فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۶۷۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد بررسی ملاحظات تدوین محتوا با رویکرد جامعه یادگیری و چالش های آموزش عالی در این خصوص است. در این تحقیق کمی- کیفی دیدگاه های 24 نفر از صاحبنظران و مدیران دانشگاه های دولتی، از طریق مصاحبه و دیدگاه 153 عضو هیأت علمی آن دانشگاهها از طریق پرسشنامه بررسی شده است. روایی محتوایی ابزار توسط متخصصان برنامه ریزی درسی تأیید و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ 96/0 برآورد گردید. طبق یافته ها، در تدوین محتوا با رویکرد جامعه یادگیری به ترتیب اولویت، رعایت معیارهایی، مانند: تأکید بر کیفیت محتوا به جای کمّیت آن، ارائه محتوای منعطف و متنوع ، تناسب محتوا با هدف پرورش یادگیرنده مادام العمر، تناسب محتوا با نیازهای جامعه ، حمایت از استاد برای تغییر محتوا، استفاده از سایر منابع یادگیری درکنار کتاب درسی و مشارکت دادن دانشجو در انتخاب محتوا ضروری است. یافته ها حاکی است آموزش عالی کشور در رعایت این ملاحظات با چالش روبه روست. میان دیدگاه اعضای هیأت علمی بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی درباره این چالش ها در سطح 05/0= α تفاوت معناداری وجود ندارد.
تأثیر آموزش و پرورش پیش دبستانی بر مبنای برنامه ریزی چند بعدی بر رشد مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت آموزش و پرورش پیش از دبستان در دوران کودکی در کیفیت بخشی به زندگی کودکان و تاثیر آن بر سال های تحصیل و پس از آن واضح و مبرهن بوده و در پژوهش های بسیاری نیز به اثبات رسیده است . آنچه ضروری است ک بیشتر به آن پرداخته شود، کیفیت این آموزش ها است. آموزش های متداول برای دوره (آمادگی/پیش از دبستان) در جامعه امروزمان، کمتر از برنامه، رویکرد و روشی خاص برآمده اند و در مواردی معدود هم اگر روشی را پی گرفته اند، کامل اجرا نشده و بیشتر دربرگیرنده فعالیت های پراکنده ای، تابع سلیقه، شرایط بوده و در یک جمع بندی، به طور غالب، موضوع/محتوی/بزرگسال محور هستند. این مقاله برگرفته از تجربه نگارنده در برخورداری از آموزش های برنامه ریزی چندبعدی در دوره کارشناسی، شرکت درکارگاههای این برنامه ریزی ، مطالعه پژ وهش های انجام شده در بررسی برنامه ریزی چندبعدی از جنیه های مختلف و انجام پژوهش بررسی تأثیر آموزش و پرورش پیش دبستانی بر مبنای برنامه ریزی چند بعدی بر رشد مهارت های اجتماعی کودکان (یکی از کلیدی ترین مهارت ها در عصر اطلاعات و ارتباطات) پیش دبستانی است. ابزار پژوهش، آزمون مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990)، هنجاریابی شده توسط بهشته ابدی (1387) و روش آن نیمه آزمایشی بود. نتایج نشانگر تفاوت معنادار بین نمرات گروه آزمایش و کنترل در هر سه مولفه ی مهارت های اجتماعی و نشانگری از تأثیر مثبت آموزش و پرورش پیش دبستانی بر مبنای برنامه ریزی چند بعدی بر رشد مهارت های اجتماعی کودکان در مقایسه با سایر روش های متداول است
پدیدارشناسی عوامل مؤثر و برانگیزاننده در کیفیت دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به اهداف واقعی دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان یکی از معضلات اساسی نظام های تربیتی است. در ایران نیز با وجود اقدامات انجام شده، شواهد مستقیم و غیرمستقیم دربارة اثربخشی آموزش های ضمن خدمت معلمان، نتایج چندان کارآمد و خشنودکننده ای را نشان نمی دهند. به طوری که انتظار اصلاحات و اقدامات تخصصی در این زمینه از سوی مسئولان و کارشناسان رو به افزایش است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب معلمان از عوامل برانگیزاننده و مؤثر در کیفیت آموزش های ضمن خدمت است. این پژوهش به شیوة کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. برای دستیابی به هدف پژوهش بیست نفر از معلمان دورة ابتدایی شهرستان اهر به شیوة نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مشاهده، مصاحبة نیمه ساختاریافته، سؤالات کتبی باز پاسخ و بررسی تحقیقات انجام شده در زمینه های مرتبط با موضوع پژوهش بودند. یافته های حاصل از تجارب معلمان که مبتنی بر داده های کدگذاری شده و استخراج مضامین اصلی و فرعی از آن ها می باشند، نشان می دهند که عوامل برانگیزاننده و مؤثر در ارتقای کیفیت برنامه های ضمن خدمت معلمان را می توان در چهار درون مایة اصلی انگیزش درونی، شایستگی مدرس، ویژگی های موضوع و مشوق های محیطی خلاصه کرد. یافته های پژوهشی حاضر ضرورت توجه به عوامل مختلفی را که در ارزیابی دوره های ضمن خدمت از سوی معلمان به عنوان معیارهای اصلی کیفیت و کارآمدی محسوب می شود، نشان می دهد. تناسب برنامه ها با انتظارات و نیازمندی های معلمان به عنوان مخاطبان اصلی دوره های ضمن خدمت موجب بهبود کارایی کلی چنین برنامه هایی خواهد شد.
