فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۸۴۱ تا ۵٬۸۶۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
وقف در معنای بخشیدن همه یا بخشی از اموال و دارایی یا درآمد حاصل از آن به غیر، از امور خداپسندانه و انسان-دوستانه ای است که در طول تاریخ ایران از سوی افراد و گروه های مختلف اجتماعی از جمله زنان انجام شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی موقوفات زنان واقف قزوین از ابتدای دوره قاجار تا پایان سلطنت ناصرالدین شاه است و می خواهد با تکیه بر منابع اسنادی و کتابخانه ای و با روش تحلیل محتوا، مسائلی همچون نیت زنان واقف، موقعیت اجتماعی آنها، میزان و تنوع موقوفات و کارکرد آنها را بررسی و تبیین نماید. نتیجه تحقیق نشان می دهد اغلب زنان واقف از طبقات بالای اجتماعی مثل اشراف، تجار و روحانیان بودند. نیت اغلب آنها از وقف اموال و داریی شان، کسب رضای خدا و ثواب اخروی بود. در میان اموال وقف شده، زمین های زراعی روستایی و دکان بیشترین فراوانی را داشتند و در بحث مصارف موقوفات، کارکرد مذهبی بخصوص تعزیه و عزاداری امام حسین (ع) در اولویت اول و خیرات و مبرات در اولویت بعدی قرار داشت.
سنجش آگاهی های حقوقی زنان از قوانین خانواده بر اساس فرضیه شکاف آگاهی و اطلاعات (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
127 - 140
حوزه های تخصصی:
از آنجا که آگاهی از قوانین حقوقی در نظام اجتماعی می تواند جهت احیای حقوق و رشد شخصیت افراد مؤثر باشد و رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی نیز از عوامل مهم اجتماعی شدن و افزایش آگاهی افراد است، مطالعه حاضر با هدف سنجش آگاهی حقوقی زنان از قوانین خانواده بر اساس فرضیه شکاف آگاهی و اطلاعات انجام شد. مطالعه به سه روش اسنادی، پیمایشی و کیفی صورت گرفت. جامعه آماری تمام دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان و نمونه آماری تعداد 384 نفر از این دانشجویان بود که به صورت سهمیه ای انتخاب شده و با استفاده از ابزار پرسش نامه که دارای اعتبار و قابلیت اعتماد قابل قبول بود، مورد سنجش قرار گرفتند. برای پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از نرم افزار spss استفاده گردید. نتیجه ی حاصل از تحلیل نشان داد که بین میزان استفاده از رسانه های مکتوب و آگاهی حقوقی دانشجویان ارتباط معنی داری وجود ندارد و فرضیه شکاف آگاهی و اطلاعات مبنی بر اینکه افراد دارای پایگاه اجتماعی اقتصادی بالا، به دلیل استفاده بیشتر از رسانه های مکتوب آگاهی بیشتری نسبت به افراد دارای پایگاه اجتماعی اقتصادی پایین دارند، رد شد. در مجموع آگاهی حقوقی دختران دانشجو از حقوق خود در نهاد خانواده بسیار کم بود.
نقش میانجی گری ناگویی هیجانی مادر در رابطه بین سبک های فرزند پروری ادراک شده و دلبستگی مادر-جنین در مادران باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری ادراک شده و دلبستگی مادر-جنین در مادران باردار بود و نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه بین این دو متغیر مورد بررسی قرار گرفت. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و 114 نفر از زنان باردار مراجعه کننده به بیمارستان ضیائیان شهر تهران به طور در دسترس مورد پژوهش قرار گرفتند و به پرسشنامه های دلبستگی مادر-جنین (MFAS) از کرانلی (1981)، مقیاس ادراک از سبک فرزند پروری والدین (POPS) گرولینک و همکاران (1997) و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) از باگبی و همکاران (1994) پاسخ دادند. در پژوهش حاضر از مد ل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک فرزند پروری ادراک شده بر دلبستگی مادر-جنین اثر مثبت و معنادار، سبک فرزند پروری ادراک شده بر ناگویی هیجانی و ناگویی هیجانی بر دلبستگی مادر-جنین اثر منفی و معناداری دارد. در نهایت اثر غیرمستقیم ناگویی هیجانی در رابطه سبک فرزند پروری ادراک شده بر دلبستگی مادر-جنین در سطح 01/0 مثبت و معنادار است (004/0P=، 059/0=β). بر اساس یافته های پژوهش، احتمالاً زنان بارداری که در دوران کودکی سبک های فرزند پروری مطلوبی را با والدین خود داشته اند و دچار ناگویی هیجانی نیستند، پیوند مناسبی را در دوران بارداری با جنین خود خواهند داشت. لذا پیشنهاد می شود در کار با زنان باردار، تجارب دوران کودکی مادران و همچنین نحوه ابراز و بیان هیجانات آن ها نیز مورد توجه قرار گیرند.
