فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال پانزدهم زمستان 1399 شماره 53 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
سوگ یکی از همگانی ترین واکنش های انسانی است که در همه فرهنگ ها و گروه های سنی در پاسخ به انواع مختلف فقدان، به خصوص مرگ یک عزیز اتفاق می افتد. از این رو کنارآمدن با سوگ و بازگشت دوباره به زندگی حائز اهمیت است. از این رو هدف این پژوهش اثربخشی آموزش شروع پویا به روش شناختی رفتاری بر تجربه سوگ همسران شهدای مدافع حرم استان تهران بود. جامعه آماری شامل همسران شهدای مدافع حرم استان تهران در سال تحصیلی 98 بود. ده نفر (پنج نفر گروه کنترل و پنج نفر گروه آزمایش) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. با بهره گیری از یک طرح آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، افراد در ابتدا پرسشنامه تجربه سوگ را تکمیل کردند و سپس کاربندی آزمایشی آموزش شروع پویا در هفت جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا، و بعد از پایان جلسات پس آزمون برای هر دو گروه ارائه شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS22 ا
نقش رعایت حریمهای ارتباطی در محیط شغلی بر کیفیت روابط بین همسری زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رعایت حریم های ارتباطی در محیط شغلی ارتباط تنگاتنگی با کیفیت روابط بین همسری زنان شاغل دارد و بر جنبه های متفاوت زندگی فرد تأثیر می گذارد. هدف این پژوهش بررسی نقش رعایت حریمهای ارتباطی در محیط شغلی بر کیفیت روابط بین همسری زنان شاغل است. این مطالعه کیفی با مشارکت 15 نفر از بانوان در مراکز توانبخشی که در شهرستان نجف آباد شاغل هستند با روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش گراندد تئوری (نظریه داده بنیاد) استفاده شده است. نتایج به شناسایی چهار شناسه انتخابی، ده شناسه محوری و 36 شناسه باز منجر شد. دو مقوله اصلی عبارت است از: 1. پایداری زناشویی با زیر مجموعه های تحکیم روابط بین همسری، تأمین نیازهای احساسی همسر، همراه است. 2. تعادل کار خانواده که شامل زیرمجموعه های جداسازی نقشهای شغلی از خانوادگی، کمرنگ شدن تأثیر مشکلات شغلی بر رابطه زناشویی می شود. در نهایت الگوی رعایت حریمهای ارتباطی در محیط شغلی بر روابط بین همسری زنان شاغل هویدا گشت. یافته ها نشان می دهد رعایت حریمهای ارتباطی در محیط شغلی موجب بهبود کیفیت روابط بین همسری زنان شاغل می شود و در پی آن کیفیت زندگی زناشویی بر رعایت یا عدم رعایت حریمها در محیط شغلی اثرگذار، و رابطه ای دوسویه در این میان برقرار است. عدم رعایت حریمهای ارتباطی در محیط شغلی موجبات مشکلات زناشویی و کاهش کیفیت روابط بین همسری را فراهم می سازد که افراد راهبرد سازگارانه، ناسازگارانه و اخلاقی را پیش می گیرند. زنان شاغلی که به رعایت حریمهای ارتباطی مقید نیستند، مشغله های فکری و نگرانیهای بسیاری چون ترس و اضطراب، پرخاشگری و تعارض در مقابل همسر خویش احساس می کنند. حریم شکنی در محیط شغلی موجب آسیبهایی همچون پنهانکاری، دروغگویی، دلخوری، مقایسه گری منفی همسر، بدبینی، سوءظن و بی اعتمادی، افزایش کنترل گری، تلافی و انتقام جویی، پیمان شکنی، طلاق و در نهایت کاهش سلامت روان زوجین می گردد. آسیبهای ناشی از عدم رعایت حریمهای ارتباطی در محیط شغلی تنها به رابطه با همسر معطوف نیست و گاهی این آسیبها به شغل فرد وابسته می شود و پیامدهایی چون ترک شغل را به همراه دارد. هم چنین رعایت حریمهای ارتباطی موجب پایداری زناشویی، تعادل کار خانواده و ارتقای سلامت روان می گردد.
تدوین الگوی ارتقای رضایت زناشویی و بررسی اثربخشی آن در کاهش گرایش به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین الگوی ارتقای رضایت زناشویی و بررسی اثربخشی آن در گرایش به طلاق اجرا شده است. روش تحقیق، آمیخته (از نوع طرح اکتشافی متوالی) است. مرحله اول پژوهش به روش کیفی از نوع نظریه داده بنیاد صورت گرفته است. در این مرحله، پژوهشگر به شناسایی مؤلفه های سازنده رضایت زناشویی و گرایش به طلاق و طراحی برنامه مداخله ای به منظور ارتقای رضایت زناشویی پرداخته است. به همین منظور با ده زوج که در آزمون رضایت زناشویی نمره زیاد (زوجین خشنود) کسب کرده بودند و ده زوج که نمره کم در آزمون رضایت زناشویی و نمره زیاد در آزمون گرایش به طلاق (زوجین ناخشنود با گرایش به طلاق) کسب کرده بودند، مصاحبه شد. در این مرحله روش نمونه گیری هدفمند بود. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و تعاملی بهره گرفته شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه ها از روش شناسه گذاری محوری استفاده شده است. براساس یافته های مصاحبه ها، الگوی ارتقای رضایت زناشویی تدوین شد و مورد تأیید ده تن از استادان قرار گرفت؛ به علاوه برای بررسی روایی نظری الگوی از روش تطبیق الگو استفاده شد. الگوی ارتقای رضایت زناشویی در قالب 12 جلسه آموزشی و برای تحقق پنج هدف برگرفته از مرحله کیفی، تدوین شد. در مرحله دوم از طرح نیمه آزمایشی گروه کنترل نامعادل استفاده شد. در این مرحله، 20 زوج شهر مشهد، که طی فراخوانی جذب شده بودند و نمره کم (بیش از یک انحراف معیار کمتر از میانگین) در آزمون رضایت زناشویی و نمره زیاد (بیش از یک انحراف معیار بیشتر از میانگین) در آزمون گرایش به طلاق کسب کرده بودند به روش در دسترس انتخاب شدند و در گروه آزمایش و گواه جای گرفتند. به منظور بررسی گرایش به طلاق از پرسشنامه " گرایش به طلاق" روزولت، جانسون و مارو (1986) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های بخش کمی از تحلیل کووواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که اجرای الگوی ارتقای رضایت زناشویی بر کاهش گرایش به طلاق مؤثر است؛ ضمن اینکه یافته ها نشان داد، آموزش الگوی ارتقای رضایت زناشویی بر دو بعد آزمون گرایش به طلاق، گرایش برای خروج از رابطه و مسامحه (تغافل و کوتاهی) مؤثر بوده است. با توجه به یافته های پژوهش می توان برای افزایش رضایت زناشویی و کاهش گرایش به طلاق در زوجین از بسته آموزشی ارتقای رضایت زناشویی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی درمان ودیعه های انسانی و درمان عقلانی - عاطفی - رفتاری بر افسردگی زنان مطلقه شهر شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق عامل فروپاشی اساسی ترین بخش جامعه است و با ایجاد تنش زیاد سبب بروز اختلالات روانی همچون افسردگی می شود. هدف این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان ودیعه های انسانی (HGT) و درمان عقلانی عاطفی رفتاری (REBT) بر افسردگی زنان مطلقه شهرکرد بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل به همراه آزمون پیگیری بوده است. جامعه آماری پژوهش تمام زنان مطلقه شهرکرد بود. نمونه مورد نظر، 45 نفر از زنان مطلقه بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. درمانهای HGT و REBT طی هفت جلسه هفتگی انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر نشان داد که بین میانگین نمره های گروه های آزمایش و کنترل در میزان افسردگی تفاوت معنی داری وجود دارد (69/40=F، 001/0p <). در ادامه نتایج درون گروهی (10/95=F ,001/.p <) و تعامل عامل و گروه (65/32=F ,001/0p <) نیز از لحاظ آماری معنی دار شد. نتایج آزمون شفه نیز نشان داد که از بین دو درمان REBT و HG، درمان عقلانی عاطفی رفتاری از کارآیی بیشتری برخوردار بود. از مجموعه یافته های این مطالعه، چنین برمی آید که درمان HGT از طریق تمرکز بر تغییر قالبهای ذهنی و تأکید بر منابع ذاتی و درمان REBT از طریق تمرکز بر جایگزینی افکار سازنده به جای افکار زیانبار توانست افسردگی زنان مطلقه را کاهش دهد.
