آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۹

چکیده

این پژوهش با هدف تدوین الگوی ارتقای رضایت زناشویی و بررسی اثربخشی آن در گرایش به طلاق اجرا شده است. روش تحقیق، آمیخته (از نوع طرح اکتشافی متوالی) است. مرحله اول پژوهش به روش کیفی از نوع نظریه داده بنیاد صورت گرفته است. در این مرحله، پژوهشگر به شناسایی مؤلفه های سازنده رضایت زناشویی و گرایش به طلاق و طراحی برنامه مداخله ای به منظور ارتقای رضایت زناشویی پرداخته است. به همین منظور با ده زوج که در آزمون رضایت زناشویی نمره زیاد (زوجین خشنود) کسب کرده بودند و ده زوج که نمره کم در آزمون رضایت زناشویی و نمره زیاد در آزمون گرایش به طلاق (زوجین ناخشنود با گرایش به طلاق) کسب کرده بودند، مصاحبه شد. در این مرحله روش نمونه گیری هدفمند بود. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و تعاملی بهره گرفته شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه ها از روش شناسه گذاری محوری استفاده شده است. براساس یافته های مصاحبه ها، الگوی ارتقای رضایت زناشویی تدوین شد و مورد تأیید ده تن از استادان قرار گرفت؛ به علاوه برای بررسی روایی نظری الگوی از روش تطبیق الگو استفاده شد. الگوی ارتقای رضایت زناشویی در قالب 12 جلسه آموزشی و برای تحقق پنج هدف برگرفته از مرحله کیفی، تدوین شد. در مرحله دوم از طرح نیمه آزمایشی گروه کنترل نامعادل استفاده شد. در این مرحله، 20 زوج شهر مشهد، که طی فراخوانی جذب شده بودند و نمره کم (بیش از یک انحراف معیار کمتر از میانگین) در آزمون رضایت زناشویی و نمره زیاد (بیش از یک انحراف معیار بیشتر از میانگین) در آزمون گرایش به طلاق کسب کرده بودند به روش در دسترس انتخاب شدند و در گروه آزمایش و گواه جای گرفتند. به منظور بررسی گرایش به طلاق از پرسشنامه " گرایش به طلاق" روزولت، جانسون و مارو (1986) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های بخش کمی از تحلیل کووواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که اجرای الگوی ارتقای رضایت زناشویی بر کاهش گرایش به طلاق مؤثر است؛ ضمن اینکه یافته ها نشان داد، آموزش الگوی ارتقای رضایت زناشویی بر دو بعد آزمون گرایش به طلاق، گرایش برای خروج از رابطه و مسامحه (تغافل و کوتاهی) مؤثر بوده است. با توجه به یافته های پژوهش می توان برای افزایش رضایت زناشویی و کاهش گرایش به طلاق در زوجین از بسته آموزشی ارتقای رضایت زناشویی استفاده کرد.

تبلیغات