یادداشت ها
حوزه های تخصصی:
روستاهای ایران مرز روشنی با طبیعت ندارند . برای آن ها ساخت وساز برای سکونت، همسان با طبیعت شکل می گیرد . در نظر ایرانی طبیعت، موجودی است که زندگی و جریان خود را دارد و برای همسایگی با او، باید سازگاری نشان داد . مهار طبیعت یا جدایی گزینی از آن خوش عاقبت نیست . همسازی با طبیعت در طول تاریخ تدریجاً زیبایی شناسی خاصی را در روستای ایرانی پدید آورده است که طبیعت بکر در آن جایگاه پراهمیتی دارد . صحنه هایی نیز که طبیعت در جریان حیات خود می آفریند، زیباست؛ چه، در نظر ایرانی صحنه های طبیعی، تصادفی پدید نیامده اند بلکه محصول فعالیت نظاماتی در دل طبیعت هستند که بسیاری از آن ها برای ما روشن نیست . اما همچون هندسه فرکتال، در پس ظاهر متنوع خود، از نظمی قابل دسترسی برخوردارند . ازاین روست درختی که تنهایی توانسته با صخره های کوهستان تعامل حیاتی داشته باشد، به عنوان بخشی از « موجود » طبیعت به رسمیت شناخته می شود و باقی می ماند . چنین تک درخت هایی در منظر ایران به وفور دیده می شود؛ و چه بسا پدید آمدن سه گانه منظر ایرانی، که منظری تاریخی و مصنوع است، ناشی از قدرت و اصالت چنین رویکردی در تاریخ فرهنگ ایران بوده باشد . خانه هایی میان صخره ها، تقلید از حیات درخت در لابه لای آن هاست . همان طور که درخت پیرامون خود به سازگاری رسیده، خانه ها هم در اندازه و شکلی محدود، همسازی با محیط را تقلید کرده اند و هر سه باهم زندگی به تعادل رسیده ای را ادامه می دهند . در سوی دیگر، شهرهای ایرانی، اغلب لبه ای قاطع و متضاد با طبیعت دارند . در بیشتر نمونه ها، حصاری قوی مرز میان شهر و طبیعت را تعریف می کند . این لبه آن قدر قوی است که برای تردد میان شهر و طبیعت، دروازه ای به مثابه فضای واسط ساخته می شود و « رفتار » ارتباط میان این دو چنان پراهمیت می گردد که دروازه ها نمادهای شهر می شوند و تعیین کننده ساختار و ستون فقرات شهر . جدایی گزینی شهر و پیرامون در مقابل همسازی روستا با محیط، دو رویکرد متضاد به حساب می آید . چرایی آن را در سرشت و سرنوشت شهر باید جستجو کرد . از دیرباز، حصار، لبه ای معنا بخش به ساکنان درون آن ها بوده که قلعه امن را به وجود آورده است . شهرها، پس ازآن و با تبعیت از همان روش برای حفظ خود و دارایی ساکنان، هم آغوش با طبیعت را به قیمت امنیت رها کردند . درعین حال، شهروند ایرانی، در شهرهای پیش از اسلام و در پناه دیوارها انسانی ممتاز بود که در جایگاه اجتماعی بالاتری از ساکنان پیرامون، که در دل طبیعت جای داشتند، می ایستاد . صرف نظر از سده های نخستین دوره اسلامی که حصار شهرها با شعار برابری اجتماعی اهالی درون و بیرون شهر فروریخت، سنت دیرین ممتاز گرداندن مکان زیست شهروندان، این بار به بهانه یا دلیل امنیت ایجاد شد . نتیجه قهری این باززنده سازی، جدایی گزینی شهر از طبیعت بود که در دوره مدرن، با صورتی آذین شده ادامه یافت . کمربندهای سبز شهرهای امروزی، اگرچه در نگاه خرد و جزءنگر، فضاهای مطلوبی برای محیط زیست یا خدمات شهر پدید می آورند اما از منظر کل نگر، همچنان بر دوگانگی شهر و پیرامون اصرار می ورزند و رابطه ای قهرآمیز با طبیعت محیط خود برقرار کرده اند . رابطه ای که تأکید ویژه و پررنگی بر حفظ فاصله و حتی تبدیل آن به یک موجود مستقل که حائل شهر و طبیعت باشد دارند .
مقالات
نمونه قبلی : زمینه ساز خلاقیت یا تقلید در طراحی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقاید متفاوتی در رابطه با تأثیر نمونه های قبلی بر آموزش دانشجویان وجود دارد . درحالی که برخی این امر را عاملی برای افزایش خلاقیت دانشجویان تلقی می کنند برخی معتقدند که نمونه های قبلی تنها زمینه ساز تقلید از ایده ها و نه خلق ایده های نوین اند . گرچه بررسی نقش نمونه های قبلی در طراحی دانشجویان در زمینه های مختلف طراحی سنجیده شده کمتر تحقیقی به نقش آن در آموزش منظر پرداخته ست . تحقیق حاضر بر آن ست که در ابتدا طی یک تحقیق کیفی الگوهای متفاوت استفاده از نمونه های قبلی را توسط دانشجویان بسنجد و در ادامه دلایل کپی برداری از ایده ها را در طراحی منظر از زاویه دید دانشجویان بیان کند . برای دستیابی به اهداف تحقیق از روش تحقیق ترکیبی ( کیفی و کمی ) استفاده شده است . نتایج بخش کیفی تحقیق سه الگوی استفاده از نمونه های قبلی را در پروژه های دانشجویان مشخص کرد . گروه A به طور خلاقانه ای از نمونه های قبلی در ارائه راه حل های جدید استفاده کرده بودند . گروه B برخی از عناصر نمونه های قبلی را برای استفاده جدا کرده یا برخی از ویژگی ها را به طور کامل مدل سازی کرده بودند . گروه C کل نمونه را کپی کرده بود . به دنبال مشاهده و مصاحبه های متمرکز دلایل شیوه های متفاوت استفاده از نمونه های قبلی با دانشجویان به بحث گذاشته شد . نتایج این بخش از تحقیق به عنوان مبنایی برای بخش کمی تحقیق مورداستفاده قرار گرفت . نتایج بخش کمی تحقیق نشان داد که کمبود وقت، نداشتن تجربه کاری، علاقه مندی به یک طرح خاص و مهارت در سه بعدی سازی با نرم افزارهای طراحی از مهم ترین دلایلی ذکر شدند دانشجویان را به کپی برداری صرف از تمام و یا بخشی از نمونه های قبلی ( نمونه های اجراشده ) ترغیب می کنند .
تعامل شهر اهواز با رود کارون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانه کارون در جنوب ایران از پیش از اسلام، از تمدن ساز ترین رودخانه های این منطقه است و شهر اهواز که پیشینه آن به پیش از دوران ساسانی بازمی گردد در کنار همین رودخانه شکل گرفته است . لبه شهری رودخانه کارون در شهر اهواز همواره تحت تأثیر نوع تعامل این شهر با رودخانه بوده است . در طول تاریخ اهمیت رودخانه کارون برای ساکنین این منطقه فراتر از عنصری جهت تأمین آب و به عنوان زیرساخت اصلی در رونق اقتصادی شهر عمل کرده است . ارتباط اقتصادمحور شهر و رودخانه موجب شده بود تا در طی سالیان لبه شهری رودخانه در این منطقه با کاربری تجاری شکل گیرد . این در حالی است که در دهه های اخیر با رویکردهای متفاوتی که نسبت به تعامل با کارون اتخاذشده، رودخانه به تدریج نقش اقتصادی خود را در نظام شهری ازدست داده و متعاقب آن لبه شهر و رودخانه دچار اخلال شده است . چنانچه به نظر می رسد شهر حیات اقتصادی خویش را از رودخانه مجزا نموده و توسعه آن بر مبنای رودخانه شکل نمی پذیرد . این موضوع سبب شده تا هویت لبه شهری اهواز که طی قرون بر اساس رودخانه شکل گرفته دچار آسیب شده و به دنبال آن شهر با چالش های متعددی روبرو شود . این پژوهش باهدف بررسی و تحلیل چگونگی و چرایی رابطه شهر اهواز و رودخانه کارون در طول تاریخ و شکل گیری لبه شهری کارون و آسیب شناسی آن، در دو بخش ابتدا به بیان ارتباط شهر و رودخانه در گذشته و پس ازآن به تحلیل رویکردها و اقداماتی که در دهه های اخیر نسبت به آن صورت گرفته، می پردازد .
