فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۸۱ تا ۴٬۱۰۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
131 - 150
حوزه های تخصصی:
یکی از معضلات چالش برانگیز در تاریخ سیاسی ایالات متحده مسأله سیاه پوستان این کشور بوده است. مسأله ای که هراز چندگاهی عموما با قتل و دستگیری و شکنجه عده ای از آنان همراه می گردد. مسأله مهم در این میان این است که به رغم شعار ها، لوایح و قوانینی که در حمایت از سیاه پوستان آمریکایی در مجلس این کشور وضع می گردد، اما کماکان وضعیت بغرنج سیاهان آمریکایی نشان می دهد شکاف های عمیق کماکان میان جمعیت سفیدپوستان و سیاه این کشور وجود دارد. در میان روسای جمهوری ایالات متحده حتی حضور افرادی همچون باراک اوبامای رنگین پوست نیز نتوانست گره از چالش های وسیع سیاهان بگشاید. در نهایت با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در سال 2016 علنا سیاه پوستان آمریکایی به مرز انزوای کامل سیاسی و بیشترین محرومیت های اقتصادی و بیشینه چالش های فرهنگی و اجتماعی با دولت فدرال رسیدند. این مقاله تلاشی است برای ارائه پاسخی مستدل به این سوال که: وضعیت سیاه پوستان آمریکایی در زمان دونالد ترامپ به چه صورتی بوده است؟ فرضیه نویسندگان حکایت از این مسأله دارد که از ابتدای ریاست جمهوری ترامپ تا پایان سال 2020، محرومیت ها و چالش ها و تبعیض های سیاه پوستان این کشور رو به تشدید نهاده است. یافته های مقاله با استفاده از نظریه شکاف های اجتماعی و روش تفسیری(روش تحقیق) نشان دهنده چالش های عمیق سیاه پوستان در سه مسأله سیاسی، اقتصادی و امنیتی می باشد که این مسأله در نهایت می تواند بسترساز وقوع دو نوع بحران کلان در ایالات متحده گردد.
روش شناسی خوانش آثار کلاسیک: مورد فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
1211 - 1229
حوزه های تخصصی:
روش شناسی فارابی در خوانش فلسفه پیشینیانش می تواند منبع الهام عناصر یک روش شناسی تفسیری برای فهم و خوانش آموزه های تألیفی خود او و دیگر اندیشمندان کلاسیک فلسفه سیاسی باشد. براساس این پیش فرض، هدف مقاله پیش رو الهام گرفتنِ این عناصر روش شناختی برای "صورت بندی یک روش شناسی تفسیری به منظور خوانش فلسفه سیاسی کلاسیک"، به عنوان مسئله اصلی مقاله، است. در این زمینه رهیافت و روش مقاله، تفسیری است و علاوه بر روش شناسی فارابی، از روش شناسی های تفسیری معاصر نیز، از جمله اسکینر و اشتراوس، بهره انتقادی برده شده است. پس از بررسی، عناصر و ارکان روش شناسی تفسیری موردنظر در سه بخشِ عناصر برون متنی (زمینه شناسی)، عناصر درون متنی (قالب شناسی و محتواشناسی متن)، و عناصر بینامتنی (گاه نگاری و نظام شناسی فکری)، احصا، تبیین و صورت بندی شده است.
چالش های تمدنی پیش روی انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران داعیه دار نظم اجتماعی جدیدی است که خود را در سطحی فراگیر در قالب تمدن نوین اسلامی نمایان می سازد. حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی با چالش هایی همراه است که چیستی آن ها، مساله این پژوهش را شکل می-دهد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مطالعه ی اسنادی است و تحلیل اطلاعات با روش تحلیل مضمون انجام-پذیرفته است. براساس یافته های این پژوهش، چالش های تمدنی انقلاب اسلامی ایران در مقوله های «امکان تحقق تمدن-نوین اسلامی»، «الزامات تحقق تمدن نوین اسلامی»، «حیطه انتقال تمدنی تمدن نوین اسلامی» و «معنا و عینیت در تمدن نوین اسلامی» قابل صورت بندی است. عدم امکان تحقق تمدن نوین اسلامی، چالشی است که معنادار بودن آن در این نوشتار بررسی می شود. بسط اجتماعی عقلانیت انقلابی، تربیت نیروی انسانی طراز تمدن نوین اسلامی، تحول در علوم انسانی و تعالی الگوی مدیریت، اصلاح سبک زندگی و افزایش تعاملات میان فرهنگی از مهم ترین الزامات تحقق تمدن نوین اسلامی است که عدم توجه به آن ها از چالش های اساسی صیرورت تمدنی انقلاب اسلامی خواهد بود. تحولات فکری، پیشرفت های علمی، تعاملات میان فرهنگی، شکاف های اجتماعی، فتنه های سیاسی و جنگ های بین المللی از ساز و کارهای حیطه انتقال تمدنی محسوب می شوند که عدم مدیریت آن ها، حرکت انقلاب اسلامی را با چالش های جدی مواجه خواهد ساخت. فقدان معنا و عینیت نیز از مهم ترین چالش های هر تمدن محسوب می شود. راه عینیت یافتن تمدن از مسیر بسط تاریخی جغرافیایی معانی متناسب با خود می گذرد که این امر نیز جز با وجود یک حکومت یا قدرت دارای نفوذ و با فهم، ارائه، مشروعیت بخشی و بازنمایی معانی متناسب با هویت اسلام تمدنی امکان پذیر نخواهد بود.
انقلاب اسلامی و تمدن نوین بر پایه اتحاد و ائتلاف ملل اسلامی (خوانشی تعمیقی و تحلیل محور به اصل 11 قانون اساسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ائتلاف سازی و اتحاد ملل اسلامی یکی از مسائل بنیادی در تمدن سازی است. با عنایت با اینکه؛ پیش شرط تاسیس تمدن نوین اسلامی وحدت مسلمین و ائتلاف سازی میان ملت های مسلمان می باشد؛ این مسئله به عنوان محور اصلی پژوهش انتخاب شده است. مولفه های ائتلاف ساز و دستاوردهای انقلاب اسلامی در امتداد تمدن سازی مورد واشکافی قرار گرفته و سوال اصلی مقاله چنین مطرح شده که؛ مولفه های ائتلاف سازی و دستاوردهای انقلاب اسلامی در تمدن نوین اسلامی چیست و مصادیق آن کدامند؟ مفروضه پژوهش این است که نظام برآمده از انقلاب اسلامی با تکیه بر اصل یازدهم قانون اساسی (ائتلاف سازی مسلمین) در عرصه نظریه پردازی، دستاوردها و نتایج آن موفق عمل کرده است. هدف پژوهش حاضر تبیین نقش انقلاب اسلامی در تمدن سازی بوده و با بهره گیری از چارچوب مفهومی تمدن اسلامی و ائتلاف سازی به آن پرداخته است. وحدت مسلمین از منظر بنیانگذار انقلاب اسلامی دارای اهمیت و اولویت بوده، و با رحلت امام خمینی (ره) رهبر انقلاب تمدن سازی را مرحله بندی کرده و تئوری پردازی نمودند. تمدن سازی علاوه بر ریشه دینی و قرآنی در نقشه راه انقلاب اسلامی افق مشخصی دارد. این مهم به حکم آیه کریمه ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون همه مسلمانان یک امت اند و جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پی گیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.
Political Thought of Fardidian Circle
حوزه های تخصصی:
مفهوم نشانه های ضعیف در آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
39 - 61
حوزه های تخصصی:
پیش گیری از غافل گیری یکی از کارکردهای اساسی و حیاتی آینده پژوهی تلقی می شود و تمرکز بر شناسایی و تحلیل نشانه های ضعیف می تواند این هدف مهم را به طور مؤثرتری محقق نماید. این در حالی است که با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی داخلی ازجمله اس. آی. دی، ایرانداک و پایگاه خارجی ساینس دایرکت و بررسی نتایج جستجو با واژه ی نشانه های ضعیف و عبارات هم راستا به وضوح پیداست که در پروژه ها و فعالیت های اجرا شده ی پژوهشی و دانشگاهی آینده پژوهی، توجّه چندانی به این مفهوم حیاتی نشده و ابعاد مفهومی و ساختاری، اهمیت، جایگاه و کارکردهای آن توسط پژوهشگران ایرانی و حتی آینده پژوهان بصورت جدی مورد مطالعه قرار نگرفته است. لذا این مقاله ضمن بررسی گستره ی مفهومی عبارت نشانه های ضعیف به تبیین وجوه مفهومی و کارکردی، اهمیّت و جایگاه نشانه های ضعیف می پردازد. این پژوهش مبتنی بر روش پژوهش اسنادی و با استناد به پژوهش ها و مطالعات اجرا شده در زمینه ی نشانه های ضعیف، به بررسی مفهوم نشانه های ضعیف در حوزه ی آینده پژوهی می پردازد و با استفاده از روش تحلیل علم سنجی جایگاه نشانه های ضعیف را در پروژه ها و فعالیّت های پژوهشی این حوزه ی تحقیقاتی جدید تبیین می کند. همچنین در این مقاله گریزی هم به اشکالات رایج در پژوهش های آینده پژوهی از حیث فرآیندی و روش شناسی زده می شود. این پژوهش به طور موجز به برخی نکات فنی در چگونگی پیش برد یک فعالیت آینده پژوهی با تمرکز بر رویکرد فرآیندی و بکارگیری مفهوم نشانه های ضعیف می پردازد.
