یادداشت ها
حوزه های تخصصی:
آیین ها و شیوه های زندگی آدمیان در زمین، منظره هایی می آفریند که به چشم انسان های صاحب نظر قابل فهم است. سیر در زمین1 و ملاحظه منظرهای خاص هر قوم که در بوم آنها پراکنده شده، منبعی پایان ناپذیر برای شناخت قلمداد می شود. این منظرها محصول تعامل عوامل متعدد محیطی، تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، زیبایی شناسانه و ... هستند. درختان کهن سال توت در کنار جویبارهای قدیمی در نواحی مرکزی ایران با گره های درشت و برجسته و قامت کوتاه از مهم ترین راویان چگونگی معیشت ساکنان سرزمین و سازنده منظر طبیعی آنها هستند. در این نواحی، به دست آوردن آب و انتقال آن برای باغداری و زراعت، اقدام مهمی است که به تمهیدات زیادی نیاز دارد. عرض، شیب، عمق، جنس و امتداد جوی نقش مهمی در انتقال آب دارد. به غیر از آنها ایجاد سایه برای حفاظت آب از تبخیر، درختان مختلفی را به لب جوی می آورد. بید و توت از مهم ترین آنها هستند؛ به خاطر نقش دیگری که در اقتصاد ایفا می کنند. بید شاخه های سختی دارد که برای دسته بیل و کلنگ و سایر مصارف صنعتی، چوب خوبی تولید می کند. توت نیز برگش خوراک کرم ابریشم است و بنیاد صنعت نساجی ابریشم. هر دو درخت نیز از گیاهان مقاوم و کم آفتند که نیاز چندانی به مراقبت ندارند. درخت توت هرسال شاخه های جوانی می رویاند با برگ های نازک که خوراک کرم ابریشم است. برای زیاد کردن خوراک، شاخه ها را از گره رویشگاه آنها هرس می کنند تا در فصل بهار که دوره رشد کرم ابریشم است، نو به نوشاخه زند. تکرار هرساله این کار مانع از آن می شود که درخت قد بکشد. فرصت گستردگی شاخه ها را هم نمی یابد. در نتیجه تنه درخت در طی سالیان دراز، کلفت می شود با گره هایی در دسترس که شاخه های جوان زیادی بدهد. این درختان که مالکان مشخصی دارند، وظیفه سایه اندازی بر آب جوی و حفظ جداره و مسیر آن را نیز یدک می کشند. نتیجه آنکه پیرامون شهرها و آبادی های سرزمین مرکزی ایران، می توان ردیف هایی از درختان را دید که بسته به قدرت بهره برداری مالک آنها، در گذر ایام به شکل خاصی آرایش شده اند و امروز از عناصر اصلی منظر، که راوی پیوند طبیعت و معیشت مردمان آن ناحیه اند، به شمار می روند.
مقالات
بازشناسی مفهوم «آستانه» در باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، توجه به ابعاد معنایی در کنار ابعاد کالبدی مطرح بوده است؛ به طوری که از نظر بسیاری از صاحب نظران، نادیده انگاشتن این ابعاد باعث کاهش کیفیت فضاهای زندگی شده است. یکی از مفاهیمی که در اغلب مواقع، وجود نگاه ساده انگارانه باعث فراموشی ابعاد معنایی آن شده، مفهوم «آستانه» است. «آستانه» به عنوان یک مفهوم یا تنها یک کالبد، می تواند طیف وسیعی از معانی مرتبط با فضا و مکان را در برگیرد، که بر حس حضور و ظهور تأثیر گذاشته و فضا را واجد کیفیت می کند. از این رو مقاله حاضر با هدف بازشناسی ابعاد مختلف معنایی و تجلی کالبدی «آستانه» در باغ ایرانی، خصیصه ها و ویژگی های آن را مورد مطالعه قرار داده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده است. در نگاه نخست، آستانه به عنوان یک مفهوم قابل تعریف توسط عناصر کالبدی، در نظر گرفته می شود که دارای لایه های معنایی بوده و به واسطه نوع کاربرد آن، به صورت عینی و ذهنی درک می شود. علاوه بر این، این فضا دارای طراحی و فرم متنوعی است که در انواع باغ های مختلف، کیفیت های فضایی متفاوتی را عرضه کرده و به این صورت ویژگی های درون و برون را در خود حمل می کند.
