فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۴۱ تا ۵٬۵۶۰ مورد از کل ۵۰٬۸۶۲ مورد.
منبع:
پژوهش های راهبردی بودجه و مالی سال سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
187 - 214
حوزه های تخصصی:
بکارگیری سیاست های کمینه سازی مالیات می تواند بدلیل ایجاد عدم اطمینان در وضعیت مالیاتی، باعث افزایش عدم اطمینان نسبت به پرداخت مالیات در آینده و درنتیجه افزایش ریسک شرکت می گردد. با این حال، اگر یک شرکت، نرخ موثر مالیات پایین باثبات را حفظ کند، احتمال کمی وجود دارد که این سیاست مالیاتی شرکت، افزایش ریسک شرکت را در پی داشته باشد؛ اما اگر کمینه سازی مالیات منجر به بی ثباتی وضعیت مالیاتی گردد، افزایش ریسک شرکت را به همراه خواهد داشت. نرخ های مالیاتی کم، همچنین می تواند عدم اطمینان در مورد جریان های نقد آتی را افزایش می دهد. هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اجتناب مالیاتی و ریسک شرکت (نوسان آتی نرخ مالیات و نوسان آتی بازده سهام) با استفاده از اطلاعات 148 شرکت در سال های 1393تا 1399 (تعداد 1.036 شرکت-سال)، می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی بوده که با استفاده از رویکرد پس رویدادی انجام شده و بر مبنای روش، از نوع همبستگی می باشد. نتایج آزمون فرضیه ها نشان می دهد که بین اجتناب مالیاتی و نوسان نرخ مالیات رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و رابطه بین اجتناب مالیاتی و نوسان آتی بازده سهام معنادار نیست. بر پایه این نتایج می توان گفت که اجتناب مالیاتی، ریسک مالیاتی را به همراه دارد اما به دلیل تخصصی نبودن بازار سرمایه ایران، نمی توان آن را در نوسان بازده سهام موثر دانست.
مراحل اجرا و تحقق حکمرانی مشارکتی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰۵
103 - 135
حوزه های تخصصی:
حکمرانی مشارکتی در آموزش عالی یکی از رویکردهایی است که با تمرکز با مشارکت و درگیرسازی تمامی ذی نفعان در امور ناظر به اداره مؤسسه آکادمیک ارائه شده است. این پژوهش باهدف اکتشاف مؤلفه های مراحل اجرا و تحقق حکمرانی مشارکتی در مؤسسات آموزش عالی انجام شده است. پژوهش حاضر کیفی بوده و در پارادایم تفسیرگرایی و از دیدگاه هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر زمان پژوهش مقطعی است. روش تجزیه وتحلیل داده ها تحلیل مضمون بوده و مشارکت کنندگان در آن اساتید و متخصصان حوزه حکمرانی و آموزش عالی بوده اند که به صورت هدفمند انتخاب شده و بعد از اشباع نظری به تعداد 14 نفر رسیدند. گردآوری داده ها نیز از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد، باتوجه به کدگذاری صورت گرفته و مقوله های احصا شده، می توان برای مراحل اجرا و تحقق حکمرانی مشارکتی در مؤسسات آموزش عالی چهار مرحله را متصور شد: 1- مرحله آگاهی و آگاه سازی.2- ارزیابی.3- بهبود.4- مراقبت و نگهداری است. نتایج نشان می دهد که تحقق حکمرانی مشارکتی باتوجه به شرایط کنونی مؤسسات آموزش عالی و مفادی که این سبک از حکمرانی در جهت ارتقا کارایی و اثربخشی آن ها به همراه دارد، گامی مهم در جهت افزایش موفقیت آموزش عالی کشور خواهد بود.
تأثیر قراردادهای نامتعارف بر عملکرد نوآورانه: تحلیل نقش میانجی دلبستگی شغلی و توانمندسازی روانشناختی (مورد مطالعه: شرکت های هواپیمایی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد نوآورانه عامل مهم و حیاتی برای خلق ارزش و دستیابی به مزیت رقابتی پایدار در محیط های پیچیده امروزی است. شرکت ها با عقد قراردادهای نامتعارف و ایجاد شرایط منعطف کاری زمینه را برای عملکرد نوآورانه کارکنان فراهم می سازند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر قراردادهای نامتعارف کاری بر عملکرد نوآورانه کارکنان با درنظرگرفتن نقش میانجی دلبستگی شغلی و توانمندسازی روانشناختی است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان پنج شرکت هواپیمایی ایران هستند. برمبنای نمونه گیری طبقه ای تصادفی، 314 پرسشنامه صحیح عودت داده شد و با استفاده از نرم-افزارهای SPSS و AMOS داده های پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه قراردادهای نامتعارف کاری روزن و همکاران (2013)، دلبستگی شغلی شائوفلی و همکاران (2006)، توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر (1995) و عملکرد نوآورانه وانگ و احمد (2004) استفاده شد. نتایج نشان داد قراردادهای نامتعارف کاری بر عملکرد نوآورانه کارکنان تأثیر مستقیم و معناداری دارد و به طور غیرمستقیم از طریق میانجی گری دلبستگی شغلی و توانمندسازی روانشناختی بر عملکرد نوآورانه کارکنان تأثیر معناداری دارد. نتایج پژوهش در حوزه قراردادهای نامتعارف حاکی از آن است که مدیران شرکت های هواپیمایی با ارائه بسته های متناسب سازی شده همچون پرداخت حقوق و مزایای بیشتر، ارتقا کارکنان در مسیر پیشرفت شغلی، برگزاری دوره های آموزشی و ... منجربه افزایش دلبستگی شغلی و توانمندسازی کارکنان و نهایتاً عملکردخلاقانه و نوآورانه کارکنان میشوند.
