فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تاثیر آموزش خودآموزی کلامی بر علایم مرضی کودکان مبتلا به اختلال سلوک بود. به عبارتی دسترسی به این مساله که آیا آموزش خودآموزی کلامی می تواند در بهبود علایم مرضی کودکان مبتلا به اختلال سلوک تاثیر مثبتی داشته باشد یا خیر، هدفی بود که پژوهش به قصد دستیابی به آنها انجام پذیرفت. روش این پژوهش از نوع طرح نیمه تجربی (نیمه آزمایشی) بود که در آن نمونه ای شامل 20 نفر از دانش آموزان مبتلا به اختلال سلوک از مدارس شهر تبریز انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. در فرآیند طرح، گروه آزمایشی در مدت 10 جلسه تحت آموزش خودآموزی کلامی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج حاصل از روش تحلیل کوواریانس یک طرفه، نشان داد که گروه آزمایشی در پایان نسبت به گروه کنترل از بهبود قابل توجهی در علایم مرضی اختلال سلوک برخوردار است. به عبارت دیگر کاربرد و آموزش خودآموزی کلامی موجب بهبود معنی دار نشانه های مرضی دانش آموزان دارای اختلال سلوک شده بود.
اثربخشی بازی درمانی بی رهنمود بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال رفتاری درکودکی موضوع بسیار مهمی است که می تواند زمینه ساز اختلالات در سنین بزرگسالی باشد. هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی بازی درمانی بی رهنمود بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان پیش دبستانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش-آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه کودکان پیش دبستانی دارای اختلال رفتاری در شهر کرمانشاه بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 20 کودک با استفاده از پرسشنامه اختلال رفتاری کودکان پیش دبستانی شهیم و یوسفی (1378) انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش(10 نفر) و کنترل(10 نفر) جایگزین شدند. 8 جلسه بازی درمانی بی-رهنمود به روش کداسن و شفر (2001) برای گروه آزمایش اجرا شد. در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. در پایان مداخله، هر دو گروه مجدداً با آزمون مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بازی درمانی بی رهنمود بر کاهش اختلالات رفتاری کوکان پیش دبستانی مؤثر بود (001/0P<). بنابراین توصیه می شود که والدین، مربیان و کارشناسان آموزشی برای کاستن از رفتارهای مشکل آفرین کودکان از این شیوه آموزشی و درمانی بهره ببرند. همچنین پیشنهاد می شود که درمانگران و متخصصان کودک در کنار درمان های پزشکی، از مداخلات بازی درمانی در کاهش مشکلات رفتاری کودکان استفاده کنند.
چگونه می توانم رایانه را به وسیله روش های خلاق به کودکان کم توان ذهنی آموزش دهم؟ (اقدام پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: در دنیای کنونی یادگیری رایانه یکی از متغیرهای سواد محسوب می شود. از آنجا که آموزش استفاده از رایانه به کودکان کم توان ذهنی متفاوت از افراد عادی می باشد. هدف از این پژوهش، طراحی و اجرای روش های مبتکرانه برای آموزش رایانه به کودکان کم توان ذهنی و بررسی میزان اثربخشی این روش ها است. روش: پژوهش حاضر پژوهشی کیفی و از نوع اقدام پژوهی می باشد. جامعه آماری تمامی دانش آموزان استثنایی گروه کم توان ذهنی استان همدان بودند؛ که با روش نمونه گیری هدفمند، 10 دانش آموز از پایه اول تا پنجم انتخاب و در گروه آزمایش قرار گرفتند. روش های استفاده شده برای آموزش رایانه در این اقدام پژوهی شامل: ساده ساختن مفاهیم و موضوعات آموزشی، استفاده از روش های مجسّم و عینی، استفاده از نرم افزارهای گوناگون، بازی ها و سرگرمی های مختلف، روش های متنوّع تکرار و تمرین و تلفیق مفاهیم درسی همراه با آموزش رایانه می باشند و برای آموزش دانش آموز معلول فلج مغزی هم از دو روش اختصاصی آموزش چندحسی و به کاربردن وسایل توان بخشی مخصوص استفاده شد. عملکرد دانش آموزان در شواهد یک و دو به صورت چک لیست اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شد. یافته ها: در تحلیل یافته ها مشخّص شد که روش های آموزشی معرفی شده، برای آموزش رایانه به کودکان کم توان ذهنی حدود 53 درصد مؤثر بوده اند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که روش های معرفی شده برای آموزش رایانه به دانش آموزان کم توان ذهنی و کودکان عادی زیر 7 سال قابل استفاده می باشد.
مقایسه اثربخشی روش های مشاوره گروهی و اقتصاد ژتونی در کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان عقب مانده ذهنی
" تاثیر آموزش خودآموز کلامی بر کاهش نشانه های برانگیختگی در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"به منظـور بررسی تاثیر آموزش خودآموزی کلامی بر کاهش نشانه هـای بـرانگیختگی دانش آمـوزان دارای اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی (ADHD)، 30 پسـر کلاس سوم و چهارم ابتدایی مبتلا بهADHD، بر مبنای فهرست نشانه مرضی کودک (گدو و اسپرافکین، 1999) و مصاحبه بـالینی منطبق بر ملاکهـای تشخـیصی ADHD در DSM-IV-TR (2000) انتخاب و بر مبنای سن، پایه تحصیلی و هوش (آزمون هوش ریون) همتا شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی در 8 جلسه یکساعته برنامه آموزشی خودآموزی کلامی را دریافت کردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند که بین به کارگیری خودآموزی کلامی و کاهش نشانه های برانگیختگی رابطه معناداری (01/0P<) وجود دارد. در مجموع، مداخله آموزشی خودآموزی کلامی موجب کاهش نشانه های برانگیختگی در دانش آموزان مبتلا به ADHD شد.
"
اثربخشی موسیقی درمانی بر رفتار های کلیشه ای، رفتارهای آسیب به خود و رفتار های پرخاشگرانه ی کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلات کودکان اتیستیک مشکلات رفتاری این کودکان است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی موسیقی درمانی بر شدت و فراوانی رفتار های کلیشه ای، رفتارهای آسیب به خود و رفتارهای پرخاشگرانه ی کودکان اتیستیک بود. روش پژوهش آزمایشی دارای طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. آزمودنی های این پژوهش 24 کودک اتیستیک بودند که از بین 127 نفر از مراجعه کننده به مرکز اتیستیک اصفهان به صورت در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از نمره های آن ها در آزمون تشخیصی اتیستیک (گارز) همتا شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند و سرانجام یکی از گروه ها به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش انتخاب شد. مجموع جلسه های موسیقی درمانی که در هفته دو جلسه (یک جلسه فردی و یک جلسه ی گروهی) بر گزار می شد، 62 جلسه بود. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه ی مشکلات رفتاری جمع آوری شد و با استفاده از آزمون t تحلیل شد. نتایج نشان داد که موسیقی درمانی بر کاهش فراوانی رفتار خود آزاری اثر معناداری داشت (01/0P<). همچنین موسیقی درمانی اثر معناداری بر کاهش شدت رفتار خود آزاری، فراوانی و شدت رفتارهای کلیشه ای داشت (05/0P<). به نظر می رسد موسیقی درمانی می تواتد موجب کاهش مشکلات رفتاری کودکان اتیستیک شود و لازم است تمام مراکزی که به این کودکان خدمات ارائه می دهند از موسیقی درمانی برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان اتیستیک استفاده کنند.
نقش درمان ترکیبی موسیقی به همراه بازی در تحول اجتماعی، جسمی و رفتاری کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اتیسم نوعی اختلال عصبی–تحولی است که به طورمعمول در سال های اولیه زندگی ظاهرشده و در طول زندگی ادامه می یابد. از ویژگی های اصلی آن مشکلات مداوم در برقراری تعاملات اجتماعی، ارتباطات کلامی و غیرکلامی ناهنجار و الگو های کلیشه ای رفتار و علاقه مندی هاست. یکی از روی آوردهای درمانی که در حال حاضر راجع به آن بحث می شود موسیقی درمانی و بازی درمانی است. موسیقی همراه با بازی یکی از مهارت های لازم برای برقراری ارتباط در کودکان با اختلال طیف اتیسم است که از زبان برای برقراری ارتباط استفاده نمی کنند، در نتیجه، تجربیات موسیقی و بازی و روابط میان آنها باعث رشد ارتباطات که یکی از مشکلات اصلی این کودکان است، می شود. در طی یکپارچه سازی موسیقی و بازی، بیماران از طریق ارتباط درمانی با متخصصی که در این دوره آموزش دیده به سوی هدف های از پیش تعیین شده درمانی خود حرکت می کنند. این هدف ها می تواند شامل ارتقای حرکتی، تحول اجتماعی و بین فردی،کاهش رفتارهای کلیشه ای و دستیابی به خودآگاهی باشد ولی به آنها محدود نمی شود.
نتیجه گیری: در این مقاله ضمن بیان اهمیت آموزش موسیقی و بازی، به تفصیل تاثیر آموزش مهارت های موسیقی و بازی در کودکان طیف اتیسم به صورت ترکیبی موردبحث قرار گرفته و در پایان نتیجه گیری های لازم صورت گرفته است.
مقایسه کارکردهای خانوادگی مادران کودکان سالم و کودکان "بیشفعال/نقص توجه" و تاثیر مهارت حل مساله بر کارکردهای خانوادگی مادران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: بیشفعالی/نقص توجه (ADHD) ، اختلال مزمن و آسیبزایی است که از کودکی تا بزرگسالی ادامه مییابد. این پژوهش بهمنظور مقایسه کارکردهای خانوادگی مادران دارای فرزندان سالم و ADHD و بررسی تاثیر آموزش حل مساله بر کارکردهای خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با گروه کنترل است. نمونه آماری، 8 مادر ADHD و 12 مادر سالم با استفاده از نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پس از همتاسازی به لحاظ سن و جنس در دو گروه قرار گرفتند. قبل و بعد از آموزش حل مساله به روش بدل و لانکس، آزمودنیها پرسشنامه کارکرد خانوادگی را تکمیل نمودند. برای تحلیل دادهها از برنامههای آماری SPSS 15 و برای تحلیل فرضیهها از آزمون T مستقل استفاده شد.
یافتهها: کارکردهای خانوادگی مادران با فرزندان سالم در مقایسه با مادران دارای کودکان ADHD مختل بود (05/0>p). به علاوه، آموزش حل مساله به مادران ADHD کارکرد خانوادگی آنها را بهبود بخشید؛ بهخصوص این آموزش قدرت حل مساله، نقشهای والدی، کنترل رفتار و کارکرد کلی آنها را افزایش داد (05/0>p)، اما تغییر معنیداری در پاسخدهی عاطفی، ارتباط و حمایت عاطفی بهوجود نیاورد (05/0>p) که بیانگر حساسیت و اثرات عوامل متعدد بر کارکردهای خانواده است.
نتیجهگیری: کارکرد خانوادگی مادران دارای کودکان ADHD به مراتب ضعیفتر از مادران دارای فرزند سالم است و آموزش مهارتهای حل مساله، کارکرد خانوادگی مادران ADHD بهخصوص قدرت حل مساله، نقش والدی، کنترل رفتار و عملکرد کلی آنها را بهبود میبخشد."
اثربخشی برنامه پرنده کوچولو بر بهبود سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از تحقیقات نشان داده اند که خانواده های کودکان اتستیک، به خصوص والدین آن ها با استرس شدیدی مـواجـه می شونـد و دچـار مشکلات روان شناختی می گردند. بنابراین به-کارگیری مداخلات درمانی که علاوه بر کودک والدین را نیز مد نظر دارند، شایان توجه است.یکی از این برنامه ها پرنده کوچولو است که در این تحقیق اثر آن بر سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک سنجیده شده است. تحقیق از نوع شبه آزمایشی است که در آن یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل مورد مطالعه قرار می گیرند. بدین-منظور 24 مادر کودک اتیستیک انتخاب شدند که در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، شیوه نمونه گیری به صورت همتاسازی بود. مداخله روی گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. در هفته قبل از اجرای برنامه، در هفته شانزدهم (هفته اتمام برنامه) و یک ماه پس از اجرا پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) به دو گروه آزمایش و کنترل داده شد و در انتها نتایج دو گروه مقایسه گردید. داده های بدست آمده با روش آماری تحلیل واریانس با استفاده از اندازه های مکرر صورت گرفت. نتایج نشان دادند برنامه بر بهبود سلامت عمومی اثرگذار بوده است.
برنامه با تصحیح بازخوردها و ادراک هایی که والدین نسبت به رفتارهای دشوار فرزندشان داشته اند ، به افزایش توانایی مقابله در رویارویی با وظایف والدگری منجر شده و کاهش استرس والدینی و در نتیجه بهبود سلامت روان را به دنبال داشته است.
ارزیابی سن بینایی - حرکتی در دانش آموزان با نارساییهای یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر ارزیابی سن بینایی- حرکتی در کودکان با نارساییهای ویژه یادگیری است و اینکه آیا این کودکان به لحاظ عملکردهای بینایی – حرکتی متناسب با سن تقویمی خود عمل می کنند.
روش: پژوهش از نوع کاربردی و روش آن زمینه یابی است.جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان مقطع ابتدایی هستند که در اردیبهشت ماه سال 1385 به مرکز نارساییهای ویژه یادگیری-تهران مراجعه کردند. نمونه آماری برابر جامعه آماری و 58 کودک بانارساییهای ویژه یادگیری هستند. برای جمع آوری داده ها از آزمون مهارتهای بینایی- حرکتی ( TVMS-R ) استفاده شده است. مقایسه سن بینایی- حرکتی نمونه های آماری با سن تقویمی آنها با آزمون t یک جامعه ای صورت گرفته است.