روایت نقشه ها از خیابان چهارباغ اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیابان (چهارباغ)های عریض و مستقیم، از جمله عناصر نمادین در تاریخ شهرسازی صفوی است که از عناصر اصلی توسعه و بهسازی شهرها در این عصر بوده اند. خیابان چهارباغ اصفهان توسط دوگونه کاخ شاهی، دروازه دولت و باغ هزارجریب را به هم پیوند می داده است. خیابان چهارباغ عباسی بین دروازه دولت و سی و سه پل در زمان شاه عباس اول احداث شده است. فرضیه این پژوهش بر این اساس است که این خیابان در دوره های مختلف تغییراتی را از نظر کالبدی و الگوی روابط اجتماعی به خود دیده است. دستاوردهای باستان شناسی، متون فارسی و منابع تصویری همراه با یادداشت های جهانگردان اروپایی که از این خیابان دیدن کرده اند، مجموعه ای غنی را برای شناسایی این خیابان تاریخی فراهم آورده است. این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال است که چه تغییراتی در خیابان چهارباغ عباسی از دوره صفوی تا دوره معاصر صورت گرفته است و برای این مهم، با رویکرد توصیفی _ تحلیلی به بررسی نقشه های تهیه شده از این خیابان در دوره های مختلف پرداخته است. این خیابان به هنگام ساخته شدن در دوره صفوی، واجد انسجام و همگونی بوده و بیشتر جنبه گردشگری و تفریحی داشته و خالی از اهداف و اغراض سوداگرانه و تجاری بوده است. در دوره های بعدی، به ویژه بعد از دوره قاجار به کاربری های ناهمگون تجاری، خدماتی و ... دچار شده است. امروزه کاربری تجاری، کاربری غالب در این خیابان تاریخی است.
منظر صوتی مثبت در فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر صوت و منظر صوتی به عنوان بخش قابل توجهی از منظر شهری، در طراحی و برنامه ریزی شهری نادیده گرفته می شود. این در حالی است که شهرهای امروزی با سرعت فزاینده ای در حال گسترش هستند و به تبع آن، ظهور پدیده ترافیک و سایر عوامل آلاینده صوتی محیطی، منظری آشفته به وجود می آورد. جهت نیل به فضاهایی با کیفیت شنیداری بالا و خوشایند، نیاز است به این موضوع پرداخته شود. در مقاله حاضر شناخت و بررسی کاملی از مفهوم، ابعاد و عوامل مؤثر بر منظر صوتی و روش های بررسی آن انجام شده است. روش تبیین شده توسط نگارندگان جهت طراحی و بازطراحی منظر صوتی خوشایند در فضاهای شهری، نتیجه بررسی و مطالعات گسترده در حوزه مورد نظر است. جهت طراحی منظر صوتی مثبت، پنج گام کلیدی آورده شده است. یک طراحی جامع مستلزم طی کردن هر پنج گام به صورت توأمان است.
عوامل و موانع مشارکت کودکان در تشکیل فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت همکارانه کودکان با تصویب قوانین حقوق کودک و محور قرار گرفتن حقوق شهروندی آنان از دهه 1980 مورد توجه طراحان و برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. مشارکت در فرایند طراحی فضاهای شهری به کودکان اجازه می دهد در ایجاد فضاهای زندگی خود سهیم باشند و محیط پیرامونشان را متناسب با ایده ها و نظرهای خود بسازند. از آنجایی که کودکان ویژگی های جسمی، روحی و شخصیتی منحصر به خود را دارند، فرایند مشارکت آنان نیز متناسب با جایگاهشان در جامعه تعریف می شود. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب پروژه های اجرایی مشارکت کودکان در فرایند طراحی فضاهای شهری در جهان و ایران بوده است، تا از این طریق بتوان اصولی عملی برای تنظیم فرایند مشارکت همکارانه کودکان در جامعه ایران پیشنهاد داد. روش پژوهش به کار گرفته شده در این مقاله توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و مرور نتایج تجارب عملی، رویکرد و فرایند مشارکت کودکان در طراحی فضاهای شهری در ایران و جهان ارزیابی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد برای برنامه ریزی فرایند مشارکت کودکان، اکتفا به مبانی نظری و اصول تئوری پشتیبان کافی نیست. ضروری است با بهره گیری از راهکارهای اجرایی تجارب در جوامع مختلف، عوامل مؤثر در موفقیت یا شکست مشارکت همکارانه کودکان را شناسایی کرد و برای تحقق یک پروژه شهرسازی مشارکتی کودکان در فرایند طراحی فضاهای شهری ایران به کار برد.
