فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
28 - 40
حوزه های تخصصی:
نشاط نیز یکی از ضروری ترین خواسته های فطری و نیازهای روانی انسان و سازگاری زناشویی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل اثر گذار بر عملکرد خانواده به شمار می رود . این پژوهش با هدف تعیین رابطه میزان سازگاری زناشویی و نشاط زنان متاهل منطقه چهار تبریز انجام گرفت . روش تحقیق ، پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها ، پرسشنامه های استاندارد بودند . جامعه آماری زنان متاهل ساکن شهر تبریز بودند که تعداد 205 نمونه به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب شد . داده های جمع آوری شده نشان داد که میانگین میزان سازگاری زناشوئی 57.04 درصد و میانگین نشاط 59.17 درصد بود . آزمون های معنی داری نشان دادند که بین میزان سازگاری زناشویی (وابعاد چهارگانه آن ) و نشاط زنان متاهل منطقه چهار شهر تبریز رابطه معنی دار مستقیم وجود دارد . هرقدر سازگاری زناشویی بیشتر باشد به همان اندازه میزان نیز نشاط بیشتر است . نشاط زمینه ای برای رشد روانی و اجتماعی زوجین و بهبود روابط زناشویی و مقابله با فشارهای روانی و اجتماعی می باشد.
تحلیل محتوای پژوهش های کیفی با موضوع تعادل کار و خانواده زنان و بررسی چالش های آن با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای پژوهش های انجام شده در مورد تعادل کار و خانواده زنان به روش کیفی تحلیل محتوا انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پژوهش های انجام شده با این موضوع براساس سال انتشار، کشور، روش انجام پژوهش، ویژگی های جمعیت شناختی مشارکت کنندگان و یافته ها بود. براین اساس، 49 پژوهش به عنوان نمونه برای ورود به تحلیل محتوای کیفی انتخاب شد. پس از تحلیل داده ها تعداد 7 مقوله اصلی در ارتباط با تعادل کار و خانواده (زنان) شناسایی شد که عبارتند از: مفهوم تعادل کار و خانواده، تفاوت های جنسیتی، چالش های کار زنان، چالش های تعادل کار و خانواده (زنان)، عوامل مؤثر بر تعادل کار و خانواده، استراتژی های تعادل کار و خانواده و پیامدهای تعادل کار و خانواده. نتایج نشان داد که هیچ یک از پژوهش های کیفی با موضوع تعادل کار و خانواده (زنان)، چه در داخل و چه خارج از ایران، با رویکرد اسلامی صورت نگرفته است و از توجه به مضامینی مانند مذهب، فرهنگ اسلامی، اخلاق اسلامی، آموزه های اسلامی، پایداری خانواده و حفظ ارزش زن در ارائه الگو برای تعادل کار و خانواده (زنان) غفلت شده است.
تدوین برنامه اسلامی غنی سازی صمیمیت زناشویی و اثربخشی آن بر صمیمیت و رضامندی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه غنی سازی صمیمیت زناشویی با رویکرد اسلامی و اثربخشی آن بر دو متغیر صمیمیت و رضامندی زناشویی به روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل زوجین شهر اصفهان بودند که تعداد 32 زوج با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های پژوهش گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه تحت مداخله آموزشی غنی سازی صمیمیت زناشویی با رویکرد اسلامی قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از مقیاس صمیمیت زناشویی و رضایت زناشویی، قبل و بعد از مداخله جمع آوری شد و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شد. نتایج نشان دهنده تأثیر معنادار برنامه اسلامی غنی سازی صمیمیت زناشویی بر متغیرهای پژوهش بود. براین اساس، مشاوران خانواده و زوج درمانگران می توانند از این برنامه در ارتقاء و غنی سازی صمیمیت زناشویی استفاده نمایند.
