مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران
مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران دوره 12 پاییز 1402 شماره 3 (پیاپی 47) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، دیدگاه هستی شناختی مارگارت آرچر و رویکرد معرفت شناختی اندرو سه یر در باب واقعیت اجتماعی داوری و نقد می شود. برای تبیین پویایی جهان اجتماعی، آرچر نظریه مورفوژنتیک اجتماعی را بنا نهاد که طبق آن، جهان اجتماعی محصول تعامل میان فرهنگ، عاملیت و ساختار است. همچنین اندرو سه یر علاوه بر تأکید بر پیچیدگی ماهیت واقعیت اجتماعی، مدلی نو برای معرفت شناسی اجتماعی ارائه کرد. مدل او مبتنی بر تعامل چندگانه میان محقق (سوژه)، موضوع تحقیق (ابژه) و دیگر سوژه هایی است که در یک اجتماع زبانی مشترک با محقق قرار دارند.روش پژوهش مقاله حاضر از نوع مقایسه ای- تحلیلی است.این مقاله دیدگاه هردو نظریه پرداز را به این جهت که توانایی خودزایشی واقعیت اجتماعی را در این فرایندها نادیده می گیرند، نقد می کند. هم هستی شناسی آرچر و هم معرفت شناسی سه یر، نقش فعال واقعیت اجتماعی را در بازتولید خود نادیده می گیرند.یافته های این مقاله نشان می دهد ویژگی خودزایشی واقعیت اجتماعی از طریق سه مکانیسم «اعمال اجبار بر کنشگر»، «انعطاف پذیری» و «هرمنوتیک مضاعف» می تواند در بازتولید خود مؤثر باشد و کنشگر انسانی-اجتماعی را مقید کند.
نظام شاخص های وضعیت اجتماعی: به سوی طراحی و تدوین مدل های مفهومی برای سنجش وضعیت اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و ارزیابی وضعیت اجتماعی جامعه از جمله دغدغه های اصلی سیاست گذاران و علمای علوم اجتماعی است. سازمان های متعددی در کشور به ارائه گزارش های اجتماعی می پردازند که اغلب این گزارش ها به صورت بخشی و مقطعی ارائه می شود. اثربخش ترین راه حل در این خصوص، تدوین «نظام شاخص های اجتماعی» است. منظور از نظام شاخص های اجتماعی، مجموعه ای از شاخص ها است که براساس مدلی نظری به طور نظام مند و هدفمندی انتخاب شده اند، به خوبی تعریف شده اند و به وضوح ساخت یافته اند. مقاله حاضر با علم به اهمیت موضوع، چارچوبی مفهومی برای سنجش وضعیت اجتماعی ایران تدوین می کند.در پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد روش شناسی ترکیبی، از هردو روش اسنادی و مصاحبه عمیق با نخبگان و متخصصان استفاده شده است. رهیافت نوشتار حاضر در تدوین نظام شاخص های اجتماعی، اساساً مفهوم محور است.سه مدل مفهومی مستقل و جداگانه برای سنجش وضعیت اجتماعی جامعه ایران طراحی و تدوین شده است: 1. در مدل «سنجش سطح توسعه»، وضعیت اجتماعی مشتمل بر سه مؤلفه اصلی نظام معیشت، نظام توزیع و نظام تعاملات است که هریک از این مؤلفه ها به ترتیب متناظر با سازه های مفهومی کیفیت زندگی، توسعه انسانی و سرمایه اجتماعی است؛ 2. در مدل «رصد تغییرات اجتماعی» در سطح خرد وضعیت ساختار نظام ارزشی و در سطح کلان، روند تغییرات ساختاری در سه عرصه جمعیتی، قشربندی و فناوری مطالعه می شود؛ 3. در رهیافت آسیب شناسانه، «وضعیت اجتماعی به مثابه بررسی وضعیت مسائل اجتماعی» بررسی می شود.در این مدل، مسئله اجتماعی وضعیت نامطلوبی تعریف می شود که ناشی از اختلال در ابعاد توسعه یا وقوع تغییرات سریع در ساختارهای اجتماعی است.
نسبت توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی در ایران بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبت عدالت (= عدم نابرابری) و توسعه همواره موضوعی چالش برانگیز بوده است. درحالی که برخی اقتصاددانان، نابرابری فزاینده را نتیجه ناگزیر توسعه مسلم فرض می کنند، تعدادی نیز معتقدند تقریباً تمام عوامل بازتولیدکننده توسعه نیافتگی ریشه در غفلت از مسئله عدالت اجتماعی و نابرابری های بدون توجیه دارد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی ارتباط دو مقوله مهم توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی در جامعه ایران پساانقلابی است.پرسش اصلی مقاله ناظر به چگونگی و نوع رابطه این دو مقوله در سطح کشوری در بازه زمانی 1368 تا 1398 است. برای پاسخ به این پرسش از سه دیدگاه کوزنتس (ارتباط سهمی)، چلبی (ارتباط خطی منفی) و رفیع پور (ارتباط خطی مثبت) استفاده شد و با بهره گیری از روش تطبیقی کمی با طرح تحقیق طولی تک کشوری، فرضیه های برآمده از دیدگاه های نظری فوق آزموده شدند.یافته های تحقیق نشان می دهد میان دو مقوله توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری نوعی ارتباط خطی منفی معنادار با شدت به نسبت قوی (000/0 sig:، 719/0- beta:) و ارتباط سهمی به شکل وارون U وجود دارد، اما با توجه به ضرایب تعیین دیده شده، ارتباط به شکل وارون U مرجح بوده است.دستاوردهای نظری تحقیق، نوعی مطابقت با دیدگاه کوزنتس را نشان می دهد؛ بدین معنا که هرچند توسعه یافتگی در ایران ابتدا با نابرابری بالا همراه بوده است، به مرور زمان برعکس چنین وضعیتی رخ داده و میزان نابرابری کاهش یافته است؛ پس می توان گفت توسعه یافتگی بالا در طولانی مدت، سبب پایین آمدن نابرابری اجتماعی در ایران شده است.
