فرهنگ مشاوره و روان درمانی
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم پاییز 1399 شماره 43 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
با توجه به اثرات جبران ناپذیر اپیدمی کروناویروس بر دانشجویان؛ هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک-شده در رابطه بین حس انسجام و تاب آوری با اضطراب کرونا دانشجویان علوم پزشکی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند را تشکیل می داد که 300 نفر به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای جمع-آوری اطلاعات شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، پرسشنامه حس انسجام فرم 13 ماده ای (آنتونووسکی، 1987)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای Spss23 و Lisrel8.8انجام شد. براساس نتایج به دست آمده مدل علّی رابطه بین حس انسجام، تاب آوری، حمایت اجتماعی ادراک شده و اضطراب کرونا دانشجویان براساس شاخص-های مختلف برازش تأیید شد. حس انسجام، تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده بر میزان اضطراب کرونا دانشجویان اثر مستقیم دارند؛ همچنین حس انسجام و تاب آوری از طریق حمایت اجتماعی ادراک شده بر اضطراب کرونا دانشجویان تأثیر غیرمستقیم دارد (05/0>P)؛ بنابراین، حس انسجام، تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده نقش مهمی در میزان اضطراب کرونا دانشجویان ایفا می-کنند و هدف قرار دادن این سه مؤلفه به وسیله درمان های روان شناختی، می تواند در کاهش اضطراب کرونا دانشجویان مؤثر باشد.
نقش واسطه ای فراشناخت و فراهیجان مثبت در رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده با اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای فراشناخت و فراهیجان مثبت در رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده با اضطراب کرونا انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (مدل معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری را کلیه ی شهروندان شهر تهران در فروردین و اردیبهشت ماه 1399 تشکیل دادند که براساس فراخوان اینترنتی در شبکه های اجتماعی مجازی (واتساپ و تلگرام) به روش نمونه گیری داوطلبانه تعداد 224 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (علی پور و همکاران، 1398)، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زمیت و همکاران،1988) و پرسش نامه فراشناخت و فراهیجان مثبت (بئر، 2011) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS-25 و AMO2-24 استفاده شد. یافته ها نشان داد که شاخص های برازش در وضعیت مطلوب قرار داشتند (04/0= REMSA، 97/0= GFI، 98/0= IFI، 94/0= RFI، 98/0= CFI، 96/0=NFI، 66/0= PCFI،56/0= PNFI). مسیرهای مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده به فراشناخت و فراهیجان مثبت، فراشناخت و فراهیجان مثبت به اضطراب کرونا و مسیر غیرمستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده به اضطراب کرونا با میانجیگری فراشناخت و فراهیجان معنی دار بودند (01/0>P). مسیر مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده به اضطراب کرونا معنی دار نبود (05/0<P). یافته های پژوهش بر اهمیت نقش ارائه آموزش های مبتنی بر حمایت اجتماعی ادراک شده و فراشناخت و فراهیجان مثبت در پیشگیری از اضطراب کرونا تأکید دارد.
اثربخشی آموزش مدیریت زمان بر کیفیت زندگی، تعلل رفتار و تصمیم گیری دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مدیریت زمان بر کیفیت زندگی، تعلل رفتار و تصمیم گیری دانش آموزان متوسطه دوم بود. طرح این تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر اسلامشهر در سال تحصیلی 96-97 بود. نمونه تحقیق شامل 30 نفر (15 گروه کنترل و 15 نفر آزمایش) از دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه کیفیت زندگی (1989)، اهمال کاری سولومون و راث بلوم (1984) و پرسشنامه کیفیت تصمیم گیری اخباری زاده (1394) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، برنامه آموزشی مدیریت زمان طی 8 جلسه 90 دقیقه ای (دو جلسه در هفته) به گروه آزمایش ارائه گردید. پس از پایان آموزشی مدیریت زمان، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزشی مدیریت زمان بر کیفیت زندگی، تعلل رفتار و تصمیم گیری دانش آموزان متوسطه دوم اثربخش بوده است (05/0> P).
اثر بخشی آموزش والدگری موفق به مادران بر سازگاری عاطفی، تحصیلی و اجتماعی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
والدگری یکی از مؤلفه های اساسی در رشد نوجوانان است و اغلب با مهم ترین دستاوردهای نوجوانان مانند توانا یی های شناختی و اجتماعی و سازگاری رابطه دارد. سازگاری توانایی انطباق، همکاری و کنار آمدن با خود، محیط و دیگران است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی آموزش والدگری موفق به مادران بر سازگاری عاطفی، تحصیلی و اجتماعی دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش نیمه تجربی و طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. تمامی مادران دانش آموزان دختر پایه نهم (دوره متوسطه اول) شهر الوندِ استان قزوین که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند، جامعه مورد نظر پژوهش حاضر را تشکیل دادند. نمونه مورد نظر 30 نفر از مادران دختران نوجوان ناسازگار بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. والدگری موفق در طی 10 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، اما گروه کنترل در طی این دوره هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ (1984) جمع آوری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش والدگری موفق به مادران بر سازگاری تحصیلی دختران نوجوان مؤثر نبوده است، اما بر سازگاری کلی، عاطفی و اجتماعی دختران نوجوان مؤثر بوده و این تأثیر تا مرحله پیگیری پایدار مانده است. از نتایج پژوهش حاضر می توان جهت مداخلات آموزشی به والدین در راستای افزایش سازگاری فرزندان نوجوان استفاده کرد.
تبیین شاخص های گسست در خانواده ایرانی متأثر از فرایند نوسازی: یک فراتحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: خانواده در ایران در چند دهه اخیر به دلیل اجرای سیاست های مبتنی بر نوسازی در معرض چالش های عمده ای قرارگرفته است. از این منظر هدف اصلی این پژوهش تبیین شاخص های گسست در خانواده ایرانی متأثر از فرایند نوسازی است. روش: به این منظور به شیوه فرا تحلیل کیفی و با بهره گیری از تکنیک کدگذاری در پژوهش کیفی، از طریق فرایندهای طبقه بندی نظام مند، مفهوم سازی و مقوله بندی، نتایج تحقیقات گذشته با هدف تبیین شاخص های گسست در خانواده ی ایرانی در قالب جدید با استفاده از مراحل کدگذاری باز، محوری و گزینشی، از طریق مرور تمام منابع و پژوهش هایی که درزمینه مصداق های ایجاد گسست در خانواده با کلیدواژه های «طلاق»، «طلاق عاطفی»، «خیانت خانوادگی» و «اختلافات و تعارضات خانوادگی» در بانک های اطلاعاتی داخل کشور شامل sid، noorrmags،magiran،ensani در سال های 1389-1397 موجود بوده، تبیین شد. یافته ها: پس از تحلیل اطلاعات، 66 شناسه آزاد شناسایی شد که کدهای محوری و نظری حاصل از آن نشان می داد"اختلال در کارکرد عاطفی و جنسی خانواده" متأثر از عوامل سطح کلان "تغییرات ساختاری"،"تغییرات ارزشی"و"تغییرات معنایی"و عوامل سطح خرد شامل "عدم صلاحیت های پیش از ازدواج" و "عدم مهارت های پس از ازدواج"، زمینه ساز کاهش استحکام خانواده ایرانی شده است. در این میان تسهیل کننده این فرایند، "عدم آگاهی خانواده ها پیرامون قدرت گفتمان های غالب در خلق تجارب جدید ارزشی، معنایی و ساختاری" بوده است. نتیجه گیری: یافته ها بیانگر آن اند که به منظور ایجاد پایداری و استحکام در خانواده ایرانی، باید به رویکرد درمانی و تربیتی متوسل شد که هم زمان علاوه بر توجه به پویایی های فردی و بین فردی زوجین، رفتار آن ها را در زمینه تغییرات ارزشی و معنایی ایجاد شده در اجتماع و گفتمان های دربرگیرنده خانواده ها نیز بررسی کند.
مقایسه تحلیلی شخصیت از دیدگاه روانشناسی با مفهوم شاکله در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آموزه های قرآنی، بهره مندی افراد جامعه اسلامی از شخصیت کارا، مفید و اثرگذار، از اهمیت ویژه ای برخورداراست و این موضوع نیز یکی از مفاهیم بنیادین در ادبیات روانشناسی است. ازاین رو هدف پژوهش حاضر: بررسی مفهوم و عناصر شکل دهنده شاکله در قرآن و تطبیق آن با مؤلفه های شخصیت در روانشناسی است. روش پژوهش: کیفی از نوع تحلیل محتوا بوده و جامعه پژوهش: شامل کلیه آیات قرآن مربوط به شاکله بود که به منظور استخراج مبانی مشاوره ای بر پایه آیات قرآن کریم و روایات در جهت حل معضلات روانی شخصیتی به انجام رسید. یافته های این پژوهش، ضمن آشکارسازی جلوه ها و ابعاد شخصیت سالم و متعالی و تبیین ویژگی های مفهوم شناسانه آن، نشان دهنده تفاوت معناداری بین شخصیت و شاکله است که اگرچه در یک تعریف کلی شبیه به یکدیگر هستند، اما شاکله معنایی اعم نسبت به شخصیت داشته و مؤلفه های دیگری همچون: خلق وخوی، نیت ها، نیازها، ساختارهای روحی، تعقل و رفتارها را نیز در برمی گیرد.
اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف پذیری شناختی، کنترل عواطف و سازگاری اجتماعی بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف پذیری شناختی، کنترل عواطف و سازگاری اجتماعی بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی شهر ایلام انجام گرفت. روش پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی شهر ایلام در سال 1397 بودند؛ که با روش نمونه گیری تصادفی ساده، نهایتاً 30 نفر به عنوان اعضاء نمونه انتخاب شدند و به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010)، کنترل عواطف (ویلیامز و چمبلز، 1997)، پرسشنامه سازگاری (بل، 1961) و پکیج درمان پردازش مجدد هولوگرافیک (کاتز، 2005) بودند. نتایج آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که بین انعطاف پذیری شناختی، کنترل عواطف و سازگاری اجتماعی در گروه آزمایشی (درمان پردازش مجدد هولوگرافیک) و گروه کنترل تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده می شود (502/70F=، 000/0p <). همچنین نتایج آزمون آنکوا در متن مانکوا نشان داد که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل موجب افزایش انعطاف پذیری شناختی (338/304F=، 000/0p <)، کنترل عواطف (377/1047F=، 000/0p <) و سازگاری اجتماعی (324/1725F=، 000/0p <) در بیماران افسرده اقدام کننده به خودکشی می شود. با توجه به نتایج این پژوهش می توان از درمان پردازش مجدد هولوگرافیک برای درمان اختلالات طیف افسردگی و مداخله در شرایط بحرانی نظیر اقدام به خودکشی استفاده کرد.
پیش بینی افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد بر اساس استرس ادراک شده و ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد بر اساس استرس ادراک شده و ناگویی خلقی می باشد. روش پژوهش حاضراز نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل دارای همسر معتاد در شهرستان پارساباد در سه ماهه سوم سال 1398 بود (N=216). 124 زن دارای همسر معتاد به عنوان نمونه و با روش در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ناگویی خلقی تورنتو بگبی و همکاران (1994)، استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، افسردگی بک و همکاران (1996) و افکار خودکشی بک (1961) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با آزمونه ای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام و نرم افزار 20-SPSS تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که استرس ادراک شده و ناگویی خلقی می توانند، افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد را به طور معنی دار پیش بینی کنند (05/0>P). با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد که استرس ادراک شده و ناگویی خلقیاز عوامل دخیل در افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد می باشند که می توان در برنامه های پیشگیری از این آسیب روان شناختی و اجتماعی، این متغیرها را موردتوجه جدی قرارداد.
مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی به شیوه فراشناخت و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی به شیوه فراشناخت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعهآماری پژوهش، شامل زوجین متقاضی طلاق بود که در سال 1398 با تمایل شخصی، ارجاعی از مرکز مداخله در خانواده دادگستری و اورژانس اجتماعی، جهت مشاوره به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر مرند ارجاع داده شدند که از بین این افراد تعداد 36 زوج و درمجموع 72 نفرکه نمرات بالاتر از نقطه برش را در مقیاس ناامیدی بک کسب کرده بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. (هر گروه 12 زوج) ابزار پژوهش پرسشنامه ناامیدی بک (BHS) بود. داده ها با استفاده از طرح آمیخته تحلیل شد. یافته ها نشان داد که دو رویکرد مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد و فراشناخت درمانی به طور معناداری باعث کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق شد (P≤0/01). همچنین مقایسه اثربخشی دوگروه نشان داد که بین اثربخشی پذیرش و تعهد درمانی و فراشناخت درمانی بر ناامیدی زوجین متقاضی طلاق تفاوت معناداری وجود دارد و تأثیر روش فراشناخت درمانی بر ناامیدی زوجین متقاضی طلاق به طور معناداری بیشتر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بوده است (P≤0/05).نتایج بر اهمیت کاربرد فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود وضعیت ناامیدی مراجعان تأکید دارد.
تحلیل چگونگی بهزیستی مسیر رشدی انتخاب شغل مطالعه موردی : دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل چگونگی بهزیستی مسیر رشدی انتخاب شغل دانش آموزان بود. روش پژوهش، کیفی و ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه عمیق بوده است. جامعه تحقیق دانش آموزان، والدین و معلمان دوره دوم متوسطه و متخصصان مشاوره و روانشناسی بودند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و تا حد اشباع بوده، بنابراین، نمونه شامل 30 نفر از دانش آموزان، 20 نفر از والدین، 20 نفر از معلمان و 15 از متخصصان مشاوره و روانشناسی بود که در یک مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند. داده های حاصل از مصاحبه ها، با روش نظریه زمینه ای، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. کُدهای باز شامل 100 مفهوم و کُدهای محوری شامل 20 مقوله عمده که مشتمل بر 5 مقوله اصلی است که عوامل مؤثر بر بهزیستی فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل را پوشش می دهند. مقوله های اصلی عبارت بودند از: عوامل فردی پایدار؛ عوامل فردی ناپایدار؛ عوامل خانوادگی؛ عوامل مربوط به مدرسه؛ عوامل مربوط به جامعه. میل به رشد و بالندگی مسیر شغلی، به عنوان هسته محوری پژوهش حاضر، شناسایی گردید. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت مشاوره بهزیستی فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل دانش آموزان مستلزم در نظر گرفتن مهم ترین مؤلفه های بهزیستی فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل است و با بهبود شاخص های بهزیستی، بهزیستی فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل دانش آموزان هم ارتقا می یابد.