مطالعات زن و خانواده
مطالعات زن و خانواده دوره نهم بهار 1400 شماره 1 (پیاپی 20) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین زمینه های رشد و توسعه بزه و بزه دیدگی از هم گسستگی خانواده و طلاق است. وقتی بنیان خانواده دچار تزلزل شود، بنیان های اخلاقی و اجتماعی کل نظام اجتماعی متزلزل شده و جامعه به سوی مشکلات گوناگون سوق داده می شود. این پژوهش نیز باهدف ارزیابی تأثیر طلاق بر بزه دیدگی زنان در سطح شهر تبریز انجام شد. پژوهش کاربردی از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را زنان مطلقه مراجعه کننده به مرکز مشاوره در شهر تبریز تشکیل می دهد که حجم نمونه توسط فرمول کوکران حدود 170 نفر به طور کاملاً تصادفی انتخاب شد و با پرسشنامه محقق ساخته، نسبت به جمع آوری اطلاعات اقدام گردید. برای به دست آوردن نتایج تحقیق از نرم افزار SPSS و از آزمون پارامتریک T تک نمونه ای با توجه به توزیع نرمال داده ها و تک متغیره بودن آزمون جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج آزمون T حاکی از معنی دار بودن تمامی آزمون هاست و نتایج آزمون نشان داد اثرهای فردی، اقتصادی و اجتماعی طلاق بر بزه دیدگی زنان در سطح شهر تبریز با توجه به مثبت بودن T و سطح معنی داری کم تر از 0.05 نیز دارای تأثیر مثبتی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پدیده طلاق و پیامدهای جرم شناختی فردی، اجتماعی و اقتصادی آن بر بزه دیدگی زنان تاثیرکاملا مستقیمی دارد. یعنی با افزایش طلاق، نرخ بزه دیدگی زنان افزایش می یابد و با کاهش طلاق، این میزان کاهش پیدا کرد.
مدل یابی علّی طلاق عاطفی در زنان بر اساس صفات تاریک شخصیت: با نقش میانجی عزت نفس جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مدل یابی علّی طلاق عاطفی بر اساس صفات تاریک شخصیت با نقش میانجی عزت نفس جنسی در بین زنان شهر اردبیل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی زنان شهر اردبیل تشکیل داد که در پاییز 1398 در این شهر سکونت داشتند. تعداد 150 نفر از این افراد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از مقیاس طلاق عاطفی گاتمن، پرسشنامه سنجش صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر و پرسشنامه عزت نفس جنسی زینا و اسچوارز استفاده شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که صفات تاریک شخصیت ﻣﺎﮐﯿﺎولﮔﺮاﯾﯽ، سایکوپاتی و خودشیفتگی اثر مثبت و معنی داری و عزت نفس جنسی اثر منفی و معنی دار بر طلاق عاطفی دارند. همچنین صفات تاریک شخصیت علاوه بر اثر مستقیم، به طور غیر مستقیم و از طریق میانجی گری عزت نفس جنسی نیز بر طلاق عاطفی اثر گذار می باشد؛ که با توجه به مقدار آماره VAF مشاهده گردید که 5/36 درصد از تأثیر ماکیاول گرایی بر طلاق عاطفی، 7/31 درصد از تأثیر خودشیفتگی بر طلاق عاطفی و 5/34 درصد از تأثیر سایکوپاتی بر طلاق عاطفی از طریق عزت نفس جنسی می تواند تبیین گردد. نتایج مطالعه حاضر اهمیت مداخلات هدفمند معطوف به تغییر یا تعدیل صفات تاریک شخصیت و تقویت عزت نفس جنسی برای پیشگیری یا کاهش طلاق عاطفی را خاطر نشان می کند.
نقش واسطه ای خود-متمایزسازی در ارتباط بین هم وابستگی و آزار عاطفی در دانشجویان زن متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلاتی که خانواده ها با آن درگیر هستند تجربه خشونت در ابعاد مختلف آن بخصوص آزار عاطفی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خود-متمایزسازی در ارتباط بین مولفه های هم وابستگی و مولفه های آزار عاطفی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان زن متاهل دانشگاه شهید بهشتی تهران در سال 98-97 می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 250 نفر از آنها انتخاب شده و به ابزارهای مقیاس آزار عاطفی، مقیاس هم وابستگی هالیوک و پرسشنامه تمایزیافتگی خودپاسخ دادند. پس از اجرای پرسشنامه ها، اطلاعات جمع آوری شده به وسیله شاخص های آمار توصیفی و همچنین روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین تمام مولفه های هم وابستگی، خود-متمایزسازی و مولفه-های آزار عاطفی ارتباط معناداری وجود دارد (05/0p <) و همچنین خود-متمایزسازی در ارتباط بین تمام مولفه های هم وابستگی با تمام مولفه های آزار عاطفی به استثنای مولفه واکنش گری نقش واسطه ای ایفا می کند. خود-متمایزسازی به عنوان یک متغیر واسطه ای می تواند ارتباط بین هم وابستگی و آزار عاطفی را تعدیل کند. بنابراین، تاکید بر آموزش خود-متمایزسازی به جهت کاهش اثرات هم وابستگی و آزار عاطفی می تواند مورد توجه قرار گیرد.
مزاحمت خیابانی در میان زنان؛ ازتجربه های تروماتیک تا حساسیت زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مزاحمت های خیابانی در عصر کنونی یکی از معضلات موجود در جامعه است به نحوی که این مساله یکی از اشکال ممنوع تبعیض جنسی علیه زنان است که عرصه عمومی را به محیطی ناامن و نامطلوب برای فعالیت اجتماعی آنان تبدیل می کند. این پژوهش با روش کیفی و استراتژی نظریه داده بنیاد به دنبال شناسایی دلایل و زمینه های تجربه زنان از مزاحمت خیابانی است. میدان مطالعه، شهر یاسوج بوده است. مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر ۱۸ نفر از دختران دانشجوی دانشگاه یاسوج بوده اند که به صورت هدفمند، با شیوه گلوله برفی و با معیار اشباع نظری انتخاب شده و به صورت نیمه ساختاریافته با آنها مصاحبه شده است. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل شده اند. یافته ها حاکی از آن است که شرایط زمینه ای، ویژگی های جامعه مردسالار است که فرد با زندگی در جامعه با آن درگیر است. عدم رعایت ضوابط پوشش و آرایش و تابوشکنی، شرایط علی را به وجود می آورد که باعث بازخواست تابوشکنی زنان می شود. مقوله ی هسته ی پژوهش نیز «از تجربه احساسی تروماتیک تا حساسیت زدایی» است؛ بدین ترتیب تجربه دختران از مزاحمت خیابانی بر روی یک پیوستار قابل توضیح است، به عبارتی برای برخی تجربه ای تروماتیک با ترس های ویرانگر و برای برخی دیگر امری عادی، پیش پاافتاده و بی اهمیت است. نتیجه اینکه وجود مزاحمت های خیابانی به عنوان مصداقی از تبعیض جنسیتی و ناکارآمدی قوانین در جامعه علاوه بر پیامدهای منفی روانی برای فرد موجب به حاشیه رفتن زنان و بازتولید مردانگی هژمونیک می شود.
روایت زنان زندانی از علل و زمینه های معاونت در قتل عمد همسر و رابطه نامشروع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مسائلی که در حوزه جرایم خانوادگی اتفاق می افتد، همسرکشی است که در آن مرد یا زن، همسر خود را به قتل می رساند. همسرکشی علاوه بر تأثیرات خانوادگی، پیامدهای منفی بر جامعه به جا می گذارد. این پژوهش با هدف تحلیل روایت زنان زندانی از «علل و زمینه های معاونت در قتل عمد همسر و رابطه نامشروع» سعی بر یافتن علل مؤثر بر همسرکشی دارد. تحقیق حاضر با اتخاذ رویکردی کیفی و با استفاده از تکنیک مشاهده و مصاحبه عمیق به روایت 13 نفر از زنانی که به جرم معاونت در قتل عمد همسر و رابطه نامشروع در ندامتگاه شهر ری زندانی بوده اند پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد همسر کشی زندانیان در بستری فرهنگی، اجتماعی رخ داده است، به این معنا که مجموعه عواملی در زندگی آن ها در کنارهم قرار گرفته که منجر به بروز این اتفاق گردیده است که مهمترین آن ها عبارت است از نارضایتی جنسی زن، خشونت خانگی، دغدغه های ذهنی زن نسبت به طلاق، نوع و شیوه ازدواج و اعتیاد مرد.