سنخ شناسی فعالیت روحانیون شیعه ایرانی در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ظهور رسانه های جمعی، مصرف رسانه ها تغییر بسیاری کرده است. مخاطبان رسانه های جمعی، به ویژه تماشاگران تلویزیون، پیش از وب2 مخاطبان منفعل محسوب می شدند، اما با گسترش رسانه های اجتماعی، مخاطبان به کاربران رسانه تبدیل شدند که علاوه بر مصرف، محتواهایی را برای دیگر کاربران تولید و بارگذاری کردند. ارتباط نهاد دین و رسانه های اجتماعی، پیوند مهمی در عرصه ارتباطات دینی است. از طرفی، ارتباطات دینی در ایران، مانند دیگر انواع ارتباطات، با گسترش دسترسی به اینترنت، تلفن های هوشمند و رسانه های اجتماعی در دهه اخیر تغییر و توسعه یافته است. براین اساس گسترش دسترسی کاربران به شبکه های اجتماعی، دسترسی روحانیون شیعه به این رسانه ها را نیز افزایش داد. این روحانیون علاوه بر تولید محتوای دینی، موضوعات غیرمذهبی را نیز برای جذب دیگر کاربران یا دنبال کنندگان ارائه داده اند. براین اساس سؤالات این پژوهش عبارت اند از: 1. فراوانی صفحات روحانیون شیعه در اینستاگرام چقدر است؟ 2. مضامین اصلی فرسته های روحانیون مطالعه شده چیست؟ 3. نسبت نمونه های مورد مطالعه با فعالیت اینستاگرامی چیست؟ 4. بازنمود ظاهری روحانیون از خود در اینستاگرام چگونه است؟ در این پژوهش از مفاهیم «اقتصاد توجه» و «سلبریتی اینترنتی» نیز برای توصیف بازنمود روحانیون شیعه ایرانی در اینستاگرام استفاده شده است.روش این پژوهش، کمی است. به منظور درک فعالیت روحانیون شیعه ایرانی در اینستاگرام، فعالیت 112 روحانی در دو بازه مناسبتی و غیرمناسبتی با روش تحلیل کمی، مطالعه و تحلیل شد.یافته ها نشان می دهد روحانیون شیعه در دوره های زمانی مناسبتی، مطالب بیشتری از بازه زمانی غیرمناسبتی در اینستاگرام بارگذاری کرده اند. 82 روحانی در ایام مناسبتی و 69 روحانی در بازه غیرمناسبتی فعالیت اینستاگرامی داشتند. همچنین روحانیون مطالعه شده محتواهایی با مضمون دینی یا ترکیبی از مضمون دینی با مضامین سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... داشته اند.روحانیون مطالعه شده سعی کرده اند مسائل دینی و غیرمذهبی یا تلفیقی از مسائل دینی را همسو با مضامین سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... منتشر کنند. آن ها ساختار نمایشی اینستاگرام را برای بازنمود خود و فعالیت هایشان پذیرفته اند. از این رو سعی در برساخت هویتی فردگرا و برکنده از نهاد روحانیت شیعه ایران دارند که به تضعیف رفتارهای ساختارمند روحانیون منجر شده است
مطالعه جامعه شناختی مناسبات پزشک و بیمار در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، ضمن بررسی الگوهای جهانی موجود مناسبات پزشک و بیمار با توجه به موقعیت خاص ایران، الگویی از مناسبات پزشک و بیمار در این کشور ارائه شده است.داده های تحقیق از مصاحبه با پزشکان، بیماران، دانشجویان پزشکی و متخصصان حوزه سلامت و همچنین تحلیل اسنادی قوانین، طرح ها و لایحه های مربوط به حوزه سلامت بعد از انقلاب 1357 در راستای دستیابی به دیدگاهی همه جانبه از این الگو کسب شده است. نظریه داده بنیاد چندگانه ضمن ایجاد حساسیت نظری، با بهره گیری از تکنیک مثلث سازی به متقن شدن یافته های پژوهش کمک کرده است. در روش به کاررفته محققین تنها به داده های پژوهش اکتفا نکرده، بلکه نظریات موجود و پژوهش های انجام شده در حوزه مورد مطالعه نیز برای تحلیل یافته ها به کار رفته اند.یافته ها در دو مقوله اصلی مناسبات پدرمآبانه و مناسبات تجاری میان پزشک و بیمار جای می گیرند. در مناسبات پدرمآبانه نشان دادیم چطور دوران دانشجویی، آموزه ها و تجربیات این دوران شکلی از رابطه پدرمآبانه را در دانشجویان ایجاد می کند. این آموزه ها در شکل رابطه پدرسالار به منزله عادت واره پزشکی در مناسبات پزشک و بیمار نهادمند می شوند. در کنار فرهنگ پدرسالار، عوامل اقتصادی نیز در این مناسبات نقش دارند که در طرح های خصوصی سازی و تعرفه گذاری ها خود را نشان می دهند.سنتز این عوامل فرهنگی و اقتصادی، شکل گیری الگوی جدیدی از مناسبات پزشک و بیمار در ایران است که آن را الگوی پزشکی تهاجمی نامیدیم. مناسباتی که در آن نه تنها پزشک در قالب پدری مسلط بر رابطه در موضع فرادست از بیمار قرار دارد، بلکه در شکل فروشنده در بازاری رقابتی دنبال فروش کالای سلامتی نیز هست.
