مطالعات زبان و گویش های غرب ایران
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال دوم بهار 1394 شماره 8 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های نشان دادن روابط دستوری بین سازه های جملات حالت نمایی است. در این پژوهش به بررسی حالت نمایی در چهار گویش فارسی خوزستان یعنی دزفولی، شوشتری، بهبهانی و هندیجانی پرداخته می شود. داده های این پژوهش به صورت میدانی و با استفاده از پرسش نامه و گفت وگو و مصاحبة حضوری با 33 گویش ور جمع آوری شده است. رویکرد نظری اصلی این پژوهش، نظام پنج گانة حالت نمایی کامری (1978) است که پنج ردة زبانی را از لحاظ حالت نمایی معرفی کرده است. در بررسی داده های پژوهش مشخص شد که نظام حالت نمایی در سه گویش دزفولی، شوشتری و هندیجانی نظام فاعلی-مفعولی بوده و در این سه گویش زمان جمله و وجهیت، جان داری یا بی جانی فاعل یا مفعول تأثیری در نظام حالت ندارند. در مورد گویش بهبهانی مشخص شد که زمان در حالت نمایی در این گویش مؤثر است. در زمان حال و آینده در بندهای لازم و متعدی حالت نمایی به صورت خنثی است؛ یعنی فاعل فعل لازم، فاعل فعل متعدی و مفعول از نظر حالت نمایی نشانة خاصی ندارند و هر سه بی نشان هستند. اما در زمان گذشته فاعل با یک واژه بست غیرفاعلی که میزبان های متفاوتی را بر می گزیند، مضاعف سازی می شود؛ یعنی در زمان گذشته این گویش از نظام حالت کنایی پیروی می کند. این الگو هم در افعال ساده و هم در افعال مرکب حاکم است. علاوه بر این لازم به ذکر است که دو مصدر #خواستن# و #داشتن# در بهبهانی هم در زمان حال و هم در زمان آینده از نظام حالت کنایی برخوردار هستند.
اسم خودمانی الگویی جهت بازنمایی رفتار کلامی اعتراض و رضایت در کردی کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ساخت اسم خودمانی در کردی کرمانشاهی می پردازد. این پژوهش با بررسی ساخت اسم خودمانی، ضمن معرفی الگو یا الگوهای رایج ساخت اسم خودمانی، ابزارهای زبانی رمزگذاری رفتارهایی از قبیل رضایت و خشنودی را با توجه به مؤلفة سن، جنسیت و بافت مورد بررسی قرار می دهد. شیوة انجام پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است که طی دو مرحله اقدام به گردآوری داده ها از مدارس پسرانة روستایی، حومة شهر و داخل شهر کرمانشاه شده است. ابتدا صورت های خطابی اسم های خودمانی یک کلاس 30 نفری و سپس، برای بررسی تأثیر مؤلفة جنسیت، سن و بافت اقدام به گردآوری داده در بین خانواده های جامعة آماری بالا گردید. بررسی نتایج نشان داد عامل جنسیت تأثیری در شکل گیری این فرایند ندارد، اما مؤلفه های سن و بافت نقش اصلی را ایفا می کنند. همچنین در کردی کرمانشاهی، بازنمایی رفتار کلامی اعتراض و خوشنودی از طریق آمیزه ای از دو فرایند ترخیم و وندافزایی که از یک الگوی هجایی ثابت (CV.CVC) پیروی می کند، رمزگذاری می شود (bahman→bahəl). بر اساس الگوی اسم خودمانی مانند #بهل# که از حذف عناصری از یک اسم خاص مانند #بهمن# و افزودن پسوندهای اسم خودمانی ساز (-əg, -əl, -i, -a) به دست می آید، امکان ابراز اعتراض یا خشنودی از رفتار مخاطب را برای گوینده در سطح صرف فراهم می کند. در پایان با استفاده از نظریة بهینگی محدودیت های حاکم بر ساخت اسم خودمانی شناسایی و مرتبه بندی شده اند.
