فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
33 - 51
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوع های اساسی دنیای مدرن، مسئله ی هویت ملی است که در این مطالعه، پژوهش گران به دنبال تحلیل این مفهوم در متن بیانیه ی گام دوم رهبر معظم انقلاب هستند. در این پژوهش با رویکردی غیرپیدایشی، مؤلفه های هویت اسلامی-ایرانی بررسی شده است. به منظور داده کاوی، پژوهش گران از روش تحلیل محتوای قیاسی و روش تحلیلی-استنتاجی و برای داده یابی از روش اسنادی بهره گرفته است. نتایج نشان می دهد که به تمامی مؤلفه های هویت آفرینی اسلامی-ایرانی که جمعاً 24 مؤلفه است، توجه شده است. در این میان، مؤلفه های اقتدار (15 عبارت)، برجستگی (13 عبارت)، تداوم و جهت مندی (9 عبارت) و ارزشمندی (8 عبارت) بیشترین بسامد را دارا هستند و مؤلفه های کارایی (7 عبارت)، آگاهی (6 عبارت)، ثبات، تعهد، ادراک شخصی، تجربه، طرح مندی (5 عبارت)، ارتباط (4 عبارت)، پیوند، تأییدپذیری، وحدت، هماهنگی و نشان مندی (3 عبارت) و تمایز، انعکاس، کلیت، پذیرش، معناداری و دل مشغولی (2 عبارت) در درجات بعدی پردازش در متن قرار دارند که این امر، نشان از جامعیت بحث هویت آفرینی در متن بیانیه ی گام دوم دارد. درخصوص چگونگی روند هویت آفرینی اسلامی-ایرانی در متن بیانیه ی گام دوم باید گفت که تأکید اصلی رهبری معظم انقلاب اسلامی در درجه ی اول بر ایجاد بینش و بصیرت در آحاد ملت به ویژه نسل جوان نسبت به دستاوردها و زمینه های اقتدار و افتخارآفرینی انقلاب اسلامی بوده است. هم چنین ایشان با معرفی ارزشمندی های جامعه ی اسلامی-ایرانی، به دنبال معرفی جهت حرکت نسل جوان در پیشبرد اهداف انقلاب بوده اند و از کارآمدی وضعیت موجود با بیان مصادیق متعدد دفاع نموده اند.
اسطوره ی زعامت و جنگ داخلی در افغانستان (1994-1992)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
83 - 102
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی مجاهدین بر رژیم کمونیستی افغانستان در سال ۱۹۹۲، جنگ داخلی میان گروه های مسلح مجاهدین به وقوع پیوست. عمده این جنگ ها میان دو نیروی پشتون (حکمتیار) و تاجیک (مسعود) اتفاق افتاد. فهم و تفسیر صحیح از این منازعه، اهمیت اساسی و راهبردی دارد. انگیزه ای که می توان برای آغاز این درگیری و تنش داخلی تصور کرد را تحت عنوان اسطوره زعامت می توان تفسیر کرد. سؤال این است که جنگ داخلی در افغانستان از طریق اسطوره زعامت چگونه قابل تبیین است؟ برای تحلیل این موضوع، از رویکرد اسطوره سیاسی و فهم اشمیتی از امر سیاسی استفاده شده است. نتیجه ای که از این پژوهش حاصل شد این است که اسطوره زعامت به تمایز دوست و دشمن و آنتاگونیسم انجامید. این آنتاگونیسم و دیگری سازی، گروه های قومی را به موجودیت های سیاسی تبدیل کرد و باعث جنگ و درگیری نظامی شد. فتح کابل به مثابه آیکونی بود که کل اسطوره زعامت را به یاد می آورد. به دلیل اهمیت نمادین فتح کابل، مناقشه ها و تنش های سیاسی مخصوصاً بین دو قوم تاجیک و پشتون بر سر فتح کابل اتفاق افتاده است. در ۱۹۹۲ با فتح کابل توسط نیروهای مسعود و ربانی این اسطوره شکسته شد. حکمتیار به عنوان یکی از رهبران و نخبگان پشتون این مسئولیت تاریخی را بر دوش خود احساس کرد که این اسطوره را احیا کند. نتیجه مستقیم این امر، تنش و درگیری نظامی در کابل بود.
رابطه تحرک اجتماعی و سطح تحصیلات با اعتماد سیاسی (مطالعه موردی شهروندان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
279 - 306
حوزه های تخصصی:
اعتماد سیاسی در تعیین چگونگی رابطه شهروندان و حاکمان نقشی بی بدیل دارد و به این سبب پایش سطح و عوامل مؤثر بر آن ضروری است. یکی از این عوامل، تحرک اجتماعی شهروندان است که در خود آن شاخص های زیادی تعیین کننده هستند از جمله تحصیلات. هدف این پژوهش بررسی رابطه میان تحرک اجتماعی و اعتماد سیاسی با تأکید بر نقش تحصیلات است. این پژوهش می کوشد در کنار رابطه کلی تحرک اجتماعی و اعتماد سیاسی، رابطه تحصیلات با اعتماد سیاسی را به طور مستقیم و غیرمستقیم به عنوان یک عامل مؤثر در تحرک اجتماعی ارزیابی کند. پرسش اصلی این است که تحرک اجتماعی و تحصیلات چه رابطه ای با اعتماد سیاسی و ابعاد آن دارند؟ این پژوهش کوشیده است با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه به سؤال اصلی پاسخ داده و فرضیه های مقاله را بیازماید. در این جهت پرسشنامه های محقق ساخته، با پرسشگری تلفنی از 435 نفر از شهروندان اهواز تکمیل گردید. یافته ها با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد تحرک اجتماعی نزولی باعث کاهش اعتماد سیاسی در افراد می شود، اما تحرک اجتماعی صعودی لزوماً به افزایش سطح اعتماد سیاسی منجر نمی شود. تحصیلات بر اعتماد سیاسی تأثیر دارد، اما تحصیلات بالاتر از والدین به اعتماد سیاسی بالاتر منجر نمی شود، درحالی که سطح تحصیلات پایین تر، با اعتماد سیاسی پایین رابطه مستقیم دارد.
Archaeology of the Schools Proximity in the Second Phase Statement emphasising the Institutional Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The proximity of Islamic schools with the emergence of Islamic extremist currents has become a significant concern for Muslim thinkers. It has doubled the need for approximation and intra-religious dialogue. From a historical and institutional view, Iran and Egypt are the institutional pioneers of approximation among Islamic countries. Since the early 1942s, they have developed their activities in various formats based on the views approximation of the two sects’ religious scholars. The two countries' intellectual, political, and cultural atmosphere and a sense of leadership for the Islamic world in Egypt and Iran have been the largest producers of thought in the Islamic field. It was a significant factor in theory-making and pragmatism in this field. The main question is ‘How can the prominent meanings in the institutional network of schools proximity in the Islamic world and contemporary Iran be explained from an institutional and policy-making perspective?’. The results indicated that after the developments leading to secularism in Egypt, Iran became the only pillar of approximation among Islamic countries. After the Islamic Revolution of 1979, by emphasising the issue of Palestine, Hajj and the formation of a single nation, to guide domestic and transnational audiences by highlighting religious affinities in the geography of Islam and Muslims guide to religious coexistence. The second phase statement of the revolution is the most innovative manifestation of the institutional approximation strategy that Ayatollah Khamenei, emphasising trans-ethnic, trans-religious and transnational themes, has presented his institutionalist reading as a "Comprehensive Approximation" using previous historical experiences.
Investigating the Processes of Revolutionary Rationality Formation in the Speech System of the Islamic Revolution(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study aimed to analyse the process that caused revolutionary rationality. Revolutionary rationality supported extreme action in the years 1356-57. Shia political thought through the centuries has developed fertile and deep rationality in various fields of knowledge such as philosophy, history, mysticism and jurisprudence. "Philosophical Rationality" means that religion is interpreted with philosophy and given a philosophical form. "Jurisprudential Rationality" is the proven reason that establishes the goodness of religious rules and command. "Historical Rationality" identifies the principles and regulations behind the events of history, and "Mystical Rationality" is the expression of mystical meanings through rational style. Revolutionary rationality is rooted in the above principles. This rationality interacted with revelation and supported it, and had a relationship with other ideas, including the thought system in the old and new West, and emerged during the Islamic Revolution. Revolutionary rationality was manifested in the words of the revolutionary leaders in explaining the objective situation of society and politics, as well as in drawing the future of the revolution. The theoretical and methodological basis of this research is discourse analysis and its result, explaining the achievements of this rationality in overcoming the political order of Taghut and the birth of the Shia political order.