آزمون نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین سرمایه روانشناختی با تحمل پریشانی در زوجین دچار پیمان شکنی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیمان شکنی زناشویی یک مشکل پیچیده عاطفی، اجتماعی، خانوادگی، حقوقی و اخلاقی است که پیامد های ناخوشایندی به دنبال دارد. توان تحمل پریشانی ناشی از پیمان شکنی زناشویی می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد. هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در رابطه سرمایه روانشناختی با تحمل پریشانی در زوجین دچار پیمان شکنی زناشویی بود. این پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی زنان و مردان متأهل دچار پیمان شکنی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر تهران در نیمه اول سال 1398 بودند که از میان آنها 400 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای برگزیده شدند و به پرسشنامه های تحمل پریشانی، سرمایه روانشناختی و انعطاف پذیری شناختی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 و تحلیل ساختارهای گشتاوری AMOS تحلیل شد. نتایج شاخصهای برازندگی از
تبیین واکنشهای عاطفی دختران با نشانگان شکست عشقی؛ مطالعه ای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانگان شکست عشقی، مجموعه علائمی است که پس از پایان یافتن یک رابطه عاطفی در افراد به وجود می آیند و عملکرد فرد را در حوزه های مختلف مورد تأثیر منفی خود قرار می دهد. این پژوهش با هدف توصیف و تبیین واکنشهای عاطفی دختران با نشانگان شکست عشق انجام شد. روش پژوهش کیفی و از نوع کیفی و پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش را تمام دختران دانشجوی خوابگاهی دانشگاه تهران تشکیل دادند که در سال 1397 تجربه شکست عشقی داشتند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، دختران ساکن یکی از خوابگاه های دانشجویی دانشگاه تهران انتخاب شدند. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت و در نهایت 14 نفر انتخاب شدند و از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. تحلیل داده ها از طریق روش کلایزی انجام شد. تحلیل مصاحبه ها به تولید دو مضمون اصلی، 15 مضمون فرعی و 49 مفهوم اولیه منجر شد. مضمون اصلی نخست «واکنشهای عاطفی سازگارانه» بود که مضمونهای فرعی "احساس ارزشمندی، احساس رضایت و تنظیم عواطف" را در بر می گرفت. مضمون اصلی دوم «واکنشهای عاطفی ناسازگارانه» بود که مضمونهای فرعی "احساس شکست، احساس بی ارزشی، احساس سردرگمی هیجانی، احساس ترس، احساس کمبود و سوگ، احساس آسیب پذیری، افسردگی، احساس خشم، احساس حسادت، احساس ملالت، بی اشتیاقی و دلزدگی و تنفر" بود. نتایج پژوهش نشان داد که تجربه شکست عشقی، پیامدهای سخت و ناگوار و بعضاً رشد محوری دارد که در افراد مختلف متفاوت و بعضاً مشابه است. نتایج پژوهش به دلیل بومی بودن و استفاده از رویکردی کیفی، امکان تعمیم پذیری در جامعه ما را دارد و هم چنین زمینه ای برای تدوین دستورالعملهای مداخلاتی و بسته های مشاوره ای متناسب با این آسیب فراهم می کند.
کشف عوامل بازدارنده زوجین از فرزندآوری در دهه اخیر (مرور ساختارمند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف کشف عوامل بازدارنده زوجین از فرزندآوری صورت گرفته است. در این تحقیق از روش مرور ساختارمند استفاده شده است. در این راستا، مطالعات مربوط به فرزندآوری طی ده سال (1389 1398) در چهار پایگاه اطلاعاتی معتبر مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پرتال جامع علوم انسانی، بانک اطلاعات نشریات کشور و پایگاه مجلات تخصصی نور با کلیدواژه های فرزندآوری، باروری، موالید و زاد و ولد جستجو شد که 231 مقاله یافت شد. بعد از ارزیابی ملاکهای ورود و خروج در مقالات، سرانجام 39 مقاله به مطالعه راه یافت. نتایج شامل سه دسته عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی محیطی است. عوامل فردی شناختی همچون ضعیف بودن سطح دینداری، دغدغه های والدمحور و فرزندمحور درباره آینده، و از بین عوامل فردی رفتاری، سبک زندگی مدرن بیشترین تأیید علمی را در کاهش فرزندآوری نشان داد. یافته های پژوهش، که اثربخشی قدرتمند سطح دینداری، دغدغه های زوجین در مورد آینده و سبک زندگی را بر فرزندآوری نشان می دهد، گویای نقش پررنگ دگرگونی باورها در بازداشتن زوجین از فرزندآوری است؛ لذا پیشنهاد می شود که سیاستگذاری و برنامه ریزیهای لازم برای اصلاح نگرش و باورهای زوجین در زمینه خانواده و فرزندآوری ازطریق تقویت ارزشهای معنوی و دینداری، کاهش دغدغه های والدمحور و فرزندمحور، اصلاح سبک زندگی مدرن، فراهم کردن شرایط مناسب پرورش فرزندان در کنار مشارکت زنان در کارهای اجتماعی، ترویج و تبلیغ لذّت پدری و مادری کردن و تقویت خانواده گرایی درجهت افزایش تمایل و قصد زوجین به فرزندآوری صورت گیرد. هم چنین پژوهشهای روانشناختی بیشتری در این زمینه انجام گیرد که بر ارائه راهکارها با استفاده از روشهای تحقیق آزمایشی و مداخله ای متمرکز باشد.