میزان مؤلفه های هوش سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی میزان هوش سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بوده است. همچنین با توجه به مؤلفه هوش سازمانی، وضعیت هر یک از مؤلفه ها به تفکیک تعیین گردیده است. روش مورد استفاده از نوع توصیفی ـ پیمایشی و جامعه مورد مطالعه کارکنان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بودند. جامعه آماری 312 نفر از کارکنان با مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر را شامل می شود که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 228 نفر از بین آنان انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با 95 سؤال بود که روایی صوری و محتوایی آن تایید و پایایی آن 97/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد و میانگین و آمار استنباطی شامل آزمون T یکسویه استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که هوش سازمانی جامعه مورد مطالعه با میانگین تجربی 82/2 از میانگین نظری 3 پایین تر است. بالاترین میانگین به دست آمده مربوط به مؤلفه بینش راهبردی با 17/3 و کمترین مربوط به ساختار سازمانی و تغییرگرایی با 66/2 بوده است. با توجه به یافته های تحقیق راهکارهایی برای بهبود هوش سازمانی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ارائه شده است.
تأثیر روش مدیریتی مهندسی ارزش بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دختر پایه دوم راهنمایی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"هدف تحقیق حاضر که به صورت شبه تجربی انجام شد مطالعه تاثیر روش مدیریتی مهندسی ارزش بر پیشرفت تحصیلی ریاضی بود. جامعه تحقیق 54 نفر از دانش آموزان پایه دوم راهــنمایی نواحی هـفـت گـانـه مـشهـد است، که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی ابزار اساسی تحقیق بود. به منظور تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون t استفاده شد. نتایج حاکی از تاثیر جالب توجه روش مدیریتی مهندسی ارزش برپیشرفت تحصیلی ریاضی است. بر اساس نتایج به دست آمده نمره پیشرفت تحصیلی ریاضی در پیش آزمون گروه آزمایشی و شاهد به ترتیب 11/8 و 33/8 بوده که این عدد در پس آزمون به 48/12 و 07/10 رسیده است. مطالعه یافته های پژوهش حاضر برای مدیران آموزش و پرورش، برنامه ریزان درسی و معلمان سودمند است.
"
بررسی ارتباط عمودی محتوای کتاب های درسی حرفه و فن دوره ی راهنمایی در سال تحصیلی 83-82
حوزه های تخصصی:
بررسی کاربردی بودن رشته تکنولوژی آموزشی از نظر دانشجویان و محتوای برنامه درسی مصوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش عالی، رسالت سنگینی در تأمین نیازهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه دارد. از رسالت های مهم آن، ارتباط با جامعه و رفع نیازهای آن است. متأسفانه علیرغم اهمیَت تجربه و لزوم کاربردی کردن دروس، شاهد اجرای ضعیف واحدهای عملی در نظام دانشگاهی هستیم. نبود صلاحیت لازم در خروجی های آموزش عالی برای رفع نیازهای جامعه و ناکارآمدی دانشگاه ها از جمله عواملی هستند که باعث شده تا متولیان امر آموزش عالی در بسیاری از کشورها مانند ایران، بازنگری برنامه های درسی را آغاز نمایند و با سیاست تمرکززدائی، اختیارات لازم را برای اصلاح برنامه به دانشگاه ها تفویض نمایند. یکی از رشته هائی که بازنگری آن در اولویت قراردارد، رشته تکنولوژی آموزشی است، زیرا این رشته سرویس دهنده بسیاری از رشته های دیگر است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی کاربردی است و از دو بخش مکمَل یکدیگر تشکیل شده است. در بخش اول، سرفصل مصوب رشته تکنولوژی آموزشی با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرارگرفته و در بخش دوم از دانشجویان سال آخر در خصوص تئوری، عملی و یا تلفیقی بودن مباحث دروس تخصصی در یک تحقیق پیمایشی نظرخواهی شده است. نتیجه تحقیق نشان داد در بسیاری از دروس تخصصی بین اهداف دروس، عناوین و زیر عنوان های نوشته شده در سرفصل دروس با واحدهای عملی هم خوانی لازم وجود ندارد. براساس نظر دانشجویان، کاربردی بودن دروس بین دو حد متوسط و خوب در مقیاس لیکرت به دست آمد. این در حالی است که حدود یک سوم از ساعات دروس تخصصی باید به آموزش واحدهای عملی اختصاص یابد.