ارائه چارچوب رهبری مبتنی بر بخشش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه کمک به حوزه رهبری از طریق ارائه چارچوبی برای رهبری مبتنی بر بخشش در بیمارستان های آموزشی شهر ساری بوده است. برای انجام پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی با روش نظریه داده بنیاد استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، کلیه صاحبنظران و مدیرانی است که در یکی از عرصه های مدیریت شبکه بهداشت و درمان و بیمارستان های شهر ساری حضور دارند؛ با استفاده از نمونه گیری هدفمند با 20 نفر از صاحب نظران مصاحبه شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. نتایج پژوهش نشان داد رفتارهای رهبری، توسعه ارزش های اخلاقی- اسلامی، توسعه رهبری و توسعه شایستگی های رهبری و مدیریت" به عنوان عللی تلقی می شوند که نقش فعال در رهبری مبتنی بر بخشش در بیمارستان دارد. همچنین پیامدهای رهبری مبتنی بر بخشش برای بیمارستان عبارتند از: 1- سازمانی " توسعه رهبری، رقابت پذیری و نوآوری، بلوغ سازمان، اعتماد سازمان، عدالت ورزی و اخلاق گرایی". و 2- فردی " رضایت و آرامش کارکنان، وفاداری کارکنان، فضائل اخلاقی، نوع دوستی، انگیزش و توسعه فردی و خودشکوفایی".
سیاست تغییر نرخ جایگزینی و تعیین استراتژی بهینه اصلاحات پارامتریک سازمان تأمین اجتماعی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
123 - 148
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تغییر سیاست های حوزه بازنشستگی در جهان، درنتیجه بروز ناپایداری مالی در صندوق های بازنشستگی طی سال های اخیر امری رایج شده است. صندوق بازنشستگی تأمین اجتماعی نیز از این پدیده مستثنا نبوده و مطابق آمارها با مشکل ناپایداری مالی روبرو شده است. پائین بودن سن بازنشستگی و فرمول سخاوتمندانه تعیین مستمری، لزوم انجام اصلاحات پارامتری را در کوتاه مدت بیش ازپیش گوشزد می کند.
هدف و روش: هدف این تحقیق ارائه استراتژی بهینه اصلاحات پارامتری و بررسی تأثیر کاهش نرخ جایگزینی در تعیین مقادیر بهینه نرخ حق بیمه و سن بازنشستگی نرمال، در چارچوب مدل های توازن خودکار است .روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی است. تحلیل و گردآوری داده ها بر اساس نتایج بهینه سازی مدل غیرخطی در محیط نرم افزار متلب با استفاده از الگوریتم ژنتیک صورت گرفته است.
نتیجه: یافته های تحقیق حاکی از این است که پایداری مالی صندوق تأمین اجتماعی، در گروی افزایش 9 درصدی نرخ حق بیمه و افزایش سن بازنشستگی نرمال مردان و زنان به میزان 02/5 سال در دوره 20 ساله آتی است. اتخاذ سیاست اصلاح نرخ حق بیمه و سن بازنشستگی، همراه با کاهش 10 درصدی نرخ جایگزینی، می تواند با بهبود وضعیت نقدینگی صندوق، روند افزایش نرخ حق بیمه و سن بازنشستگی را کند نماید. به طوری که نرخ حق بیمه تا 8% و سن بازنشستگی تا 87/3 سال رشد می یابد.
علم سنجی مفهوم هم تکاملی در علوم سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم تکاملی یکی از مفاهیم و سازه های علمی جدید است که در حوزه سازمانی به اقتباس از زیست بوم های زیستی بکار گرفته شده است. این مفهوم، با گذر از مفاهیم همکاری و هم رقابتی در جمعیت های سازمانی در حال نفوذ به دانش موجود در این حوزه است. این مقاله به روش علم سنجی و با بررسی مقالات سال های 1983 تا 2020 از پایگاه داده Scopus در حوزه «کسب وکار، مدیریت و حسابداری»، انجام شد. در مجموع 453 مقاله منتشر شده بین سال های مذکور بازیابی شد که پس از بررسی موضوعی و چکیده مقالات، تعداد 391 مقاله در نرم افزار Vosviewr برای تحلیل وارد گردید. دستاوردهای این پژوهش با تحلیل محتوی پراستنادترین مقالات این حوزه، 5 بعد جدید مفهوم هم تکاملی شامل مکانیزم های هم تکاملی، الگوی تغییرات، ماهیت ، سطوح هم تکاملی و ویژگی موجودیت ها شناسایی شدند. بر این اساس «هم تکاملی، فرایندی غیرخطی، علی و متقابل و با مفهوم تغییر و توسعه پایدار و هم زمان در جمعیت های سازمانی تعریف می شود که نتیجه مشترکی از قصدمندی مدیریتی، تأثیرات نهادی و اثرات محیطی است».
الگوی توانمندسازی منابع انسانی در سازمان های دفاعی دانش محور (نمونه پژوهی: اداره تحقیقات و جهاد خودکفایی آجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
73 - 91
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: موفقیت سازمان های دانش محور مرهون توانمندسازی منابع انسانی دانشی آن است. هرچه این سازمان ها از نظر منابع انسانی توانمندتر باشند، به همان میزان، توفیق بیشتری در نیل به اهداف خود خواهند داشت. هدف این مقاله طراحی و تبیین الگوی توانمندسازی منابع انسانی در اداره تحقیقات و جهاد خودکفایی ارتش ج.ا.ا است.
روش: پژوهش از نظر هدف، توسعه ای و از لحاظ نتیجه، کاربردی و از لحاظ نوع داده ها، کیفی و کمّی است. مشارکت کنندگان بخش کیفی خبرگان علمی و صاحب نظران حوزه مدیریت منابع انسانی و خبرگان اجرایی اداره تحقیقات و جهاد خودکفایی آجا بودند که با روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی و هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمّی نیز، 152 نفر از کارکنان دانشی که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، در این پژوهش مشارکت کردند. ابزارهای گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته بود. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی، تحلیل مضمون و در بخش کمّی، مدل سازی معادلات ساختاری جهت اعتبارسنجی مدل بود.
یافته ها: بر اساس یافته ها مقوله های اصلی الگوی توانمندسازی جامعه هدف عبارت اند از: توانمندسازی دانشی، توانمندسازی حرفه ای، توانمندسازی کارکردی، توانمندسازی اخلاقی، توانمندسازی اجتماعی، توانمندسازی نظامی و توانمندسازی شناختی که ارتباط میان آن ها و مقوله های فرعی تشکیل دهنده آن ها، به صورت کمّی نیز تأیید شد.
نتیجه گیری: ماهیت حرفه ای منابع انسانی شاغل در سازمان های دفاعی دانش محور، موجب می شود که برنامه توانمندسازی آن ها چندبُعدی و فراگیر باشد. الگوی ارائه شده در این پژوهش می تواند به عنوان راهنمای عمل برای تدوین برنامه های توسعه منابع انسانی در این حوزه استفاده شود.
بررسی عملکرد هیأت های نظارت و ارزیابی استانی از نگاه مسئولان نظارت و ارزیابی استانی دانشگاه فرهنگیان
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
155 - 130
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت عملکرد هیأت های نظارت استانی در دانشگاه فرهنگیان انجام گرفته است. رویکرد پژوهش حاضر کمی و روش پژوهش به لحاظ نوع آن ، مقطعی و از حیث هدف کاربردی، و بر اساس نحوه جمع آوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. به استناد آیین نامه آیین نامه هیات نظارت،ارزیابی و تضمین کیفیت استانی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری پرسشنامه محقق ساخته ای جهت ارزیابی عملکرد هیات های نظارت استانی برای بررسی عملکرد در پنج شاخص تحلیل زیر نظام ها، برنامه ریزی، نظارت و ارایه گزارش مستمر ،ارزیابی و تدوین برنامه های بهبود کیفیت، فرهنگ سازی و توانمندسازی دانشگاه فرهنگیان و تعامل و همکاری نظارت استانی با دانشگاه فرهنگیان تدوین شد.جامعه آماری شامل مسئولان نظارت استانی دانشگاه فرهنگیان در استان های مختلف بود، نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها تکمیل شده را به صورت توصیفی در قالب جدول و نمودار ارایه گردید، سپس برای تجریه و تحلیل داده ها از آزمون ناپارامتریک خی دو یک بعدی استفاده گردید با توجه به تجزیه و تحلیل 31 پرسشنامه دریافتی نتیجه گرفته شد که در شاخص ارزیابی و تدوین برنامه های بهبود کیفیت نتیجه ارزیابی ضعیف و در شاخص های تحلیل زیر نظام ها، برنامه ریزی، نظارت و ارایه گزارش مستمر و فرهنگ سازی و توانمندسازی نتیجه عملکرد متوسط بوده و فقط در شاخص تعامل و همکاری نظارت استانی عملکرد خوب گزارش شده است. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهادهای کاربردی در جهت کیفیت بخشی عملکرد هیات های نظارت استانی ارایه گردید.
