فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
۴۲۱.

مقایسه ویژگیهای عصب روان شناختی کودکان خردسال با ناتوانیهای یادگیری عصب روان شناختی/ تحولی و عادی پیش از دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان ناتوانیهای یادگیری عصب روان شناختی کارکردهای اجرایی/ توجه کارکردهای حسی- حرکتی پردازش بینایی- فضایی حافظه و یادگیری کودکان خردسال پیش دبستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳۹
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگیهای عصب روان شناختی کودکان خردسال با ناتوانیهای یادگیری عصب روان شناختی/ تحولی و عادی پیش از دبستان، انجام شده است. روش: این پژوهش با روش علی- مقایسه ای انجام گرفته است. نمونه پژوهش 20 نفر از کودکان خردسال 6-4 سال با ناتوانیهای یادگیری عصب روان شناختی/ تحولی و 20 نفر کودک خردسال 6-4 سال عادی (بدون ناتوانی یادگیری عصب روان شناختی/ تحولی) پیش از دبستان شهر اصفهان بودند که پس از دو مرحله نمونه گیری، به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و اجرایی آزمونهای تشخیصی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، عبارت از آزمون عصب روان شناختی نپسی (NEPSY)، مقیاس هوش کودکان پیش از دبستان وکسلر و فهرست وارسی نشانه های ناتوانیهای یادگیری عصب روان شناختی/ تحولی کودکان خردسال پیش از دبستان بود. یافته ها: داده های بدست آمده با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین عملکرد کودکان خردسال با ناتوانی یادگیری عصب روان شناختی/ تحولی و کودکان عادی (بدون ناتوانی یادگیری عصب روان شناختی/ تحولی) در جنبه های عصب روان شناختی همچون کارکردهای اجرایی/ توجه، زبان، کارکردهای حسی- حرکتی، پردازش بینایی- فضایی، حافظه و یادگیری تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: کودکان خردسال مبتلا به ناتوانی یادگیری پیش از دبستان دارای نارساییهای عصب روان شناختی هستند که باید با ابزارهای معتبر تشخیص زودهنگام داده شوند تا مداخلات مناسب زودهنگام برای بهبود آن طراحی شود.
۴۲۴.

سرعت بریل خوانی با کدام دست بیشتر است؟ یک مطالعه نوروسایکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶۲
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سرعت خواندن خط بریل با دست چپ و دست راست با توجه به دست برتری در میان دانش آموزان نابینای شهر تبریز که در مقطع دبیرستان مشغول به تحصیل بودند، انجام شده است. روش: در راستای هدف فوق، 27 دانش آموز دختر و پسر دبیرستانی (شامل 8 دختر و 19 پسر) با میانگین سنی 19سال و 8 ماه که 14 نفر آنها راست دست و 13 نفر آنها چپ دست بودند، از میان کلیه دانش آموزان نابینای مشغول به تحصیل در دبیرستان نابینایان شهید مرادی شهر تبریز که از خط بریل استفاده می کنند، به طور تصادفی انتخاب شدند. کلیه آزمودنی ها به گویه های پرسشنامه دست برتری ادینبورگ (اولدفیلد، 1971) پاسخ دادند. همچنین همه آزمودنی ها به صورت انفرادی، متنی با عنوان "پوشه یک ورقی" شامل 357 کلمه را که به بریل نوشته شده بود، در یکی از سه موقعیت (با هر دو دست، فقط با دست راست و فقط با دست چپ) خواندند و سرعت خواندن آنها با دستگاه زمان سنج بر اساس تعداد کل کلمات در ثانیه اندازه گیری شد. یافته ها: پس از اجرای آزمونها به صورت انفرادی و استخراج زمان صرف شده برای خواندن کل متن، آزمودنی ها بر اساس بهره برتری جانبی (LQ) به دو گروه راست دست و چپ دست تقسیم شدند. برای تحلیل از آزمون ناپارامتری فریدمن استفاده شد و نتایج نشان داد که سرعت بریل خوانی به هنگام استفاده از هر دو دست، نسبت به سایر موقعیت ها (بدون در نظر گرفتن دست برتری) به طور معناداری بیشتر بود. همچنین بر اساس نتایج آزمون U من ویتنی، میان سرعت بریل خوانی در افراد چپ دست و راست دست تفاوت معنادار وجود داشت، به طوری که سرعت بریل خوانی افراد چپ دست و راست دست به هنگام استفاده از دست چپ بیشتر بود، ولی این تفاوتها با توجه به نتایج آزمون کروسکال والیس در دو جنس معنادار نبود. نتیجه گیری: سرعت بریل خوانی به هنگام استفاده از هر دو دست، بدون در نظر گرفتن دست برتری بیشتر است. همچنین سرعت بریل خوانی، با دست چپ بیشتر از سرعت بریل خوانی با دست راست است.
۴۲۵.

