فرهنگ مشاوره و روان درمانی
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال هشتم تابستان 1396 شماره 30 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آزمون رابطه علّی بین ارزش تکلیف، درگیری شناختی، هیجان های پیشرفت تحصیلی، خود نظم جوئی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی ریاضی صورت پذیرفت. بدین منظور از جامعه آماری پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 560 نفر از دانش آموزان (267 نفر پسر و 293 نفردختر) از پایه سوم رشته ریاضی دبیرستان های شهر تهران در سال تحصیلی 1394 -1393 به پرسشنامه ی خرده مقیاس ارزش تکلیف (پینتریچ و دی گروت (1991))، مقیاس درگیری شناختی (تجدید نظر شده ی دو عاملی فرایند یادگیری (2F-R-LPQ) کمبر بیگز و لیونگ (2004))، مقیاس هیجان های پیشرفت قبل از امتحان ((AEQ) پکران، گوئیتز، تیتز و پری، (2005)) و مقیاس خودنظم جویی تحصیلی (پینتریچ و دی گروت (1990))، پاسخ دادند. نتایج تحلیل مدل معادلات ساختاری با استفاده از داده های تجربی نشان داد که، پیشرفت تحصیلی به طور مستقیم و غیر مستقیم از متغیرهای پیش بین ارزش تکلیف، درگیری شناختی، هیجان های پیشرفت و خودنظم جوئی تحصیلی تأثیر می پذیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که، تمامی شاخص ها به جز شاخص AGFI (شاخص نیکویی برازش تعدیل شده ) در حد بسیار مطلوب گزارش شده اند و مدل با داده ها برازش خوبی دارد و این بیانگر این است که، رابطه خطی بین متغیرها و سازه های مکنون وجود دارد؛ بنابراین فرضیه کلی پژوهش مبنی بر ""الگوی مفروض رابطه ی علّی بین ارزش تکلیف با پیشرفت تحصیلی از طریق میانجیگری درگیری شناختی، هیجان های پیشرفت و خودنظم جوئی تحصیلی برازنده داده ها است"" تأیید شده است.
تدوین مدل آموزش زوج درمانی بوم شناختی چند بعدی به مشاوران مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی (مطالعه کیفی با تمرکز بر کاهش میل به طلاق و تعارضات زناشویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر به دنبال تدوین مدل آموزش زوج درمانی بوم شناختی چندبعدی به مشاوران مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی با تأکید بر کاهش میل به طلاق و تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع استقرایی بود. جامعهآماری این پژوهش را کلیه مشاورین وابسته به سازمان بهزیستی استان مرکزی تشکیل می دهند که حدودا 200 مشاور هستند. مشارکت کنندگان در پژوهش با استفاده از روش در دسترس با توجه به شرایط محیطی پژوهش و شناخت و معرفی اساتید و کارشناسان برجسته و باسابقه در مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی استان مرکزی تعداد 30 نفر به عنوان افراد مشارکت کننده انتخاب شدند. در انتخاب مشارکت کنندگان در بخش کیفی از اصل اشتهار استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل داده های کیفی و نرم افزار MAXqda انجام شد. نتایج نشان داد که کدهای معنایی بدست آمده از متن مصاحبه ها را می توان در 2 مقوله اصلی ، 5 مقوله میانی و 12 خرده مقوله دسته بندی کرد. مقوله های اصلی شامل طرحی اولیه برای مشکل خاص و اجرا و به روزرسانی بودند. مقوله های میانی شامل تجزیه و تحلیل و طراحی دوره های آموزشی (برای مقوله اصلی اول) و اجرا، ارزشیابی و اصلاح و تجدید نظر (برای مقوله اصلی دوم) بودند. خرده مقوله ها شامل تعریف مشکل، شناسایی منبع مشکل، تعیین راه حل های ممکن (مقوله میانی اول)، تعیین اهداف یادگیری، تهیه محتوای دوره ها، تعیین روش های آموزشی و تعیین نیروی انسانی (مقوله میانی دوم)، اجراهای آزمایشی و اصلی (مقوله میانی سوم)، ارزشیابی درونی و بیرونی (مقوله میانی چهارم) و اعمال اصلاحات و اجرای مجدد (مقوله میانی پنجم) بودند. در نهایت این مقوله ها در قابل مدل مفهومی برای آموزش مشاوران طراحی شدند. نتیجه گیری : با استفاده از مدلی که برای آموزش زوج درمانی در این پژوهش به دست آمد می توان دوره هایی آموزشی متناسب با هر یک موراد اختلاف زوجین را طرحی و اجرا کرد، از طرفی می توان به طور سازمان یافته و منسجم به حل مشکلات زوجین و مشاوران در زمینه های آموزشی اقدام کرد.