دولت اقتدارگرا و گذار به دمکراسی در چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال بررسی گذار به دموکراسی در چین بعد از اصلاحات موفق اقتصادی دهه 1980 می باشد. بسیاری از تئوریسین های مدرنیزاسیون طرفدار پیش شرط اقتصادی در گذار به دموکراسی باور داشتند توسعه اقتصادی پیش شرط دمکراتیزاسیون می تواند باشد ولی در چین با وجود موفقیت های اقتصادی و اجتماعی گذار به دموکراسی بر مبنای مدل مورد نظر آنها رخ نداده است. اینکه چه عواملی باعث شده است که تئوری مدرنیزاسیون در گذار به دموکراسی با پیش شرط اقتصادی در چین تحقق پیدا نکند، بایستی در موقعیت دولت و جامعه جستجو کرد. روش تحقیق این مقاله مطالعه موردی با بررسی موقعیت و نقش نهادهای سنتی و لنینستی در گذار به دموکراسی با توجه به فراهم شدن پیش شرط های اقتصادی و اجتماعی گذار به دموکراسی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که با وجود برخی پیشرفت ها در دمکراتیزاسیون مانند انتخابات محلی توسط مردم بعد از اصلاحات دهه 1980م، میراث نهادی سنتی چین باستان (فرهنگ کنفوسیوس) مبتنی بر نظم سلسله مراتبی بورکراتیک، شایسته سالاری و جامعه هماهنگ، نهادسازی لینینستی بعد از انقلاب مائو مبتنی بر انحصار قدرت در اختیار حزب کمونیسم و ضرورت توسعه اقتصادی، رفاه عمومی و ثبات سیاسی به عنوان اولویت مردم زمینه تضعیف جامعه نسبت به دولت اقتدارگرا در چین شده و امکان گذار به دموکراسی در چین از پائین را با وجود تغییر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی تضعیف کرده است.
عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای: پیامدهای امنیتی و اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان همکاری شانگهای از نمادهای همگرایی منطقه ای در اوراسیای پساجنگ سرد است. پایش روند دگردیسی این نهاد نشان از اهمیت قدرت محوری و دستاوردهای نسبی در مدل رفتاری اعضای سازمان دارد. پس از نزدیک به دو دهه کوشش های ایران برای عضویت دائم در سازمان همکاری شانگهای به ثمر نشست. فرایند الحاق ایران آغاز شده و این کشور در آینده ای کوتاه به عنوان عضو دائم این نهاد پذیرفته خواهد شد. عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای چه طیفی از پیامدهای امنیتی و اقتصادی در پی خواهد داشت؟ این مقاله با بهره گیری از چارچوب مفهومی واقعگرایی در تحلیل رژیم های بین المللی و بررسی اسنادی که کشورها برای عضویت دائم در سازمان امضا می کنند در پی ارائه پاسخی به پرسش مورد اشاره برآمده است. یافته های مقاله نشان می دهد که روابط قدرت متغیر کانونی در ایجاد رژیم امنیتی و اقتصادی شانگهای بوده و دستاورد های نسبی نقش کلیدی در شکل دهی به مدل رفتاری اعضای سازمان ایفا کرده است. متاثر از این مدل رفتاری، نهادینگی این سازمان ضعیف است. عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای تنها در حوزه مقابله با تروریسم تعهدات الزام آوری برای این کشور ایجاد می کند. در سایر حوزه های امنیتی و در حوزه اقتصادی همکاری اعضا تابعی از اجماع شورای سران و غیرالزام آور است.