سناریوهای محتمل توافق هسته ای ایران پس از انتخابات 2020 آمریکا؛ روش سناریونویسی لمپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
119 - 142
حوزه های تخصصی:
اهمیت نقش آفرینی آمریکا در پرونده هسته ای ایران از ابتدا، باعث شد که طرف اصلی در برابر ایران، دولت ایالات متحده باشد. پس از خروج آمریکا از برجام، طرف های دیگر نیز تعهدات شان را به طور کامل انجام ندادند. بنابراین آینده توافق هسته ای ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر 2020 بستگی دارد. با توجه به تفاوت مواضع ترامپ و بایدن، ارزیابی آینده توافق هسته ای ایران ضروری است. هر بازیگری نسبت به این توافق می تواند سه نوع کنش شامل پایبندی کامل، کاهش تعهدات یا خروج از توافق را برگزیند. در این مقاله از روش آینده پژوهی لمپ، منتسب به دکتر لاکوود استفاده شد. این روش احتمال آینده های جایگزین و چگونگی رصد آن ها در هر سناریوی احتمالی را مورد ارزیابی قرار می دهد. استفاده از نظرات جمعی از نخبگان دارای دانش یا تجربه در حوزه سیاست خارجی نشان داد که فرضیه محتمل در صورت پیروزی ترامپ، تداوم وضعیت کنونی است. در صورت پیروزی بایدن نیز فرض محتمل تر، بازگشت محدود و موقت آمریکا به توافق هسته ای برای وادارسازی ایران آغاز مذاکرات منطقه ای است.
The Impossible Bargain: Iranian-American Relations in the Extended Framework of Putnam’s Two-Level Game Theory(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Both in the U.S. and in Iran, foreign policy making is the result of a complex negotiation process between the different bodies of the government. In both countries, anti-Iranian and anti-American sentiments became the hallmark of the conservative elites’ thinking, which has been effectively blocking a political détente between the parties. The argument of this analysis departs from the dogmatism of the elites and states that the failure of the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) agreement was not only the result of the tight constraint of domestic actors on each country’s win-sets, but also due to the fact that both countries denied the addition of Level 3 to Putnam’s Two-Level Game Theory, that is, negotiation with the alliance blocs of the respective parties. Both negotiators failed to recognize the importance of the regional players and their threat perceptions that had not been limited to Iran’s nuclear capability, but at the same time involved Iran’s military ambitions. The analysis argues that widening the scope of the nuclear negotiations to three levels would prove the unfeasibility of a nuclear agreement concluded in the current geopolitical context. Only the deconstruction of the Western double standard – that American military presence in the Persian Gulf is normal while Iranian military presence is unacceptable aggressiveness – could lead to the possibility of a strong and widely accepted deal on the Iranian nuclear activities. The author of the analysis thus suggests the necessity of limiting the military expansion of both the U.S. and Iran as a precondition for a successful three-level negotiation process.
جریان شناسی تطبیقی روشنفکری دینی در تاریخ معاصر ایران
حوزه های تخصصی:
وقوع انقلاب مشروطه، زمینه ساز ورود روشنفکری به ایران بوده است که به تبع آن و هم چنین به سبب بافت دینی جامعه ایرانی، با پدیده ای به نام روشنفکری دینی در سالهای اخیر روبه رو هستیم. این مقاله با در نظر گرفتن روش جریان شناسی تطبیقی به این سؤال پاسخ داده است که: "صورتبندی ویژگیهای اساسی جریانات روشنفکری دینی در ایران معاصر، چه نقاط افتراق و اشتراکی را به وجود آورده است؟ چهار جریان با عنوان "رویکرد علمی به دین"، "رویکرد التقاطی در دین"، "رویکرد جامعه شناختی نسبت به دین" و "رویکرد معرفت شناختی به دین"، جریانات روشنفکری دینی در ایران معاصر هستند. نقاط اشتراک این جریانها، شامل دو جنبه ایجابی احیای نقش دین در جامعه، استفاده از بهره های روشنفکری غربی و دو جنبه سلبی نقد دین شناسی رایج و نقد روشنفکران گذشته است. هم چنین، این جریانها به لحاظ روشی و نظام اولویت گذاری از یکدیگر متمایز است. منظور از اولویت گذاری، برتری و انتخاب دین یا علم (تجدد) در مواقع لازم است. در حوزه روش نیز این رویکردها به ترتیب با روشی پوزیتیویستی، التقاطی (میان اسلام و مارکسیسم)، جامعه شناختی و معرفت شناختی به نسبت دین و تجدد می پردازد.
مسئولیت حقوقی- بین المللی دولتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در وقوع جنگ ایران و عراق
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی مسئولیت حقوقی بین المللی دولتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در جنگ ایران و عراق است. در این نوشته تلاش می شود تا ابعاد حقوقی و بین المللی دولتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در خلال جنگ تحمیلی با تأکید بر منصوصات بین المللی تحلیل و تبیین شود. یافته های این پژوهش، که با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اسنادی به دست آمده، نشان می دهد جنگ علیه حقوق انسانها، نقض تعهد حقوق بشر توسط دولتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در جنگ ایران و عراق از ابعاد حقوقی و بین المللی به بهانه های گوناگون سیاسی و غیر سیاسی بوده است. باتوجه به اینکه در شکل گیری جنگ تحمیلی در سطح تحلیل بین الملل، که ناقض حقوق بشر است، این اقدامات جنایت جنگی محسوب، و موجب مسئولیت کیفری و مسئولیت بین المللی دولت بر اساس حقوق بین الملل می شود و رافع مسئولیت نیست و این رفتار، غیرانسانی و مغایر رفتار بشردوستانه و حقوق بین الملل و اسناد بین المللی است.
پروژه سدسازی ترکیه؛ تهدیدات امنیتی برای غرب آسیا و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
103 - 129
حوزه های تخصصی:
ترکیه با آگاهی نسبت به تحولات آتی منابع آب و درگیری های سیاسی احتمالی بر سر آن، از سال 1970 اقدام به اجرای پروژه عظیم سدسازی کرده است که بر اساس برآوردها، پنجمین طرح بزرگ سدسازی جهان به شمار می آید. اجرای این پروژه تأثیراتی سوء بر اکوسیستم کشورهای همسایه ترکیه از جمله جمهوری اسلامی ایران، عراق و سوریه دارد و بدون درنظر گرفتن حقوق آبی دیگر کشورها و کنوانسیون های بین المللی انجام شده است. به همین دلیل مقاله حاضر، در پی پاسخ گویی به این پرسش است که «پروژه سدسازی ترکیه موسوم به «گاپ» می تواند چه تهدیداتی برای منطقه و جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؟». فرضیه مقاله متأثر از چهارچوب نظری مکتب «کپنهاک» حاکی از آن است که تداوم این وضعیت، جمهوری اسلامی ایران و منطقه غرب آسیا را با تهدیدات زیست محیطی مواجه خواهد کرد که بر اساس تعاریف جدید امنیت و تهدید، به معضلات سیاسی و امنیتی ختم خواهد شد. در پژوهش حاضر با بررسی ابعاد پروژه گاپ و پیامدهای آن بر کشورهای ایران، عراق و سوریه، پیشنهاد شده است با استناد به کنوانسیون های بین المللی در زمینه آبراهه های بین المللی و همچنین با هماهنگ کردن اقدامات حقوقی و سیاسی منطقه ای علیه این پروژه، این وضعیت بحرانی مدیریت شود. روش این پژوهش، توصیفی _ تبیینی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای است.
ظهور قدرت های متوسط نوظهور در خاورمیانه جدید: امارات متحده عربی و قطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
309 - 336
حوزه های تخصصی:
نظم منطقه ای پس از ناآرامی های عربی که از آن با عنوان خاورمیانه جدید یاد می شود شاهد نقش آفرینی بازیگران متوسط نوظهور همچون قطر و امارات متحده عربی است. از منظر مولفه های قدرت این دولت ها بر خلاف بازیگران متوسط بین المللی پیشین در منطقه نظیر ایران، مصر، عربستان، عراق و سوریه فاقد استانداردهای لازم برای تبدیل شدن به بازیگران منطقه ای هستند. حال سوال این است چرا این بازیگران دامنه فعالیت خود را از زیر نظام منطقه ای خلیج فارس به نظم منطقه ای خاورمیانه در معنای موسع آن گسترش داده اند. در این ارتباط، به نظر می رسد عدم تسری ناآرامی های عربی در اوائل دهه 2010 به امارات و قطر این فرصت را برای آنها فراهم ساخت تا در پرتو تضعیف سایر رقبای درگیر این ناآرامی ها چون مصر یا سوریه به بازیگران منطقه ای تبدیل شوند. با این حال، بررسی سیر تحولی سیاست خارجی کشورهای مذکور از پیش از بروز ناآرامی های عربی گویای آن است که آنها در صدد تغییر جایگاه خود در نردبان روابط بین الملل منطقه بودند.. مقاله حاضر قصد دارد با اشاره به روند جابجایی قدرت در بین بازیگران منطقه ای طی دوره پسا ناآرامی عربی به طور عام و تمرکز بر الگوی های نوین حاکم بر سیاست خارجی دو قدرت متوسط نوظهور مورد اشاره به طور خاص، به پرسش فوق پاسخ دهد. این مهم در پرتو چارچوب مفهومی قدرت های متوسط منطقه ای در عرصه روابط بین الملل انجام خواهد شد.
تجزیه و تحلیل نقش اروپا در بازی بزرگ ایندو _ پاسیفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
367 - 400
حوزه های تخصصی:
امروزه مرکز ثقل سیاست و امنیت بین الملل از حوزه اقیانوس اطلس به حوزه اقیانوس هند و آرام انتقال پیدا کرده است. اصطلاح ایندو _ پاسیفیک واژه ای است که در توصیف این تحول به کار می رود. هر یک از قدرت های مهم بین المللی درصدد نقش آفرینی در این حوزه اند. مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که «اروپا در بازی بزرگ ایندو _ پاسیفیک چه نقشی ایفا می کند؟» فرضیه مقاله که به روش توصیفی _ تحلیلی بررسی شده آن است که هم اینک اتحادیه اروپا در دو سطح «واحد های ملی» و «اتحادیه ای» نفوذ مؤثری در حوزه اقیانوس هند و اقیانوس آرام پیدا کرده است، اما برای ایفای نقش مؤثرتر می تواند به نهادسازی در این حوزه مبادرت ورزد. علاقه کشورهای منطقه به نگرش هنجاری اتحادیه اروپا و نگرانی این کشورها از پیامدهای منفی رقابت چین و آمریکا در منطقه، فرصت مناسبی را برای نقش آفرینی اروپا در حوزه ایندو_پاسیفیک فراهم کرده است. به علاوه تلاش آمریکا برای ایجاد نظم منطقه ای که در شکل استراتژی ایندو_پاسیفیک نمود یافته و تلاش چین برای ایجاد نظم منطقه ای که در شکل ابتکار «کمربند _ جاده» تجلی یافته، همدیگر را خنثی می کنند و این نیز به اروپا امکان می دهد تا با اتخاذ استراتژی «میان نهادگرایی» به نظم منطقه ای حوزه اقیانوس هند و آرام سامان بخشد. چنین نتیجه ای در چهارچوب تئوری «توازن نقش»، عملاً نقش اروپا را در کنار آمریکا و چین در روند تحولات نظم منطقه ای و جهانی تقویت می کند.