بررسی مقایسه ای هوش معنوی دانش آموزان دوره متوسطه بر اساس جنسیت و پایه تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
75 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی مقایسه ای هوش معنوی دانش آموزان دوره متوسطه شهر کرمان به تفکیک جنسیت و پایه تحصیلی بوده است. بدین منظور 537 دانش آموز دوره متوسطه از شهر کرمان (299 پسر و 238 دختر) به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند تا به پرسشنامه هوش معنوی 24 سؤالی SISRI (کینگ، 2008) که دارای چهار خرده مقیاس تفکر انتقادی وجودی (CET)، تولید معنای شخصی (PMP)، آگاهی متعالی (ماورایی) (TA) و توسعه حالت هوشیاری CSE)) بود، پاسخ دهند. اعتبار و پایایی پرسشنامه به روش تنصیف و آلفای کرانباخ به ترتیب 79/0 و 87/0 به دست آمد. نتایج با توجه به مقادیر به دست آمده از آزمون t نشان داد که هوش معنوی دانش آموزان دوره متوسطه شرکت کننده در آزمون به تفکیک جنسیت، تفاوت معنی داری ندارد (05/0 p?). همچنین تفاوت میانگین ها در پایه های مختلف تحصیلی نیز علیرغم رشد صعودی نمرات در پایه های بالاتر تحصیلی، معنادار نبود
از خودِ ناشکفته تا خودشکوفایی هنجاری هژمونیک، کاوشی بسترمند از فعالیت های هنری زنان طبقه متوسط شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
153 - 175
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شده است فهم زنان از انجام دادن فعالیت های هنری و اجتماعی از طریق اکتشاف میان ذهنیت آن ها به دست آید. برای این هدف، فعالیت های هنری و اجتماعی زنان طبقه متوسط و متوسط رو به بالای شهر مشهد مطالعه شد. با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای و با استفاده از نمونه گیری نظری و هدفمند تعدادی از زنان شهر مشهد انتخاب شدند و مصاحبه های عمیقی با آن ها به عمل آمد. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. یافته ها شامل 13 مقوله اصلی و یک مقوله هسته با عنوان «شکفتگی هنجاری هژمونیک» است که در قالب خط داستان، مدل پارادایمی و نظریه کوچک مقیاس ارائه شدند. به طور کلی، نتایج تحقیق نشان داد که زنان در مواجهه با دیگران خودشکوفا با خودِ ناشکفته شان روبه رو می شوند. بنابراین، با توجه به مالکیت سرمایه ای ویژه ای که دارند و همچنین تمایل به خودنمایی، در بستری چشم و همچشمانه و تحت تأثیر ذائقه های هژمونیک هنری به فعالیت های هنری می پردازند و دنیای اجتماعی و هنری خود را تولید و بازتولید می کنند.
بازنمایی ماهیت قدرت در میان مدیران آموزشی زن: تدوین چارچوبی نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
507 - 523
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال واکاوی ماهیت قدرت و تدوین چارچوبی نظری در میان مدیران زن مدارس بود. پارادایم معرفت شناسی انتقادی با رویکرد کیفی و راهبرد نظریه داده بنیاد مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس نمونه گیری نظری و هدفمند، مصاحبه نیمه ساختارمند با مدیران زن، مدیران مرد و همچنین مردانی که همسر شاغل داشتند، انجام شد. پس از پیاده کردن و کدگذاری سه مرحله ای متن مصاحبه ها، تبعیض نهادی به منزله هسته اصلی و مرکزی تحقیق شکل گرفت. زمینه ها و شرایط علی و مداخله گر عبارت بودند از: ساختارهای سیاسی قانونی، فرهنگی و ذهنی. همچنین، مسئولیت های خانوادگی و اداری و بسترهای آموزشی و رسانه ای به منزله عوامل واسطه ای در تقویت مردسالاری مورد نظر بودند. زنان برای مقابله با این وضعیت هژمونیک از یک طرف و توانمند سازی خود از طرف دیگر، نوعی امیدواری معرفتی را در فلسفه شخصی خود تقویت کرده بودند.