یافته ها : در تمام پایه های تحصیلی ( از اول تا پنجم ) اختلاف معنادار آماری بین میانگین سن بینایی - حرکتی و سن تقویمی این کودکان دیده شد.
نتیجه گیری : سن بینایی - حرکتی کودکان با اختلال ویژه یادگیری در مقطع ابتدایی پایین تر از سن تقویمی آنها و در پایه های بالاتر، این فاصله بیشتر بوده است.
بررسی مدل پردازش واج شناختی خواندن در دانش آموزان پسر عادی و نارساخوان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی برازش یک مدل شناخته شده در زمینه خواندن و نارساخوانی و پاسخ به این سوال بود که آیا در نمونه های یک زبانه فارسی زبان عادی و نارساخوان مدل پردازش واج شناختی، مدل تبیینی مناسبی به شمار می رود؟ بدین منظور از جامعه دانش آموزان دبستانی 8-10 سال شهر تهران با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند 138 دانش آموز نارساخوان پسر و 138 دانش آموز پسر عادی که از لحاظ متغیرهای سن، جنس و هوش همتا شده بودند انتخاب شدند. آزمون هایی برای سنجش آگاهی واج شناختی، حافظه فعال واج شناختی، نامیدن سریع خودکار و تشخیص نارساخوانی اجرا شد و برای سنجش سرعت و صحت خواندن از آزمون متن خوانی و واژه خوانی فلاح چای (1374) استفاده شد. پایایی تمام آزمون های محقق ساخته با استفاده از روش بازآزمایی بررسی گردید. روش تحلیل عاملی برای کشف عوامل مورد نظر و روش مدل یابی معادلات ساختاری جهت برازش مدل نظری بکار رفت. نتایج نشان دادند که مدل پردازش واج شناختی در گروه نارساخوان و گروه عادی از برازش مناسبی برخوردار است. این مدل هم در گروه عادی و هم در گروه نارساخوان می تواند سرعت و صحت خواندن را تبیین نماید. در گروه عادی مدل پردازش واج شناختی یک مفهوم سه بعدی است که از متغیرهای آگاهی واج شناختی، حافظه فعال واج شناختی و نامیدن سریع خودکار تشکیل شده است. اما متغیر نامیدن سریع خودکار به دلیل نداشتن رابطه معنی دار با متغیر حافظه به خوبی در مدل قرار نمی گیرد. در گروه نارساخوان ها سه مولفه پیشنهادی مدل بدلیل همبستگی معنی دار با هم اجزای یک ساختار به شمار می روند. در تمام مولفه های مدل گروه عادی عملکرد بهتری از گروه نارساخوان داشت.
تاثیر تعاملی روان درمانی بدنی و پس خوراند زیستی بر کنش عصب- روان شناختی عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:این پژوهش جهت بررسی تاثیر تعاملی رواندرمانی بدنی و پسخوراند زیستی بر کنش عصب-روانشناختی عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتواناییهای ویژهی یادگیری طراحی شده است.
روشکار: این پژوهش کارآزمایی بالینی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه شاهد در سال 1389 انجام شد. کل آزمودنی ها شامل 17 نفر از مادران کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری در مشهد می باشند که به طور تصادفی در دو گروه آزمون (7 نفر) و شاهد (10 نفر) تقسیم شدند. قبل از شروع مطالعه، تمام آزمودنی ها با پرسشنامهی عزت نفس کوپراسمیت و هوش هیجانی بار-ان ارزیابی گردیدند. گروه آزمون، تحت یک دورهی سه ماهه رواندرمانی بدنی (دو جلسهی 90 دقیقهای در هفته، در مجموع 24 جلسه) و آموزش پسخوراند زیستی (هر دو هفته یک بار، در مجموع 6 جلسه) قرار گرفتند. پس از اتمام دورهی آموزش، تمام آزمودنی ها توسط ابزارهای ذکر شده، ارزیابی مجدد شدند. برای بررسی نرمال بودن یافتههای دو گروه، از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد و با توجه به نرمال بودن نمرات عزت نفس و هوش هیجانی در دو گروه، برای مقایسهی میانگین نمرات از آزمون تی مستقل با سطح معنیداری 05/0>P استفاده شد.
یافتهها:نمرات مربوط به عزت نفس (042/0=P) و هوش هیجانی (011/0=P) در گروه آزمون نسبت به شاهد به طور معنیداری افزایش یافته بود.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از اثربخشی رواندرمانی بدنی و
پسخوراند زیستی در افزایش عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتواناییهای یادگیری است.