مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه سرگردانی ذهنی، تعلل ورزی تحصیلی، همجوشی شناختی و پردازش هیجانی دانشجویان دارای اختلال اضطراب امتحان با عادی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش علی - مقایسه ای دربرگیرنده کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد شهر نجف آباد در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از این میان تعداد 100 دانشجو (50 دانشجو دارای تشخیص اضطراب امتحان مطابق با نمره برش بالای 12 در پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون پس از همتاسازی با 50 دانشجو بدون اضطراب امتحان) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه های سرگردانی ذهنی کاریر و سلی، تعلل ورزی تحصیلی سولومون و راث بلوم، همجوشی شناختی گیلاندرز و همکاران و پردازش هیجانی باکر و همکاران گردآوری شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار SPSS.23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس یافته های حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری مشخص شد که بین سرگردانی ذهنی، تعلل ورزی تحصیلی، همجوشی شناختی و پردازش هیجانی دانشجویان دارای اختلال اضطراب امتحان با عادی تفاوت وجود دارد (05/0>p)؛ نتایج آزمون تعقیبی LSD نیز نشان داد که دانشجویان دارای اختلال اضطراب امتحان در مقایسه با دانشجویان عادی نمرات بالاتری را در سرگردانی ذهنی، تعلل ورزی تحصیلی، همجوشی شناختی و پردازش هیجانی کسب کردند (05/0>p). لذا، با توجه به بالا بودن نمرات سرگردانی ذهنی، تعلل ورزی تحصیلی، همجوشی شناختی و پردازش هیجانی در بین دانشجویان دارای اختلال اضطراب امتحان، اطلاع رسانی، تحقیق و بررسی علمی بیشتر برای درک این تفاوت ها و همچنین کمک به کنترل و درمان به موقع مشکلات ناشی از اضطراب امتحان توصیه می شود.
مقایسه استعداد خستگی دانش اموزان با پیشرفت تحصیلی بالا و پایین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان قزوین سال تحصیلی 1403- 1402
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه استعداد خستگی دانش اموزان با پیشرفت تحصیلی بالا و پایین دانش اموزان مقطع ابتدایی بود. روش مطالعه علی مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره ابتدایی شهر قزوین در سال تحصیلی 1403-1402 است. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر بصورت تصادفی بود بر اساس جدول مورگان تعداد 370 نفر از دانش آموزان به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه نارسایی شناختی، استعداد خستگی و پرخاشگری جمع آوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغره (MANOVA) و با بهره گیری از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد میانگین نمرات خستگی شناختی و خستگی روانی در دانش آموزان با عملکرد تحصیلی پایین بیشتر از دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا بود (001/0P<). بر این اساس می توان نتیجه گرفت استعداد خستگی، از عوامل موثر در عملکرد تحصیلی دانش آموزان می باشد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی ترمیمی با محوریت ساخت نرم افزار آموزشی برای دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبار سنجی الگوی برنامه درسی ترمیمی با محوریت ساخت نرم افزار آموزشی برای دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه در دوره ی ابتدایی شهرستان قزوین انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و در گروه پژوهش های توصیفی - تحلیلی، با رویکرد داده بنیاد بود. جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان در مقطع تحصیلی دوره ی اول و دوم ابتدایی، شهرستان قزوین بود و بر اساس جدول کریسی - مورگان نمونه ای به حجم 216 نفر معلم و 34 نفر متخصص برنامه ریزی درسی به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای پاسخگویی به سؤال های تحقیق، در ابتدا به مطالعه نظری موضوع تحقیق، طراحی و ساخت اپلیکیشن آموزشی اقدام شد و سپس با طرح پرسشنامه محقق ساخته، که روایی صوری و محتوایی آن را متخصصان بررسی کردند و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه و در نهایت الگو و نرم افزارطراحی شده از دیدگاه معلمان و متخصصان اعتبارسنجی شد. یافته ها نشان داد که تمامی عناصر در نظر گرفته شده برای برنامه درسی ترمیمی (هدف با سطح معنا داری35/0،محتوا باسطح معناداری 57/0، روش های یاددهی- یادگیری با سطح معناداری39/0 و روش های ارزشیابی با سطح معنا داری98/0) از دیدگاه معلمان و متخصصان دارای اعتبار است و بین نظر این دو گروه به لحاظ درجه اعتبار، تفاوت معناداری وجود نداشت.
اثربخشی آموزش خود تنظیمی هیجانی بر پرخاشگری و مهارتهای ارتباطی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی دارای وابستگی به بازیهای رایانه ای
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر پرخاشگری و مهارت های ارتباطی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی دارای وابستگی به بازی های رایانه ای شهر اصفهان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1403-1402. از میان جامعه آماری منطقه آموزشی 6 انتخاب و از میان دانش آموزان این منطقه تعداد 30 دانش آموزان پسر که وابسته به بازی های رایانه ای بودند به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب، و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ۵۰ دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه اعتیاد به بازی های رایانه ای وانگ و چانگ (2002)، مهارت های ارتباطی جرابک (2004) و پرسشنامه خشم نواکو (1986) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان بر کاهش پرخاشگری و بهبود مهارت های ارتباطی دانش آموزان دارای پسر دارای وابستگی به بازی-های رایانه ای موثر است (۰۱/۰p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش می توان گفت: از جمله رویکرد آموزشی مفید در جهت بهبود مهارت های ارتباطی و کاهش پرخاشگری دانش آموزان دارای وابستگی به بازی های رایانه ای، آموزش تنظیم شناختی هیجان است.