تحلیل ساختاری تأثیر سکوت و آوای سازمانی بر اشتیاق شغلی و سلامت سازمانی زنان پرستار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
601 - 617
حوزه های تخصصی:
امروزه بیمارستان ها علاوه بر شاغلان حرفه ای و توانمند، نیازمند پرستاران سالم، مشتاق و علاقه مند به کارند. وجود کارکنان سالم با اشتیاق شغلی بالا سال هاست مورد توجه بسیاری از پژوهش گران رفتاری و روان شناسان صنعتی و سازمانی قرار گرفته و تلاش برای شناسایی عوامل پیش بین آن مورد مطالعه آن هاست. از عوامل تهدیدکننده اشتیاق شغلی و سلامت سازمانی پرستاران، افزایش سکوت و کاهش آوای سازمانی آن هاست که ابتدا اشتیاق شغلی و سپس سلامت سازمانی آن ها را متأثر می کند. مطالعه حاضر به بررسی تأثیر سکوت و آوای سازمانی بر اشتیاق شغلی و سلامت سازمانی زنان پرستار می پردازد. این مطالعه بر روی یک نمونه غیرتصادفی در دسترس 268 نفره از پرستاران بیمارستان های شهر اهواز انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی همبستگی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های استاندارد و معتبر دارای روایی و پایایی و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار SmartPLS بوده است. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که سکوت و آوای سازمانی پرستاران به ترتیب با ضرایب مسیر 44 / 0- ، 48 / 0 و 39 / 0- ، 53 / 0 و آماره t، بالاتر از 96 / 1 تأثیر معناداری بر اشتیاق شغلی و سلامت سازمانی آن ها دارد. همچنین نقش میانجی اشتیاق شغلی به طور معنادار تأیید شد. نتایج نشان داد سکوت سازمانی پرستاران به کاهش اشتیاق شغلی و درنتیجه کاهش سلامت سازمانی آن ها و بالعکس آوای سازمانی باعث افزایش اشتیاق شغلی و درنهایت بهبود سلامت سازمانی پرستاران منجر خواهد شد.
سیمای زن در رمان های برگزیده ی محمد محمد علی با تأکید بر نقد ادبی فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ بهار ۱۳۸۹ شماره ۳
79-98
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی فمینیستی، یکی از انواع روی کردهای نقدی است. منتقدان این نحله ی فکری معتقدند بر ادبیات، هنجارهای مردانه حاکم است و تجربیات، خواست ها، علایق و عواطف زنان در زیر نقاب این هنجارها رنگ باخته و بی اهمیت جلوه داده شده اند، لذا قصد دارند تا با بررسی و تحلیل دوباره ی آن با نگرشی دیگرگونه این سنت های ادبی مردسالارانه را آشکار سازند تا از این طریق بیان دارند که چگونه متون ادبی از تمایزات جنسی در یک فرهنگ حمایت می کنند. در این مقاله، سه رمان از رمان های محمد محمدعلی با گرایش نقد فمینیستی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور سعی شده تا با استفاده از فاکتورهای مهمی از جمله مردسالاری، تبعیض جنسی، خشونت علیه زنان و... با استناد به کتب جامعه-شناسی و فمینیستی، به نقد و بررسی این آثار پرداخته شود. از بررسی این رمان ها مشخص گردید که وضعیت زنان در رمان های محمدعلی به تدریج بهبود می یابد و روابط شان با اجتماع پیچیده تر می گردد. درون مایه های کشف هویت و خودشناسی و نیز تقابل دو نسل که از مهم ترین بن مایه های رمان های محمدعلی است، به خوبی سیر تدریجی بهبود وضعیت زنان را در این داستان ها به نمایش می گذارد و بررسی این رمان ها از ابتدا تا انتها، جهت گیری های خاص نویسنده را به سمت نگارش داستانی بر مبنای دیدی مثبت نسبت به زنان آشکار می سازد.
