فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۶۷۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
تأثیر ترکیبی روش های سنجش جایگزین(عملکردی و کارپوشه) بر نگرش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیش دانشگاهی رشته علوم تجربی در درس شیمی شهرستان خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تأثیر ترکیبی بکارگیری روش های مختلف سنجش جایگزین (عملکردی و کارپوشه) بر نگرش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را مورد بررسی قرار داد. نمونه پژوهش را 40 دانش آموز پسر پیش دانشگاهی در رشتة علوم تجربی منطقه 2 خرم آباد تشکیل دادند که در دو کلاس متفاوت به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش عبارت بود از: 1- پرسشنامه تجدیدنظر شده سنجش نگرش نسبت به مدرسه (SAAS-R)، 2- آزمون پیشرفت تحصیلی شیمی، 3- آزمون های عملکردی شیمی، 4-کارپوشه. برای تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA)،و تحلیل کوواریانس یک متغیری (ANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد دانش آموزانی که عملکردشان با استفاده از روش های سنجش جایگزین مورد آزمون قرار می گیرند در مقایسه با دانش آموزانی که عملکردشان با روش های سنتی اندازه گیری می شوند: 1- نگرش مثبت تری نسبت به مدرسه دارند، 2- به پیشرفت تحصیلی بالاتری در حیطة روانی- حرکتی و شناختی دست می یابند.
ارزشیابی برنامه درسی در آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: گسترش فعالیتهای برنامهریزی درسی حرکتهایی برای ارزشیابی برنامههای آموزشی را موجب میشود. هم شرکتهای سرمایهگذاری و هم مصرفکنندگان تمایل دارند تا شواهدی را بهدست آورند که برنامههای جدید نتایج رضایتبخشی تولید نمایند. اطلاعات مورد جستجو تناسب برنامه جدید با نیازهای جامعه و یادگیرنده، اعتبار و اهمیت علمی مواد مطالعاتی جدید، توانایی برنامه برای گزینش معلم مطمئن و رفتارهای دانشآموز/دانشجو و نتایج واقعی استفاده از مجموعهای از مواد آموزشی مشخص هستند. دو دهه قبل، ارزشیابی برنامه درسی بهعنوان حوزه مطالعاتی مستقلی در رشته علوم تربیتی ظاهر شد. ریشههای آن بیشتر در حوزههای کلی ارزشیابی آموزشی، آزمودن و اندازهگیری یافت میشود. با این وجود، مساله اصلی ابتدایی بیشتر ارزشیابی دانشآموزان بود تا ارزشیابی برنامههای آموزشی؛ نیازی که احساس شده بود تا مجموعهای از مفاهیم، اصول، روشها، نظریهها و الگوهای جدید را تدوین نمایند. این عقاید و روشهای جدید مبنای حوزه جدید ارزشیابی برنامه درسی هستند. دانشگاههای بزرگ دورههایی را در مورد ارزشیابی برنامه درسی ارایه نمودهاند. این نوشتار نیز سعی دارد که به ضرورت و اهمیت ارزشیابی برنامه درسی در آموزش عالی بپردازد و رهنمودهایی را در این خصوص ارایه نماید.
