یکی از فعالیت های که در همة شهرهای ایران به وفور مشهود است، خدمات مربوط به خودروست. این خدمات در تقسیم بندی های اقتصادی جزء بخش غیررسمی است و هزاران نفر در این حوزه مشغول فعالیت اند. این فضای شهری میدان عمل نیروهای فعال در آن عمل می کند. همچنین، بخش یاد شده دارای فرهنگ ویژة خود است که واردشوندگان به این ساختار غیررسمی باید قواعد آن را پذیرا باشند و از آن تبعیت کنند. محلة چاپارخانة همدان دربرگیرندة بخش قابل توجهی از مشاغل مرتبط با خدمات ماشین (مکانیکی، صافکار، نقاش و...) است. این بستر خرده فرهنگ و قوانین نانوشته ای دارد که فقط افراد دارای ویژگی های خاص توان ورود به آن را دارند. این تحقیق با هدف مطالعة نظام ورود به این فضای شهری با استفاده از روش های کیفی مبتنی بر نظریة زمینه ای، چگونگی ورود به آن را مطالعه می کند. یافته های تحقیق نشان می دهد دو الگو و سبک کلی «اختیاری» و «اجباری» برای ورود به این سیستم وجود دارد. الگوی اجباری برآمده از بستری است که در آن افراد از سرمایة فرهنگی پایینی در زمینة آگاهی از مشاغل مختلف برخودارند و فاقد مهارت قبلی در زمینة این گونه مشاغل اند. این افراد برای ورود به بازار کار از سرمایة اجتماعی فامیلی- قومی بهره می گیرند. الگوی «اختیاری» نیز مبتنی بر بستر سرمایة فرهنگی همچون آگاهی از مشاغل موجود در جامعه است و با داشتن مهارت قبلی در زمینة شغلی مورد نظر از سرمایة اجتماعی خانوادگی بهره می گیرد.