فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵۷۳ مورد.
۲۰۱.

ساخت واژگان خویشاوندی تالشی با رویکرد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واژگان خویشاوندی تالشی جنوبی شفت ساخت واژه زبان شناسی اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 500 تعداد دانلود : 613
واژه های خویشاوندی از اساسی ترین عناصر زبان اند که به آنها از منظرهای گوناگون نگریسته اند. در این جستار، ضمن گردآوری واژگان خویشاوندی تالشی جنوبی (شفت)، آنها را به بنیادی، ترکیبی، ناتنی و ساختگی بخش کرده ایم. ساخت و ارجاعی یا خطابی بودن آنان را بررسیده و از ساختار زبانی راه به ساختار اجتماعی برده ایم؛ استواری یا سستی پیوند خویشاوندی، ارجمندی و بی ارجی، خوشایندی یا ناخوشایندی برخی خویشان، جنسیت، برترنهادن خویش پدری یا مادری، ساختار قدرت در خانواده، تأثیر خانوادة گسترده و هسته ای بر واژگان خویشاوندی، تنوع واژگانی یا نبود واژه برای برخی خویشان را پژوهیده ایم. شیوة مقاله توصیفی و تحلیلی است، هم از پژوهش کتاب خانه ای بهره برده ایم، هم میدانی. در تالشی جنوبی شفت پیوند خویشاوندی گسترده و استوار است، الگوی قدرت پدرسالارانه، تنوع واژگانیِ پدر بسیار، و الگوی اقامت پدرمکانی است. جنسیت برجستگی دارد و دگرگونی اجتماعی برخی واژگان خویشاوندی را برانداخته است. پدر، مادر و خواهر گونة اهریمنی هم دارند. برخی پیوندهای خویشاوندی واژه ندارند و صرفاً توصیف می شوند.
۲۰۵.

توصیف ساختاری و دگرگونی های زبانی در گویش عربیِ مهاجران جنگ زده شهرستان کنگان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: زبان شناسی ادبیات عامیانه دگرگونی های واجی مباحث صرفی و نحوی گویش مهاجران عرب کنگان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 966 تعداد دانلود : 639
شهرستان کَنگان )به لهجه محلی: کَنگون) یکی از شهرستان های استان بوشهر در جنوب ایران است. زبان عربی بعد از زبان فارسی رایج ترین زبان ساکنان این شهرستان می باشد. بسیاری از ساکنان کنگان در دوران جنگ تحمیلی عراق از شهرستان های خرمشهر و آبادان (در استان خوزستان) به بوشهر مهاجرت نموده اند، و با گذشت چندین سال از مهاجرت این قوم، هنوز بسیاری از واژگان و ساختارهای صرفی و نحوی عربی قدیم را حفظ کرده اند. دامنه این پژوهش، گویشورانِ جنگ زده مهاجر از استان خوزستان به بوشهر می باشد. هدف از این پژوهش زبان شناختی، شناسایی اصول و ویژگی های گویش عربی آنان و بررسی تغییرات زبانی در زمینه مخارج حروف و دگرگونی های حاصله و شناسایی ساختار صرفی و نحوی بر اساس روشی توصیفی- میدانی می باشد. یافته ها نشان می دهد که این گویش همانند گویش های دیگر عربی زائیده زبان عربی فصیح می باشد و بیشتر الفاظ و عبارت های آن ریشه در زبان فصیح دارد، که گاهی دچار ابدال، قلب، نحت و دگرگونی های دیگری می شوند. همچنین از لحاظ قواعد و ساختارهای آن، ارتباط عمیق و گسترده این گویش با زبان عربی فصیح و گویش های قدیم عربی به وضوح خودنمایی می کند.
۲۰۷.

تعامل عوامل نوایی در برجسته سازی هجاها در واژه های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تکیه واژگانی تکیه زیروبمی جایگاه هجا برجستگی نوایی دیرش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 534 تعداد دانلود : 320
در مقاله حاضر، اثر سه عامل تکیة واژگانی، تکیة زیروبمی و جایگاه نوایی هجا را بر برجسته سازی هجاها در واژه های چندهجایی فارسی بررسی کردیم. نتایج اندازه گیریِ فرکانس پایه نشان داد که هجای پایانی واژه به عنوان هجای تکیه بر، محل دریافت تکیة زیروبمی است و هجاهای دیگر تغییرات زیروبمی مؤثر برای برجسته سازی هجاها ندارند. نتایج مربوط به شدت انرژی نشان داد که شدت انرژی مانند فرکانس پایه هم بسته آکوستیکی تکیة زیروبمی است و تکیه یا جایگاه هجا تأثیری بر الگوی تغییرات شدت انرژی هجاها ندارد. نتایج در دیرش نشان داد که دیرش هجاهای بدون تکیه آغازی نسبت به هجاهای تکیه بر پایانی بیشتر است. همچنین، دیرش هجاهای تکیه بر پایانی نسبت به هجاهای بدون تکیه میانی بیشتر است. به علاوه اختلاف دیرش این هجاها با یکدیگر، برخلاف دو پارامتر فرکانس پایه و شدت انرژی، در بافت آهنگی و غیرآهنگی نیز مشاهده می شود. نتایج این تحقیق نشان داد که دیرش در زبان فارسی، برخلاف فرکانس پایه و شدت انرژی، هم زمان هم بسته آکوستیکی دو عامل نوایی تکیه واژگانی و جایگاه هجاست که با تعامل با یکدیگر میزان برجستگی هجاها را در واژه های چندهجایی فارسی مشخص می کنند.
۲۰۸.

رویکردی کمینه گرا به نوع بندی نحوی جملات امری در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامة کمینه گرا نوع بندی بازبینی مشخصه جملات امری پیش گذاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 241 تعداد دانلود : 114
مقالة حاضر تلاش می کند شیوة نوع بندی جملات امری را در گونة گفتاری فارسی در قالب برنامة کمینه گرا تبیین نماید. از این رو، با الگوگیری از رویکرد هان و شواگر سازوکار حاکم بر جوازدهی جملات امری در فارسی بررسی می گردد. چارچوب نظری این پژوهش، نظریة بازبینی مشخصه ها و فرضیة گروه متمم نمای انشقاقی ریتزی (1997) است. ابتدا استدلال می شود که در ساخت های امریِ بی نشان و نشان دار، حرکت آشکار فعل به هستة گروه منظوری ناممکن است، در ادامه، پیشنهاد می گردد در ساخت های امری بی نشانِ مثبت، نوع بندی از طریق مطابقة مشخصة [+ امری] فعل با مشخصة [- امری] هستة گروه منظوری، و در ساخت های امری بی نشان منفی، نوع بندی از طریق حرکت مشخصة [+ امری] فعل به هستة گروه منظوری و ابقای مشخصة [+ منفی] بر روی فعل صورت می گیرد. در ساخت های امری نشان دار، ابتدا فعل تحت فرایند پیش گذاری، در هستة گروه نقشی مبتدا یا تأکید فرود می آید و سپس در ساخت مثبت، میان مشخصة [+ امری] فعل با مشخصة [- امری] هستة گروه منظوری مطابقه ایجاد می شود و در ساخت منفی، مشخصة [+ امری] فعل به هستة گروه منظوری حرکت می کند و مشخصة [+ منفی] بر روی فعل باقی می ماند.
۲۰۹.

