فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
Objective : One of the signs of people's mental health is the ability to adapt to different life conditions. This study aims to explore how parent-child interaction, sense of security, entitlement schema and adjustment are related, and how resilience mediates these relationships. Methods : The participants are 250 female high school students from Rudsar city, who were selected by convenience sampling from 5 schools in the academic year 2023-2022. The data were collected online using the following instruments: the Parent-Child Relationship Assessment Questionnaire (PCRS), the Sense of Security in Family System Questionnaire (SIFS), the Young Schema Questionnaire (YSQ), the California Social Adjustment Questionnaire (CSAQ) and the Resilience Scale (SQRS). The data analysis was performed using Pearson correlation coefficient test and structural equation modeling with LISREL-8.8 and SPSS-22 software. Results : The results showed that the data has a good fit with the proposed research model. The results showed that parent-child interaction, sense of security and entitlement schema have a direct and significant impact on the adjustment of female students. Moreover, there was an indirect and significant impact of parent-child interaction, sense of security and entitlement schema on the adjustment of students through the mediating role of resilience (p > 0.05). Conclusion : The results suggest that the type of parent-child interaction, sense of security and the schemas created can influence the individual’s adjustment with the environment, and resilience plays a mediating role in this process. Therefore, paying attention to these variables is recommended to parents, counselors, psychologist and experts in the field of education.
شناسایی شاخص های رفتار روانشناختی شوخ طبعی رهبری در شرکت دخانیات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1263 - 1283
حوزه های تخصصی:
زمینه: شوخ طبعی رهبری یکی از اصولی ترین شاخص های رفتاری است که در رابطه با رهبران و مدیران موفق در سازمان ها بررسی می شود. در شرکت دخانیات ایران نیز این شاخص برای شناسایی و ارزیابی رفتار رهبران مورد استفاده قرار گرفته است، که با استفاده از شاخص های روانشناختی، می تواند ویژگی رهبران را شناسایی و ارزیابی نماید، این ارزیابی نشان از تأثیر مؤثر بهبود عملکرد و موفقیت سازمان می باشد.
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص های رفتار روانشناختی شوخ طبعی رهبری در شرکت دخانیات ایران بوده است.
روش: پژوهش حاضر در پی یافتن عوامل مؤثر بر بکارگیری روانشناختی شوخ طبعی رهبری در شرکت دخانیات ایران است و شناسایی عواملی است که نقش اساسی در اجرای نوعی شوخ طبعی رهبری در این شرکت دارند. درگام اول برای دستیابی به ماهیت شکل گیری مفهوم، استخراج مضامین، مقوله ها و روابط بین آن و دستیابی به مدلی مفهومی در این حوزه از روش پدیدارشناسی تفسیری و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 نفر از خبرگان بهره گرفته شد، و در گام دوم نیز، به منظور تعمیم نتایج و تجزیه و تحلیل آن ها، داده ها در قالب ابزار پرسشنامه در اختیار 361 نفر از کارکنان قرار داده شده و مورد نظرسنجی قرار گرفت و در ادامه به کمک نرم افزارهای اس پی اس اس، اسمارت پی ال اس 4 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: با تأیید مدل ساختاری پژوهش، این نتیجه حاصل شد که شکل گیری مفهوم شاخص های رفتار روانشناختی شوخ طبعی رهبری در شرکت دخانیات ایران شامل 6 مؤلفه و 16 مفهوم وابسته است. در طی روابط بررسی شده، مدل مفهومی تحقیق پیاده سازی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تأثیرگذاری بین مؤلفه ها در مطالعه کمی، از میزان لازم و مناسبی برخودار بوده است.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که شرکت دخانیات ایران نیاز به رهبرانی دارد که دارای خلاقیت و نوآوری و قادر به انعطاف پذیری و تطبیق با تغییرات محیطی است. رهبران باید اعتماد به نفس بالایی را به همراه داشته و توانایی برقراری ارتباطات مؤثر و همراهی با کارکنان را داشته باشند. این عوامل می توانند در بهبود عملکرد و موفقیت شرکت تأثیرگذار بوده و به عنوان یک عامل اصلی تغییر و ارتقاء در سازمان عمل نمایند با توجه به اهمیت صنعت دخانیات در ایران، تأثیرگذاری شوخ طبعی رهبران می تواند بهبود عملکرد و موفقیت شرکت را تضمین نماید.
تاثیردرمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) برشفقت ورزی به خود وتاب آوری خانوادگی مادران کودکان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی شیوه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با انجام پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و یک دوره پیگیری 5 ماه بود. نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد.از میان لیست جامعه آماری (24) نفر با استفاده از اعداد تصادفی انتخاب شدند و در دو گروهِ آزمایشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه قرار داده شدند. مداخله آموزشی با استفاده از پروتکل جلسات درمان هیز، استروسال ،(2012) با اندکی تلخیص تدوین شده است ودر 8 جلسه 2 ساعته برای گروه آزمایشی انجام شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل کو واریانس چند متغییری (آنوا) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار (SPSS 22) استفاده شد. از پرسشنامه های شفقت به خود، (Neff, ,2003)و تاب آوری خانوادگی(Sixbey,2005) به عنوان ابزار استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه مشاوره گروهی بر افزایش شفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش پذیر تأثیر داشت و این تأثیر در مرحله پیگیری 5 ماهه دارای ثبات بود. با توجه به یافته های این پژوهش می توان از روش مشاوره گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افزایش شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی استفاده نمود
تاثیر تفکر جنایی بر همدلی با نقش میانجی رفتارهای یاری رسان در زنان زندانی دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 101
حوزه های تخصصی:
اجتماعی، انجام گرفت. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود که از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه زنان زندانی دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی شهر اصفهان بودکه حداقل یک سال از محکومیت آن ها می گذرد. در پژوهش حاضر از روش نمونه گیری تصادفی هدفمند استفاده شد، بدین صورت که در مرحله اول از بین تعداد کل زنان زندانی در فاصله بهار و تابستان 1402، پس از اجرای مصاحبه بالینی و اجرای آزمون میلون 3، تعداد افرادی که تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی گرفتند به عنوان گروه هدف و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که تعداد آنها 128 نفر بود و جهت شرکت در پژوهش به پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه بالینی چند محوری میلون3 (مارنات، 2003)، پرسشنامه تفکر جنایی (گلین والترز، 1995)، پرسشنامه فهرست واکنش های بین فردی (دیویس، 1983) و پرسشنامه شخصیت جامعه پسند (پنر، 2002)، پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل آماری به شیوه معادلات ساختاری، از نرم افزار pls استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که متغیر رفتار یاری رسانی در تاثیر تفکر جنایی بر همدلی نقش میانجی دارد و تاثیر این دو بر یکدیگر را تقویت می کند و با توجه به نتایج حاصل می توان اذعان داشت که رفتارهای یاری رسان در تاثیر همدلی بر تفکر جنایی زنان زندانی دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارای نقش میانجی می باشد.
بررسی تجربه زیسته دانشجویان دارای افسردگی و با سابقه خودآسیبرسانی از اثربخشی درمان ترکیبی هیجانمدار و اصلاح سبک زندگی بر تفکر ارجاعی و خشم بالینی (یک مطالعه کیفی)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته دانشجویان دارای افسردگی و افکار و رفتار خود آسیب رسان با قصد خودکشی از درمان ترکیبی هیجان مدار و اصلاح سبک زندگی با تمرکز بر تفکر ارجاعی و خشم بالینی انجام شده است. طرح پژوهش، کیفی و مطالعه چند موردی به روش پدیدارشناسی تفسیری و جامعه پژوهش شامل دانشجویان مراجعهکننده به مرکز مشاوره دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه ( 1403-1402) بود. نمونه شامل 4 دانشجو با تشخیص افسردگی و دارای افکار و رفتار خود آسیبرسان با قصد خودکشی، نمرات بالا در تفکر ارجاعی و خشم بالینی بودهاند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های (افسردگی Beck, 1996)، تفکر ارجاعی (Ehring,2010)، خشم بالینی ((Snell et. al,1995 و مصاحبه نیمهساختاریافته بود. پس از اجرای 12 جلسه درمان ترکیبی هیجان مدار و اصلاح سبک زندگی، مصاحبهها با روش دیکلمن و همکاران (1989) تحلیل شد. مضامین حاکی از کاهش تفکر ارجاعی و خشم بالینی بوده است. همچنین دو مضمون اصلی (تجارب درمانبخش و عوامل بازدارنده) و هشت زیر مضمون استخراج شد. مضامین تجارب درمانبخش برای تفکر ارجاعی، ادراک کنترل بر روی رفتار در مقابل افکار منفی و تمرکز بر زمان حال و مضمون بازدارنده شامل عوامل محیطی و به طور خاص دوستان و خانواده بود.همچنین مضامین تجارب درمانبخش برای خشم بالینی، شامل پذیرش شرم و غم، عدم اجتناب رفتاری و درک جدیدی از ناکامیها و رویدادهای ناخوشایند و مضامین بازدارنده نیز، دشوار بودن انتقال یادگیری به بیرون از جلسات درمان و انتظارات دیگران برای بهبودی سریع بود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد بر اختلال بی خوابی در میان سالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
641 - 658
حوزه های تخصصی:
زمینه: خواب یکی از مهم ترین فرآیندهای روانی فیزیولوژیکی برای عملکرد مغز و سلامت روان است که سلامت انسان را کنترل می کند. کیفیت خواب در جامعه میان سالان ضرورت دارد و مشکلات خواب در این جامعه به عنوان یک عامل خطر اصلی برای مشکلات سلامت روانی و جسمی شناخته می شوند. تاکنون اثربخشی درمان های مختلفی بر بهبود کیفیت خواب میان سالان انجام شده است ولی مطالعه ای به بررسی مقایسه ای درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد نپرداخته است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد بر بهبود اختلال بی خوابی در میان سالان انجام شد.
روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مردان و زنان میان سال مبتلا به اختلال بی خوابی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر همدان در سال 1401 بود که به صورت نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در 3 گروه 20 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و گروه گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه اختلال بی خوابی (همائی مجاز و همکاران، 1402) بود. گروه های آزمایش به مدت 9 جلسه 75 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند و گروه گواه درمان معمول را دریافت کرد. پروتکل درمانی (کارنی و ادینجر، 2014) برای گروه شناختی رفتاری و پروتکل درمانی اکت (گای میدوز، 2014) برای گروه پذیرش و تعهد اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با نرم افزار SPSS نسخه ۲3 صورت گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بعد از مداخله، هر دو روش درمان در مقایسه با گروه گواه باعث بهبود اختلال بی خوابی شدند و نتایج درمان در دوره پیگیری نیز حفظ شد (001/0 p<)؛ اما درمان پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری بر بهبود اختلال بی خوابی میان سالان تأثیر بیشتری داشت (001/0 p<).
نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد در کنار سایر روش های درمانی، روش مداخله ای مناسبی برای بهبود اختلال بی خوابی میان سالان است و روانشناسان، مشاوران بالینی و درمانگران می توانند برای کاهش مشکلات بیماران دچار اختلال بی خوابی با برگزاری کارگاه های روانشناختی مانند درمان شناختی رفتاری بی خوابی و درمان پذیرش و تعهد بی خوابی به عنوان درمان های راحت، در دسترس و کم هزینه برای کمک به این افراد اقدام کنند.
ارائه مدل پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس سیستم مغزی رفتاری با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
183 - 192
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس سیستم مغزی رفتاری با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی در نوجوانان صورت گرفت. مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهر آشتیان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که 250 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها توسط پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال (2010، CFI)، اعتیاد به اینترنت یانگ (1998، IAT)، مقیاس سیستم مغزی رفتاری کارور و وایت (1994 ،BIS/BAS) جمع آوری گردید. داده های به دست آمده از طریق آزمون همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین سیستم فعال ساز رفتاری و انعطاف پذیری شناختی با اعتیاد به اینترنت رابطه منفی و معناداری وجود دارد (۰۱/0>P). بین سیستم بازداری رفتاری و انعطاف پذیری شناختی با اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (۰۱/0>P). همچنین مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود. یعنی مدل پژوهش، قادر به تبیین و توضیح رابطه ی بین متغیرها است. همچنین نتایج حاکی از تأیید نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در ارتباط بین سیستم های مغزی رفتاری با اعتیاد به اینترنت در نوجوانان بود. (۰۱/0>P). از این رو، با اعمال برنامه ها و مداخلاتی برای افزایش انعطاف پذیری شناختی می توان از گرایش به اعتیاد به اینترنت کاست.