بررسی کاربردی بودن رشته تکنولوژی آموزشی از نظر دانشجویان و محتوای برنامه درسی مصوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش عالی، رسالت سنگینی در تأمین نیازهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه دارد. از رسالت های مهم آن، ارتباط با جامعه و رفع نیازهای آن است. متأسفانه علیرغم اهمیَت تجربه و لزوم کاربردی کردن دروس، شاهد اجرای ضعیف واحدهای عملی در نظام دانشگاهی هستیم. نبود صلاحیت لازم در خروجی های آموزش عالی برای رفع نیازهای جامعه و ناکارآمدی دانشگاه ها از جمله عواملی هستند که باعث شده تا متولیان امر آموزش عالی در بسیاری از کشورها مانند ایران، بازنگری برنامه های درسی را آغاز نمایند و با سیاست تمرکززدائی، اختیارات لازم را برای اصلاح برنامه به دانشگاه ها تفویض نمایند. یکی از رشته هائی که بازنگری آن در اولویت قراردارد، رشته تکنولوژی آموزشی است، زیرا این رشته سرویس دهنده بسیاری از رشته های دیگر است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی کاربردی است و از دو بخش مکمَل یکدیگر تشکیل شده است. در بخش اول، سرفصل مصوب رشته تکنولوژی آموزشی با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرارگرفته و در بخش دوم از دانشجویان سال آخر در خصوص تئوری، عملی و یا تلفیقی بودن مباحث دروس تخصصی در یک تحقیق پیمایشی نظرخواهی شده است. نتیجه تحقیق نشان داد در بسیاری از دروس تخصصی بین اهداف دروس، عناوین و زیر عنوان های نوشته شده در سرفصل دروس با واحدهای عملی هم خوانی لازم وجود ندارد. براساس نظر دانشجویان، کاربردی بودن دروس بین دو حد متوسط و خوب در مقیاس لیکرت به دست آمد. این در حالی است که حدود یک سوم از ساعات دروس تخصصی باید به آموزش واحدهای عملی اختصاص یابد.
تلفیق، راهبردى مناسب براى تدوین برنامه درسى چندفرهنگى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس نتایج این پژوهش، مشخص شد که برنامه درسى آموزش عالى کشور به سبب مغفول بودن سیاست قومى و چندفرهنگى در ایران، الگو و راهکارى در زمینه برنامه درسى چندفرهنگى ندارد. ازطرفى، به کاربستن نتایج پژوهش ها درباره الگوى پیشنهادى چندفرهنگى و سیاست قومى مناسب ایران نیز در هاله اى از ابهام و عدم قطعیت، گزارش شده است. این موضوعات، ضمن محروم کردن برنامه هاى درسى از صفاتى مثل چالاکى، تنوع و تکثّر، موانعى را نیز در برابر بین المللى کردن برنامه درسى آموزش عالى ایران ایجاد کرده است. در روبه روشدن با این مسئله، متخصّصان این حوزه از دانش، با چالش هایى مواجه شده اند و سیاست گذاران آموزش عالى نیز چاره اى جز ورود به این بحث ندارند.
براى رهایى از این وضعیت، سکون و پاسخگویى به این نیاز معرفتى و اجتماعى و پرهیز از یک سونگرى به مفهوم چندفرهنگى، رویکرد میان رشته اى و تلفیق، به عنوان راهبرد مناسب، معرفى و اَشکال برنامه ریزى تلفیقى چندرشته اى متقاطع و برنامه ریزى چندرشته اى متکثّر، براى طراحى رشته برنامه درسى چندفرهنگى پیشنهاد شده است
راهکارهای بهینه سازی برنامه ریزی نیروی انسانی آموزش و پرورش شهر تهران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی راهکارهای بهینه سازی برنامه ریزی نیروی انسانی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران به روش توصیفی از نوع پیمایشی اجرا گردید. جامعه آماری کلیه مدیران و معاونان ادارات آموزش و پرورش مناطق بیستگانه شهر تهران (70 نفر) و کارشناسان برنامه ریزی و آمار مناطق تهران (107 نفر) هستند. نمونه آماری در این پژوهش کلیه اعضای جامعه آماری هستند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته با 45 سؤال پنج گزینه ای در مقیاس لیکرت است. روایی پرسشنامه را بیست نفر از صاحب نظران تایید کردند و پایایی آن هم با روش بازآزمایی محاسبه شد و ضریب پایایی آن 93/0 محاسبه گردید. به منظور محاسبه فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و واریانس نمرات از آمار توصیفی و به منظور شناسایی عامل های اصلی تعیین وضع مطلوب، از روش تحلیل عاملی در قلمرو آمار استنباطی استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که برخی از مهمترین راهکارهای بهینه سازی برنامه ریزی نیروی انسانی آموزش و پرورش شهر تهران عبارت اند از: استانداردسازی نیروی انسانی، وضع قوانین مناسب برای جذب و نگهداری نیروی انسانی، اصلاح نظام پرداخت حقوق نیروی انسانی، تلفیق فعالیتهای آموزشی و پرورشی، تربیت نیروی انسانی متفکر و خلاق، ایجاد فرصت های برابر آموزشی، پیش بینی میزان عرضه نیروی انسانی، تدوین نظام سنجش صلاحیت علمی معلمان، اصلاح نظام ارزشیابی کارکنان و معلمان، مشارکت کارکنان در برنامه ریزی نیروی انسانی، برآورد نیروی انسانی مورد نیاز سازمان آموزش و پرورش، ارزیابی برنامه های نیروی انسانی، توسعه کمی و کیفی آموزش های فنی و حرفه ای و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات.