تجدید حیات شهری با رویکرد فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله تجدید حیات امری است که در دوران پسامدرن به شدت مورد توجه قرار گرفته است. بررسی کنشگرهای گوناگون تجدید حیات، نظیر اقتصاد، فرهنگ، مسکن و غیره موضوع بسیاری از پژوهش های صورت گرفته در این حوزه است. تجدید حیات مبتنی بر فرهنگ که یکی از رایج ترین رویکردهای تجدید حیات در جوامع امروزی است، طیف وسیعی از اقدامات و فعالیت ها را در برمی گیرد. ازجمله مهم ترین آنها می توان به مقوله پاتوق های فرهنگی اشاره کرد که موضوع واکاوی این گزارش است. بسیاری از مکان های با هویت تاریخی فرهنگی که به دلایل گوناگون دچار کم توجهی و فرسودگی شده اند، می توانند مخاطب این گونه از تجدید حیات قرار گیرند. ازآنجاکه سایت های فرهنگی به عنوان یک «مکان» شناخته می شوند، ضروری است براساس مؤلفه های یک مکان موفق نیز سنجیده شوند. در این مقاله نخست با مروری اجمالی موضوع تجدید حیات فرهنگی و پاتوق های آن بررسی شده و آنگاه معیار و سنجه های ارزیابی یک پاتوق فرهنگی مطلوب در قالب چارچوب نظری تحقیق ییان می شود. به نظر می رسد عوامل رونق بخش به فعالیت در بعد عملکردی نظیر کاربری های متنوع و خلاقانه با رویکرد ارتقاء فرهنگ و اقتصاد و همچنین مؤلفه های کالبدی در هر دو بعد زیبایی شناسانه و عملکردی در راستای بهبود کیفیت مکان، بیشترین تأثیر را در مکان سازی پاتوق ها دارند. آزمون این سنجه ها، از طریق پیاده سازی مدل در مجموعه موزه های وین که به عنوان یک مصداق عملی موفق و اجراشده شناخته می شود، صورت می گیرد. در نتیجه مجموعه موزه ها به عنوان یک پاتوق فرهنگی با اعتبار و شهرت جهانی تحلیل و جنبه های مثبت و منفی آن بیان می شود، تا الگوهای به کار رفته در آن به عنوان راهکار در سایر پاتوق های فرهنگی نیز به کار رود.
زندگی روزانه در خیابان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه فضا در خلال زندگی روزمره بر پایه ویژگی های آن مقوله ای است که منجر به نحوه شناخت و ارزیابی کاربران در فضا می شود. به منظور بررسی این تجربه در فضای خیابان و شناخت ویژگی های مشترک بین خیابان های مطلوب که آن ها را برای کاربران جذاب و مطلوب می سازد خیابان آزادی حد فاصل میدان انقلاب تا اکباتان به عنوان فضایی که علی رغم اهمیت کالبدی و موقعیت آن فاقد کیفیت لازم برای حضور پیاده است و خیابان های خیام در قزوین و خیابان مطهری در رشت که بر پایه مصاحبه با شهروندان در تحقیقات قبلی از جذابیت لازم جهت حضور در مکان برخوردار هستند، انتخاب شده اند. هدف این تحقیق مقایسه بین دو فضای اخیر و محور آزادی است تا بتوان به این پرسش پاسخ داد که تفاوت کیفی این فضاها مربوط به کدام یک از متغیرهای تحقیق است. متغیرهای مورد مطالعه در این تحقیق مبتنی بر سه مؤلفه مطالعه «فینشتین» بر عدالت در فضا شامل تنوع، برابری و دموکراسی و مؤلفه های مطالعه «لینچ» درباره عوامل مطلوبیت فضای شهری شامل دوام، معنا، تناسب، دسترسی، اختیار، عدالت و کارایی هستند. نتایج حاکی از آن است که آنچه توانسته خیابان های مطهری و خیام را به فضاهایی مطلوب مبدل سازد، عامل دوام و کارایی فضاست که زمینه ساز حمایت فضا از زندگی روزمره افراد است.