عوامل موثر بر ارتقای کیفیت آموزش ضمن خدمت کارکنان تامین اجتماعی شهر اصفهان از دیدگاه مدیران و کارکنان آن
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
139 - 166
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت آموزش ضمن خدمت کارکنان تأمین اجتماعی شهر اصفهان از دیدگاه مدیران و کارکنان آن بود.روش: در این پژوهش از روش توصیفی پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان (68نفر زن، 68 نفر مرد) تأمین اجتماعی شهر اصفهان بودند. 24 نفر مدیر به شیوه سرشماری و 164 نفر از کارکنان بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کوکران (2001) و به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه 50 گویه مرتبط با 7 مؤلفه ی آزمون تحقیق پاسخ دادند. و این پرسشنامه به تأیید اساتید متخصص موضوعی در این زمینه رسید و پایایی به روش بازآزمایی 97/0 برآورد گردید. روش گردآوری داده ها به صورت آمار استنباطی آزمون t تک متغیره و آزمون t با دو گروه مستقل استفاده گردید.یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که نقش طرح درس (t-28/85, p-0/001)، نحوه آموزش (t-25/99, p-0/001)، ارزشیابی علمی مستمر (t-24/68, p-0/001)، مطابقت دوره آموزشی با نیاز کارکنان (t-23/37, p-0/001)، تشویق و ترغیب (t-25/82, p-0/001)، نظارت (t-21/82, p-0/001)، و روابط انسانی (t-22/99, p-0/001)، در ارتقای آموزش ضمن خدمت کارکنان بیشتر از سطح متوسط بوده است. بین عوامل مؤثر بر ارتقای کیفی آموزش کارکنان در سطح تفاوت معنی دار آماری وجود دارد. بالاترین میانگین (22/4) مربوط به عوامل انسانی و کمترین میانگین (98/3) مربوط به عامل ارزشیابی علمی و مستمر می باشد. تفاوت بین نقش طرح درس، نحوه آموزش، ارزشیابی علمی و مستمر، مطابقت دوره آموزشی با نیاز کارکنان، تشویق و ترغیب و نظارت بر فرآیند آموزش برحسب سابقه خدمت پاسخگویان در سطح معنی دار بوده است اما تفاوت بین نقش این عوامل با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی (جنسیت، تحصیلات، سابقه، خدمت، مسئولیت) معنی دار نبوده است.
نظریه جامعه شناختی در جامعه شناسی پزشکی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
197 - 215
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی روندهای کنونی نظریه در جامعه شناسی پزشکی می پردازد و درمی یابد که استفاده از نظریه [در این حوزه] در حال شکوفایی است. استدلال اصلی این است که این حوزه به بلوغ رسیده است و در مرحله اولیه یک تغییر پارادایم از تمرکز گذشته بر فردگرایی روش شناختی (که در آن فرد، واحد ابتدایی تجزیه وتحلیل است) به استفاده روزافزون از نظریه ها با جهت گیری ساختاری قرار دارد. این پیامد که اساساً با روش های پژوهشی (برای مثال، مدل سازی خطی سلسله مراتبی، زیست نشانگرها) پشتیبانی می شود، معیارهای اثرات ساختاری بر سلامت فرد را، که اغلب در گذشته وجود نداشتند یا توسعه نیافته بودند، ارائه می کند. از هر دو روش های کمی و کیفی می توان در چنین پژوهشی بهره گرفت و مطالعات کیفی مبتنی بر تعامل نمادین یا برساخت گرایی اجتماعی به دلیل روش شناسی ها و تمرکزشان رد صلاحیت نمی شوند. ضرورت دارد که ساختار در هر تلاش اجتماعی در نظر گرفته شود و به نظر می رسد که جامعه شناسی پزشکی معاصر دقیقاً به عنوان بخشی از مرحله بعدی تکاملش این کار را انجام می دهد.
سخن سردبیر: پلتفرم های رسانه ای و سیاست گذاری عمومی
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
256-257
حوزه های تخصصی:
پلتفرمهای رسانهای، در سالهای اخیر رشد بسیار سریعی را تجربه کردهاند و به همین نسبت، جنبههای مختلفی از زندگی مخاطبان/کاربران را تحت تأثیر قرار دادهاند. این پلتفرمها، بهواسطۀ موفقیت در رقابت با همتایان سنتی خویش در صنعت رسانه، توانستهاند بازارهای رسانهای را بهراحتی تسخیر کنند. صنعت رسانه، بهطور سنتی، همیشه تأمینکنندۀ اطلاعات بوده و همیشه، زنجیرۀ تولید و توزیع اطلاعات را در دست داشته است؛ بهمیزانی که صنعت رسانه در تولید و توزیع دادهها و اطلاعاتِ باکیفیت، موفق عمل کرده است، جوامع با رشد و توسعه همراه بودهاند و هر زمان که این صنعت در تولید و توزیع داده و اطلاعات موفق نبوده، فرایند توسعۀ جوامع نیز کُند شده است. اکنون، بهواسطۀ قابلیتهای بسیار زیاد پلتفرمهای رسانهای در تولید و توزیع دادهها، این پلتفرمها نقش تأمینکنندگان اصلی داده و اطلاعات را در جوامع برعهده دارند. میتوان گفت، قابلیت ذخیرهسازی و تحلیل دادههای تولید شده توسط کاربران در پلتفرمهای رسانهای، سرآغاز تحولات اخیر در صنعت رسانه بوده است. مرتبط با تحول یاد شده در صنعت رسانه، یکی از حوزههای پژوهشی نوپدید، حوزۀ پلتفرمهای رسانهای و ارتباط آن با سیاستگذاری در مسائل عمومی است. اکنون پرسشهایی از این دست که دادههای پلتفرمهای رسانهای چگونه میتوانند در مراحل مختلف فرایند سیاستگذاری عمومی دخیل شوند؟ از جمله پرسشهای مهم این حوزه محسوب میشود. محیط عمومی که سیاستهای دولتها در آن اجرا میشود، در واقع حوزۀ افکار عمومی است که همۀ ذینفعان سیاستهای مختلف در آن حضور دارند. این محیط، به سیاستهای مختلف واکنش نشان میدهد و موفقیت یا شکست سیاستها در این محیط رقم میخورد. سیاستگذار باید از این محیط پیچیدهای که ذینفعان در آن حضور دارند، آگاهی کافی داشته باشد. تأکید بر نیاز به جمعآوری و تولید دادههایی بر مبنای درگیرسازی همۀ ذینفعان سیاستگذاری نیز، بر همین اساس بهوجود آمده است. پلتفرمهای رسانهای، بهترین بستر جمعآوری چنین دادههای مشارکتی از عموم کاربران و در واقع، ذینفعان سیاستگذاری است که میتواند در اختیار فرایند سیاستگذاری قرار گیرد. درگیر شدن همۀ ذینفعان در قالب پلتفرمهای رسانهای با یک گزینۀ سیاستی، در واقع، توسعۀ قابلیتهای سیاستگذار محسوب میشود که عموم مردم را در تدوین و اجرای سیاستها، درگیر میسازد. این دادههای کلان، غیررسمی و پراکنده، بهصورت لحظهای در موضوعات مختلف در پلتفرمهای رسانهای، تولید و توزیع میشوند. این دادهها میتوانند کارکردهای مختلفی در سیاستگذاری عمومی داشته باشند. از جمله این کارکردها، شناسایی مسائلی است که عموم مشارکتکنندگان نسبت به آن حساسیت و دیدگاه دارند. شناسایی ابعاد مختلف ارزشِ کلان دادۀ پلتفرمهای رسانهای، جهت بهرهبرداری از آن در سیاستگذاری عمومی، از دسته فعالیتهای پژوهشی و عملیاتی است که متخصصان علوم رسانه و سیاستگذاری در کنار متخصصان علوم کامپیوتر، روی آن کار میکنند. شیوههای استخراج دانش از این دادۀ انبوه و استفاده از آن برای تدوین سیاستها، بهینهسازی اجرای آن و ارزیابی سیاستهای اجرا شده، میتواند سیاستگذاریها را تسهیل و به کارآمدی آنها کمک کند. چگونگی استفاده از آنها در فرایند سیاستگذاری عمومی، مسئلهای است که فضای پژوهشی جذابی برای پژوهشگران علاقهمند به حوزههای میان رشتهای ایجاد کرده است. پژوهشگران جوان رشتۀ مدیریت رسانه که به حوزۀ سیاستگذاری علاقهمندند، میتوانند از این دریچۀ نوظهور به تحلیل دادۀ پلتفرمهای رسانهای و ارتباط آن با حوزۀ سیاستگذاری بپردازند.
بررسی ارتباط رفتار بشر دوستانه شرکت ها با محتوای اطلاعاتی و ویژگی های هیئت مدیره
حوزه های تخصصی:
هدف: سهم اصلی پژوهش حاضر بررسی ارتباط رفتار بشر دوستانه شرکت ه ابا محتوای اطلاعاتی و ویژگی های هیئت مدیره انجام شده است. قلمرو مکانی این تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و قلمرو زمانی سالهای بین 1394 تا 1399 بوده است. روش: تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی قرار دارد، چنانچه طبقه بندی انواع تحقیقات بر اساس ماهیت و روش را مدنظر قرار گیرد، روش تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت در زمره تحقیقات توصیفی قرار داشته واز نظر روش نیز در دسته تحقیقات همبستگی محسوب می گردد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها و اطلاعات، از روش کتابخانه ای استفاده شد. در بخش داده های پژوهش از طریق جمع آوری داده های شرکت های نمونه با مراجعه به صورت های مالی، یادداشت های توضیحی و ماهنامه بورس اوراق بهادار انجام پذیرفت. بر اساس روش حذف سیستماتیک تعداد 120 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور توصیف و تلخیص داده های جمع آوری شده از آمارتوصیفی و استنباطی بهره گرفته شده است. به منظور تحلیل داده ها ابتدا پیش آزمون های ناهمسانی واریانس، آزمون Fلیمر، آزمون هاسمن و آزمون جارک – برا و سپس از آزمون رگرسیون چند متغیره برای تایید و رد فرضیه های تحقیق (نرم افزار ایویوز) استفاده گردیده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد رفتار بشر دوستانه شرکتها بر بازده غیر عادی سهام تاثیر مثبت دارد؛ تنوع جنسیتی اعضای هیئت مدیره و اندازه هیئت مدیره بر رفتار بشر دوستانه شرکتها تاثیر دارد.
نگاه به برنامه های چهارم، پنجم و ششم توسعه با محوریت مسائل اجتماعی و اقدامات و عملکردها
حوزه های تخصصی:
هدف نهایی توسعه بهبود وضعیت مردم از بعد مادی و معنوی است. از این رو برنامه ریزی و سیاست گذاری های اجتماعی باید به این مهم توجه داشته باشند. در این پژوهش در صدد هستیم برنامه های چهارم، پنجم و ششم توسعه را با محوریت مسائل اجتماعی و نگاهی به عملکرد دولت در موضوعات مختلف سلامت و بهداشت، آموزش، اشتغال، اعتماد و سرمایه اجتماعی بررسی کنیم. اینکه هر کدام از این برنامه ها بیشتر روی کدام موضوع یا محورها تاکید داشته اند. دارای چه مزیت هایی بوده اند. چه خلاء هایی داشته اند. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی بوده است و از ابزار کتابخانه استفاده گردیده است.