اثربخشی آموزش مهرورزی بر تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
147-175
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهرورزی بر تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر زاهدان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه شامل 30 دانش آموز بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی بود که تمام آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون آن را تکمیل کردند، سپس برنامه آموزش مهرورزی برای گروه آزمایش در هشت جلسه اجرا شد و در نهایت، پس آزمون از تمام گروه های گروه آزمایش و کنترل گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهرورزی بر تاب آوری تحصیلی و بخشودگی بین فردی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی و انعطاف پذیری روانشناختی مادران دارای کودک اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
245 - 254
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی و انعطاف پذیری روانشناختی مادران دارای فرزند مبتلا به اوتیسم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام مادران مراجعه کننده به مرکز اوتیسم شهر ری در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 مادر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های افسردگی بک (1979، BDI-II) و انعطاف پذیری روانشناختی دنیس و وندروال (2010، CFI) بود. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه (90 دقیقه ای) تحت درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل در هیچ جلسه ای شرکت نکردند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری در سطح معناداری 05/0 تحلیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون افسردگی و انعطاف پذیری روانشناختی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری در سطح 05/0 وجود داشت. در نتیجه می توان روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را برای کاهش افسردگی و افزایش انعطاف پذیری مادران دارای کودک اوتیسم به کار برد.
ارائه مدل مطلوب ارتقای انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
112 - 123
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مطلوب ارتقای انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در پرستاران انجام شد. روش و مواد: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و همچنین، به لحاظ نوع داده ها، آمیخته از نوع کیفی بود. روش پژوهش به لحاظ ماهیت تحلیل مضمون بود. جامعه مورد مطالعه شامل مقالات، کتب و مجلاتی که با انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی مرتبط بود، استفاده شد. حجم نمونه 15 مقاله و کتاب با توجه به اصل اشباع و روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند در نظر گرفته شد در بخش کیفی پروتکل طراحی شد تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل مضمون بود. یافته ها: براساس نتایج بخش کیفی پروتکل انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی طراحی شد و سپس اعتبار آن بر اساس نظر خبرگان مورد بررسی قرار گرفت و تایید شد. نتایج نشان داد که از میان 45 شاخص (گویه) موجود، 8 مؤلفه اصلی شناسایی شد. نتیجه گیری: از جمله مولفه های انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی شامل بازسازی شناختی، آرمیدگی، ادراک کنترل پذیری، مهارت حل مساله، مدیریت استرس، مهارت رویارویی با موانع، مهارت خودمراقبتی و مهارت پذیرش و تغییر بود.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها نسخه والد- کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
86 - 106
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس شیوهفرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها نسخه والد- کودک بود.
روش: روش پژوهش همبستگی است. جامعه آماری شامل والدین دارای نوجوان 12 تا 18 ساله و نوجوانان 12 تا 18 ساله شهر تهران بودند. با روش نمونه گیری در دسترس 196 والدین و 213 نوجوان انتخاب شدند. والدین به پرسشنامه شیوهفرزندپروری مبتنی بر توانمندی های بزرگسالان (SBPA) و مقیاس خودکارآمدی والدین (PSAM) و نوجوانان به پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و پرسشنامه ادراک شیوهفرزندپروری مبتنی بر توانمندی ها (PSBP) پاسخ دادند. جهت بررسی پایایی و روایی پرسشنامه ها از ضریب همسانی درونی، روایی همگرا و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد تحلیل عاملی اکتشافی برای شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی های بزرگسالان دربرگیرنده سه عامل آگاهی از توانمندی ها، حمایت و تشویق است که همبستگی معنادار با خودکارآمدی والدین (001/0>p؛ 42/0= 19/0=r) بیانگر روایی همگرا است. پایایی مقیاس با فاصله زمانی یک ماه 65/0 تا 89/0 به دست آمد. تحلیل عامل اکتشافی برای پرسشنامه ادراک شیوه فرزندپروری مبتنی بر توانمندی های نوجوانان دربرگیرنده سه عامل دریافت توجه و حمایت، شناخته شدن و دریافت فرصت است که همسبتگی معنادار با بهزیستی روان شناختی نوجوان (005/0، 001/0 >p: 59/0- 16/0=r) بیانگر روایی همگرا است. پایایی مقیاس با فاصله زمانی یک ماه 70/0 تا 84/0 به دست آمد.
نتیجه گیری: هر دو پرسشنامه ابزاری روا و پایا هستند که می توان در تعامل والدین و کودک با تأکید بر توانمندی مورد استفاده قرار داد.
Comparing the effectiveness of acceptance and commitment therapy and schema therapy on alexithymia of divorced women referring to welfare organization
حوزه های تخصصی:
Objective: Divorce is one of the stressful experiences of the family that can lead to conflict and incompatibility between couples. The aim of this research was to Comparing the effectiveness of acceptance, commitment therapy and schema therapy on alexithymia of divorced women referring to welfare.Methods: The method of this research was semi-experimental with a pre- post-test design and a control group. The statistical population consisted of all women who referred to welfare organization of Tabriz in the second half of 2022-2023, from which 60 people were randomly assigned to two experimental groups and one control group (20 people in each group). Before and after acceptance and commitment therapy and schema therapy interventions, questionnaire Toronto alexithymia (TAS-20) by Taylor et al. (1997) were used to collect data, and multivariate analysis of covariance (MANCOVA) test was used for hypothese analysis.Results: The results of the analysis of covariance showed that the significance level in all comparisons was less than 0.05, except for the difficulty in identifying emotions, that both interventions were effective on the variable of alexithymia and its two components (p<0.05).Conclusion: According to the results of the present study, there was a difference between the effectiveness of acceptance and commitment therapy and schema therapy in all dependent variable components, except difficulty identifying emotions, and the effectiveness of acceptance and commitment therapy was more than schema therapy.
بررسی اثرگذاری آموزش دوره پیش دبستانی بر یادگیری مهارت های روانی حرکتی دانش آموزان دوره ابتدایی شهرستان زنجان سال تحصیلی 1403 -1402
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
46 - 52
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی بررسی تأثیر آموزش پیش دبستانی بر یادگیری مهارتهای روانی دانش آموزان دوره ابتدایی انجام یافته است. پژوهش حاضر، یک پژوهش پس رویدادی (علی مقایسه ای) است. در این پژوهش، دو گروه از دانش آموزان کلاس های اول، دوم و سوم دبستان انتخاب می شوند و ابزارهای پژوهش بر روی آنها اجرا می گردد. یک گروه کسانی هستند که آموزش پیش دبستانی را در مهدکودک یا آمادگی گذرانده اند و گروه دوم هیچ گونه آموزش رسمی قبل از دبستان نداشته اند. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان سال های اول، دوم و سوم دبستان زنجان می باشد که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل می باشند. گروه نمونه شامل 320 دختر و پسر است که 160 نفر آنها دارای تجربه پیش دبستان و 160 نفر فاقد تجربه پیش دبستانی هستند. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای می باشد. ابزار گرداوری اطلاعات در این پژوهش آزمون مهارت های حرکتی لینکلن ازرتسکی بود. برای تجریه و تحلیل داده ها از دو روش استفاده شد. در روش توصیفی، فراوانی و درصد جنسیت آزمودنی ها و میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش را در دو گروه مورد استفاده قرار گرفته است. در روش استنباطی از روش همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد آموزش پیش دبستانی باعث تغییر معنادار در مهارت های روانی حرکتی دانش آموزان نشده است. همچنین بین دختران و پسران آموزش دیده در مهارتهای روانی حرکتی تفاوت معناداری وجود ندارد. همجنین نتایج نشان داد بین دختران و پسران آموزش ندیده در مهارتهای روانی حرکتی تفاوت معنادار وجود دارد.
ارائه مدل ساختاری پیوند با مدرسه بر اساس جوّ روانی-اجتماعی با میانجی گری تفکر تاملی در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
100 - 111
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف، ارائه مدل ساختاری پیوند با مدرسه بر اساس جوّ روانی-اجتماعی با میانجی گری تفکر تاملی در دانش آموزان مقطع متوسطه انجام شد. مواد و روش: روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گرداوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که تعداد 341 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای پیوند با مدرسه (براون و ایوانز، 2002)، جوّ روانی-اجتماعی کلاس (فریزر و همکاران، 1995) و تفکر تاملی (کمبر و همکاران، 2000) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد جوّ روانی-اجتماعی بر پیوند با مدرسه با میانجی گری تفکر تاملی در دانش آموزان مقطع متوسطه تاثیر دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که بهبود جوّ روانی-اجتماعی و تفکر تاملی می تواند در بهبود پیوند با مدرسه در دانش آموزان موثر باشد.
رابطه اضطراب صفت و عدم تحمل بلاتکلیفی با نشانه های افسردگی در دانشجویان: نقش واسطه ای ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
171 - 180
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب صفت و عدم تحمل بلاتکلیفی با نشانه های افسردگی در دانشجویان با نقش واسطه ای ذهن آگاهی بود. روش پژوهش، توصیفی_همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی1400- 1399 بودند(12000N=) که از بین آنها 249 نفر که نمره 14و بالاتر را در پرسشنامه افسردگی بک داشتند به صورت دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل ویراست دوم مقیاس افسردگی بک(1966)، سیاهه اضطراب حالت -صفت اشپیل برگر(1970)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون(1994) و مقیاس ذهن آگاهی رایان و براون(2003)بود . برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزار SPSSV19و نرم افزار lisrelV15 استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده(032/0RMSEA=، 985/0CFI=) و بین اضطراب صفت(421/0= β، 05/0p<) و عدم تحمل بلاتکلیفی(271/0= β، 05/0p<) با نشانه های افسردگی رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد و علاوه بر این اضطراب صفت(088/0= β، 01/0p<) و عدم تحمل بلاتکلیفی(077/0= β، 01/0p<) با میانجیگری ذهن آگاهی نیز اثر غیر مستقیم مثبت و معنی داری بر نشانه های افسردگی در دانشجویان داشتند. براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که در تایید فرضیات پژوهش اضطراب صفت و عدم تحمل بلاتکلیفی به شیوه های مستقیم و غیرمستقیم نشانه های افسردگی در دانشجویان را تحت تاثیر قرار می دهند و نقش پویایی در نشانه های افسردگی ایفا می کنند.
بررسی میزان مرگ و میر و عوارض ناشی از الکتروشوک درمانی در یک بیمارستان آموزشی در رشت
حوزه های تخصصی:
مقدمه: الکتروشوک درمانی، یک روش درمانی مؤثر برای بیمارانی است که به درمان دارویی مقاوم هستند یا نیاز به پاسخ درمانی فوری دارند. هدف: پژوهش حاضر بررسی میزان مرگ و میر و عوارض ناشی از الکتروشوک درمانی در یک بیمارستان آموزشی در رشت بود. روش: در این مطالعه توصیفی گذشته نگر، پرونده 24 بیمار که در بازه زمانی سال های 1395 تا 1400 در بیمارستان شفای رشت دچار عوارض ناشی از الکتروشوک گردیده بودند، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه 5 ساله، 24 بیمار تحت الکتروشوک(15/0%) دچار عوارضی مانند برادیکاردی، افت فشارخون و استفراغ شده بودند و یک مورد مورتالیتی نیز ثبت گردیده بود(006/0%). از عوارض پیش آمده 19 مورد(2/79%) مینور و 5 مورد (8/20%) ماژور بودند که بالاترین میزان عارضه در بیماران با تشخیص سایکوز 8 مورد (3/33%) و اسکیزوفرنی 5 مورد (8/20%) دیده شد. بین جنسیت، بیماری زمینه ای و سن با وقوع عارضه ارتباط آماری معنی داری مشاهده نشد )462/0 (P=. نتیجه گیری: با توجه به درصد بسیار کم مورتالیتی و موربیدیتی در این مرکز، تعامل بین گروه روانپزشکی و بیهوشی مناسب و مراقبت و پایش بیماران الکتروشوک در وضعیت قابل قبولی است. با این حال لازم است در جهت به حداقل رساندن این موارد تلاش شود.