بررسی و ارزشیابی کمی دوره کارشناسی ارشد رشته مترجمی زبان انگلیسی در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی و ارزیابی دوره کارشناسی ارشد رشته مترجمی زبان انگلیسی می باشد. با وجود اینکه حدودا هشت سال از تشکیل این دوره می گذرد اما از ابتدای تشکیل هیچ نوع ارزیابی از این رشته انجام نشده است. به منظور انجام ارزشیابی حاضر، بعد از مطالعه بیش از 30 مدل ارزشیابی ابتدا مدل 2002) CIPP (Stufflebeam، که برای این تحقیق مناسبتر از بقیه مدلها بود انتخاب شد و سوالات تحقیق بر اساس چهار قسمت این مدل (Context، Input، Process، and Product) به شرح زیر نوشته شدند:
1- مهمترین مهارتهای زبانی(عمومی- آکادمیک) دانشجویان دوره کارشناسی ارشد رشته مترجمی زبان انگلیسی از نظر مدیران گروه، استادان و خود دانشجویان کدامند؟
2- آیا برنامه آموزشی این دوره بر مبنای اهداف مصوبه شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم و آموزش عالی طرح ریزی و اجرا شده است ؟
3- آیا در مورد ارزیابی دانش ومیزان تسلط دانشجویان روی مهارتهای زبانی، بین نظر استادان و دانشجویان هماهنگی وجود دارد؟
4- به عنوان شاخص ونشان دهنده میزان موفقیت یا عدم موفقیت این دوره، آیا بین دانش و مهارتهایی که دانشجویان در این دوره کسب می نمایند و میزان رضایت آنان رابطه ای وجود دارد؟
اولین گام درجهت انجام این تحقیق نیاز سنجی جامعه ای بود که نیازها و اهداف دانشجویان، همچنین مشکلات زبانی و ترجمه ای آنها را در این دوره نشان دهند. این نیاز سنجی از طریق مشاهده کلاسی، انجام مصاحبه، تهیه و توزیع پرسشنامه ها در کلیه واحدهای دانشگاهی (سراسری و آزاد) که این رشته در آنها تدریس می شود (بغیر از واحد چابهار) انجام گرفت. بطور کلی اطلاعات بدست آمده حا کی از آن است که هدف اول این دوره آموزشی یعنی «تربیت مترجمان زبده در زمینه های علوم انسانی، علوم اجتماعی وغیره» که مورد نیاز جامعه می باشد چنا نکه باید وشاید تحقق پیدا نکرده است. بنظر می رسد که رفع این نا رسا یی نیاز به بررسی و انجام اقدامات اصلاحی نیاز دارد که امید می رود با راهنمایی و نظریات استادان و مسئولین امر به مرحله اجرا گذاشته شود.
عوامل موثر در بهبود کیفیت ارزشیابی پیشرفت تحصیلی از دیدگاه مدیران و دبیران مرد پایه سوم متوسطه شهر یزد در سال تحصیلی 89-88
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی «عوامل موثر در بهبود کیفیت ارزشیابی پیشرفت تحصیلی از دیدگاه مدیران و دبیران مرد پایه سوم متوسطه شهر یزد در سال تحصیلی 89-88» انجام گرفت. در این راستا پژوهش حاضر نقش عوامل سازمانی، روانی، فیزیکی و طراحی سوالات آزمون در بهبود کیفیت ارزشیابی پیشرفت تحصیلی را مطالعه نمود. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و دبیران مرد پایه سوم متوسطه شهر یزد در سال تحصیلی 89-88 بود، که از این تعداد 22 نفر مدیر و 150 نفر دبیر به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی و ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته با 46 سوال بسته پاسخ بود. روایی پرسشنامه به صورت صوری ارزیابی گردید، و اعتبار آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای مدیران و دبیران 0.93 برآورد گردید. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج حاصله از تحقیق مشخص گردید که آزمودنی ها میزان تاثیر عوامل سازمانی، روانی، فیزیکی، طراحی سوالات آزمون را در بهبود کیفیت ارزشیابی پیشرفت تحصیلی بیش از حد متوسط دانسته اند.نمونه مدیران و دبیران بیشترین میزان تاثیر را به عوامل روانی با میانگین 3.94 و کمترین میزان تاثیر را به عوامل سازمانی با میانگین 3.60 نسبت دادند. در خصوص عوامل طراحی سوالات آزمون برحسب سمت پاسخگویان (مدیر، دبیر) و عوامل فیزیکی برحسب ناحیه (یک و دو) از لحاظ میزان تاثیر این عوامل در بهبود کیفیت ارزشیابی پیشرفت تحصیلی تفاوتها معنادار بود، و در خصوص سایر عوامل برحسب سمت، ناحیه، تحصیلات و سابقه خدمت تفاوت معناداری مشاهده نشد.
فعالیتهای بازدارنده های محیطی و ویژگ یهای فردی مؤثر بر یادگیری غیررسمی معلمان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی و تحلیل فلسفه آموزشی مربیان آموزش بزرگسالان استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، شناسایی و تحلیل فلسفه آموزشی آموزشیاران نهضت سوادآموزی استان یزد است. روش تحقیق در این مطالعه روش توصیفی پیمایشی است. جامعه تحقیق شامل 410 آموزشیار شاغل در ده شهرستان استان یزد در سال 86-1385 بود که با استفاده از روش تمام شماری، پرسشنامه فلسفه آموزش بزرگسالان (PAEI) بین همه آنها توزیع گردید و از این میان 322 مورد عودت داده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین نمره های آموزشیاران در گرایش به مکاتب فلسفی تفاوت معنی داری وجود دارد. بیش ترین وابستگی فکری و عاطفی آموزشیاران به فلسفه پیشرفت گرایی و رفتارگرایی و کم ترین وابستگی فکری و عاطفی آنها به فلسفه لیبرالیزم سنتی (محافظه کارانه) است. عامل های مدرک تحصیلی، شهر محل سکونت و اثر متقابل مدرک تحصیلی و شهر محل سکونت تفاوت معنی داری را در گرایش آموزشیاران به فلسفه های آموزشی ایجاد نمی کنند. در نهایت پیشنهادهایی برای بهبود عملکرد این آموزشیاران ارایه شده است.
فلسفه و مبانی آموزش فراگیر
حوزه های تخصصی:
در چند دهه ی گذشته روند سیاست های اجتماعی به سمت توجه بیشتر به گوناگونی ها، مشارکت و مبارزه با محرومیت بوده است و این امر سبب شده تا امکان برابری فرصت ها در بسیاری از زمینه ها از جمله آموزش و پرورش برای بیشتر افراد فراهم شود. بنابراین، برنامه های آموزش و پرورش باید به گونه ای طراحی و اجرا شوند که تفاوت ها را در نظر گیرند. مدارس باید بتوانند به همه کودکان علیرغم داشتن مشکلات جسمی، حسی و یا ذهنی یاری رسانند. آموزش و پرورش فراگیر با اعلام اینکه همه ی کودکان می توانند یاد بگیرند و همه نیازمند شکلی از پشتیبانی در یادگیری هستند، سعی در معرفی رویکردی دارد که تمامی دانش آموزان از جمله معلولان بتوانند در مدارس عادی ثبت-نام نموده و به تحصیل ادامه دهند. عمل به تعهدات بین المللی و مشکلات نظام آموزشی کشور ما در دهه ی 80 خورشیدی استفاده از چنین رویکردی را اجتناب-ناپذیر کرد . پژوهش ها نشان می-دهند دانش آموزان دارای ناتوانی در کلاس های درس عادی، نتایج بـهـتری در عملـکـرد آمـوزشــی از خـود نشـان داده-اند. همـچنیـن کودکان عادی نیز در این مدارس نگرش مثبت تری نسبت به دانش آموزان دارای ناتوانی پیدا کرده و بیان می کردند از مشارکت با این گروه کودکان مزایای زیادی بدست آورده اند. فراگیرسازی آموزش و پرورش مفهومی است که امروز در سراسر جهان گسترش یافته است. اما این رویکرد به سرعت و یک شبه اتفاق نمی افتد بلکه نیاز به اقداماتی در زمینه ی تغییر نگرش، افزایش دانش و اصلاح قوانین دارد
ارزیابی توانمندسازها در مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با بهره گیری از الگوی سرآمدی سازمانی
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی در مدیریت راهکار مهمی برای تغییر است که با هدف بهبود توانایی فردی و سازمانی اجرا می شود. بنابراین هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت توانمندسازها در مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان براساس الگوی سرآمد سازمانی بوده است. این پژوهش کاربردی و از دسته مطالعات توصیفی بوده که به صورت مقطعی انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل32 نفر از مدیران ستادی و معاونان آنها در مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1386 بود که به صورت سرشماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه الگوی سرآمد سازمانی با 26 گویه بود که ضریب پایایی آن 97/0 به دست آمد. داده های پژوهش براساس 5 معیار مربوط به توانمندسازها جمع آوری شد، سپس تحلیل داده در سطح آمار توصیفی انجام گرفت و در نهایت با استفاده از نرم افزار SPSS و نرم افزار سرآمد سازمانی امتیاز هر کدام از عناصر مربوط به حوزه توانمندسازها براساس منطق رادار محاسبه شد. یافته ها نشان داد که مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در زمینه معیارهای رهبری (60 درصد)، خط مشی و استراتژی (80 درصد)، کارکنان (60 درصد)، منابع و شرکاء (50 درصد) و فرآیندها (60 درصد) امتیاز و در مجموع از نظر معیار توانمندسازها، 238 امتیاز را به خود اختصاص داده است.
کاربست رویکرد سیستمی در ارزشیابی کیفیت هنرستانهای فنی و حرفه ای موردی از ارزشیابی هنرستانهای فنی وحرفه ای دخترانه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"ارزشیابی و بهبود مستمر کیفیت هنرستانهای فنی حرفهای، به علت نقش و اهمیت روزافزون آنها در تدارک نیروی انسانی در سطح پیش از دانشگاه، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. هدف پژوهش حاضر ارزشیابی کیفیت هنرستانهای فنی حرفهای دخترانه شهر تهران، با استفاده از رویکرد سیستمی و ارائه راهکارهای بهبود کیفیت برای آنها است؛ این مطالعه در دو مرحله جداگانه انجام شده است:
1. تدوین چارچوبی متشکل از 19 عامل و 237 نشانگر دروندادی، فرایندی و بروندادی و 129 معیار برای قضاوت؛
2. کاربست آنها در ارزشیابی هنرستانهای جامعه هدف.
دادههای مورد نظر با استفاده از نظر 1590 نفر شامل: مدیران و معاونان هنرستانها، هنرآموزان، هنرجویان، کارفرمایان، دانشآموختگان و خبرگان، با استفاده از پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده، گردآوری و تحلیل شد.
نتایج تحقیق نشان داد کیفیت بخشهای درونداد و فرایند در سطح «به نسبت مطلوب» و بخش برونداد در سطح «نامطلوب» قرار دارد و کیفیت هنرستانهای دخترانه شهر تهران در سطح «نامطلوب» است؛ در پایان راهکارها و پیشنهادهایی برای بهبود کیفیت در هنرستانهای فنی حرفهای مورد بحث قرار می گیرد.