علم و ساختارهای زیستی - عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

۴۲۶.

اثر سیستم کانابینوئیدی ناحیه CA1 هیپوکامپ بر حافظه موش های صحرایی حساس شده با آپومرفین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یادگیری موش صحرایی هیپوکامپ کانابینوئیدها حساسیت زایی آپومرفین روش اجتنابی مهاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵۸
هدف: در این پژوهش آثار تزریق دوطرفه آگونیست ها و آنتاگونیست های کانابینوئیدی در هیپوکامپ پشتی (CA1) بر حافظه موش های صحرایی حساس شده با آپومرفین بررسی شد. روش: روش اجتنابی مهاری (غیرفعال) با مدل دوطرفه برای بررسی حافظه در موش های صحرایی نژاد ویستار به کار گرفته شد و حافظه حیوان 24 ساعت بعد از آموزش مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج تزریق درون مغزی آگونیست گیرنده های CB1 و CB2، WIN55، 212-2 (µg/rat 5/0، 25/0) به صورت وابسته به مقدار به تخریب حافظه حیوانات در روز آزمون منجر شد. در حالی که تزریق درون مغزی آنتاگونیست اختصاصی CB1، AM251 (ng/rat 100، 50، 25) اثری روی حافظه نداشت. تزریق درون مغزی AM251، 2 دقیقه قبل از تزریق درون مغزی WIN55، 212-2 (µg/rat 25/0) اثری بر تخریب حافظه ناشی از WIN55، 212-2 (µg/rat 25/0) نداشت. هر چند که اثر تخریبی WIN55، 212-2 (µg/rat 25/0) به دنبال تزریق سه روزه آپومرفین (mg/kg، S.C 1، 5/0)، پنج روز قبل از تزریق WIM55، 212-2 کاملا از بین رفته و این اثر برگشتی حافظه در پی تزریق آنتاگونیست گیرنده D2 دوپامینی، سولپیراید (mg/kg، S.C 5/0، 25/0) 30 دقیقه قبل از تزریق آپومرفین مهار شد، در حالی که آنتاگونیست گیرنده D1، SCH23390 (mg/kg، S.C 1/0، 07/0، 02/0، 01/0) هیچ اثری بر پاسخ آپومرفین نداشت. نتیجه گیری: هیپوکامپ پشتی نقش مهمی در فراموشی ناشی از کانابینوئیدها داشته و تزریق سه روزه آپومرفین ممکن است منجر به حساسیت گیرنده D2 دوپامینی شده و از این طریق در فراموشی ناشی از تحریک گیرنده CB1 اثر گذارد.
۴۲۷.

رفتارهای شبه اضطرابی ایجادشده با هیستامین در موش های صحرایی حساس شده به مورفین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب موش صحرایی مورفین هیستامین نالوکسان حساسیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹۴
هدف: در پژوهش حاضر، اثر تزریق درون هیپوکامپی هیستامین به صورت دوطرفه بر رفتارهای شبه اضطرابی در موش های صحرایی حساس شده به مورفین بررسی شد. روش: ابتدا با تزریق مورفین به مدت سه روز و سپس دوره پنج روزه بدون دارو حساسیت ایجاد شد، و سپس با استفاده از ماز به علاوه ای شکل (+) حیوانات آزمایش شدند. یافته ها: تزریق درون هیپوکامپی هیستامین درصد زمان طی شده در بازوی باز و تعداد ورود به بازوی باز را کاهش داد، اما بر فعالیت حرکتی تاثیری نداشت که این اثر اضطراب زایی هیستامین را نشان می دهد. اما تزریق هیستامین در حیوان حساس شده به مورفین، در مقایسه با گروه هایی که سالین دریافت کرده بودند، درصد زمان طی شده در بازوی باز و تعداد ورود به بازوی باز را افزایش داد که نشان دهنده کاهش اضطراب حیوان حساس شده است. نتیجه گیری: تزریق دوطرفه هیستامین در ناحیه هیپوکامپ شکمی، اثر اضطراب زایی بر جای می گذارد که این اضطراب ناشی از تزریق هیستامین در موش های حساس شده با مورفین کاهش می یابد. نالوکسان آثار مورفین را بر اضطراب زدایی آنتاگونیزه می کند.
۴۲۸.