بررسی کیفی رضایت شغلی سالمندان بر مبنای الگوی چند محوری شفیع آبادی و فرهنگ ایرانی - اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:این پژوهش به منظور بررسی کیفی عوامل رضایت شغلی سالمندان با توجه به روایت شغلی (تجربه ی زیسته) آنها در فرهنگ ایرانی- اسلامی و بر اساس الگوی چندمحوری شفیع آبادی انجام گرفته است. روش:به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته، برای کسب اطلاعات عینی بود. به این ترتیب که با سالمندان پیرامون روایت شغلی آن ها و چگونگی رضایتمندی و یا عدم رضایتمندی شغلی آن ها مصاحبه به عمل آمد. سؤالات مصاحبه به روش رویکرد روایت درمانی طرح و نتایج حاصل از آن با استفاده از الگوی چندمحوری شفیع آبادی تحلیل شد. یافته ها: آنچه در بررسی عوامل و نحوه ی رضایتمندی و یا نارضایتی شغلی سالمندان در داستان شغلی افراد مطرح شد، با توجه به الگوی چندمحوری شفیع آبادی و در نظر داشتن 5 محور اصلی الگو یعنی هدفمندی، پویایی، خویشتن پنداری، نیازها و تصمیم گیری در قالب جدول هایی ارائه و دسته بندی شد. علاوه بر اطلاعاتی که با الگوی چندمحوری شفیع آبادی مطابقت داشت، در فرآیند مصاحبه به موارد ارزشمند دیگری در ارتباط با رضایت شغلی رسیدیم که در فرهنگ ایرانی و اسلامی وجود دارد. نتیجه گیری: یکی از دوران های مهم زندگی بشر دوران سالمندی است. چنانچه جوانان هنگام انتخاب شغل به معیارهای مهم و تجربیات مفید و گرانقدر شغلی سالمندان که حاصل عمر آنهاست، توجه نمایند در زمان جوانی و کهنسالی مانع از نارضایتی شغلی آنها می شود. در نتیجه این پژوهش که برآمده از گفتگو با سالمندان جامعه ای اسلامی و ایرانی است، بیشتر اطلاعات مصاحبه شوندگان در قالب محورهای الگو قابل تحلیل بوده و شاخص های رضایت شغلی در نتیجه الگوی چندمحوری شفیع آبادی تایید شده است و این حاکی از جامع و موفق بودن این نظریه می باشد. نکات ارزشمندی که در این مصاحبه ها یافت شد و مورد تاکید در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما می باشد، از قبیل نقش اعتقادات و اخلاقیات شامل اعتقاد به برکت در رزق و روزی، شکرگذاری، توکل برخداوند، وجدان کاری، خیرخواهی و دلسوزی در کار و استفاده از تجربیات شغلی افراد دیگر و همچنین حمایت خانواده در رضایت شغلی است. اگرچه موارد ذکر شده نیز مطابق با الگوی چند محوری شفیع آبادی می باشد و در 5 محور اساسی می گنجد، اما در جامعه ایرانی و اسلامی برخی شاخصه ها جایگاه ویژه ای برای افراد دارد. در ضمن این تحقیق به بیان دیگری از این الگوی موفق، در فرهنگ ایرانی-اسلامی دست یافتیم.