اهمیت درس تربیت بدنی در نظام آموزشی و تربیتی ایران با نگاهی به نگرش های مختلف در این راستا
حوزه های تخصصی:
تربیت بدنی و ورزش جزء لاینفک تعلیم و تربیت و وسیله ای برای رسیدن به سلامت روحی نسل جوان است. نباید چنین تصور شود که تربیت بدنی امری بی ارزش و تفننی است و صرفاً موجبات سرگرمی و مشغولیت کودکان و جوانان را فراهم می سازد. برعکس باید آن را جزء مهمی از فعالیت های زندگی به شمار آورد. مفاهیمی مانند تندرستی، بهداشت، رشد فردی و اجتماعی و سلامت روحی ارتباط نزدیکی به تربیت بدنی و ورزش دارد. تربیت بدنی به عنوان یکی از شاخه های تعلیم و تربیت نقش مهمی در فرایند رشد جسمانی و روانی فراگیران ایفا می نماید. از این رو به عنوان یکی از دروس اصلی در بسیاری از کشورها بوده و مرتباً برنامه های درسی آن مورد بازنگری و اصلاح قرار می گیرد. روند آموزشی برنامه های تربیت بدنی در دوره ابتدایی معمولاً از طریق فعالیت های جمعی و بازی در قالب سرگرمی های مختلف به دانش آموزان ارائه می گردد. لذا دستیابی به آرمان های آموزشی در زمینه تربیت بدنی مدارس یا به عبارتی دیگر رسیدن به اندازه های مطلوب در اجراهای گوناگون فعالیت های تربیت بدنی و ورزش به برنامه ریزی آموزشی و درسی دقیق و علمی نیاز دارد. آثار مثبتی که درس تربیت بدنی بر ابعاد مختلف وجودی دانش آموز می گذارد، آن را به مثابه ی درسی ضروری در برنامه ی درسی دانش آموزان قرار داده است. اگر دانش آموزان حرکت و فعالیت بدنی را به درستی در مدارس تجربه نکرده باشند، نمی توان انتظار داشت که در آینده جامعه ای سالم و تندرست داشته باشیم.
تحلیل تماتیک الگوی فرهنگ حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۹
۲۱۵-۱۷۳
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تحلیل تماتیک عوامل موثر بر فرهنگ حسابرسی و ارائه الگویی از شاخص های مرتبط با آن طبق تعریف فرهنگ، با استفاده از نظریه های خبرگان حسابرسی است. روش شناسی: این مقاله در چارچوب استراتژی تحقیق کیفی و براساس روش تحلیل تماتیک و مصاحبه با 22 نفر از مدیران حسابرسی به صورت نمونه گیری هدفمند، ابتدا براساس وجوه مشترک، تم های مرتبط، اصلی و در نهایت تم های مرکزی هر کدام از مقولات موضوع تحقیق را شناسایی و در نهایت شبکه مضامین مرتبط با چیستی فرهنگ حسابرسی را ترسیم و تحلیل می کند. روایی ابزار پژوهش (مصاحبه)، توسط مصاحبه شوندگان و سپس اساتید متخصص، مورد بررسی قرار گرفت و تأیید گردید و برای سنجش پایایی از روش توافق درون موضوعی استفاده شد که مطابق این روش مقدار پایایی برابر با 89% بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. یافته ها: پس از بررسی کتب، مقالات و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان، تعداد 985 عامل یا کد باز احصاء شد و سپس41 مفهوم توسط محقق شناسایی شد که در قالب22 تم فرعی و5 تم اصلی به عنوان ابعاد فرهنگ حسابرسی دسته بندی شدند، این ابعاد شامل: ارزش های اجتماعی، ارزش های اخلاقی، ارزش های مذهبی، ارزش های اقتصادی، ارزش های سیاسی می شوند. بنابراین مضامین مرتبط با چیستی فرهنگ حسابرسی نشان می دهد که فرهنگ حسابرسی با ارزش ها و باورهای حسابرسی که بر فرهنگ مدیران و حسابرسان و مجموعه حسابرسی تأثیر می گذارد، ارتباط دارند. در این قالب ارزش های اجتماعی، کنش و مشارکت اجتماعی، ارزش های سیاسی و توانمندی اقتصادی، از جمله باورها و هنجارهای مرتبط با فرهنگ هستند که بر فرهنگ مدیران و مجموعه حسابرسی تأثیر گذاشته و رفتار آنها را جهت می دهد. از طرف دیگر، ارزش هایی چون اخلاقی، توجه به ارزش های مذهبی و تقویت بنیان ساختارهای حسابرسی از جمله ارزش های حسابرسی هستند که بر رفتار مدیران موسسات حسابرسی موثر بوده، لذا بر اساس" تحلیل تماتیک" ابعاد فرهنگ حسابرسی عبارتند از: ارزش های اجتماعی، اخلاقی، مذهبی، اقتصادی و سیاسی. بنابراین این مقوله ها را با اندکی تسامح می توان فرهنگ حسابرسی بیان نمود. نتیجه گیری: طبق یافته های تحقیق« فرهنگ حسابرسی پایه و اساس جامعه حسابرسی می باشد که در برگیرنده مجموعه ای از ارزش ها، هنجارها، باورها، آداب فرهنگی و تاریخی موثر بر رفتار حسابرسان همچنین مبنای ارزش های خاص(اجتماعی، اخلاقی، مذهبی، اقتصادی و سیاسی) منبعث از اجتماع و موثر بر فرهنگ حسابرسان در محیط حسابرسی و جامعه» است. لذا برای توسعه فرهنگ حسابرسی در ایران باید بر مقوله های استخراجی از این پژوهش متمرکز شد که در این صورت می توانیم فرهنگی پویا در زمینه حسابرسی داشته باشیم.
نقش تعدیلی هزینۀ بدهی در تأثیر روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره بر برگشت پذیری ساختار سرمایه: واکاوی نظریۀ نمایندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
109 - 136
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه نمایندگی، روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره می تواند منجر به کاهش نظارت هیئت مدیره شود که بر اساس این امر مدیرعامل ممکن است هنگام اتخاذ تصمیمات استراتژیک سرمایه گذاری منافع شخصی خود را در اولویت قرار دهد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره بر برگشت پذیری ساختار سرمایه با نقش تعدیلی هزینه بدهی است. فرضیه های پژوهش بر مبنای نمونه آماری متشکل از 112 شرکت طی دوره زمانی 1390 لغایت 1399 با استفاده از رگرسیون چند متغیره مبتنی بر داده های ترکیبی، مورد آزمون قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد مطابق با نظریه نمایندگی، روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره بر برگشت پذیری ساختار سرمایه، تأثیر منفی و معناداری دارد. همچنین بر اساس یافته های پژوهش، مطابق با نظریه نمایندگی، هزینه بدهی تاثیر روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره بر برگشت پذیری ساختار سرمایه را تشدید می کند. نتایج بیانگر این است، زمانی که روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره افزایش یابد، دوره برگشت پذیری ساختار سرمایه کاهش می یابد. همچنین در شرکت های دارای هزینه بدهی بالا با افزایش روابط اجتماعی مدیرعامل و هیئت مدیره از دوره برگشت پذیری ساختار سرمایه بیشتر کاسته می شود.
بررسی موانع استقرار نظام بودجه ریزی عملیاتی در بیمارستان های ملکی سازمان تأمین اجتماعی استان تهران
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش بودجه در سازمانها و ادارات، دولتها در صدد اصلاح نظام بودجه ریزی برآمدند و در نهایت از بودجه ریزی عملیاتی استفاده نموده ولی در عمل برای پیاده سازی این سیستم بودجه ریزی با موانع و مشکلاتی رو به رو گردیده اند. این تحقیق سعی می نماید در مرحله اول موانع و مشکلات موجود و تأثیر گذار بر بودجه ریزی عملیاتی در بیمارستانهای ملکی سازمان تامین اجتماعی استان تهران را شناسایی نموده و در مرحله بعد این موانع و مشکلات را اولویت بندی و در نهایت پیشنهاداتی را در جهت کاهش موانع پیاده سازی بودجه ریزی عملیاتی ارائه نماید. داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های که بین روسا و مدیران و کارکنان بیمارستان توزیع شده، جمع آوری گردیده است. پس از آن با تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق آزمون تحلیل عاملی, فرضیات تحقیق آزمون شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از 3 عامل محیطی، انسانی و سازمانی، تنها عوامل محیطی و سازمانی بر مشکلات پیاده سازی بودجه ریزی عملیاتی تأثیر معنادار دارد. به عبارت دیگر برای اجرای موفق بودجه ریزی عملیاتی باید به عوامل سازمانی و محیطی توجه نمود.
مدل سازی عوامل مؤثر بر بهینگی زنجیره تأمین در صنعت برق با رویکرد ترکیبی تحلیل اکتشافی و ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۲
225 - 250
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه مدل سازی ساختاری تفسیری عوامل مؤثر بر بهینگی زنجیره تأمین در صنعت برق است. مطالعه حاضر با استفاده از روش ترکیبی، یک رهیافت کیفی-کمی را برای تدوین و اعتباریابی مدل عوامل مؤثر بر بهینگی زنجیره تأمین از دیدگاه نخبگان صنعت برق ارائه می کند. در راستای تدوین و شناسایی عوامل بهینگی، از تحلیل مضمون و شبکه مضمونها با استفاده از نرم افزار نویو برای تشکیل شبکه مضامین، الگوی کیفی عوامل مؤثر بر بهینگی زنجیره تأمین طراحی شد. برای تدوین الگوی اولیه عوامل مؤثر بر بهینگی زنجیره تأمین، تعداد 23 نفر از خبرگان و متخصصان صنعت برق با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی برای تجزیه وتحلیل داده ها و اعتبارسنجی عوامل مؤثر بر بهینگی زنجیره تأمین از روش کیفی، از روش مدل سازی ساختاری تفسیری ISMو تحلیل MICMAC استفاده شد. نتایج نشان داد که چارچوب اولیه الگوی کیفی بهینگی زنجیره تأمین در صنعت برق دارای شش بعد است که عبارتند از: عملکرد زنجیره تأمین، مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت ریسک زنجیره تأمین، مدیریت کیفیت زنجیره تأمین، تولید و عملیات و پایداری زنجیره تأمین. در گراف ISM، متغیرها در چهارده سطح مختلف طبقه بندی شدند که در بالاترین سطح مدل عوامل "سازمان"و "راهبردها" و در پایین ترین سطح "رضایتمندی مشتری" قرار گرفت. پس از تحلیل MICMAC متغیرها در سه گروه متغیرهای مستقل با یازده متغیر، متصل با چهار متغیر و وابسته با ده متغیر قرار گرفتند و هیچ متغیری در گروه متغیرهای خودگردان قرار نگرفت.
طراحی مدل مدیریت عملکرد برای سازمان های بخش دولتی کشور با تمرکز بر نقش پیشران رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
145 - 174
حوزه های تخصصی:
در مدل های موجود درزمینه مدیریت عملکرد سازمان های بخش دولتی، مؤلفه رهبری به طور شایسته دیده نشده است. به عبارت دیگر، مؤلفه رهبری در مدل های مذکور با مفهوم و گستره آن در مبانی نظری مدیریت رفتار سازمانی سازگاری ندارد. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر، طراحی مدلی برای مدیریت عملکرد سازمان های بخش دولتی کشور با تمرکز بر نقش پیشران رهبری است. روش شناسی این پژوهش علم طراحی می باشد. در اجرای مراحل علم طراحی، 240 منبع درزمینه ادبیات موضوع مدیریت عملکرد (در سطح سازمان) و رهبری مطالعه شد و منابع منتخب مرور، طبقه بندی و تحلیل مضمون شدند. پس ازآن براساس نتایج اولیه، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان مدیریت عملکرد در سازمان های بخش دولتی انجام پذیرفت. خبرگان با روش نمونه گیری گلوله برفی با درنظرگرفتن شرایط علمی، تجربی و ادراکی برگزیده شدند. سپس تحلیل مضمون نهایی انجام پذیرفت و مدل هدف استخراج شد. در مدل پیشنهادی مؤلفه ها در سه سطح طبقه بندی شده اند: در سطح فوقانی، مدل مدیریت عملکرد سازمان های بخش دولتی کشور شامل 10 عنصر است. در سطوح دوم و سوم، رهبری به ترتیب مشتمل بر 3 بعد و 14 زیرمؤلفه است: ویژگی ها و صفات رهبری (5 زیرمؤلفه )، ابعاد رفتاری رهبری (5 زیرمؤلفه )، زمینه درقالب خنثی کنندگان و جانشینان رهبری (4 زیرمؤلفه ). نتایج پژوهش مؤید ضرورت گنجانیدن عوامل مذکور در مدل فعلی کشور است.
تاثیر نوآوری سبز و حسابداری مدیریت زیست محیطی بر عملکرد مالی، زیست محیطی و اقتصادی شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر ابعاد نوآوری سبز از حیث نوآوری محصول سبز و نوآوری فرآیند سبز بر عملکردهای شرکت از جنبه مالی، زیست محیطی و اقتصادی است. همچنین نقش میانجی حسابداری مدیریت زیست محیطی بر رابطه بین نوآوری محصول و فرآیند سبز و عملکردهای شرکت مورد بررسی قرار می گیرد. نمونه آماری پژوهش شامل 202 شرکت و از ابزار پرسشنامه استاندارد برای جمع آوری داده ها و رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری و روش PLS جهت آزمون فرضیه ها و مدل مفهومی پژوهش استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نوآوری محصول سبز چه مستقیم و چه از طریق متغیر میانجی حسابداری مدیریت زیست محیطی بر عملکرد مالی، زیست محیطی و اقتصادی شرکت تاثیر معناداری دارد. نوآوری محصول سبز بر عملکرد زیست محیطی در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی، فلزی و غذایی و همچنین بر عملکرد اقتصادی تنها در صنعت فلزی تاثیرگذار است. افزون بر این، نوآوری فرآیند سبز نیز هم بصورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی حسابداری مدیریت زیست محیطی بر عملکرد مالی و اقتصادی شرکت تآثیر معناداری دارد اما تاثیر نوآوری فرآیند سبز بر عملکرد زیست محیطی شرکت تنها از طریق متغیر میانجی حسابداری مدیریت زیست محیطی صورت می پذیرد. نوآوری فرآیند سبز بر عملکرد مالی در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی، فلزی و شیمیایی و بر عملکرد اقتصادی تنها در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی تاثیرگذار است. در صنعت سلولزی نه نوآوری محصول سبز و نه نوآوری فرآیند سبز بر هیچ یک از عملکردهای شرکت تاثیری ندارد. یافته ها اهمیت نوآوری سبز و حسابداری مدیریت زیست محیطی را در ارتقا عملکرد شرکت نشان می دهند.