معرّفی پاره ای از مختصّات واجی منحصربه فرد گویش رودباری (کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گویش رودباری همخوان روان واجگان واکه مرکب فرودین همخوان لبی شده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 590 تعداد دانلود : 525
«رودباری» وابسته به گروه گویش های بَشْکَرْدی و از اعضای کمتر شناخته شده خانواده زبان های ایرانی جنوب غربی است که گونه های آن با چند مختصّه واکه ای و همخوانیِ منحصربه فردِ واجْگانی در جنوب استان کرمان رواج دارند؛ مختصّاتی که تاکنون مورد پژوهش دقیق زبان شناختی واقع نگردیده اند و مطالعه علمیِ آنها برپایه اصول پذیرفته زبان شناسی نوین ضرورتی بسیار بدیهی دارد. گفتنی است برخی از این مختصّات، بازمانده مختصّات واجی فارسی میانه و پاره ای دیگر نتیجه وقوع تحوّل در واجْگانِ فارسی میانه به شیوه ای خاص در این گویش اند. البتّه پژوهش حاضر می کوشد بر پایه تحلیل پیکره زبانیِ حاصل از کار میدانی و ضبط گفتار آزاد گویشوران بی سواد و سالخورده گونه رایج در شهرستان قلعه گنج، پنج مورد از آن مختصّات واجیِ بارز را از منظر زبان شناسی هَمْزمانی بررسی و معرّفی نماید. به بیان دقیق تر، این پژوهش سعی دارد با به کارگیری آزمون «جفت های کَمینه مطلق» ارزش واجیِ پنج آوای خاصِ واجْگانِ این گویش را بیازماید که عبارتند از: واکه های مرکّب فُرودین [ɪə] و [ʊə]، همخوان روانِ تَکْ زنشیِ [ɾ]، و همخوان های لبی شده [g w] و [x w] در آغازه هجا. یافته های پژوهش نشان می دهد تمامیِ آواهای مزبور در واجْگانِ گویش رودباری تمایزدهنده معنا و لذا دارای پایگاه و ارزشِ واجی اند، امّا میزان تقابل واجی آنها یکسان نیست؛ یعنی از حیث میزان تقابل واجی، آنها در امتداد یک پیوستار عمودیِ چهارجایگاهی قرار می گیرند که واکه های [ɪə] و [ʊə] مشترکاً در بالاترین جایگاه و همخوان های [ɾ]، [g w] و [x w] نیز به ترتیب در جایگاه های دوّم تا چهارم جای می گیرند.
۲۱۵.

بررسی تابوی زبانی و واژگان اهریمنی در فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تابو واژگان اهریمنی دوگانگی زبان بیگانه فرهنگ ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 131 تعداد دانلود : 19
بسیاری از اندیشمندان حوزه های علوم انسانی چون مردم شناسی، روان شناسی، جامعه شناسی و زبان شناسی به تابوهای زبانی و واژگان اهریمنی، به خاطر ارزش های اخلاقی و فرهنگی آن توجه کرده اند. تابو منعی است در برابر نیروی سترگ، که هم مقدس است و هم نامقدس، و نیز در جامعه شناسی زبان، واژه هایی است که کاربرد آنها ممنوع و مایه شرم و بیزاری است. اندیشمندانی چون فردیناند دو سوسور و کلود لوی- استراوس به تقابل های دوگانه ساختاری پرداخته اند و می توان نظرات آنها را در امور مقدس و نامقدس، زیبا و زشت، و اهورایی و اهریمنی گسترش داد. در فارسی باستان و میانه، واژگان ناهنجار برای اهریمنان و واژگان خوب برای اهوراییان به کار می رفت. در فارسی دری نیز برخی واژه ها برای اهریمنان به کار می رفته که با این کار، گاه زهر بدزبانی آن برای مردمی که با واژگان اهریمنی ناآشنا بودند گرفته می شد. قلمرو کار مقاله، نمونه وار شامل فرهنگ افسانه ای و مردمیِ ایران می گردد و روش پژوهش تحلیلی و برپایه نظریه تقابل های دوگانه است.
۲۱۸.

حالت غیرفاعلی در تالشی: موردی از هم آیندی حالت، چندمعنایی و دستوری شدگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هم آیندی حالت حالت غیرفاعلی گویش های ایرانی شمال غربی حالت اضافی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 439 تعداد دانلود : 470
هم آیندی حالت هنگامی رخ می دهد که حالت های مختلف دستوری در یک صورت واجیِ واحد تظاهر یابند. با آنکه برخی زبان شناسان بر اتفاقی بودن آن توافق دارند، از دیدگاه درزمانی، صورت واجی مذکور، بازمانده یک نظام حالت چندعضوی است که به اعتقاد نگارندگان با وجود تمایزات صوری و نقشی، همگی از یک هسته معنایی مشترک برخوردار بوده اند. در این مختصر برآنیم تا با بررسی نقش های معنایی متفاوتی که حالت غیرفاعلی در گویش تالشی به نمایش می گذارد، چندمعنایی را به عنوان انگیزه رخداد هم آیندی، و نقش معنایی مالک را به عنوان هسته معنایی مشترکی معرفی نماییم که در بازنمایی دیگر حالت ها دستخوش بسط استعاری شده است. پیرو رویکرد بسط استعاری هاینه و همکاران (1991) و نقشة معناییِ نروگ و ملچوکف (2009) این روند بسط استعاری و در نتیجه چندمعناشدگی حالت را شاهدی بر حضور فرایند دستوری شدگی می دانیم.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان