شیوههاى اصلاح رفتار کودکان و نوجوانان در فرهنگ اهل بیت(ع)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
از اساسىترین وظایف والدین و مربیان در امر تربیت و تعلیم که از حساسترین و ظریفترین کارهائى است که آنان به عهده گرفتهاند برخورد شایسته در مواجهه با لغزشها و خطاهاى کودکان و نوجوانان و اصلاح و تغییر رفتار نادرست آنان است. چرا که اگر این امر به غیر از کانال عقلانیت و شیوههاى صحیح انجام شود چه بسا که ضربات جبران ناپذیرى بر روحیات متربى خواهد گذاشت و در نتیجه مربى در امر تربیت ناکام خواهد ماند.
شخصى مىگفت: من در دوران کودکى در یکى از مساجد مرتکب خطائى کودکانه شدم متولّى مسجد چنان برخورد خشن و ناشایستى با من کرد که بعد از چهل سال هنوز تلخى آن بر ذائقهام سنگینى مىکند و من به همین خاطر بهترین سالهاى جوانى را به آن مکان مقدس نرفتم.این بخاطر همان شیوه نادرست برخورد با خطاى کودکان و نوجوانان است.
در مقابل خاطرهاى هم از مرحوم حاج آخوند ملاعباس تربتى در همین زمینه بخوانیم: استاد على قندهارى مىگوید: من از همان دوران نوجوانى شیفته حاج آخوند شدم. شبى در منزل ایشان مجلسى بود و چراغى بر سر در خانه آویزان کرده بودند. من و چند تن از نوجوانان کم سن و سال محله بر سبیل بازى و به اقتضاى شور و شر نوجوانى مرتباً وارد دالان خانه مىشدیم و سنگ مىزدیم و فریاد مىکشیدیم و در راهم مىکوبیدیم و اهل خانه را عاصى کرده بودیم. شاید چراغ را هم شکسته بودیم. در یکى از دفعات ناگهان پیرمردى (حاج آخوند) از تاریکى دالان بیرون آمد و دست ما را گرفت و در حالى که علىرغم انتظار با مهربانى احوال ما را مىپرسید به کسانى که در داخل منزل بودند رو کرد و گفت: این فرزندان من خیلى بازى کردهاند و خسته شدهاند حتماً گرسنه هم هستند از آنها پذیرائى کنید که مهمان مایند.(1)
همچنانکه ملاحظه مىشود رفتار شایسته با لغزشهاى یک نوجوان او را تا آخر عمر شیفته حاج آخوند تربتى کرده و شخصیت او را از همان نوجوانى تحت تأثیر شدید قرار داده است.
رفتار اصلاح گرایانه آن مرد الهى برگرفته از آموزههاى تربیتى اهل بیت(ع) است. آنجا که على(ع) از فرزندش امام حسن(ع) پرسید: فرزندم راه جلوگیرى از لغزشها چگونه است؟ امام مجتبى (ع) پاسخ داد: بدىها را با نیکى از میان برداشتن.(2) با توجه به این حدیث در مقابله با لغزشها و رفتارهاى ناپسند کودکان باید از روشهاى صحیح استفاده نمود. مثلاً پرخاشگرى یک کودک را نمىتوان با خشونت اصلاح کرد یا مثلاً رفتارهاى نادرست همانند: فرار از مسئولیت، دزدى، تقلب، ناسازگارى با دیگران، حسادت، دروغگوئى، کم رویى، خیالبافى، ترس، اضطراب و... دهها رفتار نامطلوب دیگر ممکن است در کودکان و نوجوانان مشاهده شود که مىتوان راههاى نتیجه بخشى را با توجه به آموزههاى اهل بیت(ع) در پیش گرفت.
بنابراین اگر ما از شیوههاى صحیح تربیتى در موارد خطاها و لغزشهاى کودکان و نوجوانان بهره گیریم مىتوانیم آنگونه که مىخواهیم فرزندانمان را تربیت کنیم.
در این نوشتار سعى شده برخى از این شیوههاى اصلاح رفتار در پرتو سیره و سخن اهل بیت(ع) به والدین و مربیان گرامى عرضه شود. 1- توجه به ریشهها و عوامل ناهنجارى
والدین وظیفه شناس به خوبى آگاهند که هر معلولى علتى دارد و هر رفتار ناهنجارى که از فرزندان سر مىزند، داراى ریشه و زمینه خاصى است. اگر بخواهیم معلولى را تغییر دهیم و رفتارى را عوض کنیم باید به علل و زمینههاى آن توجّه کرد و ریشهها و زمینهها را از بین برد. مثلاً در ریشههاى عصبانیت افراد، باید به پیش زمینهها توجه کرد. گرسنگى، تشنگى، نگرانى، ترس و دهها عامل دیگر ممکن است در بدخلقى و تندخوئى تأثیر داشته باشد. ابن شهر آشوب مىنویسد: روزى مردى شامى به مدینه آمده و هنگامى که با امام حسن مجتبى(ع) برخورد کرد بلافاصله شروع به لعن و نفرین به امام کرده و سخنان ناشایستى را به امام نثار کرد. حضرت در مقابل سخنان درشت وى سکوت کرد هنگامى که آن مرد عقده دلش را خالى نمودو خاموش شد امام با لبخندى ملیح و با لحنى آرام فرمود: اى مرد! گمان مىکنم که در این شهر غریب باشى و شاید هم مرا به اشتباه گرفتهاى؟ حال اگر از ما رضایت بطلبى از تو راضى مىشویم، اگر از ما چیزى بخواهى به تو مىبخشیم، اگر راه گم کردهاى راهنماییت مىکنیم، اگر گرسنهاى تو را سیر مىکنیم، اگر لباس ندارى تو را مىپوشانیم، اگر نیازمندى ترا غنى مىسازیم، اگر از جائى رانده شده و یا فرارى هستى تو را پناه مىدهیم، اگر خواستهاى دارى برمى آوریم، اگر توشه سفرت را پیش ما آورى و مهمان ما باشى براى تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذیرایى مىکنیم چون که خانه ما وسیع و امکانات مهمان نوازى ما فراهم است. آن مرد وقتى این برخورد کریمانه را از امام مشاهده کرد آثار شرم و حیا بر صورتش ظاهر شد و گفت: تا این لحظه شما و پدرتان منفورترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون شما را محبوبترین فرد روى زمین مىدانم.(3)
امام حسن(ع) در این ماجرا با دید تربیتى و روانشناختى به بررسى ابعاد قضیه مىپردازد و علت عصیان و نارضایتى و تمرد آن فرد را جستجو مىکند چرا که ممکن است: گرسنگى، تشنگى، برهنگى و نداشتن پوشاک مناسب، نیازمندى و فقر، خستگى، نداشتن امنیت، سردرگمى و از همه مهمتر احساس از دست رفتن شخصیت و نابودى عزّت و هویت افراد و...علت پرخاشگرى و تمرد و فریادهاى مخالف باشد.
هنگامى که مهمان به خانه مىآید کودک از اوقات دیگر بیشتر شلوغ مىکند و حرکات ناهنجار و ناشایست انجام مىدهد، اگر کمى دقت شود علت واقعى این رفتار به شخصیت کودک برمىگردد. او وقتى احساس مىکند پدر و مادر در آن لحظات تمام افکارشان به مهمان و پذیرائى از او صرف مىشود و شخصیت و عزت نفس خود را در معرض خطر احساس مىنماید براى همین مىخواهد کمبود شخصیتش را جبران کند و توجه دیگران را به خود معطوف دارد. حضرت امام مجتبى(ع) در گفتارى حکیمانه با اشاره به ریشه لغزشها و رفتارهاى غلط افراد مىفرماید: هلاک النّاس فى ثلاثٍ: الکبر و الحرص و الحسد؛ ریشه انحراف و گناهان که مردم را به نابودى مىکشاند سه چیز است: غرور و خودخواهى، حرص و طمع، حسد.(4)
براى آگاهى بیشتر والدین و مربیان، برخى از علل و ریشههاى لغزش در کودکان و نوجوانان را یادآور مىشویم:
ناآگاهى از زشتى عمل، ناکامى،فقدان عزت نفس و احساس حقارت، ترس از مجازات بزرگترها، عدم اعتماد به نفس، محرومیتهاى اخلاقى و اجتماعى، اعمال روشهاى نامطلوب و خشونتآمیز، بى توجهى والدین به مسأله تربیت اخلاقى و دینى، بىتفاوت بودن والدین در احکام دین و رعایت نکردن حلال و حرام، تأثیر عوامل فرهنگى بیگانگان، آزادىهاى نامحدود توسط والدین و مسئولین فرهنگى و تربیتى، عدم نظارت صحیح والدین به رفت و آمدهاى خانوادگى، کنترل نکردن دوستان و روابط فرزندان، بد آموزىهاى وسائل ارتباط جمعى، بها ندادن به افراد تربیت یافته و درستکار، نقل کردن لغزشها و انحرافات دیگر در حضور کودک (بدون اینکه توضیحى داده و عواقب خلاف کارى افراد خاطى را به جمع حاضر گوشزد کنیم) عادى جلوه دادن خلافها و ناهنجارىهاى جامعه و... مىتواند زمینه ناهنجارىها و رفتارهاى نامطلوب را در کودکان و نوجوانان فراهم آورد.
امیر مؤمنان على(ع) فرمود: «من کرمت علیه نفسه لم یهینها بالمعصیة؛(5) آن کس که بزرگى و کرامت نفس خود را باور داشته باشد آن را با گناه و خطا پست و ذلیل نخواهد کرد.»
این سخن مولاى متقیان اشاره به ریشه خطا در نداشتن عزت نفس و روحیه خودباورى در فرد دارد. 2- یادآورى غیر مستقیم
براى اصلاح رفتار نادرست مىتوان آن را به طور غیر مستقیم مطرح نمود در این حالت علاوه بر اینکه احترام و شخصیت فرد خطاکار محفوظ مانده است اشتباه او هم به وى تفهیم مىشود. این شیوه اصلاحى برگرفته از روش تربیتى قرآن و اهلبیت(ع) است.
امام صادق(ع) فرمود: بسیارى از خطابات قرآن به عنوان سرزنش پیامبر اکرم(ص) نازل شده است ولى مقصود دیگران بودهاند.(6)
خداوند متعال به پیامبر(ص) مىفرماید: اگر پدر یا مادرت نزد تو به پیرى رسیدند با آنان درشتى مکن!(7)
این در حالى است که رسول خدا(ص) پدر و مادرش را در دوران طفولیت از دست داده بود یا به حضرت عیسى(ع) مىفرماید: آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را به عنوان معبود غیر از خداوند انتخاب کنند!(8) در اینگونه موارد مقصود خداوند متعال دیگران هستند و پروردگار عالمیان به طور غیر مستقیم آنان را مورد خطاب قرار داده است. در سیره اهل بیت(ع) نیز شیوه یادآورى غیر مستقیم فراوان دیده مىشود.
داستان آموزش وضو توسط حسنین(ع) به یک پیرمرد از طریق یادآورى غیر مستقیم صورت گرفت. آنان بدون اینکه به او جسارتى بکنند یا در مورد اشتباه وى سخنى به میان آورند خود وضوى کامل گرفته و او را به داورى طلبیدند و آن مرد به خطایش واقف شده و با جان و دل پذیرفت.(9) 3- تذکر شفقت آمیز
مىتوان خطاهاى نوجوانان را در محیطى کاملاً دوستانه و بدور از خشونت و عصبانیت به آنان تذکر داد. قرآن کریم برخى از نصایح و مواعظ سودمند را از زبان دیگران بیان کرده است از جمله مواعظ پر بار جناب لقمان حکیم به فرزندش را نقل مىکند.(10) امّا رعایت نکاتى تربیتى در امر نصیحت و موعظه ضرورت دارد:
الف - تا حد ممکن مخفیانه و در خلوت باشد. على(ع) مىفرماید: هر کس برادر دینى خود را مخفیانه موعظه کند او را آراسته ولى اگر آشکارا و در میان جمع عیوبش را متذکر گردد به شخصیت وى اهانت نموده است.(11)
ب - همراه با محبت و احسان باشد و همچنین فهرست عیبهاى دیگرى را پشت سرهم به فرد خطاکار نشمارد. سیره امام صادق(ع) در این زمینه راهنماى بسیار خوبى براى ماست. آن حضرت هنگامى که متوجه شد شقرانى(فردى گنه کار و شرابخوار) نمىتواند از دربار منصور دوانیقى سهم خود را دریافت کند به آنجا رفت و سهم شقرانى را گرفت و به وى تسلیم نمود. آن حضرت بعد از پرداخت وجه با لحنى ملاطفتآمیز و مهربان، خطاى وى را به او گوشزد کرده و فرمود: کار خوب از هر کسى خوب است ولى از تو به واسطه انتسابى که به ما اهل بیت دارى خوبتر و زیباتر است و کار بد از هر کسى بد است، ولى از تو به خاطر همین انتساب، زشتتر و قبیحتر است. امام صادق(ع) این جمله را فرمود و گذشت. شقرانى با شنیدن این جمله دانست که امام از سرّ او و گناهش آگاه است و از اینکه امام با این حال به یارى او شتافته و ابراز محبت نموده و با رفتارى کاملاً منطقى و پسندیده وى را به گناهش متوجه ساخت، شدیداً نزد وجدان خود شرمسار گشت و خود را ملامت نمود.(12)
ج - کوتاه، مختصر و ملایم: در نصیحت دادن و تذکر عیوب نوجوانان نباید طولانى سخن گفت و شیرینى و حلاوت نصیحت را از بین برد. امام کاظم(ع) فرمود: هر کس با سخنان زاید، شیرینى کلام خود را محو کند به نابودى عقلش اقدام نموده است.(13) 4- تقویت نیروى ایمان
تقویت نیروى ایمان و باورهاى مذهبى کودکان تأثیر به سزائى در جلوگیرى از خطاها و لغزشهاى آنان دارد. این سخن حقیقتى انکارناپذیر است و در میان خانوادهها از دیرباز امرى مسلّم و پذیرفته شده مىباشد. تاریخ و تجربه نشان داده است افرادى که از اعتقادات عمیق مذهبى برخوردار بودهاند و به اصول و ارزشهاى آن پایبندى خود را نشان دادهاند معمولاً افرادى صالح و به دور از خطاها و مفاسد اجتماعى و انحرافات اخلاقى هستند. آنانکه به آیات قرآن، ایمان عمیق دارند و خود را در حضور خداوند عالمیان حس مىکنند و به پیامهاى آسمانى آن گوش دل مىسپارند کمتر در معرض آلودگىها و اشتباهات هستند. به همین جهت امام صادق(ع) فرمود: «بادروا احداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئه؛(14) نوجوانان خود را با احادیث و معارف ما آشنا کنید قبل از اینکه گروههاى منحرف بر شما پیشى گیرند (و آنان را به انحراف بکشانند.) امام مجتبى(ع) نیز در مورد تأثیر آیات قرآن فرمود: در این قرآن چراغهاى هدایت و شفاى سینه هاست براى هر عارف صاحب بصیرتى شایسته است که در پرتو نور آن به قلب خویش جلا دهد و هر نکته سنجى را رواست که دل خویش را به توسط قرآن مهار کند و تفکر در آن حیات بخش قلبهاست و کسانى که به دنبال آن مىروند، مانند کسانى هستند که در تاریکىها به سراغ نور مىروند.(15)
اساساً ایمان مذهبى و علاقه به اعتقادات دینى و فطرت انسانها نهفته است والدین و مربیان مىتوانند با پرورش آن و جهت دادن به فطریات نوجوانان در شکوفائى این حس درونى آنان را یارى کرده و کودک را در مسیر تربیت سالم قرار دهند.
یکى از بهترین راههاى تقویت ایمان مذهبى، ایجاد جوى مذهبى و فضائى جذّاب در محیط زندگى و کودک و نوجوان مىباشد. امام مجتبى(ع) هنگامى که به نماز برمىخاست بهترین لباسهاى خود را مىپوشید، پرسیدند: اى پسر رسولخدا! چرا در نماز بهترین و تمیزترین لباس خود را مىپوشید؟ حضرت پاسخ داد: خداوند زیباست و زیبائى را دوست دارد و به همین جهت، من لباس زیبا براى راز و نیاز با پروردگارم مىپوشم و پروردگارم دستور داده است که: زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید.(16) دوست دارم زیباترین لباسم را بپوشم.(17) این رفتار تربیتى امام حسن(ع) نشان مىدهد که باید فضاى عبادت جذاب و دوست داشتنى بوده و براى کودکان و نوجوانان که ناظر آن هستند دلنشین و خوشایند باشد. آن حضرت به مربیان مىآموزد که هنگام نیایش مذهبى باید آراسته بود و با چهرهاى گشاده با فرزندان برخورد شود. تا آنان خاطرات خوشى از این لحظات معنوى داشته باشد. 5 - تأمین نیازهاى مادى و معنوى
فرزندان نسبت به سنّ خویش نیازهائى دارند. گاهى این نیازها مادى و محسوسند که والدین با درک آنها در حدّ توان در رفع آن نیازها مىکوشند. امّا مهمتر از آن نیازهاى معنوى فرزندان از قبیل محبت، تکریم، باور کردن شخصیت و استقلال آنان و توجه به خواستههاى درونى مىباشد. در صورت تأمین نشدن این خواستهها در وجود فرزندان خلأ و کمبود به وجود مىآید. هر انسانى هم که تمام یا بخشى از شاکله وجودىاش خالى بماند، به همان اندازه غیر طبیعى مىشود و ممکن است به صورت غیر عقلائى عمل کند و دچار لغزش و خطا شود. پیامبر اکرم(ص) برخى از نیازهاى فرزندان را اینگونه بیان کرد: آموزش کتاب خدا، یاد دادن تیراندازى و شنا(ورزش و تفریحات سالم) فراهم آوردن مال پاکیزه و حلال(18) براى آنان سرچشمه لغزشها، ملالتها و افسردگىها خلأ روحى است، روان کودک را باید از خلأ نفرت، ملامت، و افسردگى، ناامیدى و نگرانى نسبت به خود و زندگى نجات داد. طورى که آدمى مجبور نباشد از خود و دیگران فرار کند. شایسته است روح و روان کودک را از اندیشههاى سالم و جنبههاى مثبت زندگى، از آگاهىهاى مورد نیاز فرد براى ادامه حیات پر نمود.
در جنگ جمل على(ع) سلاح خود را به محمد حنیفه داد که در خط مقدم جنگ شتر عایشه را که در قلب لشکر دشمن قرار داشت کشته و کانون فتنه را خاموش کند، امّا مدافعان و تیراندازان جبهه مخالف هیچگونه اجازه نفوذ براى محمد حنیفه را ندادند و او ناگزیر به مراجعت گردید. در این هنگام امام حسن(ع) با اجازه پدر به قلب دشمن تاخته و بعد از خاموش کردن کانون فتنه فاتحانه بازگشت.
محمد در این موقع از اینکه نتوانسته بود دستور پدر را اجرا کند احساس حقارت و شرمندگى کرد.
على(ع) ک این خلأ روحى را در او مشاهده کرد محمد را مورد دلجوئى قرار داده و فرمود: پسرم! ناراحت نباش اگر حسن فتح کرد او پسر رسول خدا (ص) است ولى تو فقط پسر من هستى!(19) یعنى او از دو منبع شجاعت الهام گرفته امّا تو فقط از یک منبع. 6- شیوه منطق و استدلال
ممکن است براى اصلاح رفتار و تغییر روشهاى ناپسند، به دلیل و برهان عقلانى متوسل شویم. اگر ما به نوجوان خطاکار دلائل قانع کنندهاى اقامه کنیم و او را از عواقب عمل زشت خود آگاه سازیم معمولاً از ما مىپذیرد. امّا گاهى والدین بدون اینکه متوجه باشند و علت ناپسندى و غلط بودن رفتار نوجوان را به او توضیح دهند با تحکّم و استبداد مىخواهند که او این عمل را ترک کند و بدون آگاهى دادن او را به تغییر رفتار وادار مىسازند که معمولاً آثار خوبى هم ندارد و هیچگونه اصلاح و تغییرى در رفتار متربى دیده نمىشود و گاهى خطاى نوجوان شدت مىگیرد.
علّامه بزرگوار شیخ جعفر کاشف الغطاء در زمینه اصلاح رفتار فرزند خویش از همین شیوه بهره مىگرفت. او زمانى که احساس کرد پسر نوجوانش به سحر خیزى عادت ندارد و از خواب شیرین صبحگاهى دیر بیدار مىشود در یکى از روزها قبل از اذان صبح کنار بستر پسرش آمد و او را بیدار کرده و گفت: پسرم برخیز! تا به حرم مولاى متقیان على(ع) مشرف شویم. نوجوان چشمان خواب آلودهاش را مالیده و گفت: شما بروید و من هم مىآیم. پدر گفت: نه من ایستادهام تا با هم برویم. نوجوان برخاست، وضو گرفت و به اتفاق پدر به سوى حرم مطهر روانه شدند. جلوى در حرم فقیرى نشسته و دستش را به سوى مردم دراز کرده بود. پدر از پسر پرسید: فرزندم! این مرد براى چه در اینجا نشسته است؟ گفت: براى گدائى و دریافت کمک از مردم. پرسید: فکر مىکنى چقدر از این طریق بدست آورد؟ گفت: شاید چند درهمى عایدش شود. پرسید: آیا مطمئناً این مبلغ را به دست خواهد آورد؟ گفت: به طور قطع و مسلّم نمىتوان پیش بینى کرد، شاید مبلغى عایدش بشود و شاید هم دست خالى برگردد. پدر که زمینه را براى گفتن مطلب آماده دید، گفت: پسرم! ببین این مرد فقیر، براى به دست آوردن یک مقدار منافع دنیائى احتمالى که یقین به آن هم ندارد در این هنگام شب این جا آمده و دستش را دراز کرده است. در حالى که ما واقعاً به ثوابهایى که خداوند متعال براى سحرخیزى و عبادات تعیین فرموده است یقین کامل داریم و گفته ائمه اطهار(ع) را به طور حتم باور کردهایم پس چرا در انجام آن سستى نشان دهیم!(20)