افزایش کیفیت زناشویی در در بستر باورهای سنتی جامعه: یک مطالعه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر افزایش کیفیت زناشویی در بستر باورهای سنتی جامعه بود. روش: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع نظریه زمینه ای بود که به دلیل اهمیت موضوع" کیفیت زناشویی" تلاش شد از طریق مصاحبه با زوجین چهارمحال و بختیاری ضمن شناخت باورهای فرهنگی مطرح شده از سوی زوجین در خصوص مسائل و موضوعات خانواده و زناشویی(ساختار)، به فهم استراتژی هایی بپردازد (فرآیند)، که این زوجین جهت افزایش کیفیت زناشویی خود در ساختار موجود، اتخاذ می کنند. در این پژوهش 20زوج (40 مرد و زن) با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. داده ها از طریق روش نظریه زمینه ای مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در این پژوهش ضمن اذعان به برخی زمینه های معیوب فرهنگی همچون حاکمیت فرهنگ شرم، حاکمیت کلیشه های نقشی، نگاه منفی به خانواده های اصلی، نبود فرهنگ تفکر جمعی و اهمیتِ قضاوت " دیگران" در زندگی زناشویی؛ به اتخاذ استراتژی های موثر برای افزایش کیفیت زناشویی می پردازند. استراتژی هایی همچون استراتژی پذیرش و تغییر، تعهد و تعادل، اعتدال رفتاری با خانواده های اصلی، واقع گرایی و مهم انگاری همسر. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت کیفیت زناشویی مسئله ای است که اولاً باید با توجه به بستر هر جامعه مورد بررسی و قضاوت قرار گیرد و در ثانی ضروری است کیفیت زناشویی به عنوان یک متغیر خرد، در سطح کنشگران اصلی خانواده یعنی"زن و شوهر" مورد بررسی قرار گیرد
تحلیل داده بنیاد احساس ناامنی زنان در پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابعاد و پیامدهای پزشکی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی کووید 19 بسیار گسترده بوده است و نه تنها گریبانگیر افراد مبتلا به آن نیست . بلکه آثاری بسی عمیق و وسیع بر بدنه اجتماع و کل جامعه گذاشته و احساس ناامنی آحاد جامعه بویژه زنان را موجب گشته است.پژوهش حاضر درصدد است که تجربه احساس ناامنی زنان در پاندمی کرونا را بررسی نماید و به تفاسیر و دلالت های معنایی آن ها دست یابد. روش مطالعه این پژوهش کیفی بوده و با رویکرد تئوری زمینه ای به بررسی موضوع می پردازد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شده است. پس از پیاده سازی مصاحبه ها، تحلیل داده ها بر اساس مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوریی و گزینشی و به روش تحلیل خرد و سطر به سطر صورت گرفت. به کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 26 نفر از زنان شهر نی ریز استان فارس ، مصاحبه شد. در این پژوهش راهبرد نمونه گیری با حداکثر تنوع به کار گرفته شد و از زنان با طیف های مختلف سنی و جنسی و پایگاه های متفاوت اقتصادی و اجتماعی نمونه گیری تا رسیدن به حد اشباع نظری ادامه یافت. مقولات محوری یافت شده در پژوهش عبارتند از : جامعه پذیری جنسیتی ، هراس اجتماعی، فقدان سیاستگزاری نهادی ، کنترل شدن ، درماندگی ، ازهم گسیختگی روانی، انزوای اجتماعی ، ترس نهادینه شده و بی اعتمادی. نتایج این پژوهش نشان می دهد زنان در پاندومی کرونا احساس ناامنی را در حوزه های مختلف ( جانی ، مالی ، روانی و اجتماعی) تجربه نموده اند.
گونه شناسی دختران ازدواج نکرده ایلامی برحسب دلایل تجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر شاهد افزایش میزان دختران ازدواج نکرده در جامعه ای با بستر سنتی، مثل جامعه ایلام بوده ایم. پژوهش حاضر گونه-شناسی دختران ازدواج نکرده را در شهر ایلام مورد بررسی قرار داده است. سؤال اصلی پژوهش این است که دلایل ازدواج نکردن دختران در جامعه ای با بافت سنتی مثل ایلام چیست. در این تحقیق از روش کیفی و تکنیک سنخ شناسی استفاده شده است. در واقع قدرت تبیین سنخ شناسی بسته به این است که تا چه حد می تواند همسانی و مشابهت اعضای هر مقوله را به حداکثر برساند و نیز حداکثر اختلاف را میان مقوله ها و سنخ ها برقرار سازد. در مطالعه کنونی از نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند استفاده شده است. حجم نمونه این پژوهش بر مبنای اصل اشباع داده ها در روش کیفی 16 نفر تعیین شده است. تمام مراحل اجرایی انجام فرآیند تحلیل داده با استفاده از تکنیک کدگذاری صورت گرفته است. در این پژوهش با اتکا به اصل حساسیت نظری، از مفاهیم اندیشمندانی همچون گیدنز، اینگلهارت، بوردیو و گافمن استفاده شده است. نتایج نشان می دهد 8 سنخ را در تفسیر وضعیت دختران ازدواج نکرده ایلام می توان استخراج نمود که عبارتند از : «دختران مجرد سردرگم»، «دختران مجرد سرخورده»، «تعویق ازدواج تا تحقق اهداف»، «دختران مجرد مبادله نگر»، «دختران مجرد استقلال طلب»، «انگ خورده گان»، «دخترانِ گرفتار در پنجره نگرشی بسته» و «دختران مجرد کمال گرا». به طور کلی می توان از نقش قاطع تغییرات فرهنگی و بستر اقتصادی جامعه مورد مطالعه در محقق شدن شرایط لازم برای پدیده افزایش سن ازدواج دختران جامعه ایلامی صحبت کرد.