إلا تنصروه فقد نصره الله إذ أخرجه الذین کفروا ثانی اثنین إذ هما فی الغار إذ یقول لصاحبه لاتحزن إنّ الله معنا فأنزل الله سکینته علیه و أیّده بجنودٍ لمتروها و جعل کلمةَ الذین کفروا السفلی و کلمة الله هی العلیا و الله عزیز حکیم(توبه:40) فریقین در تفسیر این آیه با هم اشتراک نظرهایی دارند، اما چشماندازی که شیعه از این آیه عرضه کرده است، مغایر با دیدگاهی است که اهل سنت از آن نمایانده است. به دلیل همین تغایر در دیدگاهها (به ویژه چون این آیه با مسئله خلافت پیوند دارد) فریقین دربارة آن به طور مستقل یا غیرمستقل نگاشتههای فراوان دارند که بیشتر ناظر به نقد دیدگاه مقابل است.1 اهل سنت این آیه را بیانکننده فضایل و مناقب والا و ارزشمند برای ابوبکر میدانند و بنا به این آیه، وی را در شمار صحابه خاص و برگزیدة پیامبر اکرم(ص) قلمداد میکنند، بلکه آن را دلیلی بر حقانیت خلافت به شمار میآورند، اما در نگاه شیعه، از فقرات و کلمات این آیه، نه تنها هیچ گونه فضیلت و برتری استفاده نمیشود، بلکه ـ در چشمانداز برخی از بزرگان شیعه ـ آیة غار از برخی مثالب ایشان و عدم توجه و نظر خداوند به وی حکایت دارد.
دین اسلام به عنوان یکی از مهمترین ادیان الهی که با تلاشهای مخلصانه حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله تحقق یافته است، به تأیید علمای اسلامی و اکثر محققان غربی از دو بعد مذهبی و سیاسی تشکیل شده است و هدف اساسی پیامبر اعظم جدا از تعلیم مفاهیم دینی، تشکیل حکومتی برای اجرای برنامههایش بوده است؛ از سوی دیگر شیوه حکومت اسلامی که مشروط و مقیّد به شریعت است، حدود فعالیتهای حاکم اسلامی را معین کرده است و اسلام در بعد سیاسی خود، برای کنترل دستگاه حاکمیت، اصل مهم «نقد و نظارت قدرت» را پذیرفته است. در اندیشه شیعی این مسئله از اهمیت بسیاری برخوردار است که نوشته حاضر در قالب اصولی به بررسی چگونگی تحقق این امر در خلافت علی علیهالسلام میپردازد.
چکیده :
در این مقاله به بررسی و نقد انگیزههای منع نگارش حدیث پس از رحلت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پرداخته شده و از ده عامل و انگیزه آن نام برده شده است. وجود روایات نهیکننده، جلوگیری از نشر احادیث غیرمعتبر، بیم اختلاط حدیث با قرآن، نگرانی از به وجود آمدن کتابی در کنار کتاب خدا، ترس از سرگرم شدن مردم به غیر قرآن، نگرانی از کم یا زیاد شدن احادیث، پیشگیری از تشدیدو گسترش اختلاف و عدم آشنایی محدثان با کتابت، از جمله مواردی است که دانشمندان اهل سنّت برای توجیه منع نگارش حدیث توسط خلفا به آن تمسّک جستهاند.
نویسنده مقاله برآن است که محققان شیعه هیچیک از عوامل دهگانه را موجه ندانستهاند، بلکه این ممنوعیت تنها یک فرمان حکومتی در جهت رسیدن به اغراض خاص سیاسی است تا اهل بیت علیهمالسلام را از مدار حکم و حکومت خارج کنند.
از شایسته ترین کارها، برآوردن نیازهای نیازمندان است. اما یکی از بایسته های پژوهشی، بررسی اولویت ها در انفاق است. برای مثال بین افراد فقیر خویشاوند و افراد فقیرتر غیر خویشاوند اولویت با کدام است؟ آیا ملاک در اولویت انفاق، شدت نیاز است یا قرابت و هم چنین در میان نیازمندان جامعه چگونه باید اولویت بندی نمود؟ در این نوشتار براساس آیات انفاق تبیین می گردد ملاک در اولویت برای انفاق نخست قرابت است و سپس نیاز، مگرآنگاه که حیات فرد غیرخویشاوند، به انفاق وابسته باشد و چنین ضرورتی برای خویشاوند وجود نداشته باشد. اولویت ها در انفاق بر پایه کلیه آیات انفاق به ترتیب عبارتند: از والدین، خویشاوندان، یتیمان، مسکینان، همسایه نزدیک، همسایه دور، همراه و هم نشین، درراه مانده، سائلان، بردگان. فقهاء در صورت تعارض بین انفاق به والدین و فرزندان در مواردی که چیزی که انفاق می شود فقط برای یک نفر کافی باشد هر دو را دریک درجه قرار داده اند و حکم به تخییر و یا قرعه نموده اند. درحالی که اولویت بر پایه آیات با والدین است. ازجمله آیات بیانگر وجوب انفاق به والدین و رعایت اولویت ها در انفاق آیه 215 بقره است که در فقهی مهم شیعه بدان پرداخته نشده است. روایات نیز مؤید فهم مذکور از آیات قرآن کریم است و اولویت در انفاق را والدین و خویشاوندان بیان نموده است. در روایات رعایت اولویت های انفاق در خویشاوندان، موجب اجر بسیار برای انفاق کننده و انفاق درراه خدا با عنوان اجر کمتربیان شده است.