دولت پژوهی ایران معاصر (دولت پژوهی انقلاب اسلامی سابق)
مطالعات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس سال ششم تابستان 1399 شماره 2
مقالات
حوزه های تخصصی:
وقوع انقلاب مشروطه، زمینه ساز ورود روشنفکری به ایران بوده است که به تبع آن و هم چنین به سبب بافت دینی جامعه ایرانی، با پدیده ای به نام روشنفکری دینی در سالهای اخیر روبه رو هستیم. این مقاله با در نظر گرفتن روش جریان شناسی تطبیقی به این سؤال پاسخ داده است که: "صورتبندی ویژگیهای اساسی جریانات روشنفکری دینی در ایران معاصر، چه نقاط افتراق و اشتراکی را به وجود آورده است؟ چهار جریان با عنوان "رویکرد علمی به دین"، "رویکرد التقاطی در دین"، "رویکرد جامعه شناختی نسبت به دین" و "رویکرد معرفت شناختی به دین"، جریانات روشنفکری دینی در ایران معاصر هستند. نقاط اشتراک این جریانها، شامل دو جنبه ایجابی احیای نقش دین در جامعه، استفاده از بهره های روشنفکری غربی و دو جنبه سلبی نقد دین شناسی رایج و نقد روشنفکران گذشته است. هم چنین، این جریانها به لحاظ روشی و نظام اولویت گذاری از یکدیگر متمایز است. منظور از اولویت گذاری، برتری و انتخاب دین یا علم (تجدد) در مواقع لازم است. در حوزه روش نیز این رویکردها به ترتیب با روشی پوزیتیویستی، التقاطی (میان اسلام و مارکسیسم)، جامعه شناختی و معرفت شناختی به نسبت دین و تجدد می پردازد.
بازتاب انقلاب اسلامی در شعر نصرالله مردانی
حوزه های تخصصی:
نصرالله مردانی «ناصر» (1326 1382ه. ش) یکی از بزرگترین شاعران انقلاب اسلامی ایران به شمار می آید که نفوذ و تأثیرگذاری اندیشه اسلامی وگفتمان تشیع در شعر اوآن قدر گسترده و فراگیر است که حتی جزئی ترین رفتارها در انطباق با آن معنا و مفهوم می یابد. با پیروزی انقلاب اسلامی، شعر آیینی، در جریان فکری جدیدی قرار گرفت که پیش از آن سابقه نداشت و پرداختن به مفاهیمی همچون شهادت، مبارزه با طاغوت، ظلم ستیزی، همدردی با مستضعفان جهان و مضمونهایی از اینگونه، در شعر نصرالله مردانی در سرلوحه اشعار او قرار گرفت. اشعار انقلابی او کاملاً پویا و فعال، و شاعر نیز به دنبال موعود، در حرکت است. در شعر او، دیگر خبری از ایستایی و جامدبودن اشعار دوره قبل از انقلاب نیست. همزمان با تجدید حیات اسلام بعد از انقلاب اسلامی، درکی نوین از مفاهیم دینی در پرتو قیام مذهبی، به شکلی تازه و تجدید حیات یافته، با درونمایه دینی در اشعار او ظهور می کند که «ادبیات انقلاب اسلامی» نمونه برجسته آن به شمار می رود. هدف اصلی مقاله تبیین چگونگی تأثیرگذاری و انعکاس پدیده انقلاب اسلامی در اشعار نصرالله مردانی از شاعران ارزشی دهه 60 است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای است. مطابق یافته های پژوهش، نتایج و دستاوردهای دوران انقلاب اسلامی ایران از نظر اتکا بر دین و شریعت و صیانت از تمامیت ارضی کشور و همچنین نظام و ارزشهای مذهبی و ملی در اشعار مردانی انعکاس یافته است.