بررسی اثربخشی آشکارسازی هیجانی نوشتاری بر مکانیسمهای دفاعی افراد ناگوهیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آشکار سازی هیجانی نوشتاری بر مکانیسم های دفاعی افراد ناگو هیجان بود. در این تحقیق شبه آزمایشی برای تعیین اثر بخشی آشکارسازی هیجانی نوشتاری از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور 130 نفر از دانشجویان دختر و پسر مقطع ارشد و دکتری خوابگاه های دانشگاه تهران به شیوه نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و در نهایت تعداد 35 نفر که در مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) نمرات بالایی کسب کرده بودند غربال شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به منظور بررسی مکانیسم های دفاعی از پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) استفاده شد. سپس با استفاده از برنامه دو هفته ای آشکارسازی هیجانی نوشتاری (6 جلسه 20 دقیقه ای)، تغییرات به وجود آمده در پس آزمون اندازه گیری شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون های نان پارامتریک (ویلکاکسون و یومن- ویتنی) و به وس یله نرم افزار SPSS نس خه 23 تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که آشکارسازی هیجانی نوشتاری استفاده از مکانیسم های دفاعی رشد نیافته را کاهش و استفاده از دفاع های رشد یافته را افزایش می دهد؛ در حالی که تاثیر چندانی بر دفاع های نورتیک ندارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آشکارسازی هیجانی نوشتاری می تواند به عنوان نوعی درمان مکمل و موثر در روان درمانی به کار گرفته شود.
تدوین یک برنامه روانی- آموزشی بر اساس الگوی ستیر برای زوجین متعارض و اثربخشی آن در کاهش سبک مقابله ای ناکارآمد و احتمال وقوع طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تدوین یک برنامه روانی- آموزشی برای زوجین متعارض و اثربخشی آن در کاهش سبک مقابله ای ناکارآمد و احتمال وقوع طلاق انجام شد. بر اساس مهارت های ارتباطی ستیر یک برنامه روانی- آموزشی تدوین شد که به روش گروه متمرکز، روایی محتوایی آن مطلوب بود. در یک طرح آزمایش پیش آزمون- پس آزمون و یک پیگیری 2 ماهه، اثربخشی آن بررسی شد. 32 شرکت کننده (16 زوج متعارض) در آستانه طلاق، از بین مراجعه کنندگان به شورای حل اختلاف در شهر کرج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی و مساوی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. خط پایه همه شرکت کنندگان در شیوه مقابله با تعارض و احتمال وقوع طلاق اندازه گیری شد. مداخلات روانی- آموزشی در 10 جلسه زوج درمانی برای گروه آزمایش اجرا گردید و همه شرکت کنندگان در پس آزمون و پیگیری ارزیابی شدند و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که استفاده از سبک ناکارآمد مقابله با تعارض و احتمال طلاق در زوجین شرکت کننده در برنامه روانی- آموزشی به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل بود (P< 0.01). همچنین این تغییرات در مرحله پیگیری مشاهده شد.نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که برنامه روانی- آموزشی مبتنی بر الگوی ستیر یک روش زوج درمانی مناسب برای کاهش سبک ناکارآمد مقابله با تعارض و احتمال وقوع طلاق در متقاضی طلاق و زوجین متعارض می باشد.
تدوین و اثربخشی برنامه آموزش خودمدیریتی با تاکید بر مولفه های هشیاری و انتخاب بر جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره جوانی بعنوان یک دوره پراهمیت در زندگی انسان و زمان تصمیم گیری های اساسی است و این تصمیمات عموما تاثیر بزرگی بر تمام زندگی فرد می گذارد. در این پژوهش، هدف تدوین آموزش خودمدیریتی با تاکید بر مولفه های هشیاری و انتخاب و سپس بررسی اثربخشی این برنامه بر افزایش خودمدیریتی جوانان شهر تهران است و فرض بر این است که آموزش خودمدیریتی با تاکید بر مولفه های هشیاری و انتخاب بر افزایش خودمدیریتی جامعه هدف تاثیر دارد. پژوهش مورد استفاده در این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش، جامعه آماری شامل کلیه جوانان بین 30-20 شهر تهران است و نمونه شامل 32 نفر از جوانان تهرانی بصورت نمونه گیری در دسترس در مناطق 1، 5، 12 و 17 است. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه ای است که توسط پژوهشگر ساخته شده است. به منظور تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شده است. داده های پژوهش نشان داد که آموزش خودمدیریتی با تاکید بر مولفه های هشیاری و انتخاب، بر افزایش خودمدیریتی جوانان تاثیر معناداری دارد. مقدار اتا محاسبه شده نشان می دهد که 70 درصد از تغییرات نمره خودمدیریتی، مربوط به عامل آموزش می باشد. بنابراین می توان گفت که این برنامه می تواند در افزایش خودمدیریتی جامعه هدف موثر باشد.
