مریم نیک پور

مریم نیک پور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی و کمال گرایی با ناگویی هیجانی در بیماران قلبی

کلید واژه ها: کمال گرایی ناگویی خلقی راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 542 تعداد دانلود : 856
امروز بیماری های قلبی– عروقی به عنوان شایع ترین بیماری جدی در کشورهای پیشرفته در نظر گرفته می شود. این پژوهش با هدف تعیین رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی و کمال گرایی با ناگویی هیجانی در بیماران قلبی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران قلبی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر اهواز در سال 1395 بود. از این تعداد 150 نفر از بیماران قلبی که شامل 70 مرد و 80 زن با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ناگویی خلقی اﻫ ﻮاز AAS-26، مقیاس کمال گرایی، و پرسشنامه راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون صورت گرفت. یافته ها نشان داد که رابطه منفی معناداری بین تنظیم شناختی مثبت هیجان با ناگویی خلقی و رابطه مثبت معنی داری بین تنظیم شناختی منفی هیجان با ناگویی خلقی وجود دارد. همچنین رابطه مثبت معناداری بین مؤلفه نگرانی در مورد اشتباهات و تردید نسبت به اعمال و انتظارات والدین، انتقادات والدین، استانداردهای فردی، نظم و ترتیب وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که راهبردهای نظم دهی شناختی هیجانی و کمال گرایی پیش بینی کننده ناگویی خلقی در دانش آموزان بود. نتایج پژوهش حاضر می تواند به پژوهش گران و درمان گران حیطه ناگویی هیجانی در زمینه عوامل تاثیرگذار بر آن کمک کننده باشد.
۲.

ارتباط نوع زایمان با افسردگی پس از زایمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: زایمان سزارین افسردگی پس از زایمان دوره ی بعد از زایمان مهبل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 455 تعداد دانلود : 96
مقدمه: افسردگی پس از زایمان شیوع بالایی داشته، طیف وسیعی از علل از جمله نوع زایمان در سبب­شناسی آن مطرح می­باشند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط نوع زایمان با شیوع افسردگی پس از زایمان انجام شد. روش­کار: در این مطالعه­ی تحلیلی آینده­نگر در سال­های 86-1385، 420 زن مراجعه­کننده به مراکز بهداشتی­درمانی شهرستان آمل که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونه­گیری غیر احتمالی انتخاب شدند و در سه ماه آخر بارداری، پرسش­نامه­ی افسردگی ادینبورگ را تکمیل نمودند. زنان با نمره­ی بالاتر از 12 از مطالعه خارج ­شدند. 300 نمونه در دو و هشت هفته بعد از زایمان پی­گیری و مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ (EPDS) و فرم­های مصاحبه مربوط به اطلاعات جمعیت­شناسی، زایمان، بعد از زایمان و نوزاد را تکمیل نمودند. تحلیل آماری با نرم­افزار SPSS و آزمون­های مجذور خی، تی، من­ویتنی و مدل خطی عمومی انجام شد. یافته­ها: بین دو گروه از نظر تحصیلات، شغل، وضعیت اقتصادی، رضایت از حمایت همسر و خانواده و حاملگی خواسته و ناخواسته، اختلاف آماری معنی­داری وجود نداشت. شیوع افسردگی در دو هفته بعد از زایمان 3/10درصد و در هشت هفته بعد از زایمان 13 درصد بوده است و بین دو گروه از نظر شیوع و میانگین نمره­ی افسردگی در دو و هشت هفته بعد از زایمان، اختلاف آماری معنی­داری وجود نداشت. نتیجه­گیری: با توجه به شیوع بالای افسردگی پس از زایمان، غربالگری، شناسایی و ارزیابی این اختلال مهم است. آموزش زنان در دوران بارداری در رابطه با این اختلال توسط مراقبان بهداشتی باید مد نظر قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان