مفهوم پردازی سیاسی از منظر مولوی: رویکردی تمثیلی به مفاهیم «مَنیّت» و «اِشکستگی» در سیاست جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
187 - 225
فقدان مبانی ایرانی اندیشه در باب سیاست جهانی، مفهوم پردازی در این عرصه را دشوار می سازد. از طرف دیگر، بسیاری به تضاد اساسی بنیان های اندیشه عرفا با نظام اندیشه سیاسی معتقد هستند. ذمّ سیاست توسط مولوی به معنای عدم امکان مفهوم پردازی سیاسی از منظر مولوی نیست و هر چند امری دشوار می نماید، امّا جریان معانی ماوراءالطبیعی در آثار او، به خصوص در مثنوی معنوی، بنیان های مناسبی را برای سیاست پژوهی و مفهوم پردازی سیاسی، از منظر مولوی، در خود دارد. اساسی ترین بنیان ماوراءالطبیعی در اندیشه مولوی، رویکرد مثالی و کل گرایی آن است که در عین حال که ذمّ مظاهر سیاسی توسط مولوی را سبب است، اما، بسط مفاهیم «مَنیّت» و «اِشکستگی» از منظر عرفان مولوی به سیاست جهانی را ممکن می کند. به عنوان نوعی روش، معرفت شناسی مثالی و هستی شناسی کل گرای مولوی در این پژوهش نیز به کار بسته شده است. بر این اساس، در پژوهش حاضر در صدد بسط، تفهیم و تبیین مفاهیم منیّت و اشکستگی در سیاست جهانی، از دل مثنوی معنوی هستیم.