مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه علّی خودتنظیمی با تاب آوری تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای انگیزش خودمختار است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان کارشناسی دانشگاه های دولتی تهران در سال تحصیلی 97-98 تشکیل می دادند. از این جامعه 360 نفر انتخاب شدند. شیوه نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای انجام گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خود تنظیمی بوفارد (1995)، پرسشنامه انگیزش تحصیلی والرند (1989)، و پرسشنامه تاب آوری تحصیلی مارتین (2003) بودند. داده ها با استفاده از مدل یابی روابط علّی (تحلیل مسیر) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که خودتنظیمی بر تاب آوری اثر مستقیم و معنادار دارد، به این معنی که افزایش خودتنظیمی در یادگیرندگان میتواند موجب ارتقاء تاب آوری در آنان شود. همچنین رابطه انگیزش خودمختار و تاب آوری مستقیم و منفی است که بدلیل انگیزش بیرونی است و نشان دهنده آن است انگیزش غیر خودمختار تاب آوری تحصیلی را کم می کند. علاوه براین چون رابطه کل متغیر خودتنظیمی کمتر از رابطه مستقیم آن با تاب آوری است، احتمال نقش میانجی انگیزش خودمختار منتفی نمی باشد. بنابراین نه تنها تاب آوری یادگیرندگان به گونه مستقیم از طریق خودتنظیمی قابل پیش بینی است بلکه این رابطه از طریق انگیزش خودمختار تحصیلی نیز میانجیگری می شود.
بررسی پدیدارشناختی عوامل آرامش بخش در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف «تعیین پدیدارشناختی عوامل آرامش بخش در دانشجویان دانشگاه شهید باهنر» انجام گردیده است. این پژوهش در چهارچوب روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناختی است. بر این اساس 14 دانشجوی دانشگاه شهید باهنر کرمان با روش نمونه گیری داوطلب- هدفمند انتخاب و با آنها مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش کلایزی انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عوامل آرامش بخش را با توجه به تجارب زیسته دانشجویان می توان در چهار مضمون اصلی عوامل میان فردی، عوامل درون فردی، عوامل معنوی و عوامل محیطی با 9 زیرمضمون قرار داد. همچنین عوامل سلب آرامش را نیز می توان در چهار مضمون اصلی کاهش اخلاق شهروندی، افکار مزاحم، احساس طردشدگی و احساس ناامنی با 5 زیرمضمون قرار داد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که خانواده و معنویت بنیادی ترین نقش را در افزایش آرامش بخشی دانشجویان دارند و از طرف دیگر کاهش اخلاق شهروندی و وجود افکار آزاردهنده در ذهن دانشجویان مهمترین عوامل سلب آرامش محسوب می شوند. هر چند که عوامل دیگر در این دو زمینه نیز دارای اهمیت می باشند.
رابطه بین سبک دلبستگی و هویت اخلاقی: نقش واسطه ای همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سبکهای دلبستگی و هویت اخلاقی با نقش واسطهای همدلی انجام شد. نوع مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکتکنندگان تعداد 350 نفر از دانشآموزان دختر پایه تحصیلی دهم مدارس دولتی شهر همدان بودند که به روش تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش، مقیاس هویت اخلاقی آکوئینو و رید (2002)، مقیاس همدلی اساسی جولیف و فارینگتون (2006) و پرسشنامه دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (1996) بودند. دادههای بهدست آمده با روشهای همبستگی و تحلیل مسیر و با استفاده از نرمافزارهای SPSS و Lisrel مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی محقق با دادههای این پژوهش، برازش مناسبی دارد و سبک دلبستگی ایمن پیشبینیکننده مثبت و معنادار هویت اخلاقی و سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا، هر دو پیشبینی کننده معنادار و منفی هویت اخلاقی بودند. همچنین، دلبستگی ایمن پیشبینی کننده مثبت همدلی و دلبستگی اجتنابی پیشبینی کننده منفی، همدلی بود و در این میان، تنها ارتباط دلبستگی دوسوگرا با همدلی معنادار نبود. لذا والدین با داشتن سبک دلبستگی ایمن و به واسطه همدلی قادر خواهند بود هویت اخلاقی را در فرزندان خود ایجاد کنند.
کارآمدی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر آسیب بر علایم خلقی و جسمی کودکان دارای سابقه آسیب بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی کارآمدی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر آسیب بر کاهش علایم جسمی و خلقی کودکان دارای سابقه آسیب بین فردی انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی تک موردی همراه با طرح خطوط پایه چندگانه و جامعه آن شامل تمامی دانش آموزان ابتدایی (پسر و دختر) در سال تحصیلی 98-99 در شهرستان سقز بود. از طریق نمونه گیری در دسترس تعداد 4 دانش آموز (8-12 ساله) با سابقه آسیب بین فردی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. فرم والد و کودک پرسشنامه رویدادهای آسیب زای زندگی (LITE-P, LITE-C)، مقیاس گزارش کودک و والد از علائم پس ضربهای (CROPS, PROPS) و از مقیاس شکایات روان تنی تاکاتا ساکاتا در مرحله خط پایه (A)، دو جلسه اول، دو جلسه میانی، دو جلسه پایانی و همچنین بعد از پایان مداخله در جلسات پیگیری استفاده شد. در مرحله آزمایشی (B) هر کدام از این چهار نفر به طور میانگین تحت 14 جلسه درمان با پروتوکل TF-CBT به صورت انفرادی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-25 و تحلیل نموداری، تعیین درصد بهبودی، همچنین شاخص های آمار توصیفی، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و t همبسته استفاده گردید. نتایج نشان داد که پیشرفت های بالینی و آماری معنی داری در کاهش علائم جسمی و خلقی کودکان و همچنین کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه آنها به دست آمد که در 3 هفته پیگیری هم این پیشرفت ها حفظ شدند. به این ترتیب درمان مذکور بر کاهش علائم خلقی و جسمی کودکان دارای سابقه آسیب بین فردی مؤثر است.