بررسی عوامل مؤثر بر توازن کار خانواده در نهادهای آموزشی (مطالعه موردی دانشگاه های دولتی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
39 - 56
حوزه های تخصصی:
افزایش حضور زنان در محیط های کاری، در سال های اخیر، توازن میان کار و خانواده را به یکی از چالش های پیش روی مدیران معاصر تبدیل کرده است. مقاله حاضر با هدف شناخت عوامل تأثیرگذار بر توازن کار خانواده زنان شاغل در تعدادی از دانشگاه های شهر تهران انجام شده است. نمونه آماری شامل 261 نفر از زنان شاغل در این دانشگاه هاست. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه و برای تحلیل آن ها از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شده است. متغیرهای پژوهش عبارت اند از حمایت خانوادگی، حمایت سازمانی، انعطاف پذیری کار، منابع فردی، و توازن کار خانواده. به منظور بررسی روابط میان متغیرها چهار فرضیه مطرح شده که تأثیر متغیرهای حمایت خانوادگی، حمایت سازمانی، انعطاف پذیری کاری، و منابع فردی را بر توازن کار خانواده بررسی می کند. نتایج نشان می دهد که حمایت خانوادگی و منابع فردی بر توازن کار خانواده تأثیر مثبت دارد، ولی حمایت سازمانی و انعطاف پذیری کار بر این متغیر بی تأثیر بوده است. به مدیران پیشنهاد شده که به منظور ترویج فرهنگ حامی کار خانواده و نیز فراهم کردن فرصت های انعطاف زمانی و مکانی در کار تلاش کنند.
نقش شاخص های پیکرسنجی و هوش معنوی در پیش بینی رضایت از تصویر بدنی در دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
127 - 138
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش شاخص های آنتروپومتری و هوش معنوی در پیش بینی رضایت از تصویر بدنی در دانشجویان دختر انجام شد.
روش : در این مطالعه مقطعی، تعداد 349 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شاهد در سال تحصیلی 1401-1402 به عنوان نمونه شرکت کردند. شاخص های پیکرسنجی، هوش معنوی و تصویر بدنی ادراک شده آزمودنی ها مورد سنجش قرار گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون همبستگی و رگرسیون خطی چند متغیره با روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان دهنده این بود که تصویر بدنی ادراک شده با شاخص توده بدنی (025/0=p)، دور کمر (006/0=p)، دور شکم (001/0=p)، دور لگن (017/0=p) و نسبت دور کمر به قد (004/0=p) همبستگی معکوس و معناداری داشت. بین هوش معنوی و تصویر بدنی ادراک شده نیز همبستگی مثبت معناداری وجود داشت (001/0˂p). همچنین، بهره هوش معنوی با بیش تر خرده مقیاس های تصویر بدنی ادراک شده (بجز، گرایش به ظاهر، گرایش به بیماری، وزن ذهنی و دلمشغولی با اضافه وزن) همبستگی مثبت و معناداری داشت (001/0˂p). نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که بهره هوش معنوی بالاترین قدرت پیش بینی تصویر بدنی را به همراه داشت و میانگین تصویر بدنی ادراک شده به ازای یک واحد افزایش نمره هوش معنوی، 4/19 درصد بهبود می یابد.
مطالعه برخی عوامل اجتماعی مرتبط با بی اشتهایی عصبی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۵ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
149 - 168
حوزه های تخصصی:
اگرچه در قرون گذشته شاخص یک زن سالم، جذاب و نرمال، بدنی فربه و درشت بود، ارزش های شایع در زمان حال بنا به عوامل ترویج دهنده آن ها الگوی دیگری را ارائه می دهند. داشتن بدن لاغر، ظریف و کشیده ارزش هایی اند که زنان بنا به نسبت ممارستشان با این ارزش ها در پی آن اند. طلب این شکل خاص از بدن، بر اساس ارزش های اجتماعی منسوب به بدن نرمال و متوازن، باعث بروز نارضایتی از بدن و از این رو افزایش نرخ شیوع بی اشتهایی عصبی در نوجوانان می شود که جزء آسیب پذیرترین گروه های در معرض بی اشتهایی عصبی اند. این پژوهش با هدف بررسی برخی عوامل اجتماعی مرتبط با بی اشتهایی عصبی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر همدان انجام شده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسش نامه و با انتخاب نمونه 300 نفری از 9 هزار و 742 دانش آموز دختر مقطع متوسطه شهر همدان به روش خوشه ای چند مرحله ای در سال 1391 1392 انجام شده است. مطابق یافته های پژوهش، 7 / 1 درصد پاسخ گویان به بی اشتهایی عصبی و 16 درصد به سایر اختلالات خوردن مبتلا بوده اند. همچنین، بی اشتهایی عصبی با متغیرهای مقایسه اجتماعی، فشار هنجاری والدین برای لاغر شدن، فشار هنجاری دوستان برای لاغر شدن، مصرف رسانه ها و شاخص توده بدنی رابطه مستقیم و مثبت و نیز بی اشتهایی عصبی با تصور از بدن رابطه معکوس و منفی داشته است. همچنین، متغیرهای فشار هنجاری دوستان برای لاغر شدن (با بتای 24 / 0 ) و شاخص توده بدنی (با بتای 13 / 0) عوامل مؤثر در توضیح بی اشتهایی عصبی دانش آموزان دختر مورد تحقیق بوده اند.
طراحی و تبیین مدل پارادایمی کارآفرینی اجتماعی با رویکرد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار (مطالعه موردی: کمیته امداد امام خمینی (ره) استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
147 - 171
حوزه های تخصصی:
زنان و دختران بیشتر از مردان در معرض استثمار، فقر، خشونت و سوء تغذیه قرار دارند و فرصت تحصیل و آموزش برایشان کمتر فراهم است. کارآفرینی اجتماعی به زنان فرصت می دهد سرنوشت خویش را در دست گیرند. کارآفرینی اجتماعی در مقایسه با سرمایه گذاری سنتی و دولتی، دستیابی به استقلال، توانمندی و مشارکت اجتماعی بیشتری را برای زنان میسر می کند. این مطالعه درصدد است با استفاده از روش پژوهش کیفی و به کارگیری راهبرد نظریه پردازی داده بنیاد به ارائه الگویی از کارآفرینی اجتماعی با رویکرد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در کمیته امداد امام خمینی(ره) بپردازد و عوامل مؤثر بر شکل گیری این فرایند و پیامدهای حاصل از آن را شناسایی و تشریح کند. در این زمینه، با هجده نفر از متخصصان دانشگاهی و مددکاران خانواده کمیته امداد امام خمینی(ره) در استان فارس به عنوان نمونه آماری به صورت نظری و هدفمند و به شیوه نیمه ساختاریافته مصاحبه شد و متن های مصاحبه در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. نتایج نشان داد سیاست های توانمند ساز به منزله پدیده محوری و در تعامل با عوامل دیگر موجب شکل گیری کارآفرینی اجتماعی می شود. نحوه ارتباط این عوامل در مدل نهایی پژوهش نشان داده شده است. ظرفیت سازی، تقویت جسمی روانی و قوانین حمایتی در شکل گیری سیاست های توانمندساز تأثیر بسزایی دارند که درنهایت این نگرش پایه ای برای به وجود آمدن پدیده کارآفرینی اجتماعی می شود.
مطالعه تطبیقی پیکره زن در کاشی کاری بناهای «باغ ارم» و «خانه زینت الملوک» با تأکید بر نظریه ریخت شناسی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
289 - 322
حوزه های تخصصی:
«باغ ارم» و «خانه زینت الملوک» از بناهای مهم و تاریخی شهر شیراز در دوره قاجار است. موضوع اصلی این دو بنا با تزئینات اصلی نقش زن و تحلیل فرمی آن، بر مبنای نظریه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ، مسئله اصلی این پژوهش است. پژوهش حاضر براساس روش تاریخی تطبیقی بررسی شده و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای (اسنادی) و با رویکرد تاریخی براساس نظریه ریخت شناسی صورت گرفته است. این پژوهش به این سؤالات پاسخ می دهد: ریخت شناسی فرم زن در کاشی کاری این دو بنا چگونه کار شده است؟ چه شباهت ها و تفاوت هایی دارد و چگونه با نظریه پراپ قابل تطبیق است؟ در انتهای این پژوهش نتیجه گرفته می شود که نقش زن در قالب شخصیت های شیرین، بلقیس و زلیخا از نقش های اصلی تزئینی در سردر باغ ارم و خانه زینت الملوک است. نقش های اصلی تزئینی زنان در این بناها با لباس و آرایش قاجاری کار شده است. زن به منزله عنصر اصلی تزئینی در کاشی کاری این سردرها بر خویش کاری نقش زنان تأکید دارد و قابل تطبیق با نظریه پراپ بوده است.
مطالعه پدیدارشناسانه عشق ازدواجی در دوران آشنایی (تجربه زیسته کنش گران تازه ازدواج کرده شهر اصفهان از آشنایی تا لحظه عقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
517 - 538
حوزه های تخصصی:
وجود عشق به منزله مبنایی برای ازدواج و انتخاب همسر در جامعه کنونی ایران اهمیت یافته است. از همین رو، این پژوهش با اتخاذ رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی به توصیف چیستی و چگونگی تجربه زیسته عشق ازدواجی در دوران آشنایی تا لحظه عقد از منظر کنش گران تازه ازدواج کرده می پردازد. جامعه مطالعه شده شامل شهروندان متأهل شهر اصفهان است که در سال های ابتدایی زندگی مشترک اند. از طریق نمونه گیری هدفمند و با مصاحبه عمیق با 24 نفر، داده ها جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی هشت مرحله ای، مبتنی بر روش باتلر کیسبر، تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که تجربه زیست شده عشق ازدواجی در دوران آشنایی تا لحظه عقد از طریق نوعی تقابل عقل و احساس در سه مرحله زمانی برساخته می شود؛ تقابل میان «رمانتیک گرایی پیشین» و «واقعیت گرایی پیشین» قبل از مواجهه و میان «به دل نشستن»، «واقعیت گرایی پسین» و «رخدادهای جرقه ای» بعد از مواجهه با طرف مقابل، که به طورکلی با مضمون «سرگردانی میان بیم و امید» مشخص شد. لحظه عقد نیز در عین داشتن چنین تقابلی، به عنوان لحظه ای محوری در آگاهی کنش گران، با در بر داشتن مضمون اصلی «دوگانگی لحظه عقد»، از یک سو «اوج سرگردانی» را در خود دارد و از سوی دیگر به این سرگردانی خاتمه می دهد؛ به این معنا که پس از لحظه عقد، تردید کنش گران به صفر می رسد و آن ها نوعی «تحول احساسی» را تجربه می کنند.
نگاهی روان شناختی به جنبه های سبب شناسی، پیامدها و درمان اختلال واژینیسموس (مطالعه ی مروری)
حوزه های تخصصی:
واژینیسموس از رایج ترین اختلالات جنسی در بین زنان می باشد و تأثیر قابل توجهی بر زنان و همچنین زوج های جوان دارد. مقاله مروری پیش رو با نگاهی روان شناختی به جنبه های سبب شناسی، پیامدها و درمان این اختلال انجام شد. مطالعه حاضر از نوع پژوهش مروری سیستماتیک بود. بدین منظور کلیدواژه های روانشناسی واژینیسموس، اختلال واژینیسموس، اختلال درد / دخول، تناسلی، درد، در پایگاه داده های Springer، Science Direct، PubMed، SID، Magiran، Noormags و Civilica جست وجو و مجموعه مقالات مرتبط از 1940 تا ۲۰۲۱ استخراج شد. در بررسی مقالات مرتبط مشخص شد اختلال درد / دخول تناسلی از رایج ترین اختلالات در زنان می باشد. این اختلال در کیفیت رابطه ی جنسی و همچنین سلامت روان زوجین بسیار تأثیرگذار است. با توجه به بررسی های انجام شده تغییر در سبک تفکر و تربیتی والدین و فرهنگ سازی در یک جامعه بسیار حائز اهمیت است. همچنین آموزش صحیح در خصوص رابطه ی جنسی به دختران و پسران نوبلوغ و تهیه ی محتوا و ابزار آموزشی بسیار مفید خواهد بود.
شناسایی و سطح بندی موانع ارتقای مدیریتی زنان در نظام آموزش و پرورش مبتنی بر مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
397 - 414
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و سطح بندی موانع ارتقای مدیریتی زنان در نظام آموزش و پرورش است. روش پژوهش، مطالعه موردی است و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری برای سطح بندی موانع و دسته بندی آن ها استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را اعضای هیئت علمی دانشگاه ها تشکیل می دهند که از بین آن ها 13 نفر به عنوان نمونه پژوهش به شیوه هدفمند انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها پرسش نامه خود تعاملی محقق ساخته بود. به منظور سنجش و ارزیابی روایی پرسش نامه از ملاک روایی محتوایی استفاده شد. بدین صورت که پرسش نامه در ابتدا از سوی متخصصان حوزه زنان بررسی و پس از اصلاحات عوامل نهایی تدوین شد. نتایج پژوهش نشان داد که 10 عامل به عنوان موانع نهایی مؤثر بر عدم ارتقای مدیریتی زنان در نظام آموزش و پرورش به حساب می آیند. همچنین، تحلیل حاصل از داده ها به سطح بندی مدل به 8 سطح منجر شد. سطح هشتم مدل شامل هنجارهای مبتنی بر سنت گرایی اند. سطح هفتم شامل غلبه فرهنگ مردسالاری و نگرش کلیشه ای به مدیریت زنان است. تبعیض های جنسیتی نانوشته به عنوان سطح ششم مدل به حساب می آید. عامل های نپذیرفتن مدیریت زنان از سوی کارکنان و همچنین ناتوانی زنان در برخورد قهر آمیز و ریسک ناپذیری مشترکاً به منزله سطح پنجم مدل به حساب می آیند. نداشتن خودباوری و اعتمادبه نفس زنان به منزله سطح چهارم مدل و تعارض شغلی با وظایف خانوادگی نیز به منزله سطح سوم مدل به دست آمد. همچنین، عامل های نپذیرفتن مسئولیت مدیریتی از سوی زنان به منزله سطح دوم و عدم شایسته گزینی به منزله سطح اول است.
