مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به ارتباط بین ریختهای شخصیتی با ادراک بصری و حافظه کلامی می پردازد. برای بررسی این موضوع ابتدا از بین دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس 320 نفر انتخاب و آزمون ریختهای شخصیتی فرامینگهام و بورتنر روی آنها اجرا گردید و از بین آنها 60 نفر بر اساس نمره بدست آورده در آزمون، انتخاب شدند. سپس به منظور بررسی ارتباط سرعت واکنش و دقت ریختها، تفاوت دقت در ادراک، تفاوت در سرعت و زمان واکنش و همچنین تفاوت میزان و نوع یادآوری کلمات در ریختهای شخصیتی A و B آزمونهای سنجش دقت پیرون، تست حافظه کلامی و آزمون زمان واکنش روی گروه نمونه اجرا گردید و نتایج بدست آمده با استفاده از شاخصهای آماری ضریب همبستگی پیرسن و آزمون Z و همچنین آزمون مجذور کای و t برای مقایسه میانگینهای دو گروه مستقل، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که در مجموع افراد ریخت A با سرعت بیشتری به محرکها پاسخ می دهند، میزان کارایی آنان در آزمون دقت، دارای خطای بیشتری است و در آزمون حافظه نیز کلمات بیشتری را یادآوری می نمایند. ولی افراد ریخت B با سرعت کمتری به محرک پاسخ می دهند، دارای دقت بیشتر و خطای کمتری در آزمون دقت هستند و تعداد کلمات کمتری را یادآوری می نمایند. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که خصوصیات شخصیتی افراد در ادراک شناختی آنان تاثیر دارد و افراد دارای ریختهای شخصیتی گوناگون تفاوتهایی در ادراک و حافظه دارند.
الگوهای تفکر، پایه تحصیلی و نوع مدرسه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در راستای نظریه خود – حکومتی ذهنی اشترنبرگ، الگوهای تفکر دانش آموزان دختر دوم راهنمایی و دبیرستان تیزهوش و عادی را پس از مهار توانش های سه گانه ذهنی آنان، مورد بررسی قرار داده است. از میان یک گروه 360 نفری که به آزمون توانشهای سه گانه ذهنی استرنبرگ (STAT) پاسخ دادند، 136 نفر با یکی از توانش های برتر انتخاب شدند و پرسشنامه الگوهای تفکر را تکمیل کردند. تحلیل عوامل نشان داد این پرسشنامه می تواند 7 الگو از 13 الگوی تفکر معرفی شده در نظریه خود – حکومتی ذهنی را با اعتبار و روایی مطلوب ارزیابی کند. در تحلیل واریانس چند متغیری الگوهای تفکر بر حسب برتری سه توانش ذهنی در دو مقوله (1- تحلیلی، خلاق، عملی 2- کلامی، عددی، تصویری) اثر اصلی کلی سن و نوع مدرسه دیده شد. دانش آموزان دوم راهنمایی بیشتر از دانش آموزان دوم دبیرستان دارای الگوهای تفکر اجرایی، محافظه کار و حکومت گروهی بودند و دانش آموزان تیزهوش بیشتر از دانش آموزان عادی از الگوی تفکر کل نگر و جزنگر استفاده کرده بودند.
بررسی رابطه سرسختی روان شناختی و روشهای مقابله با تنیدگی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه سرسختی روانشناسی و روشهای مقابله با تنیدگی می پردازد. نمونه مورد بررسی شامل 104 نفر از دانشجویان (66 دختر و 38 پسر نفر) سال اول بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای بطور تصادفی از 12 گروه آزمایشی در 6 دانشکده دانشگاه اصفهان انتخاب گردیدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه سرسختی اهواز و پرسشنامه روشهای مقابله با تنیدگی پارکر و اندلر (1990)، استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسن نشان داد رابطه سرسختی روان شناختی و روشهای مقابله مساله مدار (r<0.408) و هیجان مدار (r=-0.544) معنادار بود (P<0.01). همچنین نتایج تحلیل واریانس چند عاملی نشان داد دانشجویانی که در پرسشنامه سرسختی روان شناختی نمره بالا آورده بودند بطور معناداری بیشتر از روشهای مقابله ای مساله مدار استفاده می کردند (P=0.01) در حالیکه دانشجویانی که در پرسشنامه سرسختی روان شناختی نمره پایین آورده بودند به طوری معناداری بیشتر از روشهای مقابله ای هیجان مدار استفاده می کردند (P<0.01). ارتباط متغیرهای جنس، سن، تحصیلات والدین و وضعیت اجتماعی – اقتصادی خانواده با سرسختی روان شناختی و استفاده از روشهای مقابله ای مساله مدار، هیجان مدار و اجتناب مدار فقط ارتباط سن و روش مقابله ای هیجان مدار معنادار بود
بررسی روایی و اعتبار پرسشنامه سلامت عمومی (G.H.Q)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی روایی و اعتبار پرسشنامه سلامت عمومی (فرم 28 سوالی) بود. برای این منظور در یک مطالعه 75 نفر از دانشجویان برای بررسی اعتبار پرسشنامه در مطالعه ای دیگر 92 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز جهت بررسی روائی آن شرکت نمودند. اعتبار پرسشنامه مزبور از سه روش دوباره سنجی، تنصیفی و آلفای کرونباخ بررسی گردید که به ترتیب ضرائب اعتبار 0.70، 0.93 و 0.90 حاصل گردید. برای مطالعه روایی پرسشنامه سلامت عمومی از سه روش همزمان، همبستگی خرده آزمونهای این پرسشنامه با نمره کل و تحلیل عوامل استفاده شد. روایی همزمان پرسشنامه سلامت عمومی از طریق اجرای همزمان با پرسشنامه بیمارستان میدلسکس (M.H.Q) انجام گردید که ضریب همبستگی 0.55 حاصل آن بود. ضرایب همبستگی بین خرده آزمونهای این پرسشنامه با نمره کل در حد رضایت بخش و بین 0.72 تا 0.87 متغیر بود. نتیجه تحلیل عوامل با استفاده از روش چرخشی واریماکس و بر اساس آزمون اسکری، بیانگر وجود عوامل افسردگی، اضطراب، اختلال در کارکرد اجتماعی و علایم جسمانی در این پرسشنامه بود که در مجموع بیش از 50 درصد واریانس کل آزمون را تبیین می نمودند. بنابراین، بر اساس نتایج این تحقیق، فرم 28 سوالی پرسشنامه سلامت عمومی واجد شرایط لازم برای کاربرد در پژوهشهای روانشناختی و فعالیت های بالینی شناخته شد.
