فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۷۹۳ مورد.
نقش عوامل شخصیتی بر راهبردهای مقابله ای و تاثیر روش مقابله درمانگری بر عوامل شخصیتی و افسردگی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی ویژگیهای شخصیتی و راههای مقابله ای دانشجویان دختر افسرده و همینطور به مقایسه تاثیر «مقابله درمانگری» با «تنش زدایی تدریجی» می پردازد. 45 دختر دانشجوی افسرده دانشگاههای آزاد اسلامی و پیام نور قم با 40 همتای غیر افسرده (نمره پایینتر از 11 در شکل کوتاه فهرست افسردگی بک) توسط «آزمون 16 عاملی شخصیت کتل» و «پرسشنامه راههای مقابله ای فولکمن – لازاروس» مورد سنجش قرار گرفته و گروه افسرده به طور تصادفی به سه گروه 15 نفره تقسیم شدند. نتایج نشان داد که افسردگی متاثر از عوامل عمقی شخصیت و سپس عوامل سطحی و راههای مقابله ای است. «مقابله درمانگری» به عنوان یک فن ابداعی نه تنها مانند «تنش زدایی تدریجی» افسردگی را کاهش داد، بلکه از میزان اضطراب نیز در حد قابل توجهی کاست، و اثرات خود را از راه تاثیر بر نمرات عوامل بسیار بیشتری از شخصیت اعمال کرد. بواسطه تمرکز «مقابله درمانگری» بر تغییر راهبردهای مقابله ای، این روش درمانگری توانست دو راهبرد مقابله ای موثر در افسردگی را به گونه ای موفقیت آمیز تغییر دهد (کاهش راههای گریز – اجتناب و مسئولیت پذیری) که در مجموع نشان دهنده کارآمدی «مقابله درمانگری» و ارجحیت نسبی آن بر «تنش زدایی تدریجی» در این زمینه است. این پژوهش همچنین مشخص ساخت، که عوامل شخصیتی بالنسبه مشابهی در ساخت اختلالات اضطرابی و افسردگی دخالت دارند
خوش بینی-بدبینی و سبک های پردازش اطلاعات به عنوان پیش بین های افسردگی و رضایت از زندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی بین خوش بینی-بدبینی و سبک های پردازش اطلاعات و همچنین تعیین سهم این متغیرها در پیش بینی افسردگی و رضایت از زندگی دانشجویان بود.
روشکار: در این مطالعهی همبستگی و پیش بینی، 187 نفر (110 زن و 77 مرد) از دانشجویان علوم انسانی و علوم پایهی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز به صورت تصادفی با روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های پردازش اطلاعات، افسردگی، خوش بینی-بدبینی و رضایت از زندگیرا تکمیل نمودند. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانهی همزمان یا استاندارد استفاده شد.
یافتهها: بین سبک های پردازش اطلاعات خردگرایی و خوش بینی با افسردگی، همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد ولی رابطهی بین خردگرایی و خوش بینی با رضایت از زندگی مثبت و معنی دار بود (01/0P<). رابطهی بین رضایت از زندگی و افسردگی، منفی و معنی دار ولی بین خوش بینی و خردگرایی مثبت و معنی دار بود (01/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانهی همزمان نشان داد که متغیرهای خوش بینی و خردگرایی پیش بین های معنی داری برای افسردگی و رضایت از زندگی هستند. این متغیر ها در پیش بینی افسردگی ارزش بتای منفی ولی در پیش بینی رضایت از زندگی ارزش بتای مثبت داشتند. سهم خوش بینی در پیش بینی هر دو اندازهی سازگاری روان شناختی، بیشتر از سبک پردازش اطلاعات خردگرایی بود.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت خوش بینی و سبک پردازش اطلاعات خردگرایی در درک سازگاری روان شناختی تاکید می کند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر افسردگی مزمن در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به ایجاد رویکرد جدید در درمان اختلالات مزمن و شیوع بیشتر افسردگی مزمن نسبت به افسردگی غیر مزمن، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر افسردگی مزمن انجام شد.
مواد و روش ها: 14 بیمار مبتلا به افسردگی مزمن با دامنه سنی 21 تا 29 سال، به روش نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان دانشگاه اصفهان انتخاب و از آن ها مصاحبه بالینی نیمه ساختار یافته (Structured clinical interview for DSM-IV یا SCID) بر اساس DSM-IV به عمل آمد. همچنین از آزمون افسردگی Beck برای غربال بیماران استفاده شد. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه شاهد و آزمایش گنجانده شدند و تنها گروه آزمایش 8 جلسه طرحواره درمانی دریافت کرد.
یافته ها: طرحواره درمانی به طور معنی داری نشانه های افسردگی مزمن را در گروه آزمایش کاهش می دهد.
نتیجه گیری: طرحواره درمانی، نشانه های افسردگی مزمن را به موازات تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه کاهش می دهد و این درمان قابلیت اجرا در مراکز روان درمانی را دارد.
ارتباط افسردگی مادران با وضعیت شیردهی در دوره 24 ماهه پس از زایمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افسردگی یکی از مهم ترین اختلالات روان پزشکی در دوران پس از زایمان می باشد. این بیماری عواقب نامساعدی بر هر دو نسل (مادر وکودک) در پی خواهد داشت و ممکن است با شیردهی ارتباط داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین افسردگی مادران پس از زایمان با وضعیت شیردهی در دو سال اول زندگی انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی، 366 مادر 45-18 ساله که در مراکز بهداشتی- درمانی پرونده بهداشتی داشتند، با روش نمونه گیری تصادفی آسان انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. پرسش نامه های استاندارد افسردگی پس از زایمان Edinburgh (Edinburgh Postnatal Depression Scale) و خصوصیات فردی- باروری توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. اطلاعات با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 4/30 درصد مادران غیر شیرده مبتلا به افسردگی بودند. این میزان در مادران با روش تغذیه انحصاری با شیر مادر، 6/19 درصد و در گروه شیر مادر با سایر ترکیبات،
3/18 درصد به دست آمد. یافته ها نشان داد که بین نمره افسردگی و دو متغیر نوع و مدت زمان شیردهی ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0 > P).
نتیجه گیری: وجود درجاتی از افسردگی در نمونه های مورد پژوهش و همچنین، وجود ارتباط بین افسردگی مادران و وضعیت شیردهی، اهمیت غربالگری افسردگی در دوران شیردهی را روشن می سازد. بنابراین، به منظور سود بردن از فواید تغذیه با شیر مادر و نیز بهبود رشد و تکامل و سلامت شیرخواران، پیشنهاد می شود که مراقبان بهداشتی به این مسأله توجه نمایند.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر شادکامی و بهزیستی روانشناختی افراد دارای نشانه های افسردگی: مطالعه تک آزمودنی با چند خط پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه ی کارآمدی روان درمانی مثبت گرا برای افزایش بهزیستی روانشناختی در افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی در فرهنگ ایرانی است. بدین منظور از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره پیگیری استفاده شد. برای انجام این پژوهش ابتدا از بین افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند و ملاک های ورود و خروج در پژوهش حاضر را دارا بودند و برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند، 3 نفر به شیوه نمونه-گیری هدفمند انتخاب شدند. برای هر کدام از شرکت کنندگان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته مرحله خط پایه در نظر گرفته شد. درمان به صورت انفرادی بر اساس دستورالعمل سلیگمن و همکاران (2006) در 6 جلسه توسط پژوهشگر انجام گرفت. ارزیابی ها با استفاده از پرسش نامه افسردگی بکویرایش دوم(بک و دیگران، 1996) پرسشنامه شادکامی آکسفورد(آرگایل و دیگران، 1995)، آزمونجهت گیری های شادکامی (پترسون و دیگران، 2005)، مقیاس رضایت از زندگی (دینر و دیگران، 1985) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (ریف، 1995) در مرحله خط پایه، جلسات درمان و دو ماه بعد از پایان درمان (پیگیری) انجام گرفت. یافته ها نشان می دهد که هر سه مراجع با شروع درمان روند کاهشی معناداری را در طراز نمرات افسردگی نشان می دهند (71 درصد). همچنین هر سه مراجع روند افزایشی معناداری را در طراز نمرات بهزیستی روانشناختی (21 درصد)، شادکامی (46 درصد) و رضایت از زندگی (61 درصد) نشان می دهند. این نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است. بر این اساس، به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرا یک درمان کوتاه مدّت مؤثر برای کاهش علایم و نشانه های افسردگی و افزایش بهزیستی روانشناختی در فرهنگ ایرانی است.
مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی معنا درمانی با مشاوره فردی چند الگویی بر کاهش افسردگی سالمندان ساکن آسایشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای مقایسه و اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه معنادرمانی و مشاوره فردی به روش چندالگویی بر کاهش افسردگی سالمندان ساکن در آسایشگاه های تهران انجام شد. نمونه شامل 90 نفر از جامعه آماری سالمندان زن و مرد آسایشگاه های تهران بود که پس از اجرای آزمون GDS روی تعداد زیادی از سالمندان، آنهایی که نمره 15 یا بیشتر از این آزمون گرفتند به طور تصادفی در 5 گروه آزمایشی و 4 گروه کنترل جایگزین شدند. فرضیه ها حاکی از اثربخشی هر کدام از روش های ذکرشده بر کاهش افسردگی سالمندان آسایشگاه های دولتی و خصوصی بود. با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس پس آزمون نتایج نشان داد که گرچه افسردگی گروه های آزمایش پس از اجرای روش درمانی و مشاوره کاهش یافته است اما این کاهش در سطح 95 درصد معنادار نبوده است یعنی روش های ذکرشده موثر واقع نشده اند و همچنین بین میزان تاثیر روش ها نیز تفاوت معناداری مشاهده نشد. یافته های حاصل نشان داد استفاده از روش های فوق برای سالمندان آسایشگاه ها کارایی لازم را ندارد و پیشنهاد می شود از روش های دیگر مشاوره و درمان استفاده شود.
اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت روابط موضوعی برکاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلال های شخصیت خوشه C(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همبودی اختلال های شخصیت معمولاً با افزایش خطر عود، مزمن شدن و کاهش اثربخشی درمان در بیماران افسرده همراه است. این مطالعه به بررسی اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت روابط موضوعی بر کاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلال های شخصیت خوشه C پرداخت.
روش: 6 آزمودنی که واجد ملاک های ورود و خروج بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در یک طرح آزمایشی تک آزمودنی، از نوع A/B با پیگیری قرار داده شدند. هر آزمودنی پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه روابط بین فردی را هر هفته در 3 جلسه خط پایه، 15 جلسه درمان و 3 جلسه پیگیری تکمیل کرد. برای تحلیل داده ها از بازبینی دیداری نمودارها، ضریب اندازه اثر کوهن برای معناداری آماری و درصد بهبودی برای معناداری بالینی استفاده شد.
یافته ها: آزمودنیها در مجموع به 55 درصد بهبودی در کاهش شدت افسردگی با اندازه اثر 92/1 و 42 درصد بهبودی در مشکلات بین فردی با اندازه اثر 06/2 رسیدند که در مرحله پیگیری هم ادامه داشتند.
نتیجه گیری: اثربخشی روان درمانی کوتاه مدت روابط موضوعی بر کاهش شدت افسردگی و مشکلات بین فردی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی با همبودی اختلال های شخصیت خوشه C از معناداری آماری و بالینی نسبتاً خوب برخوردار بود.
بررسی اختلالات افسردگی و شناختی سالمندان و ارتباط آنها با یکدیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارزیابی اختلالات شناختی و افسردگی در سالمندان ساکن و غیرساکن سرای سالمندان، ارتباط میان این دو اختلال، مقایسه عوامل فوق در دو گروه مزبور، و در نهایت مقایسه این عوامل در دو گروه زنان و مردان سرای سالمندان می باشد. روش: برای بررسی سلامت شناختی و افسردگی 120 سالمند شرکت کننده در مطالعه، از دو پرسشنامه بررسی سلامت شناختی و مقیاس افسردگی سالمندان استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که افسردگی و اختلال شناختی شایع ترین اختلالات سالمندان مقیم سرای سالمندان هستند و بین این دو اختلال ارتباط معناداری وجود دارد. میزان اختلال شناختی و افسردگی زنان نیز بیش از مردان گزارش شد. نتیجه گیری: شیوع اختلالات روان پزشکی در سالمندان مقیم سرای سالمندان بیش از سالمندان خارج از این مراکز می باشد که علت آن احتمالاً ناهمگونی جامعه سالمند این مراکز و نیز عوامل استرس زای مختلف است.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار بر علائم افسردگی و استرس پس از سانحه ناشی از روابط فرازناشویی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خانواده درمانگران و مشاوران ازدواج هر ساله با زوجین متعددی روبرو هستند که مشکل آنها خیانت است. در این پژوهش به بررسی مقایسه دو روش زوج درمانی برای بهبود روابط زوجین پس از افشای خیانت پرداخته شد.
روش: روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با پیگیری با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه ی تحقیق شامل کلیه ی زوجین درگیر با مسأله خیانت زناشویی همسر (مرد) مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی مشاوره و روان شناختی شهر اصفهان در سال 1390 بوده است. از این جامعه 45 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه ی جایگزینی تصادفی در سه گروه زوج درمانی یکپارچه نگر (15 زوج)، زوج درمانی هیجان مدار (16 زوج) و گواه (14 زوج) گماشته شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ی افسردگی بک و پرسشنامه استرس پس از سانحه استفاده شد. گروه زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار هر کدام 8 جلسه زوج درمانی یک ساعته و هفته ای یکبار دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغییری و آزمون تعقیبی T توکی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین زوجین گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای وابسته (افسردگی و علائم استرس پس از سانحه) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که دو رویکرد زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار در کاهش افسردگی و علائم استرس پس از سانحه، هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت اثر تقریباً یکسانی دارند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش در کل بیانگر آن است که زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی هیجان مدار می تواند مشکلات روان شناختی ناشی از ضربه ی خیانت همسر را کاهش دهد و استفاده از این دو رویکرد برای کار با زوجین درگیر با خیانت زناشویی توصیه می شود.
مقایسه اثر بخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری، فلوکستین و هایپیران در کاهش شدت علایم افسردگی اساسی زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: روش های متنوعی جهت درمان افسردگی وجود دارد. این مطالعه با هدف مقایسه اثر بخشی سه روش روان درمانی گروهی شناختی- رفتاری، داروی ضد افسردگی فلوکستین و داروی گیاهی هایپیران در درمان افسردگی زنان انجام شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش آزمایشی و با انتخاب تصادفی 45 آزمودنی زن، که با پرسش نامه سنجش میزان افسردگی و بر اساس ملاکهای DSM- IV توسط روان پزشک مورد ارزیابی قرار گرفتند، انجام شد. نمونه های تشخیص گذاری شده به عنوان افسرده اساسی، در سه گروه آزمایش گمارده شدند؛ گروه تحت درمان گروهی شناختی- رفتاری، گروه تحت درمان با داروی فلوکستین و گروه تحت درمان با داروی گیاهی هایپیران. نمرات قبل و بعد از مداخله و مرحله پیگیری در هر سه گروه جمع آوری گردید و با استفاده از آزمون های آماری کواریانس، واریانس یکراهه و آزمون های تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مقایسه میانگین ها نشان داد که بین میزان اثر بخشی سه روش درمانی با یکدیگر تفاوت معنیدار وجود دارد (01/0 P <). نتایج آزمون شفه نیز بیانگر آن بود که درمان گروهی شناختی- رفتاری از هایپیران مؤثرتر است، در حالی که بین اثر بخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری با فلوکستین و فلوکستین با هایپیران تفاوت معنیداری مشاهده نشد (05/0 P >). پایداری نتایج درمان در مطالعه پیگیری نیز تأیید شد، البته بین میزان پایداری روش های درمانی تفاوت معنیدار مشاهده شد (01/0 P <).
