پژوهش در برنامه ریزی درسی (دانش و پژوهش در علوم تربیتی)
دانش و پژوهش در علوم تربیتی سال ششم پاییز 1388 شماره 23
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی صلاحیت های حرفه ای معلمان دوره آموزش عمومی به منظور ارائه چارچوب مناسب بوده و با روش توصیفی پیمایشی انجام شده است. از مرور متون و پیشینه پژوهش 8 مؤلفه اصلی و 99 زیرمؤلفه استخراج شد و براساس آن پرسشنامه اول تدوین گردید. روایی محتوایی پرسشنامه را صاحبنظران تایید کردند و پایایی آن پس از اجرای مقدماتی از طریق محاسبه ضریب آلفای کرانباخ 96/0 محاسبه گردید. جامعه آماری این پژوهش معلمان مقاطع ابتدایی و راهنمایی (آموزش عمومی) شهر اصفهان به تعداد 6880 نفر بودند که 400 نفر از آنها براساس جدول کرجسی و مورگان به صورت نمونه گیری تصادفی نسبی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی، t وابسته، tمستقل وt تک متغیره) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که بین وضعیت موجود و مطلوب صلاحیت های معلمان تفاوت وجود دارد و در کلیه مؤلفه های اصلی تفاوت معنادار است (001/0 ≥P). وضع موجود صلاحیت های معلمان آموزش عمومی نشان می دهد که در بعد شخصیتی و اخلاقی در وضعیت بالاتر از متوسط قرار دارند، ولی در بعد آموزشی، رفتاری شناختی و مدیریتی در سطح متوسط و در مؤلفه های فناوری، توسعه حرفه ای، فکری و تدریس از وضعیت ضعیفی برخوردارند. پس از انجام تحلیل عامل، 9 مؤلفه اصلی و 90 گویه شناسایی و دوباره نامگذاری شد. براساس نتایج تحلیل عاملی، چارچوب ادراکی صلاحیت های معلمان طراحی گردید. متخصصان و صاحبنظران آموزشی درجه تناسب اجزای چارچوب را با میانگین 63/4 از 5 تایید کردند.
نقش دانشگاه در ایجاد سرمایه اجتماعی به منظور ارائه الگوی پیشنهادی برای ارتقای نظام آموزش عالی کشور
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دانشگاه در ایجاد سرمایه اجتماعی به منظور ارائه الگویی برای ارتقای نظام آموزش عالی کشور است و با روش توصیفی پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش اعضای هیات علمی تمام وقت دانشگاههای آزاد استان کرمان در سال تحصیلی 88 ـ87 (620 نفر) بودند که 175نفر به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین آنها انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، دو پرسشنامه محقق ساخته بود. از بررسی متون و پیشینه پژوهش 54 متغیر و زیرمؤلفه استخراج شد و براساس آن، پرسشنامه اول برای تعیین وضع موجود سرمایه اجتماعی تدوین گردید. روایی محتوایی پرسشنامه را صاحبنظران تایید کردند و پایایی آن پس از اجرای آزمایشی بین تعدادی از اعضای هیات علمی، از طریق ضریب آلفای کرانباخ 98/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی و ضریب همبستگی) صورت گرفت. پس از انجام تحلیل عاملی، 7 مؤلفه اصلی و 54 زیرمؤلفه شناسایی شد و با هویت سازمانی، توانمندسازی، همکاری و نفع عمومی، تسهیم دانش و خلق سرمایه فکری، اعتماد و همبستگی، مدیریت مشارکتی و آگاهی نامگذاری گردید. نتایج نشان داد که مؤلفه اصلی اعتماد و همبستگی از بالاترین میانگین و مؤلفه مدیریت مشارکتی از کمترین میزان میانگین برخوردار است و زیرمؤلفه های تعهد و تعلق، میزان قدرت رهبری و مدیریت، خیرخواهی و دیگرخواهی برقراری ارتباط بین افراد دارای دانش با افراد نیازمند به دانش آنها، قابلیت دسترسی به افراد و گروههای مورد نیاز، بالاترین میانگین را دارند، ولی زیرمؤلفه های تجلیل و قدرشناسی، عدالت، جهتگیری به سمت هدف جمعی، پرورش نوآوری و خلاقیت، همبستگی در کل سازمان، مدیریت مشارکتی پایین ترین میانگین را دارند و نشان دهنده وضعیت نامطلوب در این حوزه ها است. نتایج نشان داد که بین نظر پاسخگویان از لحاظ متغیر جنسیت، تحصیلات و سابقه کار تفاوت چندانی وجود ندارد، ولی توزیع نظر پاسخگویان در متغیرهای مرتبه علمی و محل دانشگاهی محل خدمت یکسان نیست، به طوری که در متغیر مرتبه علمی، بیشترین سرمایه اجتماعی مربوط به استادان و کمترین مربوط به مربیان است. همچنین در متغیر واحد دانشگاهی محل خدمت، شهرستان زرند و کرمان به ترتیب، بالاترین و پایین ترین میزان سرمایه اجتماعی را دارند. نتایج نشان داد که جو این دانشگاهها پیش نیاز اصلی را برای ایجاد و ارتقای سرمایه اجتماعی ندارد و نقش آنها در این زمینه ضعیف است. براساس یافته های حاصل از پرسشنامه اول و دوم، شامل 5 بخش (فلسفه و اهداف، مبانی نظری، چهارچوب ادراکی، مراحل اجرایی، نظام ارزشیابی) تدوین گردید و سپس با استفاده از روش امید ریاضی با 96/0 اعتبارسنجی شد.
میزان مؤلفه های هوش سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی میزان هوش سازمانی در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بوده است. همچنین با توجه به مؤلفه هوش سازمانی، وضعیت هر یک از مؤلفه ها به تفکیک تعیین گردیده است. روش مورد استفاده از نوع توصیفی ـ پیمایشی و جامعه مورد مطالعه کارکنان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی بودند. جامعه آماری 312 نفر از کارکنان با مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر را شامل می شود که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 228 نفر از بین آنان انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با 95 سؤال بود که روایی صوری و محتوایی آن تایید و پایایی آن 97/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد و میانگین و آمار استنباطی شامل آزمون T یکسویه استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که هوش سازمانی جامعه مورد مطالعه با میانگین تجربی 82/2 از میانگین نظری 3 پایین تر است. بالاترین میانگین به دست آمده مربوط به مؤلفه بینش راهبردی با 17/3 و کمترین مربوط به ساختار سازمانی و تغییرگرایی با 66/2 بوده است. با توجه به یافته های تحقیق راهکارهایی برای بهبود هوش سازمانی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ارائه شده است.
ارزشیابی محتوای کتاب زبان فارسی (1) پایه اول متوسطه از نظر دبیران شهرستان مبارکه (اصفهان)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزشیابی محتوای کتاب زبان فارسی (1) پایه اول متوسطه از نظر دبیران شهرستان مبارکه در اصفهان انجام گرفته است. جامعه آماری با حجم نمونه یکسان و تعداد کل دبیران 64 نفر است. تحقیق حاضر توصیفی از نوع پیمایشی است که با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفته است. برای سنجش روایی سؤالات پرسشنامه از نظر کارشناسان مربوط و برای سنجش پایایی از فرمول آلفای کرانباخ استفاده شده که ضریب آن 88/0 بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، واریانس و انحراف معیار) همراه با نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان داد که زمان تعیین شده برای تدریس، تناسب فعالیتها و خودآزمایی های کتاب با متن کتاب کمتر از حد متوسط است و در تدوین محتوای کتاب به توان ذهنی و فکری فراگیران، میزان تقویت خودارزیابی دانش آموزان، نیازهای روزمره دانش آموزان و ارتباط عمودی مطالب کتاب کمتر از سطح متوسط توجه شده است.
رابطه راهبردهای یادگیری خودتنظیم و راهبردهای انگیزش برای یادگیری با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه راهبردهای یادگیری خودتنظیم و راهبردهای انگیزش برای یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانشجویان است. روش پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری 8341 دانشجوی ترم 3 و بالاتر رشته های غیرپزشکی مشغول به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 88 ـ1387 دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل بود. نمونه آماری 319 نفر (193 دختر و 126 پسر) بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه 24 سؤالی راهبردهای یادگیری خودتنظیم (SRLS) زیمـرمن و پـونز (1986) با پایایی 89/0 و پرسشنامه 44 سؤالی پیشرفت (MSLQ) اکلز (1983) با پایایی 91/0 بوده است. معدل کل دانشجویان در ترم های قبلی نیز به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه مدل ورود (اینتر) تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد متغیرهای راهبردهای یادگیری خودتنظیم و راهبردهای انگیزش برای یادگیری پیش بین معناداری برای پیشرفت تحصیلی دانشجویان هستند (01/0P<). راهبردهای انگیزش برای یادگیری در بین دانشجویان از حد متوسط بالا بوده (01/0P<) ولی راهبردهای یادگیری خود تنظیم دانشجویان تفاوت معناداری با حد متوسط نداشت (05/0P>). با توجه به ساختار محیط های آموزشی، شیوه تدوین محتواهای آموزشی و نیز الگوهای تدریس مورد استفاده استادان، بالا نبودن راهبردهای یادگیری خودتنظیم دانشجویان منطقی به نظر می رسد.
