مطالعات اوراسیای مرکزی
مطالعات اوراسیای مرکزی سال سیزدهم پاییز و زمستان 1399 شماره 2 (پیاپی 27) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پیدایی یکباره دولت های مستقل آسیای مرکزی در منطقه شمال شرق ایران، عرصه ای آمیخته از فرصت ها و چالش ها را بر روی جمهوری اسلامی ایران گشوده است. عرصه ای که نه تنها در ابعاد سخت مکانی، بلکه در ابعاد پویای زمانی و متأثر از سیر طبیعی و غیرطبیعی تحول ها در این منطقه، به مثابه سنگ محکی برای تشخیص و ارزیابی توانایی ها و آسیب پذیری سیاست خارجی ایران و در نتیجه چشم انداز رسیدن به هدف ها و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران درآمده است. روابط اقتصادی ایران در دهه های گذشته با کشورهای این منطقه متأثر از عامل های گوناگون، نوسان زیادی داشته است و پیامدهای متعدد اقتصادی، سیاسی و امنیتی را برای ایران رقم زده است. بنابراین پرسش این نوشتار این است که از منظر اقتصادی و سیاسی، کدام یک از متغیرهای دوجانبه، منطقه ای و بین المللی، تعیین کننده روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی است. در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که به نظر می رسد، متغیرهای دوجانبه، در مقایسه با متغیرهای منطقه ای و بین المللی (مانند تحریم های آمریکا) اثرگذاری بیشتری بر روابط ایران با کشورهای منطقه داشته است. نوسانات همکاری های اقتصادی ایران با این کشورها در دوره قبل و بعد از تحریم و افزایش حجم همکاری ها در دوره تحریم و کاهش آن در دوره بعد از پذیرش برجام و قبل از خروج ایالات متحد آمریکا از این موافقتنامه نشان دهنده این واقعیت است. در این نوشتار از منظر اقتصاد سیاسی و با استفاده از روش اثبات گرایی این موضوع را تحلیل و بررسی می کنیم.
الگوی توسعه جمهوری قزاقستان (2010 تا2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم توسعه در طول زمان معانی های متعددی داشته است. نخست به معنی رشد و تکامل به ویژه در بعد اقتصادی بود، اما با گذر زمان دستخوش تغییرهای متعددی شد و اکنون به مفهومی چند بعدی تبدیل شده است. شایان توجه اینکه بسیاری از کشورها از جمله قزاقستان کوشیدند با توجه به نیازمندی ها و ظرفیت های داخلی شان، راهی برای پیشرفت و توسعه بیابند. قزاقستان در این مسیر، از گفتمان دوری از مسکو و غرب گرایی در دهه اول استقلال گرفته تا گفتمان موازنه گرایی میان مسکو و غرب در دهه سوم را تجربه کرده است. در این نوشتار به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که الگوی توسعه در قزاقستان در سال های 2010 تا 2020 چگونه بوده است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که الگوی توسعه در قزاقستان در سال های 2010 تا 2020 بر مبنای الگوی توسعه برون زا و موازنه گرایی بوده است که با به کارگیری دیپلماسی چندجانبه، استفاده از ظرفیت های بین المللی و تقویت روابط با ایالات متحد و اتحادیه اروپا از یک سو و حفظ روابط موجود با روسیه و همچنین گسترش روابط با چین از سوی دیگر، به دنبال انجام اقدام های اساسی در راستای تحقق توسعه است. در این نوشتار از روش توصیفی-تحلیلی استفاده می کنیم. بررسی داده های گوناگون در ابعاد مختلف توسعه قزاقستان نشان داده است که سیاست گذاری های این کشور بر اساس الگوی موازنه گرایی و برون زا در حوزه های مختلف داخلی و خارجی دستاوردهای بسیار خوبی برای این کشور داشته است.
جایگاه مدرسه ها در گسترش فرهنگ اسلامی ورارود (مطالعه موردی: مدرسه میرعرب بخارا (1297-942ق/1880-1553م))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرسه میرعرب را در سال 942ق/1535م سید عبدالله یمنی حضرموتی ملقّب به میرعرب از شیوخ طریقت نقشبندیه و امام جمعه بخارا در دوره حکمرانی عبیدالله خان شیبانی (حک: 940-947 ق/ 1534-1539م) بنا کرد. زمانی نبرد که این مدرسه در کنار دیگر مدرسه های بخارا به کانونی مهم برای سپری کردن دوره تحصیلات عالی دینی تبدیل شد و طلبه های علوم دینی از سرتاسر مناطق مسلمان نشین روسیه و دیگر روستاهای هم جوار برای ادامه تحصیل وارد بخارا شدند. بسیاری از طلبه های تاتاری و باشقیری که در بخارا تحصیل می کردند بعد از بازگشت به موطن خود به عنوان بخارایی شناخته می شدند و علاوه بر اعتبار قابل توجهی که برای جامعه خود به ارمغان می آوردند، از جایگاه اجتماعی و مذهبی ممتازی نیز بهره مند بودند. در این نوشتار می خواهیم با استفاده از منابع تاریخی و آرشیوی و به شیوه توصیفی- تحلیلی، به این پرسش پاسخ دهیم که مدرسه های بخارا چه جایگاهی در گسترش فرهنگ اسلامی ورارود داشته اند؟ از این رو برای پاسخ به این پرسش، مدرسه میرعرب که در شمار مهم ترین و بزرگ ترین مدرسه های بخارا به شمار می آید را در قالب مطالعه موردی بررسی می کنیم تا جایگاه برجسته مدرسه های بخارا در گسترش فرهنگ اسلامی ورارود را تبیین کنیم. دستاوردهای نوشتار روشن می کند، مدرسه های بخارا که مدرسه میرعرب نمونه شاخص آن ها است کانون حفاظت از گفتمان سنت اسلامی این سرزمین بوده اند، علاوه بر آن در تبلیغ و گسترش فرهنگ اسلامی در میان مردم ترک و تاتار دشت قپچاق و پاسداری از هویت اسلامی این مردم در برابر تسلط روسیه تزاری و شوروی، نقش مهم و مؤثری داشتند.
تحلیل ژئوپلیتیک روابط ایران و ترکمنستان با تأکید بر دیپلماسی آب و انتقال انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به کمبود منابع آب و ریشه های تاریخی تنش های آبی در آسیای مرکزی یکی از موانع رشد و توسعه پایدار در این منطقه به طور تمام و ترکمنستان به طور خاص بحران آب و چگونگی تخصیص و بهر ه برداری از منابع آب است. منافع متضاد آبی کشورهای آسیای مرکزی، گسترش مناطق بیابانی و افزایش جمعیت، ترکمنستان را با چالش آبی روبه رو کرده است؛ بنابراین ترکمنستان برای مدیریت این مشکلات نیازمند منابع رودخانه های فرامرزی از جمله در حوضه آبی مشترک با ایران است. از سوی دیگر با توجه به محصوربودن ترکمنستان در خشکی، این کشور برای انتقال منابع غنی گاز خود به بازارهای جهانی، نیازمند بهره برداری از فضای پیرامونی از جمله پهنه جغرافیای ایران است. ایران نیز به عنوان قدرتی منطقه ای نیازمند ایجاد روابط اقتصادی و سیاسی و استفاده از ظرفیت های ژئوپلیتیک خود با ترکمنستان است. نوشتار پیش رو نتیجه پژوهشی کیفی در رابطه با روابط ژئوپلیتیک ایران و ترکمنستان است. در این نوشتار به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش هستیم که دو عامل منابع آب و انتقال انرژی چه تأثیری بر روابط ایران و ترکمستان دارند؟ این فرضیه مطرح است که «مناسب ترین زمینه عملی ارتقای روابط ایران و ترکمنستان در دو حوزه هیدروپلیتیک و ژئوپلیتیک انرژی است؛ چراکه دو کشور در این حوزه ها مکمل ژئوپلیتیک یکدیگر محسوب می شوند». اما وضعیت ایران در نظام بین الملل در ارتباط با غرب سبب شده است که با وجود زمینه های مناسب مبتنی بر عامل های مشترک ژئوپلیتیک این روابط شکل نگیرد.
روسیه و ابتکار یک کمربند و یک راه چین؛ فرصت ها و تهدیدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چین در سال 2013 طرح راه ابریشم نوین را در قالب ابتکار یک کمربند و یک راه مطرح کرد. این طرح چین می تواند سبب افزایش حوزه نفوذ چین از نظر اقتصادی و سیاسی بر دیگر مناطق شود. در واقع چین با ارائه این طرح و تکمیل آن در بلندمدت خواستار تبدیل شدن از یک بازیگر مهم به یک بازیگر دارای قدرت رهبری جهانی است. در این طرح، کشورهای «خارج نزدیک»، به ویژه آسیای مرکزی نقش مهمی خواهند داشت. روسیه در آغاز با بدبینی به این اقدام چین نگریست و آن را گامی دیگر از سوی چین برای گسترش نفوذ در حیاط خلوت روسیه برداشت کرد، اما سپس وارد این طرح و یکی از پشتیبانان آن شد. در این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش هستیم که با وجود بدبینی های اولیه روسیه، علت ورود روسیه به ابتکار کمربند و راه چین چیست؟ در پاسخ این فرضیه را مطرح می کنیم که به دنبال فشارها و تحریم های غرب علیه روسیه پس از بحران اوکراین و پدیدآمدن مشکلات اقتصادی و انزوای سیاسی، روسیه تصمیم گرفت با مشارکت در طرح نوین چین، از تنگنای اقتصادی و سیاسی خود بکاهد. روسیه همچنین طرح اتحادیه اقتصادی اوراسیا را در راستای طرح چین تعریف کرده است و می کوشد با همکاری در این طرح، از مزیت های آن بهره برداری کند. در این نوشتار روش پژوهش ما کمی و شیوه گردآوری اطلاعات بر پایه منابع کتابخانه ای و منابع معتبر اینترنتی است. متغیر اصلی موازنه قوای نرم روسیه و متغیر وابسته، همکاری روسیه با چین در طرح یک کمربند یک جاده است.
بررسی مقایسه ای دیپلماسی فرهنگی ایران و عربستان سعودی در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نوشتار حاضر به مقایسه قدرت نرم و حضور فرهنگی ایران و عربستان سعودی در آسیای مرکزی می پردازیم و فعالیت های فرهنگی هر دو کشور در این منطقه را پس از فروپاشی اتحاد شوروی مقایسه می کنیم. در این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که «دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی در مقایسه با دیپلماسی فرهنگی عربستان سعودی در این منطقه تا چه اندازه موفق بوده است؟» و می کوشیم دیپلماسی و اقدام های فرهنگی این دو کشور در آسیای مرکزی و تضادهای احتمالی این اقدام های فرهنگی را بررسی کنیم. ضمن واکاوی مبانی و هدف های اصلی دیپلماسی فرهنگی ایران و عربستان سعودی، قوت ها و ضعف های حضور فرهنگی این دو کشور در منطقه آسیای مرکزی و خسارت های حضور فرهنگی هر یک بر منافع دیگری را در عرصه این بازی بزرگ و راهکارهای بهبود کیفیت فعالیت های فرهنگی ایران در این منطقه را بررسی می کنیم. در این نوشتار از روش توصیفی-تحلیلی بهره می گیریم و به این پاسخ می رسیم که هر دو کشور ایران و عربستان سعودی در عرصه اقدام های فرهنگی در آسیای مرکزی به موفقیت هایی رسیده اند، اما با توجه به اینکه میزان سرمایه گذاری سعودی ها در این منطقه در زمینه های مختلف و از جمله در بخش فرهنگی در سال های اخیر به طور چشم گیری افزایش یافته است این موضوع موجب رشد اندیشه های وهابی و سلفی شده است؛ لازم است ایران هم میزان توجه خود به منطقه آسیای مرکزی که با آن اشتراک های بیشتری در مقایسه با عربستان سعودی دارد، افزایش دهد تا در این رقابت مهم منطقه ای عقب نماند.
