فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۵۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر بر اساس اصول و روش های واج شناسی بهینگی به بررسی فرایند آوایی تضعیف به ویژه نوع صفیری شدگی آن، یعنی تبدیل یک همخوان انسدادی به یک همخوان سایشی یا ناسوده، در گویش کردی سنندجی می پردازد. بررسی و تحلیل داده ها نشان می دهد که فرایند مذکور در همه جایگاه هایی که تحت عنوان ضعیف شناخته می شوند، یعنی جایگاه های آغازه هجا، پایانه هجا و میان-واکه ای و با یکی از انگیزه های رسایی (در خوشه های دوهمخوانی پایانه هجا و به منظور حفظ انطباق آنها با اصل توالی رسایی)، یا همگونی در میزان رسایی با یک آوای مجاور که از میزان رسایی بالاتری برخوردار است، به وقوع می پیوندد. اما در نوع خاصی از تضعیف در این گویش که عمدتاً محدود به بافت های واجی می شود و بافت های صرفی مانع اعمال آن می شوند، با وجود یکسانی انگیزه وقوع، یعنی همگونی در میزان رسایی، تغییر نه در نوع انسداد بلکه در میزان آن در یک آوای واحد رخ می دهد.
زمان و نمود در کردی موکریانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف جستار حاضر توصیف نظام زمان دستوری و تبیین ارتباط آن با نمود در کردی موکریانی است. لذا ابتدا زمان دستوری را توصیف کرده و سپس ارتباط آن را با انواع نمود دیدگاهی و موقعیتی روشن می سازیم. نتایج نشان می دهد که کردی موکریانی دارای یک نظام زمانی دوشقی (گذشته و غیرگذشته) است که در ترکیب با مفاهیم وجه نما و نمودنما می تواند ترکیبات زمانی متفاوتی را بسازد. ترکیب این نظام با مفاهیم وجهی صور متفاوتی از جمله ساختارهای آینده نما و پسایندی را به وجودمی آورد. علاوه بر این در ترکیب نمود و زمان ساختارهای کاملی از جمله کامل نتیجه ای، تجربی و متأخر پدید می آیند. همچنین نتایج نشان می دهد که زمان حال حاوی نمود ناقص بوده و زمان گذشته بی نشان ترین زمان برای نمود کامل است. تمام نمودهای موقعیتی به سهولت با گذشتة ساده همراه می شوند، اما برخی از آنها (لمحه ای، دستاوردی و در مواردی افعال ایستا) در زمان حال دچار نمودگردانی می شوند.
ابیانه و گویش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش ابیانه ای یکی از گویش های مرکزی ایران به شمار می رود و مانند دیگر گویش های مرکزی دارای ویژگی های منحصربه فردِ آوایی، صرفی (ساخت واژی) و نحوی است و در حوزه واژگان نیز نسبت به فارسی معیار، متفاوت و قابل بررسی است. در مقاله حاضر پس از مقدمه ای کوتاه درباره ابیانه، به برخی از ویژگی های آوایی، ساخت واژی و نحوی این گویش پرداخته می شود. پس از تحلیل داده های گویشی، مشاهده شد که یکی از ویژگی های بارز و قابل تأمل این گویش در مقایسه با فارسی معیار (تهرانی)، متفاوت بودن جای تکیه یا به عبارت دیگر جلوتر بودن آن است. بررسی فرایندهای دیگر از قبیل حذف آوای پایانی و تغییرات تاریخی چند آوا در مقایسه با فارسی میانه از جمله موارد دیگری است که به آن پرداخته شده است. هم چنین در حوزه ساخت واژه درباره تفاوت هایی از قبیل تمایز جنس مذکر و مؤنث ، شمار، صرف افعال لازم و متعدی، ضمایر متصل و منفصل، ترکیبات وصفی و اضافی نسبت به فارسی معیار بحث شده است. در حوزه نحو نیز تحلیلی در باب آرایش واژه ها در انواع جملات مانند خبری (اِسنادی و غیر اِسنادی)، پرسشی (استفهامی و غیراستفهامی)، امری (مثبت و منفی) و جایگاه اجزای جمله در آنها و مبحث حروف اضافه به صورت پس اضافه، نشانه مفعولی «را» و پیش اضافه ارائه شده است.