تاثیر آموزش تنش زدایی تدریجی و مهارتهای مقابله ای بر میزان تنیدگی و شیوه های مواجهه دختران فراری
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تاثیر آموزش تنش زدایی تدریجی و مهارتهای مقابله ای (حل مساله) بر کاهش میزان تنیدگی و شیوه های مواجهه دختران فراری مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از میان دختران فراری 12 تا 21 ساله مستقر در مراکز نگهداری سازمان بهزیستی در شهر تهران 15 نفر به عنوان گروه آزمایش و از میان دختران فراری 12 تا 21 ساله مستقر در مراکز نگهداری سازمان بهزیستی شهر مشهد 15 نفر همتا شده با گروه آزمایش به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. دو کاربندی آموزش تنش زدایی تدریجی و آموزش مهارت مقابله ای (حل مساله) هر کدام به مدت 12 جلسه، هر جلسه یک ساعت برای گروه آزمایش مورد استفاده قرار گرفت. برای ارزیابی و سنجش میزان تنیدگی آزمودنی ها از مقیاس رویدادهای زندگی ویژه نوجوانان و برای ارزیابی و سنجش شیوه مقابله ای از پرسشنامه شیوه مقابله ای به روش پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه استفاده شد. نتایج بررسی نشان می دهد که نمرات پس آزمون گروه آزمایش در هر دو آزمون بطور معنی داری با نمرات پس آزمون گروه گواه متفاوت است و به عبارت دیگر آموزش تنش زدایی تدریجی موجب کاهش میزان تنیدگی گروه آزمایش گردیده و افرادی که با شیوه مقابله ای مساله محور با موقعیتهای تنیدگی زا مواجه می شوند، علایم آشفتگی کمتری از خود نشان دادند. در نتیجه فرضیه های تحقیق تایید شد
تحلیل عاملی سوالهای مقیاس اضطراب مرگ
حوزه های تخصصی:
ویرایش ایتالیایی مقیاس اضطراب مرگ تمپلر (DAS, 1970) بر روی 138 دانشجوی دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز به اجرا در آمد هدف از اجرای این پرسشنامه بررسی تحلیل عاملی پرسشنامه بوده است. نتایج حاصل از روش مولفه های اصلی پنج عامل را بدست می دهد. در این میان، عامل یکم بیشترین سهم واریانس سوالات پرسشنامه را تبیین می نماید. علاوه براین، ضریب اعتبار تنصیف مقیاس اضطراب مرگ، 0.62 و ضریب آلفای کرونباخ (همسان درونی) برای کل پرسشنامه معادل 0.73 بدست آمد. همچنین، ضریب همبستگی بین مقیاس اضطراب مرگ و مقیاس نگرانی مرگ 0.40 و با مقیاس اضطراب آشکار 0.43 محاسبه گردید
مقایسه هوش کلامی و غیرکلامی دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس با دانش آموزان عادی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر نتایج بخشی از پژوهشی است که با هدف مقایسه هوش کلامی و غیرکلامی دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس با دانش آموزان عادی پایه سوم ابتدایی منطقه 10 شهر تهران انجام شده است. بدین منظور طی چند مرحله 30 دانش آموز نارسا خوان – نادرست نویس و 30 دانش آموز عادی که از نظر سن، جنس، پایه تحصیلی، دامنه هوشی، مشکلات عاطفی – رفتاری و آسیبهای حسی (بینایی و شنوایی) همگن بودند انتخاب گردیدند. ابزارهای تحقیق شامل برگه اطلاعات فردی و علایم و نشانه های نارساخوانی – نادرست نویسی، پرسشنامه راتر، آزمون ماتریسهای رنگی ریون، آزمونهای خواندن و نوشتن و مقیاس هوش وکسلر برای کودکان بود. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از روش t برای گروههای مستقل و همبسته استفاده شد. یافته ها نشان می دهند که هوش کلامی دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس کمتر از هوش کلامی دانش آموزان عادی است (P<0.0001)، برعکس هوش غیرکلامی دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس بیشتر از هوش غیرکلامی دانش آموزان عادی می باشد (P<0.05). همچنین هوش کلامی دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس به مراتب کمتر از هوش غیرکلامی آنها می باشد (P<0.0001)، در حالیکه بین هوش کلامی و غیرکلامی دانش آموزان عادی تفاوت معناداری وجود ندارد. با توجه به اینکه هوش غیرکلامی در دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس بیشتر از هوش کلامی آنها می باشد، لازم است از مهارتهای غیرکلامی و عملی آنها در جهت جبران کمبودهای آنان بهره بگیریم