فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۵۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از فرایند های رایج در نظام آوایی گویش کردی کلهری فرایند نرم شدگی است. این فرایند در گویش کلهری هنگامی رخ می دهد که در خوشه های همخوانی پایانة هجا محدودیت حاشیة هجایی رعایت نشده باشد. در این تحقیق با استفاده از نظریة بهینگی نشان داده می شود که محدودیت رعایت توالی رسایی در خوشه های همخوانی نمی تواند عامل تحریک فرایند نرم شدگی در خوشه های همخوانی پایانة هجا در گویش کلهری باشد و این محرک را باید محدودیت حاشیة هجایی دانست. همچنین استدلال می شود که اولویت دادن به محدودیت حاشیة هجایی در این گویش باعث می شود با وجود ارضا نشدن محدودیت توالی رسایی، فرایند نرم شدگی نسبت به فرایند های حذف و اضافه فرایند بهینه تری قلمداد شود.
فعل آینده در زبان ها و گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل آینده در زبان های ایرانی از دوره باستان تاکنون با تحولاتی همراه بوده است. در فارسی باستان ساخت خاصی به نام آینده وجود نداشت و غالباً از وجه التزامی برای اشاره به آینده استفاده می شد. در اوستایی، علاوه بر وجه التزامی، فعل مستقل آینده نیز وجود داشت که از این ساخت تنها وجه اخباری و صفت فاعلی موجود است.
در گروه غربی زبان های ایرانی میانه، خلأ کاربرد فعل آینده با وجه مضارع التزامی و مضارع اخباری جبران می شده است. در گروه شرقی زبان های ایرانی (سغدی و خوارزمی)، فعل آینده با افزودن پسوند زمان ساز به آخر فعل واژگانی ساخته می شد.
در فارسی دری، و به تبعِ آن در فارسی نوشتاری امروز، فعل آینده از ترکیب شکل تصریفی فعل معینِ «خواستن» و فعل واژگانی (در شکل مصدر کامل یا کوتاه) بنا می شود. اما در فارسی گفتاری معمولاً این شیوه کاربردی ندارد و عملاً مضارع اخباری جانشین آن گردیده است. در بیشتر گویش های ایرانی ویژگی فعل ِآینده مشابه فارسی گفتاری است.
در این مقاله ضمن بررسی سیر تحول تاریخی فعل آینده از گذشته تا به امروز، چگونگی ساخت آن در برخی از گویش های ایرانی مطالعه شده است
بررسی مؤلفه های توالی واژه و هم بستگی آنها با توالی مفعول/ فعل در گویش تاتی گیفان، براساس دیدگاه رده شناختی درایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توالی های غالب در گویش تاتی دهستان گیفان خراسان شمالی که اساساً گونه ای مفعولی فعلی است، و هم بستگی این توالی ها و ترتیب مفعول و فعل براساس دیدگاه های درایر به سادگی تبیین شدنی نیست. به عبارت دیگر، با توجه به نتایج کلی به دست آمده از بررسی های درایر، گویش گیفانی در مورد هم بستگی در چهار توالی، به جز توالی موصوف صفت مانند اقلیت زبانی موجود در نمونه آماری درایر عمل می کند که نسبت به زبان هایی که ارتباط معنی دار بین توالی های مطرح شده و توالی فعل و مفعول را اثبات می کنند، درصد کمتری دارند. از طرفی چون برخی از این توالی ها به صورت های مختلف و آزادانه در تاتی گیفان به کار می روند، هم بستگی ممکن بین آنها و ترتیب مفعول و فعل نیز که خود به دو صورت بنیادی مفعول، فعل و غیربنیادی فعل، مفعول کاربرد دارد تا حدی نسبی است. به طورکلی به نظر می رسد به دلیل تنوع در ترتیب فعل و مفعول در این گویش شاهد تنوع در دیگر توالی های هسته و وابسته مربوط به آن نیز هستیم.
بررسی تعدادی از صورت های واکه ای زبان فارسی در بخش های کوهبنان و خرمدشت در استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد است تا توزیع جغرافیایی تعدادی از صورت های واکه ای گویش کوهبنانی را در دو منطقة کوهبنان و خرمدشت، از توابع شهرستان کوهبنان در استان کرمان، مورد بررسی قرار دهد و با توجه به تفاوت های موجود در نحوة توزیع آنها در این دو منطقه، اطلس زبانی را رسم کند. در این راستا، توزیع جغرافیایی تعدادی از صورت های زبانی که از فارسی میانه در گویش کوهبنانی در مناطق مورد پژوهش باقی مانده اند نیز نشان داده خواهد شد. برای تعیین صورت های زبانی راهنما در سی نقطه از دو منطقة کوهبنان و خرمدشت، از یک یا دو نفر از افراد بی سواد بالای پنجاه و پنج سال گفتار آزاد تهیه شد و برای تعیین صورت های اصلی نیز گفتار آزاد و مصاحبه صورت گرفت، سپس بر اساس آنها پرسش نامه هایی در قالب فهرست واژگان تهیه گردید و در تمام سی نقطة مورد پژوهش به اجرا درآمد. در پایان، بر اساس داده های به دست آمده، تفاوت ها و شباهت های موجود در توزیع صورت های زبانی مربوط و آثار باقی مانده از فارسی میانه در گویش کوهبنانی این مناطق به صورت نقشه هایی جداگانه نشان داده شد. بدین منظور و برای تعیین دقیق حوزة هر صورت زبانی و رسم خط مرزهای هم گویی از نرم افزار جغرافیایی جی آی اس استفاده شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که گویش کوهبنانی در مناطق مورد بررسی دارای ویژگی های تمایز دهنده ای است که از آن میان می توان به فرایندهایی از قبیل کشش واکه ای و حفظ تعدادی از واکه های دورة میانه که در فارسی معیار دچار تغییرات شده اند، اشاره کرد. همچنین فرایندهای افراشتگی واکه ای، افتادگی واکه ای، پیشین شدگی واکه ای، پسین شدگی واکه ای، ساده شدگی واکه های مرکب و مرکب شدگی واکه های ساده نیز در مناطق مورد نظر قابل مشاهده می باشد. بررسی صورت های واکه ای و اطلس های زبانی همچنین نشان دهندة آن است که واحدهای زبانی در این دو منطقه تا حد نسبتاً زیادی به صورت مشابه به کار می روند اما به جهت وجود تفاوت ها در رفتار زبانی گویشوران در دو منطقه کوهبنان و خرمدشت، باید قائل به وجود دو لهجه متفاوت در این مناطق شد که دلیل آن هم مرز بودن منطقه خرمدشت با استان یزد می باشد چرا که گویشوران این منطقه واحدهای زبانی را در اکثر موارد مشابه گویش یزدی به کار می برند.
بررسی و توصیف حالت نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان از منظر رده شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های نشان دادن روابط دستوری بین سازه های جملات حالت نمایی است. در این پژوهش به بررسی حالت نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان یعنی دزفولی، شوشتری، بهبهانی و هندیجانی پرداخته می شود. داده های این پژوهش به صورت میدانی و با استفاده از پرسش نامه و گفت وگو و مصاحبة حضوری با 33 گویش ور جمع آوری شده است. رویکرد نظری اصلی این پژوهش، نظام پنج گانة حالت نمایی کامری (1978) است که پنج ردة زبانی را از لحاظ حالت نمایی معرفی کرده است. در بررسی داده های پژوهش مشخص شد که نظام حالت نمایی در سه گویش دزفولی، شوشتری و هندیجانی نظام فاعلی-مفعولی بوده و در این سه گویش زمان جمله و وجهیت، جان داری یا بی جانی فاعل یا مفعول تأثیری در نظام حالت ندارند. در مورد گویش بهبهانی مشخص شد که زمان در حالت نمایی در این گویش مؤثر است. در زمان حال و آینده در بندهای لازم و متعدی حالت نمایی به صورت خنثی است؛ یعنی فاعل فعل لازم، فاعل فعل متعدی و مفعول از نظر حالت نمایی نشانة خاصی ندارند و هر سه بی نشان هستند. اما در زمان گذشته فاعل با یک واژه بست غیرفاعلی که میزبان های متفاوتی را بر می گزیند، مضاعف سازی می شود؛ یعنی در زمان گذشته این گویش از نظام حالت کنایی پیروی می کند. این الگو هم در افعال ساده و هم در افعال مرکب حاکم است. علاوه بر این لازم به ذکر است که دو مصدر #خواستن# و #داشتن# در بهبهانی هم در زمان حال و هم در زمان آینده از نظام حالت کنایی برخوردار هستند.