تأثیر مؤلفه های سبک زندگی بر نگرش به فرزندآوری (مطالعه موردی: زنان در آستانه ازدواج شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
217 - 234
حوزه های تخصصی:
ایران طی دهه های اخیر با مسئله ای جمعیتی به نام کاهش شدید باروری مواجه شده است. با توجه به حرکت جامعه ایران به سمت مدرنیته و در نتیجه تغییر سبک زندگی افراد، سؤال اساسی این تحقیق آن است که تغییر در سبک زندگی چه اندازه می تواند نگرش کنش گران در معرض باروری را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف تأثیر مؤلفه های سبک زندگی بر نگرش به فرزندآوری بین زنان در آستانه ازدواج مراجعه کننده به شبکه های بهداشت درمانی شهر تهران انجام گرفته است. با استفاده از تکنیک پرسش نامه، 384 نفر از زنان شهر تهران بررسی شدند. طبق نتایج تحقیق، 3 / 83درصد زنان بررسی شده نگرش متوسط و ضعیفی به فرزندآوری و کارکردهای آن دارند. همچنین، بین مؤلفه های سبک زندگی (مدیریت بدن، اوقات فراغت، مصرف فرهنگی و پایگاه اقتصادی اجتماعی) با نگرش به فرزندآوری رابطه معناداری وجود دارد و 32 درصد از تغییرات نگرش به فرزندآوری با متغیرهای مستقل تبیین می شود. بین مؤلفه های سبک زندگی، متغیر پایگاه اقتصادی اجتماعی قوی ترین متغیر پیش بین متغیر وابسته است. به عبارتی، متغیر مذکور علاوه بر اثر مستقیم بر نگرش زنان شهر تهران به فرزندآوری، بر همه ابعاد سبک زندگی اثرگذار است و متغیر مصرف فرهنگی نیز علاوه بر تأثیر بلافصل بر نگرش زنان، تحت تأثیر سایر ابعاد و مؤلفه های سبک زندگی است. همچنین، مؤلفه مدیریت بدن بعد از پایگاه اقتصادی اجتماعی، بر نگرش زنان به فرزندآوری اثرگذار بوده است.
شناسایی عوامل مؤثر بر اجرای سیاست های کلی خانواده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
133 - 156
حوزه های تخصصی:
استحکام خانواده از مهم ترین عوامل استحکام جامعه است.از این رو محققان و سیاستگذاران اجتماعی همواره به خانواده به عنوان یکی از مهم ترین محورهای سیاستی ملی توجه ویژه ای داشته اند. هدف اصلی پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر اجرای سیاست های کلی خانواده در ایران بود. پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی است که با روش تحلیل مضمون انجام شده است. جامعه پژوهش شامل اساتید دانشگاهی، خط مشی پژوهان و سیاستگذارن آگاه در حوزه مورد بررسی است که از میان آنها از تعداد 15 نفر با استفاده از(روش نمونه-گیری هدفمند) انتخاب گردید و ابزار پژوهش؛ مصاحبه نیمه ساختار یافته است. داده های این پژوهش با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت که در نهایت 202 کد پایه احصا شده و در قالب 9مضمون فراگیر و24 مضمون سازمان دهنده دسته بندی شدند. مضمون های استخراج شده شامل: ابزارخطمشی(مطلوبیت و تناسب)؛ عوامل قانونی(تعارض در سیاست ها)؛ عوامل ساختاری(کنترل مستمر، شفافیت نقش ها، تمهید سازوکار اجرایی کارآمد)؛ عوامل اقتصادی( تأمین مالی، شرایط اقتصادی جامعه)؛ عوامل فرهنگی(تبلیغات و رسانه ها، آموزش و فرهنگ سازی) ؛عوامل فنی و محتوایی(میزان شفافیت خط مشی، هدفمندی و برنامه ریزی در خط مشی گذاری، کارآمدی و اثرگذاری سیاست ها، امکان پذیری و قابلیت اجرا، میزان فراگیری خط مشی)؛ مربوط به جامعه هدف(پذیرش و همگامی، انگیزش و تمایل مخاطبان)؛ مربوط به تدوین کنندگان خط مشی(مخاطب شناسی، مسأله شناسی، طرز تفکر ، هماهنگی و مشورت پذیری، سطح علمی، ابداع نوآوری در خط مشی گذاری) و مجریان خط مشی(تعهد، توان و تمایل) است می باشند. در نتیجه سیاستگذاران و همچنین مجریان خط مشی-های خانواده می توانند با در نظر داشتن هریک از این عوامل اثرگذار در بهبود اجرای این سیاست ها نقش بسزایی داشته باشند.
