یادداشت ها
حوزه های تخصصی:
باد را نازل کردیمتا کلاه از سرشان بردارد (سهراب سپهری، سوره تماشا)در بندر لنگه خانه ای است که از شاهکارهای معماری ایران است؛ «خانه فکری»، ناشناخته ای کمتر دیده شده، به ظاهر خانه ای متداول در فرهنگ غنی خانه سازی ایران است. از آنجا که اندام های نمایشی عظیمی همچون سردر رفیع، تزئینات اشرافی و آب نمای وسیع ندارد، کمتر دیده شده و بنابراین ناشناخته مانده است. اما در خانواده «معماری به مثابه نظرگاه طبیعت» یک اثر بی بدیل است. لنگه اقلیم گرم و مرطوب دارد، با فصل طولانی و سخت. معماری خانه فکری برای زندگی در این شرایط دو شرط لازم دارد: منظره دریا و جریان باد؛ و چند شرط کافی از جمله درون گرایی و پاسخ به عملکردهای متنوع مورد نیاز ساکنان. صورت بخشی خانه محصول تعامل شروط لازم و کافی است. برای آنکه دریا را ببیند، در فاصله ای دور از دریا در زمینی که برآمدگی ندارد، صفه ای ایجاد کرده تا بالاتر باشد و از صحن خانه منظر دریا در دیدرس ساکنان قرار گیرد. بدین ترتیب خانه نظرگاهی شده در برابر دریا به مثابه آیه ای از هستی، که پیش چشم اهل خانه آورده شده تا به عنوان عنصر منتخب طبیعت در مقیاس ملموس، رسالت حسامیزی و ادراک کلی هستی را برای ناظر برآورده سازد. این نخستین شرط برای نظرگاه شدن معماری است. فرصتی که امکان لمس طبیعت را فراهم آورد. به موازات این اقدام، برای تأمین آسایش جسمانی ساکنان خانه در اقلیم سخت لنگه، تأمین جریان باد و گردش هوا یک ضرورت است. این کار با فاصله دار کردن بخش های مختلف توده ساختمانی و با مجوف و توخالی کردن حجم ساختمان ممکن شده است. فاصله میان توده های پر، نه تنها معبر جریان هواست، بلکه به دلیل اختلاف فشاری که میان بالا و پایین معبر ایجاد می کند به افزایش سرعت هوا می انجامد و باد تولید می شود. این جدای از باد طبیعی محیط است که توسط بادگیرها به داخل اتاق هدایت می شود. باد مصنوعی ناشی از معماری توخالی (مجوف) خانه فکری، در فضاهای بیرونی و میان بخش های ساخته شده در جریان است. همان جایی که برای بهره وری بیشتر، ایوان ها و دالان های خانه ساخته شده تا در فصل طولانی و گرم لنگه، مکان آسایش و قرار ساکنان باشد. این نحو مداخله در فضا که مولد نسیم در فضاهای بیرونی و در سطحی پایین تر از ارتفاع باد محیط باشد، علاوه بر زیست پذیرکردن خانه، اقدامی پایدار و دائمی برای تعامل انسان با آیه ای از طبیعت است. باد در خانه فکری در مقیاس ملموس قرار می گیرد و ناظر، پیوسته نزول باد را حس می کند. این که خانه بیرونی و اندرونی داشته باشد تا علاوه بر سکونت به مثابه دفتر کار نیز خدمت دهد یا با منظره سازی گودال باغچه، جلوه دیگری از طبیعت را درون فضا آورد، از جمله شرط های کافی است که چیستی خانه را می سازند.صورت بخشی خانه فکری در هر دو سطح هستی شناسانه و چیستی شناسانه، ابتکارات خاص خود را دارد. در سطح اول انسان ساکن خانه را با دو آیه منتخب هستی، یعنی دریا و باد در تعامل دائمی قرار می دهد و در سطح دوم، نیازهای طبیعی و تاریخی ساکنان را در پرتو فرهنگ و تمدن تاریخی او شکل می دهد. محصول آن «قرار» هستی شناسانه با این «شکل» چیستی شناسانه، صورت بخشی منظرین معماری است که خانه فکری از نمونه های فاخر این رویکرد محسوب می شود.