تمایز روابط دستوری در گویش شوشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان های دنیا دو نقش دستوری فاعل و مفعول مستقیم که آن ها را روابط دستوری نیز می نامند، در جمله از طریق سه راهکارِ ترتیب واژه ها، مطابقه و نظام نشانه گذاری حالت قابل تمایز از یکدیگرند. زبان های دنیا ممکن است یک یا دو راهکار و گاهی در برخی موارد هر سه راهکار را برای تمایز روابط دستوری به کار گیرند. هدف از پژوهش حاضر تعیین راهکارهای اتخاذ شده برای تمایز بین دو نقش دستوری فاعل و مفعول مستقیم در جمله های دارای فعل گذرا در شوشتری است. به همین منظور داده های پیکره پژوهش از طریق مصاحبه از گویشوران شوشتری بر اساس پرسش نامه ای حاوی 62 جمله، گردآوری و تحلیل شدند. در گویش شوشتری برای تمایز دو رابطه دستوریِ فاعل و مفعول مستقیم از دو راهکار نظام نشانه گذاری حالت و مطابقه استفاده می شود. راهکار ترتیب واژه ها در این گویش بدین منظور کاربردی ندارد. از آنجا که این گویش با زبان فارسی در یک گروه گویشی قرار دارد، تصور می شود که راهکارهای مشابهی با فارسی به کار گرفته شوند و تحلیل داده های پیکره نیز صحت این موضوع را تأیید می کند.
یادگاری بر دیوار گارنی؛ بیتی فارسی به گویش تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محوطه باستانی گارنی در نزدیکی ایروان بازمانده مجموعه ای باستانی شامل دژ، نیایشگاه مهری، کاخ، حمام و کلیسا با کتیبه ها و نقش برجسته های متعدد است. این گفتار به بررسی یادگار نوشته ای بر دیوار نیایشگاه گارنی به خط و زبان فارسی با گویش تبریزی و سنجش دیرینگی آن می پردازد.
خوشه دوهمخوانی آغازین در گویش سیستانی از دیدگاه واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش سیستانی یکی از گویش های شرقی ایران امروز است که برخی ویژگی های آوایی، واجی، صرفی و نحوی متفاوت با زبان فارسی در آن مشاهده می شود. یکی از ویژگی های واجی منحصر به فرد این گویش، کاربرد متعدد خوشه دوهمخوانی آغازین در ابتدای هجا است. شواهد به دست آمده از گویش سیستانی نشان دهنده وقوع فرایندهای واجی در آغاز هجا و منتهی شدن به خوشه دوهمخوانی آغازین در این جایگاه می باشد. این پژوهش قصد دارد فرایندهای واجی به کاررفته در آغاز هجا را که منجر به ایجاد برخی خوشه های دوهمخوانی آغازین می شوند دریابد و از طریق واج شناسی خودواحد به طور کامل به ساختار درونی هجاهای این گویش نفوذ نموده و آنها را تحلیل و بررسی کند. واج شناسی خودواحد اولین بار توسط گلداسمیت (1976) مطرح گردید. گلداسمیت بازنمایی واجی را به صورت شبکه ای از چند لایه و در فضای چندبعدی که هر بعدش یک یا چند مشخصه آوایی مستقل دارد، مطرح نموده است. در این پژوهش ابتدا هجاهایی که دارای خوشه همخوانی آغازین هستند، جدا گشته و سپس بر طبق نظریه گلداسمیت تحلیل خودواحد بر روی آنها صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که گویش سیستانی علاوه بر ساختار هجایی CV(C)(C) دارای ساختار هجایی C(C)V(C)(C) نیز می باشد و این ساختار که دارای خوشه دوهمخوانی آغازین است، منجر به اعمال دو فرایند واجی مرکزی شدگی و حذف واکه مرکزی به طور پی در پی در بعضی واژه های بسیط و غیربسیط می گردد.
روش شناسی پژوهش در مطالعات گویش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی روش پژوهش در چهار رویکرد جغرافیای گویشی، گویش شناسی اجتماعی، گویش شناسی ادراکی و گویش شناسی پیکره-بنیاد به عنوان رویکردهای سنتی و جدید در مطالعات گویشی است. با این هدف، ابتدا به اختصار به زبان شناسی تاریخی-تطبیقی در مقام خاستگاه شکل گیری گویش شناسی به عنوان یکی از شاخه های زبان شناسی اشاره می شود. سپس، تاریخچه، هدف، روش گردآوری، تحلیل و ارائه نتایج در چهار رویکرد مورد نظر با استفاده از روش توصیفی شرح و با یکدیگر مقایسه می گردد و انگاره روش شناسی هر یک از رویکرد ها ارائه می شود. مطالعات گویش شناختی تحت تأثیر زبان شناسی تاریخی-تطبیقی و با تمرکز بر تنوع های زبانی در نواحی مختلف جغرافیایی، به ویژه نواحی روستایی آغاز شد و در نتیجه عوامل گوناگون و مهم تر از همه توسعه و پیشرفت ابزارهای فنی ضبط، ثبت و تحلیل داده ها و نیز پیدایش گرایش های میان رشته ای دستخوش تغییرات فراوان شده است. در گویش شناسی اجتماعی و ادراکی تأثیر مؤلفه های اجتماعی و نگرش های زبانی بر مشخصه های زبانی و ادراک مرزها و ارزش های زبانی مورد بررسی قرار می گیرد. گویش شناسی پیکره-بنیاد نیز از آمیختن علوم رایانه و آمار با مطالعات زبانی شکل گرفته است. بر خلاف گویش شناسی سنتی که بیشتر به مطالعه مشخصه های واجی و واژگانی در زبان مردان مسنِ روستایی توجه داشته است، امروزه اقشار مختلف در جوامع شهری و روستایی، انواع مشخصه های زبانی به ویژه دستوری، تحلیل های کمی و کیفی رایانه ای و آماری، نگرش های زبانی و بررسی های شناختی در کانون توجه قرار دارند.
اسم خودمانی الگویی جهت بازنمایی رفتار کلامی اعتراض و رضایت در کردی کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ساخت اسم خودمانی در کردی کرمانشاهی می پردازد. این پژوهش با بررسی ساخت اسم خودمانی، ضمن معرفی الگو یا الگوهای رایج ساخت اسم خودمانی، ابزارهای زبانی رمزگذاری رفتارهایی از قبیل رضایت و خشنودی را با توجه به مؤلفة سن، جنسیت و بافت مورد بررسی قرار می دهد. شیوة انجام پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است که طی دو مرحله اقدام به گردآوری داده ها از مدارس پسرانة روستایی، حومة شهر و داخل شهر کرمانشاه شده است. ابتدا صورت های خطابی اسم های خودمانی یک کلاس 30 نفری و سپس، برای بررسی تأثیر مؤلفة جنسیت، سن و بافت اقدام به گردآوری داده در بین خانواده های جامعة آماری بالا گردید. بررسی نتایج نشان داد عامل جنسیت تأثیری در شکل گیری این فرایند ندارد، اما مؤلفه های سن و بافت نقش اصلی را ایفا می کنند. همچنین در کردی کرمانشاهی، بازنمایی رفتار کلامی اعتراض و خوشنودی از طریق آمیزه ای از دو فرایند ترخیم و وندافزایی که از یک الگوی هجایی ثابت (CV.CVC) پیروی می کند، رمزگذاری می شود (bahman→bahəl). بر اساس الگوی اسم خودمانی مانند #بهل# که از حذف عناصری از یک اسم خاص مانند #بهمن# و افزودن پسوندهای اسم خودمانی ساز (-əg, -əl, -i, -a) به دست می آید، امکان ابراز اعتراض یا خشنودی از رفتار مخاطب را برای گوینده در سطح صرف فراهم می کند. در پایان با استفاده از نظریة بهینگی محدودیت های حاکم بر ساخت اسم خودمانی شناسایی و مرتبه بندی شده اند.
