در سال های اخیر، توجه به ابعاد معنایی در کنار ابعاد کالبدی مطرح بوده است؛ به طوری که از نظر بسیاری از صاحب نظران، نادیده انگاشتن این ابعاد باعث کاهش کیفیت فضاهای زندگی شده است. یکی از مفاهیمی که در اغلب مواقع، وجود نگاه ساده انگارانه باعث فراموشی ابعاد معنایی آن شده، مفهوم «آستانه» است. «آستانه» به عنوان یک مفهوم یا تنها یک کالبد، می تواند طیف وسیعی از معانی مرتبط با فضا و مکان را در برگیرد، که بر حس حضور و ظهور تأثیر گذاشته و فضا را واجد کیفیت می کند. از این رو مقاله حاضر با هدف بازشناسی ابعاد مختلف معنایی و تجلی کالبدی «آستانه» در باغ ایرانی، خصیصه ها و ویژگی های آن را مورد مطالعه قرار داده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده است. در نگاه نخست، آستانه به عنوان یک مفهوم قابل تعریف توسط عناصر کالبدی، در نظر گرفته می شود که دارای لایه های معنایی بوده و به واسطه نوع کاربرد آن، به صورت عینی و ذهنی درک می شود. علاوه بر این، این فضا دارای طراحی و فرم متنوعی است که در انواع باغ های مختلف، کیفیت های فضایی متفاوتی را عرضه کرده و به این صورت ویژگی های درون و برون را در خود حمل می کند.