فرهنگ مشاوره و روان درمانی
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان 1400 شماره 48 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی مفهومیِ خودآگاهی برای دانش آموزان دوره ی اول متوسطه مبتنی بر اندیشه های شهید مطهری(ره) انجام شده است. این تحقیق از حیث هدف کاربردی، از لحاظ رویکرد کیفی و از نظر روش پژوهش، از روش تحلیلی و استنباطی استفاده شد. جامعه ی پژوهش شامل تعداد 45 اَثر از جمله مقالات و گزارش های تحقیقاتی دست اول شهید مطهری(ره) و مرتبط با موضوع خودآگاهی و هم چنین، شامل 15 نفر از متخصصین در حوزه های فلسفه ی تعلیم و تربیت و روان شناسی تربیتی بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و روش گردآوری به صورت کتابخانه ای و میدانی و ابزار مورد استفاده در بخش کتابخانه ای برگه های فیش برداری و در بخش میدانی مصاحبه بود. یافته های پژوهش نشان داد که مبانی خودآگاهی در اندیشه های شهید مطهری(ره) در پنج محور: 1-ذومراتب بودن، 2-خداجوی، 3-اندیشه ورزی، 4-آزادی معنوی و انتخاب گری و 5-پویایی و بالندگی انسان، قابل تبیین است. هم چنین، مؤلفه های خودآگاهی شامل: 1-خودِ فیزیکی و وراثتی، 2-خودِ واقعی، 3-خودِ آرمانی، 4-خودِ اجتماعی، 5-خودِ اخلاقی و معنوی و 6-کرامت و عزت نفس می باشد. باتوجه به مبانی و مؤلفه های فوق، الگوی خودآگاهی برای دانش آموزان دوره ی اول متوسطه تدوین شده است.
شناسایی دلایل شکل گیری تعارض زناشویی در دوران عقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره عقد ورود به مرحله جدیدی از زندگی است که تأثیر مهمی در زندگی فردی و اجتماعی هر شخصی دارد. براین اساس پژوهش حاضر باهدف شناسایی دلایل شکل گیری تعارضات زناشویی در دوره عقد انجام شد. این پژوهش کیفی با استفاده از رویکرد تحلیل مضمونی (تماتیک) انجام شد. جمعیت موردمطالعه پژوهش برابر است با مشارکت کنندگان پژوهش که زوج های عقد کرده متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1399 که ملاک های ورود به پژوهش داشتند را شامل شد. مشارکت کنندگان بر مبنای منطق نمونه گیری هدفمند و به روش در دسترس از بین مراجعان واجد شرایط انتخاب شدند. فرایند نمونه گیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 16 مشارکت کننده از طریق مصاحبه موردمطالعه قرار گرفتند. تحلیل مضمونی اطلاعات نشان داد که نٌقصان در ابعاد فردی، تعاملی، خانواده اصلی و انطباق پذیری فرهنگی چهار دلیل اصلی تعارض در عقد محسوب می شود. زوج های متعارض در دوران عقد به دلیل این نقصان چندوجهی، به جای حرکت در مسیر الگوی مکملیت زن و شوهری، الگوی آسیب زا تعقیب-گریز و یا کنترل منفی را بر رابطه حاکم می کنند و در نتیجه دامنه تعارض گسترده می شود. براین اساس در فرایند مشاوره با زوج های متعارض دوره عقد تمرکز بر نقصان شناسایی شده اهمیت بیشتری دارد.