تعیین رده گویش کردی ایلام براساس اندازه گیری VOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان سرنخ های مشخصه آوایی واکداری زمان شروع واک (VOT ) یکی از مهمترین سرنخ ها به شمار می آید. VOT اصطلاحی است که توسط آبرامسون و لیسکر در سال 1964 ابداع شد و به فاصله زمانی میان انفجار رهش همخوان انسدادی و شروع امواج شبه منظم نشان دهنده تکانه های حنجره گفته می شود و واحد اندازه گیری آن میلی ثانیه است. در این مطالعه، VOT در تمایز واکداری انفجاری های دهانی گویش کردی ایلام در دو جایگاه آغازین و میان واکه ای به کمک آزمون تولیدی که روی کلمات تولیدشده 5 گویشور زن و 5 گویشور مرد از گویش مذکور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمون ها نشان داد که VOT یک سرنخ قوی برای تمایز واکداری به شمار می رود و به طور خاص این یافته ها حاکی از آن بودند که گویش کردی ایلام در رده زبان هایی قرار دارد که برای تمایز واکداری از مقوله های غیر مجاور ]واکدار [ و ]بیواک دمیده[ استفاده می کنند و به دلیل حفظ پدیده دمش در دو جایگاه آغازین و میان واکه ای، مشخص شد که در این گویش اصل یکپارچگی بر اصل کم کوشی ترجیح داده می شود..
بررسی و مقایسه ی ساختار افعال زمان گذشته در دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان
حوزه های تخصصی:
گویش ولاتی (ولایتی)، در گذشته، در کل منطقه ورنوس فادران شهرستان خمینی شهر، واقع در استان اصفهان، تکلم می شده است؛ ولی متأسفانه، همچون بسیاری از گویش ها، بر اثر عوامل مختلف، تا حد قابل توجهی رو به زوال و فراموشی نهاده و امروزه، تنها به باولگان، یکی از پنج منطقة ورنوس فادران، محدود است. در تحقیق اسماعیلی (1379)، به دسته بندی درونی گویش های ایران مرکزی و گروه بندی مشترک گویش ولاتی با گویش کلیمیان اصفهان اشاره شده است. ازآنجاکه هیچ گونه سند مکتوبی دال بر مقایسة زبان شناختی این دو گویش یافت نشده، در تحقیق حاضر، ساختار افعال زمان گذشتة دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان به منظور یافتن وجوه اشتراک و تمایز آن ها مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجة این تحقیق بیانگر شباهت بسیار زیاد دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان در سطوح مختلف آوایی، واجی و صرفی است. همچنین، ساخت افعال لازم و متعدی در دو گویش، تابع قواعد خاص و متفاوتی است که می تواند گواه بر وجود ساخت کنایی در این گویش ها باشد. درمجموع، شباهت قابل ملاحظه ساخت افعال در زمان گذشته در دو گویش به حدی است که فرضیة ریشة تاریخی مشترک آن ها را مورد تأیید قرار می دهد.