"
ارزیابی تدریس دبیران متوسطه بر اساس عوامل دهگانه فلندرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد تحصیلی دانش آموزان از موضوعاتی است که توجه بسیاری از محققان تربیتی را جلب کرده است. از عوامل مؤثر در عملکرد تحصیلی، شیوه تدریس معلمان و نوع و میزان ارتباط معلمان با دانش آموزان می باشد. بررسی فرایند تدریس معلمان با استفاده از مشاهده مستقیم و کدبرداری از جریان تدریس برای تعیین نوع ارتباط و تحلیل کیفیت تدریس از دهه های 50 و 60 رایج گردید که امروزه محققان زیادی از روش مشاهده مستقیم و کدبرداری مقوله ای استفاده می نمایند. در این پژوهش 60 کلاس (دبیر) از سه رشته متوسطه نظری (ریاضی-فیزیک، علوم تجربی، و ادبیات و علوم انسانی) از نواحی پنجگانه آموزش وپرورش شهر تبریز در سال تحصیلی 83-1382 به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب و بررسی شدند. برای بررسی و تجزیه و تحلیل از شیوه تجزیه و تحلیل ارتباط کلامی فلندرز استفاده شده است. نتایج حاصل از مشاهده مستقیم فرایند تدریس نشان داد که دبیران به میزان کم از تدریس غیرمستقیم استفاده می نمایند. تفاوت معناداری بین میزان استفاده از تدریس غیرمستقیم در سه رشته متوسطه نظری مشاهده نگردید (245/1=F؛ 05/0>296/0=p).همچنین میزان سابقه تدریس دبیران در استفاده از تدریس غیرمستقیم تاثیر ندارد.در هیچ یک از عوامل دهگانه تعیین شده توسط فلندرز، جزء عامل دوم (ترغیب و تشویق) در بین دبیران در سه رشته متوسطه نظری تفاوت معناداری وجود ندارد. ولی دبیران رشته علوم انسانی نسبت به دو رشته دیگر دانش آموزان خود را ترغیب و تشویق می نمایند. نهایتاً همبستگی معناداری بین تدریس غیرمستقیم و پیشرفت تحصیلی مشاهده نشد (125/0=r؛ 05/0>341/0=p)، ولی بین تدریس مستقیم و پیشرفت تحصیلی، همبستگی منفی وجود دارد (55/0-=r؛ 05/0<000/0=p).
ارزشیابی تجربه آموزشی اساتید از دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی
حوزه های تخصصی:
اهداف: سیستم ارزشیابی جامع، معتبر و مداوم برای ارزیابی و تضمین کیفیت فعالیت آموزشی اعضای هیات علمی همواره مورد نیاز است. این مطالعه با هدف تعیین دیدگاه دانشجویان مقطع کارشناسیارشد و دکترای پرستاری در مورد ارزشیابی اساتید انجام شد.
روشها: این پژوهش مطالعهای توصیفی- تحلیلی است که بهصورت مقطعی روی 30 نفر از دانشجویان مقاطع کارشناسیارشد و دکترای پرستاری یکی از دانشکدههای پرستاری شهر تهران که بهصورت سرشماری انتخاب شده بودند در سال 1387 صورت گرفت. دانشجویان ترم اول بهدلیل عدم شناخت کامل از اساتید از مطالعه حذف شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ارزشیابی استاد مشمل بر 16 سئوال بسته بر اساس معیار 5رتبهای لیکرت بود که در سه حیطه اخلاق، فن تدریس و صلاحیت علمی تنظیم شد. روایی و پایایی پرسشنامه قبلاً توسط مدیریت مطالعات و توسعه آموزش پزشکی دانشگاه مورد مطالعه تایید شده و همهساله برای ارزشیابی استاد مورد استفاده قرار گرفته بود. دادههای جمعآوریشده با استفاده از نرمافزار SPSS 13 با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: دانشجویان عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی دانشکده را مطلوب ارزیابی نمودند. از نظر 7/76% از دانشجویان، اساتید دارای اخلاق خوب بودند. 3/43% از دانشجویان اعتقاد داشتند که اساتید دارای فن تدریس خوب هستند. 3/33% از دانشجویان اعتقاد داشتند که اساتید از نظر علمی وضعیت خوبی دارند.
: از نکات مثبت اساتید داشتن حُسن خلق، برنامهریزی موثر و تسلط علمی به موضوع درسی است. اساتید محترم باید در زمینه انگیزش دانشجویان برای تحقیق و پژوهش و ارایه کاربردی مطالب درسی تقویت لازم را انجام دهند.