فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
151 - 160
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی شفقت به خود بر کاهش خودآسیبی عمدی و بهبود کارکرد اجتماعی در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت استان تهران انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مددجویان پسر کانون اصلاح و تربیت استان تهران در سال 1402 بود. در این پژوهش 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری مداخله و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت مداخله گروهی برنامه درمانی شفقت درمانی قرار گرفت. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودآسیبی (SHI؛ سانسون و همکاران، 1998) و مقیاس عملکرد اجتماعی و انطباقی کودک و نوجوان (CASAF؛ پرایس و همکاران، 2002) استفاده شد. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون و بین پیش آزمون و پیگیری گروه مداخله تفاوت معناداری در متغیر خودآسیبی مشاهد شد (05/0>P)، اما در متغیر کاراکرد اجتماعی تفاوت معناداری مشاهده بین مراحل نشد. در مجموع می توان نتیجه گرفت که آموزش گروهی شفقت به خود نقش موثری بر کاهش رفتارهای خودآسیبی دارد؛ اما برای بهبود کارکرد اجتماعی از اثربخشی لازم برخودار نبود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدنی و تنظیم هیجان در زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
225 - 234
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجان و تصویر بدن زنان مبتلا به سرطان سینه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 2 ماهه و 4 ماهه بود. جامعه آماری را زنان با جراحی مستکتومی بیمارستان های شهر تهران در سال 1401-1400 تشکیل می داد که از میان آنها 30 نفر به طور دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15نفر) چایگذاری شدند. 8 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت هفته ای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تصویر بدن (BIS، هوپ وود و همکاران، 2001) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون تصویر بدنی، پیش آزمون و دوره پیگیری 2 ماهه، پیش آزمون و دوره پیگیری 4 ماهه (05/0>P) معنادار بود. تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون بعد ارزیابی مجدد شناختی تنظیم هیجان، پیش آزمون و دوره پیگیری 2 ماهه، پیش آزمون و دوره پیگیری 4 ماهه (05/0>P) معنادار بود. همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون بعد سرکوبی تنظیم هیجان، پیش آزمون و دوره پیگیری 2 ماهه، پیش آزمون و دوره پیگیری 4 ماهه (05/0>P) معنادار بود. بر اساس این یافته ها این ACT مداخله ای موثر برای بهبود ادراک تصویر بدن و تنظیم هیجان در بیماران با جراحی مستکتومی است.
اثربخشی قصه گویی بر مدرسه هراسی و اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
821 - 836
حوزه های تخصصی:
زمینه: حل مشکلات مرتبط با سیستم آموزشی در سال های ابتدایی شروع مدرسه یکی از محورهای مهم مطرح شده توسط پژوهشگران است؛ مدرسه هراسی و اضطراب جدایی در این دوران یکی از مشکلات رایج میان دانش آموزان شناخته شده است و بررسی ادبیات نشان می دهد قصه گویی یکی از راهبردهای پراستفاده توسط مربیان و معلمان است که اثرات مثبتی روی آموزش دارد؛ علی رغم اهمیت ترس از مدرسه و عوامل مؤثر بر آن، پژوهشی به بررسی اثر قصه گویی بر مدرسه هراسی نپرداخته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی قصه گویی بر مدرسه هراسی و اضطراب جدایی دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر شیراز انجام شد.
روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر شیراز که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. بدین منظور 30 نفر دانش آموز که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودند، انتخاب شده و بطور تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش قرار داده شدند. بعد از بررسی عدم تفاوت معنادار بین گروه گواه و آزمایش، به گروه آزمایش برنامه قصه گویی که شامل مجموعه کتب پریرخ و مجد (1388) وکتاب های مرتبط با سیستم آموزشی بود ارائه گردید و به گروه دیگر برنامه خاصی ارائه نشد. قبل و بعد از مداخله دو خرده مقیاس مدرسه هراسی و اضطراب جدایی مربوط به پرسشنامه تشخیص اختلالات مرتبط با اضطراب بیمهار (1999) ارائه گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری مدرسه هراسی و اضطراب جدایی تفاوت معناداری وجود دارد (0/05p<) به این معنا که گروه نمره های گروه آزمایش در مرحله پس آرمون و پیگیری بطور معناداری کاهش یافته اما در نمره های گروه گواه تغییر معناداری ایجاد نشده است.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد قصه گویی می تواند سبب کاهش اضطراب جدایی دانش آموز و کاهش مدرسه هراسی شود. از آنجا که یکی از عواقب جبران ناپذیر مدرسه گریزی، آسیب ها و انحراف ها اجتماعی است و به نظر می رسد دانش آموزان مدرسه گریز بیشتر احتمال دارد جذب گروه بزهکار شوند و از طرف دیگر دانش آموزان مدرسه گریز آینده شغلی شان به خطر می افتد ضروری است از روش قصه درمانی که یک روشِ در درسترس و در عین حال مؤثر برای کاهش ترس و اضطراب کودکان در مدارس و مراکز مشاوره می باشد، استفاده شود. همچنین این روش را می توان به والدین آموزش داد تا فرزندان شان را با مدرسه و محیط آموزشی آشنا کرده و اشتیاق لازم را در آنان ایجاد نمایند.
اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر هوش اخلاقی زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
911 - 928
حوزه های تخصصی:
زمینه: با توجه به اهمیت سازگاری زناشویی در سلامت و پایداری نظام خانواده، شناسایی عوامل مؤثر بر آن مهم است. بااین وجود، در ادبیات این حوزه مطالعه ای که به تدوین الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش به انجام رسیده باشد یافت نشد و همچنین اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی بر هوش اخلاقی مورد توجه پژوهشگران نبوده است.
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر هوش اخلاقی زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه بود.
روش: روش پژوهش حاضر آمیخته اکتشافی است که در قسمت اول از نوع تحلیل محتوا و در قسمت دوم پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه است. نمونه آماری بخش کیفی، جهت تدوین بسته آموزشی 10 نفر از متخصصان حوزه مشاوره خانواده در سال 1402-1401 بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. نمونه آماری در بخش کمی شامل 40 نفر از زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه تخصیص داده شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینر (1976) و پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005) بود. تحلیل ها داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها: یافته ها در بخش کیفی بیانگر آن بود که مؤلفه های هوش اخلاقی در بسته آموزشی تدوین شده شامل صداقت و راستگویی، استقامت و پافشاری برای حق، قبول مسئولیت برای خدمت به دیگران، توانایی در بخشش اشتباهات خود و توانایی در بخشش اشتباهات دیگران بود. نتایج بخش کمی نشان داد مداخله الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر افزایش هوش اخلاقی و مؤلفه های آن تأثیر معناداری داشته است (0/05P>).
نتیجه گیری: باتوجه به اثربخش بودن یافته های این مطالعه، می توان این گونه استنباط کرد که پروتکل تدوین شده پتانسیل اثربخشی در جهت ارتقای هوش اخلاقی و مؤلفه های آن در میان زوجین را دارد و می تواند مورد توجه متخصصان حوزه سلامت روان و مشاوران خانواده در مشاوره های پیش از ازدواج و همچنین در جهت کاهش ناسازگاری در مراجعین قرار گیرد.
بررسی علل وقوع طلاق از سوی متقاضیان و خبرگان حوزه طلاق در شهر رشت: با تأکید بر ارتکاب جرائم ناشی از سوء معاشرت زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
947 - 962
حوزه های تخصصی:
زمینه: طلاق یکی از مسائل اجتماعی است که در سال های اخیر روند افزایشی داشته و تأثیرات منفی بر روی خانواده، فرزندان و جامعه دارد. یکی از عوامل مؤثر بر وقوع طلاق، سوء معاشرت زوجین است که ممکن است منجر به ارتکاب جرائم ناشی از خشونت خانگی، تجاوز، خیانت و قتل شود. با وجود اینکه پژوهش های زیادی در مورد علل و پیامدهای طلاق در ایران انجام شده اند، اما تحقیقات کافی در مورد نقش سوء معاشرت زوجین در وقوع طلاق وجود ندارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی علل طلاق از سوی متقاضیان ثبت طلاق و خبرگان حوزه طلاق در شهر رشت با تأکید بر ارتکاب جرائم ناشی از سوء معاشرت زوجین و ارائه راهکارهای حقوقی و روانشناختی جهت کاهش پدیده طلاق انجام شد.
روش: روش تحقیق حاضر توصیفی - همبستگی و با ماهیت کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی متقاضیان ثبت طلاق در شهر رشت بود که از میان آن ها 200 نفر (100 نفر مرد و 100 نفر زن) با روش تصادفی ساده انتخاب شده که علل وقوع طلاق، بر اساس روایت خود آنان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و همچنین خبرگان حوزه طلاق که به طور مستقیم و غیر مستقیم با این پدیده اجتماعی مرتبط هستند که شامل 42 نفر (از گروه قضات دادگاه خانواده 11 نفر، سردفتران طلاق 11 نفر و مددکاران اجتماعی 20 نفر) بودند. جهت گردآوری اطلاعات از روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها به روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و اسپیرمن در محیط نرم افزار SPSS26 انجام گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل رگرسیونی، یافته ها نشان داد که بیشترین عامل های مؤثر جرم در وقوع طلاق مربوط به جرائم جنسی و اخلاقی به ویژه روابط نامشروع در فضای مجازی است (05/0 p<).