چگونه توانستم اضطراب آزمون دانش آموزم را در پاسخ به سوالات کاهش دهم؟
حوزه های تخصصی:
تظاهرات اضطراب در رفتار کودکان به خصوص در موقعیت هایی چون امتحان، نقاشی کردن، بازی کردن، صحبت کردن در جمع، ماندن در مدرسه می توان مشاهده و سنجش کرد.اتفاقاً در سال تحصیلی اخیر خود من با چنین شرایطی در یکی از دانش آموزانم به نام (زهرا) مواجه شدم. او در صحبت کردن بین جمع به ویژه در هنگام پاسخگویی به سؤالات دچار اضطراب می شد. و در کل اصلاً آرام و قرار نداشت و در فعالیت های کلاسی نمی توانست پیش قدم شود.این عامل باعث شد که من این مشکل را پی گیری نمایم و تا حد امکان در رفع آن تلاش کنم. پس از بررسی دریافتم که یکی از مهم ترین علل اضطراب این دانش آموز وابستگی به خانواده و مخصوصاً پدر و نگرانی از عدم کسب نمره مطلوب در کلاس و مدرسه و سرزنش خانواده بودند که این امر باعث تشدید اضطراب (زهرا) شده بود که با ایجاد ارتباط با خانواده ی دانش آموز و صحبت کردن با آنان در زمینه ایجاد فضای آرام در خانواده، بهبود روابط والدین با کودک، شناخت شرایط و موقعیت های اضطراب زا و تلاش برای حذف آن و همچنین برقراری ارتباط صمیمی با دانش آموزم و صحبت های دوستانه و کمک از مشاوران با تجربه سعی نمودم که اضطراب و ترس را در او کاهش دهم و دانش آموزم را تا حدی به آرامش مطلوبی برسانم.از نظر روانپزشکی اضطراب را می توان چنین تعریف کرد: ناآرامی، هراس و ترس ناخوشایند یا احساس خطر قریب الوقوع که منبع آن قابل شناختن نیست.
بررسی نقش میانجی تحمل پریشانی در رابطه بین شیوه های حل تعارض با سازگاری زناشویی در زنان متأهل
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی نقش میانجی تحمل پریشانی در رابطه بین شیوه های حل تعارض با سازگاری زناشویی در زنان متأهل شهر شاهین شهر بوده است. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل ساکن در شهر شاهین شهر بوده که از بین آنها تعداد ۲۰۰ نفر به صورت در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینر (۱۹۷۶پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم (۱۹۸۳)و پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز گاهر (۲۰۰۵) بوده است. محاسبات آماری این پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS، نسخه 24 و نرم افزار آماری AMOS، نسخه24 انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که شیوه های حل تعارض توان پیش بینی کنندگی سازگاری زناشویی را دارند.نتایج تحقیق نشان داد که از بین سبک های حل تعارض که شامل سبک یکپارچگی، سبک مصالحه، سبک مسلط، سبک ملزم شده و سبک اجتناب کننده بوده است، سبک های یکپارچگی و مصالحه با سازگاری ارتباط معنادار نشان داده اند. با افزایش تحمل پریشانی، سازگاری زناشویی نیز افزایش می یابد. ضریب مسیر بین سبک ملزم شده و سبک مصالحه با تحمل پریشانی از لحاظ آماری معنادار است و سبک های یکپارچگی، مسلط و اجتناب کننده با تحمل پریشانی ارتباط معنادار نشان نداده اند .ضریب غیر مستقیم رابطه سبک حل تعارض ملزم شده و سبک مصالحه با سازگاری زناشویی با میانجی گری تحمل پریشانی از لحاظ آماری معنی دار است . با کاهش سبک حل تعارض ملزم شده، تحمل پریشانی در زنان متأهل افزایش یافته و در نتیجه سازگاری زناشویی بیشتر می شود. با افزایش سبک حل تعارض مصالحه هم به طور مستقیم سازگاری زناشویی در زنان متأهل افزایش می یابد و هم به طور غیر مستقیم تحمل پریشانی در آن ها افزایش یافته و در نتیجه سازگاری زناشویی بیشتر می شود.
بررسی نقش آموزش مهارت ها مدیریت هیجان بر پرخاشگری دانش اموزان مقطع ابتدایی شهرستان کرج سال تحصیلی 1403- 1402
حوزه های تخصصی:
پرخاشگری در میان کودکان و نوجوانان یک مشکل اجتماعی جدی است که در سال های اخیر به سرعت گسترش یافته است به طوری که ناکامی ها و تنش های مکرر می توانند باعث بروز واکنش های نامناسب مانند پرخاشگری شوند پرخاشگری رفتارهای فیزیکی و کلامی تخریب کننده اشیاء با آسیب رساندن به افرادی است که به دنبال فرار با اجتناب از آن هستند. این پژوهش با هدف تاثیر آموزش مهارت های مدیریت هیجان بر پرخاشگری دانش آموزان انجام یافته است. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی به روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. از میان جامعه آماری پژوهش که شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ابتدایی ناحیه 1 شهر کرج در سال تحصیلی 1403-1402 می باشد، نمونه آماری متشکل از 30 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده به صورت تصادفی در یک گروه آموزش مهارت های مدیریت هیجانی و یک گروه کنترل جای دهی شدند. ابزار گرداوری اطلاعات پرسشنامه خشم و پرخاشگری کودکان نیلسون و همکاران (۲۰۰۰) و پروتکل مهارت های مدیریت هیجانات مبتنی بر مدل فرایند گراس می باشد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مهارت های مدیریت هیجان به طورمعنی داری باعث کاهش پرخاشگری بدنی در دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی می شود
پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس شیوه های حل تعارض در زنان متأهل
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس شیوه های حل تعارض در زنان متأهل شهر شاهین شهر بوده است. روش پژوهش همبستگی از نوع پیش بینی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل ساکن در شهر شاهین شهر بوده که از بین آنها تعداد ۲۰۰ نفر به صورت داوطلبانه و در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپاینر (۱۹۷۶)، پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم (۱۹۸۳) بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد. محاسبات آماری این پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS، نسخه 24 و نرم افزار آماری AMOS، نسخه24 انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که شیوه های حل تعارض توان پیش بینی کنندگی سازگاری زناشویی را دارند. نتایج تحقیق نشان داد که از بین سبک های حل تعارض که شامل سبک یکپارچگی، سبک مصالحه، سبک مسلط، سبک ملزم شده و سبک اجتناب کننده بوده است، سبک های یکپارچگی و مصالحه با سازگاری ارتباط معنادار نشان داده اند (001/0 >P) و سبک های دیگر ارتباط معنادار نداشته اند (05/0 <P).
شناسایی عوامل تاثیر گذار بر بهبود سلامت روان در دبستان
حوزه های تخصصی:
سلامت روان دانش آموزان در دبستان تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که می توان آن ها را در چند دسته اصلی طبقه بندی کرد. این عوامل شامل محیط آموزشی، حمایت خانوادگی، روابط اجتماعی و فردی، و سلامت جسمانی دانش آموزان استمحیط آموزشی: یک محیط آموزشی حمایتی که در آن دانش آموزان احساس امنیت و پذیرش می کنند، برای سلامت روان آن ها حیاتی است. معلمانی که به دانش آموزان احترام می گذارند و به نیازهای فردی آن ها توجه دارند، می توانند به ایجاد چنین محیطی کمک کنند.حمایت خانوادگی: خانواده ها نقش مهمی در توسعه سلامت روان دانش آموزان دارند. حمایت عاطفی، تشویق و توجه به سلامت روانی و جسمانی فرزندان، می تواند تأثیر مثبتی بر رشد آن ها داشته باشد.روابط اجتماعی و فردی: دوستی ها و روابط اجتماعی مثبت در مدرسه می توانند به دانش آموزان کمک کنند تا مهارت های اجتماعی خود را توسعه دهند و احساس تعلق داشتن به جامعه ای بزرگ تر را تجربه کنند.سلامت جسمانی: تغذیه سالم، خواب کافی و فعالیت بدنی منظم نیز بر سلامت روان دانش آموزان تأثیر می گذارند. این عوامل به دانش آموزان کمک می کنند تا انرژی لازم برای یادگیری و مشارکت در فعالیت های مدرسه را داشته باشند.برای بهبود سلامت روان دانش آموزان در دبستان، مدارس باید برنامه های آموزشی و تربیتی را با توجه به این عوامل طراحی کنند و خانواده ها نیز باید در فرآیند آموزشی فرزندان خود مشارکت فعال داشته باشند. ایجاد یک محیط آموزشی که مشارکت و روابط بین فردی و حمایتی را ترویج می کند، برای تقویت عملکرد دانش آموزان بسیار مهم است.
برسی ابعاد میزان احساس ارزشمندی و سلامت روان والدین بر روی آینده شغلی فرزندان
حوزه های تخصصی:
ارتباط بین احساس ارزشمندی و سلامت روان والدین و رابطه آن با آینده شغلی فرزندان زمینه ای است که در مطالعات روانشناسی اجتماعی و تربیتی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. احساس خوب بودن و ارزشمندی والدین از دید فرزندان تاثیر بسیار زیادی بر روی توانایی های روانی و انگیزشی فرزندان خود دارد. علاوه بر این، سلامت روان والدین نقش دیگری را در پیشرفت و موفقیت فرزندان در زندگی شغلی خود ایفا می کند. در این مقاله قصد داریم به بررسی این موضوعات، ارتباط بین احساس ارزشمندی و سلامت روان والدین و تاثیر آن بر آینده شغلی فرزندان پرداخته و نتایج مطالعات روانشناسی و تحقیقات مرتبط را بررسی کنیم.