جمله واره های متممی در کوردی سورانی و سلسله مراتب مرجع گزینی متمم ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
بررسی ریشه شناختی واژه هایی از گویش فیروزآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی حرف تعریف در گویش اردکان فارس در چارچوب نحو کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی حرف تعریف و ساختار توزیعی آن در گویش اردکان فارس در چارچوب برنامه کمینه گرا می پردازد. بررسی داده های زبانی گویش اردکان فارس نشان می دهد که در ساختار گروه تعریف این گویش دو حرف تعریف معرفه حضور دارد که یکی از آن ها تنها به صفت متصل می شود. هدف از انجام این پژوهش، تعیین جایگاه تولید مناسب برای حروف تعریف معرفه و نکره و تبیین چگونگی هم آیی آن ها با دیگر عناصر گروه تعریف نظیر اسم، صفت، تکواژ جمع، اسم ملکی و صفت اشاره و رسیدن به ترتیب خطی مورد نظر در این گویش می باشد. در این پژوهش، از گروه اضافه (EZ P) که دارای خاصیت تکرارپذیری می باشد برای اضافه کردن بعضی از عناصر به یکدیگر در ساختار گروه تعریف استفاده می شود. با وجود این که نشانه اضافه در گویش اردکانی در بیشتر موارد فاقد نمود آوایی آشکار می باشد، گروه اضافه در ساختار گروه تعریف این گویش تولید می شود و نشانه اضافه در هسته آن قرار می گیرد.
تحلیل نام آواهای رایج در گویش دشتستانی: رویکردی ساختاری و معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پسوند گذشته ساز در لری کهگیلویه و بویراحمد و رفتار تلفظی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت هجا در گویش بلوچی سرحدی گرنچین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ساختِ هجا در مطالعاتِ غیرِخطّیِ واج شناختی از اهمیتِ خاصّی برخوردار است. پژوهش حاضر، در قالبِ پژوهشی میدانی، به بررسی ساختِ هجا در گویش بلوچی سرحدّی گرنچین، براساسِ نظریه واج شناسی همخوان- واکه، به عنوان نظریه ای پسازایشی، می پردازد و شیوه واج آرایی همخوان ها در خوشه های دوهمخوانی آغازه و پایانه هجا و همچنین تأثیرِ واکه هسته هجا در انتخابِ همخوان های خوشه ناهمانندِ پایانه را بررسی می کند. داده های زبانی پژوهش از پیکره زبانی گردآوری شده در منطقه گرنچین، از توابعِ شهرستانِ خاش در استان سیستان و بلوچستان، استخراج شده است. گردآوری داده ها و تدوینِ پیکره زبانی براساسِ روش هدفمند، در قالبِ مصاحبه و گفتارِ آزاد انجام شده است. جامعه زبانی این پژوهش را 10 گویشورِ ساکنِ گرنچین، شاملِ 5 زن، و 5 مرد، از رده های سنّی متفاوتِ 60 تا 80 سال و بی سواد تشکیل می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهند که هجا در گویش بلوچی سرحدّی گرنچین دارای یک عنصرِ هجایی، یعنی هسته، است که قبل از آن حدّاکثر سه همخوان و بعد از آن حدّاکثر دو همخوان می توانند واقع شوند. به علاوه، بر واج آرایی خوشه های دوهمخوانیِ آغازه و پایانه در این گونه زبانی محدودیت هایی حاکم است. همچنین، نوعِ واکه هسته هجا در گزینشِ خوشه پایانه نقش دارد.
ویژگی های مصدر در زبان های حاشیه خزر (تاتی، تالشی و گیلکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصدر از اجزای مهمّ هر زبان است که به شناخت مباحث دستوری آن زبان از جمله ریشه، ماده، انواع وندهای ماضی ساز، انواع صفت فاعلی، انواع صفت مفعولی، انواع پیشوندهای اشتقاقی و تصریفی فعل، و... کمک فراوانی می کند. این تحقیق که مستخرج از طرحی پژوهشی در زمینه مصدرِ30 گونه زبانی از زبان های حوزه خزر (تاتی، تالشی و گیلکی) است، دربردارنده ویژگی های مصدر در این زبان هاست. در این تحقیق، مصدر در چهار بخش عمده کارکردهای مصدر، ساختمان مصدر، عناصر سازنده مصدر، و سایر نکات مربوط به مصدر بررسی شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که مصدر در زبان های حوزه خزر که از زبان های ایرانی شمال غربی اند، ضمن داشتن اشتراکات فراوان صرفی، کارکردهای یکسانی نیز دارند؛ یعنی در اغلب آنها، مصدر کامل در ساخت فعل های غیرشخصی، فعل های ماضی مستمر و مضارع مستمر و فعل نهی دخیل است و به عنوان گروه اسمی و فعل تابع نیز به کار می رود. مصادر ساده و پیشوندی این حوزه در حال فراموشی اند و به جایشان، مصدر مرکّب به سرعت درحال افزایش است. در اغلب گونه های زبانی این ناحیه، نزدیک به دویست مصدر ساده و چهارصد مصدر پیشوندی وجود دارد. در ساختار مصدر این حوزه، علاوه بر وند مصدری، هشت جایگاه برای وندهای مختلف وجود دارد که از جمله آنها می توان به وند واداری، وند مجهول ساز، وند اشتقاقی، و وند ماضی ساز اشاره کرد. در این زبان ها، مصدر دچار دستوری شدگی شده حتی به عنوان حرف اضافه به کار می رود و گاه حتی شناسه می گیرد.
بررسی طبقه نماهای عددی در گونه دروی زبان تاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقه نمای عددی تکواژی نقشی است که در گروه اسمی دارای عدد به کار می رود. این مقاله به بررسی طبقه نماهای عددی در گونه دروی زبان تاتی اختصاص دارد. دو گروه اصلی طبقه نما در این گونه وجود دارد. طبقه نماهای عددی گروه بندی در گروه های اسمی شمارپذیر بر اساس ویژگی های معنایی اسم همچون انسان بودن، جان دار بودن، شکل، ویژگی های فیزیکی و... عموماً به صورت اختیاری در کنار اعداد به کار می روند. طبقه نماهای عددی کمّی در گروه های اسمی شمارناپذیر به عنوان واحد شمارش برای قابل اندازه گیری کردن این اسم ها در کنار اعداد به صورت اجباری به کار می روند و بسیار متنوع هستند. طبقه نمای عددی گروه بندی gəla در گونه دروی با تمام اسم های شمارپذیر به کار می رود و جایگزین سایر طبقه نماهای عددی در گروه های اسمی شمارپذیر شده است.
نقش معنایی و نحوی تکواژ Rā- در کردی سورانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی نقش معنایی و نحوی تک واژ -rā در کردی سورانی است که بر اساس رویکرد «دستور نقش و ارجاع» ون ولین (1996; 1997; 2007) تحلیل می شود. در این مقاله نشان داده می شود که پیوستن -rā به فعل ، سبب عدم حضور تمام نقش های خاصِ مربوط به اثرگذار از جمله کنشگر، نیروی طبیعی، ابزار و نقش های خاص دیگر مانند تجربه گر، اجرا کننده، مصرف کننده و نظایر آن در سطح نحو می شود؛ نقش هایی که به طور مستقیم اثرپذیر را تحت تأثیر قرار می دهند. از آنجا که در تمام موارد ذکرشده، تبلور و تجلی -rā سبب عدم حضور اثرگذار در سطح نحو می شود، نقش اصلی و محوری تک واژ -rā «پاد- اثرگذار» است. برحسب ویژگی های معنایی گروه اسمی هر چه درجه کنشگری بیشتر باشد، احتمال پیوستن این تک واژ به ریشه فعلی بیشتر است. هر چند تجلی –rā غالباً در قالب بندهای دارای فعل های دو ظرفیتی است، این تک واژ می تواند در بند های دارای فعل های یک ظرفیتی نیز که دارای موضوع اثرگذار هستند، تجلی یابد و سبب عدم حضور اثرگذار شود. افزون بر این، برحسب حضور تک واژ -rāدر یک ساخت، نقش یک تک واژ غیر معلوم را نیز ایفا می کند؛ همچنین در این مقاله نشان داده می شود که همه ساخت های غیر معلوم در بطن رویداد خود، اثرگذار دارند.