مواجهه شهر اردبیل با دریاچه شورابیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه شتابان شهر در مسیر خود ناگزیر از تهاجم به طبیعت اطراف است این امر مجال تفکر پارادایمی و پرداختن به ابعاد مختلف در مکان گذار را نمی دهد . در هرلحظه از فرآیند توسعه، برآیند مابه ازای برخورد شهر و طبیعت، مکانی با ویژگی های زیباشناختی خاص است که شتابِ طرح های توسعه توان انطباق با ظرفیت های موجود را نمی دهد، در این هنگام وجهی از منظر - عمدتاً با غلبه زیبایی کارکردی و کالبدی - بر جنبه های دیگر پیشی می جوید . عرصه این توسعه، لبه شهر و طبیعت را به مثابه فضای میانجی متأثر از ویژگی و ارزش های هردوی آن ها تعریف می کند؛ استحاله این لبه، متأثر از روح زمان، خود را گاه در سویه هایی از تهاجم و تقابل و گاه تعامل و تبادل نشان می دهد . در این مقاله لبه گذار توسعه شهر اردبیل و برخورد آن با طبیعتِ دریاچه شورابیل در مقام تنهاترین دریاچه طبیعی داخل شهری ایران، از بعد زیباشناسی موردبررسی قرار می گیرد تا سمت و سوی آن در مطالعات طرح های شهری مشخص شود . می توان تأکید بر رویکرد کارکردی - کالبدی را در طرح های شهری اطراف دریاچه مشاهده کرد که با نادیده گرفتن ابعاد معنایی متأثر از تاریخ و ظرفیت طبیعی، نقش دریاچه را با مرکزیت قوی تفریحی مورد غفلت قرار می دهد . این در صورتی است که هرگونه مداخله و توسعه لبه باید همواره متوجه زیبایی یکپارچه باشد تا علاوه بر پاسخگویی به نیازهای کمی، از خلال مدیریت کیفیت و ظرفیت پنهان، نقش قلمروهای فضایی در سازمان شهر را در نظر گیرد .
باغستان سنتی قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لبه شهری قزوین، از طبیعتی مصنوع شکل یافته و گونه ای تاریخی از لبه طبیعی شهر است . طبیعتی دست ساخت انسان، به نام باغستان سنتی قزوین که ریشه در هزاره های تاریخ ایران دارد . باغستان سنتی ارتباطی چندلایه با شهر دارد ولی رویاروی کالبدی آن با قزوین در لبه شهر شکل می گیرد . جستار حاضر بر آن است با بررسی و تحلیل ویژگی های باغستان سنتی قزوین، گوشه ای از عمق کارایی یک نمونه منحصربه فرد ایرانی را، برای لبه ی شهری مطلوب معرفی نماید . روش تحقیق در شناخت موضوع تحقیق تفسیری - تاریخی بوده و از طریق روش پدیدارشناسانه ویژگی های موضوع تحقیق مورد کنکاش و تحلیل قرارگرفته و سپس جمع بندی شده است . در نگاه نخست موضوع لبه شهری، چالشی فرمال به نظر می آید ولی متأثر از لایه های متنوع شهری است . کارکردهای لبه شهر، تأثیر زیادی در پایایی و شکل آن دارد؛ ازاین رو چالش اصلی در پژوهش پیش رو ریشه یابی کارکردهای لبه تاریخی شهر قزوین است . یافته های پژوهش نشان می دهد که کارکرد اصلی باغستان تأمین ضرورت های شهری قزوین در اعصار مختلف بوده است . تأمین شرایط پایدار برای شهر، توسط مهار ناملایمت های طبیعی مانند سیل، بادهای مزاحم، کم آبی و ایجاد بستر مناسب، برای تأمین آب و معیشت شهروندان حتی ایجاد بستر ویژگی های اجتماعی - فرهنگی ازجمله کارکردهای باغستان قزوین به عنوان لبه شهر قزوین با طبیعت بیرون است .
کوهستان البرز در طرح جامع تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوه در تمدن ها و آیین های باستانی نقشی مهم داشته و همواره مورداحترام مردم بوده است اما در ایران به لحاظ جغرافیای خاص آن از اهمیت بیشتری برخوردار است . اهمیت کوه در گذشته تا جایی است که تمدن هایی چون سومری ها و عیلامی ها، عبادتگاه های خود را مانند زیگورات چغازنبیل به شکل کوه می ساختند . کوه های البرز به عنوان مهم ترین و مرتفع ترین کوه های ایران در شمال شهر تهران واقع شده است . این کوه ها علاوه بر اینکه یک عنصر مهم طبیعی است و محدوده و حریم شهر تهران را مشخص می کند، یکی از عوامل اصلی هویت بخش شهر تهران نیز به شمار می رود . در حال حاضر نگاه کالبدی به این کوه ها سبب شده تا رابطه میان شهر و کوه رابطه مطلوبی نباشد اما کوه البرز به عنوان مهم ترین لبه شهری تهران ماهیتاً می تواند نقش به سزایی در هویت بخشی و ایجاد رابطه مطلوب با شهر تهران داشته باشد . با توجه به اهمیت این کوه ها و تأثیر گسترده آن بر شهر، هدف این مقاله ارزیابی جایگاه این کوه ها در برنامه ریزی شهر تهران بوده و بررسی ها از سند اصلی طرح جامع شهر تهران مصوب 1386 صورت گرفته و روش پژوهش از نوع کیفی و بررسی مطالعه موردی است .
طرح کمربند سبز فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش جمعیت شهر، حریم آن ها در معرض توسعه محیط شهری قرار می گیرد و منجر به پیشروی شهرها در حومه آن ها می شود . یکی از راه حل های دنیای مدرن در جلوگیری از رشد بی رویه شهرها ایجاد کمربند سبز در اطراف شهرهای بزرگ است . این راهکار دارای ارزش های زیست محیطی بسیاری است و طبیعت و چشم انداز گسترده را در دسترس جوامع شهری قرار می دهد . شهر فرانکفورت از نمونه های موفق به کارگیری کمربند سبز است . این مقاله به تحلیل کمربند سبز و به طور ویژه کمربند سبز فرانکفورت می پردازد . این شهر به علت موقعیت جغرافیایی دارای ذخایر طبیعی ارزشمندی در اطراف شهر است که مدیران شهری آن را هوشمندانه حفظ و از گسترش بی رویه شهر جلوگیری کرده اند . در طرح برنارد لاسوس برای کمربند سبز فرانکفورت، فضایی چند عملکردی برای مردم شهر در بستری طبیعی طراحی شد، فضایی که علاوه بر ارتقا سطح اکولوژی منطقه، این مکان را تبدیل به محلی برای تفریح، سرگرمی و آموزش برای جامعه شهری کرده است . لاسوس در این طرح برای وحدت بخشی به مکان های ناهمگن موجود در حومه شهر، با به رسمیت شناختن تفاوت آن مکان ها و درعین حال سازمان دهی آن ها به صورت کلیتی واحد و متشکل از عناصر متفاوت عمل کرده است . از مهم ترین دستاوردهای این طرح استفاده از تمایز منظر و حفاظت از گونه های زیستی متنوع، زمین های کشاورزی و جنگلی در اطراف شهر و ایجاد فعالیت های بینابینی اجتماعی برای حمایت از یک جامعه شهری فعال است .