عملکرد زبانی و شناختی نیمکره های راست و چپ بیماران آسیب دیده مغزی فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توانایی شناختی ساختار نحوی زبان پریشی محرک دگرگون محرک نادگرگون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۹۹ تعداد دانلود : ۲۲۲۲
هدف: دیدگاه سنتی درباره رابطه مغز و زبان، نیمکره چپ را نیمکره غالب و پردازشگر اطلاعات مختلف زبانی از جمله اطلاعات نحوی می داند، اما مطالعات اخیر نشان می دهند که در این زمینه نیمکره راست نقشی به مراتب مهم تر از آنچه تاکنون تصور می شده برعهده دارد. هدف پژوهش حاضر آن است که با ارزیابی و مقایسه عملکردهای زبانی و شناختی در بیماران آسیب دیده از دو ناحیه نیمکره راست و چپ مغز، اطلاعات جدیدی در مورد چگونگی توانایی های دو نیمکره به دست دهد. روش: در این پژوهش که به صورت توصیفی – تحلیلی و مورد – شاهد انجام شد، 10 بیمار آسیب دیده در ناحیه نیمکره راست، 10 بیمار آسیب دیده در ناحیه نیمکره چپ و 10 فرد طبیعی (شاهد) مورد آزمون قرار گرفتند. آزمودنی ها براساس ویژگی ها و معیارهای خاصی انتخاب و عملکرد آنها با اجرای آزمون های روانی کلامی، شباهت ها و حافظه عددی و درج واژه در جمله ارزیابی گردیدند. یافته ها: در آزمون روانی کلامی، تفاوت عملکرد هر دو گروه بیماران معنادار بود (05/0p<)، در حالی که در آزمون های حافظه عددی و شباهت ها بین عملکرد دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج آزمون درج واژه در جمله نشان داد که عملکرد بیماران آسیب دیده در ناحیه نیمکره راست در محرک های دگرگون ضعیف تر از محرک های نادگرگون می باشد (05/0p<)، اما در عملکرد بیماران آسیب دیده در ناحیه چپ در رویکردی بین محرک های نادگرگون و دگرگون تفاوت معناداری به دست نیامد. در ضمن در مواجهه با محرک های دگرگون و نادگرگون، عملکرد بیماران آسیب دیده در ناحیه نیمکره راست ضعیف تر از عملکرد بیماران آسیب دیده از ناحیه چپ بود (05/0p<). در عملکرد افراد گروه های طبیعی و آسیب دیده از ناحیه چپ در محرک های نادگرگون تفاوت معناداری مشاهده نشد، در حالی که گروه آسیب دیده در ناحیه راست به طور معناداری ضعیف تر از افراد طبیعی عمل نمودند (005/0p<). نتیجه گیری: هر دو گروه بیماران آسیب دیده از نظر ضعف عملکرد شناختی تقریباً در یک سطح بودند، اما عملکرد گروه آسیب دیده در ناحیه نیمکره راست در آزمون نحوی بسیار ضعیف تر از گروه دیگر بود. به این ترتیب، پژوهش حاضر مشابه تحقیقاتی که در زبان های انگلیسی و ایتالیایی شده، نقش حساس نیمکره راست را در پردازش ساخت های نحوی دگرگون و نادگرگون تایید می کند.
۴۳۰.

دست برتری و توانایی چرخش ذهنی در کودکان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری کارکرد مغز و اعصاب
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۳۰۱۹
در این تحقیق رابطه دست برتری و توانایی چرخش ذهنی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور 87 آزمودنی (45 دختر و 42 پسر) با میانگین سنی یازده سال و یک ماه و پنج روز که در مقطع پنجم ابتدایی به تحصیل اشتغال داشتند، بصورت تصادفی انتخاب شدند. نمونه مزبور از میان 4 مدرسه ابتدایی (2 مدرسه دخترانه و 2 مدرسه پسرانه) از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده جهت دست برتری، آزمون چاپمن (1987) و برای چرخش ذهنی آزمون آنلاین پی (2000) بود. برای تجزیه و تحلیل داده های آماری پژوهش از تحلیل واریانس دوراهه و آزمون ناپارامتریک خی دو استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دست برتری دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد (p=0.95). نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که عملکرد دو سو توانها در آزمون چرخش ذهنی نسبت به دانش آموزان چپ دست و راست دست در سطح بالاتری قرار دارد که از لحاظ آماری (p=0.003) معنادار است.
۴۳۱.

