بر ارائة تصاویر و نقش های اجتماعی هدف دوم تحقیق است. نمونة آماری در این تحقیق شامل تمامی داستان های مجلات دوست، دانش آموز و نوآموز و شامل 117 داستان است که به شیوة تصادفی انتخاب شده اند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تبیینی یعنی مطالعة داستان های مجلات و شناسایی مقولات مطرح شده در آن ها و تکنیک تحقیق، تحلیل محتواست. داده های مورد نیاز توسط پرسشنامة معکوس جمع آوری شد. سپس، فرضیه ها با برنامة نرم افزاری SPSS به وسیلة آزمون کی دو (مربع کای) تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهشی نشان داد که زنان برعکس مردان غالباً نقش های عادی برعهده دارند تا نقش های بانفوذ، کمکی یا راهبردی. علاوه بر این، بین جنسیت نویسنده و جنس با ایمان، جنس نقش اول داستان، فعالیت سیاسی مرد و نحوة کسب نقش مرد رابطه ای معنادار وجود دارد اما میان بقیة متغیرهای تحقیق رابطة معناداری مشاهده نشد. همچنین، مشخص شد که نقش زنان در این مجلات با نقش های متنوع و گستردة زنان در جامعة امروزی ایران سنخیتی ندارد.
بررسی نقش سرمایة فرهنگی و اجتماعی در ورود به بخش اشتغال غیررسمی (مورد مطالعه: شاگرد مکانیک های چاپارخانة همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از فعالیت های که در همة شهرهای ایران به وفور مشهود است، خدمات مربوط به خودروست. این خدمات در تقسیم بندی های اقتصادی جزء بخش غیررسمی است و هزاران نفر در این حوزه مشغول فعالیت اند. این فضای شهری میدان عمل نیروهای فعال در آن عمل می کند. همچنین، بخش یاد شده دارای فرهنگ ویژة خود است که واردشوندگان به این ساختار غیررسمی باید قواعد آن را پذیرا باشند و از آن تبعیت کنند. محلة چاپارخانة همدان دربرگیرندة بخش قابل توجهی از مشاغل مرتبط با خدمات ماشین (مکانیکی، صافکار، نقاش و...) است. این بستر خرده فرهنگ و قوانین نانوشته ای دارد که فقط افراد دارای ویژگی های خاص توان ورود به آن را دارند. این تحقیق با هدف مطالعة نظام ورود به این فضای شهری با استفاده از روش های کیفی مبتنی بر نظریة زمینه ای، چگونگی ورود به آن را مطالعه می کند. یافته های تحقیق نشان می دهد دو الگو و سبک کلی «اختیاری» و «اجباری» برای ورود به این سیستم وجود دارد. الگوی اجباری برآمده از بستری است که در آن افراد از سرمایة فرهنگی پایینی در زمینة آگاهی از مشاغل مختلف برخودارند و فاقد مهارت قبلی در زمینة این گونه مشاغل اند. این افراد برای ورود به بازار کار از سرمایة اجتماعی فامیلی- قومی بهره می گیرند. الگوی «اختیاری» نیز مبتنی بر بستر سرمایة فرهنگی همچون آگاهی از مشاغل موجود در جامعه است و با داشتن مهارت قبلی در زمینة شغلی مورد نظر از سرمایة اجتماعی خانوادگی بهره می گیرد.
تعمیم پذیری جنسیتی نظریة پیوند اجتماعی در تبیین رفتارهای انحرافی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات انجام شده در ایران، به ندرت به تعمیم پذیری نظریه های جرم شناختی در تبیین رفتارهای انحرافی جنس مؤنث توجه دارند. پیشینة مربوط به رابطة بین جنس و رفتار انحرافی بر مفهوم «تعمیم پذیری» متمرکز شده است. این مفهوم به این موضوع اشاره دارد که تا چه حد نظریه های جرم شناختی می توانند رفتارهای منحرفانة زنان را همچون رفتارهای منحرفانة مردان تبیین کنند. لذا، تحقیق حاضر ناظر بر تعمیم پذیری جنسیتی نظریة پیوند اجتماعی هیرشی به رفتارهای انحرافی دانشجویان دختر است. روش این پژوهش پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. جمعیت تحقیق حاضر، شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 92-91 است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که متغیرهای این نظریه رفتارهای انحرافی دانشجویان دختر را همچون رفتارهای انحرافی دانشجویان پسر تبیین می کند و لذا دارای تعمیم پذیری جنسیتی است.