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه حاکی از این بود که سوء معاشرت زوجین می تواند منجر به رفتارهای خلاف قانون و جرم آمیز شود. بنابراین پیشنهاد می شود که برای پیشگیری و کاهش طلاق در جامعه، باید به افزایش سطح آگاهی و مهارت های ارتباطی زوجین، تقویت رابطه عاطفی و مشارکت در تصمیم گیری های مشترک، حمایت از خانواده های در معرض خطر و ارائه خدمات مشاوره ای و روان درمانی مناسب توجه شود.
توسعه و بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی تحقیق زبانی و شمارش کلمات (P-LIWC): طبقات هیجانات و فرآیندهای شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
997 - 1016
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیق زبانی و شمارش کلمات به عنوان یک نمایشگر واژگان در متون شناخته می شود. به طور خاص، به کمک الگوریتم ها و فرآیندهای محاسباتی، می تواند عناصری مانند هیجانات، شناخت ها، نگرش ها، واژگان، سبک زبانی و ارتباطات اجتماعی را در متون تحلیل کند و نبود نسخه فارسی از مهم ترین دلایل انجام این پژوهش بود.
هدف: هدف از انجام این پژوهش توسعه و بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی تحقیق زبانی و شمارش کلمات: طبقات هیجانات و فرآیندهای شناختی بود.
روش: روش پژوهش حاضر نوصیفی و همبستگی بود. روش توسعه طبقات فرآیندهای شناختی و هیجانات از چند مرحله تشکیل شده است. توسعه فرهنگ لغت با ترجمه اولیه کلمات نسخه اصلی انگلیسی در سال 1402 شروع شد و پس از آن برای به حداکثر رساندن پوشش دهی کلمات هر طبقه در زبان فارسی با استفاده از روش های تحلیل متن، پیکره عظیمی از متون فارسی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در گام بعدی کلمات توسط داوران روانشناس مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس برای کلمات تأیید شده لما آن ها توسط زبان شناسان به منظور تشخیص اشکال مختلف کلمه تعیین گردید. بعد از اتمام این مراحل به منظور بررسی پایایی فرهنگ لغت های فرآیندهای شناختی و هیجانات و زیر طبقات آن ها آلفای کرونباخ و کودر-ریچاردسون 20 محاسبه گردید و سپس برای بررسی روایی بیرونی، هم ارزی نسخه فارسی تحقیق زبانی و شمارش کلمات (P-LIWC) با نسخه اصلی انگلیسی LIWC-2022 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد همه طبقات هیجان ها و فرآیندهای شناختی در نسخه فارسی با نسخه نهایی انگلیسی LIWC-2022 دارای همبستگی معنادار بودند (0/01 >p) و این ابزار از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که این نرم افزار در طیف گسترده ای از زمینه های پژوهشی و تجزیه وتحلیل متون فارسی کاربرد دارد و همچنین می توان در تحلیل متون جلسه درمان مراجعه کنندگان به کلینیک های روانشناسی نیز استفاده کرد
مقایسه صفات شخصیت مرزی، بخشودگی بین فردی و سبک های شنیداری در زنان متقاضی و غیر متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1187 - 1204
حوزه های تخصصی:
زمینه: یکی از مهم ترین چالش هایی که تمام جوامع با آن روبه رو هستند، واقعیتی به نام طلاق است که به طور دائم در حال افزایش است. از طرف دیگر، بر اساس مطالعات پیشین از جمله مهم ترین و عمیق ترین علل طلاق در زنان، صفات شخصیت مرزی، بخشودگی بین فردی و سبک های شنیداری است. در مورد مقایسه متغیرهای مذکور در زنان متقاضی و غیرمتقاضی طلاق، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه صفات شخصیت مرزی، بخشودگی بین فردی و سبک های شنیداری در زنان متقاضی و غیرمتقاضی طلاق انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علّی-مقایسه ای (پس رویدادی) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان متقاضی طلاق در دادگاه شهید باهنر و کلینیک کامران در منطقه 5 شهر تهران، کلینیک ندای آرامش روان و آوای باران در منطقه 2 شهر تهران و زنان غیرمتقاضی طلاق در سرای محله مناطق 2 و 5 شهر تهران بود که از بین آن ها 300 نفر (130 زن متقاضی طلاق و 130 زن غیرمتقاضی طلاق) به عنوان نمونه آماری به روش هدفمند انتخاب شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات پرسش نامه های بخشودگی بین فردی (احتشام زاده و همکاران، 1388)، شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، 1999) و سبک های شنیداری (دوئل، 1997) بود. تحلیل داده ها در این پژوهش با تحلیل واریانس چندمتغیری و با استفاده از نرم افزار SPSS-24 شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد بین صفات شخصیت مرزی به طور کلی و مؤلفه های آن، آشفتگی هویتی با (0/001=P و12/032=F(1,258))؛ مکانیسم های دفاعی با (0/001=P و 17/907=F(1,258)) و ترس از صمیمیت با (0/001=P و 14/390=F(1,258))؛ در دو گروه متقاضی و غیرمتقاضی طلاق تفاوت معنادار وجود دارد. بخشودگی بین فردی به طور کلی و مؤلفه های آن، ارتباط مجدد و کنترل انتقام جویی با (0/001=P و 11/574=F(1,258))؛ کنترل رنجش با (0/001=P و 83/662=F(1,258)) و درک واقع بینانه با (0/001=P و 8/035=F(1,258))؛ در دو گروه متقاضی و غیرمتقاضی طلاق تفاوت معنادار وجود دارد. هم چنین در زمینه سبک های شنیداری، سبک تأملی با (0/001=P و 44/604=F(1,258)) در دو گروه زنان متقاضی و غیرمتقاضی طلاق تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده که نشان داد زنان متقاضی طلاق و غیرمتقاضی طلاق از نظر صفات شخصیت مرزی، بخشودگی بین فردی و سبک های شنیداری با هم متفاوت هستند، پبشنهاد می شود در مشاوره های قبل از ازدواج به صفات شخصیت مرزی در طرفین و در زوج درمانی به آموزش بخشودگی بین فردی و سبک شنیداری تأملی در زوجین توجه شود.
مقایسه اثربخشی بسته آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی و برنامه آموزش مهارت های اجتماعی والکر بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
251 - 266
حوزه های تخصصی:
زمینه: توجه به رشد کودکان در ابعاد مختلف اجتماعی و اقدامات پیشگیرانه از بروز مشکلات رفتاری در سنین اولیه از اهمیت زیادی برخوردار است. ازاین رو شناسایی برنامه های مداخله ای هدفمند و مؤثر در این زمینه کمک کننده خواهد بود. تاکنون از روش های مختلفی برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان استفاده شده است، اما در مورد مقایسه اثربخشی بسته آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی و برنامه آموزش مهارت های اجتماعی والکر بر مشکلات رفتاری کودکان شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی و برنامه آموزش مهارت های اجتماعی والکر بر مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی انجام شد.
روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان دوره پیش دبستانی شهر کرمان بود که از میان آن ها نمونه ای 60 نفری به صورت در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. یکی از گروه های آزمایش از طریق بسته آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی (10 جلسه) و گروه آزمایش دیگر از طریق برنامه آموزشی والکر (1983) تحت 11 جلسه آموزش قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) بود. تحلیل داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 انجام شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس در پژوهش حاضر نشان داد هر دو روش مداخله در کاهش مشکلات رفتاری مؤثر بودند، اما اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر نمایش عروسکی در مشکلات درونی سازی و بیش فعالی نسبت به روش والکر بیشتر بود (0/05 >P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد استفاده از روش های مداخله ای مبتنی بر نمایش عروسکی در بهبود مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی نسبت به روش هایی که صرفاً جنبه ذهنی دارند؛ مؤثرتر هستند، لذا مربیان پیش دبستانی و روانشناسان کودک می توانند از روش مذکور در جهت کاهش مشکلات رفتاری کودکان از آن استفاده کنند.
اثربخشی مصاحبه ی انگیزشی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
305 - 322
حوزه های تخصصی:
زمینه: فلج مغزی یک اختلال عصب شناختی و غیر پیش رونده است که معمولاً در ابتدای زندگی و به دلایل مختلف رخ می دهد و به طور مادام العمر وجود خواهدداشت و می تواند از کارآیی فرد و خانواده او بکاهد و مشکلات متعدد روانشناختی را به ویژه برای مادران دارای فرزندان با این عارضه ایجاد کند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر افزایش رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و دارای طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزندان با فلج مغزی مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توانبخشی معلولین جسمی حرکتی شهر کرمانشاه در سال 1400 بودند. از بین جامعه آماری موردنظر تعداد 26 نفر از مادران مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توانبخشی تعیین شده به صورت نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه انتخاب و در دو گروه آزمایش و گروه گواه به صورت تصادفی گمارش شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های رضایت زناشویی اولسون (1989) و خودکارآمدی عمومی شرر (1982) استفاده شد. اعضای حاضر در گروه آزمایشی تحت مشاوره گروهی به شیوه مصاحبه انگیزشی فیلدز (2006) شامل 10 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد مصاحبه انگیزشی بر افزایش نمره کلی رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی به صورت معناداری اثربخش بوده است (0/05p<).
نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مصاحبه انگیزشی بر افزایش رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی تأثیر دارد.
مقایسه اثربخشی آموزش بازی محور و آموزش بازی محور تلفیقی با توان بخشی شناختی در اضطراب و عملکرد ریاضی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
413 - 429
حوزه های تخصصی:
زمینه: نارسایی ویژه در یادگیری گروه ناهمگونی از کودکان را در بر می گیرد که مشکلاتی را در حوزه های گوناگونی دارند. این مشکلات اثرات مادام العمری را برای فرد ایجاد می کند که به نظر می رسد خیلی بیشتر از خواندن، نوشتن و حساب کردن باشد و حوزه هایی همچون سلامت، بهداشت روانی، روابط بین شخصی، ادامه تحصیل، امکانات استخدامی و مانند آن را عمیقاً تحت تأثیر قرار می دهد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی آموزش مبتنی بر بازی درمانی و آموزش مبتنی بر بازی درمانی تلفیقی با روش های توان بخشی شناختی در اضطراب ریاضی و عملکرد تحصیلی ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی انجام شد.
روش: در پژوهش شبه آزمایشی از نوع طرح های پیش آزمون-پس آزمون چند گروهی حاضر، از بین جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مبتلا به ناتوانی ریاضی پایه سوم، چهارم، پنجم و ششم ابتدایی در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ شهرستان اصفهان تعداد ۳۶ دانش آموز که دارای اختلالات یادگیری ریاضی بودند به طور تصادفی در سه گروه ۱۲ نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند سپس گروه های آزمایش تحت درمان قرار گرفت. در این مدت گروه کنترل هیچ گونه مداخله روانشناختی و دارویی را دریافت ننمود، از پرسشنامه های ریاضیات شلو، مقیاس اضطراب ریاضی کازلسکیس برای ارزیابی آزمودنی ها استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مبتنی بر بازی درمانی و آموزش مبتنی بر بازی درمانی ادغام شده با روش های توان بخشی شناختی در اضطراب ریاضی و پیشرفت تحصیلی ریاضی با اثربخشی معناداری همراه بود. همچنین آموزش مبتنی بر بازی درمانی ادغام شده با روش های توان بخشی شناختی در مقایسه با آموزش مبتنی بر بازی درمانی اثربخشی بیشتری در متغیر پیشرفت تحصیلی ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی داشت.
نتیجه گیری: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی آموزش مبتنی بر بازی درمانی و آموزش مبتنی بر بازی درمانی ادغام شده با روش های توان بخشی شناختی در اضطراب ریاضی و پیشرفت تحصیلی ریاضی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی انجام شد، با بررسی ۳۶ دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی که در سه گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، گروه های آزمایش تحت آموزش مبتنی بر بازی درمانی و آموزش مبتنی بر بازی درمانی ادغام شده با روش های توان بخشی شناختی گرفتند
بررسی وضعیت سلامت عمومی افراد با اعتیاد پورنوگرافی: مقایسه با گروه بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
523 - 538
حوزه های تخصصی:
زمینه: پورنوگرافی از رفتارهای اعتیادآمیز و پرخطر جنسی است که می تواند در ابعاد مختلف سلامت افراد را با مشکل مواجه نماید. افراد درگیر به اعتیاد پورنوگرافی از مشکلات روانی، هیجانی، شناختی رنج می برند. کمبود مطالعه در این حوزه در ایران، باعث انجام پژوهش حاضر شده است.
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی وضعیت سلامت عمومی افراد با اعتیاد پورنوگرافی: مقایسه با گروه بهنجار بود .
روش: این پژوهش از نظر روش، یک مطالعه علّی - مقایسه ای (پس رویدادی) است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مردان 18 تا 35 سال با اعتیاد پورنوگرافی و بهنجار شهر ارومیه در بهار و تابستان 1402 را شامل می شود. جهت تعیین حجم نمونه، با مراجعه به نرم افزار تعیین حجم نمونه GPower، تعداد 36 نفر از افراد با اعتیاد پورنوگرافی و تعداد 36 نفر که اعتیاد پورنوگرافی نداشتند، با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و پرسشنامه پورنوگرافی کر و همکاران (2014) و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1972) را تکمیل نمودند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و با نرم افزار Spss 19 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد در اضطراب و اختلال خواب (05/0 >P) و افسردگی (01/0 >P) بین دو گروه تفاوت معنی دار وجود داشت، اما در علائم جسمانی و کارکرد اجتماعی بین گروه ها تفاوت معنی دار نبود (05/0 <P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که اعتیاد پورنوگرافی می تواند زمینه ساز افسردگی، اضطراب و مشکلات خواب بیشتر شود؛ لذا پیشنهاد می گردد مداخلات پیشگیرانه و درمانی جهت کاهش گرایش به پورنوگرافی در گروه های در معرض این اعتیاد به کار برده شود.
اثربخشی زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی مثبت و منفی و ابرازگری صمیمیت در زوج های ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
679 - 696
حوزه های تخصصی:
زمینه: کاهش ابرازگری هیجانی مثبت، ابرازگری صمیمیت و افزایش ابرازگری هیجانی منفی با ناسازگاری زناشویی رابطه دارد. بهبود ابرازگری در زوج های ناسازگار از طریق مداخله های زوج درمانی، به ویژه زوج درمانگری متمرکز بر شفقت، مهم است، اما در تأثیر زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی در جامعه موردمطالعه، شکاف تحقیقاتی دیده می شود.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانگری متمرکز بر شفقت بر ابرازگری هیجانی مثبت و منفی و ابرازگری صمیمیت در زوج های ناسازگار انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوج های ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی سیفا، بهین و همراز شهر خرم آباد در سال 1402 بودند. نمونه ای به تعداد 20 زوج واجد شرایط با روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سنجش زوج ها بر اساس پرسشنامه ابرازگری هیجانی (کینگ و امونز، 1990) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه انجام شد. گروه آزمایش زوج درمانگری متمرکز بر شفقت (لطفی و همکاران، 1400) را طی 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 27 استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد زوج درمانی متمرکز بر شفقت بر افزایش ابرازگری هیجانی مثبت، کاهش ابرازگری هیجانی منفی و نیز افزایش ابرازگری صمیمیت زوج های ناسازگار مؤثر است (01/0 p<).
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها زوج درمانگری متمرکز بر شفقت با تقویت هیجان های مثبت و سازگارانه در زوج ها، کاهش هیجان های منفی زوج ها، تشویق زوج ها به ابراز شفقت کلامی و رفتاری و همدلی نسبت به همسر و درک نقاط قوت و ضعف خویش و همسر موجب بهبود ابرازگری هیجانی در زوج های ناسازگار می شود. بنابراین می توان از زوج درمانی متمرکز بر شفقت برای بهبود ابرازگری هیجانی زوج های ناسازگار استفاده کرد.
تدوین الگوی توسعه فیزیکی برای بهبود جو روانشناختی مدارس متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
729 - 738
حوزه های تخصصی:
زمینه: ارتباط میان محیط فیزیکی و جو روانشناختی مدرسه، می تواند تأثیرات بسیار گسترده ای بر عملکرد تحصیلی، رفتارها، احساسات و ارتباطات دانش آموزان داشته باشد. بنابراین، تحلیل ارتباط میان مدل توسعه فیزیکی مدارس و بهبود جو روانشناختی می تواند به طراحان و مدیران آموزشی کمک کند تا محیط های مناسبی برای رشد و توسعه دانش آموزان فراهم کنند. در انتها، مطرح است که اغلب در محیط های آموزشی ایران، الگوهای بومی و منطبق با شرایط جامعه محلی برای بهبود جو روانشناختی مدارس وجود ندارد، بنابراین نیاز به ایجاد یک الگوی بومی و مناسب برای بهبود جو روانشناختی مدارس احساس می شود.
هدف: هدف این مطالعه طراحی الگوی توسعه فیزیکی مدارس برای بهبود جو روانشناختی مدارس متوسطه دوم بود.
روش: در پژوهش حاضر از روش داده بنیاد استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را متخصصان، صاحب نظران و مدیران متخصص مستقر در آموزش و پرورش ناحیه یک اهواز بود که در زمینه توسعه فیزیکی مدارس فعالیت داشتند. حجم نمونه مشتمل بر ۱۶ نفر بود که با روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها پس از مکتوب کردن مصاحبه ها، داده های جمع آوری شده به کمک کدگذاری واکاوی شد و طبقه بندی طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد.
یافته ها: الگوی مستخرج از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش در بخش کدگذاری انتخابی در قالب شش مقوله اصلی و 13 مقوله فرعی طراحی شد. چهار مقوله معماری و طراحی محیط، ایمنی، فضاهای مسقف، فضاهای باز، شرایط علّی اثرگذار بر پدیده محوری شناسایی شد. دو مقوله در مورد شرایط زمینه ای برای ایجاد پدیده مورد مطالعه ایجاد شد و چهار مؤلفه فرهنگ مدرسه، ارتباط و مشارکت اجتماعی، منابع انسانی و محیط عاطفی به عنوان مداخله گر شناسایی شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد برای بهبود جو روانی مدارس، طراحی فضای فیزیکی محیط درونی که در رأس آن ها کلاس درس است، نیاز به توجه در طراحی است. براساس نتایج این مطالعه می توان پیشنهاد کرد که مدیران آموزش وپرورش به ویژه بخش نوسازی مدارس به مسئله محیط فیزیکی مدارس متناسب با سن دانش آموزان توجه ویژه ای داشته باشد و معماری ساختمان ها و فضاهای هر مقطع تحصیلی را متناسب با روحیات، سن، علایق دانش آموزان طراحی نمایند.