اثر مهار گیرنده های کولینرژیک ناحیه تگمنتوم شکمی بر حافظه وابسته به حالت مورفین در موش بزرگ آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حافظه مورفین سیستم کولینرژیک آتروپین مکامیل آمین یادگیری اجتنابی مهاری موش بزرگ آزمایشگاهی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری کارکرد مغز و اعصاب
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۲۰۸۴
هدف: در مطالعه حاضر، اثرات تزریق دوطرفه آنتاگونیست های سیستم کولینرژیک در ناحیه تگمنتوم شکمی به تنهایی و همراه با مورفین بر به خاطرآوری حافظه و یادگیری وابسته به حالت مورفین در موش های بزرگ آزمایشگاهی نر بررسی شد. روش: در این پژوهش تجربی مورفین و سالین به صورت زیرجلدی، و آنتاگونیست های سیستم کولینرژیک به صورت داخل ناحیه تگمنتوم شکمی تزریق شده و سپس به خاطرآوری وابسته به حالت در یک روش اجتنابی غیرفعال آموخته شده، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: تزریق زیرجلدی مورفین (mg/kg 5) پس از آموزش منجر به خرابی حافظه بازخوانی و ایجاد فراموشی شد ولی تزریق همان دوز مورفین در روز آزمون باعث حافظه (یادگیری) وابسته به وضعیت مورفین گردید. تزریق دوزهای مختلف آتروپین، آنتاگونیست موسکارینی استیل کولین به صورت داخل تگمنتوم شکمی نسبت به گروه شاهد تفاوت معناداری را در بازخوانی حافظه نشان نداد در حالی که تزریق دوزهای مختلف مکامیل آمین، آنتاکونیست نیکوتینی استیل کولین این اختلاف را معنادار کرد. در حیواناتی که در روز آموزش مورفین به صورت زیرجلدی و در روز آزمون دوزهای مختلف آتروپین و یا مکامیل آمین را به صورت داخل تگمنتوم شکمی، همراه با مورفین به صورت زیرجلدی دریافت کرده بودند، به خاطرآوری حافظه به طور معناداری کاهش نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های فوق به نظر می رسد که یادگیری وابسته به حالت مورفین احتمالاً در ارتباط با فعال سازی گیرنده های استیل کولینی ناحیه تگمنتوم شکمی باشد.
۴۳۴.

مقایسه الکتروانسفالوگرام کمی (qEEG) در بیماران PTSD و آزمودنی های بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴۴ تعداد دانلود : ۹۱۱
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) اختلال شایعی می باشد. مطالعات مختلفی وجود پایه های زیستی برای این اختلال را تایید کرده اند، اما مطالعات کمی وجود دارد که به صورت کمی الکتروانسفالوگرافی (qEEG) را در مورد بیماران PTSD به کار برده باشند. هدف مطالعه حاضر این بود که با استفاده از qEEG در آزمودنی های مبتلا به PTSD، پایه های ارگانیکی برای این اختلال پیدا کند. روش این پژوهش از نوع پس رویدادی بود که در آن نمونه ای شامل 15 نفر از بیماران مبتلا به PTSD ناشی از جنگ از بین مراجعه کنندگان به کلینیک نورولوژی انتخاب و با تعداد 15 نفر آزمودنی سالم که از نظر جنس و سن با گروه بیمار مشابه بودند مورد مقایسه قرار گرفتند. امواج عاری از آرتیفکت به وسیله تبدیل سریع فوریه (FFT) تحلیل گردید و توان مطلق باندهای آلفا، تتا، دلتا و بتا در نواحی پیشانی، مرکزی و پس سری به دست آمد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که دو گروه تفاوتی در فعالیت امواج تتا، بتا و دلتا در هیچ یک از مناطق فوق ندارند؛ ولی کاهش معنی داری در فعالیت امواج آلفای بیماران نسبت به گروه کنترل در مناطق پیشانی و مرکزی مشاهده گردید. این کاهش می تواند نشانه ای از گوش به زنگی این بیماران و نیز تهییج زیاد مغزی در آنان و همچنین احتمال آسیب دیدگی مناطق ایجاد کننده امواج باشد.
۴۳۵.