مقایسه تطبیقی مبانی توسعه (اقتصادی) در دولت یازدهم و نسبت آن با الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
حوزه های تخصصی:
توسعه در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفته ترشدن، قدرتمندترشدن و حتی بزرگترشدن است. به طور کلی توسعه جریانی است که در خود تجدید سازمان و سمت گیری متفاوت کل نظام اقتصادی اجتماعی را به همراه دارد. توسعه علاوه بر اینکه بهبود میزان تولید و درآمد را دربردارد، شامل دگرگونیهای اساسی در ساختهای نهادی، اجتماعی اداری و همچنین ایستارها و دیدگاه های عمومی مردم است. مفهوم توسعه تاریخ تحولات متفاوتی را در جوامع گوناگون داشته است؛ اما عمده نظریات کاربردی توسعه محصول پس از جنگ جهانی دوم است و بسیاری از تجویزها در این دوره به عنوان رویکرد توسعه در کشورهای مختلف به عنوان مسیر و برنامه توسعه برگزیده شد. ایران معاصر هم از تحولات نظری و کاربردی مفاهیم توسعه به دور نبوده است و در دوره های مختلف تاریخی، همچون دوره پیش از انقلاب و پس از آن کم و بیش از تحولات جهانی مفهوم توسعه تأثیر پذیرفته است. پس از انقلاب نیز دولتهای مختلف هر کدام بنا به مشی سیاسی خود، رویکردهای متفاوتی را در حوزه توسعه دنبال کردند. در کنار الگوهای توسعه غیر بومی، درطول دهه اخیر، الگوهای توسعه بومی (الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی) به عنوان جایگزین توسعه نیز شکل گرفته اند که در صورت تئوریزه شدن و انسجام نظری می تواند راهگشای بسیاری از مسائل در این حوزه باشد. هدف اصلی پژوهش این است که ابتدا ضمن بررسی مبانی نظری دولت یازدهم و سیاستهای آن در موضوعات مختلف، ارتباط و نسبت این سیاستها و مبانی را با الگوهای توسعه بومی در چارچوب شاخصهای مختلف ارزیابی کنیم. روش پژوهش پیش رو، نیز توصیفی تحلیلی در چارچوب الگوی مداخله اسنادی و کتابخانه ای است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که گفتمان توسعه در دولت یازدهم در طیفی از عدم نسبت تا نسبت نزدیک و نسبی در ارتباط با الگوی اسلامی ایرانی قرار دارد.
تبیین تحولات اسلام انقلابی در ایران با بهره گیری از موعودگرایی مهدوی
حوزه های تخصصی:
در واپسین سالهای قرن بیستم امواج ایجاد شده از پیروزی سریع انقلاب اسلامی در ایران از مرزهای ایران گذشت و الهامبخش موج جدید اسلام انقلابی در منطقه گردید. موعودگرایی و فرهنگ انتظار از عناصر مقوم جنبش و مؤثر بر تداوم آن بود. دکترین مهدویت تأثیری بی بدیل بر صورت بندی این تغییر بزرگ اجتماعی در ایران داشت که زوایای مغفول آن کمتر واکاوی محققانه گردیده است. این پژوهش تلاشی است در راستای کاربست دکترین مهدویت در تبیین اسلام انقلابی در ایران. پژوهشگر تبیین می کند که در تحول تاریخی منجر به انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، مهدویت در وجهه و قالب مکتب ظاهر شد و فرایند بسیج مردمی را تسریع کرد. آنچه در این پژوهش آمده تاریخ تفکر مهدویت و تأثیر آن بر تحولات اجتماعی در ایران معاصر است؛ لذا واقعه های تاریخی در راستای آزمون فرضیه تحقیق تبیین می شود. دکترین مهدویت چارچوبی نظری برای تبیین اسلام انقلابی در ایران معاصر است. شیوه گردآوری از طریق مطالعه اسناد و مدارک کتابخانه ای است. محقق با بهره گیری از روش تحقیق تبیین علُی و استقراء منطقی به تبیین روابط علُی در پژوهش می پردازد. جریان اندیشه اجتماعی تحت تأثیر مهدویت گاه شورش بر قدرت حاکم داشته، و گاهی در ایجاد نظم سیاسی جدید مشارکت، وگاهی نیز از قدرت و حاکمیت اعراض کرده است. آخرین بروز اجتماعی موعودگرایی مهدوی پدیده انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت انقلابی و مذهبی در ایران است. مقاله بر این تأکید می کند که موعودباوری عامل وحدت در جامعه ایران است و کلیدی نافذ و راهبردی برای تبیین تحولات مربوط به انقلاب اسلامی است.
دفاع مقدس در سینمای محمدعلی باشه آهنگر؛ مطالعه فیلمهای «فرزند خاک»، «ملکه»، «سرو زیر آب»
حوزه های تخصصی:
جنگ هشت ساله ایران و عراق علاوه بر پیامدهایی که برای کشور به دنبال داشت، موجبات شکل گیری ژانر جدیدی در سینمای ایران را فراهم آورد. در این میان محمدعلی باشه آهنگر علاوه بر تجربه مستقیمی که از جنگ داشته در نقش کارگردان نیز چندین فیلم در این ژانر تولید کرده است. درنتیجه فرض اصلی پژوهش این است که محمدعلی باشه آهنگر شیوه ای خاص برای بازنمایی جنگ در آثار خود دارد. مقاله می کوشد با تمرکز بر فیلمهای «فرزند خاک» (۱۳۸۶)، «ملکه» (۱۳۹۰)، «سرو زیر آب» (1396)، نگاه و شیوه معنادهی وی را به جنگ و ابعاد آن بررسی کند؛ به عبارتی سؤال اصلی مقاله این است که در آثار سینمایی محمدعلی باشه آهنگر، جنگ تحمیلی ایران و عراق چگونه بازنمایی می شود. در این راستا از روش نمونه گیری هدفمند و تحلیل نشانه شناختی تلفیقی استفاده شد؛ بدین صورت که در سطح داده های بصری از رویکرد تحلیل سازه «سِلبی و کادوری» (1380) و برای تحلیل متون گفتگو ها از الگوی تحلیل روایی بارت بهره گرفته شد. بررسیها نشان داد این کارگردان در آثار خود رویکردی منحصربه فرد دارد که می توان آثار وی را هم در رده سینمای جنگ قرار داد و هم منتقد جنگ؛ به عبارتی رویکرد وی به گونه ای است که از ایدئولوژی و مکتب جاری خاصی تأثیر نپذیرفته است؛ در جایی که باید زبانی منتقد داشته باشد دریغ نکرده و بارها نیز از مضمونهای اصلی ژانر سینمای جنگ مانند رشادتها و تکریم شهادت استفاده کرده است. این گونه نگاه و رویکرد واقعگرایانه به جنگ تحت تأثیر تجربیاتی است که کارگردان خود به طور شخصی در جنگ و مناطق جنگی به عنوان رزمنده داشته است. ازسوی دیگر تأکید بر جنبه های اجتماعی و پیامد انسانی جنگ باعث شده برخلاف بسیاری از آثار سینمای جنگ، کمتر بر عملیاتهای نظامی و صرفاً بر فضای جنگ تأکید کند.
اصول بنیادی فقه سیاسی در سیاست خارجی نظام اسلامی
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی خود دارای نظام ارزشی برگرفته از دستورها و مبانی اسلامی است و شاهد تغییرات رفتاری ارزشی در سیاست خارجی پس از انقلاب بوده ایم. این تغییرات ناشی از رهنمودهایی بود که امام خمینی(ره) در احکام و فرامین، پیامها و توصیه ها، مکتوبات، سخنرانیها و مصاحبه ها در مواضع و مواقع مختلف بیان کردند. به تعبیر دیگر سیاست خارجی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی براساس ارزشهای انقلاب تغییر ماهیت داد و بر مبنای اسلام استوار گردید. با پدیدآمدن انقلاب اسلامی ایران و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی، حرکت به سمت اجرای قوانین اسلامی آغاز، و فقه سیاسی در پی ریزی سیاست خارجی و روابط بین الملل تأثیرگذار، و از همان ابتدا مسیری به سمت استقلال ملی باز شد. امروزه فقه سیاسی شیعه با ورود عملی و محسوس فقیهان در امور اجتماعی سیاسی، با تجربه ای نو و جدید روبرو است. اقتضائات دوران جدید، پس از مشروطه و بویژه تشکیل نظام جمهوری اسلامی، این امر را از اهمیتی دوچندان برخوردار کرد و فقه سیاسی شیعی را محل تأملات و پرسشگریهای فراوان قرار داد. درواقع سؤال و هدف اصلی مقاله تبیین کاربردهای اصول بنیادی فقه سیاسی در سیاست خارجی نظام اسلامی با استفاده از روش تحلیلی، و بررسی متون مورد مطالعه فقهی است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که اصول فقهی که می تواند به عنوان مؤلفه های تأثیرگذاری نظام اسلامی مورد استفاده قرار گیرد شامل اصل تألیف قلوب، اصل مصلحت، اصل دعوت، اصل افزایش توان و قدرت، اصل وفای به عهد، اصل تقیه، اصل ولایت فقیه و اصل عدالت است.