حق برشهر کودکان (مقایسه در دو منطقه برخوردار و نابرخوردار شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی تحقیق حاضر، مقایسه حق برشهر کودکان در دو منطقه برخوردار و نابرخوردار شهر کرمانشاه است. از این منظر، با معرفی امکانات کالبدی و فضایی حق برشهر کودکان در دو منطقه، استدلال می کنیم که بهره مندی از حق برشهر فراتر از فضا و کالبد، موکول به مناسبات کلان اقتصاد سیاسی جامعه است. بر همین قیاس، رویکرد نظری مقاله، تعریف کودکی براساس همین مناسبات و معرفی مؤلفه های حق برشهر کودکان است.روش تحقیق انتقادی است که متکی بر بازخوانی داده های موجود از منظر مناسبات اقتصاد سیاسی و افشای دلالت های پنهان آن ها است. روش جمع آوری داده ها مشاهده میدانی محله های دو منطقه مورد مقایسه بوده است.براساس داده های تحقیق، در منطقه 1، تعداد 12 پارک مجهز به وسایل بازی کودکان با 134 هزار مترمربع مساحت وجود دارد که این تعداد در منطقه 7 تعداد 6 پارک با 56 هزار مترمربع مساحت است. چهار شهربازی خصوصی در منطقه 1 و یک شهربازی خصوصی در منطقه 7 وجود دارد. 91 مدرسه خصوصی در منطقه 1 و 17 مدرسه خصوصی در منطقه 7 دایر است.براین اساس نتیجه تحقیق حاکی از تفاوت چشمگیر در مؤلفه های فضایی و کالبدی دو محله در زمینه حق برشهر کودکان است. این مقاله استدلال می کند اگرچه دو محله در مقایسه امکانات سرگرمی، بازی، آموزش و اغذیه متفاوت هستند، رفع این نابرابری فراتر از امری کالبدی-فضایی و موکول به کاهش نابرابری عمومی در جامعه و مستلزم بازاندیشی مناسبات اقتصاد سیاسی موجود است.
تحلیل جامعه شناختی احساس تعهد اجتماعی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که تعهد اجتماعی از مؤلفه های اصلی اخلاق و تعیین کننده نظم اجتماعی است، این مقاله با هدف بررسی میزان احساس تعهد اجتماعی شهروندان شهر تهران ارائه شده و در آن عوامل مؤثر بر این متغیر بررسی می شود.این تحقیق به روش کمی و از طریق پیمایش انجام شده است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران مشخص شد و 384 نفر از ساکنان بیش از 18 سال شهر تهران از طریق نمونه گیری احتمالی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه حضوری صورت گرفت. پایایی تحقیق با آلفای کرونباخ و اعتبار آن از طریق اعتباریابی صوری حاصل شد.براساس یافته ها، میانگین احساس تعهد اجتماعی مردم 8/3، میزان اجتماعی شدن 9/3، میزان دینداری 0/3، رضایت از زندگی 7/2، فراوانی مبادله 2/3، احساس آنومی 1/2 و ضریب همبستگی هرکدام از این متغیرهاا با متغیر وابسته به ترتیب 65/0 و 53/0 و 35/0 و 14/0 و 22/0- است. با سطح معناداری کمتر از 5 درصد، همه فرضیه ها تأیید شدند.جز احساس آنومی که با متغیر وابسته رابطه معکوس دارد، سایر متغیرها با احساس تعهد اجتماعی رابطه مستقیم دارند. احساس تعهد اجتماعی افراد در مقاطع تحصیلی مختلف با هم متفاوت و در مردان بیشتر از زنان است. R2 نیز 53 درصد است. نتایج تأثیر جدی متغیرهای اشاره شده بر احساس تعهد اجتماعی را تأیید می کند که می تواند به برنامه ریزی و سیاست گذاری مسئولان دستگاه های دولتی کمک کند.