"ما ازدواج کرده ایم، اما زیر یک سقف زندگی نمی کنیم": تجارب زیسته افراد متاهل در دوران عقدبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران عقد، از اولین مراحل چرخه زندگی خانواده های ایرانی به شمار می رود. ازآنجاکه دوران عقدبستگی، دورانی ست که افراد متأهل هستند اما هنوز زندگی مشترک در زیر یک سقف را آغاز نکرده اند، توجه به این دوران به عنوان اولین مرحله تأهل، امری ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش فوق، شناسایی تجارب زیسته زنان و مردان متأهل ایرانی در طول دوره عقد بود. پژوهش حاضر که در سال 1399 انجام شد، یک پژوهش کیفی بود که 13 شرکت کننده (بر اساس اصل اشباع داده ها) با روش نمونه گیری هدفمند، از میان جمعیت موردمطالعه که شامل افراد عقد کرده ساکن شهر تهران بودند انتخاب شده و با آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد تا تجارب زیسته آن ها شناسایی شود. درنهایت مصاحبه ها با روش تحلیل تماتیک مورد تحلیل قرار گرفتند و مضامینی تحت عنوان چالش ها و تکالیف تحولی استخراج شدند چالش ها، شامل چالش های مربوط به خانواده مبدأ و خانواده همسر و همچنین چالش های بین همسران بود. تکالیف تحولی نیز طبق گفته های مشارکت کنندگان به سه دسته تکالیف تحولی مربوط به زوج، تکالیف تحولی مربوط به خانواده ها در قبال زوج و تکالیف تحولی فردی تقسیم شد. درنهایت، می توان گفت که نتایج مربوط به این پژوهش و پژوهش های مشابه می تواند در طراحی بسته های آموزش پیش از ازدواج بر اساس چالش ها و تکالیف تحولی دوران عقد، مورداستفاده قرار گیرد.
تأثیر آموزش باورها وحالت فراشناختی بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسودگی تحصیلی یک مشکل جدی و یک واکنش منفی احساسی، جسمی و ذهنی به مطالعه طولانی مدت است که منجر به فرسودگی، ناامیدی، عدم انگیزه و کاهش توانایی در مدرسه می شود. هدف پژوهش مشخص کردن تأثیر آموزش باورها و حالت فراشناختی بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل و یک مرحله پیگیری است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه بیرجنداست. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 40 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه 20 نفری تحت عنوان کنترل و آزمایش جایگزین شدند. برای مداخله آموزشی از بسته آموزش فراشناختی سالاری فر (1391) و برای ارزیابی فرسودگی تحصیلی از پرسشنامه فرسودگی مسلش و جکسون (1984) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان داد، اثر آموزش باورها و حالت فراشناختی بر کاهش فرسودگی تحصیلی معنادار است. با توجه به نتایج، می توان گفت آموزش باورها و حالت فراشناختی، فرسودگی تحصیلی دانشجویان را کاهش می دهد.
بررسی کیفی نقش پیشگیرانه پلیس زن در افزایش احساس امنیت اجتماعی پس از بحران زلزله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیروی انتظامی پس از وقوع بحران، می تواند در ایجاد احساس امنیت برای مردم منطقه بحران زده نقش مؤثری ایفا کند. این پژوهش با هدف بررسی نقش پیشگیرانه پلیس در افزایش احساس امنیت اجتماعی پس از بحران زلزله کرمانشاه انجام گرفت. جامعه ی پژوهش شامل کلیه کارکنان نیروی انتظامی بود که پس از زلزله کرمانشاه در منطقه حضور یافتند و درصدد برقراری امنیت اجتماعی می کوشیدند. از میان جامعه مذکور نمونه گیری به صورت هدفمند تا حد اشباع (17 کارمند نیروی انتظامی) ادامه یافت. در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش پدیدارشناسی استفاده گردید. به این ترتیب که با کمک مصاحبه ساختارنیافته اطلاعات مرتبط با افراد نمونه جمع آوری شدند. نقش بازدارندگی شامل نقش بازرسی و بازجویی، نقش رصد و شناسایی، نقش مقابله ای و مواجه ای و عملکرد نظارتی و کنترلی شد. نقش مراقبت پیشگیرانه؛ شامل پیشگیری از بحران های آتی، نقش آگاهی بخشی، نقش حفاظتی و نقش انضباط عملکردی در سه زیرمجموعه نقش شامل امنیت بخشی مقتدرانه؛ هدفمندسازی اقدامات؛ اصلاح سیاستمدارانه رفتار؛ نقش تنویر افکار عمومی طبقه بندی شد. این بررسی نشان دهنده نقش محوری است که زنان پلیس می توانند در ایجاد احساس امنیت اجتماعی ایفا کنند. همچنین بیانگر آن است که جامعه با توجه به ملاحظات فرهنگی-اسلامی به حضور پلیس زن در مداخلات انتظامی نیاز دارد.
تدوین و اعتبارسنجی ابزار سنجش سلامت معنوی مبتنی بر متون اسلامی مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های سلامت انسان، سلامت معنوی است که بر دیگر ابعاد آن، تأثیر بسزایی دارد. با توجه به لزوم ارائه تعریفی جامع از سلامت معنوی و تعیین مؤلفه ها و سنجش آن منطبق با فرهنگ و دین جامعه ایرانی، پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل مفهومی و ابزار سنجش سلامت معنوی مبتنی بر متون اسلامی انجام شده است. مطالعه حاضر به روش ترکیبی از نوع اکتشافی (کیفی، کمی) انجام شد. در مرحله کیفی، به روش تحلیل محتوای کیفی با نظام مقوله بندی استقرایی، متغیرها و مؤلفه های ناشناخته سلامت معنوی کشف شده و الگوی مفهومی سلامت معنوی ترسیم شد. جهت استحکام و اعتباربخشی به داده ها، از روش ممیّزان بیرونی یا تأیید متخصصان مرتبط، استفاده شد. سپس ابزار سنجش سلامت معنوی در قالب پرسشنامه ای با طیف لیکرت در 70 گویه تدوین شد. در مرحله کمی، در فرآیند اعتبارسنجی پرسشنامه، جهت آزمون روایی پرسشنامه از شاخص های روایی محتوا و جهت سنجش پایایی آن از روش های آزمون-آزمون مجدد و سنجش هماهنگی درونی استفاده شد. در مرحله کیفی، مؤلفه های سلامت معنوی در سه مقوله هسته ای مبدأشناسی، راهنماشناسی و معادشناسی طبقه بندی شدند. مؤلفه مبدأشناسی شامل 6 مفهوم نگرش توحیدی، یقین، اخلاص، انقطاع، توکل و ذکر بود. مؤلفه راهنماشناسی، شامل دو مقوله اصلی ادب تطبیقی با قرآن کریم (الگوی نظری) و ادب تطبیقی با انبیاء و چهارده معصوم (الگوی عملی) بود. مقوله اول شامل دو مفهوم انس با قرآن و عمل به قرآن؛ و مقوله دوم شامل 22 مفهوم تسلیم و رضاء، صبر، عمل به واجبات، ترک محرمات، شکر، قناعت، لذت مادی، لذت معنوی، وفای به عهد، صدق الکلام، اداء امانت، حسن خلق، سخاوت، مروت، خدمت، عفو، عدالت، شجاعت، غیرت، حلم، حیاء و کسب روزی حلال بود. آخرین مؤلفه سلامت معنوی، معادشناسی است که شامل سه مفهوم معادباوری، یاد مرگ و زهد می باشد. درنهایت ابزار سنجش سلامت معنوی بر اساس الگوی مفهومی طراحی شد. در مرحله کمی در مجموع 70 گویه از سوی متخصصین، ضروری، مرتبط و ساده و واضح تشخیص داده شدند و روایی محتوا از سوی خبرگان تأیید شد. ضرایب آلفای کرانباخ، نشان دهنده هماهنگی درونی در تمامی سازه ها و زیر سازه های پرسشنامه بود و نتایج حاصل از آزمون- بازآزمون نیز در تمامی مؤلفه ها، پایایی پرسشنامه را تأیید نمود .در مطالعه حاضر، بانگاهی جامع به یک انسان کامل با هویت توحیدی ذکرشده در متون اسلامی، مؤلفه های سلامت معنوی استخراج، الگوی مفهومی آن طراحی و ابزار سنجش آن تدوین و اعتبارسنجی شده است که درمجموع با مطالعات پیشین در این زمینه همسو است.
تدوین مدل کامیابی شغلی در ارتباط با هوش هیجانی با نقش واسطه ای سرمایه روانشناختی در معلمان زن مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف ازاین پژوهش، تدوین مدل کامیابی شغلی در ارتباط با هوش هیجانی با نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی بود. روش این پژوهش توصیفی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه موردمطالعه شامل معلمان زن در دوره ابتدایی سازمان آموزش وپرورش شهر تهران در سال 1399 بود. حجم نمونه 405 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از 3 پرسشنامه شامل: پرسشنامه کامیابی درکار (پوراث وهمکاران،2011)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز،2007) و پرسشنامه هوش هیجانی (شرینگ، 1995) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که هوش هیجانی و سرمایه روان شناختی با کامیابی شغلی رابطه مثبت دارند وهمچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دهنده نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی دررابطه بین هوش هیجانی با کامیابی شغلی بود. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که هوش هیجانی می تواند کامیابی شغلی را پیش بینی کند و در نظرگرفتن هوش هیجانی می تواند نقش مهمی در فرآیند افزایش کامیابی شغلی داشته باشد و مدل فرضی پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوب داشت.
مطالعه مولفه های مهارت تفکر خلاق و تفکر انتقادی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر استخراج مؤلفه های مهارت های تفکر خلاق و انتقادی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بود. جهت انجام این پژوهش از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شده است. نمونه آماری 12 نفر از صاحب نظران علوم تربیتی و روان شناسی بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش گردآوری داده، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی استفاده شد. یافته های پژوهش شامل 8 مقوله اصلی، 19 زیر مقوله و 88 مفهوم برای 4 مؤلفه اهداف، محتوا، روش های یاددهی– یادگیری و روش های ارزشیابی بود. ابتدا در بخش اهداف آموزش مهارت تفکر خلاق و انتقادی بر اساس نظر صاحب نظران، دو مقوله اصلی مهارت های درون فردی و برون فردی استخراج شد. در گام بعدی برای محتوای آموزشی، مقوله های اصلی استخراج شده عبارت بود از: برنامه ریزی و حل مسئله و آموزش مهارت های ارتباطی و انتقادی. عنصر بعدی روش های یاددهی- یادگیری بود که مقوله های اصلی، روش های یاددهی- یادگیری خلاق و روش های یاددهی- یادگیری انتقادی بودند. در بخش نهایی بررسی مؤلفه ها به شیوه های ارزشیابی پرداخته شد که طبق نظر کارشناسان و صاحب نظران دو مقوله اصلی شیوه ی ارزشیابی عملکردی و ارزشیابی تلفیقی استخراج گردید.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته تدوین شده ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود که 30 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 10 زوج) قرار داده شدند. یک گروه 12 جلسه بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و یک گروه 12 جلسه مشاوره زناشویی شناختی-رفتاری دریافت کردند؛ اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس های تعارضات زناشویی، تعهد زناشویی و دلبستگی بزرگ سالان بود. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار 22- SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار بر تمامی ابعاد دلبستگی و تعهد زناشویی مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معنادار و پایداری دارد (05/0p<) و در مقایسه با گروه مشاوره زناشویی شناختی – رفتاری اثربخشی بیشتری بر هر سه بعد دلبستگی و تعهد ساختاری دارد (05/0p<). گروه شناختی–رفتاری در مرحله پس آزمون فقط بر دو بعد دلبستگی (اجتنابی و اضطرابی) (05/0>p) اثربخشی معنادار داشته است که این اثرات پایدار نماند (05/0<p) ولی اثرات پایدار معناداری بر هر سه بعد تعهد زناشویی نشان داد (05/0>p). نتیجه پژوهش بیانگر این بود که استفاده از بسته ارتقاء روابط بین فردی زوجین براساس رویکرد هیجان مدار در مقایسه با مداخله شناختی-رفتاری جهت بهبود دلبستگی و تعهد زناشویی زوجین دچار تعارض زناشویی اولویت دارد.
شناسایی چالش های زمینه ای در سیستم و ارتباطات خانواده های کارکنان اقماری صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه زندگی خاص کارکنان اقماری که دربرگیرنده دوری های متناوب آنان از خانواده است، می تواند زندگی خانوادگی آنان را به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار دهد؛ بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی چالش های زمینه ای در زندگی خانوادگی کارکنان اقماری بود. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بحث گروهی متمرکز است که از طریق نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه 29 مشارکت کننده شامل کارکنان اقماری، همسران، کارشناسان خانواده و مدیران انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته داده ها تا اشباع نظری جمع آوری شد. سپس داده ها به صورت کلمه به کلمه مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته و حاصل آن سه طبقه انتزاعی"تعارضات مدیریت خانواده"، "تضعیف کارکردهای خانواده" و"نابسامانی تعاملات خویشاوندی و اجتماعی" بود که این طبقات درمجموع از 10 زیر طبقه تشکیل شده اند؛ بنابراین شناخت چالش های خانوادگی کارکنان اقماری می تواند در ارائه خدمات مشاوره، راهکارهای پیشگیری از بروز مشکلات خانوادگی و مواجهه با مسائل و همچنین ارتقاء کیفیت زندگی خانواده آنان مفید باشد.