ارائه الگو ساختاری اضطراب امتحان بر اساس طرحوارهای ناسازگار اولیه با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی در دانش آموزان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
929 - 946
حوزه های تخصصی:
زمینه: اضطراب امتحان یکی از مشکلات روانی و تحصیلی رایج در دانش آموزان است که می تواند تأثیر قابل توجهی بر عملکرد تحصیلی، روحیه و رفتارهای اجتماعی آن ها داشته باشد. فهم عمیق تر از فرایندهای روانی اضطراب امتحان می تواند در ارائه راهکارهای مؤثر برای بهبود کارایی تحصیلی و بهبود کیفیت زندگی روزمره دانش آموزان کمک کننده باشد. با این حال در پیشینه این حوزه، تعاملات دقیق میان طرحواره ها، ترس از ارزیابی منفی و اضطراب امتحان به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته اند.
هدف: این پژوهش با هدف ارائه الگوی ساختاری اضطراب امتحان بر اساس طرحوارهای ناسازگار اولیه با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی در دانش آموزان شهر تهران انجام شد.
روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول در شهر تهران بود که از این میان 500 دانش آموزان به روش نمونهگیری در دسترس در سال 1400 انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از سیاهه اضطراب امتحان (ابوالقاسمی و همکاران، 1375)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ نسخه سوم (یانگ، 2005) و فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی (لری، 1983) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار 24SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین طرحوار های ناسازگار اولیه با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی با اضطراب امتحان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/01 >P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم طرحوار های ناسازگار اولیه از طریق نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی بر اضطراب امتحان معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/05 >P) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد طرحوارهای ناسازگار اولیه از طریق نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی بر اضطراب امتحان تأثیر معناداری دارند بنابراین، با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که طرحواره ها علاوه بر تأثیر مستقیم بر اضطراب امتحان به واسطه ترس از ارزیابی منفی می تواند متغیر وابسته یا ملاک را تحت تأثیر قرار دهد. در نتیحه این یافته گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر اضطراب دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر تهران است.
مقایسه اثربخشی آموزش سرمایه های روانشناختی و ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (فروردین) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
۲۱۴-۱۹۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: تعداد زنان سرپرست خانوار به واسطه تغییرات اجتماعی و جمعیتی گسترده جامعه ایران در سال های اخیر افزایش یافته است. برخی از مطالعات پیشین نشان داده است این دسته از زنان، بهزیستی روانشناختی پایینی دارند. نکته مثبت این است که مطالعات پیشین، اثربخشی مداخلات مبتنی بر سرمایه روانشناختی و ذهن آگاهی را بر بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار تأیید کرده اند، اما پژوهش خاصی که اثربخشی دو مداخله آموزشی سرمایه روانشناختی و ذهن آگاهی را بر بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار مقایسه کند، یافت نشد. هدف: مطالعه حاضر باهدف مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی و ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان سرپرست خانوار شهرستان شیراز بود که در اداره بهزیستی شهرستان شیراز پرونده داشته و هم زمان کودکان آن ها در مدارس تحت پوشش اداره ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر شیراز در سال 1401-1402 تحصیل می کردند. از بین زنان سرپرست خانوار در جامعه آماری، 45 زن به صورت در دسترس انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری شامل دو گروه آزمایش (آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی) و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989) بود. گروه های آزمایش اول و دوم طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به ترتیب تحت آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی (لوتانز، 2007) و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006) قرار گرفتند ولی اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و نرم افزار SPSS-24 انجام شد. یافته ها: یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی هر دو به صورت یکسان بر بهبود بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار مؤثر هستند (0/976 =(P. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده در مطالعه حاضر، به نظر می رسد روانشناسان و مشاوران می توانند از روش آموزش مبتنی بر سرمایه روانشناختی و درمان ذهن آگاهی در جهت ارتقای سلامت و افزایش بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار استفاده کنند
مقایسه اثربخشی درمان شناختی–رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب در مادران دارای کودک فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1397 - 1416
حوزه های تخصصی:
زمینه: اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب مورد توجه پژوهشگران بوده و با توجه به اهمیت کاربست این دو روش در بافت کشور ایران، تشخیص درمان کارآمد تر در کاهش رشد پس از آسیب از اهمیت برخوردار است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب در مادران دارای کودک فلج مغزی انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی مراجعه کننده به مرکز توان بخشی بیمارستان فوق تخصصی فلج مغزی نورافشار و مرکز توان بخشی کارگران زعفرانیه شهر تهران در سال 1401 بودند که از میان آن ها 39 نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه و براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به روش تصادفی در 2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه (هر گروه 13 نفر) گمارش شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه رشد پس از آسیب (تدسکی و کالهون، 1996) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش رشد پس از آسیب و مؤلفه های آن در آزمودنی ها در مرحله پس آزمون و پیگیری اثربخش بودند (0/01 >p). و درمان شناختی-رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا در مقایسه با مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رشد پس از آسیب اثربخشی بالاتری نشان داد
(0/05 >p).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش محتوای درمان شناختی رفتاری مبتنی بر آثار مولانا به دلیل نزدیکی با جو روانی مادرانِ دارای کودک فلج مغزی اثربخشی بیشتری بر ارتقاء رشد پس از آسیب دارد.
طراحی و اعتباریابی برنامه تقویت ذهنی سازی ویژه والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک و بررسی اثربخشی آن بر کنش تاملی والدین و مشکلات عاطفی _ رفتاری کودک: یک مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹
118 - 155
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مشکلات ذهنی سازی، طراحی و اعتباریابی برنامه تقویت ذهنی سازی والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک و بررسی اثربخشی آن بر کنش تاملی والدین و مشکلات عاطفی _ رفتاری کودک انجام گرفت.
روش: در این پژوهش از روش آمیخته استفاده شد. در بخش کیفی پس از مصاحبه با 18 کودک مبتلا به دیابت نوع یک ساکن استان اصفهان و 22 نفر از والدین ایشان، مشکلات ذهنی سازی آن ها از طریق تحلیل مصاحبه ها با روش پدیدارشناسی استعلایی در قالب 3 مضمون کلی، 18 زیرمضمون اصلی و 50 زیرمضمون فرعی استخراج گردید. سپس مبتنی بر این مضامین و در چارچوب مفاهیم نظریه ذهنی سازی، برنامه تقویت ذهنی سازی والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک طراحی شد. پس از تایید روایی محتوایی بر اساس شاخصCVI، با روش نیمه آزمایشی و طرح تک آزمودنی از نوع (A-B) با آزمودنی های مختلف، 5 نفر از والدین دارای کودک مبتلا به دیابت دارای معیارهای ورود به پژوهش، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در برنامه شرکت کردند. کارایی این برنامه در چهار مرحله (خط پایه، حین مداخله، پس از مداخله و پیگیری) با استفاده از پرسشنامه های سیاهه رفتاری کودکان (CBCL)، مقیاس کنش تاملی والدینی (PRFQ) و نشانگرهای تحقق اهداف برنامه مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها بر اساس شاخص های تحلیل دیداری بررسی شد.
یافته ها: حاصل بخش کیفی این مطالعه استخراج 3 مضمون کلی شامل عوامل زمینه ساز شکست ذهنی سازی، انواع مشکلات شایع ذهنی سازی و پیامدهای شکست ذهنی سازی است که مبنای طراحی برنامه تقویت ذهنی سازی ویژه والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع یک قرار گرفت. نتایج بخش کمی نیز نشان داد برنامه طراحی شده ضمن برخورداری از اعتبار کافی، بر افزایش کنش تاملی والدین و کاهش مشکلات عاطفی _ رفتاری کودک مؤثر بوده و این تأثیر مثبت در مرحله پیگیری نیز ادامه داشته است. نتیجه گیری: با توجه به اعتبار برنامه فوق، پیشنهاد می شود این برنامه جهت کمک به بهبود سلامت جسمی روانی کودکان مبتلا به دیابت و خانواده های آنان به طور گسترده اجرا شود و هم چنین برای کودکان مبتلا به دیگر بیماری های مزمن نیز مناسب سازی شود.