پژوهش حاضر با رویکرد نام شناسی اجتماعی، به پدیده جهانی شدن و ارتباط آن با تغییر نام دانشجویان می پردازد و هدف آن بررسی تمایل به هویت جدید در دو جنس مذکر و مؤنث و شناسایی انگیزه های تغییر نام است. روش پژوهش پیمایشی-کمی و با رویکرد توصیفی بوده است. روش نمونه گیری در انتخاب دانشگاه ها هدفمند و در انتخاب دانشجویان نمونه دردسترس است. جمعیت آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه های شهر تهران است که از میان آن ها، ده دانشگاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین از ۱۶۰۹ پرسشنامه گردآوری شده، انتخاب نام دوم از سوی ۴۵۹ دانشجوی دانشگاه های شهر تهران که نام دوم برای خود برگزیده اند، بررسی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد، از میان کسانی که نام خود را تغییر داده اند، ۵/۲۲ درصد پسر و ۵/۷۷ درصد دختر بوده اند. براساس نتایج به دست آمده، تمایل به هویت ملی در دانشجوهای پسر و هویت فراملی در دانشجوهای دختر بیشتر وجود دارد. همچنین تغییر نام از نام های مذهبی کهن به مذهبی جدید و توجه به نام های ملی در دانشجویان پسر بیشتر دیده شده است؛ درحالی که دانشجوهای دختر بیشتر به تغییر نام از ملی و مذهبی به فراملی گرایش داشتند. در میان انگیزه های تغییر نام در میان دانشجوهای پسر، علاقه شخصی و ایرانی بودن نام (انگیزه درونی و بیرونی) و در میان دانشجوهای دختر، ارتقای جایگاه و زیبابودن نام (انگیزه درونی) مهم ترین عامل بوده است.