مقایسه واجی صرفی افعال گویش تاتی ادکان با فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان ها و گویش ها به عنوان یکی از عناصر عمده فرهنگ ها، از سرمایه های انسانی محسوب می شوند و در شرایطی که شاهد نابودی سریع این سرمایه های ملّی و انسانی هستیم و نگه داری از آن ها میسّر نیست، لازم است با ثبت و ضبط ویژگی های آن ها از محو کامل این میراث های فرهنگی جلوگیری به عمل آوریم. هدف از انجام این پژوهش توصیف بخشی از نظام فعلی گویش روستای ادکان (خراسان شمالی اسفراین) است. این گویش از جمله گویش های تاتی خراسان شمالی می باشد و تاکنون تحقیق زبان شناختی جامعی بر روی آن انجام نگرفته است. در این پژوهش، برای جمع آوری داده ها، از ده گویش ور زن و پنج گویش ور مرد بومی، سال خورده و میان سال، و بی سواد و کم سواد ساکن در این روستا استفاده شده است و سؤالات از قبل تدوین شده ای به طور شفاهی از آن ها به عمل آمده و صدایشان ضبط گردیده است. داده های خام این بررسی از آوانویسی صدای ضبط شده گویش وران به دست آمده است. این داده ها نشان می دهد که نظام فعلی این گویش تفاوت های زیادی با زبان فارسی معیار دارد و مهم ترین نتایج مرتبط با این پژوهش عبارتند از: 1) این گویش فاقد زمان های ملموس، ماضی نقلی مستمر وگذشته ابعد است؛ 2) شناسه ها در این گویش در زمان های مختلف و با فارسی معیار متفاوتند؛ 3) تکواژهای ماضی ساز در این گویش متفاوت با فارسی معیارند؛ 4) در این گویش پیشوندهای فعلی اغلب به سبب هماهنگی واکه ای با ستاک فعل، به صورت های دیگری به کار می روند؛ 5) در گویش ادکان صرف فعل در ماضی نقلی مشابه صرف آن در ماضی ساده است وتفاوت آن ها در جایگاه تکیه است؛ 6) در این گویش فعل کمکی «بودن» در صرف فعل های ماضی بعید، به /d/ تبدیل می شود؛ 7) برای ساخت صورت آینده فعل در این گویش دو روش وجود دارد؛ 8) ساخت فعل امر در گویش ادکان مشابه با فارسی معیار است به جز موارد استثنایی چون فعل «ایستادن».
بعید آیندگی و چند زمان نادر در گویش خانیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردم روستای تاریخی و ییلاقی خانیک از حوالی کاخک گناباد در سخن گفتن خود دقت های زبانی خاصی دارند. گویش این روستا به علل طبیعی و جغرافیایی، از جمله محصور بودن و عدم مهاجرپذیری، تا حدّ زیادی دست نخورده باقی مانده است. از ویژگی های منحصر به فرد گویش مردم روستای خانیک رواج زمانی خاص است که در زبان فارسی معیار از آغاز فارسی دری تا حال وجود نداشته است. در این زمان قصد انجام کاری از گذشته وجود داشته، امّا تا حال عمل آغاز نشده است و در آینده محقق خواهد شد یا به وقوع نخواهد پیوست. این زمان ""بعید آیندگی"" یا ""گذشته درآینده"" نام دارد و با زمان ""گذشتة آیندگی"" که در برخی دستورها آمده است، تفاوت دارد. نیز برخی زمان ها که در فارسی معیار بی سابقه است، در این گویش رواج دارد و همچنین زمان هایی که در گذشته و در متون کهن برخی ساخت های آن وجود داشته، امّا در خانیکی تمام ساخت ها رایج است، بررسی شده است. داده های این تحقیق از طریق مصاحبه با گویشوران کهن سال و بی سواد خانیک ضبط شده و پس از نوشتن چند مقاله در مورد فعل ها و شناسه ها در گویش خانیک و مقایسه با متون تاریخی و دستوری، ارائه می گردد.
بررسی واژه بست های ضمیری گویش مزینانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به توصیف و تبیین ویژگی های واژنحوی واژه بست های ضمیری گویش مزینان، از توابع شهرستان سبزوار، می پردازد. طبق این بررسی، واژه بست های ضمیری گویش مزینانی در مجاورت بلافصل فعل ظاهر شده و برخلاف فارسی معیار به تکواژهای امر، نهی، و نفی و سازه های نحوی در نقش مفعول مستقیم و غیرمستقیم نیز می پیوندند. همچنین، این عناصر بدون استفاده از ادات نقش نما در نقش های نحوی غیرصریح مانند حالت های به ای، ازی، و برایی ظاهر می شوند. مضافاً، چگونگی اختصاص حالت دستوری در ساخت های دومفعولی گویش مزینانی در چارچوب فرضیه انشقاق پوسته فعلی بررسی و این نتیجه حاصل شد که به لحاظ تاریخی، حوزه عملکرد واژه بست های ضمیری، به نفع ساخت های اضافی، از حوزه بند و جمله به حوزه گروه فعلی کاهش یافته است.
نمود واژگانی افعال مرکب در گویش بیرجندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمود از ویژگی های ساختاری و معنا شناختی فعل است که در زبان های مختلف به شیوه های متفاوت بازنمایی می شود و زمان دستوری را از زمان غیر دستوری متمایزمی کند. تاکنون دسته بندی ها ی متفاوتی از انواع نمود فعل ارائه شده است. با توجه به اهمیت مطالعه گویش های فارسی برای حفظ آنها و نیز دستیابی به قواعد متقن دستوری در گویش های مختلف فارسیدر این مقاله نمود واژگانی تداومی در افعال مرکب متناظر دارای همکرد ""کردن"" و ""داشتن"" در گویش بیرجندی بررسی شده است. داده های پژوهش نشان می دهد این افعال متناظر دارای نمودهای واژگانی متفاوتند و همکرد ""داشتن"" مفاهیم ""نهایت ناپذیری"" و ""تداوم عمل"" را به معنی فعل می افزاید. همچنین به تردید استاجی در خصوص وجود نمود مستمر در افعال مرکب دارای همکرد ""داشتن"" در زبان فارسی پاسخ داده شده است.
تأثیر فعل اسنادی فارسی بر ساختمان فعل در گویش عربی عربخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل ساختار فعل مرکب در گویش فارسی اردکان یزد
حوزه های تخصصی:
گویش اردکان یزد یکی از گویش های فارسی استان یزد است که وجود تعداد زیادی از افعال مرکب در این گویش، توجه هر زبانشناسی را به خود جلب می کند. هدف از مقاله حاضر بررسی ساختاری انواع فعل مرکب در این گویش است. این مقاله می کوشد تا به این سؤالات پاسخ دهد: آیا افعال مرکب در این گویش را می توان بر اساس دسته بندی فعل مرکب دبیرمقدم (1374) توجیه کرد؟ در ساخت فعل مرکب در این گویش، چه نوع ترکیب هایی بیشتر دیده می شود؟ علاوه بر دسته بندی های ارائه شده توسط دبیرمقدم، آیا دسته بندی دیگری نیز در این گویش دیده می شود؟ نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد می توان دسته بندی دبیرمقدم را بر افعال مرکب در این گویش اعمال کرد. تمامی انواع دسته بندی های ارائه شده در مقاله دبیرمقدم در این گویش نیز وجود دارد و ترکیب بیشتر از انضمام مشاهده می شود. همچنین دسته بندی دیگری، علاوه بر دسته بندی ارائه شده توسط دبیرمقدم، در این گویش وجود دارد.
حذف واکه و قلب واجی در تصریف فعل در گویش تاتی گیفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررس ی دو وی ژگی منح صر به فرد در ساختار فعلی یکی از گونه های تاتی مرس وم در دهس تان گ یفان، واق ع در شمال غربی خراسان و شمال شهرستان بجنورد، می پردازد. بررسی ساختار فعلی وجود فرایندهای واجی گوناگونی را در تصریف فعل نشان می دهد. حذف واکه و قلب از جمله این فرایندها هستند که رخداد آنها مشروط به شرایط ساختواژی است. این دو فرایند در گویش گیفانی، به دلیل پیروی از شرایط آوایی معمول برای رخداد جهان شمول هستند، اما آنچه آنها را زبان ویژه می کند نظام مند بودن وقوع آنها براساس برخی شرایط ساختواژی است. افزودن پیشوند تصریفی به ستاک فعل و تکواژ نفی به پیشوند وجه اخباری شرایط را برای حذف واکه از ستاک یا پیشوند فراهم می کند. حذف واکه از ستاک که تابع برخی ویژگی های آوایی و وجود ساختار هجایی CVCV پس از پیشوند تصریفی است امکان مجاورت همخوان های گرفته g یا f با یک روان را در برخی افعال فراهم کرده و فرایند قلب را زمینه چینی می کند.
بررسی زبان شناختی گویش رودباری کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ نگاری گویشی (مطالعه موردی: بررسی فرهنگ نگاری در گیلکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران، از سرزمین هایی است که از دیرباز، زبان ها و گویش های بسیاری در آن رواج داشته است؛ ولی با وجود این تنوع زبانی در کشورمان، عمر پژوهش درباره زبان های ایرانی، چندان طولانی نیست و به صورت اساسی و تخصصی، از یک سده تجاوز نمی کند. در مواردی نیز هنوز مطالعه علمی درباره زبان ها یا گویش ها شروع نشده و آگاهی ما از برخی زبان ها و گویش های ایرانی، اندک است. یکی از روش های مورد استفاده برای معرفی زبان یا گویشی خاص، تدوین فرهنگ لغت برای آن است. به طور کلی، هر مجموعه ای از واژه های گرد آمده را می توان فرهنگ نامید؛ اما برای معرفی زبان ، چنین فرهنگ هایی مورد نظر نیستند؛ بلکه آن هایی هستند که به روشی علمی و دقیق نوشته شده باشند. سابقه فرهنگ نویسی برای زبان فارسی در کشور ما نشان می دهد که فاصله ما با فرهنگی درست و علمی، بسیار زیاد و این مسئله درباره گویش های ایرانی، بسیار متفاوت است؛ زیرا برای بسیاری از گویش ها، فرهنگ لغتی تدوین نشده و یا اگر تدوین شده باشد، برای متخصصان حوزه زبان شناسی، قابل استفاده نیست و تنها تعدادی از گویشوران، از آن ها لذت می برند. نوشتن فرهنگ لغت هایی که واژه های یک گویش را به طور دقیق معرفی کند و برای اهل زبان و متخصصان، قابل استفاده باشد، به اصولی نیازمند است که با پیروی از آن می توان فرهنگ لغاتی کم عیب تر نوشت. در این مقاله کوشیده ایم برخی اصول ضروری در حوزه فرهنگ نگاری گویشی را ذکر و بررسی کنیم و برای نشان دادن اهمیت این کار، مطالعه موردی و آسیب شناسی در حوزه فرهنگ نگاری برای زبان گیلکی صورت گرفته است. از بخش های این مقاله می توان اصول فرهنگ نگاری گویشی، فرهنگ نگاری برای زبان گیلکی و آسیب شناسی فرهنگ های گیلکی را نام برد.
بررسی کاربرد زبان های مازندرانی و فارسی در شهر جویبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کاربرد زبان های فارسی و مازندرانی در بافت های تعاملی مختلف در میان گویش وران مازندرانی شهر جویبار است. پرسش اصلی این است که کاربرد زبان مازندرانی و فارسی، با توجه به متغیرهای سن و جنسیت در بافت های مختلف اجتماعی، چه تفاوت هایی دارند. نمونة آماری پژوهش حاضر 100 گویش ور جویباری (50 مرد و 50 زن) می باشند که خود به دو گروه 25 نفره، والدین (میانگین سنی 39 سال) و فرزندان (میانگین سنی 16 سال)، تقسیم و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامة محقق ساخته در سال 1388 گردآوری شده و از آزمون های آماری غیر پارامتریک «کولموگورف اسمیرنوف» و «خی دو» برای مقایسه استفاده شده است. بررسی پاسخ های ارائه شده نشان می دهد که به طور کلی گرایش به کاربرد زبان فارسی در میان مادران بیش تر از پدران و در میان دختران بیش تر از پسران است. بررسی تأثیر متغیر جنسیت در مجموع داده ها با استفاده از آزمون آماری خی دو نشان می دهد که تفاوت بین مردان و زنان در کاربرد زبان فارسی و مازندرانی در سطح P≤0/001 است. تفاوت کاربرد فارسی و مازندرانی بین والدین و فرزندان در سطح P≤0/001 معنادار است. در نمونه مورد بررسی در این پژوهش، تأثیر بافت بر کاربرد زبان معنادار نیست.