تغییر برنامه درسی آموزش عالی: (مورد: برنامه درسی دوره کارشناسی ارشد برنامه ریزی آموزشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییر برنامه درسی آموزش عالی (برنامه درسی رشته برنامه ریزی آموزشی در چهار عنصر محوری برنامه درسی شامل هدف، محتوا، فرصت های یاددهی - یادگیری و ارزشیابی صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت علمی و دانشجویان شش دانشگاه دولتی بودند که رشته برنامه ریزی آموزشی را در سطح کارشناسی ارشد داشتند. با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای، دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، اصفهان و مازندران جهت اجرای تحقیق انتخاب و32 نفر اعضای هیأت علمی و93 نفر دانشجویان کارشناسی ارشد مورد بررسی قرار گرفتند. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. جهت بررسی عنصر هدف، اهداف اصلی دوره مندرج در سند مصوب ""مشخصات کلّی برنامه ی درسی و سرفصل دروس""، برای عنصر محتوا ضرورت وجود دروس، تعداد واحدها و سرفصل آن مندرج در سند مصوب و جهت عناصر فرصت های یاددهی- یادگیری و ارزشیابی وضعیت موجود این دو مؤلفه بر اساس برنامه درسی اجرا شده مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن بود که از دیدگاه اساتید اهداف اصلی دوره، دارای مطلوبیت نسبی بوده و تغییر در این عنصر ضروری نمی باشد؛ در حالی که دانشجویان خواستار تغییر اهداف اصلی دوره بودند. در مورد عنصر محتوا، اساتید و دانشجویان معتقدند که تقریباً تمامی دروس این رشته بایستی حفظ شود و با تعداد واحدهای موجود این دروس نیز موافق بودند. اما از دیدگاه اساتید و دانشجویان مؤلفه اهداف دروس از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و خواستار تغییر در این مؤلفه محتوای برنامه درسی بودند. در مؤلفه سرفصل دروس نیز به استثناء درس پایان نامه اساتید و دانشجویان بر این باورند که تغییر در تمامی دروس ضروری است. در مورد عنصر ارزشیابی از دیدگاه اساتید به غیر از درس پایان نامه بقیه دروس نیازمند بازنگری و تغییر بود؛ در حالی که دیدگاه دانشجویان در این عنصر همه دروس نیازمند تغییر بودند.
"مقایسه ارزشیابی عملکرد معلمان مدارس ابتدایی بر حسب ویژگیهای جمعیت شناختی آنان "
حوزه های تخصصی:
تأثیر ارزشیابی کمّی و کیفی بر اضطراب دانش آموزان چهارم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای مطالعه تأثیر ارزشیابی کمّی و کیفی بر اضطراب دانش آموزان شهر قزوین،266 دانش آموز چهارم ابتدایی که در سال تحصیلی 91-1390 مشغول تحصیل بودند، بهشیوهنمونه گیریتصادفیطبقه ای انتخاب شدند.با درنظر گرفتن مدرسهبهمنزلهواحدنمونه گیری،از میان مدارس ابتدایی، 4 مدرسه(یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه از مدارس تحت پوشش طرح و یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه از مدارس غیرمشمول) انتخاب شد. برای انتخاب مدارس غیرمشمول(گروه مقایسه) از نظرات کارشناسان مناطق آموزشی و مدیران مدارس استفاده شد. وقتی که دو مدرسه تحت پوشش ارزشیابی توصیفی تعیین شد، با مشورت کارشناسان مناطق آموزشی و مدیران مدارس، از میان مدارس غیرمشمول طرح، دو مدرسه که از لحاظ سطح اجتماعی- اقتصادی خانواده ها و دانش حرفه ای معلمان همسطح و قابل مقایسه با مدارس مشمول طرح بودند، انتخاب شد. سپس، از هر مدرسه منتخب یک کلاس تعیین شد و دانش آموزان کلاسهای انتخاب شده از لحاظ متغیر اضطرابمورد سنجش قرار گرفتند. برای پردازش و تحلیل داده ها،شاخصهای مرکزی و پراکندگی محاسبه شد و برای مقایسه اضطرابدانش آموزان مشمول طرح ارزشیابی توصیفی با دانش آموزان غیر مشمول، از تحلیل واریانس دو راهه استفاده شد. برای حصول اطمینان از برقراری مفروضه های بنیادی آزمون F، داده های 26 نفر از افراد نمونه آماری حذف شدند و تحلیل آماری برای 240نفر انجام شد.یافته های تحقیق نشان می دهند که ارزشیابی توصیفی به کاهش اضطراب دانش آموزان هر دو جنس منجر شده است. در واقع، از لحاظ سطح اضطراب میان دانش آموزان مشمول طرح ارزشیابی توصیفی و دانش آموزانی که طبق روال قبلی براساس مقیاس فاصله ای صفر تا 20 ارزشیابی شده اند، تفاوت معنادار وجود دارد. اثر اصلی نوع ارزشیابی و جنس دانش آموزان بر اضطراب معنادار است، ولی اثر تعاملی جنس و نوع ارزشیابی بر اضطراب معنادار نیست.بنابراین، صرف نظر از جنس دانش آموز، ارزشیابی توصیفی می تواند سطح اضطراب را کاهش دهد.
بررسی نقاط قوت طرح ارزشیابی توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی و اجرای طرح ارزشیابی توصیفی یکی از تحولات اساسی سال های اخیر در آموزش و پرورش مقطع ابتدایی، بود که نسبت به نظام سنتی از مقبولیت بیشتری برخوردار است و لذا در تحقیق حاضر دیدگاه معلمان مدارس ابتدایی پیرامون نقاط قوت طرح یادشده مورد بررسی قرار گرفت. معلمان رسمی مقطع ابتدایی آمورش و پرورش ناحیه یک و سه اهواز جامعه آماری تحقیق را تشکیل داده اند که 190 نفر آنان (66 مرد و 124 زن) به صورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه محقق ساخته به دست آمد. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که از نظر معلمان ابتدایی شهر اهواز نقاط قوت طرح ارزشیابی توصیفی عبارت اند از تثبیت یادگیری (12 ماده)، امکان ارزشیابی آموزشی همزمان چند نفر (8 ماده) و کاهش اضطراب امتحان (5 ضعف). از پیامدهای طرح ارزشیابی توصیفی تثبیت یادگیری، امکان ارزشیابی آموزشی همزمان چند نفر و کاهش اضطراب امتحان است.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی از دیدگاه دانش آموختگان دانشگاه تهران و مدیران کارآفرین شهر تهران به منظور فراهم نمودن الگوی مناسب برنامه درسی دوره کارشناسی علوم تربیتی گرایش (مدیریت و برنامه ریزی آموزشی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، بررسی عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی از دیدگاه دانش آموختگان و مدیران کارآفرین به منظور فراهم آوردن الگوی مناسب برنامه درسی دوره کارشناسی علوم تربیتی (گرایش مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی) است. با توجه به متغیر های مستقل این تحقیق که عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی از دیدگاه دانش آموختگان و مدیران کارآفرین است و بر اساس مطالعات وسیع انجام شده شامل: منبع کنترل فردی، خلاقیت، ریسک پذیری، انگیزه پیشرفت، توجه به منابع انسانی و امکانات آموزشی، فرآیند آموزشی، اهداف و مفاهیم آموزشی است و متغیر وابسته این پژوهش توسعه کار آفرینی برای برنامه درسی رشته علوم تربیتی (مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی)
می باشد.که این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی و روش آن زمینه ای است. جامعه ی آماری این تحقیق کلیه ی دانش آموختگان دانشکده کار آفرین دانشگاه تهران و مدیران کار آفرین شهر تهران است. روش نمونه گیری، روش تصادفی ساده و حجم نمونه برای هر گروه 63 نفر در نظر گرفته شده است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته است و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. برای آزمون
سوال های تحقیق از آزمون غیر پارامتری خی دو بهره گرفته شد. لازم به ذکر است؛ جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد از دیدگاه دانش آموختگان و مدیران کارآفرین توجه به اهداف و مفاهیم آموزشی، توجه به فرایند آموزشی، توجه به منابع انسانی و امکانات آموزشی، ارزشیابی آموزشی، ریسک پذیری افراد، انگیزه پیشرفت (نیاز به موفقیت)، خلاقیت افراد و منبع کنترل فردی در برنامه درسی کارآفرینی رشته علوم تربیتی تاثیر دارد
مطالعه تطبیقی ارزیابی کیفیت برنامه درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چشم انداز آموزش عالی به طور چشم گیری در دهه های اخیر تغییر یافته و به موازات آن محتوا و استانداردهای برنامه درسی نیز دستخوش تغییراتی گردیده است. برنامه درسی و ارزیابی های مرتبط با آن به عنوان قلب نظام های آموزشی در سراسر جهان به شمار می روند. هدف این مطالعه ارزیابی کیفیت برنامه درسی به صورت مطالعه تطبیقی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تحلیلی بوده و برای این منظور دیدگاههای صاحبنظران، کتب، پیشینه مطالعاتی و تحقیقات انجام شده پیرامون شیوه ارزیابی کیفیت برنامه های درسی دانشگاهی در کشورهای افریقای جنوبی، استرالیا، فنلاند، انگلستان و کشورهای اروپای شمالی (دانمارک، ایسلند، نروژ و سوئد) و ایران مورد مطالعه و بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد هدف های برنامه درسی آموزش عالی در ایران با برنامه درسی کشورهای مورد مطالعه دارای تشابهات بسیاری می باشد از جمله: از نظر تربیت نیروی متخصص و ماهر برای جذب بازار کار، نخبه پروری، پرورش دانشجویان خلاق و نوآور و توانایی تحلیل مسائل، داشتن تفکر انتقادی، تضمین کیفیت و... می باشد به طور کلی همه برنامه های درسی آموزش عالی یک هدف کلی دارند و آن تبدیل کردن جوانان به عنصر ارزشمند در جامعه می باشد. برنامه درسی تمام کشورها بدنبال یک هدف کلی است و آن عبارت از تبدیل کردن جوانان به عنوان عضو ارزشمند جامعه می باشد. به همین منظور می توان تجربیات و ایده های مطرح شده در این زمینه را به چالش کشیده و درباره آنها به بحث پرداخت تا به واسطه آنها بتوان آموزه های مفید مربوط به کیفیت برنامه های درسی در آموزش عالی را استخراج نموده و در پرتو آن برنامه های درسی را بهبود بخشید.
مقایسه قدرت خوانایی دانش آموزان یک زبانه و دو زبانه در درس فارسی پنجم ابتدایی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راههای تعیین سطح خوانایی کتابهای درسی و تشخیص متناسب بودن متن با توانایی دانش آموزان، اندازه گیری قدرت خوانایی متن است که عوامل مهمی همچون خود یادگیرنده و کتاب درسی (فونت، شکلها و اندازه متن و...) را درنظر می گیرد. هدف از نگارش این مقاله بررسی قدرت خوانایی دانش آموزان یک زبانه (فارس زبان) و دو زبانه (کرد و آذری زبان) و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی است. این تحقیق با روش علّی- مقایسه ای انجام شده است. ۴۳۰ دانش آموز پنجم ابتدایی یک زبانه فارس و دو زبانه آذری و کرد زبان به منزله نمونه آماری در سه شهر تهران، مهاباد و مراغه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. شمار نمونه ها در این شهرها به ترتیب ۱۵۳، ۱۴۵و ۱۳۲ بوده است. برای اندازه گیری قدرت خوانایی دانش آموزان از آزمون کلوز و برای پیشرفت تحصیلی از آزمون معلم ساخته که دارای روایی و پایایی لازم بودند، استفاده شده است. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان داد که میان قدرت خوانایی دانش آموزان یک زبانه و دو زبانه تفاوت معنادار وجود دارد و یک زبانه ها قدرت خوانایی بالاتری دارند، اما میان قدرت خوانایی دو زبانه های آذری و کردزبان، تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که میان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان (یک زبانه و دو زبانه) نیز تفاوت وجود دارد و همبستگی معناداری میان قدرت خوانایی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان (یک زبانه و دو زبانه) وجود دارد؛ بنابراین، با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که متن کتاب فارسی پنجم متناسب با سطح توانایی دانش آموزان دو زبانه نیست و متن از نظر سطح خوانایی بالاتر از سطح توانایی دانش آموزان دو زبانه است، اما متن کتاب برای دانش آموزان یک زبانه مناسب است.