بررسی طرح احیای محدوده حفاظتی بارانگارو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرم شهر تبلور رابطه تاریخی انسان با محیط طبیعی اش و منظر شهر حاصل ادراک انسان از این بستر تعاملی با طبیعت است . در این دیدگاه قرائت لایه های تاریخی و طبیعی منظر و نحوه تأثیرگذاری انسان بر آن ها، فرصت شناخت و در مرحله بعدی بیان دوباره آن در قالبی تکامل یافته تر را در اختیار ما قرار می دهد . شهر سیدنی در کشور استرالیا از نمونه های قابل توجه شکل گیری شهر در مجاورت دریا است . طرح احیا دماغه بارانگارو، متأثر از رابطه تاریخی شهر سیدنی و دریا، به عنوان زیرمجموعه ای از ارتباط انسان با طبیعت شکل گرفته و شامل احیا شکل طبیعی دماغه در دوران پیش از صنعت، به شکلی نمادین است . اقدامات صورت گرفته در این راستا متشکل از بازنویسی ویژگی های تاریخی سایت به لحاظ عینی نظیر ویژگی های مورفولوژیکی بستر طبیعی و به لحاظ ذهنی نظیر احیای فرهنگ بومی است . اگرچه پیشینه صنعتی دماغه بارانگارو بخشی از تکامل آن را از یک لبه طبیعی متعلق به قبایل بومی استرالیا تا یک لبه صنعتی متعلق به سیدنی قرن 21 تشکیل می دهد، اما نباید این نکته را فراموش کرد که هدف منظر شهری دموکراتیزه ساختن فضاهای عمومی با تکیه بر ماهیت پویای منظر است . اگر نوع تعامل موردنیاز توسط ساکنان سیدنی در این دوره از زمان، فضایی برای پیوند شهر با طبیعت رها از ویژگی صنعتی بندرگاه های آن باشد کمرنگ ساختن لایه های صنعتی در لوای رویکرد طبیعت گرای معمار منظر، قابل توجیه خواهد بود . این عقب گرد تاریخی به مورفولوژی سایت در دوران پیشاصنعت، امکان ارتباط دوباره شهروندان با لبه طبیعی شهر را فراهم می آورد که ختم شدن شبکه شهری به مفری طبیعی به جای امتداد بدون انقطاع و نفس گیر بافت شهری و صنعتی سیدنی از نتایج کلی آن است . در این پروژه با شرایط طبیعی فراهم شده نظیر احیای پوشش گیاهان بومی و مرفولوژی در قالب سنگ فرش های ماسه سنگی و نیز احیای فرهنگ طبیعت گرای اقلیت بومی، هویت شهری سیدنی علاوه بر یک شهر بندرگاهی و صنعتی به پیوندگاه طبیعت و صنعت، بتن و ماسه سنگ، فرهنگ بومی و فرهنگ مدرن، و به طورکلی پیوند جامعه با تاریخ در قالب منظر طبیعت گرا ارتقا می یابد .
هم زیستی معماری و طبیعت در روستاهای پالنگان و آویهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانه های پالنگان طوری روی کوه های شاهو نشسته اند که مشکل بشود گفت روستا کجا تمام می شود و یا طبیعت کوهستانی از کجا شروع شده است . صخره ها چنان به خانه ها رسیده اند که انگار بازویی به آرنج رسیده باشد؛ به مانند عضوهایی زنده از « یک » بدن؛ هم خون و هم نفس . نوشتار حاضر با زبان ادبیات و تصویر هم نشینی بی مرز و تکلف و همزیستی شاعرانه روستای پالنگان و آویهنگ با کوه را با روایتی شاعرانه بیان می کند، مفصل های شکل گرفته میان کوه و روستا را می کاود : سرایت کوه در روستا و روستا در کوه را تصویر می کند .
معماری قلمرو، فراتر از محدوده های شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار خلاصه ای است از متن سخنرانی « میلیسا توپالوویچ » در نوامبر 2015 در دانشگاه ای . تی . اچ زوریخ، که به تشریح پروژه ای تحقیقاتی در حوزه قلمروهای شهری در کلان شهرهای قرن 21 به صورت ویژه جهان - شهر سنگاپور می پردازد . این پروژه در سال 2010 در لابراتوار شهرهای آینده دانشکده معماری ای . تی اچ زوریخ آغاز شد و به خاطر درآمیختن با ایده تغییر مقیاس در توسعه محدودیت های سنتی موجود در رشته معماری، منحصربه فرد است . اهمیت این پروژه در تعریف ارتباطی جدید میان معماری و برنامه ریزی قلمرو { سرزمینی } و رابطه بین معمار با مقیاس های بزرگ تر قلمروهای شهری است . نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که چرا و چگونه زمینه فعالیت معمار در اوایل قرن 21 تغییر می کند؟ و دلایل، اهداف و روش های واردکردن مقیاس قلمرویی در حوزه معماری چیست ؟ در این نوشتار میلیسا توپالوویچ، پس از مقدمه ای در ارتباط با مقیاس سرزمینی، پژوهشی در مقیاس سرزمینی در مورد ارتباط یک شهر با قلمروهای شکل دهنده اش در جهان - شهر سنگاپور ارائه می دهد و نگاهی به روند تاریخی شکل گرفتن رویکردهای معمارانه به موضوع قلمرو در قرن بیستم و راه حل های که باید در این راه کشف شوند، دارد .
طبیعت انسانی در نگاه عرفانی باغ در منظر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای تبیین جایگاه باغ در منظر حافظ و بیانِ این مسئله که نسبت و ارتباط هنر باغ و شعر از حیث آفرینش هنری باهم چیست که مفهوم باغ به نحوی پربسامد در شعر حافظ حضور می یابد، باید ساحت ادراکی این دو مورد مداقه قرار گیرد. مقایسه این دو هنر بر اساس مؤلفه های بصری، شکلی صرف یا وجوه تعقلی صرف امکان پذیر نیست و در این زمینه تعلق این دو هنر به دو ساحت ادراکی مختلف هنرهای تجسمی و غیر تجسمی و سلسلهِ تحولات نگاه درونی و انفسی به طبیعت را در جریان شعر فارسی باید موردتوجه قرار گیرد. هدف این مقاله کشف چگونگی این رابطه درونی است و می خواهد نشان دهد استفاده فراوان از واژگان مرتبط با باغ در شعر حافظ را باید محصول قرابت نحوه آفرینش هنری در رابطه با تبیین حکمت آفرینش در نگاه او دانست. قرابتی که نه از هم نشینی باغ ساز و شاعر در عالم بیرون که از ارتباطی درونی و انفسی حاصل می شود. طبیعت در شعر حافظ به طورکلی و باغ به طور خاص، توصیف عینیات نیست و برای شناخت آن باید جهان بینی شاعر را مورد مداقه قرار داد. برای شناخت جهان بینی عارف، شناخت سیر تحول نگاه به طبیعت در نزد عارفان و تبدل مفهوم زهد در تاریخ تصوف ضرورت می یابد. در چنین بینشی است که بهشت زمینی می شود و زمین بهشتی. از طرفی بنیان فکری هنرمند هر دو وجه فاعلی و مفعولی طبیعت را می شناسد. وجه فاعلی آن که آفرینش هنری در قالب شعر، باغ و ... از آن سرچشمه می گیرد و هنر را بااخلاق مربوط می کند. قلمرو هنر آنجا آغاز می شود که طبیعت و اخلاق درهم آمیخته و باهم یگانه شوند. طبیعتی که چنان به اخلاق خود درآمیخته که وجودش را نمی توان بی آن تصور کرد، هنر نیز همین احساس لذت وجود دارد. طبیعتی که در هنر، اخلاق خود را یافته است و از منطق درونی خویش پیروی می کند. در این کشاکش، همچنان که طبیعت درون آرایش می یابد و زبان، طبع شاعرانه پیدا می کند، طبیعت سرکش بیرون نیز به دست انسان از نو آرایشی می یابد و نیروهای وحشی از آن رانده می شود و طبیعتی می شود آرایش یافته به دست انسان و برای انسان، یعنی- یک باغ، یک طبیعت انسانی.