چگونگی بازنمایی «دیگری» در اسناد امنیت ملی روسیه با تأکید بر جایگاه ایران سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر بسیاری از کشورها برای پیشبرد سیاست های خود در ابعاد داخلی و خارجی اسنادی را با نام های مختلف منتشر می کنند که همانند نقشه ای مدون، راهگشای آن ها در زمینه های گوناگون در عرصه های داخلی و بین المللی است. روسیه نیز از کشورهایی است که بعد از فروپاشی اتحاد شوروی اقدام به انتشار اسناد راهبردی با عنوان «اسناد امنیت ملی» کرده است. این اسناد به چهار بخش کلی «مفهوم سیاست خارجی روسیه»، « آیین نظامی روسیه»، «راهبرد امنیت ملی روسیه» و « آیین دریایی روسیه» تقسیم می شوند. پرسش این نوشتار این است که روسیه در این اسناد دیگر کشورهای جهان را چگونه تعریف و بازنمایی می کند؟ با بررسی اسناد امنیت ملی روسیه در سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸ به این نتیجه رسیدیم که کشورهای مختلف برای روسیه به شش وضعیت مختلفِ متحد، شریک راهبردی، شریک اقتصادی، همکار مهم، وضعیت دوگانه و تهدید، بازنمایی و تعریف می شوند. ایران نیز در میانه این گروه قرار داشته و برای دولت روسیه به عنوان یک «همکار مهم» در برخی از حوزه ها و نه یک «متحد» یا «شریک راهبردی» تعریف می شود. همین بازنمایی در نوع روابط و ماهیت روابط این کشور نسبت به ایران بسیار اثر می گذارد. در این نوشتار بعد از آشنایی با مفهوم «بازنمایی» در ادبیات نظری روابط بین الملل به بازنمایی دولت روسیه از دیگر دولت های نظام بین الملل با تأکید بر دولت ایران می پردازیم. روش این نوشتار تحلیلی- توصیفی، با جمع آوری اطلاعات از راه مطالعه اسناد و سندپژوهی است.
نارکوتروریسم در آسیای مرکزی، تهدیدهای پیش رو و اقدام های جمهوری اسلامی ایران و روسیه برای مقابله با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاچاقچیان مواد مخدر برای رسیدن به منافع ناشی از حمل ونقل این کالا در آسیای مرکزی سبب ایجاد مشکلات متعددی برای جمهوری های نواستقلال آسیای مرکزی، جمهوری اسلامی ایران و روسیه شده اند. بیشتر نیروهای تروریستی در آسیای مرکزی از جمله طالبان و برخی گروه های افراط گرای محلی، با ایجاد شبکه انتقال مواد مخدر جایگاه و موقعیت خود را تقویت کرده اند و از این راه ضمن جذب نیروهای مورد نظر، به منابع مالی چشمگیری دسترسی پیدا کرده اند و سبب ایجاد مشکلات زیادی برای کشورهای این منطقه می شوند. در این نوشتار، ضمن بررسی مشکلاتی که قاچاقچیان مواد مخدر برای کشورهای آسیای مرکزی، ایران و روسیه ایجاد کرده اند به روش توصیفی-تحلیلی، اطلاعات لازم به وسیله کتاب، مقاله و منابع اینترنتی جمع آوری شده است. پرسش اصلی را این گونه مطرح کرده ایم که قاچاقچیان مواد مخدر چگونه امنیت کشورهای آسیای مرکزی و به تبع آن ایران و روسیه را با خطر جدی روبه رو کرده اند و ایران و روسیه برای مدیریت این بحران چه راهبردهایی را در پیش گرفته اند؟ در پاسخ، این فرضیه را مطرح کردیم که قاچاقچیان مواد مخدر مشکلات اقتصادی، سیاسی و امنیتی را با انجام عملیات های تروریستی (نارکوتروریسم) در این منطقه ایجاد کرده اند، بنابراین ایران و روسیه برای کنترل این مشکل از راه تقویت مرزهای مشترک با کشورهای آسیای مرکزی و همکاری در ابعاد دوجانبه و چندجانبه و نیز همکاری های منطقه ای با نهادها و سازمان ها و ایجاد قوانین سخت گیرانه داخلی در پی کاهش مشکلات ایجادشده از راه نارکوتروریسم در آسیای مرکزی هستند.
راهبرد چین در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان کنونی توسعه کشورها بدون دسترسی به منابع و بازارهای بین المللی غیرممکن به نظر می رسد. نخبگان اجرایی چین با درک این واقعیت در پی بهبود جایگاه اقتصادی و سیاسی خود در مناطق مختلف جهان از جمله قفقاز جنوبی هستند. چینی ها برای آسان سازی و سرعت بخشی دسترسی به این هدف، ابتکار یک کمربند و یک راه را در سال 2013 مطرح کردند. اهمیت ابتکار کمربند راه در رفتار منطقه ای چین به حدی است که به نوعی به برند سیاست خارجی این کشور تبدیل شده است. به طوری که برای ارائه تصویری روشن از سیاست منطقه ای چین در نواحی مختلف جهان توجه به این طرح ضروری به نظر می رسد. در این نوشتار می کوشیم با نیم نگاهی به ابتکار کمربند راه، جایگاه قفقاز جنوبی را در راهبرد بلندمدت چین بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که راهبرد چین در قفقاز جنوبی چیست؟ با ارائه چارچوبی نظری از نظریه میان منطقه گرایی، استدلال می کنیم که «چین رویکردی خوشه ای در برابر قفقاز جنوبی دارد. بدین معنا که اهمیت قفقاز جنوبی در سیاست خارجی چین در تعامل با کشورهای همسایه این منطقه (ایران و ترکیه) و در قالب طرح های کلانی مانند ابتکار کمربند راه تعریف می شود». به بیان دیگر، قفقاز جنوبی حلقه فرعی از زنجیره به هم پیوسته سیاست خارجی چین در پهنه اوراسیا است. در این نوشتار راهبرد بلندمدت چین در قفقاز جنوبی را با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از نظریه میان منطقه گرایی بررسی می کنیم. گفتنی است که برای بررسی فرضیه از داده های کمی و کیفی، جدول، نقشه و نمودار استفاده کرده ایم.
پیوند سیاست و هنر در شوروی (مطالعه موردی: واقع گرایی سوسیالیستی در عصر استالین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار می خواهیم رابطه هنر و سیاست با تمرکز بر نظریه هنری در شوروی دوران استالین را واکاوی و نقد کنیم. پس از آنکه استالین در آیین نامه ای سازمان های مستقل فرهنگی اتحاد شوروی را منحل کرد، کنگره نویسندگان این کشور، مهم ترین هدف خود را تحقق واقع گرایی سوسیالیستی معرفی کرد. بنابر آن همه تولیدات فرهنگی به لزوم وفاداری از آرمان های انقلاب فراخوانده شدند. واقع گرایی سوسیالیستی از ابتدای دهه 1930 تا زمان سقوط اتحاد شوروی یگانه روش رسمی خلاقیت و تعهد برای اهالی فرهنگ و هنر بود. چنانکه ساختار قدرت تخطی از آن را برنمی تافت. با توجه به حضور سیاست در ساحت فرهنگ و هنر، این پرسش مطرح است که چگونه واقع گرایی سوسیالیستی و نوع عملکرد آن بازتاب دهنده علائق قدرت و سیاست در شوروی عصر استالین بوده است؟ در پاسخ سه اصل زیربنایی، زیبایی شناسی و واقع گرایی سوسیالیستی را بررسی می کنیم تا فرضیه نوشتار را به آزمون بگذاریم: 1. هنر برای خلق ها یا اصل مردم گرایی در هنر؛ 2. تعهد به حزب؛ 3. اصالت ایدئولوژیک. برای ارائه نشانه هایی از اصول گفته شده برخی آثار هنری و ادبی این دوره به همراه دیدگاه ساخت قدرت را بررسی کردیم. یافته ها نشان می دهد این مکتب در برابر نظام سیاسی برخوردی فعالانه داشته و با توجه به پیوند با امر سیاسی اصل آزادی در هنر به مصلحت قدرت تسلیم شده است. این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده و رویکرد نظریه انتقادی را مورد توجه قرار داده است.
نقش آلمان در مدیریت بحران آب آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیای مرکزی پس از حدود یک قرن انزوا دوباره نه تنها به دلیل وجود منابع انرژی، بلکه به دلیل اهمیت نبود مدیریت منابع آب در حوزه منازعات بین المللی قرار گرفته است. بحران کمبود آب که ناشی از سیاست های غلط دوران استعمار تزاریسم و سپس دوران شوروی است از بحران های شناخته شده در منطقه آسیای مرکزی است که این منطقه را در درازمدت و حتی میان مدت می تواند با خطر درگیری های خونین روبه رو سازد. در این میان بر اهمیت مدیریت منابع آب همواره از سوی آلمان از بدو استقلال کشورهای این منطقه تأکید شده است؛ به طوری که مدیریت پایدار منطقه ای منابع آب و قراردادن آن در هسته مرکزی همکاری های آلمان با کشورهای آسیای مرکزی، نشان از اهمیت این موضوع در سیاست خارجی آلمان در این منطقه دارد. از این رو، در این نوشتار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از چارچوب نظری نهادگرایی نولیبرال، به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که آلمان چه اقدام هایی برای مدیریت پایدار منابع آب در منطقه آسیای مرکزی انجام داده است؟ نتایج این نوشتار نشان می دهد که آلمان با وجود موانعی همچون نبود اطمینان متقابل میان دولت های حاکم، برتری طلبی برخی از کشورهای آسیای مرکزی، پایین بودن سطح همکاری میان پنج کشور منطقه در حوزه مدیریت منابع آب و همچنین مجموعه ای از مشکلات ساختاری، توانسته است به و سیله همکاری های چندجانبه میان نهادها و مراکز علمی، فنی و دانشگاهی و همچنین کمک به کشورهای آسیای مرکزی در حوزه های پیشگیری و کنترل بحران های آبی، اقدام های مهم و درخور توجهی انجام دهد.
اقلیت های اوراسیایی تبار ترکیه از دیدگاه حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترکیه کشوری است که گروه های متنوعی از اقلیت های اوراسیایی تبار مانند ارامنه، گرجی ها، اویغور ها، لازها، زازاها و چرکس ها را در خود جای داده است. با توسعه حقوق بین الملل اقلیت ها و تحت تأثیر تداوم ناآرامی در برخی مناطق ترکیه و تقویت رویکرد اوراسیاگرایی آنکارا، توجه ها به وضعیت اقلیت های اوراسیایی تبار این کشور بیشتر شده است. در این نوشتار با هدف بررسی وضعیت اقلیت های اوراسیایی تبار ترکیه از منظر حقوق بین الملل، به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که اقلیت های اوراسیایی تبار ترکیه از منظر حقوق بین الملل و در چارچوب ماده 27 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سال 1966 و اعلامیه سال 1992 مجمع عمومی درباره اقلیت ها چه وضعیتی دارند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که وضعیت حقوقی اقلیت های اوراسیایی تبار در ترکیه یکسان نیست. در این نوشتار ضمن تبیین نظری مفهوم اقلیت و حقوق آن ها و با کاربست روش استنادی و توصیفی- تحلیلی نشان می دهیم که با وجود برداشته شدن گام های مثبت در ارتقای حقوق اقلیت ها در ترکیه، به دلیل غلبه نگاه سیاسی بر رویکرد حقوقی، نفی اقلیت ها در قانون اساسی و نپذیرفتن اسناد بین المللی ویژه حقوق اقلیت ها، وضعیت اقلیت های اوراسیایی تبار ترکیه از شرایط مناسب تا نامطلوب را شامل می شود. از این دیدگاه، به دو دسته اقلیت های راضی و ناراضی تقسیم می شوند. میزانِ پیوند قومی با نژاد ترک و یا پیوند مذهبی با مذهب سنی حنفی بر وضعیت اقلیت های اوراسیایی تبار، تأثیر گذاشته است، اما به دلیل رویکرد آنکارا، بیشتر اقلیت ها با دگرگونی زبانی، مذهبی و فرهنگی روبه رو شده اند. ترکیه برای ارتقای وضعیت اقلیت ها به سطح معیارهای حقوق بین الملل، نیاز به تغییر رویکرد سیاسی به حقوقی دارد.
اولویت بندی تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران از راه قفقاز جنوبی: راهبردها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره تحول ها و پویش های امنیتی قفقاز جنوبی تأثیر مستقیمی بر منافع و امنیت ملی ایران داشته اند. امروزه جمهوری اسلامی ایران با توجه به همسایگی با فققاز جنوبی و داشتن مرز با دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان از تحول های این منطقه تأثیر زیادی می پذیرد. در سال های اولیه استقلالِ جمهوری های آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، پیدایش چالش های داخلی، دشواری های دوران استقلال، ضعف در دولت سازی و ملت سازی، تنش های مرزی و مناقشه های سرزمینی، سرایت بحران های داخلی به فراسوی مرزها، خلأ ژئوپلیتیکی در چندسال نخست فروپاشی شوروی و ورود قدرت های خارجی پس از یازده سپتامبر، مسائل مهمی از نگاه ایران بودند. در سال های اخیر شکل گیری پویش های نوین امنیتی در حوزه محیط زیست، فرهنگی و اجتماعی، ژئواکونومی و رقابت راهروهای فرامرزی در حوزه انرژی و حمل ونقل، محیط امنیتی قفقاز جنوبی را برای امنیت ملی ایران برجسته تر کرد. برای تصمیم گیری مناسب در برابر تحول های این دو منطقه، تهدیدهای این مجموعه امنیتی باید اولویت بندی شوند؛ آن گاه می توان راهبردها و راهکارهای مناسبی نیز در برابر این تهدیدها اجرا کرد. شناسایی و اولویت بندی مهم ترین تهدیدها در این منطقه را به عنوان مسئله محوری این نوشتار در نظر گرفتیم و تلاش می کنیم با اولویت بندی این تهدیدها در منطقه، راهبردها و راهکارهایی ارائه دهیم. پرسش اصلی این است که«اولویت بندی مهم ترین پویش های تهدیدزای متوجه جمهوری اسلامی ایران از راه قفقاز جنوبی چیست؟» روش نوشتار پیمایش با پرسشنامه است. نتیجه کلی اینکه در قفقاز جنوبی تهدیدهای امنیتی و اقتصادی/ژئواکونومیکی اولویت زیادی دارند و می توان در چارچوب راهبردهای پیشنهادی چالش ها و تهدیدها را مهار کرد.
تحلیل سیاست خارجی روسیه در قفقاز جنوبی بر پایه ژنوژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژنوژئوپلیتیک یا ژئوپلیتیک ژنتیکی، یکی از بحث های جدید در ژئوپلیتیک انتقادی است. بر این اساس، هژمونی هر کشوری در محیط پیرامونی و فراتر از آن، باید از همگونی تاریخی و فرهنگی نیز برخوردار باشد. بدون وجود چنین شرایطی، دیگر نمی توان از هژمونی سخن گفت و تنها باید به مؤلفه های سخت افزاری، تهدید و قدرت نظامی صرف تکیه کرد. منطقه قفقاز جنوبی جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان را در خود جای داده است. موقعیت ارتباطی این منطقه با جهان پیرامون در طول ت اریخ و امروز خطوط لوله انتقال منابع انرژی، ش رایط ویژه ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی آن را مشخص می سازد. قفقاز جنوبی که در جنوب روسیه واقع شده است، از محیط های پیرامونی یا به اصطلاح «خارج نزدیک» روسیه به شمار می رود. این منطقه در سیاست خارجی روسیه اهمیت بسیاری دارد. این کشور می کوشد از تأثیر دومینویی بحران اوکراین در این مناطق بکاهد. با توجه به اهمیت این منطقه در سیاست خارجی روسیه، در این نوشتار، با روش کیفی و بر اساس توصیف و تحلیل به این پرسش پاسخ می دهیم که هژمونی روسیه در منطقه قفقاز جنوبی چگونه است؟ اینک، روسیه قدرت مرکزی این منطقه برآورد می شود و در هر سه کشور یادشده نفوذ چشمگیری دارد. اما در نگرش ژنوژئوپلیتیک، به نظر می رسد که روسیه در قفقاز جنوبی هژمونی ندارد. حضور این کشور در قفقاز جنوبی، به دلیل رقابت با قدرت های غربی و پیگیری سیاست اوراسیاگرایانه است. به همین منظور، احتمال می رود حضور سخت افزاری روسیه در سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان با چالش هایی روبه رو شود.
بازنمایی ژئوپلیتیکی روسیه در سینمای هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه به مثابه ابزاری قدرتمند و اثرگذار در جهان امروزی شناخته می شود که جریان های تولید قدرت در فضاها را جهت می دهد. سینما و فیلم به عنوان یکی از پایه های مهم رسانه که از نیروی اقناع، برانگیزندگی و جهت دهی بی مانندی برخوردار است، به ابزاری مهم برای رقابت در مقیاس های گوناگون ملی و فراملی تبدیل شده است. از همین رو، پژوهش درباره رابطه میان ژئوپلیتیک و سینما که با رویکردهای پسامدرن و به ویژه با تأثیرپذیری از مکتب فرانکفورت آغاز شد، در پی مطالعه چگونگی بازنمایی کنش و واکنش بن مایه های ژئوپلیتیکی در حلقه های فیلم و تأثیرهای بیرونی آن بر مخاطبان است. در نوشتار حاضر با روش تحلیل گفتمان و تحلیل رواییِ سه فیلم منتخب «رمبو 2 (1985)، آسیب ناخواسته (2002) و سقوط (2012)»، می کوشیم چگونگی بازنمایی بن مایه های ژئوپلیتیکی روسیه در سینمای هالیوود را واکاوی کنیم. نتایج این نوشتار، نشان می دهد که دال های گفتمانی مانند جنگ سرد، غیریت سازی، فضای بی نظم، سه گانه روسیه و چین و ایران و تنش، مهم ترین بن مایه های ژئوپلیتیکی بازنمایی شده از روسیه در سینمای هالیوود هستند. در این فیلم ها، مکان رخدادِ سناریوهای فیلم، همان مکان هایی است که نظریه پردازان کلاسیک ژئوپلیتیک، همچون مکنیدر و اسپایکمن مطرح کرده اند؛ مکان هایی مانند هارتلند و ریملند یا فضاهایی که ژئوپلیتیک متخاصم بازمانده از دوران جنگ سرد را در ذهن تداعی می کند؛ همانند روسیه، کوبا، کلمبیا. هالیوود نیز باید این مکان های راهبردی را به عنوان «ژئوپلیتیک تنش» بازنمایی کند. از دیدگاه ژئوپلیتیک، به نظر می رسد سینمای هالیوود دارای «بازنمایی های هژمونیک» است که در ذهن مخاطبان «اجماعی جدید» و «خوانشی جدید» از نقشه جهان تولید می کند.
سیاست همسایگی اروپا و تأثیر آن بر همگرایی اتحادیه اروپا و جمهوری مولداوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پایان جنگ سرد، اروپا با چالش های ژئوپلیتیک جدیدی روبه رو شد که تأثیر محیط پیرامونی را بر امنیت این قاره افزایش داد. یکی از این چالش ها، استقلال اقمار شوروی در اروپای شرقی بود. دولت مستقل مولداوی در سال ۱۹۹۱ در نقشه سیاسی جهان متولد شد. پس از عضویت رومانی در اتحادیه اروپا، این کشور همسایه اتحادیه اروپا شد و در سال ۲۰۰۴ در کنار پنج کشور دیگر، سیاست همسایگی اروپا و بعد سیاست مشارکت شرقی را پذیرفت. این سیاست مهم ترین ابزار اتحادیه اروپا برای پیشبرد همگرایی در محیط همسایگی شرقی محسوب می شود و مولداوی به بهترین شکل از امکانات آن استفاده کرده است. به طوری که فرایند همگرایی به سوی بستن موافقت نامه تجارت آزاد عمیق و همه جانبه کشیده شد و نظام آزادسازی ویزا نیز برای مولداوی برقرار شد. با توجه به آنچه گفتیم این پرسش مطرح است که اجرای سیاست همسایگی اروپا و به طور مشخص سیاست مشارکت شرقی چه تأثیری بر همگرایی اتحادیه اروپا و مولداوی داشته است و تا چه حد اتحادیه اروپا توانسته است آن را به صورت موفقیت آمیزی به پیش ببرد؟ در پاسخ این فرضیه را مطرح می کنیم که بهبود روابط در قالب موافقت نامه همکاری و تجارت آزاد میان اتحادیه اروپا و مولداوی سبب تسری همگرایی از حوزه اقتصادی به حوزه سیاسی و نهادی و گسترش روابط دو طرف شده است؛ اما از نظر عمق تأثیر آن با عامل های متعدد داخلی و خارجی از سوی هر دو طرف محدود شده است. بر همین مبنا در این نوشتار با استفاده از روش تحلیل ژرف نگرانه موضوع را تبیین و برای آزمون فرضیه نیز از منطق تسری در نظریه نوکارکردگرایی استفاده می کنیم.