زبان تجلی گاه فرهنگ مردم یک جامعه است و بررسی آن می تواند زوایای پنهان فرهنگ جامعه را نمایان کند. بویژه در گفت وگوهای میان افراد که نمونه ی کامل و مشخصی از افکار و فرهنگ جوامع، در بافت زمانی و مکانی ویژه ای است. اینپژوهش نیزباتوجه به اهمیت زبان در تعاملات اجتماعی و باتوجه به نقش محوری زنان در شکل گیری خانواده و اجتماع، قدم در عرصه گفتار نهاده تا کنش های گفتاری زنان را در داستان های هوشنگ مرادی کرمانی بررسی کند. این بررسی با استفاده از دیدگاه و روش جان سرل انجام گرفته است. سرل کنش های گفتاری را در پنج دسته اظهاری، ترغیبی، عاطفی، اعلامی و تعهدی تقسیم کرده است و برای تعیین هریک به بررسی بافت موقعیتی گفتار، اعم از زمان و مکان و جایگاه افراد، تأکید داشته است. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان دادند که زنان به دلیل نداشتن قدرت در جوامع روستایی، بیش تر از کنش های گفتاری ترغیبی استفاده می کنند و کنش های اظهاری و عاطفی بکار برده شده نیز بیش تر در راستای ترغیب مخاطب هستند تا بدین وسیله به گونه غیرمستقیم دیگران (بویژه مردان و شوهران) را برای رسیدن به خواسته های خود ترغیب و تشویق کنند. هم چنین، از کنش های اعلامی و تعهدی که نیاز به کنشگری مستقیم فرد دارد، کم تر استفاده شده است.