هدف این مقاله سنجش رابطة میان تعدادی از متغیرهای دانشگاهی و نگرش دانشجویان به دین است. این پژوهش تلاش کرده تا به این پرسش پاسخ گوید که آیا رابطة معناداری میان پاره ای از متغیرهای زمینه ای دانشگاهی و نگرش دانشجویان به دین وجود دارد؟ تعاریف متعددی برای نگرش هست اما در اغلب آن ها نگرش دارای اجزای شناخت، عاطفه و رفتار معرفی شده است. بر همین اساس نگرش به دین در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری سنجیده شده است. از میان متغیرهای زمینه ای دانشگاهی نیز به نوع دانشگاه، نوع سکونت دانشجویان، رشتة تحصیلی و تعداد ترم های حضور در دانشگاه توجه شده است. این پژوهش به شیوة پیمایشی با جامعة آماری 2555 نفره از دانشجویان سراسر کشور انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد میان نوع دانشگاه و نوع سکونت در زمان تحصیل و همة ابعاد نگرش به دین رابطة معنادار وجود دارد. در مقابل، رابطة معناداری میان نگرش به دین و رشتة تحصیلی وجود ندارد. اما میان بعد رفتاری نگرش به دین و رشتة تحصیلی رابطه وجود دارد. نمرة بعد رفتاری نگرش به دین در میان دانشجویان علوم انسانی بالاتر از سایر رشته هاست. بدین ترتیب، نتایج تصور رایج در فضای سیاسی کشور را رد می کند مبنی بر اینکه دانشجویان رشته های علوم انسانی نسبت به سایر رشته ها نگرش نامطلوب تری به دین دارند و تحصیل در علوم انسانی به سکولار شدن دانشجویان می انجامد. یافته ها همچنین نشان می دهد که هرچند میان ترم های حضور در دانشگاه و نگرش به دین رابطه وجود دارد، این رابطه عموماً بسیار ضعیف است. از این رو، نمی توان دانشگاه در ایران را نهادی در مسیر کاهش نگرش دانشجویان به دین تفسیر کرد.