خوشه دوهمخوانی آغازین در گویش سیستانی از دیدگاه واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش سیستانی یکی از گویش های شرقی ایران امروز است که برخی ویژگی های آوایی، واجی، صرفی و نحوی متفاوت با زبان فارسی در آن مشاهده می شود. یکی از ویژگی های واجی منحصر به فرد این گویش، کاربرد متعدد خوشه دوهمخوانی آغازین در ابتدای هجا است. شواهد به دست آمده از گویش سیستانی نشان دهنده وقوع فرایندهای واجی در آغاز هجا و منتهی شدن به خوشه دوهمخوانی آغازین در این جایگاه می باشد. این پژوهش قصد دارد فرایندهای واجی به کاررفته در آغاز هجا را که منجر به ایجاد برخی خوشه های دوهمخوانی آغازین می شوند دریابد و از طریق واج شناسی خودواحد به طور کامل به ساختار درونی هجاهای این گویش نفوذ نموده و آنها را تحلیل و بررسی کند. واج شناسی خودواحد اولین بار توسط گلداسمیت (1976) مطرح گردید. گلداسمیت بازنمایی واجی را به صورت شبکه ای از چند لایه و در فضای چندبعدی که هر بعدش یک یا چند مشخصه آوایی مستقل دارد، مطرح نموده است. در این پژوهش ابتدا هجاهایی که دارای خوشه همخوانی آغازین هستند، جدا گشته و سپس بر طبق نظریه گلداسمیت تحلیل خودواحد بر روی آنها صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که گویش سیستانی علاوه بر ساختار هجایی CV(C)(C) دارای ساختار هجایی C(C)V(C)(C) نیز می باشد و این ساختار که دارای خوشه دوهمخوانی آغازین است، منجر به اعمال دو فرایند واجی مرکزی شدگی و حذف واکه مرکزی به طور پی در پی در بعضی واژه های بسیط و غیربسیط می گردد.
تحلیل بهینگی فرایند تضعیف در کُردی سنندجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر بر اساس اصول و روش های واج شناسی بهینگی به بررسی فرایند آوایی تضعیف به ویژه نوع صفیری شدگی آن، یعنی تبدیل یک همخوان انسدادی به یک همخوان سایشی یا ناسوده، در گویش کردی سنندجی می پردازد. بررسی و تحلیل داده ها نشان می دهد که فرایند مذکور در همه جایگاه هایی که تحت عنوان ضعیف شناخته می شوند، یعنی جایگاه های آغازه هجا، پایانه هجا و میان-واکه ای و با یکی از انگیزه های رسایی (در خوشه های دوهمخوانی پایانه هجا و به منظور حفظ انطباق آنها با اصل توالی رسایی)، یا همگونی در میزان رسایی با یک آوای مجاور که از میزان رسایی بالاتری برخوردار است، به وقوع می پیوندد. اما در نوع خاصی از تضعیف در این گویش که عمدتاً محدود به بافت های واجی می شود و بافت های صرفی مانع اعمال آن می شوند، با وجود یکسانی انگیزه وقوع، یعنی همگونی در میزان رسایی، تغییر نه در نوع انسداد بلکه در میزان آن در یک آوای واحد رخ می دهد.
تعیین رده گویش کردی ایلام براساس اندازه گیری VOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان سرنخ های مشخصه آوایی واکداری زمان شروع واک (VOT ) یکی از مهمترین سرنخ ها به شمار می آید. VOT اصطلاحی است که توسط آبرامسون و لیسکر در سال 1964 ابداع شد و به فاصله زمانی میان انفجار رهش همخوان انسدادی و شروع امواج شبه منظم نشان دهنده تکانه های حنجره گفته می شود و واحد اندازه گیری آن میلی ثانیه است. در این مطالعه، VOT در تمایز واکداری انفجاری های دهانی گویش کردی ایلام در دو جایگاه آغازین و میان واکه ای به کمک آزمون تولیدی که روی کلمات تولیدشده 5 گویشور زن و 5 گویشور مرد از گویش مذکور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمون ها نشان داد که VOT یک سرنخ قوی برای تمایز واکداری به شمار می رود و به طور خاص این یافته ها حاکی از آن بودند که گویش کردی ایلام در رده زبان هایی قرار دارد که برای تمایز واکداری از مقوله های غیر مجاور ]واکدار [ و ]بیواک دمیده[ استفاده می کنند و به دلیل حفظ پدیده دمش در دو جایگاه آغازین و میان واکه ای، مشخص شد که در این گویش اصل یکپارچگی بر اصل کم کوشی ترجیح داده می شود..
زمان و نمود در کردی موکریانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف جستار حاضر توصیف نظام زمان دستوری و تبیین ارتباط آن با نمود در کردی موکریانی است. لذا ابتدا زمان دستوری را توصیف کرده و سپس ارتباط آن را با انواع نمود دیدگاهی و موقعیتی روشن می سازیم. نتایج نشان می دهد که کردی موکریانی دارای یک نظام زمانی دوشقی (گذشته و غیرگذشته) است که در ترکیب با مفاهیم وجه نما و نمودنما می تواند ترکیبات زمانی متفاوتی را بسازد. ترکیب این نظام با مفاهیم وجهی صور متفاوتی از جمله ساختارهای آینده نما و پسایندی را به وجودمی آورد. علاوه بر این در ترکیب نمود و زمان ساختارهای کاملی از جمله کامل نتیجه ای، تجربی و متأخر پدید می آیند. همچنین نتایج نشان می دهد که زمان حال حاوی نمود ناقص بوده و زمان گذشته بی نشان ترین زمان برای نمود کامل است. تمام نمودهای موقعیتی به سهولت با گذشتة ساده همراه می شوند، اما برخی از آنها (لمحه ای، دستاوردی و در مواردی افعال ایستا) در زمان حال دچار نمودگردانی می شوند.