رابطه همسر آزاری با اضطراب فراگیر در زنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه همسر آزاری با اضطراب فراگیر درزنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر تهران در سال 1402 انجام شد. مواد و روش: روش پژوهش توصیفی – پیمایشی بود. جامعه آماری، موردمطالعه در این پژوهش، زنان مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر تهران است و طبق آخرین آمار به عمل آمده از اورژانس های شهر تهران حدود 6000 نفر، و در این پژوهش از روش طبقه ای نسبی، استفاده شده است و توزیع پرسشنامه و کار جمع آوری اطلاعات به صورت تصادفی بر روی آن ها صورت گرفته است. در این پژوهش برای برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است و طبق این فرمول 380 نفر در نمونه ی آماری ما قرار می گیرند. ابزار پژوهش نیز برای جمع آوری داده ها پرسشنامه همسر آزاری (هادسون و مک اینتاش، 1981) و اضطراب فراگیر (آنتونی و همکاران، 2002) بوده که قبل از اجرا، اعتبار و پایایی آن مورد تائید قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مؤلفه های همسر آزاری با میزان اضطراب زنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و نتایج رگرسیون نشان داد که، همسر آزاری (سوءاستفاده غیر فیزیکی و جسمی) 14 درصد واریانس میزان اضطراب فراگیر زنان را تبیین می کند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که همسر آزاری نقش مهمی در ایجاد و تشدید اضطراب فراگیر در زنان دارد. این نتایج می تواند به برنامه ریزی های پیشگیری و مداخله ای در جهت کاهش همسر آزاری و اضطراب فراگیر کمک کند.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر بهبودی بر نشانههای افسردگی و ارتباط بینفردی بیماران با اختلال اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر بهبودی بر نشانه های افسردگی و ارتباط بین فردی بیماران با اختلال اسکیزوفرنی بود. مواد و روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران اسکیزوفرنی بستری در مراکز شبانه-روزی اعصاب و روان شهرستان تهران در سال 1402 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جایگماری شدند. برای گروه آزمایشی، درمان شناختی مبتنی بر بهبودی اجرا شد در حالیکه گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی (بک، 1987) و پرسشنامه مهارت ارتباط بین فردی (منجمی زاده، 1391) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر بهبودی بر به نشانه های افسردگی و ارتباط بین-فردی در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنی دار داشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با درمان شناختی مبتنی بر بهبودی فراهم می کند و روانشناسان و روانپزشکان می توانند برای بهبود نشانه های افسردگی و ارتباط بین فردی در بیماران با اختلال اسکیزوفرنی از این مداخله استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری توام با خودشفقت گری همراه با فعالیت های شناختی -حرکتی و مداخله شناختی-حرکتی به تنهایی بر اضطراب مرگ و ادراک پیری سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری توام با خودشفقت گری همراه با فعالیت های شناختی حرکتی حرکتی بر اضطراب مرگ و ادراک پیری سالمندان بود. مواد و روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون، با گروه کنترل همراه با دوره پیگیری بود. بدین منظورنمونه ای متشکل از 42 نفر(21 زن و 21مرد) بالای 60 سال ساکن شهرمشهد در سال 1400 که ملاک های ورودی را برآورده کردند، انتخاب و پس از گمارش تصادفی در سه گروه آزمایش اول(با مداخله درمان شناختی رفتاری توام با خودشفقت گری همراه با فعالیت های شناختی حرکتی)؛ گروه آزمایش دوم( با مداخله مبتنی برفعالیت های شناختی حرکتی به تنهایی) وگروه کنترل (بدون هیچگونه مداخله) در 18 جلسه 90 دقیقه ای طی 9 هفته تحت مداخلات ذکرشده قرارگرفتند. داده های حاصل از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر وهمکاران (1970) و پرسشنامه ادراک پیری اسلاتمن و همکاران(2017) از طریق نرم افزارآماریSPSS و با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمورد هردو متغیراضطراب مرگ و ادراک پیری، بین دوگروه آزمایش با گروه کنترل، درهردو زمان پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادارشده، اما تفاوت میان دو گروه آزمایش، معنادار نبود. نتیجه گیری: به نظر می رسد درمان شناختی-رفتاری توام با خودشفقت گری همراه با فعالیت های شناختی-حرکتی و همچنین مداخله شناختی-حرکتی به تنهایی، را می توان برای کاهش افسردگی مرگ و بهبود ادراک از پیری سالمندان و درجهت ارتقاء کیفیت زندگی و تدوین برنامه های آموزشی مناسب آن ها بکار گرفت.
اثربخشی کارگاه معنا در زندگی بر تاب آوری، عاطفه منفی و حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
187 - 197
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه بررسی تأثیر کارگاه های معنا در زندگی بر تاب آوری، عاطفه منفی و حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان بود. مواد و روش : این مطالعه به صورت کارآزمایی تصادفی کنترل شده انجام شد. ۳۰ دانشجو به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (n=15) و کنترل (n=15) تقسیم شدند. گروه آزمایشی در هشت جلسه کارگاه معنا در زندگی شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل تنها ارزیابی ها را تکمیل کردند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون (CD-RISC)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS)، و مقیاس حمایت اجتماعی چند بعدی (MSPSS) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایشی افزایش معناداری در تاب آوری (پیش آزمون: M = 32.45, SD = 5.23؛ پس آزمون: M = 40.67, SD = 4.89؛ p < 0.001)، کاهش معنادار در عاطفه منفی (پیش آزمون: M = 25.78, SD = 4.56؛ پس آزمون: M = 18.34, SD = 3.87؛ p < 0.001)، و افزایش معنادار در حمایت اجتماعی ادراک شده (پیش آزمون: M = 52.12, SD = 7.56؛ پس آزمون: M = 62.45, SD = 6.78؛ p < 0.001) داشتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کارگاه های معنا در زندگی می توانند به طور معناداری تاب آوری را افزایش داده، عاطفه منفی را کاهش داده و حمایت اجتماعی ادراک شده را در دانشجویان افزایش دهند. این یافته ها نشان می دهد که کارگاه های معنا در زندگی می توانند به عنوان یک مداخله موثر برای بهبود سلامت روانی و کیفیت زندگی دانشجویان استفاده شوند.
مقایسه استعداد خستگی دانش اموزان با پیشرفت تحصیلی بالا و پایین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان قزوین سال تحصیلی 1403- 1402
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
14 - 20
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه استعداد خستگی دانش اموزان با پیشرفت تحصیلی بالا و پایین دانش اموزان مقطع ابتدایی بود. روش مطالعه علی مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره ابتدایی شهر قزوین در سال تحصیلی 1403-1402 است. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر بصورت تصادفی بود بر اساس جدول مورگان تعداد 370 نفر از دانش آموزان به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه نارسایی شناختی، استعداد خستگی و پرخاشگری جمع آوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغره (MANOVA) و با بهره گیری از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد میانگین نمرات خستگی شناختی و خستگی روانی در دانش آموزان با عملکرد تحصیلی پایین بیشتر از دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا بود (001/0P<). بر این اساس می توان نتیجه گرفت استعداد خستگی، از عوامل موثر در عملکرد تحصیلی دانش آموزان می باشد.
اثربخشی آموزش خود تنظیمی هیجانی بر پرخاشگری و مهارتهای ارتباطی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی دارای وابستگی به بازیهای رایانه ای
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
31 - 41
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر پرخاشگری و مهارت های ارتباطی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی دارای وابستگی به بازی های رایانه ای شهر اصفهان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1403-1402. از میان جامعه آماری منطقه آموزشی 6 انتخاب و از میان دانش آموزان این منطقه تعداد 30 دانش آموزان پسر که وابسته به بازی های رایانه ای بودند به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب، و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ۵۰ دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه اعتیاد به بازی های رایانه ای وانگ و چانگ (2002)، مهارت های ارتباطی جرابک (2004) و پرسشنامه خشم نواکو (1986) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان بر کاهش پرخاشگری و بهبود مهارت های ارتباطی دانش آموزان دارای پسر دارای وابستگی به بازی-های رایانه ای موثر است (۰۱/۰p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش می توان گفت: از جمله رویکرد آموزشی مفید در جهت بهبود مهارت های ارتباطی و کاهش پرخاشگری دانش آموزان دارای وابستگی به بازی های رایانه ای، آموزش تنظیم شناختی هیجان است.
چگونه توانستم اضطراب آزمون دانش آموزم را در پاسخ به سوالات کاهش دهم؟
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
42 - 50
حوزه های تخصصی:
تظاهرات اضطراب در رفتار کودکان به خصوص در موقعیت هایی چون امتحان، نقاشی کردن، بازی کردن، صحبت کردن در جمع، ماندن در مدرسه می توان مشاهده و سنجش کرد.اتفاقاً در سال تحصیلی اخیر خود من با چنین شرایطی در یکی از دانش آموزانم به نام (زهرا) مواجه شدم. او در صحبت کردن بین جمع به ویژه در هنگام پاسخگویی به سؤالات دچار اضطراب می شد. و در کل اصلاً آرام و قرار نداشت و در فعالیت های کلاسی نمی توانست پیش قدم شود.این عامل باعث شد که من این مشکل را پی گیری نمایم و تا حد امکان در رفع آن تلاش کنم. پس از بررسی دریافتم که یکی از مهم ترین علل اضطراب این دانش آموز وابستگی به خانواده و مخصوصاً پدر و نگرانی از عدم کسب نمره مطلوب در کلاس و مدرسه و سرزنش خانواده بودند که این امر باعث تشدید اضطراب (زهرا) شده بود که با ایجاد ارتباط با خانواده ی دانش آموز و صحبت کردن با آنان در زمینه ایجاد فضای آرام در خانواده، بهبود روابط والدین با کودک، شناخت شرایط و موقعیت های اضطراب زا و تلاش برای حذف آن و همچنین برقراری ارتباط صمیمی با دانش آموزم و صحبت های دوستانه و کمک از مشاوران با تجربه سعی نمودم که اضطراب و ترس را در او کاهش دهم و دانش آموزم را تا حدی به آرامش مطلوبی برسانم.از نظر روانپزشکی اضطراب را می توان چنین تعریف کرد: ناآرامی، هراس و ترس ناخوشایند یا احساس خطر قریب الوقوع که منبع آن قابل شناختن نیست.