دو مدل ریاضی برای بررسی کنشهای مغز در زمینه بازسازی خاطره‌ها، فراموشی و نقش عواطف در شناخت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تابع لوجیستیک انتگرال کورلیشن الزهایمر رؤیا روان‌گسیختگی ثابت فیگن باوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵۲ تعداد دانلود : ۹۱۱
" در این مقاله دو مدل ریاضی برای بررسی کنش‌وریهای مغز در بازسازی خاطره‌ها، فراموشی و برخی از نارسا کنش‌وریهای مغز مانند الزهایمر و روان گسیختگی ارائه شد. همچنین تلاش شد تا بر مبنای این مدلها، مکانیزمی برای تبیین رؤیاها ارائه شود و چگونگی تعامل بین هیجان و شناخت و همچنین مسائلی مانند هشیاری و ناهشیاری با توجه به نظرات پیاژه (1972) توصیف شدند. "
۴۳۶.

ارزیابی عصب روانشناختی شاخص های عملکرد نواحی پره فرونتال مغز در بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۱۰ تعداد دانلود : ۱۲۷۴
هدف: اختلالات شناختی با شیوعی در حدود 50 تا 60 درصد مهم ترین عامل در ازدست دادن کار و خانه نشین شدن بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد (MS) می باشند. در چند دهه گذشته نقش آزمون های ارزیابی روانشناختی در شناسایی این اختلالات نشان داده شده و به خصوص بر اهمیت آزمون های کامپیوتری با توجه به توانایی دقیق سنجش زمان تأکید گردیده است. در این مطالعه با استفاده از آزمون های عصب روانشناختی کامپیوتری به زبان فارسی بررسی جامعی بر روی انواع اختلالات شناختی مرتبط با نواحی مختلف قشر پره فرونتال به تفکیک قدامی – داخلی و پشتی – جانبی در گروهی از بیماران فارسی زبان مبتلا به MS انجام شد. روش: در این مطالعه کوهورت تاریخی، 43 بیمار مبتلا به MS عودکننده- بهبودیابنده (27 نفر مؤنث) در مقایسه با 40 فرد سالم (25 نفر مؤنث) با روش نمونه گیری در دسترس در انجمن MS ایران، بر اساس فراخوان با یکسان سازی سن، جنس، IQ و میزان افسردگی پس از معاینه کامل نورولوژیک و تعیین شاخص های ناتوانی جسمی (EDSS) مورد سنجش عصب روانشناختی با استفاده از آزمون های قمار آیوا، درک زمان، مرتب کردن کارت های ویسکانسین، کاهش ارزش تعویقی و خطرپذیری بادکنکی قرار گرفتند. یافته ها: بیماران مبتلا به MS به طور معنی داری مقادیر بیشتری از خطای پافشاری در آزمون ویسکانسین، زمان بیشتر برای انتخاب از دسته کارت های پر خطر در آزمون آیوا، مقادیر کمتری از کاهش ارزش پاداش در اثر گذر زمان در آزمون کاهش ارزش تعویقی، مقادیر کمتری از خطرپذیری در آزمون خطرپذیری بادکنکی و در نهایت مقادیر بیشتری از تخمین و بازسازی بازه های زمانی در آزمون های درک زمان نشان دادند (05/0 p<). نتیجه گیری: تحلیل نتایج این مطالعه برای اولین بار مشخص ساخت بیماران مبتلا به MS با وجود حفظ توانایی های ذهنی، درجه بالایی از رفتارهای محافظه جویانه در عملکردهای شناختی از خود نشان می دهند. این استراتژی خاص شناختی که در نقطه مقابل عملکردهای روانشناختی معتادان، قماربازها، مجرمان و دیگر گروه های مخاطره جو قرار می گیرد می تواند ناشی از ضایعات خاص این بیماران در ماده سفید نواحی پره فرونتال در قالب سندرم «قطع متعدد» یا اشکال در سرعت پردازش اطلاعات و یا ناشی از نوعی یادگیری اجتماعی در زمینه عوارض و تجربیات شخصی بیماران مبتلا به MS باشد.
۴۳۷.

آموزش شنیداری زبان انگلیسی در خواب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یادگیری شنیداری آموزش انگلیسی یادگیری درخواب

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری کارکرد خواب و بیداری
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری
تعداد بازدید : ۲۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۱۳۹
هدف: بررسی امکان یادگیری شنیداری هنگام خواب و نیز بررسی تفاوت های احتمالی جنسیتی در این زمینه. روش: جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان رشته های روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار در سال تحصیلی 86-1385 تشکیل دادند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای حاوی سؤالات زبان انگلیسی بود که پرسش های آن در قالب سؤال های چهارگزینه ای و ترجمه، از میان مطالب آموزش داده شده، تهیه شده بود. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی بررسی شد. به منظور خوگیری آزمودنی ها به گوش دادن مواد درسی در هنگام خواب، پژوهش یک هفته به طور آزمایشی اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون t تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که یادگیری شنیداری زبان انگلیسی در هنگام خواب امکان پذیر نیست. نتیجه گیری: با در نظر گرفتن محدودیت های پژوهش، نتایج نشان داد که هنگام خواب یادگیری صورت نمی گیرد و این روش مشکلاتی از قبیل بی خوابی، سردرد، گوش درد، بی حوصلگی و خواب آلودگی در طول روز را نیز در پی دارد.
۴۳۸.

نقش مسیر L آرژینین/نیتریک اکساید در اثر ضد افسردگی لیتیوم در مدل آزمون شنای اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی آزمون شنای اجباری لیتیوم اکسید نیتریک مهار کننده آنزیم سازنده اکسید نیتریک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۶ تعداد دانلود : ۷۸۹
هدف: هدف این مطالعه بررسی نقش مسیر L- آرژینین/اکسید نیتریک در اثرات ضدافسردگی لیتیوم در آزمون شنای اجباری در موش های سوری بود. روش: این مطالعه از نوع تجربی بود و آزمون شنای اجباری به عنوان مدل افسردگی و مدت زمان بی حرکتی به عنوان معیار افسردگی درنظر گرفته شد. اثر تجویز حاد دوزهای مختلف هر یک از داروهای لیتیوم (mg/kg 100-5/0)، مهارکننده غیراختصاصی آنزیم سازنده NO به نام L-NAME (mg/kg 100-10)، مهارکننده اختصاصی آنزیم سازنده NO به نام L-NPA (mg/kg 30-5) و پیش ساز تولید NO به نام L- آرژینین (mg/kg 750) در آزمون شنای اجباری سنجیده شد. سپس اثر L-NAME، L-NPA و L- آرژینین بر اثرات ضدافسردگی لیتیوم بررسی گردید. یافته ها: لیتیوم در دوزهای mg/kg 30 (01/0p<) و mg/kg 100 (05/0p<) به طور معنی داری باعث کاهش زمان بی حرکتی موش ها در آزمون شد، ولی در دوزهای mg/kg 10-5/0 اثری نداشت. L-NAME در دوزهای 30 و 100 mg/kg باعث کاهش زمان بی حرکتی موش ها در آزمون شنای اجباری شدند (05/0p<). تجویز همزمان دوزهای غیرمؤثر L-NAME (mg/kg 30) و یا L-NPA (mg/kg 15) با دوز غیرمؤثر لیتیوم (mg/kg 10) باعث کاهش معنی دار مدت بی حرکتی موش ها در آزمون شد (به ترتیب 01/0p< و 001/0p<). همچنین L- آرژینین که به تنهایی اثری بر آزمون نداشت، باعث مهار اثرات ضدافسردگی دوز مؤثر لیتیوم (mg/kg 30) شد (05/0p<). نتیجه گیری: مسیر L- آرژینین NO در اثرات ضدافسردگی لیتیوم در مدل آزمون شنای اجباری دخالت دارد و همچنین این یافته ها می تواند استفاده از دوزهای اندک لیتیوم با مهارکننده های سنتزکننده NO را برای درمان افسردگی پیشنهاد کند.
۴۳۹.