دانش بومی زنان در فرآیند توسعه ی پایدار کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۹ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
115 - 133
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر پایداری توسعه به عنوان یکی از مهم ترین دغدغه های پیش روی انسان مطرح گردیده است. در راستای دستیابی به این هدف از جمله مهم ترین مسائلی که می بایست مورد توجه جدی قرار گیرد پایداری توسعه کشاورزی است. به نظر می رسد یکی از ضروریات تحقق این امر نگاه جدی به دانش بومی کشاورزی و از آن جمله دانش زنان در این زمینه است. زنان و به ویژه زنان عشایر، دارای دانشی مثال زدنی در زمینه های مختلف کشاورزی از جمله پرورش دام، فرآوری شیر و... می باشند. دانشی که در راستای تأمین امنیت غذایی و توسعه ی پایدار به عنوان توسعه ی انسان محور، شایسته ی ثبت و حفاظت است. مطالعه ی کیفی حاضر نیز در همین راستا و با هدف شناسایی و مستندسازی دانش بومی زنان کوچنده ی ایل کلهر در مورد مسائل مختلف مرتبط با پرورش دام انجام پذیرفت. حوزه ی جغرافیایی پژوهش، شهرستان گیلان غرب از استان کرمانشاه بود. به منظور گردآوری داده ها از تکنیک گروه های متمرکز استفاده شد. روش نمونه گیری با توجه به طبیعت تحقیق کیفی، نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از زمینه ی واقعی زندگی نشان می دهد زنان عشایر دارای دانشی تحسین برانگیز در ارتباط با تغذیه دام، دامپزشکی، فرآوری شیر و محصولات غیرلبنی قابل بازگشت به طبیعت هستند که با الهام گرفتن از آن می توان در راستای پایداری کشاورزی و از آن جمله دامپروری گام برداشت.
سبک رهبری تضایف گرای زنان و اثر آن بر توسعه پایداری سرمایه های انسانی؛ با تحلیل نقش میانجی سطح بلوغ قابلیت کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
305 - 328
حوزه های تخصصی:
امروزه، در کشورهای در حال توسعه، مشارکت زنان در سطوح عالی سازمان ها نسبت به مردان کمتر است. ازاین رو، تئوری رهبری تضایفی، رویکردی فرانوگرا به رهبری دارد که حضور زنان در جایگاه رهبری سازمان را به منزله عامل هم افزایی مفهوم سازی می کند. از سوی دیگر، با توجه به اهمیت سطح بلوغ قابلیت های کارکنان و پایداری سرمایه های انسانی در سازمان ها، هدف اصلی این پژوهش مطالعه تأثیرگذاری سبک رهبری تضایف گرای زنان بر توسعه پایداری سرمایه های انسانی است و در این زمینه سطح بلوغ قابلیت های کارکنان به منزله متغیر میانجی مطالعه شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی است. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه الگوی بلوغ قابلیت کارکنان کورتیس (2009)، پرسش نامه رهبری تضایفی الهی و آیباغی اصفهانی (1395) و پرسش نامه پایداری سرمایه های انسانی آیباغی اصفهانی و همکاران (2017) استفاده شده است. روایی پرسش نامه ها براساس روایی محتوا و پایایی آن ها نیز با آزمون آلفای کرونباخ، به ترتیب، با مقدار 84 / 0، 89 / 0، 91 / 0 محاسبه شد. تحلیل داده ها با استفاده روش معادلات ساختاری از طریق نرم افزار Amos انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه مسئولان، کارشناسان و کادر درمان مرکز درمانی، آموزشی و پژوهشی بعثت نهاجا به تعداد 443 نفرند. حجم نمونه آماری مورد نیاز از طریق جدول کرجسی و مورگان 210 نفر تعیین شد و افراد نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که سبک رهبری تضایف گرای زنان بر سطح بلوغ قابلیت کارکنان و توسعه پایداری سرمایه های انسانی تأثیرگذار است و همچنین سطح بلوغ قابلیت کارکنان نیز بر توسعه پایداری سرمایه های انسانی تأثیر مثبت و معناداری دارد.