روایت هایی از سینمای ایران در تحولات انضباط و قدرت در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث اصلی در ساخت اجتماعیِ عصرِ کودکی، مقوله کنترل و انضباط است. مدرسه – در کنار سایر نهادهای کنترل کننده کودکی - از طریقِ طرح ها و تنظیمات خویش به نظم، فهم و یادگیری، بلوغ و رشد، مهارت و کنترل و قاعده بخشی تصورات و ذهن کودک فرم می دهد. مقاله حاضر قصد دارد روایت هایی از سینمای ایران را منعکس کند که در آنها کودکان ایرانی چگونه در معرض شیوه های خاص کنترل به عنوان ابزار اساسی میکروپلتیک قدرت قرار گرفته اند و این شیوه ها چگونه متحول گشته اند. فرضیه مقاله این است که با توجه به روایت های سینمایی از تحولات انضباط و قدرت در مدرسه، میکروپلتیک قدرت در این نهاد، سه مرحله مقاومت در برابر انضباط، مشروعیت بخشی به انضباط و در نهایت تسلط انضباط را از سر گذرانده است. در این پژوهش با استفاده از روش تبارشناسی قدرت فوکو و به شیوه توصیفی- تحلیلی انعکاس زیست کودکان ایرانی در مدرسه در سه فیلم منتخب از دهه های پس از انقلاب اسلامی، از منظر میکروپلتیک قدرت مورد بررسی قرار گرفته است.
گفتمان «هویت مبنا»؛ مبنای حکم رانی امنیتی خوب در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی مقاله این است که گفتمان مبنایی خوب و متناسب حکم رانی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران که با کمترین هزینه، پارادوکس و پیامد نامطلوب می تواند امنیت را در این سیستم برقرار کند، کدام است؟ نویسنده در پاسخ، بر آن است که از میان چهار گفتمان «هویت مبنا»، «پیشرفت مبنا»، «قدرت مبنا» و «امنیت مبنا»، گفتمان مبنایی و محوری مناسب برای جمهوری اسلامی ایران، گفتمان «هویت مبنا» یا هویت پایه است. این فرضیه یا گزاره محوری مقاله بدین معناست که تعقیب پیشرفت، تجهیز به قدرت و امنیتی ساختن، تنها در پرتو تکوین هویت و هویت باوری است که می تواند بیشینه امنیت را در جمهوری اسلامی ایران با کمینه هزینه، پارادوکس و پیامد نامطلوب به ارمغان آورد و البته این مهم در گرو آن است که هویت به نحو اولی برگرفته شود نه به نحو ثانوی، یعنی هویت در خدمت قدرت، امنیت و پیشرفت نباشد و بر آن ها اولویت یابد. در این برداشت، دوری از آرمان های انقلاب اسلامی ایران یا به تعبیری، سکولارشدن به همین معناست، یعنی وضعیتی که در آن، هویت در خدمت قدرت، امنیت و پیشرفت قرار گیرد یا به لحاظ اهمیت، شأن و منزلتی ثانوی پیدا کند. در این صورت است که حتی امنیت نیز وضعیتی شکننده و متزلزل خواهد داشت و پایدار نخواهد بود.
فناوری زنجیره قالب ها و مسئله مشروعیت دولت مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
147 - 186
حوزه های تخصصی:
فناوری بلاک چین (زنجیره قالب ها) یکی از نوظهورترین و یکی از چالش برانگیزترین فناوری های اطلاعاتی - ارتباطی جدید از نظر سیاسی بوده است . ساختار زنجیره قالب ها به گونه ای است که دست کم به صورت نظری می تواند برخی از کارکردها و قابلیت های دولت ها را تحت الشعاع قرار داده و در نتیجه، مشروعیت آنها را به چالش بکشد. این فناوری دارای ویژگی هایی است که می تواند با توانمندسازی بیش از پیش دولت ها یا کمک به فرایندهای تقویت نمایندگی دموکراتیک ، به عاملی مشروعیت بخش بدل شده یا حداقل از بحران مشروعیت دولت ها بکاهد. در این مقاله با تفکیک دو رویکرد اصلی پیرامون رابطه میان سیاست و زنجیره قالب ها (تکنو- سیاست زنجیره قالب ها )، تلاش می کنیم آثار احتمالی این فناوری را بر مشروعیت دولت های مدرن در چهار عرصه حاکمیت ، اعتماد سیاسی ، کارامدی و دموکراسی به بحث بگذاریم .
ریشه های ناامنی در فلسفه سیاسی مدرن؛ بازسازی انتقادی انسان شناسی فلسفی توماس هابز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
227 - 248
حوزه های تخصصی:
این مقاله با پرسش از امنیت در فلسفه سیاسی هابز به این مهم می پردازد که چرا قدرت و امنیت در دولت مدرن با هم پیوند داشته و از نقش فضیلت مندانه انسان در تأمین و گسترش امنیت در جامعه غفلت شده است. به بیان دیگر ناامنی در دوران معاصر و به خصوص در پی شکل گیری تجربه های جهانی از لویاتان به مثابه تنها ساختار مشروع و مؤثر قدرت در جوامع و مناسبات بین المللی ، بیش از آن که ناشی از منازعات قدرت در میان دولت ها باشد، ریشه در نوع انسان شناسی هابز دارد که خود مبانی نظری و تأسیسی دولت مدرن محسوب می گردد. این پژوهش با بهره مندی از نظریه بازسازی انتقادی که بر محور منطق درونی انسان شناسی هابز پیش می رود، می کوشد منابع ناامن کننده و مولد ناامنی را در نوع دیدگاه هابز از انسان معرفی و شناسایی کند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که انسان شناسی هابز به عنوان پایه نظری ساختار دولت مدرن امروزی، انسان را موجودی ذاتاً خطرناک، نگران، خودخواه و در عین حال مشروع و موجه در رسیدن به همه خواسته هایش می داند. این نوع انسان شناسی منبع اصلی تولید ناامنی محسوب شده که پیامدها و آثارش در لویاتان بروز می کند.
سطح متراکم دیپلماسی عمومی شیعی و ارتباطات استراتژیک جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۹۶)
271 - 300
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله پیش رو پاسخ به این پرسش است که چرا دیپلماسی عمومی شیعی جمهوری اسلامی، تمرکز خود را بر روی شکل دهی به روابط پایدار و استراتژیک با گروه های مردمی در دیگر کشورها قرار داده است و در این مسیر از چه زمینه های تاریخی، ایدئولوژیک و استراتژیکی بهره می برد. ادعای پژوهش حاضر این است که این ارتباطات در چارچوب روابط حامی- وکالتی قرار نمی گیرد، بلکه به اتحادهایی استراتژیک و دوسویه شکل داده و در این راه علاوه بر چارچوب بندی نظری، به بررسی موردی ارتباطات استراتژیک غیردولتی جمهوری اسلامی در سه کشور لبنان، عراق و یمن پرداخته شده است. روش پژوهش در این مقاله روش علّی- مقایسه ای و روش گردآوری داده های پژوهش به صورت کتابخانه ای- اینترنتی است.
واکاوی راهبرد ساختاری فرهنگ پیشرفت و توسعه، در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی (با تکیه بر زیرساخت های فرهنگی - اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۴
109 - 153
حوزه های تخصصی:
اقتصاد مقاومتی مفهومی است که درپی بحران زدایی و مقاوم سازی مطرح می شود که تبیین زیرساخت های راهبردی آن قطعا پیش شرط و الزام دستیابی به اهداف آن است. اما می توان اذعان داشت، شناخت و ارزیابی روابط میان متغیرهای فرهنگی و اجتماعی بعنوان شاخص های زیرساختی که نقش هرکدام می تواند توازن و مسیر پیشرفت را تحت تاثیر قرار دهد کمتر مورد توجه قرار گرفته و شناخت کافی از این پدیده دردست نیست. هدف پژوهش حاضر تبیین زیرساختهای اجتماعی و فرهنگی شکل دهنده فرهنگ توسعه است. روش شناسی مورد استفاده در این پژوهش ترکیبی از روش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد، جهت تبیین مدل نظری و آزمون مدل در مرحله کمی پژوهش است. به منظور گردآوری داده های لازم در این پژوهش مصاحبه ساختار نیافته با 30 خبره و استاد حوزه جامعه شناسی، فرهنگ و اقتصاد مقاومتی صورت گرفته است. نتایج حاصل، مبین آن است که حوزه ارزشها و اعتقادات، خانواده، آموزش، الگوها و ارتباطات و مهمار از همه مدیریت و سیاستگذاری بعنوان زیرساختهای اساسی شناسایی و استقرار وتثبیت فرهنگ توسعه مبتنی بر تحقق اقتصاد مقاومتی نتیجه نهادینه سازی فرهنگ توسعه در جامعه است که در مواردی منجر به تکوین باورها و عقاید، وقایت ارزشهای جامعه و نگاره بندی هنجارها در جامعه می شود.
نظریه بازی ها و خروج امریکا از برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره پسا برجام تعاملات اقتصادی و تجاری بین ایران و ایالات متحده شکل نگرفت و نبود فشار بازیگران اقتصادی موجب تسهیل خروج ترامپ از برجام شد، در این مقاله خروج آمریکا از توافق هسته ای«برجام» را از این منظر تحلیل می کنیم و این سوال مطرح است که: عدم شکل گیری همکاری های اقتصادی و تجاری میان ایران و آمریکا چه تاثیری بر خروج آمریکا از برجام داشت؟ در فرضیه داریم: عدم تعاملات اقتصادی و تجاری موجب تسهیل خروج آمریکا از برجام شده است. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی(منابع اسنادی) و با استفاده از نظریه بازیها؛ مدل بازی معمای زندانی تکراری، روابط ایران و آمریکا در سه مقطع: مذاکرات محرمانه عمان تا برجام(2015)، پسابرجام و پس از خروج آمریکا از برجام(2018) را مدل سازی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که در مرحله اول بازی تغییرات فضای سیاسی ناشی از رویکرد دولت های ایران و آمریکا موجب شد طرفین همکاری را به عنوان مبنای بازی اول انتخاب کنند، در بازی مرحله دوم با زمینه اقتصادی در دوره پسابرجام بین ایران و آمریکا برخلاف کشورهای اروپایی همکاری شکل نگرفت و این عدم همکاری اقتصادی و تجاری موجب شد در مرحله سوم بازی مجدد فضای سیاسی غالب شود و با خروج آمریکا از برجام و کاهش تدریجی تعهدات هسته ای از سوی ایران عدم همکاری مطابق بازی معمای زندانی(بازی بی برنده) مسلط شود و روابط را به پیش از برجام بازگرداند.
بررسی اهمیت جاده ابریشم در سیاست خارجی چین
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۱
27-48
حوزه های تخصصی:
احیای جاده ابریشم الگوی جدید همه جانبه و چهارچوب جدیدی از دیپلماسی همسایگی چین را تشکیل می دهند. احداث این راه فرص تی ب رای م شارکت و همکاری جمهوری های آسیای مرکزی در طرح های ژئوپلیتیک مدنظر چین در سراسر آس یا و اروپا را ارائه می دهد بنابراین احیای آن می تواند نقش بسیار مهمی در توسعه روابط و همکاری های بین المللی ایفا کند. مقاله حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که جایگاه و اهمیت احیای جاده ابریشم در سیاست خارجی چگونه قابل تبیین است؟ یافته ها بیانگر آن است که احیای جاده ابریشم درروند توسعه اقتصادی چین به سبب سهولت دسترسی به نقاط دوردست با کمترین زمان و هزینه علاوه بر دسترسی به بازارهای دیگر کشورها، می تواند کریدورهایی امن را جهت تأمین انرژی این کشور به وجود آورد. با تقویت روابط کشورهای جهان با یکدیگر و به خصوص با چین می توان انتظار شکل گیری یک نظم نوین را داشت بنابراین پروژه ابتکار کمربند و جاده آن می تواند به یک رقابت بین قدرت بزرگ بین ایالات متحده و چین اشاره داشته باشد.
نقش نهادها در سیاست خارجی آلمان در قبال چین (2021- 1989)
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۱
125-154
حوزه های تخصصی:
با آغاز قرن بیست و یکم و برچیده شدن موانع به وجود آمده از دوران جنگ سرد، جهان شاهد قدرت یافتن روزافزون جمهوری فدرال آلمان و جمهوری خلق چین در حوزه های صنعتی، تجاری و سیاسی در سطوح منطقه ای و بین المللی است. درحالی که چین در سیاست خارجی آلمان به عنوان شریکی راهبردی در حوزه های سیاسی و اقتصادی به شمار می رود، برای چین، آلمان به عنوان دروازه گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با مجموعه کشورهای عضو اتحادیه اروپا محسوب می گردد. در این میان، روابط دو کشور در سایه مسائلی مانند رعایت حقوق بشر، مسئله تایوان و مسئله حاکمیت چین بر تبت همواره دارای فراز و نشیب بوده است. ازاین رو، هدف اصلی این مقاله، پاسخگویی به این سؤال است که نهادها چه نقشی در سیاست خارجی آلمان در قبال چین داشته اند؟ یافته های مقاله با بهره گیری از مدل های تصمیم گیری سیاست دیوانی و فرآیند سازمانی آلیسون و بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و شیوه کتابخانه ای نشان می دهد که در فرایند سیاست خارجی آلمان در قبال چین، نهادهای مختلف رسمی و غیررسمی نقشی تعیین کننده داشته اند و هر نهادی که در دولت های مختلف نفوذ بیشتری داشته است، اولویت های سیاست خارجی آن دولت را در قبال چین تغییر داده است.
نقش شورای امنیت سازمان ملل متحد در صدور قطعنامه ها علیه داعش
حوزه های تخصصی:
امروز تروریسم از مهم ترین موضوعات مورد توجه ملت ها و دولت ها در سرتاسر جهان است و با آنکه این مسئله مناطق خاصی را بیشتر درگیر کرده، اما شیوع آن تقریباً به دغدغه امنیتی اغلب جوامع معاصر تبدیل شده است. سازمان ملل متحد برای مقابله با رشد و اقدامات گروه های تروریستی تلاش هایی را انجام داده است؛ به ویژه اینکه با ظهور داعش و اقدامات فراملی آن بحران تروریسم به عنوان تهدیدی علیه امنیت جهانی موردتوجه بیشتری قرار گرفت. این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای و سایت به دنبال پاسخ به این پرسش بوده است که «سازمان ملل چه قطعنامه هایی علیه گروه تروریستی داعش تصویب کرده است؟» این پژوهش در یک نوآوری برخلاف پژوهش های پیشین که به مسئله بحران عراق و سوریه و نقش سازمان ملل در خلال آن پرداخته اند قصد داشته است به صورت منسجم تنها به موضوع قطعنامه های سازمان ملل در قبال داعش بپردازد. بر اساس یافته های پژوهش، بین سال های 2014-2021 قطعنامه های 2169، 2170، 2178، 2199،2347،2249 و 2462 مهم ترین قطعنامه های سازمان ملل متحد علیه داعش بوده که در موضوعات زیر تصویب شده است: قطعنامه 2169 شورای امنیت نسبت به شناسایی داعش به عنوان گروه تروریستی؛ قطعنامه 2170 برای انح لال داعش؛ قطعنامه 2178 نسبت به جذب جنگجویان خارجی به داعش؛ قطعنامه 2199 درباره منع خرید و معامله نفت و گاز، اشیای عتیقه و تاریخی با تروریست ها؛ قطعنامه 2347 درباره حمایت از میراث مشترک بشریت و میراث فرهنگی؛ قطعنامه 2249 برای نابودسازی پناهگاه های داعش در عراق و سوریه و قطعنامه 2462 در مورد مبارزه با تروریسم و مقابله با تأمین بودجه تروریسم.
Methodology of Foreign Policy of the Islamic Republic of Iran (Politics of enmity with the oppressor and support for the oppressed)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Background and Aim: An analytical look at the foreign policy of the Islamic Republic of Iran shows that its strategies and policies in the world system and the surrounding environment are methodical. In order to portray this issue, this study tries to methodize the policy of "enmity with the oppressor and support for the oppressed". Necessity and Question: The importance of this issue is that most of the mentioned strategy has not been studied in the form of theoretical and transtheoretical studies due to the label of being unscientific (Western attitude). Therefore, the concern is how the methods of recognizing the policy of "hostility to the oppressor and support for the oppressed" in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran can be analyzed? Hypothesis and Method: The authors use the inductive method and analytical approach to introduce the innovative hypothesis that the four sources of religion, history, jurisprudence and futurism of Mahdavi, the policy of hostility to the oppressor and support for the oppressed. Findings: The structure of religion, through the methods of " Tawalla and Tabarra", Principle of "No way" and "jihad", the border between the oppressed and the oppressor in foreign policy. Due to its spiritual and material results, the source of history puts the methods of "believing in the culture of Ashura", "the spirit of self-sacrifice", "denying hegemony" and "maintaining independence" on supporting the oppressed and hostility to the oppressor on the foreign policy agenda.
The U.S. Tremendous Strategy to Counter the Islamic Republic of Iran in the Biden Government: From de-Geopolitical Policy to de-Legitimacy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Iran and the United States have experienced hostile and tense relations since the occupation of the U.S. Embassy in 1358. During this time, the White House has not given up on any attempt to change the government in Tehran. The main question is ‘What is the tremendous strategy of the United States to counter the Islamic Republic of Iran in the Biden era?’ The central hypothesis is the U.S. has two new strategies confronting Iran: de-geopolitics abroad and de-legitimacy inside. The present study aimed to analyze these two strategies. The results indicated that according to the teachings of Smart War, the U.S. has two goals for these actions; first, a sinusoidal and erosional process aimed at deprivation and discrediting of the Iranian political system in internal and external levels (de-legitimacy and surrender). The depletion of Iran's strategic and geopolitical capacity in the region to remove power tools from it (weakening to surrender or change the regime).
رویکرد چینی به تحول هژمونی آمریکا در غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵)
147 - 162
حوزه های تخصصی:
هرچند تحلیل سیاست خارجی جمهوری خلق چین در منطقه غرب آسیا و ترسیم دقیق حدودوثغور آن در دوران گذار، تغییر دکترین سیاست خارجی آمریکا و تحول قدرت جهانی، موضوعی بسیار سهل و ممتنع است، اما بااین وجود، الگوهای رفتاری این کشور در قبال روندها، تحولات و مسائل نوپدید و همچنین بازیگران اصلی این منطقه به حدی از انسجام رسیده که می توان با نگاهی به آن به درک مشخصی از سیاست خارجی چین در غرب آسیا دست یافت. پژوهش حاضر از رهگذر بررسی ادبیات جامعه علمی چین درصدد پاسخ به چرایی این پرسش است که محافل علمی این کشور چه درک و تصویری از تحول موقعیت هژمونیک آمریکا، سطح و ماهیت قدرت آن در منطقه غرب آسیا وجود دارند و مطابق با آن، چه راهبردی در دستورکار سیاست خارجی چین قرارگرفته است؟ پژوهش حاضر در پاسخ این پرسش بر اساس روش توصیفی-تحلیلی اشاره می کند که ادراکات سیاست خارجی چین از موقعیت هژمونیک آمریکا در غرب آسیا مبتنی بر انگاره انقباض راهبردی و اتخاذ موازنه فرامرزی از سوی این کشور است و بر اساس این رویکرد، راهبرد سیاست خارجی چین در منطقه غرب آسیا بر «پوشش ریسک راهبردی و کنترل آن در میانه رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای»، «ایجاد چارچوب کلیِ پایدار برای رابطه با تمام کشورهای حاضر در منطقه مذکور به منظور تأمین امنیت انرژی»، «تحکیم تدریجی حدود نظم منطقه ای بدیل» و در نهایت «ایفای مسئولیت قدرتی بزرگ و مشارکت مسئولانه در امور منطقه» در حال قوام یافتن است.