تحلیل پدیدارشناختی استراتژی های برساخت هویت در کنشگران شبکه های اجتماعی مجازی (مطالعه موردی: کاربران اینستاگرام ساکن شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره معاصر بخش مهمی از ساحت تعاملات و تبادلات فردی و همچنین تجربیات زیستی افراد در فضاهای مجازی شکل گرفته و قوام می یابد. هدف این پژوهش فهم پدیدارشناسانه استراتژی هایی است که کاربران برای برساخت هویت خویش استفاده می کنند. برای دستیابی به این هدف از روش پدیدارشناسی براون و کلارک استفاده شده است. حجم نمونه با تکیه بر منطق اشباع نظری در روش کیفی، 20 نفر از دختران دانشجوی ساکن شهر کاشان است و فرآیند گردآوری داده ها با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته، انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد کاربران فضای مجازی در مرحله نخستین ورود خود به این شبکه و در تجارب اولیه در دو وضعیت «نابلدی و ناآگاهی» و «تردید و اضطراب» به سر می برند و بیشتر نقش کنشگر منفعل، مشاهده گر، پذیرنده و پیرو را دارند؛ اما با گذر زمان نقش کنشگر فعال، بر سازنده و روایت گر را پیدا می کنند. از سوی دیگر نتایج حاکی است که کاربران از دو استراتژی عاطفی و عقلانی در برساخت هویت خویش استفاده می کنند. برمبنای استراتژی عاطفی، به شکلی آزادانه تر، رهاتر و سیال عمل نموده و روایت های بیشتری از جنبه های مختلف زندگی و جهان بینی و منش خود را تکثیر می کنند و بر مبنای استراتژِی عقلانی، تنها برداشت ها و برش هایی گزیده شده، ویرایشی، محافظه کارانه و نمایشی، از زندگی خود را روایت می کنند.
تبیین جامعه شناختی طلاق با فرا تحلیل پژوهش های انجام شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق در زمره یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی جامعه است که طی سه دهه گذشته توانسته پیامدهای مسأله برانگیز گوناگونی بر فرد، خانواده و جامعه بر جای گذارد. در پسِ پرسش اصلی پ ژوهش، پرسش از سیاست ها و راهبردهای کلان کشور جهت کاهش میزان طلاق و افزایش ازدواج بوده است. مسأله اصلی پژوهش این بوده که آیا راه حل های اقتصادگرا و نهادگرا، توانسته اند به شکل مؤثری در کاهش مسأله طلاق در کشور مؤثر واقع شوند؟ بر این مبنا، پژوهش حاضر در چارچوب فرا تحلیل پژوهش های جدید کشور در سطح ملی، به جمع بندی عوامل مؤثر بر آسیب طلاق بر اساس برآیند یافته های پژوهش های یک دهه اخیر ایران پرداخته است. بر این اساس، متناسب با ماهیت فرا تحلیل، پس از پالایش پژوهش های شناسایی شده طی سال های 1390 تا 1397، 36 مطالعه، واجد شرایط اولیه برای فرا تحلیل بودند. یافته های آماری پژوهش های منتخب به کمک نرم افزار CMA2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش فرا تحلیل نشان می دهد تفاوت فرهنگی و مذهبی با گرایش به طلاق رابطه مستقیم دارد. اندازه اثر متوسط در این فرضیه 321/0 بوده است. همچنین میزان تحصیلات نیز با اندازه اثر متوسط 317/0، تأثیر مستقیمی بر گرایش به طلاق نشان داده است. در مقابل، دینداری با اندازه اثر متوسط 220/0- و وجود (تعداد) فرزندان با اندازه اثر متوسط 352/0- تأثیر معکوسی بر گرایش به طلاق نشان داده اند. این در حالی است که مشکلات یا متغیرهای اقتصادی، هیچ رابطه معنادارِ بلاواسطه ای با گرایش به طلاق نشان نداده است. در طبقات بالای جامعه، وضعیت اقتصادی بهتر، گرایش به طلاق را بالاتر برده است. بنابراین می توان گفت در طبقات بالا و متوسط، مسأله اصلی، اقتصاد و معیشت نیست، بلکه عوامل فرهنگی مرتبط با تحولات در ارزش ها و نگرش های جامعه، از جمله در حوزه ازدواج، اولویت دهی به خانواده و داشتنِ تصور منفی از طلاق است.
الزامات مداخله در سلامت جنسی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه ایران در دو دهه اخیر، شاهد تحولات گسترده ای در ساحت فرهنگ جنسی بوده است. این تغییرات منجر به رشد و گسترش آسیب هایی در زمینه زیست جنسی ایرانیان گردیده و مخاطراتی برای سلامت جنسی خانواده ایجاد کرده است. این شرایط ضرورت مدیریت، پایش و کنترل سلامت جنسی و تربیت جنسی صحیح را نشان می دهد. در مطالعه حاضر، با 22 نفر از صاحب نظران حوزه سلامت جنسی، مصاحبه عمیق انجام گرفته و با استفاده از راهبرد تحلیل مضمون، الزامات این مداخله ازمنظر صاحب نظران، استخراج شده است. نتایج پژوهش در قالب 10 الزام کلان و 30 الزام جزیی به عنوان الزامات مداخله در سلامت جنسی دسته بندی شده است. این الزامات، ژرف نگری و رویکرد سیستمی به سلامت جنسی، هنجارسازی و الگوسازی زیست جنسی مطلوب، تقویت ارزش های مشترک فطری، خانواده محوری در تربیت و آموزش جنسی، آموزش مهارت های مواجهه با مسائل جنسی، مواجهه قانونمند با تحریکات جنسی، مداخله سطح بندی شده در سلامت جنسی، تسهیل و زمینه سازی برای ازدواج دائم، مداخلات تخصصی برای مواجهه با اختلالات و انحرافات جنسی و هم چنین پشتیبانی حاکمیت از مؤسسات مردم نهاد در حوزه سلامت جنسی می باشند که به عنوان پیش نیاز هرگونه مداخله در جهت ارتقاء سلامت جنسی خانواده باید مورد توجه قرار گیرند.
شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های فردی رفتار کارآفرینانه پرستاران زن در گردشگری پزشکی با استفاده از روش مدل سازی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
455 - 476
حوزه های تخصصی:
گردشگری یکی از صنایع پویای در حال رشد دنیاست. گردشگری با اهداف مختلفی نظیر بازدید از جاذبه های طبیعی، جاذبه های تاریخی و همچنین کسب سلامت جسم و روح انجام می پذیرد و در این میان، گردشگری سلامت با هدف بهبود سلامت جسمانی و بازیابی سلامت روح انجام می شود. از آنجا که بخش عظیمی از نیروی انسانی فعال در حوزه گردشگری سلامت را پرستاران زن تشکیل می دهند، کارآفرینی این قشر از جامعه از اهمیت به خصوصی برخوردار است؛ به گونه ای که امروزه یکی از شاخص های مهم برای ارزیابی و سنجش توسعه و پیشرفت بخش گردشگری سلامت هر کشور، میزان مشارکت پرستاران زن خلاق در ارائه مناسب خدمات درمانی به گردشگران بیمار و جویای سلامت قبل و بعد از دریافت خدمات درمانی در مقصد گردشگری است. لذا در این پژوهش تجزیه و تحلیل شناسایی و اولویت بندی شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های فردی رفتار کارآفرینانه پرستاران زن در گردشگری پزشکی ، با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) به مرحله اجرا درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه های انگیزه، خلاقیت، اعتمادبه نفس، قدرت مذاکره و مهارت شغلی از مؤلفه های مهم و پررنگ فردی رفتار کارآفرینانه پرستاران زن در بخش گردشگری پزشکی است.
بررسی «من» و «منِ اجتماعی» در هویت زنان بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
585 - 601
حوزه های تخصصی:
هویت، تصویری ذهنی جهت شناخت است و می توان آن را در ویژگی هایی که به هر فرد تشخّص می دهند، یافت. بررسی هویت زنان موضوع کنکاش پژوهشگران مختلفی بوده است. شاهنامه فردوسی از این رو که دربردارنده بخش عمده ای از میراث فرهنگی و اجتماعی ایرانیان است، منبع مناسبی برای بررسی هویت زنان است. متن پژوهش شاهنامه فردوسی تصحیح جلال خالقی مطلق است. روش تحقیق، کیفی و فنّ مورد استفاده، تحلیل محتوا و چارچوب تحقیق، مدل مفهومی است. از دو مفهوم بنیادی «من» و «منِ اجتماعی» برای تحلیل کنش های زنان در شاهنامه استفاده شده است. این پژوهش نشان می دهد که هویت یابی زنان در شاهنامه، نتیجه برتری «من» در خودشان است. در کنش های تمام شخصیت های مورد مطالعه جز سیندخت، من از منِ اجتماعی آشکارتر است. آنجا که بحث انتخاب یا تصمیم گیری است، کنش هایی از زنان سرمی زند که چه بسا در همان لحظه از تفاوت آن آگاه نیستند و وقتی خلاف هنجارها و انتظارات جامعه رفتار می کنند، «من» آشکار می شود. بروز همین کنش های متفاوت و هنجارشکنی هاست که باعث تشخص و فردیت آنان می شود. جسارت در عشق، شجاعت، جنگاوری، خردمندی و سیاست از ویژگی های هویت بخشِ زنان در بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی به شمارمی رود.
زنان تأثیرگذار اینستاگرامی؛ زنانگی بازنمایی شده در صفحات زنان اینفلوئنسر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
65 - 90
حوزه های تخصصی:
اینفلوئنسرها از طریق پست های خود در شبکه های اجتماعی رهبران افکار آنلاینی هستند که بر رفتار و روند تصمیم گیری توده ها تأثیر می گذارند. در حال حاضر، بسیاری از اینفلوئنسرهای اینستاگرامی را زنان تشکیل می دهند. تصویری که آن ها از زندگی شان به عنوان زن ارائه می کنند تصویری تأثیرگذار درباره زن بودگی و زنانگی است. این تحقیق به دنبال بررسی و تحلیل زنانگی نمایش داده شده در اینستاگرام است. برای این منظور، صفحات چهار نفر از زنان اینفلوئنسر ایرانی به عنوان نمونه انتخاب شده و پست های این صفحات با استفاده نشانه شناسی اجتماعی تصویر کرس و ون لیوون تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که چهار نوع بازنمایی زنانگی در این صفحات دیده می شود که «زنانگی بدنمند مدرن»، «زنانگی سنتی با فرمی نو»، «ضد زنانگی مسلط» و «زنانگی در خدمت فضای عمومی» نام گذاری شده است. این انواع در عین تفاوت های روشنی که با یکدیگر دارند دارای اشتراکاتی نیز هستند. آن ها به دو مقوله «بدن زنانه» و «نقش های زنانه» توجه دارند. بدن زنانه و نقش های زنانه تحت تأثیر دو فرایند تجاری شدن و اجتماعی شدن قرار می گیرند که یکی تحت تأثیر گفتمان سرمایه داری حاکم بر شبکه اینستاگرام و دیگری متأثر از گفتمان فمنیستی است. همچنین، در همه انواع زنانگی های نمایش داده شده، گفتمان دینی یا کاملاً طرد می شود یا نادیده گرفته می شود.
سرمایه عاطفی به مثابه قدرت؛ زنان چگونه از قدرت عاطفی خود، سلاح مقاومت می سازند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب پژوهش های انجام شده پیشین در ایران، زنانِ فاقد سرمایه اقتصادی و فرهنگی را به مثابه زنانِ فاقد قدرت و توان مقاومت در مقابل سلطه مردانه در خانواده قلمداد کرده اند و کمتر به دیگر سرمایه های زنانه همچون «سرمایه عاطفی» توجه داشته اند. اما این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش شکل گرفته که زنان چگونه از «سرمایه عاطفی» خود در میدان خانواده به مثابه یک ابزار مقاومت در مقابل قدرت مردانه در خانه بهره می گیرند؟ لذا، این مطالعه، سازوکار مقاومت عاطفی زنان در خانواده را مورد واکاوی قرار داده است. در این راستا، با 36 زن متأهل در شهر تهران مصاحبه شد. روش انجام پژوهش، کیفی؛ شیوه نمونه گیری، هدفمند؛ و روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل مضمون بوده است. یافته ها نشان داد برای زنان نسل جوان، سرمایه عاطفی نه تنها عامل انقیاد نیست. بلکه ابزاری برای مقاومت و فتح حوزه های دیگر خانه است. در این راستا، آنها از راهبردهایی چون «باج گیری عاطفی»، «قربانی سازی»، «شرمنده سازی» و «ائتلاف با فرزندان» به مقاومت در میدان عاطفی خانواده می پردازند تا بتوانند قدرت مردانه در خانه را مهار و توازن قدرت در خانواده را برقرار کنند. این نتایج گویای آن است که منابع مقاومت زنان در خانواده، متکثر و چند لایه اند و فراتر از منابع اقتصادی و فرهنگی است که تاکنون به آن پرداخته شده است .
مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری و آموزش مهارت های زندگی در افزایش رضایت زناشویی زوجین متقاضی طلاق سازش نیافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری و آموزش مهارت های زندگی در افزایش رضایت زناشویی زوجین متقاضی طلاق سازش نیافته به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل زوجین مراجعه کننده به دادگاه خانواده کرج در سال 1397 بود که تعداد 45 زوج سازش نیافته به روش هدفمند برای ورود به پژوهش انتخاب و در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. یک گروه آزمایش برنامه زوج درمانی شناختی- رفتاری و گروه دیگر آموزش مهارت های زندگی را دریافت نمودند و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. اطلاعات پژوهش قبل و بعد از ارائه مداخله با استفاده از پرسش نامه دموگرافیک و پرسش نامه رضایت زناشویی از هر سه گروه جمع آوری و داده ها با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. برای دستیابی به روش مؤثر در مداخلات پیش از طلاق و ارائه تبیینی اسلامی از رویکردهای درمانی به کار رفته، نتایج حاصله با توجه به تعالیم اسلامی نیز تحلیل شد. نتایج نشان دهنده تأثیر معنا دار زوج درمانی شناختی- رفتاری (7/83 %) و آموزش مهارت های زندگی (6/78%) بر افزایش رضایت زناشویی زوجین بود (05/0>P).
ارزیابی نگرش های کلیشه ای نسبت به حضور زنان در مناصب مدیریتی صنعت ورزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی نگرش های کلیشه ای نسبت به حضور زنان در مناصب مدیریتی در صنعت ورزش به صورت یک پژوهش کاربردی و با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان رشته تربیت بدنی و مدیریت ورزشی در دانشگاه های تراز اول شهر تهران بودند که با میزان پاسخ دهی 80 درصد، 324 نمونه حاصل شد. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد "زنان به عنوان مدیر" میهایل (2006) بود که اعتبار صوری و محتوایی آن با استفاده از نظرات 13 نفر از متخصصان بررسی شد و پایایی آن با سنجش آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک های تحلیل عاملی، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که دانشجویان حوزه ورزش به ویژه مردان نگرش کلیشه ای نسبت به تصدی نقش مدیریت توسط زنان در این صنعت به ویژه در دو بعد تمایل زنان و موانع زنانه دارند. اما، تفاوت زیادی در نگرش دانشجویان بر حسب مقطع تحصیلی، شاغل بودن و جایگاه شغلی پیدا نشد. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که توسعه سازوکارهایی جهت سنجش نگرش کلیشه ای افراد پیش از ورود و اصلاح آن پس از ورود به صنعت ورزش، بسیار مفید است. همچنین تنظیم سیاست هایی که منجر به افزایش تمایل زنان به تصدی مناصب مدیریتی شود، در کنار رفع موانعی که به واسطه نقش خانه داری برای ایشان ایجاد شده است، در کمرنگ شدن این نگرش کلیشه ای راه گشا خواهد بود.
کرونا و چالش های خانواده: مطالعه پدیدارشناسی تجربه زیسته جوانان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نهادهای اجتماعی متأثر از بحران کرونا در جهان، خانواده بود. خانواده ها با وقوع این بحران و الزام به قرنطینه خانگی، شرایط جدیدی را تجربه کردند. از یک سو اعضای خانواده این فرصت را به دست آوردند که زمان بیشتری را در کنار یکدیگر باشند و از سوی دیگر با چالش ها و تنش هایی روبه رو شدند. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده و گروه نمونه، متشکل از 41 تن از جوانان سیستان و بلوچستان است که به روش هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات این گروه، با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد و با روش کلایزی(Colaizzi) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مضامین اصلی به دست آمده، شامل چهار مضمون اصلی: تغییر الگوهای کنش ارتباطی خانواده، تشدید تضاد و خشونت خانگی، اختلالات اضطرابی و آسیب پذیری اقتصادی خانواده ها در دوران کرونا بود. در همه گیری کرونا، از یک سو خانواده ها به واسطه قرنطینه خانگی و کاهش تعاملات خانوادگی و مراسمات آیینی با کاهش کنش های ارتباطی مواجه بودند و از سوی دیگر با رشد ارتباطات مجازی با افزایش کنش های ارتباطی میان اعضا روبه رو بودند. همچنین در ابتدای همه گیری، با بالا رفتن میزان حضور تمام اعضا در خانه، تضادها در خانواده ها پررنگ تر شد و انواع خشونت خانگی میان اعضا گسترش یافت. بیماری کرونا با تمام تهدیدهایی که برای سلامت عمومی جامعه و نیز سلامت جسمانی خانواده ها به همراه داشت، با رشد اختلالات اضطرابی نیز همراه بود. گذشته از این با وقوع بحران های اقتصادی ناشی از کرونا، خانواده ها با مشکلات معیشتی و آسیب های شغلی روبه رو شدند. این پژوهش در ابتدای همه گیری کرونا انجام شده است و ارائه تحلیلی جامع در موضوع خانواده و کرونا، مستلزم پژوهش هایی در بازه های زمانی مختلف خواهد بود.
تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر مشارکت بانوان در ورزش همگانی شهر گرگان
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
43 - 59
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر مشارکت بانوان در ورزش همگانی در شهر گرگان انجام شد. این پژوهش دارای ماهیتی کیفی بوده که در آن از روش نظریه داده بنیاد استفاده گردید. جامعه آماری این مطالعه شامل ورزشکاران نخبه زن، مربیان و کارشناسان حوزه ورزش همگانی، متخصصین و اساتید تربیت بدنی و علوم ورزشی بود که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی تعداد 15 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور اطمینان در خصوص پایایی داده های به دست آمده از دو روش پایایی بازآزمون و پایایی بین دوکدگذار استفاده شد. تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گردید. بر اساس تحلیل های صورت گرفته 46 کد باز مستخرج شد که این کدها در 5 طبقه موانع شخصی، موانع خانوادگی، موانع امکاناتی و اقتصادی، موانع فرهنگی و موانع اجتماعی طبقه بندی شدند. با توجه به نتایج می توان چنین نتیجه گیری کرد که بخشی از موانع مشارکت بانوان در ورزش همگانی مربوط به عوامل شخصی و بخشی دیگر مربوط به عوامل محیطی و اجتماعی است. به طور کلی می توان گزارش نمود که افزایش آگاهی بانوان در خصوص فواید فعالیت های بدنی و هم چنین رفع برخی موانع فرهنگی، محیطی و اجتماعی زمینه لازم برای مشارکت بیشتر بانوان در ورزش های همگانی را فراهم می نماید.
برقراری توازن میان نقش های شغلی و خانوادگی: تجربه ی زنان شاغل در شهرداری شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۴
105 - 135
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف واکاوی و شناخت تجربه زیسته زنان شاغل در شهرداری شهر تهران از ایفای همزمان نقش های شغلی و خانوادگی انجام شد. رویکرد این پژوهش کیفی و روش آن پدیدارشناسی بود.حجم نمونه بر اساس سطح اشباع نظری مشتمل بر 27 زن شاغل دارای فرزند زیر 12 سال است. شیوه ی گردآوری داده ها مصاحبه عمیق و روش تحلیل یافته ها، تحلیل مضمون است که به سه شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی استخراج شدند. یافته ها نشان داد مادران شاغل درشهرداری در دو جهان متفاوت رفت و آمد دارند، یک جهان که بر روابط صمیمی و همدلی و عشق و علاقه و جهان دیگر بر هدفمندی، بازدهی، نظم و سلسه مراتب اداری بنا شده است. مادران شاغل دستیابی به فرصت های کاری و الگوی خانواده دو دستمزدی را ضرورت اقتصادی و شاخصی از شأن و هویت اجتماعی تفسیر می نمایند. انتظارات نقشی مضاعف و تعارض سه گانه زمانی، تنشی و رفتاری را با سختی تمام درک کردند. استرس پنهان ناشی از قضاوت های مکرر و انگ خوب نبودن در مادری به مقدار کافی و فرار از کار در پاس شیردهی از تجربه آنهاست. در نتیجه لازم است که درک پیچیده تری از نیازهای مختلف مادران شاغل وجود داشته باشد. تسهیل اشتغال زنان و کاهش تعارض کار – خانواده، در شرایطی که خانواده ها نیازمند مشارکت اقتصادی زنان هستند، و زنان نیز تمایل زیادی به اشتغال دارند، نیازمند تغییرات اساسی در ساختار شغلی، قوانین و سیاست های حمایت از خانواده و تسهیل برون سپاری مسئولیت های خانگی و حمایت از افزایش مشارکت مردان در امور داخل خانه است.
بررسی تطبیقی شخصیت پردازی زن در دو داستان کوتاه «مشنگ» اثر منیرو روانی پور و «بچه مردم» اثر جلال آل احمد
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
1 - 13
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تطبیقی شخصیت پردازی زن در دو داستان کوتاه «مشنگ» اثر منیرو روانی پور و «بچه مردم» اثر جلال آل احمد است. جامعه پژوهش آثار منیرو روانی پور و جلال آل احمد و نمونه مورد پژوهش، شخصیت پردازی زن در داستان مشنگ و بچه مردم بود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و از طریق فیش برداری صورت گرفت و پس از آن با تکیه بر دو داستان کوتاهِ مورد بررسی، نحوه ی شخصیت پردازی این دو نویسنده، واکاوی و توصیف شد. یافته های پژوهش نشان داد که داستان «مشنگ» اثر منیرو روانی پور، نمونه موفق شخصیت پردازی زن است که نویسنده در آن به همه ابعاد گوناگون هویت زن مانند جسمی، رفتاری، فکری و... پرداخته و هیچ یک را نادیده نگرفته است و داستان «بچه مردم» اثر جلال آل احمد، نمونه ناموفق این نوع شخصیت پردازی است که نویسنده در به کارگیری عناصر داستان عملکرد مطلوبی نداشته و اغلب ابعاد هویتی شخصیت زن را نادیده گرفته است.
مدل یابی نگرانی تصویر بدنی دختران براساس کمال گرایی با میانجی گری نیازهای بنیادین روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی برازش مدل نگرانی تصویر بدنی دختران براساس کمال گرایی با میانجی گری نیازهای بنیادین روان شناختی به روش غیرآزمایشی از نوع همبستگی با تکیه بر مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل دختران دانشجوی دانشگاه های آزاد استان گلستان بود که تعداد 500 نفر از ایشان باروش نمونه گیری خوشه ای برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش با استفاده ها از پرسش نامه های نگرانی تصویر بدنی، کمال گرایی و نیازهای بنیادین روان شناختی جمع آوری و داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای تحقیق روابط معناداری وجود دارد، همچنین شاخص های نیکویی برازش نشان دهنده برازش مطلوب مدل ساختاری نگرانی تصویر بدنی براساس کمال گرایی، با میانجی گری نیازهای بنیادین روان شناختی بود و کمال گرایی و نیازهای بنیادین روان شناختی تا 32% از تغییرات نگرانی تصویر بدنی را تبیین کرد. مطابق با نتایج، کمال گرایی و نیازهای بنیادین روان شناختی می توانند دو متغیر تعیین کننده در تبیین نگرانی تصویر بدنی دختران باشند و در نظر گرفتن این دو می تواند در پیشگیری از اختلال های بعدی در زمینه بدشکلی بدنی مؤثر باشد.
روابط بین زن و مرد و فرزندان با تأکید برآثار درونی و بیرونی مدارا با رویکردی بر آموزه های دینی
حوزه های تخصصی:
مدارا یکی از صفات برجسته انسانی است که خداوند این ویژگی را در قرآن به عنوان نعمت و رحمت الهی قلمداد فرمود مدارا به عنوان یک فضیلت والای اخلاقی که دارای اثری به سزا در حوزه ی اخلاق فردی و اجتماعی است از اصولى است که در بهبود و رشد روابط انسان با دیگران، تأثیر شگرفى داشته و رعایت آن برای ارامش عمومی جامعه ضروری است به همین مناسبت در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به بررسی روابط بین زن و مرد و فرزندان با تاکید برآثار درونی و بیرونی مدارا با رویکردی بر آموزه های دینی پرداخته شده است. مدارا دارای نتایج درونی و بیرونی است، مدارا به عنوان فضیلت اخلاقی از جمله صفاتی است که آدمی را در دنیا و آخرت به مراتب بلند و درجات ارجمند می رساند و نقش بسیار سازنده ای در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان دارد زن دگ ى پر از ناگواری هایى است که انسان با آن رو برو مى شود اگر انسان بنا را بر مدارا کردن با مردم نگذارد و در مشکلات و ناهمواری ها، با دیگران به تندى و خشونت رفتار کند، ه م ب ه اع ت ب ار اج ت م اع ى و ه م ب ه سلامت دینى و اخلاقى خود لطمه خواهد زد.
آنچه بیان نمی شود… تحلیل جامعه شناختی سکوت در روایت هایی از زندگی اجتماعی زنان کُرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
641 - 668
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تجربه ی سکوت زنان کرد بر اساس فهم و تفسیر آنان از جنسیت و موقعیت خود، در میدان های کار، خانواده و آموزش مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف، فهم پیچیدگی های اجتماعی و معنایی پدیده ی سکوت در زنان کرد است. این مطالعه با استفاده از نمونه گیری نظری و مصاحبه ی فردی با ۲۰ زن کرد و تشکیل یک گروه متمرکز شش نفره، در چارچوب رویکرد تفسیری - برساخت گرایانه و با تکنیک تحلیل مضمون انجام شده است. نتایج در ذیل دو مضمون اصلی سکوت هژمونیک و سکوت استراتژیک و نیز مضامین فرعی صورتبندی شدهاند و نشان می دهند زنان، معانی متنوعی به سکوت های خود می دهند و استراتژی های گوناگونی را با سکوت کردن خود در موقعیت های مختلف به کار می گیرند. پیامدهای اتخاذ هر کدام از این انواع سکوت می تواند طیفی از نتایج بازتولید کننده ی سلطه و تثبیت دوباره ی معانی هژمونیک جنسیتی و یا اختلال در بازتولید این معانی را در بربگیرد. این مطالعه با نشان دادن پیچیدگی رابطه بین انقیاد و سوژگی در تجارب زنان کرد از سکوت هایشان نشان می دهد تجربه ی سکوت در پیوستاری از مطیع بودن کامل و سوژگی و عاملیت قرار دارد و نیز مرز میان قربانی و عامل را نمیتوان مرزی مشخص و غیر قابل انعطاف در نظر گرفت.
تحلیل وضعیت جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی خانوارهای زن سرپرست در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
1 - 18
حوزه های تخصصی:
هدف : مقاله پیش رو بر آن است تا با رویکردی توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های خام و دو درصد سرشماری سال 1395، وضعیت جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی خانوارهای زن سرپرست در ایران را مورد بررسی قرار دهد. روش : این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش بررسی، توصیفی _ تحلیلی است که در آن به تجزیه و تحلیل داده ها به صورت مقطعی پرداخته شده است. منابع داده ها شامل داده های خام دو درصد سرشماری سال 1395 است که توسط مرکز آمار ایران گردآوری شده. آزمون های مجذور خی دو در مورد ارتباط متغیرها با جنسیت سرپرست خانوار انجام شد. درنهایت، داده ها با استفاده از مدل رگرسیونی لوجیت تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که نسبت زنان سرپرست خانوار در کشور طی دو دهه اخیر افزایش 3/4 درصدی داشته است. استان های سیستان بلوچستان و کردستان به ترتیب بیشترین و کمترین درصد زنان سرپرست خانوار را دارند. این افزایش برای خانوارهای تک نفره زن سرپرست نیز بوده است. بیشترین درصد این خانوار در استان خراسان جنوبی و کمترین آن در استان کهگیلویه و بویراحمد بوده اند. بیش از 27 درصد خانوارهای زن سرپرست، هیچ فرد باسوادی در خانوار خود نداشته اند. همچنین86 درصد زنان سرپرست بیکار و 14 درصد آن ها شاغل بودند که در مقایسه با مردان سرپرست خانوار، شکاف گسترده ای بین این دودسته از خانوارها وجود دارد.