تبیین اثر میزان تحصیلات والدین بر خودپنداره دانش آموزان مقطع متوسطه براساس نقش میانجی گر کیفیت رابطه والد-فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با هدف تبیین نقش میانجی کیفیت رابطه والد- فرزند بین تحصیلات والدین بر خودپنداره 391 دانشآموز (195 دختر و 195 پسر) جامعه آماری دانش آموزان متوسطه شهر تهران با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. نمونه مورد بررسی به پرسشنامه متشکل از پایگاه اقتصادی اجتماعی، پرسشنامه ارزیابی رابطه والد- فرزند و پرسشنامه خودپنداره پاسخ دادند. در این پژوهش از روش مدلیابی معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر کل، میزان تحصیلات پدر (05/0>p، 163/0=β) و میزان تحصیلات مادر (05/0>p،270/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. اثر غیرمستقیم میزان تحصیلات پدر (01/0> p، 069/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. همچنین اثر کیفیت رابطه پدر-فرزند (01/0> p،310/0=β) و کیفیت رابطه مادر- فرزند (01/0>p، 163/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است اثر غیرمستقیم میزان تحصیلات پدر (01/0>p، 069/0=β) برخلاف اثر غیرمستقیم میزان تحصیلات مادر بر خودپنداره فرزندان مثبت و در سطح 01/0 معنادار است و کیفیت رابطه پدر- فرزند برخلاف کیفیت رابطه مادر- فرزند اثر میزان تحصیلات بر خودپنداره دانش آموزان را میانجیگری می کند.
سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر با غذا خوردن هیجانی کودک: نقش واسطه ای تنظیم هیجان کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشکلات غذاخوردن کودکان، به عنوان یکی از عوامل مؤثر در رشد و عملکرد، از عوامل متعدد محیطی و ارتباطی تاثیر میپذیرد. از جمله این عوامل می توان به مؤلفه های روانشناختی مادر و تنظیم هیجانات کودک اشاره نمود. بنابراین هدف اصلی این پژوهش مدلسازی غذاخوردن کودکان هیجانی براساس متغیرهای سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر با نقش واسطه ای تنظیم هیجان کودک بود. در این پژوهش 250 نفر (150 نفر دختر و 100 نفر پسر) 12 و 13 ساله مدارس شهر ارومیه به همراه مادرانشان انتخاب شدند و مادران پرسشنامه های غذاخوردن ذهن آگاهی، سبک دلبستگی و باورها را تکمیل نمودند. همچنین کودکان نیز پرسشنامه های تنظیم هیجان و غذاخوردن هیجانی را تکمیل نمودند. نتایج در بخش تحلیلی داده ها با نرم افزار SPSS و Lisrel نشان داد سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر و تنظیم هیجان کودک پیش بین کننده معناداری برای غذاخوردن هیجانی کودک هستند. شاخص برازندگی تطبیقی (016/0=RMSEA) و متوسط باقیمانده استاندارد شده (95/0=CFI) مطلوب شدند. این مدل مشخص می کند سبک دلبستگی، غذاخوردن ذهن آگاهی و باورهای مادر با نقش واسطه ای تنظیم هیجان کودک پیش بین کننده معناداری برای غذا خوردن هیجانی کودک است. با توجه به نتایج بدست آمده مؤلفههای مادر و کودک در مشکلات غذاخوردن هیجانی کودک تأثیر گذار است و در زمینه علل یابی و درمان غذاخوردن کودکان باید به این مؤلفه ها نیز توجه نمود.
نقش واسطه ای عملکرد خانواده در رابطه تاب آوری با احساس حقارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احساس حقارت از مفاهیم مهم در سنجش سلامت همه جانبه است که می تواند همواره متأثر ازعوامل فردی و خانوادگی باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای عملکرد خانواده در رابطه تاب آوری با احساس حقارت انجام گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 98-97 بود که به روش نمونه گیری دردسترس 200 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور جمع آوری دادهها از مقیاس کهتری (IS)، پرسشنامهی تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RIS) و آزمون سنجش عملکرد خانواده (FAD-I) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها علاوه بر شاخصهای آمار توصیفی (فرآوانی، میانگین و انحراف معیار) از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS-25 و AMOS-24 استفاده گردید. یافته ها نشان داد مسیرهای مستقیم تاب آوری به احساس حقارت، تاب آوری به عملکرد خانواده، عملکرد خانواده به احساس حقارت و مسیر غیرمستقیم تاب آوری به احساس حقارت با میانجیگری عملکرد خانواده معنی دار بودند (01/0>p). یافتههای این پژوهش بر اهمیت نقش میانجیگری عملکرد خانواده در رابطه تابآوری با احساس حقارت تأکید دارد. می توان امیدوار بود با ارائه آموزش های مبتنی بر تقویت عمکرد خانواده، آسیبهای ناشی از فقدان تاب آوری تعدیل شده و به کاهش احساس حقارت منجر می شود.