نتیجه گیری: یافته های پژوهش مؤید اثر بخشی سه روش درمان افسردگی بودند. به خصوص برتری درمان گروهی شناختی- رفتاری در مقایسه با هایپیران در مرحله پس آزمون و نسبت به فلوکستین و هایپیران در مرحله پیگیری تأیید شد.
بررسی کیفی عوامل خانوادگی دخیل در اقدام به خودکشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کیفی عوامل خانوادگی دخیل در اقدام به خودکشی بوده است.
مواد و روش ها: پژوهش از نوع توصیفی و در حیطه ی پژوهش های کیفی بود و به روش پدیدارشناسی انجام گرفت. نمونه گیری در یک نمونه 20 نفری به روش مبتنی بر هدف انجام و تا اشباع داده ها ادامه یافت. برای گردآوردی داده ها از مصاحبه با نمونه ی اقدام کننده خودکشی و خانواده و دوستان آنها استفاده شد. به منظور دستیابی به موثق بودن و پایایی داده ها از معیارهای بازنگری ناظرین و مشارکت کنندگان در پژوهش استفاده شد.
یافته ها: نتایج این مطالعه که مبتنی بر داده های کدگذاری شده بر اساس مصاحبه انجام شده بود، نشان داد که 10 عامل خانوادگی به ترتیبِ اهمیت، در خودکشی این افراد دخیل می باشد. این عوامل به ترتیب اهمیت عبارت بودند از: 1- طلاق واقعی یا عاطفی والدین2- مورد آزار و اذیت روانی و جسمانی قرار گرفتن از سوی والدین3- سبک فرزندپروری طرد کننده و مستبدّانه 4- فقدان تقویت و تشویق و امیدواری از سوی والدین5- اعتیاد والدین6- سابقه بیماری های روان پزشکی والدین 7- سابقه اقدام به خودکشی والدین 8- جلب توجه و محبت والدین9- فقدان جهت گیری مذهبی10- نبود سازمان دهی و برنامه ریزی و نبود اهداف برای زندگی.
نتیجه گیری : عوامل خانوادگی یکی از علت های اقدام به خودکشی می باشد که باید در حیطه پیشگیری و درمان به آن توجه ویژه داشت.
آموزش مهارتهای زندگی برای کاهش افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"پژوهش حاضر به مطالعه اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی در کاهش نشانه های افسردگی دانش آموزان پرداخت. 62 دختر دانش آموز سال سوم راهنمایی به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی هفته ای دو بار و طی 12 جلسه دو ساعته، مهارتهای زنـدگی را آموزش دیدند. هر دو گروه، مقیاس افسردگی کودکان (لانگ و تیشر، 1983) را قبل و بعد از آموزش تکمیل کردند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی، نشانه های افسردگی، مشکلات اجتمـاعی و اشتغـال ذهنی با بیماری و مرگ را به گونـه ای معنادار کاهش می دهد، اما از لحاظ پاسخ عاطفی، احساس گناه، حرمت خود و خوشی و لذت بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. بنابراین به نظر می رسد برای بهبود کامل نشانه ها به دوره های طولانی تر آموزش نیاز است.
"
اختلالات شخصیت و اقدام به خودکشی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، بررسی نقش اختلالات شخصیت در اقدام به خودکشی دانشجویان ایرانی است. این اختلالات شامل اختلالات شخصیت اجتنابی، ضداجتماعی، مرزی، اسیکزوتایپال، پارانوئید، اسکیزوئید، وابسته، نمایشی، خودشیفته، وسواسی ـ جبری، آزارگر، پرخاشگر- منفعل و خودشکن (آزارطلب) می باشد.
روش: این مطالعه یک مطالعه پس رویدادی (علی ـ مقایسه ای) است که با روش پرسشنامه ای انجام شده است. پرسشنامه بالینی چند محوری میلون 2 بر روی 30 نفر از دا نشجویان اقدام کننده به خودکشی که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و 30 نفراز دانشجویان عادی که با گروه اقدام کننده به خودکشی براساس پنج متغیر سن، جنس، وضعیت تاهل، رشته تحصیلی و سال تحصیلی همتا شده بودند اجرا گردید و نتایج مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: دانشجویان اقدام کننده به خودکشی در علایم اختلالات شخصیت اجتنابی، ضد اجتماعی، مرزی، اسکیزوتایپی، پارانوئید، خودشیفته ، پرخاشگر - منفعل و آزارطلب تفاوت معنا داری با گروه دانشجویان عادی داشتند و میانگین گروه اقدام کننده به خودکشی بالاتر بود. در علایم اختلالات شخصیتی اسکیزوئید، وابسته، نمایشی، وسواسی ـ جبری و آزارگر تفاوتهای بین دو گروه معنادار نبود.
نتیجه: دانشجویان اقدام کننده به خودکشی در بعضی از اختلالات شخصیت نمرات بالایی دارند و می توان با بررسی اختلالات شخصیت آنها، افراد در معرض خطر را تشخیص داد و اقدامات لازم را به منظور پیشگیری از اقدام به خودکشی و کمک به درمان دانشجویان اقدام کننده انجام داد.
مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبک های شخصیتی در دانشجویان افسرده و غیر افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: این پژوهش بهمنظور مقایسه راهبردهای مقابلهای با سبکهای شخصیتی در دانشجویان افسرده و غیرافسرده ساکن در خوابگاه انجام شد.روش: 215 دانشجوی دختر ساکن در خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی ایران به شیوه نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامههای راهبردهای مقابلهای بیلینگز و موس، سبکهای شخصیتی نئو و مقیاس افسردگی بک در آنها به اجرا درآمد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: دانشجویان افسرده در مقایسه با دانشجویان غیرافسرده از راهبرد حل مساله، ارزیابی شناختی و مهار جسمانی بیشتری استفاده کردند؛ از طرفی، دانشجویان افسرده در مقایسه با غیرافسرده از نظر ویژگیهای شخصیتی با هم تفاوت معنیداری نشان دادند.
نتیجهگیری: بین راهبردهای مقابله و ویژگیهای شخصیتی رواننژندی، برونگرایی و باز بودن به تجربهها با افسردگی رابطه وجود دارد."
راهبردهای شناختی در بیماران مبتلا به اضطراب ـ افسردگی مختلط و وسواس ـ بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افکار مزاحم از ویژگیهای اختلالهای هیجانی و اضـطرابی هستند. این پژوهش با هدف مقایسه راهبردهایی که بیماران و غیربیماران، برای مهار افکار مزاحم بـه کار می برند، انجام شد. دو گروه از بیماران مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری (OCD؛ 11 مرد و 14 زن با میانگین سنی 29 سال) و اختلال اضطراب ـ افسردگی مختلط (MADD؛ 10 مرد و 15 زن با میانگین سنی 27 سال) و یک گروه غیربیمار (12 مرد و 13 زن با میانگین سنی 28 سال) انتخاب شدنـد. شرکت کنندگان به پرسشنامه های مهـار فکر (ولز و دیویس، 1994) و اضطراب و افسردگی بک (بک، اپشتین، براون و استیر، 1988؛ بک، راش، شاو و ابری، 1979) پاسـخ دادند. یافته ها نشان دادند که بیماران OCD و MADD بیشتر از راهبردهای نگرانی و تنبیه استفاده می کنند. گروه غیربیمار راهبردهـای مهار اجتماعی و انحراف توجه را بیشتر به کار می برند. بین گروهها تفاوت معناداری براساس استفاده از راهبرد ارزیابی مجدد دیده نشد.