فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف :در این پژوهش اثر خودآموزی کلامی بر علائم مرضی کودکان مبتلا به اختلال بی اعتنایی مقابله ای مورد بررسی قرار گرفت.روش :با بهره گیری از طرح نیمه آزمایشی ، نمونه ای شامل 40 نفر از دانش آموزان پایه چهارم و پنجم مبتلا به اختلال بی اعتنایی مقابله ای از مدارس ابتدایی شهر تبریز انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات : شامل ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR و پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) (فرم معلم) بود . در فرایند اجرا، گروه آزمایش به مدت 12 جلسهیک ساعتی طی 6 هفته تحت آموزش خودآموزی کلامی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج حاصل از روش تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد که کاربرد و آموزش خودآموزی کلامی موجب بهبود نشانه های مرضی دانش آموزان واجد اختلال بی اعتنایی مقابله ای می شود. نتیجه گیری : با استفاده از این روش آموزشی – درمانی می توان به بهبود نشانه های مرضی دانش آموزان دارای اختلال بی اعتنایی مقابله ای کمک کرد.
تاثیر آموزش برنامه گروهی فرزندپروری مثبت بر استرس والدگری مادران کودکان 10 - 4 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی / کمبود توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر آموزش برنامه فرزندپروری مثبت بر استرس والدگری مادران کودکان 10-4 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه است. بدین منظور از بین مراجعه کنندگان به دو مرکز اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان (صبا و رفیده)، 13 کودک مبتلا به ADHD انتخاب شدند. تشخیص قطعی با توجه به ارزیابی متخصص روان پزشکی اطفال و روان شناس بالینی صورت گرفت. به منظور کنترل تاثیر دارو، کودکانی انتخاب شدند که حداقل به مدت 6 ماه تحت درمان با داروی ریتالین قرار گرفته بودند. سپس، مادران کودکان مذکور در 6 جلسه هفتگی و حضوری 120 دقیقه ای و 2 جلسه تماس تلفنی 15 دقیقه ای آموزش گروهی فرزندپروری مثبت شرکت کردند. تحقیق حاضر فاقد گروه گواه بود و جلسات گروه آزمایش با احتساب افت آزمودنی با 8 مادر ادامه پیدا کرد. آزمودنی ها در 6 مرحله خط پایه 1 (یک هفته پیش ار شروع جلسات آموزشی)، پیش آزمون (در اولین جلسه آموزشی)، میان آزمون (پس از چهار جلسه آموزشی)، پس آزمون (پس از اتمام جلسات تلفنی) و دو مرحله پی گیری هر یک به ترتیب به فاصله 1 و 2 ماه پس از آخرین تماس تلفنی، با استفاده از پرسشنامه تنیدگی والدینی (PSI) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های گردآوری شده از طریق آزمون تحلیل واریانس (آزمون اندازه گیری های مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که برنامه گروهی فرزندپروری مثبت منجر به کاهش استرس والدگری در قلمرو کودک (008/0=α، 672/33=F) و قلمـرو والـدین (001/0=α، 539/119=F) شده است و تغییرات صورت گرفته تا 2 ماه پی گیری نیز هم چنان باقی مانده است. از سوی دیگر، نتایج تحقیق نشان داد که حس صلاحیت و روابط با همسر نیز به عنوان دو متغیر مداخله گر در استرس والدگری، بهبود پیدا کرده است.
بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری و نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری و نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II است. این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی اجرا گردید. بدین منظور از میان مراجعه کنندگان انجمن دیابت شهر تبریز ،3 نفر که در خرده مقیاس افسردگی مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) در طبقه شدید و خیلی شدید قرار گرفتند، به طور در دسترس انتخاب و وارد پژوهش شدند. قبل از شروع مداخله برای تعیین خط پایه، 2 بار پیش آزمون به عمل آمد، و وضعیت فرد از لحاظ متغیر های مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس مراحل مداخله در 8 جلسه به صورت انفرادی بر روی شرکت کنندگان اجرا شد، 3 هفته پس از اجرای مداخله نیز، متغیرهای مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس سازگاری روانی اجتماعی با بیماری(PAIS) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) استفاده شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که درمان شناختی-رفتاری موجب افزایش سازگاری با بیماری و کاهش نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II می شود.
بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های تنظیم هیجان بر کاهش مشکلات روان شناختی زنان مبتلا به چاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :یکی از دلایل شایع تر بودن مشکلات روان شناختی در افراد مبتلا به چاقی، کنترل کمتر هیجانات در این افراد است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجان بر کاهش مشکلات روان شناختی زنان مبتلا به چاقی انجام شد. مواد و روش ها:این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بود و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری انجام گردید. نمونه گیری به روش در دسترس، از بین زنان دارای شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بالاتر از 25 شهر اصفهان در سال 1394 صورت گرفت و 24 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (تکنیک های تنظیم هیجان) و شاهد قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه 90-Symptom Chek List (90-SCL) جمع آوری گردید. گروه آزمایش 8 جلسه آموزشی تنظیم هیجان مدل Gross را دریافت کرد؛ در حالی که گروه شاهد از این آموزش بی بهره بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:ابعاد آسیب شناختی روانی نشان داد که تنظیم هیجان بر کاهش اضطراب و وسواس در مرحله پس آزمون تأثیر معنی داری نداشت (050/0 < P)، اما این اثر در مرحله پیگیری معنی دار بود (050/0 > P). همچنین، تنظیم هیجان تأثیر معنی داری بر کاهش افسردگی و جسمانی سازی در دو مرحله پیگیری و پس آزمون داشت (050/0 > P). نتیجه گیری:آموزش تنظیم هیجان به شیوه گروهی، بر بهبود علایم آسیب شناختی روانی بیماران مبتلا به چاقی اثربخش است و تلویحات مهمی در توجه به درمان های گروهی تنظیم هیجان در کاهش مشکلات بیماران مبتلا به چاقی دارد.
شیوع شناسی نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و رابطه آن ها با مؤلفه کندی زمان شناختی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی شیوع نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و رابطه آن ها با مؤلفه کندی زمان شناختی در دانشجویان سال اول دانشگاه فردوسی مشهد بود.
مواد و روش ها: در این پژوهش توصیفی- مقطعی، جامعه آماری تمامی دانشجویان سال اول دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 91-90 (3272 نفر) بودند که به صورت سرشماری در این پژوهش شرکت داشتند و مقیاس درجه بندی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بزرگ سالان بارکلی را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نمرات Z، آزمون خی دو و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
یافته ها:یافته ها نشان داد در شاخص نارسایی توجه 192 نفر (9/5 درصد)، فزون کنشی 281 نفر (6/8 درصد) و تکانش گری 189 نفر (8/5 درصد) از این دانشجویان دارای نشانه های مرضی این اختلال می باشند. به عبارت دیگر، تعداد 217 نفر (6/6 درصد) مشتمل بر100 دختر (1/5 درصد) و 117 پسر (9 درصد) از این دانشجویان بر اساس نمره کلی مقیاس درجه بندی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بزرگ سالان دارای نشانه های تشخیصی این اختلال بودند. هم چنین بررسی همبستگی بین نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و مؤلفه کندی زمان شناختی نشان داد کندی زمان شناختی بیشترین همبستگی را با نشانه نارسایی توجه (73/0r=) دارد.
نتیجه گیری:شیوع بالای نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در بین دانشجویان، ضرورت پیشگیری و اعمال برنامه های درمانی را برای این اختلال نشان می دهد.
احساس گناه: بیماری یا شفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق، گناه، بیماری و جرم، مفاهیم راهگشای دیالوگ دنیای قدیم و جدید هستند. بر اساس دیدگاه دوانلو (2001) احساس گناه سنگین ترین احساس بشری و عامل بیماری های روانی است. از طرفی تجربه احساس گناه منجر به شفا و پویایی زندگی آدمی می شود. بنابراین موردبحث برانگیز این است که مرز بین سلامت و بیماری چیست؟ چرا و چگونه سنگین ترین احساس بشری که عامل رنج هایش است منجر به شفا هم می شود.. زمانیکه کودک در دلبستگی به والدین طرد یا بیش ازحد حمایت شود، عشق ورزی او با احساسات متعارضی مانند نفرت، عشق و گناه به عنوان ترکیب این دو، همراه می شود. ازآنجاکه کودک همواره تلاش می کند که از رابطه دلبستگی خود با والدینش محافظت کند، به منظور حفاظت از آنها، اغلب خشم خود را به سمت خویش بر می گرداند واین نقطه آغاز شروع بیماری روانی و بیماری های روانی تنی است. طی این فرآیند در زندگی آدمی گریزناپذیر است. پژوهش حاضر با تحلیل و بررسی مطالعات اخیر با محوریت گناه نشان می دهد بیماری روانی امری گریزناپذیر، خودخواسته و منعطف است، تا زمانی که نیاز یه شناخت مسدود باشد ممکن است فرد به حیات روانی خود ادامه دهد ولی بهبودی، شکوفایی و سرزندگی درگرو آگاهی به کاستی ها و لمس احساس گناه است که حاصل می شود.
بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی و نگرش مذهب در افراد معتاد / غیر معتاد شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای بررسی کیفیت زندگی و نگرش مذهبی افراد معتاد و غیر معتاد شهر کرمان انجام شد. نمونه این پژوهش را200 نفراز دو گروه مردان معتاد و غیر معتاد (هر گروه شامل 100نفر) تشکیل دادند. کیفیت زندگی و نگرش مذهبی این افراد، با استفاده از دو پرسشنامه کیفیت زندگی (36 - SF) و نگرش سنج مذهبی، ارزیابی شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه از لحاظ نگرش مذهبی تفاوت معناداری وجود داشت. افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد نگرش مذهبی پایین تری داشتند. بین دو گروه در کیفیت زندگی و خرده مقیاس های آن ها تفاوت معنی داری وجود داشت. افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد کیفیت زندگی پایین تری داشتند. بین نگرش مذهبی و کیفیت زندگی در هر دو گروه مردان معتاد و مردان غیر معتاد همبستگی مثبت معنی داری وجود داشت.
مقایسه مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری در دو گروه از کودکان عادی و مبتلا به اختلالات یادگیری در خانه و مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور انجام این بررسی دو گروه از کودکان عادی و مبتلا به اختلالات یادگیری که در مدارس عاری تحصیل کرده و بر اساس سن و جنس همتا شده و دارای هوش بهر طبیعی بودند از طریق مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی (گرشام والیوت 1990) مورد مقایسه قرار گرفتند این مقیاس دارای دو فرم ویژه ارزیابی والدین و معلمان است . یافته ها نشان می دهد که مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری و عادی بر اساس ارزیابی معلمان تفاوت معنی دار ندارد اما والدین کودکان عادی را در زمینه کسب مهارت های اجتماعی در خانه بهتر از کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری ارزیابی کرده اند و میانگین نمرات کودکان عادی در زمینه همکار ی و مسئولیت پذیری به طور معنی دار بیشتر از کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری بوده است . افزون بر این کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری بیشتر از کودکان عادی در خانه داری مشکلات رفتاری هستند و این وضعیت در سه عامل مشکلات رفتاری شامل رفتارهای درونزا و برونزا و پر تحرکی دیده شده است به نظر می رسد کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری در محیط مدرسه عادی مشکلات رفتاری بیشتری از کودکان عادی ندارد و در محیط مدرسه از مهارت اجتماعی کافی برخودارند اما در محیط خانه دارای کاستی مهارت های اجتماعی و رفتار نامناسب هستند.
ارتباط سلامت روانی مادران با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال بیش فعالی و نقص توجه (ADHD) شایع ترین اختلال روان پزشکی در کودکان است و خانواده، نقش بسیار مهم در مدیریت رفتار کودکان دارد. هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی وضعیت سلامت روانی والدین با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به این اختلال می باشد.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی در سال 93-1392 شامل مادران کودکان ADHD مراجعه کننده به درمانگاه روان پزشکی بیمارستان های طالقانی و 5 آذر گرگان می باشند. گروه آزمون شامل 64 کودک مبتلا به ADHD انتخاب شده بر اساس نمونه گیری تصادفی و گروه شاهد نیز شامل 64 کودک دبستانی شهر گرگان بودند که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پس از ارایه ی توضیحات به مادران، پرسش نامه های مشخصات جمعیت شناختی، فرزندپروری بوری و سلامت عمومی (GHQ) تکمیل گردیدند. داده ها با کمک نرم افزار SPSS نسخه ی 16، آمار توصیفی و تحلیلی و آزمون مجذور خی تحلیل گردیدند.
یافته ها: در هر گروه 47 نفر پسر و 17 نفر دختر با میانگین سنی گروه ADHD (84/1+42/8 سال) و گروه شاهد (10/1+84/8) سال بودند. نمرات مادران دو گروه در خرده مقیاس های نشانه های جسمانی، اضطراب و افسردگی و نمره ی کل پرسش نامه ی GHQ، اختلاف معنی داری داشتند (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P و 01/0=P) و مادران کودکان ADHD مضطرب تر، افسرده تر و از سلامت جسمانی پایین تری برخوردار بودند. میانگین سبک فرزندپروری مقتدرانه نیز در مادران دو گروه، اختلاف معنی داری نشان داد (002/0=P). سن مادران در گروه ADHD به طور معنی داری بالاتر ولی تحصیلات ایشان، پایین تر از گروه شاهد بود (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد از برایند 4 عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، تحصیلات مادر، سلامت روان مادر و سن مادر بر به کارگیری سبک فرزندپروری مقتدرانه، عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، نسبت به سلامت روان مادر تاثیر بیشتری دارد.
کودکان استثنایی دوگانه چه کسانی هستند؟ شناسایی، ویژگی ها و مشکلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: استثنایی های دوگانه را گروهی تشکیل می دهند که در کنار بعد تیزهوشی، مشکلات رفتاری، اجتماعی، هیجانی یا تحصیلی دارند و از میان گروه های استثنایی بیشترین سوء تعبیرها و قضاوت های نادرست در موردشان وجود دارد و بیشتر از تمامی گروه های استثنایی مورد غفلت قرار گرفته اند. والدین، معلمان و متخصصان همگی در شناسایی همزمان نشانه های هوش بالا و در عین حال ناتوانی های این گروه، عاجزند. به دلیل این مشکلات تشخیصی، با مسائل عمده ای پیرامون این گروه رو به رو هستیم. از جمله این که توانمندی های آنها را به عنوان زیرگروهی از تیزهوشان که سرمایه های انسانی جوامع هستند، از دست می دهیم. نتیجه گیری: از آنجا که شناسایی و مداخله زودهنگام برای این گروه می تواند از بسیاری از مشکلات بعدی از جمله پدیده کم پیشرفتی و مشکلات روانی، اجتماعی آنها در آینده جلوگیری کند، در این مقاله تلاش شده است تا نحوه شناسایی، ویژگی ها و مشکلات کودکان استثنایی دوگانه جهت آشنایی بیشتر متخصصان با این گروه مطرح شوند.
اثربخشی درمان ترکیبی حضور ذهن مبتنی بر درمان شناختی و درمان رفتاری - شناختی بر کاهش تعمیم پذیری بیش از حد حافظه بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افراد افسرده در پیگردی رویدادهای خاص از حافظه دچار مشکل هستند و بیشتر به اطلاعات کلیتر میپردازند. این مطالعه به ارزیابی اثر بخشی ترکیب روش حضور ذهن مبتنی بر درمان شناختی و درمان رفتاری- شناختی سنتی در کاهش تعمیم پذیری بیش از حد بیماران دارای اختلال افسردگی در سال 1387 انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش کار آزمایی بالینی با انتخاب تصادفی انجام شد. از بین بیماران مراکز مشاوره دانشگاه تهران، دانشگاه شاهد و کلینیک توان بخشی صبا تعداد 90 بیمار از بین 160 پرونده فعال روان پزشکی به طور تصادفی ساده با معیارهای تشخیصی DSM-IV، که برای اختلال افسردگی اساسی تحت درمان بودند، انتخاب شدند. سپس بیماران به طور تصادفی به سه گروه 30 نفره شامل گروه ترکیبی، درمان رفتاری- شناختی و درمان متداول (TAU) تقسیم شدند. در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مصاحبه بالینی ساختار یافته برای DSM-IV، آزمون حافظه سرگذشتی و آزمون بک II ارزیابی شد. نتایج به دست آمده با تحلیل کوواریانس و آزمون های تعقیبی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد درمان ترکیبی اثر معنی داری در افزایش حافظه اختصاصی و مقوله ای داشت، به عبارت دیگر بیماران این گروه تعمیم پذیری کمتری در فراخوانی خاطرات از حافظه نشان دادند. همچنین درمان های ترکیبی و CBT کاهش معنیداری را در نمرات بک II در طول مطالعه باعث میشدند.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که عناصری از درمان شناختی- رفتاری در ترکیب با روش حضور ذهن مبتنی بر درمان شناختی میتواند در پردازش اطلاعات حافظه سرگذشتی و میزان افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی مفید باشد.
نیم رخ علایم و عوامل خطرساز اختلال استرس پس از سانحه در کودکان و نوجوانان زلزله زده بم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی فراوانی و شدت علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و بررسی عوامل خطر در ایجاد این اختلال در کودکان و نوجوانان کمتر از 18 سال در معرض زلزله بود.
روش: این مطالعه مقطعی - تحلیلی روی 48 کودک و نوجوان کمتر از 18 سال که در فاصله هفته سوم تا چهارم پس از زلزله بم به کلینیک صحرایی مستقر در منطقه مراجعه کرده بودند، انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه پرسشنامه های CPSS و STEPP بود.
یافته ها: شیوع اختلال استرس پس از سانحه در گروه سنی کمتر از هفت سال، هفت تا 12 سال و 13 تا 18 سال به ترتیب 85%، 1/74% و 6/84% بود. در گروه سنی 13 تا 18 سال فراوانی هر دسته علایم اختلال کمتر از گروه هفت تا 12 سال بود. در گروه بالای هفت سال ناآگاهی از محل والدین، ترس از مرگ در کودک و احساس ناتوانی والد با تشخیص PTSD ارتباط معنی داری داشت.
نتیجه گیری: فراوانی و شدت علایم PTSD در گروه های سنی مختلف کودکان و نوجوانان، متفاوت است. بنابراین به نظر می رسد برای تشخیص این اختلال در کودکان و نوجوانان استفاده از ابزارهای تشخیصی دقیق تر ضروری باشد.
مقایسه بازداری پاسخ و کنترل تداخل در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه ، فزون کنشی و کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازداری پاسخ و کنترل تداخل هسته اصلی بسیاری از نظریه های تبیینی اختلال ADHD می باشند. هدف پژوهش بررسی بازداری و کنترل تداخل در کودکان مبتلا به این اختلال و زیرریخت های آن در مقایسه با کودکان بهنجار بود.
روش: 45 کودک مبتلا به اختلال ADHD و 15 کودک بهنجار سنین 7 تا 12 سال شهر مشهد از طریق شیوه های نمونه گیری در دسترس انتخاب و آزمون های SNAP، CBCL، TRF،CSI-4 و نیز مصاحبه بالینی جهت شناسایی و جایدهی کودکان مبتلا به این اختلال در زیرریخت ها (زیرریخت غلبه با نارسایی توجه، زیرریخت غلبه با فزون کنشی / تکانشگری و زیرریخت ترکیبی) مورد استفاده واقع شد. آزمون رنگ واژه استروپ به منظور اندازه گیری بازداری و تداخل به کاربرده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA)، تحلیل واریانس تک متغیری (ANOVA) و آزمون توکی تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد کودکان مبتلا به اختلال ADHD در مولفه زمان واکنش در محرک های همخوان و ناهمخوان به طور معناداری در مقایسه با کودکان بهنجار متفاوت می باشد. در مورد کنترل تداخل نتایج پژوهش نشانگر آن است که علیرغم وجود تفاوت بین کودکان مبتلا به ADHD و کودکان بهنجار، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نمی باشد. همچنین در مولفه های آزمون استروپ نیز علیرغم وجود تفاوت بین عملکرد کودکان مبتلا به زیرریخت های این اختلال، اما این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نبود.
نتیجه گیری: عملکرد کودکان مبتلا به این اختلال در مقایسه با کودکان بهنجار در تکلیف استروپ ضعیف تر بود.
بررسی میزان افسردگی، هیجان خواهی، پرخاشگری، سبک های دلبستگی و تحصیلات والدین به عنوان پیش بین های وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان پسر شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان افسردگی، هیجان خواهی، پرخاشگری، سبک های دلبستگی و تحصیلات والدین به عنوان پیش بین های وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان پسر شهر اهواز است. افراد مورد مطالعه تحقیق شامل 112 نوجوان معتاد و 112 نوجوان غیرمعتاد بودند. در این پژوهش، برای انتخاب نمونه معتاد از نمونه در دسترس و برای انتخاب نمونه غیرمعتاد از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق عبارت بودند از: پرسش نامه افسردگی بک، مقیاس هیجان خواهی زاکرمن، پرسش نامه پرخاشگری اهواز و پرسش نامه دلبستگی به والدین و همسال. برای تحلیل داده ها، علاوه بر روش آمار توصیفی، روش تحلیل ممیز به کار بسته شد. نتایج به دست آمده همه فرضیه های این پژوهش را تایید کرد و نشان داد که وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان را می توان بر اساس متغیرهای افسردگی، هیجان خواهی، پرخاشگری، سبک های دلبستگی و تحصیلات والدین پیش بینی نمود. نتایج به دست آمده و مدل ارایه شده توسط این پژوهش به تفضیل مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی تاثیر استفاده از تمرینات ادارکی - حرکتی بر اختلالات رفتاری کودکان پنج تا هشت ساله مبتلا به اختلال کمبود توجه - بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه تاثیر استفاده از مهارت های ادراکی- حرکتی را بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان پنج تا هشت ساله مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی بررسی کرده است.
روش: در این پژوهش که از نوع شبه تجربی است، 26کودک پنج تا هشت ساله مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی مراجعه کننده به چهار مرکز کاردرمانی، به صورت تصادفی، به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. ابزار این پژوهش، پرسشنامه کانرز والدین، سیاهه رفتاری کودکان، آزمون کفایت حرکتی بروینینکس- اوزرتسکی بود. پس از اجرای مداخله که شامل شش هفته تمرینات ادراکی- حرکتی بود، از مادران دو گروه آزمایش و شاهد خواسته شد مجدداً سیاهه رفتاری کودکان را تکمیل کنند. برای ارزیابی پس از مداخله، از آزمون مقیاس حرکتی کودکان بروینینکس اوزرتسکی برای کودکان استفاده شد.
یافته ها: پس از پایان دوره مداخله، تمام حیطه های مهارت های ادراکی- حرکتی (مجموع حرکات درشت، جمع حرکات ظریف، هماهنگی اندام فوقانی و نمره کلی آزمون) بهبود و در حیطه مشکلات رفتاری (اضطراب، مشکلات اجتماعی، مشکلات توجه، رفتارهای پرخاشگری، مشکلات دیگر) میانگین گروه آزمایش کاهش قابل ملاحظه ای نشان داد. در حیطه حرکات ظریف و نمره کلی آزمون کفایت حرکتی بروینینکس- اوزرتسکی در گروه شاهد نیز بین پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری دیده شد. در اختلالات رفتاری هم نتایج نشان دهنده کاهش رفتارهای پرخاشگرانه و اضطراب بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که بهبود مهارت های حرکتی کودکان این مطالعه باعث شده است که این کودکان در موقعیت های بازی، تحصیلی و فعالیت های روزانه احساس کفایت و شایستگی بیشتری کنند. میزان کسب موفقیت های بیشتر، شکست های کمتر و در نتیجه ارزیابی های مثبت تر، به کاهش پرخاشگری، اضطراب، مشکلات دیگر و به طور کلی مشکلات رفتاری کودکان این مطالعه منجر شد
بررسی سوگیری حافظه آشکار و ضمنی (مثبت و منفی) با شرایط آسان و دشوار، و ادارک پیامد مخاطره آمیز در دانشجویان افسرده، مضطرب، ترکیبی و سالم دانشگاه های الزهرا (س) و تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی سوگیری حافظه آشکار و ضمنی در دانشجویان افسرده، مضطرب، اختلال ترکیبی و سالم است. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه های الزهراء(س) و تهران است. ابتدا400 نفرآزمودنی از میان دانشجویان دانشگاه های الزهرا(س) و تهران به صورت تصادفی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. آنگاه آزمون های حافظه آشکار و ضمنی از طریق به کارگیری تکلیف یادآوری آزاد بر حسب شرایط آسان و دشوار درباره کلمات با بار عاطفی مثبت، بار عاطفی منفی و کلمات تهدید کننده(ادراک پیامد مخاطره) به اجرا درآمد و با استفاده از روش تحقیق علی- مقایسه ای نتایج تجزیه و تحلیل شد. یادآوری آزمودنی های گروه افسرده وگروه سالم در حافظه ضمنی هم در شرایط آسان و هم در شرایط دشوار درباره کلمات با بار عاطفی مثبت با یکدیگر تفاوت معنادار داشت (05/0 P<) آزمودنی های افسرده لغات با بار عاطفی منفی را در حافظه ضمنی در شرایط آسان و دشوار بیش از آزمودنی های مضطرب و آزمودنی های دارای اختلال ترکیبی یادآوری کردند (05/0>.(P درباره یادآوری کلمات تهدیدکننده (ادراک پیامد مخاطره) در حافظه ضمنی تحت شرایط آسان و دشوار گروه مضطرب با سه گروه افسرده، اختلال ترکیبی و سالم تفاوت معنادار داشت (001/0> (Pدانشجویان افسرده، مضطرب و اختلال ترکیبی در مقایسه با افراد سالم در حافظه آشکار درباره یادآوری کلمات با بار عاطفی مثبت در شرایط آسان یادآوری کمتری داشتند(05/0>، (Pدانشجویان مضطرب دختر در مقایسه با دانشجویان پسر مضطرب در حافظه ضمنی لغات تهدیدکننده (ادراک پیامد مخاطره) را تحت شرایط آسان بیشتر یادآوری می کردند.در ضمن، دانشجویان مبتلا به اختلال ترکیبی در حافظه ضمنی لغات تهدیدکننده (مرتبط با ادراک پیامد مخاطره) را تحت شرایط دشوارکمتر به خاطر می آورند.