تدوین مدل ساختاری شیوه های فرزند پروری مادران بر اساس سبک های دلبستگی و کیفیت روابط موضوعی آنان در میان مادران با فرزندان عادی و مبتلابه اختلال های اضطراب جدایی و وسواس-اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری شیوه های فرزند پروری مادران مبتنی بر سبک های دلبستگی و کیفیت روابط موضوعی آنان در میان مادران با فرزندان عادی و مبتلا به اختلال های اضطراب جدایی و وسواس- اجبار بود. تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی-پیش بینی است. جامعه آماری از سه گروه مادران، دارای کودک مبتلا به اختلال های اضطراب جدایی، مبتلا به اختلالOCD، و عادی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه یک شهر تهران تشکیل شده است. در پژوهش حاضر از روش نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه 450 نفر (150 نفر برای هر گروه) بود. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های ابعاد و سبک های فرزندپروری (PSDQ)، روابط موضوعی بل، دلبستگی بزرگسالی (فینی و نولر، 1994) و مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها برای پرسشنامه ها از تحلیل عاملی تأییدی و برای ازمون فرضیه ها از مدل معادلات ساختاری (SEM ) به کار بسته شد. یافته ها نشان داد که که شاخص های CV-red که کیفیت ساختاری مدل را نشان می دهد، برای تمام متغیرهای وابسته مثبت شده است که نشان دهنده کیفیت مناسب مدل است. همچنین مقادیر AVE نیز نشان دهنده روایی تشخیصی خوب سازه های مدل است. شاخص GOF نیز 696/0 بدست آمده است که با توجه به ملاک وتزلو و همکاران (2009) نشان می دهد قدرت پیش بینی کلی مدل ساختاری زیاد است و مدل آزمون شده در پیش بینی متغیرهای مکنون درون زا موفق بوده است.
بررسی تحول همدلی، اختلالات درونی سازی و برونی سازی در دانش آموزان دختر و پسر 5 تا 11 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تحول همدلی، اختلالات درونی سازی و برونی سازی در دانش آموزان دختر و پسر 5 تا 11 سال بود.روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان سنین 5 تا 11 سال شهر تبریز بودند که به این منظور 150 نفر از دختران و پسران سنین 11- 5 سال پیش دبستانی و دبستانی شهرستان تبریز با روش نمونه گیری تصادفی ساده و از مناطق پنجگانه آموزش و پرورش انتخاب شدند. بدین ترتیب پنج گروه سنی شامل گروه سنی 5 ساله، 6 ساله، 7 ساله، 9 ساله و 11ساله در هرگروه سنی30 نفر (15 دختر و 15پسر) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار شامل پرسشنامه علائم مرضی کودکان و مقیاس همدلی دادس استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون های تحلیل کواریانس و t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین دختران و پسران در متغیرهای اختلالات درونی سازی، برونی سازی و همدلی تفاوت معناداری وجود دارد. در واقع اختلالات درونی سازی و همدلی در دختران بیشتر و اختلالات برونی سازی در پسران بیشتر است. همچنین نتایج نشان داد که میانگین اختلالات درونی سازی و برونی سازی در دختران 5 و 6 سال تفاوتی ندارد، اما در گروه سنی 7، 9 و 11 ساله میانگین اختلالات برونی سازی بیشتر از درونی سازی است. از سویی میانگین اختلالات برونی سازی در پسران در گروه سنی 5، 6، 7 و 9 بیشتر و در گروه سنی 11 اختلالات درونی سازی بیشتر است. از طرفی گروه سنی 11 سال بالاترین همدلی و گروه سنی 5 سال پایین ترین همدلی را داشتند. بنابراین همدلی، نقش ارتباطات عاطفی را در سلامت روانی و سازگاری اجتماعی کودکان تأیید می کند.
چگونگی وضعیت شاخص های تمایزیافتگی در خانواده های تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمایزیافتگی اعضای خانواده، یک شاخص کلیدی عملکرد خانواده است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی وضعیت شاخص های تمایزیافتگی در خانواده های تهرانی انجام شد. روش پژوهش از نوع آمیخته بود که با به کار بستن روش کیفی راهبرد اکتشافی زنجیره ای و رویکرد پدیدارشناختی و روش کمی همبستگی اجرا گردید. در این تحقیق که در سال 1395 انجام شد، ابتدا از طریق مصاحبه های اکتشافی، عناصر و مؤلفه های شاخص های تمایزیافتگی در فرهنگ ایرانی استخراج و کدگزاری شدند. اعتبار شاخص های بدست آمده از طریق روش دلفی با گروهی از متخصصین بدست آمد. 12 شاخص اصلی و 78 شاخص فرعی برای تمایزیافتگی در خانواده های تهرانی شناسایی شد. سپس شاخص های بدست آمده تبدیل به مقیاس شده و به طور موازی با مقیاس تمایزیافتگی تجدیدنظر شده اسکورون و اسمیت (2003) بر روی نمونه 100 نفری از والدین شهر تهران اجرا شد. نتایج حاصل از مطالعه میدانی در سنجش وضعیت تمایزیافتگی، همبستگی مثبت به میزان 40/0 معنادار (001/0P<) بین این دو مقیاس را گزارش می کند. تمامی مؤلفه های مقیاس تمایزیافتگی برآمده از پژوهش، رابطه مثبت معنادار با یکدیگر داشته و همبستگی درونی دارند. در خانواده های تهرانی شاخص هویت بالاترین رتبه و واکنش های هیجانی پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داد. این رتبه بندی درقبال تمامی شاخص های فرعی نیز ارائه گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهد در رابطه با خانواده های ایرانی برخی شاخص های تمایزیافتگی از ارجحیت خاصی برخوردار است در حالیکه برخی شاخص ها مورد توجه و تمرکز این فرهنگ و قومیت نمی باشد بنابراین، توجه به مبانی فرهنگی و اجتماعی در شناخت وضعیت تمایزیافتگی مهم است.
مقایسه ی کیفیت خواب، شیوه های حل مسئله و سرسختی روانشناختی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه کیفیت خواب، شیوه های حل مسئله و سرسختی روانشناختی در دانشجویان سیگاری و غیرسیگاری انجام گرفت. روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان پسر دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل دادند. از میان این جامعة آماری 30 نفر آزمودنی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و 30 نفر از دانشجویان غیرسیگاری نیز با آنان همتاسازی شدند. داده های پژوهشی به کمک پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI)، شیوه های حل مسئله (PSS) کسیدی و لانگ و سرسختی روانشناختی کیامرثی و همکاران جمع آوری وبا استفاده ازآزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) تحلیل شد. نتایج نشان داد متغیر کیفیت خواب در افراد سیگاری، به طور معنادار بیشتر از افراد غیرسیگاری بود (01/0>p). در متغیر حل مسأله و مؤلفه های سبک خلاقیت، اعتماد در حل مسأله و سبک گرایش افراد غیرسیگاری به طور معنادار بیشتر از افراد سیگاری بود. همچنین در مؤلفه های درماندگی در حل مساله، مهارگری در حل مسأله و سبک اجتناب افراد سیگاری به طور معنادار بیشتر از افراد غیرسیگاری بود (01/0>p). بعلاوه متغیر سرسختی در افراد سیگاری، به طور معنادار کمتر از افراد غیرسیگاری بود (01/0>p). پس می توان اهمیت توجه در این حیطه را درک و کمک به بهبود کیفیت زندگی این قشر از جامعه کرد.