مقالات
حوزه های تخصصی:
زندگی در دشت های مرکزی ایران که در هزاره اخیر اغلب از کویرهای خشک با گرمای تابستانی زیاد تشکیل شده، فاقد توجیهات متعارف برای سکونت است. ندرت آب و اقلیم سخت برای مردمی که معیشت آنها وابسته به زمین است، جاذبه ای برای ساخت شهر و روستا ندارد. اما شهرهای بزرگی همچون یزد، کاشان، سمنان، دامغان، بیرجند، زابل، بم و کرمان در اطراف کویرهای مرکزی ایران برپا شده اند که صدها شهر کوچکتر و بسیار روستاهای وابسته را در اطراف خود دارند. پاره ای از این آبادی ها که به دلایل امنیتی و تجاری بر سر راه های تاریخی پدید آمده بودند، نیز در گذر زمان و هزاره اخیر که اقلیم این منطقه به خشکی گرائید، جمعیت بیشتری گرفتند. درحالی که زندگی گذشتگان که بسیار وابسته تر از امروز به وضع طبیعت بود، مانعی برای کوچ و سکونت در مناطق برخوردار نداشت. مردمان این نواحی برای سازگاری با تغییر اقلیم و تداوم حیات خود به بهره گیری از فنونی پرداختند که تدریجاً عنصر اصلی منظر زندگی آنان شد؛ قنات شاید، مهمترین آنها باشد.تاریخ قنات را به اساطیر ایرانی نسبت می دهند. قنات، فن انتقال آب زیرسطحی به سطح زمین بدون بهره گیری از انرژی است. کوره ای شیبدار میان مظهر قنات تا مخزن آب در زیرزمین حفر می شود و آب در شیب ملایم کوره به سمت بیرون جریان می یابد. شیب کمتر کوره نسبت به سطح زمین، در محل تقاطع آنها، مظهر قنات را پدید می آورد. فقدان آب های جاری در اقلیم خشک، قنات را در اهمیت فوق العاده ای در جامعه قرار می دهد. همه حیات روستا و شهر به آن وابسته می شود. لذا مشاغل مرتبط با قنات، همچون مقنی و میراب از ارج و مقام بالای اجتماعی برخوردار می شوند. حفاظت آب و مسیر قنات، در زمره قواعد اخلاقی قرار می گیرد که آلوده کردن یا آسیب آن گناه است. خدمات بهره وری قنات همچون ایجاد روشنایی در مظهر و حوضچه های فرعی برای استفاده شست وشو سنت خیرین می شود. اسامی مرتبط با قنات همچون مقنی زاده و قنواتی به مثابه نمود شأن اجتماعی بر حرفه مندان وابسته گذارده می شود. فرهنگ احداث قنات، نماد عمل صالح و باقیات صالحات از سوی ثروتمندان و حاکمان رایج می شود.این همه سنت ها و فرهنگ هایی که در ارتباط با قنات پدید می آید، حاکی از وجود «بسته مفهومی» مرتبط با قنات در ذهن ایرانیان کویرنشین است. «مفهوم» قنات، همچون مخزن آن، سرشار از معناهایی است که در طول قرون در ارتباط با کارکرد و نقش حیاتی آن در زندگی اهالی مرکزی سرزمین ایران به وجود آمده؛ هریک از معناها در محیط بیرونی ذیل صورتی انعکاس یافته که امروزه «نمود» آن خوانده می شود.رشته چاه هایی که به کوره قنات می رسند تا خاک کوره را در زمان حفاری تخلیه کنند و هوا را به مقنی کوره برسانند، مهم ترین نمود «مفهوم» پیچیده قنات است. حلقه هایی ساخته شده از خاک کوره که گرداگرد دهانه چاه ریخته شده تا هم از ورود آب های سطحی به قنات و تخریب آن جلوگیری کند و هم نشانه خطر باشد برای جلوگیری از سقوط به درون چاه. تصویر رشته چاه های قنات عنصر جدانشدنی از مفهوم حیات در فلات مرکزی ایران است. صورت بدیعی در کویر که همچون «ردّ حیات» از تکاپوی انسان ها در طول قرن ها برای بقا حکایت می کند. عکس روی جلد اثر مرحوم «گئورگ گرستر» است که در سال 1355 (1976م.) بر فراز قنات های یزد عکاسی شده است. وی در شرح عکس خود نوشته است: «درحالی که بر فراز ایران سفر می کردم، به این فکر بودم که مناظر فرهنگی و طبیعی سرزمین پارس با بیابان های نمکی و باغ های بهشتی اش برای تماشا از آسمان آفریده شده اند. آبادی هایش با قنات ها و آبراه های زیرزمینی اش مثال بارز معماری بدون معمار هستند». این عکس بازنمایی مداخله آهنگین پیشینیان ماست در دل صحرایی که به ظاهر خالی است. اما ردّ حیات از غوغایی که در زیر زمین نهفته حکایت می کند. این عکس به لطف فرزند ایشان خانم Anya v. Schweinitz-Calonder که مدیریت مؤسسه Georg Gerster Air Photography را برعهده دارد به پاس علاقه پدر ایشان به سرزمین ایران برای چاپ در اختیار مجله منظر قرار گرفته است. از ایشان سپاسگزاریم.
باغسازی اروپایی اصطلاحی نامفهوم، تأثیر سبک های باغسازی رنسانس، باروک و رمانتیک بر باغ های تهران در دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باغ از دوران کهن در ایران شکل گرفته و تا دوران معاصر به حیات خود ادامه داده است. در دوران قاجار و با پدیدارشدن تحولات فکری بسیاری از ساختارهای کهن شهری از جمله باغ های ایرانی تاب نیاورند و تغییراتی در ساختار آنها مشاهده شد. در دوران قاجار برگیری از سبک های رنسانس، باروک و رمانتیک در شکل گیری باغ های تهران اثرگذار بود و ساختار باغ به تدریج و با تأثیرپذیری سطحی از آنها تغییر کرد. محققان عموماً تغییرات را بدون اشاره به سبکی خاص، منسوب به اروپا یا غرب می دانند. این در حالی است که مکتب های منظرسازی در اروپا با توجه به تنوع سرزمین و پیشینه تاریخی-فلسفی، متفاوت هستند و بیان این مطلب که باغ های دوران قاجار از اروپا تأثیر گرفته اند، امری نامفهوم است. بررسی ویژگی های کالبدی و اندیشه های موجود در سبک های باغسازی رنسانس، باروک و رمانتیک و بازشناسی آنها در باغ های دوران قاجار شهر تهران، می تواند ارتباط میان این دو را به تفکیک سبک و مؤلفه های موثر بر آن نمایان کند. این مقاله در تلاش است تا از اطلاق واژه باغسازی غربی خودداری کرده و با شناسایی ویژگی های سبک های باغسازی رنسانس، باروک و رمانتیک، اثرگذاری آنها در باغ های تهران در دوره قاجار را ردیابی کند. به همین منظور با رویکردی کیفی و راهبردی توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و بررسی اسناد و تصاویر موجود، ویژگی های باغسازی رنسانس، باروک، رمانتیک و باغ های قاجاری در تهران را واکاوی می کند و با رویکردی قیاسی به مطابقت اصول و ساختارهای این دو می پردازد. آنچه مشخص است باغسازی در دوران رنسانس، باروک و رمانتیک، به عنوان شاخص ترین سبک های باغسازی در اروپا، تفاوت های اساسی دارند و گرته برداری سطحی از آنها منجر به ساختاری التقاطی در باغ های تهران شده است. با این حال الگوی باغ ایرانی در بسیاری از موارد همچنان قابل مشاهده است.
خِرَد محیطی، دانش بومی و نقش عوامل اکولوژیک در برنامه ریزی و ساخت روستای کامو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط طبیعی و عناصر آن همواره عامل تعیین کننده محل استقرار و پراکنش سکونتگاه ها، احداث تأسیسات انسانی و ساماندهی فضاها بوده است. پایداری این بستر رابطه ای مستقیم با ویژگی های پهنه های قابل زیست، تهدیدات طبیعی و نحوه مدیریت و برنامه ریزی محیطی داشته و بنابراین یافتن بهینه ترین مکان استقرار، وابسته به پارامترهایی همچون ژئومورفولوژی بستر، منابع آب، خاک و از این دست بوده که معیشت، فرهنگ و اجتماع روستاها را نیز تحت تأثیر قرار می داده است. در روستای کامو، نقش عناصر طبیعی در شکل گیری روستا و توافق بستر آن با طبیعت در لایه های کالبدی، کارکردی و معنایی حائز اهمیت است؛ بنابراین، طبیعت و نوع فعالیت های انسانی مرتبط با محیط، در نحوه قرائت تجلیات این سیستم فرهنگی اثرگذار خواهند بود. این نوشتار با تحلیل ساختار روستای کامو برمبنای عوامل اکولوژیک، ضمن بازخوانی نقش این عوامل، به بررسی میزان توافق و پیوستگی زیستگاه سکونتی موردمطالعه و چگونگی مدیریت و برنامه ریزی ساکنان آن درارتباط با هریک از عناصر طبیعی نیز می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد ساختار کامو برمبنای دانش بومی، بهره گیری هوشمندانه از عناصر اکولوژیک و الهام از بستر طبیعی آن شکل گرفته و نحوه مدیریت این بستر مبتنی بر راه حل های طبیعت بنیان بوده که نشان از خِرد محیطی ساکنان آن دارد.
مشارکت: مبنای طراحی فضاهای شهری چندعملکردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایده طراحی فضای چندعملکردی به صورت های مختلف و با معانی متفاوت، همواره در حوزه ادبیات رشته های مربوط به معماری و شهر حضور داشته و تعریف این مفهوم به صورت جامع همچنان در حال تکمیل است. اما این نوع فضاهای شهری در کشورهای در حال توسعه از دیرباز به صورت خودجوش وجود داشته اند. در کشورهای توسعه یافته برای خارج شدن از چارچوبی که یک فضا برای آن طراحی شده است، سخت گیری های بیشتری اعمال می شود. اما با وجود تفاوت هایی که در تملک فضاهای عمومی وجود دارد، فضاهای چندعملکردی در سراسر جهان پدید آمده اند و روزبه روز در حال افزایش هستند. این فضاها، با توجه به بستری که در آن شکل گرفته اند، ویژگی های مربوط به مورفولوژی فضا و ابعاد و اندازه ها و نیز عملکرد اصلیشان با یکدیگر تفاوت هایی دارند. اما در عین این تفاوت ها دارای الگوهای مشترکی هستند که درنظرگرفتن آنها به برنامه ریزی و طراحی برای این گونه فضاها در آینده کمک می کند. این نوشتار، 80 نمونه از فضاهایی را که در حال حاضر به صورت چندعملکردی فعال هستند یا پتانسیل لازم برای تبدیل شدن به این گونه فضاها را دارند، بررسی می کند. در این پژوهش، برای انتخاب نمونه ها و استخراج الگوها از روش استدلال مبتنی بر نمونه (CBR) در کنار زبان الگوی کریستوفر الکساندر استفاده شده است. نتیجه الگوهایی است که می تواند به طراحان کمک کند در مواجهه با پروژه های شهری جهت افزایش کیفیت زندگی شهروندان مؤثرتر عمل کنند. در نهایت مشاهده می شود که الگوهای به دست آمده کمتر شکل کالبدی داشته و بیشتر به شکل برنامه ریزی و مدیریت فضا هستند. الگویی که بیشترین تکرار را در میان الگوهای استخراج شده دارد، «مشارکت» است که باید به عنوان یک فرهنگ در تمامی اشکال خود، از ابتدا در فرایند برنامه ریزی، طراحی و بهره برداری لحاظ شود.
تبیین مؤلفه های مؤثر بر ادراک بصری در تفرجگاه های کوهستانی (مطالعه موردی: محور کلکچال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نوع و نحوه ارتباط ابعاد مختلف ادراک بصری منظر مسیرهای کوهستانی، با میزان رضایتمندی و تمایلات مردم به حضور در محیط تفرجگاه های کوهستانی انجام گرفته است. در این راستا، محور کلکچال به عنوان یک محور با سطح کنشگری بالا و فعالیت های متنوع انتخاب شده است. روش تحقیق در این پژوهش، ترکیبی و از نوع تحلیلی-توصیفی است. بدین منظور، برای تحلیل عوامل مؤثر بر ادراک بصری تفرجگاه های کوهستانی در چهار بُعد شناختی، احساسی، تفسیری و ارزش گذاری بررسی و ویژگی های منظر و توان و محدودیت های منطقه طی پیمایش مسیر و به صورت فیزیکی و کالبدی برداشت، و با سایر اطلاعات محیطی تلفیق و ارزیابی شد. همچنین با استفاده از پرسشنامه، میزان رضایتمندی مردم در هر سکانس براساس مؤلفه های مذکور ارزیابی شده است. نتایج این پژوهش نشان داد ارتقای کمی و کیفی فضاهای تفرجگاهی کوهستانی باعث افزایش میزان جذب شهروندان و ارتقای سلامت روحی و جسمی آنها می شود. از راهکارهای بررسی شده می توان: پیروی از شیب طبیعی زمین و بکر نگه داشتن قسمتی از سایت، کاشت گیاهان به صورت توده ای برای کاهش سرعت باد، کاشت درختان به صورت خطی در امتداد یک محور به منظور خوانایی و رعایت سلسله مراتب کاشت با توجه به گیاهان موجود در سایت را برشمرد. بررسی نمونه موردی محور کلکچال نشان داد سکانس های دو و هشت که بیشترین امتیاز را از لحاظ کیفیت ادراک بصری و رضایتمندی کسب کرده اند، پتانسیل بالاتری جهت تبدیل به مکانی با فعالیت های چندمنظوره برای همه اقشار جامعه و همه سنین دارند. در بُعد احساسی، مؤلفه های تنوع فضایی، تراکم پوشش گیاهی و تمیزی فضا بیشترین نقش را در ادراک محیط کوهستان دارند. در بُعد تفسیری، مؤلفه خوانایی فضا همبستگی مثبتی با کیفیت محیط و رضایتمندی دارد. در بُعد شناختی، میزان تنوع رنگی و میزان محصوریت فضا رابطه معناداری با ارتقای کیفیت محیط و رضایتمندی مردم دارد اما بر کیفیت ادراک فضایی تأثیرگذاری کمی دارد. در بُعد ارزش گذاری، میزان حضورپذیری مردم ارتباط مستقیمی با کیفیت مؤلفه های سه بُعد شناختی، احساسی و تفسیری دارد که در این میان رابطه آن با مؤلفه های احساسی و تفسیری، بیشتر از مؤلفه های بُعد شناختی است.
خوانشی بر منظر خیابان های جنوب شرقی آسیا در قیاس با غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیابان ها بخش قابل توجهی از فضای عمومی آزاد در شهرها را تشکیل می دهند و به عنوان نمایندگان مهم فضاهای عمومی شهری شناخته می شوند. در تاریخ فرهنگ شرق و غرب نیز، خیابان یکی از مهمترین فضاهای عمومی بوده است. با این وجود، در حال حاضر شکاف نسبتاً عمیقی میان معنا و کارکرد خیابان در شرق و غرب وجود دارد که منجر به ایجاد مناظر شهری متمایزی میان شرق و غرب شده است. این پژوهش به بررسی تفاوت های منظر خیابان از جنبه های معنایی-ادراکی، عملکردی-فعالیتی و زیباشناختی (عناصر غیرکالبدی معماری شامل عناصر نیمه ثابت و متحرک) در خیابان در شرق (کشورهای جنوب شرقی آسیا) و غرب (آمریکای شمالی، اروپا و اقیانوسیه) می پردازد. روش تحقیق از نوع کیفی (کتابخانه ای و بر پایه مشاهدات نویسنده) است. یافته های تحقیق نشان می دهد با وجود آنکه منظر خیابان به عنوان پدیده ای عینی و ذهنی شناخته می شود، منظر خیابان در شرق و غرب از لحاظ نوع ادراک و جنبه های عینی و ذهنی با یکدیگر متفاوت هستند. منظر خیابان در شرق و غرب از جنبه های معنایی، عملکردی و زیباشناختی و در ویژگی هایی چون تنوع فعالیت، نظم، مرز میان فضای عمومی و خصوصی، الگوهای زمانی عملکردها، میزان به کارگیری حواس مختلف انسان و چگونگی انطباق پذیری و انعطاف پذیری فضا، با یکدیگر تفاوت های بارزی دارند.
چارتاقی، تداوم تقدس کوه در آیین ها، معماری و منظر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چارتاقی حجم اصلی، پایه و با فراوانی زیاد در معماری ایران است. از کارکردهای قدیمی این عنصر می توان به ساخت نیایشگاه مهر، آناهیتا و سپس آتشکده اشاره کرد که پس از ورود اسلام نیز، به عنوان شاکله اصلی مسجد و امامزاده مورد استفاده قرار گرفته است. بسیاری از صاحب نظران، چارتاقی را نه صرفاً عنصری عملکردی، بلکه دارای جنبه های اسطوره ای و مقدس معرفی می کنند. از سویی در میان اساطیر ایرانی، کوه عنصری چندوجهی، کارکردی و مقدس بوده است. به همین خاطر، بسیاری از آیین های باستانی در ارتباط مستقیم با کوه ها برپا می شده و غارهای داخل کوه نیز مانند سایر تمدن ها، از اولین معابد در ایران محسوب می شوند و مشاهده می شود ایرانیان معابد خود را با توجه به تقدس کوه و غار بنا کرده اند. گاهی معابد را در دامنه یا بالای کوه و گاهی همچون ایلامی ها، آنها را به شکل زیگورات و با الهام مستقیم از کوه می سازند. بدین ترتیب، معماری ساخته بشر، گاه تقدس خود را از کوه می گیرد. لذا در ارتباط با چارتاقی این سؤالات مطرح است که ریشه تقدس آن چیست و چه ارتباطی میان جنبه های اسطوره ای و تقدس آن مانند زیگورات با کوه وجود دارد؟ پژوهش حاضر با روش کیفی مطالعه اسنادی و با رویکردی اکتشافی به بررسی آیین های مشترک طواف و قربانی میان سه عنصر کوه، زیگورات (به عنوان عنصر واسطه) و چارتاقی و همچنین رابطه هریک از این عناصر با مهر یا خورشید پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد با ازمیان رفتن زیگورات ها در ایران، رابطه میان کوه و معماری معابد ایران ازبین نرفته است. می توان گفت این رابطه اسطوره ای کماکان میان چارتاقی و کوه برقرار بوده و به تعبیری چارتاقی تداوم تقدس کوه در معماری ایران است.
هسته امن محله، روش استراتژیک برای خروج از رکود نوسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع هر زلزله کوچک و بزرگ در کشور، به صورت مقطعی توجه مسئولان کشور را به بزرگی آسیب پذیری تهران جلب می کند. بیش از سه میلیون نفر از جمعیت تهران در خانه های ناپایدار زندگی می کنند. از طرفی تهران در میان سه گسل فعال قرار دارد که با شرایط موجود در صورت وقوع زلزله با درجه مرکالی بالا، سرپناه و حیات بسیاری از شهروندان تهرانی با تهدید جدی مواجه خواهد شد. بحرانی که به جهت تراکم بالای جمعیت و ضعف مدیریت بحران، می تواند به یک فاجعه جهانی تبدیل شود. ازسوی دیگر با تعریف شورای عالی معماری و شهرسازی از بافت های فرسوده ذیل سه شاخص ریزدانگی، ناپایداری و نفوذناپذیری، در حدود ۸۰ درصد مناطق ناپایدار از قلم افتاده و تهدید جانی ذیل مطلوبیت های کیفی قرار گرفته و موجب انحراف برنامه های نجات بخشی شده است. این در حالی است که بنا به تقدم ذاتی مسئله «حیات»، نباید اقدام نجات بخشی در عرض سایر اقدامات قرار گیرد. بنابراین شهرداری و دولت مرکزی باید به دنبال راه حل واقع نگر برای نجات بخشی ساکنان بافت های فرسوده تهران باشند. پژوهش پیش رو ضمن طرح ایده «هسته امن محله» به عنوان برنامه ای جهت فعالسازی برنامه نوسازی بافت فرسوده، بر رفع موانع اولیه نوسازی (لزوم تأمین پارکینگ) و لزوم مدیریت عوامل مشوق (اعطای تراکم، افزایش سطح اشغال و پذیرش کوچک سازی) به عنوان محرک های اصلی این برنامه تأکید می کند و معتقد است هرگونه مداخله به قصد نوسازی در بافت فرسوده، باید ضمن توجه به لزوم صرفه اقتصادی برای مالکان، با ترسیم راهکارهایی برای مدیریت شهری زمینه ارتقای کیفیت زندگی اجتماعی، توسعه مشارکت و رونق اقتصادی شهر را نیز فراهم آورد.