در چند دهه ی گذشته روند سیاست های اجتماعی به سمت توجه بیشتر به گوناگونی ها، مشارکت و مبارزه با محرومیت بوده است و این امر سبب شده تا امکان برابری فرصت ها در بسیاری از زمینه ها از جمله آموزش و پرورش برای بیشتر افراد فراهم شود. بنابراین، برنامه های آموزش و پرورش باید به گونه ای طراحی و اجرا شوند که تفاوت ها را در نظر گیرند. مدارس باید بتوانند به همه کودکان علیرغم داشتن مشکلات جسمی، حسی و یا ذهنی یاری رسانند. آموزش و پرورش فراگیر با اعلام اینکه همه ی کودکان می توانند یاد بگیرند و همه نیازمند شکلی از پشتیبانی در یادگیری هستند، سعی در معرفی رویکردی دارد که تمامی دانش آموزان از جمله معلولان بتوانند در مدارس عادی ثبت-نام نموده و به تحصیل ادامه دهند. عمل به تعهدات بین المللی و مشکلات نظام آموزشی کشور ما در دهه ی 80 خورشیدی استفاده از چنین رویکردی را اجتناب-ناپذیر کرد . پژوهش ها نشان می-دهند دانش آموزان دارای ناتوانی در کلاس های درس عادی، نتایج بـهـتری در عملـکـرد آمـوزشــی از خـود نشـان داده-اند. همـچنیـن کودکان عادی نیز در این مدارس نگرش مثبت تری نسبت به دانش آموزان دارای ناتوانی پیدا کرده و بیان می کردند از مشارکت با این گروه کودکان مزایای زیادی بدست آورده اند. فراگیرسازی آموزش و پرورش مفهومی است که امروز در سراسر جهان گسترش یافته است. اما این رویکرد به سرعت و یک شبه اتفاق نمی افتد بلکه نیاز به اقداماتی در زمینه ی تغییر نگرش، افزایش دانش و اصلاح قوانین دارد