مدل های سنجش قدرت ملی؛ ارزیابی خطر جنگ قدرت های بزرگ در نقاط بحرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
5 - 44
حوزه های تخصصی:
علی رغم پیشرفت های گسترده در حوزه نظریه پردازی و تبیین علل وقوع جنگ در طول نیمه دوم قرن بیستم، فهم ما از ریشه های بروز مناقشات و کشمکش های بین المللی همچنان در یک سطح مقدماتی باقی مانده است. در این میان نظریه «سیکل قدرت» در تلاش برای ارائه یک تبیین علّی شفاف و روشمند، در مقایسه با سایر رویکردهای مرتبط امیدواری هایی را در این زمینه پدید آورده است. این نظریه تصمیم گیری در مورد جنگ را در متن صعود و افول قدرت نسبی دولت ها قرار داده و تأثیر تغییرات غیرخطی بلندمدت یا نقاط بحرانی در قدرت نسبی یک دولت را بر گرایش آن به سوی جنگ های گسترده مورد سنجش قرار می دهد. بدین منظور پرسشی که مطرح می شود این است که «آیا بین وقوع این نقاط بحرانی در سیکل قدرت و وقوع جنگ میان قدرت های بزرگ ارتباط معناداری وجود دارد؟» به عنوان پاسخی موقت فرضیه پژوهش این است که احتمال وقوع جنگ گسترده در طول دوره های بحرانی به دلیل شوک ناگهانی ناشی از دگرگونی در موازنه قدرت و نقش و حاکمیت فضای عدم اطمینان، سوءبرداشت و محاسبه اشتباه میان تصمیم گیرندگان، نسبت به سایر مواقع بیشتر است. به منظور آزمون گزاره فوق، قابلیت های نسبی قدرت های بزرگ با استفاده از داده های به روز شده «پروژه همبستگی های جنگ» (COW)در طول دوره زمانی 1816-2012 و در قالب ارائه مدل جدیدی از سنجش قدرت ملی ارزیابی و زمان بندی نقاط بحرانی در چرخه قدرت هر کشور با وقوع جنگ بین قدرت های بزرگ مقایسه می شود. یافته ها از این فرض نظریه حمایت می کنند که احتمال وقوع جنگ گسترده در طول دوره های بحرانی نسبت به دوره های عادی بیشتر است.
تبیین اقتصاد نهادگرای جدید از آثار درآمدهای نفتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های ساختاری اقتصاد ایران و بسیاری از کشورهای خاورمیانه اتکا به درآمدهای نفتی است. وابستگی به درآمدهای نفتی آثار اقتصادی و اجتماعی فراوانی دارد. مدیریت این پی آمدها و جلوگیری از آثار مخرب آن در اقتصاد مستلزم تبیین درست سازوکار اثرگذاری این متغیر مهم است. در پژوهش حاضر، تلاش می شود تا الگویی برای تبیین سازوکار اثرگذاری درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران ارائه شود. درآمدهای نفتی دارای دو دسته پی آمدهای منفی و مثبت است. این مقاله بر تأثیرات اقتصادی منفی درآمدهای نفتی متمرکز می شود. الگوی مفهومی این تحقیق به کمک چهارچوب نظری اقتصاد نهادی استخراج می شود. تجزیه وتحلیل اطلاعات با کمک روش توصیفی تحلیلی است. مباحث نظری کلی و عمومی است، اما مطالعه موردی آن اقتصاد ایران است. نتایج نشان داد مهم ترین آثار منفی درآمدهای نفتی ایران عبارت اند از: 1. منفی شدن تراز پرداخت های خارجی (بدون نفت): در اقتصاد ایران هر یک میلیارد دلار افزایش درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز به صورت مستقیم 840 میلیون دلار واردات را افزایش می دهد؛ 2. رکود بخش تولید: هر یک واحد افزایش سهم بخش نفت در اقتصاد رشد اقتصادی بدون نفت را به میزان 41/0 واحد کاهش می دهد؛ 3. کاهش بهره وری: تمامی شاخص های بهره وری با درآمدهای نفتی رابطه معکوس دارد و هر یک درصد افزایش درآمدهای نفتی، بهره وری کل عوامل تولید را 24/0 درصد کاهش می دهد. مهم ترین مجراهای اثرگذاری درآمدهای نفتی در متغیرهای اقتصادی ایران عبارت اند از: فراهم آوردن امکان واردات و مصرف گسترده بدون وابستگی به درآمدهای ناشی از تولید، تخریب محیط کسب وکار از طریق عدم شفافیت در تصمیم سازی و انتخاب ها، و کاهش توان رقابت تولید داخلی.
طراحی مدل استقرار بازاریابی استراتژیک در جهت ارتقای ظرفیت های بالقوه صنعت گردشگری با تمرکز بر اقتصاد مقاومتی (مورد مطالعه صنعت هتلداری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۷
177 - 208
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق این است که در چارچوب سیاست های اعلامی اقتصاد مقاومتی از منظر مقام معظم رهبری مبنی بر فعال سازی ظرفیت های درونی ،مدلی برای استقرار بازاریابی استراتژیک در هتل های 5 ستاره ایران بکار گرفته شود تا در مواجهه با شرایط ویژه اقتصادی ناشی از تحریم ها، ظرفیت بالقوه هتل ها را افزایش داده ودر نهایت موجبات توسعه صنعت گردشگری را فراهم سازد. بدین منظور با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی، مدل اولیه تحقیق طراحی گردید. سپس با ارسال پرسشنامه و روش دلفی مدل نهایی استخراج شده است. جامعه آماری مربوط به طراحی مدل مفهومی، خبرگان علمی و سازمانی هستند و جامعه آماری مربوط به هتل های مورد مطالعه، مدیران و مشتریان هتل های 5 ستاره ایران می باشد. نتایج نشان می دهد که تمرکز هتل بر مولفه های اقتصاد مقاومتی که در این پژوهش بهره وری نیروی انسانی، رهبری، مناسب سازی فرهنگ، مناسب سازی ساختار و مشتری مداری می باشد موجب استقرار صحیح ابزار های بازاریابی استراتژیک که در اینجا محصول، قیمت، توزیع، مردم و فرآیند تعیین شده اند، گردیده و در نهایت افزایش ظرفیت های هتل ها را به همراه خواهد داشت.
تبیین وارزیابی موقعیت راهبرد ی مناطق مرزی جمهوری اسلامی ایران وعراق (مطالعه موردی:شهرستان های مرزی استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸۸
124 - 158
حوزه های تخصصی:
بافروپاشی رژیم بعث عراق،ژئوپلتیک وساختار قدرت سیاسی آن کشوردگرگون وباجابجایی متغیرهای تاثیرگذارنقطه ی عطف وفصل نوینی درروابط بین دوکشور ایران وعراق دراستان های جدارمرز به وی ژه استان ایلام شکل گرفت؛ که این امرضرورت بازتعریف مرزو اتخاذ راهبردهای متناسب با تحولات مزبوررا اجتناب ناپذیر ساخته و تحقیق حاضر بر آن است که باتحلیل مؤلفه های ماتریسSWOT (نقاط قوت وضعف،فرصت هاوتهدیدها )،به این پرسش پاسخ دهد که از بین راهبردهای چهارگانه(تهاجمی ،تدافعی،محافظه کارانه ورقابتی)، شهرستان های مرزی استان ایلام درکدام موقعیت راهبردی قراردارند؟ این پژوهش درروش،گردآوری وتحلیل داده هامبتنی برترکیب دورهیافت کیفی وکمی است که با کاربست مدل SWOT وروش توصیفی – پیمایشی انجام گرفته و هدف اصلی آن تبیین وارزیابی موقعیت راهبردی شهرستان های مرزی استان ایلام می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهدکه موقعیت راهبردی مناطق مرزی استان درناحیه تهاجمی) SO ( قرارداردواز 24 راهبرد قابل اجرا،راهبردهای رسوخ بیش ازپیش دربازارمصرف عراق،توسعه صادرات،افزایش سرمایه گذاری وتولیددربخش های کشاورزی،دامپروری،نفت وگاز(درمیادین مشترک)وهم چنین بهره برداری حداکثری ازهمبستگی وهمگرایی فرهنگی ومذهبی اهالی دوسوی مرزبرای توسعه وگسترش روابط درعرصه های مختلف دراولویت نخست قرار دارند.
تحلیلی بر نقش و جایگاه بسیج در هندسه نهادی فقرزدایی حکومت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸۸
190 - 231
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی: یکی ازنهادهای مؤثر در جمهوری اسلامی ایران که دربستر ایدئولوژی اسلام ناب شکل گرفته است و درکلام و در عمل نقش بسیار مهمی در فقرزدایی دارد، بسیج است. هدف از مقاله حاضر تبیین هندسه نهادی فقرزدایی در حکومت اسلامی و تعیین جایگاه و نقش بسیج به عنوان یک نهاد مؤثر در این امر است و به این سوال پاسخ می دهد که آیا نقش بسیج در فقرزدایی صرفاً یک نقش مستقیم و واسط میان ثروتمندان و فقرا است؟ روش پژوهش: از آنجا که ساخت هندسه نهادی فقرزدایی درحکومت اسلامی مستلزم بحث و تحقیق در احادیث شیعه است، روش تحلیل محتوا یا تحلیل مضمون احادیث، مورد استفاده قرار گرفته است. براساس این روش، یک چارچوب کلی از هندسه نهادی فقرزدایی از اسلام و حکومت اسلامی ترسیم شده و در ادامه نقطه اتصال آن با اهداف و ماموریت های بسیج تبیین خواهد شد. یافته ها: درحکومت اسلامی ساختار نهادی 9 لایه ای رفع فقر وجود دارد که بر زیرساخت اجتماعی و جنبه های مردمی فقرزدایی در لایه های آغازین و جنبه های حاکمیتی در لایه پایانی تکیه دارد. نقش بسیج از این حیث می تواند مهم تر و عملیاتی تر از دیگر لایه ها دیده شود که در خصوص 6 لایه اول در مقام تقویت اثر بخشی، ظاهر می شود و ضمن تاثیرگذاری بر خودکفایی اقتصادی خانوار، روحیه نوع دوستی را در سایر لایه های نهادی تقویت می کند و در لایه هفتم و هشتم به صورت مستقیم در فقرزدایی اثرگذاری می کند و در کنار این نقش ها، نسبت به لایه نهم یعنی حاکمیت، نقش مطالبه گری و همکاری را ایفا می کند.
غافل گیری راهبردی و حکمرانی امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۰)
147 - 174
حوزه های تخصصی:
غافل گیری راهبردی زمانی رخ می دهد که نظام امنیت ملی قادر به پیشگیری کامل از بحران یا مدیریت پیشینی شرایط برای کاهش آسیب های ناشی از بحران نباشد. حکمرانی امنیت ملی نیز به معنای کنشگری نهادهای خاصی از ساختار سیاسی کشور است که ماموریت مشخصی در قانون در حوزه امنیت ملی دارند. بر این اساس، پرسش اساسی این است که غافل گیری راهبردی چه تأثیری بر حکمرانی امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران دارد؟ نتایج این مقاله نشان می دهد که وقوع غافل گیری، فرایند تصمیم گیری امنیت ملی را دچار تأخیر زمانی می کند و هزینه تأمین امنیت را افزایش می دهد. ضمن اینکه افزایش سوگیری شناختی، ابهام در نقش بازیگران تهدیدساز، مشغول نگه داشتن مقام های امنیت ملی، کاهش پایداری و نفوذ حاکمیت ملی، تردید در اولویت های امنیتی، افزایش سیگنال های کم اهمیت و افزایش بی اعتمادی عمومی نسبت به نظام امنیت ملی از دیگر موارد تأثیر غافل گیری در حکمرانی امنیت ملی هستند. در این مقاله، راه هایی برای کاهش غافل گیری پیشنهاد شده است.
سیاست خارجی بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۰)
225 - 252
حوزه های تخصصی:
جو بایدن، قبل و بعد از انتخابات، یکی از اولویت های سیاست خارجی خود را تدوین و تعقیب سیاست نوین آمریکا در قبال ایران اعلام کرده است. در کانون «سیاست ایران» بایدن نیز بازگشت به برجام قرار دارد. با این حال، در مورد چیستی و چگونگی این سیاست و بازگشت آمریکا به برجام ابهاماتی وجود دارد. از این رو، در این مقاله تلاش می شود به این پرسش پاسخ داده شود که سیاست خارجی بایدن نسبت به ایران چه ماهیت، مؤلفه ها و مختصاتی دارد و چگونه خواهد بود؟ با روش مطالعه اسنادی و تحلیل گفتارها، مکتوبات و مواضع اعلامی بایدن و تیم سیاست خارجی او، استدلال می شود که گفتمان سیاست خارجی بایدن «بین الملل گرایی لیبرال» است. سیاست هسته ای بایدن نیز بر پایه پیوند موضوعی و مرحله ای مبنی بر بازگشت به برجام در گام نخست، تقویت و توسعه مفاد و طولانی ترکردن زمان آن در گام دوم و تسری آن به برنامه موشکی و نفوذ منطقه ای ایران در گام سوم است.