نقش سیستم گلوتاماترژیک آمیگدال مرکزی در اکتساب و بیان ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مورفین در موش بزرگ آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۶۷ تعداد دانلود : ۹۱۰
هدف: در این پژوهش اثرات تزریق دوطرفه آگونیست ها وآنتاگونیست های گیرنده های N - متیل – D – آسپارتات (NMDA) گلوتامات به ناحیه آمیگدال مرکزی بر اکتساب و بیان ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مورفین بررسی شد. روش: آزمایش ها روی موش بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار با میانگین وزنی280-240 گرم انجام شد. کانول گذاری حیوان ها در ناحیه آمیگدال مرکزی دوطرفه و با استفاده از دستگاه استریوتاکس انجام گردید. کلیه حیوان های جراحی شده یک هفته دوره بهبود را قبل از القای شرطی سازی گذراندند. ترجیح مکان شرطی شده (CPP) به روش غیرطرفدار و به صورت یک برنامه پنج روزه در سه مرحله پیش شرطی سازی یا آشنایی، شرطی سازی و آزمون اجرا شد. یافته ها: حیوان هایی که طی یک برنامه شرطی سازی سه روزه، مقادیر مختلف سولفات مورفین دریافت کرده بودند، به شکل معنی داری نسبت به مکان دریافت مورفین، CPP وابسته به مقدار نشان دادند. تزریق مقادیر مختلف NMDA به آمیگدال مرکزی همراه با یک دوز بی اثر مورفین اکتساب CPP را افزایش داد. تزریق 801MK- (آنتاگونیست غیررقابتی گیرنده NMDA) هم ترجیح مکان القاشده به وسیله دوز بالای مورفین و هم پاسخ تقویتی القاشده به وسیله NMDA را مهار کرد. تزریق NMDA قبل از آزمون به آمیگدال مرکزی، ترجیح مکان القایی مورفین ( mg/kg6) را به صورت معنی دار افزایش داد، درحالی که 801 MK- چنین اثری نداشت. تزریق NMDA یا 801MK- به آمیگدال مرکزی به تنهایی ترجیح یا تنفر مکانی معنی داری را القا نکرد. نتیجه گیری: سیستم گلوتاماترژیک ناحیه آمیگدال مرکزی از طریق گیرنده های NMDA در اکتساب و بیان ترجیح مکان شرطی شده مورفین نقش مهمی ایفا می کند.
۴۴۰.

تأثیر مصرف مزمن هیستامین بر یادگیری وابسته به وضعیت لیتیوم در موش های کوچک آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری کارکرد مغز و اعصاب
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری نظریه های یادگیری
تعداد بازدید : ۱۳۰۷ تعداد دانلود : ۸۰۱
هدف: در این مطالعه تأثیر حساسیت زایی هیستامین بر یادگیری وابسته به وضعیت لیتیوم از روش ،NMRI مورد بررسی قرار گرفت . روش: برای ارزیابی حافظه موش های بالغ نر نژاد اجتنابی غیرفعال پایین آمدن از سکو استفاده شد . یافته ها: تزریق داخل صفاقی لیتیوم10 ) پس از آموزش، باعث تخریب حافظه در روز آزمون شد و تزریق لیتیوم قبل از mg/kg) با تزریق 20 میکروگرم هیستامی ن در سه .(p<0/ آزمون، از تخریب حافظه جلوگیری کرد ( 001روز متوالی به هر موش و به دنبال آن پنج روز قطع دارو حساسیت زایی ایجاد شد . برگشت حافظه تخریب شده به وسیله لیتیوم، در موش های حساس شده با هیستامین بهتر از موش هایاز طرف دیگر تزریق مکرر (سه روز تزریق، پنج روز .(p<0/ حساس نشده صورت گرفت ( 01 40 میکروگرم در هر موش ) و رانیتیدین، آنتاگونیست ) H قطع) پیریلامین، آنتاگونیست گیرنده 1 12 میکروگرم در هر موش ) از بازگشت حافظه تخریب شده جلوگیری / 6/25 و 5 ) H گیرنده 2 کرد. نتیجه گیری: حساسیت زایی با هیستامین بر حافظه تخریب شده به وسیله لیتیوم اثر می گذارد. بنابراین به نظ ر می رسد که اثر یون لیتیوم بر حافظه در روش اجتنابی غیرفعال توسط مسیرهای سیگنالی گیرنده هیستامین میانجی گری می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان