مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
جنگ عراق
حوزههای تخصصی:
اینترنت اغلب عرصه های حیات بشری را تحت تاثیر قرار داده است . از جمله اینها ، عرصه تبلیغات ، ارتباط اقناعی و عملیات روانی است . در این عرصه ، دو تاثیر تحول ساز اینترنت عبارت است از تبدیل تبلیغات و عملیات روانی مقیاس انبوه ، به عملیات روانی هدایت شونده دقیق ، و عملیات روانی سلسله مراتبی و ساختارمند ، به عملیات روانی پلورال و ساختار شکن . مقاله حاضر در پی آن است تا بهره گیری از این گزاره های نظری ، عملیات روانی انجام شده در جنگ عراق را تجزیه و تحلیل کرده و میزان انطباق ، و صحت و سقم آنها را در پرتو شواهد و داده های این جنگ به محک تجربه بیازماید .
تحلیل جایگاه نفت در تهاجم آمریکا به عراق
مقاله حاضر با استناد به شواهد آشکار و پنهان نشان می دهد که در تهاجم آمریکا به عراق ، نفت از اهمیت کلیدی برخوردار است . در واقع و طبق تبلیغات گسترده جنگ آمریکا با عراق به منظور حذف صدام حسین از حاکمیت صورت گرفت ، اما مستندات مختلف و نیز ادامه اشغالگری آمریکا همگی دلالت بر اهمیت اهداف بیان نشده و پشت پرده ایالات متحده در عراق دارند . در میان این اهداف ، مساله نفت از ابتدا مورد توجه تحلیلگران اقتصاد سیاسی بین الملل قرار داشته است . این مقاله خاطر نشان می سازد که عراق پس از عربستان سعودی از جهت ذخایر کشف شده نفت دارای مقام دوم جهانی است و می تواند نقش کلیدی در استراتژی انرژی ایالات متحده برای حل مسئله وابستگی رو به تزاید آمریکا به نفت و نیز تحت فشار قرار دادن کشورهای وابسته به نفت مانند اعضای اوپک ، روسیه و سایرین داشته باشد . همچنین شواهد حاکی از آن است که آمریکا با تسلط بر نفت عراق خواهد توانست به استیلای دلار در اقتصاد جهانی نفت تداوم بخشد .
تاثیر هزینه های اشغال عراق بر تداوم استراتژی جدید آمریکا در خاورمیانه
پیامدهای اقتصادی و هزینه های عظیم اشغال عراق در کنار پیامدهای انسانی و سیاسی آن از جمله عوامل تعیین کننده و تاثیرگذار بر تصمیم گیری سران کاخ سفید خواهد بود که در پیگیری اهداف استراتژیک آن کشور در قالب استراتژی جدید آمریکا در منطقه خاورمیانه موثر است . برآورد هزینه های سنگین جنگی در برخورد با کشورهای سوریه و ایران و پیامدهای مالی و اقتصادی گسترده و گاهی غیر قابل جبران آن روند و اهداف استراتژی مزبور را با محدودیت ها و تنگناهای عملی روبرو می کند .
هانس جی. مورگنتا و جنگ عراق: رئالیسم در مقابل نومحافظه کاری
حوزههای تخصصی:
در خصوص جنگ عراق، بین دو نظریه رقیب در سیاست بین الملل، یعنی رئالیسم و نومحافظه کاری، نزاعی در گرفته است. از نگاه نومحافظه کاران، دموکراسی نیرومندترین ایدئولوژی سیاسی جهان است. بر این اساس، اگر ایالات متحده به ساختن جهانی متشکل از دموکراسیها بپردازد، صلح گسترش خواهد یافت. آنها بر اهمیت گسترش دموکراسی در خاورمیانه، از طریق نظامی، تاکید میکردند و اشغال عراق، اولین گام در این جهت بود. در مقابل، رئالیستها معتقدند که ما نه در دنیای مبتنی بر فرصت طلبی، بلکه در جهانی مبتنی بر توازن قوا زندگی می کنیم. به نظر آنها، قویترین ایدئولوژی سیاسی، ناسیونالیسم است نه دموکراسی. بنابراین، تجاوز و اشغال کشورها هزینه بسیار بالائی دارد و باعث رشد ناسیونالیسم و ایجاد ناآرامی می شود.
پویش فعالگرایی اسلامی ؛ نشانگانی برای گسترش دموکراسی و حقوق بشر
حوزههای تخصصی:
پویش فعالگرایی اسلامی»، عنوان گزارشی است که شورای علمی سیاستگذاری دولتی هلند تهیه و به دولت این کشور ارایه کرده است. گزارش، از زبان هلندی به انگلیسی ترجمه شده و توسط دانشگاه آمستردام انتشار یافته است. کتاب درصدد تبیین پدیده فعالگرایی اسلامی، اشکال و ابعاد آن و به ویژه چگونگی نگرش آن به دموکراسی و حقوق بشر از دهه 1970 به بعد است. به سخن دیگر، نویسندگان به دنبال پاسخگویی به این پرسش ها هستند: «فعالگرایی اسلامی در جهان اسلام از دهه 1970 چه سمت و سویی داشته و نسبت آن با دموکراسی و حقوق بشر چه مییباشد؟
جنگ آمریکا علیه عراق و ساختار معنایی نظام بینالملل(مقاله علمی وزارت علوم)
در شرایطی که انتظار میرفت جهان پس از جنگ سرد جهانی متکی بر نهادهای بینالمللی و رشد چندجانبهگرایی باشد، تهاجم ایالات متحده به عراق به شکلی کم و بیش یکجانبه و بدون اخذ مجوز از نهادهای بینالمللی ذیصلاح و مبتنی بر آموزه نوین جنگ پیشدستانه یا پیشگیرانه انجام گرفت. این اقدام در سطوح مختلف از جمله در سطح دولت ها و گروه های اجتماعی با واکنشهای منفی بسیار رو به رو شد. پرسشی که در این مقاله به آن پرداخته میشود، این است که چرا این اقدام ایالات متحده با مخالفت های گسترده رو به رو شد؟ فرضیه مورد بررسی نیز این است که مغایرت اقدام آمریکا با ساختار بیناذهنی حاکم بر جامعه بینالمللی، دلیل مخالفت ها بوده است. در این مقاله تلاش میشود با تأکید بر ابعاد هنجاری و معنایی نظم بینالمللی، این رویداد از این منظر و با اتکا بر آموزه های دو نظریه مکتب انگلیسی و سازهانگاری بررسی شود. پس از ارائه چارچوبی مفهومی بر اساس این دو نظریه، مقاله به بررسی اصول بنیادین تعریفکنندة ساختار معنایی نظام بینالملل میپردازد و سپس مغایرت اقدامات آمریکا با قواعد این ساختار نشان داده میشود.
حفره های رژیم منع توسل به زور «بررسی تبعات ماندگار تجاوز به عراق (2003) در حقوق بین الملل»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور اصلی این مقاله بررسی نقش و جایگاه منشور ملل متحد در ساختمان دعاوی حقوقی مطروحه توسط ایالات متحده امریکا و انگلیس در جریان تهاجم به عراق در سال 2003 میلادی و تبعات رفع وصف فعل متخلفانه از عمل تهاجمی آن ها بر اساس قواعد منع توسل به زور در منشور ملل متحد است. فرض علمی مقاله این است که علی رغم عدم وجاهت حقوقی دعاوی مطروحه دول فوق الذکر، موارد منع کاربرد نیروی قاهره مندرج در منشور ملل متحد، در عمل از قابلیت های تفسیری چندگانه برخوردار گشته است و مقاومت شورای امنیت در برابر پذیرش این تفاسیر، قدرت های را به سمتی سوق داده است تا ضمن متعهد نشان دادن خود به حفظ نظم جهانی مبتنی بر منشور، از قواعد مشروعیت زای حقوق بشری و اخلاقی برای موجه ساختن اقدامات نظامی خود بهره بگیرند. تداوم این گشاده دستی در کاربرد زور، حفره های موجود در رژیم بین المللی منع توسل به زور را تا بدان جا بسیط خواهد کرد که آمریت قاعده ضرورت الزام دولت ها به استنادهای درون منشوری تا حد بی سابقه ای از بین خواهد رفت.
مسئولیت حقوقی- بین المللی دولتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در وقوع جنگ ایران و عراق
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی مسئولیت حقوقی بین المللی دولتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در جنگ ایران و عراق است. در این نوشته تلاش می شود تا ابعاد حقوقی و بین المللی دولتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در خلال جنگ تحمیلی با تأکید بر منصوصات بین المللی تحلیل و تبیین شود. یافته های این پژوهش، که با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اسنادی به دست آمده، نشان می دهد جنگ علیه حقوق انسانها، نقض تعهد حقوق بشر توسط دولتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در جنگ ایران و عراق از ابعاد حقوقی و بین المللی به بهانه های گوناگون سیاسی و غیر سیاسی بوده است. باتوجه به اینکه در شکل گیری جنگ تحمیلی در سطح تحلیل بین الملل، که ناقض حقوق بشر است، این اقدامات جنایت جنگی محسوب، و موجب مسئولیت کیفری و مسئولیت بین المللی دولت بر اساس حقوق بین الملل می شود و رافع مسئولیت نیست و این رفتار، غیرانسانی و مغایر رفتار بشردوستانه و حقوق بین الملل و اسناد بین المللی است.
ایران و آمریکا: از مهار تا بازدارندگی استراتژیک با تمرکز بر دوره بوش پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۰ (پیاپی ۷۰)
151 - 176
حوزههای تخصصی:
با به قدرت رسیدن بوش در سال 2001 و تسلط نومحافظه کاران در دولت او، برداشت هیات حاکمه آمریکا از ساختار و ماهیت نظام بین الملل و پویش های آن ذیل واقعه یازده سپتامبر 2001 شکل گرفت. این برداشت ها در قالب دکترین بوش رویکردی ناسازگار با ماهیت و ساختار نظام بین الملل پساجنگ سرد تئوریزه شد که نتیجه آن، نخست تهاجم نظامی به افغانستان و سرنگونی حکومت طالبان در سال 2001 و سپس در فضایی دراماتیک تهاجم به عراق و سرنگونی رژیم صدام در سال 2003 شد. در این شرایط بسیاری هدف بعدی اقدام نظامی دولت بوش را جمهوری اسلامی می دانستند که هیچگاه محقق نشد. این مقاله با اتکا بر ناسازگاری مذکور (متغیر مداخله گر) به این موضوع می پردازد که چرا ایالات متحده پس از جنگ عراق، جمهوری اسلامی را مورد تهاجم نظامی قرار نداد؟ این موضوع در ادبیات استراتژیک، ذیل نظریه و استراتژی بازدارندگی بررسی می شود. بر این اساس فرضیه بحث آن است که افزایش قدرت و نفوذ ایران (متغیر مستقل) بعنوان مهمترین پیامد جنگ عراق در روابط ایران و آمریکا موجب شد تا دولت بوش از تهاجم نظامی به ایران بازداشته شود (متغیر وابسته). یافته این پژوهش دستیابی به الگوی دوکانونی بازدارندگی ایران در مقابل تهاجم آمریکا است.