مقالات
بازیابی معماری یادمانی ازدست رفته سر در باغ زرشک اصفهان بر پایه اسناد توصیفی و تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سردر باغ زرشک یکی از بناهای شاخص دوره صفوی بود که در بخش جنوبی محورچهارباغ اصفهان قرار داشت و در گذر زمان تخریب گردید. بررسی سفرنامه ها، روزنامه ها، کتب تاریخی، تصاویر، نقشه ها و عکس های تاریخی به شکل مستقیم می تواند در بازیابی معماری یادمانی چهارباغ صفوی اصفهان یاری رساند. دیگر پژوهشگران محور چهارباغ اصفهان را در گستره هایی همچون بررسی اصول شهرسازی این محور با نظام طراحی باغشهر مورد بررسی قرار داده اند. لیکن، این پژوهش تلاش دارد برخی از ویژگی های بدنه شهری این محور را از طریق بازیابی معماری سردر باغ های پیرامون آن مورد واکاوی قرار دهد؛ لذا، برای نخستین بار در این نوشتار، با بهره گیری از اسناد توصیفی و تصویری و مقایسه و تحلیل آن، به بازنمایی سردر باغ زرشک پرداخته شده است. مطالعات انجام شده بخشی از ویژگی های این بنا در گستره: شکل پلان، تعداد طبقات و ارتفاع بنا، ویژگی های نما (آرایه ها و ساختمایه) و موقعیت مکانی و گونه ارتباط آن با عناصر شهری محور چهارباغ بالا را آشکار ساخت. همچنین سیر تحولات این بنا (ساخت، مرمت و تخریب) و کاربری آن (اقامتی و اداری) برپایه نظام مالکیت باغ زرشک و تأثیرپذیری آن از عملکرد محور چهارباغ بالا، از دوره صفوی تا کنون بررسی و مشخص شد این بنا پس از سه قرن، در اواخر دوره قاجار به سبب فرسودگی تخریب شده است. فرایند حاضر می تواند در بازیابی ویژگی های کالبدی دیگر بناهای محور تاریخی چهارباغ اصفهان مورد استفاده قرار گیرد
بررسی سیر تحولات و تغییرات سازمان فضایی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر مشهد به عنوان یکی از شهرهای تاریخی ایران، در قرن 3 هجری قمری در حاشیه روستای طوس و تابران پدیدار گشت. توسعه و گسترش شهر مشهد در طول تاریخ همواره به مرکزیت حرم مطهر امام رضا (ع) بوده است. در واقع حرم به عنوان هسته و مرکز شهر نقشی تعیین کننده جهت چگونه شکل گیری سازمان فضایی شهر را داشته است. این پژوهش با دیدگاه کل نگر به شهر از منظر تحولات سازمان فضایی، قصد داشته که به بررسی تاریخی-تحلیلی چگونگی تغییرات شالوده کلی شهر مشهد بپردازد و پیامد های آن را در از بین رفتن اجتماع هویت مند شهری در ارکان سازمان فضایی شامل : مرکز، ساختار، محلات و قلمرو شهری، مورد بررسی قرار می دهد. در نگاه کل نگر، شهر نظامی منسجم از اجزای مرتبط با هم است که هر جزء نقشی بر عده داشته و همه در راستای تحقق هدفی واحد نقش خود را ایفا می کنند. با توجه به مطالعات کتابخانه ای و بررسی تحولات تحلیلی صورت گرفته در پژوهش، به نظر می رسد تحولات سازمان فضایی شهر مشهد از دوران صفوی تا به امروز، به خصوص در نیم قرن اخیر پیامدهای مخربی مانند از بین رفتن بافت منسجم شهر مشهد در مرکز و توسعه لجام گسیخته و بی مرزی در قلمرو شهری را به دنبال داشته است. مداخلاتی که به واسطه طرح های توسعه شهری و توسعه مرکز مذهبی به مثابه عنصر قدرتمند، موجبات تخریب اجتماع و بافت هویت مند ساکنان قدیمی مشهد و مهیا کردن آن برای زائر به جای مجاور شده است.
بازنمایی تصویری تحولات کالبدی سی و سه پل بر پایه تحلیل اسناد تاریخی و تصویری با تأکید بر مدل سازی نواقلی پل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پل های تاریخی اصفهان از باارزش ترین بناهای تاریخی ایران هستند که در گذر زمان بر جا ماندند. سی وسه پل بخشی از میراث ملموس برجامانده دوران صفوی است که ارزش های تاریخی و معماری در خود نهفته دارد و با وجود شهرت بسیار، کمتر پژوهشی بدان پرداخته است. این عدم بررسی موجب شده که اطلاعات کمی از پل در دسترس باشد و بنابراین ضعف در اطلاعات منجر به ضعف در محافظت این میراث باارزش می شود. بنابراین پژوهش حاضر در تلاش است تا با اسناد تاریخی و تصویری به جامانده از آن تحولات سیما و منظر سی وسه پل را در گذر زمان مستند سازد. این مقاله بر آن است تا به مستندسازی تحولات سی وسه پل و منظر آن برپایه اسناد تاریخی و تصویری بپردازد و تحولات کالبدی منظر ورودی به ویژه با ساخته شدن نواقلی را مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش از ترکیب تحقیقات میدانی و آرشیوی استفاده شده است. خوانش متون کهن در کنار مطالعات مقایسه ای بنا انجام شد. مدل سازی سه بعدی برپایه مستندات گوناگون تصویری و اطلاعات تاریخی، افزون بر مقایسه بنا با ساختمان های مشابه به سه مدل پیشنهادی انجامید. لذا تحولات منظر ورودی و همچنین کالبد پل به شکل دقیق مدل سازی شد. مستندسازی تحولات سی وسه پل، نشانگر تحولاتی در کالبد و منظر آن است. تاج پل در بدنه شرقی و نواقلی درمنظر شمالی در دوره قاجار به بنا افزوده و در دوره پهلوی تخریب شده است. افزودن ساختمان نواقلی در ورودی شمالی پل، منظر ورودی به شهر را متحول کرده است. مطالعات مقایسه ای انجام شده، از یک سو و مدل سازی کالبد بنا از سوی دیگر، سه گزینه برای فرم بنا پیشنهاد می دهد. کاوش های باستان شناسانه و امکان یافته شدن اسناد کهن دیگر از بنا می تواند گزینه نهایی را با دقت بیشتری آشکار سازد.
دینامیزم اقتصاد سیاسی فضا، ناموزونی کالبدی و اغتشاش بصری (مورد مطالعه: خیابان شهرداری از میدان تجریش تا میدان قدس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چهل سال گذشته شواهد رژیم انباشت ثروت و سرمایه، همپای جریان مداوم و شتابان اشغال فضا، مکان و قلمروهای آن، انحلال و تجدید ساخت و ادغام های فضایی در فضاهای شهری شهرهای ایران، به ناموزونی و اغتشاش فضا در معماری و منظر شهری بیش از پیش دامن زده است. مسئله، یافتن دلایل روند سریع ناموزونی و اغتشاش شدت یافته در معماری و منظر شهری، به ویژه در کلانشهرهای ایران است. پرسش تحقیق آنست که نیروها، عوامل و مناسبات تأثیرگذار کدامند و از کدامین مسیر بر اغتشاش و ناموزونی فضایی مؤثر می افتند. نمونه پژوهش و محدوده مطالعه تجربی خیابان شهرداری، بین دو میدان سرپل و قدس است. هدف این پژوهش شناسایی و معرفی نیروها و مناسبات تأثیرگذار بر سازوکارهای تشکیل بازارهای زمین و مستغلات است که آشکار و پنهان، به وساطت سازندگان مسکن و ساختمان توانسته اند، از طریق اشغال انحصاری فضا و مکان محدوده میدان تجریش، انحلال و ادغام های فضایی و مکانی شتابان، عرصه معماری خیابانی و منظر شهری را ناموزون و مغشوش ساخته و به روند تجدید ساخت فضایی شهر در این محدوده، خدمت کنند. پژوهش حاضر با توجه به هدف، در زمره پژوهش های کاربردی- توسعه ای قرار دارد. منطق مطالعه، قیاسی و استقرایی است و روش انجام آن، توصیفی-تحلیلی، از نوع نمونه پژوهشی بوده که با تحلیل پیوند شناختی و کارکردی، به یک سنتز نهایی دست یافته است. براساس یافته های پژوهش، رشد فعالیت بخش خصوصی و دینامیزم نیروهای مؤثر بر انباشت سرمایه، متکی بر رانت های انحصاری-مالی در سایر بخش ها، در لفافی از مناسبات گاه فرهنگی، نقش مهمی در بروز ناموزونی کالبدی و اغتشاش فضایی دارند.
ریشه ها و مفاهیم توسعه منظرگرا-بوم گرا و زمینه های مشترک آن با معماری و شهرسازی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه منظرگرا-بوم گرا به عنوان نسخه تکامل یافته شهرسازی منظرگرا-بوم گرا پیشنهاد شده است که گفتمانی متأخر در معماری و شهرسازی غرب به شمار می آید و ریشه در جنبش های محیطی قرن گذشته دارد. در این رابطه توسعه منظرگرا-بوم گرا با تکیه بر چارچوب های مفهومی همچون منظر به عنوان واحد سازنده، بوم شناسی منظر و خدمات اکوسیستمی افق های جدیدی پیش روی شهرهای معاصر می گذارد که در آن تضاد بین محیط طبیعی و محیط مصنوع رنگ می بازد و شهر در قالب یک اکوسیستم در برگیرندههانسان صورت بندی می شود. به طوری که می توان گفت از بسیاری جهات با راهبردهای شهرسازی متدوال امروز که زاییده نگاه مدرن است فاصله می گیرد و شیوه ای نو در شکل دهی محیط مصنوع پایه می گذارد. از طرفی با مداقه در اصول و راهبرد های اصلی این مکتب می توان اشتراکات بسیاری با معماری و شهرسازی شرق به خصوص معماری ایرانی بازشناخت. به طوری که می توان آن را نقطه تلاقی معماری و شهرسازی غرب و معماری بومی ایران و همچنین راهکاری برای تداوم و تکامل آن در دنیای امروز دانست. در این راستا این مقاله می کوشد تا ابتدا با رویکردی تحلیلی- توصیفی به واکاوی مفاهیم، ریشه ها و الگوهای مستتر این شاخه به عنوان محصول هم افزایی دو نحله شهرسازی منظرگرا و شهرسازی بوم گرا بپردازد و بیانیه ای هرچند ناکامل از آن ارائه دهد و سپس اشتراکات آن را با معماری و شهرسازی ایرانی ذیل مفاهیمی همچون توسعه تدریجی، یکپارچگی، آمیختگی با طبیعت، چنددانشی بودن، پیوستگی با سیاست و بوم گرایی معرفی کند.
در امتداد زمان و مکان؛ بررسی و تحلیل اندیشه «معماری ممتد» در پروژه پردیس مرکزی دانشگاه قوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین چالش های دانش منظر، کشف راهبردهای عملی برای اعمال نگرش منظرین در مقیاس پروژه های عملیاتی است. در این میان یکی از مناقشه آمیزترین مقیاس های پروژه، مقیاسی میانی ا ست که در مرز مشترک پروژه معماری و منظر تعریف می شود و تاکنون صاحب نظران هرکدام از این دو حوزه کمتر به آن پرداخته اند. «معماری ممتد» به عنوان رویکردی مبتنی بر «نگرش منظرین» به پروژه، در مرز معماری و منظر حرکت می کند و با مطالعه دقیق مؤلفه های منظر پروژه، از طریق دو اصل «امتداد زمانی» و «امتداد مکانیِ» بستر پروژه؛ به دنبال آن است تا اثری خلق نماید که در عین همراه داشتن حافظه تاریخی، مبشر شکوفایی آینده باشد و افزون بر این دو، روح زمانه خود را نیز به نمایش بگذارد. همچنین اثر باید در کنار پاسخگویی به برنامه، در تعامل با منظر طبیعی پیرامون شکل گیرد و بیانگر زیبایی شناسی جغرافیای بستر نیز باشد. این پژوهش در پی آن است تا با استفاده از دستگاه سه عضویِ معنا، کارکرد و زیبایی شناسی به تحلیل پردیس مرکزی دانشگاه قوچ به عنوان یکی از شاخص ترین پروژه هایی که با این نگرش شکل گرفته است بپردازد و با ارزیابی ابعاد متفاوت آن، موفقیت راهبردهای اعمال شده را از نگرگاه مطابقت با منظر پروژه به بحث بگذارد. از سویی نظر بر آنکه رویکرد «معماری ممتد» علی رغم توفیق نسبی در انعکاس رویکرد منظر در مقیاس میانی معماری و محوطه، فاقد پیشینه تئوری جهت کشف راهبردهای عملی دستیابی به اهداف منظرین پروژه است، این جستار به بازشناسی و دسته بندی این رویکردها از طریق بازخوانی پروژه نیز می پردازد. در نهایت تحلیل این اثر بیانگر موفقیت چشمگیر آن در بیان مفاهیم منظر در مقیاس میانی معماری و منظر است و می توان مهم ترین راهبردها در دستیابی به هدف پروژه را «وحدانیت معنایی»، «ادغام کاربری ها»، «انعطاف کاربری ها»، «هم نوایی فرمی»، «استمرار فرمی» و «ارجاع فرمی» برشمرد.