رابطه توانمندسازی و تعهد شغلی مدیران در مدارس متوسطه استان سمنان
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه توانمندسازی مدیران و تعهد شغلی آنان بود. پژوهش به شیوه توصیفی (همبستگی) انجام شد. نمونه تحقیق 135 نفر از مدیران مدارس متوسطه (72 زن و 63 مرد) بودند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شد. توانمندسازی مدیران با استفاده از پرسشنامه سنجش توانمندسازی شرت و رینهارت (1992) شامل 6 بعد (تصمیم گیری، رشد حرفه ای، مقام و منزلت، خودمختاری، تاثیرگذاری و خوداثربخشی) و تعهد شغلی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته شامل 4 بعد (تعهد حرفه ای، تعهد سازمانی، پایبندی به ارزشهای کار و مشارکت شغلی) سنجیده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین توانمندسازی مدیران و تعهد شغلی آنان رابطه معنادار وجود دارد (05/0P<)، بدین صورت که بین سه بعد توانمندسازی (رشد حرفه ای، مقام و منزلت و تصمیم گیری) با تعهد شغلی رابطه معنادار وجود دارد (05/0P<). همچنین بین توانمندسازی و سه بعد تعهد شغلی (وابستگی حرفه ای، وابستگی سازمانی و پایبندی به ارزشهای کار) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0P<). نتیجه تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که ابعاد توانمندسازی (بجز خودمختاری) پیش بینی کننده های معناداری برای تعهد شغلی هستند (05/0P<).
جو سازمانی دانشگاه صنعتی اصفهان و ارتباط آن با سلامت روان دانشجویان در سال تحصیلی 88 1387
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی جو سازمانی دانشگاه صنعتی اصفهان (در 5 بعد فرهنگ سازمانی، نظام اجتماعی، روابط انسانی، امکانات و خدمات جنبی و نظام آموزشی) و ارتباط آن با سلامت روان دانشجویان کارشناسی این دانشگاه در سال تحصیلی 88 ـ 87 صورت پذیرفت. نوع تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی (6994 نفر) دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 88 ـ 87 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 500 نفر از آنان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته جو سازمانی شامل 52 سؤال و پرسشنامه معیار سلامت روانی با90 سؤال بود که هر کدام از دانشجویان گروه نمونه به هر دو پرسشنامه پاسخ دادند. پایایی پرسشنامه های جو سازمانی و سلامت روانی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 86/0 و 97/0 تعیین شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها با نظر استادان مربوط و کارشناسان مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی تایید گردید. در این پژوهش از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره، آزمون t مستقل، آزمون تحلیل واریانس، آزمون شفه و آزمون همبستگی کونیکال) استفاده شد. یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان داد بین همه مؤلفه های جو سازمانی (بجز مؤلفه نظام آموزشی) با سلامت روان دانشجویان در سطح 05/0P≤ ارتباط معنادار آماری وجود دارد و براساس ضریب بتا از میان مؤلفه های جو سازمانی بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی برای سلامت روان دانشجویان در مرتبه اول مربوط به مؤلفه فرهنگ سازمانی و در مرتبه دوم مربوط به نظام اجتماعی بوده است.
مشکلات مراکز آموزش از راه دور از دیدگاه دبیران و دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 88 1387
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی مشکلات (فناوری اطلاعات، برنامه ریزی درسی و مالی ـ اداری) مراکز آموزش از راه دور از دیدگاه دبیران و دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان بود. جامعه آماری پژوهش 4021 دانش آموز (دختر و پسر) و 402 دبیر دوره متوسطه این مراکز، در سال تحصیلی 88 ـ1387 بودند. افراد نمونه 300 دانش آموز و 110 نفر از دبیران مراکز آموزش از راه دور بودند که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی ـ پیمایشی بود. به منظور بررسی میزان مشکلات در این مراکز، از دو پرسشنامه محقق ساخته برای دانش آموزان و دبیران با درجه بندی لیکرت استفاده گردید. روایی صوری و محتوایی هر دو پرسشنامه با نظر متخصصان و کارشناسان در حد مطلوب گزارش گردید. پایایی هر دو پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای پرسشنامه دانش آموزان 87/0 و برای پرسشنامه دبیران 88/0 به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روشهای آماری تحلیل واریانس، t تک متغیره و t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که از نظر دانش آموزان میزان مشکلات فناوری اطلاعات، برنامه ریزی درسی، مالی ـ اداری در سطح خطای 05/0P≤ بیش از سطح متوسط و نیز از نظر دبیران، مشکلات فناوری اطلاعات و برنامه ریزی درسی بیش از سطح متوسط بود. یافته های دیگر پژوهش نیز بیانگر تفاوت معنادار (05/0P≤) در میزان مشکلات فناوری اطلاعات از نظر دانش آموزان برحسب ویژگیهای جنسیتی بود، همچنین تفاوت معناداری میان نظرات دانش آموزان و دبیران در میزان مشکلات مشاهده گردید