از منظر فرهنگ وحیانى اسلام نیز بهره گرفتن از منطق و استدلال عقلانى امرى مطلوب است. خداوند متعال در آیات بسیارى براى بیدارى و آگاهى دادن به مردم غفلت زده از عقل و اندیشه آنان بهره مىگیرد. تفکر، تدبّر، تعقّل از جمله اصطلاحات قرآنى است که بارها در این کتاب آسمانى بعد از گوشزد کردن خطاى گنه کاران به آنان یادآورى مىشود. خداوند در سوره ملک از زبان گنه کارانى که به جهنم و هلاکت کشیده شدهاند مىفرماید: «و قالوا لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا فى اصحاب الصّعیر؛(21) مىگویند: اگر ما سخن حق را مىشنیدیم و یا اینکه مىاندیشیدیم در میان اهل جهنم نبودیم. بنابراین متوجه کردن نوجوان خطاکار به تفکر و اندیشه در مورد عواقب اشتباه، مىتواند در تغییر رفتار او تأثیر داشته باشد. 7 - تنبیه متناسب
تنبیه به معناى آگاه کردن است و هدف مربى از آن در برنامههاى تربیتى، آگاه کردن فرد بر خطاى خویشتن بوده و راه اصلاح آنرا در فرا روى وى قرار دادن است. در مواردى که پند و موعظه و آگاهى دادن به ضررهاى لغزشها و سایر شیوهها بىتأثیر باشد. مىتوان به عنوان آخرین شیوه براى تغییر رفتار از تنبیه مناسب با رعایت مراتب آن استفاده کرد. مرحله اول تنبیه توبیخ و تهدید است، البته تهدید باید طورى باشد که کودک و نوجوان آنرا جدّى تلقى کند و مربى قصد عملى کردن آنرا داشته باشد و گرنه نباید از آن سخنى به میان آید. اگر تهدید و توبیخ تأثیرى نداشت با بىاعتنائى و قهر و غیره از عوامل بازدارنده مىتوان او را تنبیه کرد. مردى به حضرت موسى بن جعفر (ع) از لغزش و خطاى فرزندش شکایت کرده و از آن حضرت راهنمائى خواست امام به وى فرمود: فرزندت را نزن و براى تنبیه و تأدیب وى از او قهر کن ولى مواظب باش قهر تو طولانى نشود.(22) تنبیه گاهى به عنوان عامل بازدارنده و در مواردى هم اگر بجا صورت پذیرد اثرات سازنده در برخواهد داشت در این صورت تنبیه علاوه بر اصلاح فرد خطاکار نسبت به دیگران جنبه عبرت آموزى نیز خواهد داشت. در صورتى که تنبیهات غیر بدنى مؤثر واقع نشد لازم مىشود کودک یا نوجوان خطاکار تنبیه بدنى شود.
امام صادق(ع) در این زمینه فرمود: در مورد کودکان خطاکار حدّ شرعى جارى نمىشود امّا باید به نحو صحیح او را تأدیب نمود.(23) 8 - دعا براى اصلاح فرزندان
در آخر این نوشتار یادآور مىشویم که به همراه اعمال شیوههاى صحیح تربیتى و اصلاحى از نقش ارزنده دعا نباید غفلتورزید چرا که در خواست اصلاح و راهنمائى براى کودکان و نوجوان از درگاه حق تعالى آثار و برکات فراوانى در زندگى آنان دارد. امام سجاد(ع) در دعاى 25 صحیفه سجادیه براى تربیت صحیح و اصلاح رفتار فرزندان خویش اینگونه دعا مىکند: اللّهم و منّ علىّ ببقاء ولدى و باصلاحهم لى و بامتاعى بهم؛ خدایا با بقاى فرزندانم و اصلاح آنان و برخوردارى من از آنان بر من منت بگذار. «و اجعلهم ابراراً اتقیاءً بصراء سامعین مطیعین لک ولا ولیائک محبّین منا صحین ولجمیع اعدائک معاندین و مبغضین، آمین؛ آنان را از نیکوکاران، پارسایان، تیزبینان، شنواى سخن حق و اطاعت کنندگان از خودت قرار ده و براى اولیاى خودت عاشقان خیرخواه و از براى تمام دشمنانت آنان را ستیزه جو و کینه ورز گردان، خدایا دعایم را بپذیر. پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. فضیلتهاى فراموش شده، ص 33. 2. تحف العقول، ص 225. 3. مناقب، ج 3، ص 19. 4. بحارالانوار، ج 75، ص 111. 5. مستدرک الوسائل،ج 11، ص 339. 6. اصول کافى، ج 2، ص 63. 7. سوره اسراء، آیه 23. 8. سوره مائده، آیه 116. 9. بحارالانوار، ج 23 ص 319. 10. سوره لقمان، آیات 13 تا 19. 11. بحارالانوار، ج 75، ص 374. 12. همان، ج 47، ص 349. 13. کافى، ج 1، ص 17. 14. التهذیب، ج 8، ص 111. 15. کشف الغمه، ج 1، ص 573. 16. سوره اعراف، آیه 31. 17. وسائل الشیعه، ج 4، ص 455. 18. کنزالعمال، ج 16، ص 444. 19. مناقب، ج 2، ص 21. 20. تعالیم آسمانى اسلام، ص 128. 21. سوره ملک، آیه 10. 22. بحارالانوار، ج 23، ص 114. 23. مستدرک الوسائل، ج 18، ص 46.
شخصى مىگفت: من در دوران کودکى در یکى از مساجد مرتکب خطائى کودکانه شدم متولّى مسجد چنان برخورد خشن و ناشایستى با من کرد که بعد از چهل سال هنوز تلخى آن بر ذائقهام سنگینى مىکند و من به همین خاطر بهترین سالهاى جوانى را به آن مکان مقدس نرفتم.این بخاطر همان شیوه نادرست برخورد با خطاى کودکان و نوجوانان است.
در مقابل خاطرهاى هم از مرحوم حاج آخوند ملاعباس تربتى در همین زمینه بخوانیم: استاد على قندهارى مىگوید: من از همان دوران نوجوانى شیفته حاج آخوند شدم. شبى در منزل ایشان مجلسى بود و چراغى بر سر در خانه آویزان کرده بودند. من و چند تن از نوجوانان کم سن و سال محله بر سبیل بازى و به اقتضاى شور و شر نوجوانى مرتباً وارد دالان خانه مىشدیم و سنگ مىزدیم و فریاد مىکشیدیم و در راهم مىکوبیدیم و اهل خانه را عاصى کرده بودیم. شاید چراغ را هم شکسته بودیم. در یکى از دفعات ناگهان پیرمردى (حاج آخوند) از تاریکى دالان بیرون آمد و دست ما را گرفت و در حالى که علىرغم انتظار با مهربانى احوال ما را مىپرسید به کسانى که در داخل منزل بودند رو کرد و گفت: این فرزندان من خیلى بازى کردهاند و خسته شدهاند حتماً گرسنه هم هستند از آنها پذیرائى کنید که مهمان مایند.(1)
همچنانکه ملاحظه مىشود رفتار شایسته با لغزشهاى یک نوجوان او را تا آخر عمر شیفته حاج آخوند تربتى کرده و شخصیت او را از همان نوجوانى تحت تأثیر شدید قرار داده است.
رفتار اصلاح گرایانه آن مرد الهى برگرفته از آموزههاى تربیتى اهل بیت(ع) است. آنجا که على(ع) از فرزندش امام حسن(ع) پرسید: فرزندم راه جلوگیرى از لغزشها چگونه است؟ امام مجتبى (ع) پاسخ داد: بدىها را با نیکى از میان برداشتن.(2) با توجه به این حدیث در مقابله با لغزشها و رفتارهاى ناپسند کودکان باید از روشهاى صحیح استفاده نمود. مثلاً پرخاشگرى یک کودک را نمىتوان با خشونت اصلاح کرد یا مثلاً رفتارهاى نادرست همانند: فرار از مسئولیت، دزدى، تقلب، ناسازگارى با دیگران، حسادت، دروغگوئى، کم رویى، خیالبافى، ترس، اضطراب و... دهها رفتار نامطلوب دیگر ممکن است در کودکان و نوجوانان مشاهده شود که مىتوان راههاى نتیجه بخشى را با توجه به آموزههاى اهل بیت(ع) در پیش گرفت.
بنابراین اگر ما از شیوههاى صحیح تربیتى در موارد خطاها و لغزشهاى کودکان و نوجوانان بهره گیریم مىتوانیم آنگونه که مىخواهیم فرزندانمان را تربیت کنیم.
در این نوشتار سعى شده برخى از این شیوههاى اصلاح رفتار در پرتو سیره و سخن اهل بیت(ع) به والدین و مربیان گرامى عرضه شود. 1- توجه به ریشهها و عوامل ناهنجارى
والدین وظیفه شناس به خوبى آگاهند که هر معلولى علتى دارد و هر رفتار ناهنجارى که از فرزندان سر مىزند، داراى ریشه و زمینه خاصى است. اگر بخواهیم معلولى را تغییر دهیم و رفتارى را عوض کنیم باید به علل و زمینههاى آن توجّه کرد و ریشهها و زمینهها را از بین برد. مثلاً در ریشههاى عصبانیت افراد، باید به پیش زمینهها توجه کرد. گرسنگى، تشنگى، نگرانى، ترس و دهها عامل دیگر ممکن است در بدخلقى و تندخوئى تأثیر داشته باشد. ابن شهر آشوب مىنویسد: روزى مردى شامى به مدینه آمده و هنگامى که با امام حسن مجتبى(ع) برخورد کرد بلافاصله شروع به لعن و نفرین به امام کرده و سخنان ناشایستى را به امام نثار کرد. حضرت در مقابل سخنان درشت وى سکوت کرد هنگامى که آن مرد عقده دلش را خالى نمودو خاموش شد امام با لبخندى ملیح و با لحنى آرام فرمود: اى مرد! گمان مىکنم که در این شهر غریب باشى و شاید هم مرا به اشتباه گرفتهاى؟ حال اگر از ما رضایت بطلبى از تو راضى مىشویم، اگر از ما چیزى بخواهى به تو مىبخشیم، اگر راه گم کردهاى راهنماییت مىکنیم، اگر گرسنهاى تو را سیر مىکنیم، اگر لباس ندارى تو را مىپوشانیم، اگر نیازمندى ترا غنى مىسازیم، اگر از جائى رانده شده و یا فرارى هستى تو را پناه مىدهیم، اگر خواستهاى دارى برمى آوریم، اگر توشه سفرت را پیش ما آورى و مهمان ما باشى براى تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذیرایى مىکنیم چون که خانه ما وسیع و امکانات مهمان نوازى ما فراهم است. آن مرد وقتى این برخورد کریمانه را از امام مشاهده کرد آثار شرم و حیا بر صورتش ظاهر شد و گفت: تا این لحظه شما و پدرتان منفورترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون شما را محبوبترین فرد روى زمین مىدانم.(3)
امام حسن(ع) در این ماجرا با دید تربیتى و روانشناختى به بررسى ابعاد قضیه مىپردازد و علت عصیان و نارضایتى و تمرد آن فرد را جستجو مىکند چرا که ممکن است: گرسنگى، تشنگى، برهنگى و نداشتن پوشاک مناسب، نیازمندى و فقر، خستگى، نداشتن امنیت، سردرگمى و از همه مهمتر احساس از دست رفتن شخصیت و نابودى عزّت و هویت افراد و...علت پرخاشگرى و تمرد و فریادهاى مخالف باشد.
هنگامى که مهمان به خانه مىآید کودک از اوقات دیگر بیشتر شلوغ مىکند و حرکات ناهنجار و ناشایست انجام مىدهد، اگر کمى دقت شود علت واقعى این رفتار به شخصیت کودک برمىگردد. او وقتى احساس مىکند پدر و مادر در آن لحظات تمام افکارشان به مهمان و پذیرائى از او صرف مىشود و شخصیت و عزت نفس خود را در معرض خطر احساس مىنماید براى همین مىخواهد کمبود شخصیتش را جبران کند و توجه دیگران را به خود معطوف دارد. حضرت امام مجتبى(ع) در گفتارى حکیمانه با اشاره به ریشه لغزشها و رفتارهاى غلط افراد مىفرماید: هلاک النّاس فى ثلاثٍ: الکبر و الحرص و الحسد؛ ریشه انحراف و گناهان که مردم را به نابودى مىکشاند سه چیز است: غرور و خودخواهى، حرص و طمع، حسد.(4)
براى آگاهى بیشتر والدین و مربیان، برخى از علل و ریشههاى لغزش در کودکان و نوجوانان را یادآور مىشویم:
ناآگاهى از زشتى عمل، ناکامى،فقدان عزت نفس و احساس حقارت، ترس از مجازات بزرگترها، عدم اعتماد به نفس، محرومیتهاى اخلاقى و اجتماعى، اعمال روشهاى نامطلوب و خشونتآمیز، بى توجهى والدین به مسأله تربیت اخلاقى و دینى، بىتفاوت بودن والدین در احکام دین و رعایت نکردن حلال و حرام، تأثیر عوامل فرهنگى بیگانگان، آزادىهاى نامحدود توسط والدین و مسئولین فرهنگى و تربیتى، عدم نظارت صحیح والدین به رفت و آمدهاى خانوادگى، کنترل نکردن دوستان و روابط فرزندان، بد آموزىهاى وسائل ارتباط جمعى، بها ندادن به افراد تربیت یافته و درستکار، نقل کردن لغزشها و انحرافات دیگر در حضور کودک (بدون اینکه توضیحى داده و عواقب خلاف کارى افراد خاطى را به جمع حاضر گوشزد کنیم) عادى جلوه دادن خلافها و ناهنجارىهاى جامعه و... مىتواند زمینه ناهنجارىها و رفتارهاى نامطلوب را در کودکان و نوجوانان فراهم آورد.
امیر مؤمنان على(ع) فرمود: «من کرمت علیه نفسه لم یهینها بالمعصیة؛(5) آن کس که بزرگى و کرامت نفس خود را باور داشته باشد آن را با گناه و خطا پست و ذلیل نخواهد کرد.»
این سخن مولاى متقیان اشاره به ریشه خطا در نداشتن عزت نفس و روحیه خودباورى در فرد دارد. 2- یادآورى غیر مستقیم
براى اصلاح رفتار نادرست مىتوان آن را به طور غیر مستقیم مطرح نمود در این حالت علاوه بر اینکه احترام و شخصیت فرد خطاکار محفوظ مانده است اشتباه او هم به وى تفهیم مىشود. این شیوه اصلاحى برگرفته از روش تربیتى قرآن و اهلبیت(ع) است.
امام صادق(ع) فرمود: بسیارى از خطابات قرآن به عنوان سرزنش پیامبر اکرم(ص) نازل شده است ولى مقصود دیگران بودهاند.(6)
خداوند متعال به پیامبر(ص) مىفرماید: اگر پدر یا مادرت نزد تو به پیرى رسیدند با آنان درشتى مکن!(7)
این در حالى است که رسول خدا(ص) پدر و مادرش را در دوران طفولیت از دست داده بود یا به حضرت عیسى(ع) مىفرماید: آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را به عنوان معبود غیر از خداوند انتخاب کنند!(8) در اینگونه موارد مقصود خداوند متعال دیگران هستند و پروردگار عالمیان به طور غیر مستقیم آنان را مورد خطاب قرار داده است. در سیره اهل بیت(ع) نیز شیوه یادآورى غیر مستقیم فراوان دیده مىشود.
داستان آموزش وضو توسط حسنین(ع) به یک پیرمرد از طریق یادآورى غیر مستقیم صورت گرفت. آنان بدون اینکه به او جسارتى بکنند یا در مورد اشتباه وى سخنى به میان آورند خود وضوى کامل گرفته و او را به داورى طلبیدند و آن مرد به خطایش واقف شده و با جان و دل پذیرفت.(9) 3- تذکر شفقت آمیز
مىتوان خطاهاى نوجوانان را در محیطى کاملاً دوستانه و بدور از خشونت و عصبانیت به آنان تذکر داد. قرآن کریم برخى از نصایح و مواعظ سودمند را از زبان دیگران بیان کرده است از جمله مواعظ پر بار جناب لقمان حکیم به فرزندش را نقل مىکند.(10) امّا رعایت نکاتى تربیتى در امر نصیحت و موعظه ضرورت دارد:
الف - تا حد ممکن مخفیانه و در خلوت باشد. على(ع) مىفرماید: هر کس برادر دینى خود را مخفیانه موعظه کند او را آراسته ولى اگر آشکارا و در میان جمع عیوبش را متذکر گردد به شخصیت وى اهانت نموده است.(11)
ب - همراه با محبت و احسان باشد و همچنین فهرست عیبهاى دیگرى را پشت سرهم به فرد خطاکار نشمارد. سیره امام صادق(ع) در این زمینه راهنماى بسیار خوبى براى ماست. آن حضرت هنگامى که متوجه شد شقرانى(فردى گنه کار و شرابخوار) نمىتواند از دربار منصور دوانیقى سهم خود را دریافت کند به آنجا رفت و سهم شقرانى را گرفت و به وى تسلیم نمود. آن حضرت بعد از پرداخت وجه با لحنى ملاطفتآمیز و مهربان، خطاى وى را به او گوشزد کرده و فرمود: کار خوب از هر کسى خوب است ولى از تو به واسطه انتسابى که به ما اهل بیت دارى خوبتر و زیباتر است و کار بد از هر کسى بد است، ولى از تو به خاطر همین انتساب، زشتتر و قبیحتر است. امام صادق(ع) این جمله را فرمود و گذشت. شقرانى با شنیدن این جمله دانست که امام از سرّ او و گناهش آگاه است و از اینکه امام با این حال به یارى او شتافته و ابراز محبت نموده و با رفتارى کاملاً منطقى و پسندیده وى را به گناهش متوجه ساخت، شدیداً نزد وجدان خود شرمسار گشت و خود را ملامت نمود.(12)
ج - کوتاه، مختصر و ملایم: در نصیحت دادن و تذکر عیوب نوجوانان نباید طولانى سخن گفت و شیرینى و حلاوت نصیحت را از بین برد. امام کاظم(ع) فرمود: هر کس با سخنان زاید، شیرینى کلام خود را محو کند به نابودى عقلش اقدام نموده است.(13) 4- تقویت نیروى ایمان
تقویت نیروى ایمان و باورهاى مذهبى کودکان تأثیر به سزائى در جلوگیرى از خطاها و لغزشهاى آنان دارد. این سخن حقیقتى انکارناپذیر است و در میان خانوادهها از دیرباز امرى مسلّم و پذیرفته شده مىباشد. تاریخ و تجربه نشان داده است افرادى که از اعتقادات عمیق مذهبى برخوردار بودهاند و به اصول و ارزشهاى آن پایبندى خود را نشان دادهاند معمولاً افرادى صالح و به دور از خطاها و مفاسد اجتماعى و انحرافات اخلاقى هستند. آنانکه به آیات قرآن، ایمان عمیق دارند و خود را در حضور خداوند عالمیان حس مىکنند و به پیامهاى آسمانى آن گوش دل مىسپارند کمتر در معرض آلودگىها و اشتباهات هستند. به همین جهت امام صادق(ع) فرمود: «بادروا احداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئه؛(14) نوجوانان خود را با احادیث و معارف ما آشنا کنید قبل از اینکه گروههاى منحرف بر شما پیشى گیرند (و آنان را به انحراف بکشانند.) امام مجتبى(ع) نیز در مورد تأثیر آیات قرآن فرمود: در این قرآن چراغهاى هدایت و شفاى سینه هاست براى هر عارف صاحب بصیرتى شایسته است که در پرتو نور آن به قلب خویش جلا دهد و هر نکته سنجى را رواست که دل خویش را به توسط قرآن مهار کند و تفکر در آن حیات بخش قلبهاست و کسانى که به دنبال آن مىروند، مانند کسانى هستند که در تاریکىها به سراغ نور مىروند.(15)
اساساً ایمان مذهبى و علاقه به اعتقادات دینى و فطرت انسانها نهفته است والدین و مربیان مىتوانند با پرورش آن و جهت دادن به فطریات نوجوانان در شکوفائى این حس درونى آنان را یارى کرده و کودک را در مسیر تربیت سالم قرار دهند.
یکى از بهترین راههاى تقویت ایمان مذهبى، ایجاد جوى مذهبى و فضائى جذّاب در محیط زندگى و کودک و نوجوان مىباشد. امام مجتبى(ع) هنگامى که به نماز برمىخاست بهترین لباسهاى خود را مىپوشید، پرسیدند: اى پسر رسولخدا! چرا در نماز بهترین و تمیزترین لباس خود را مىپوشید؟ حضرت پاسخ داد: خداوند زیباست و زیبائى را دوست دارد و به همین جهت، من لباس زیبا براى راز و نیاز با پروردگارم مىپوشم و پروردگارم دستور داده است که: زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید.(16) دوست دارم زیباترین لباسم را بپوشم.(17) این رفتار تربیتى امام حسن(ع) نشان مىدهد که باید فضاى عبادت جذاب و دوست داشتنى بوده و براى کودکان و نوجوانان که ناظر آن هستند دلنشین و خوشایند باشد. آن حضرت به مربیان مىآموزد که هنگام نیایش مذهبى باید آراسته بود و با چهرهاى گشاده با فرزندان برخورد شود. تا آنان خاطرات خوشى از این لحظات معنوى داشته باشد. 5 - تأمین نیازهاى مادى و معنوى
فرزندان نسبت به سنّ خویش نیازهائى دارند. گاهى این نیازها مادى و محسوسند که والدین با درک آنها در حدّ توان در رفع آن نیازها مىکوشند. امّا مهمتر از آن نیازهاى معنوى فرزندان از قبیل محبت، تکریم، باور کردن شخصیت و استقلال آنان و توجه به خواستههاى درونى مىباشد. در صورت تأمین نشدن این خواستهها در وجود فرزندان خلأ و کمبود به وجود مىآید. هر انسانى هم که تمام یا بخشى از شاکله وجودىاش خالى بماند، به همان اندازه غیر طبیعى مىشود و ممکن است به صورت غیر عقلائى عمل کند و دچار لغزش و خطا شود. پیامبر اکرم(ص) برخى از نیازهاى فرزندان را اینگونه بیان کرد: آموزش کتاب خدا، یاد دادن تیراندازى و شنا(ورزش و تفریحات سالم) فراهم آوردن مال پاکیزه و حلال(18) براى آنان سرچشمه لغزشها، ملالتها و افسردگىها خلأ روحى است، روان کودک را باید از خلأ نفرت، ملامت، و افسردگى، ناامیدى و نگرانى نسبت به خود و زندگى نجات داد. طورى که آدمى مجبور نباشد از خود و دیگران فرار کند. شایسته است روح و روان کودک را از اندیشههاى سالم و جنبههاى مثبت زندگى، از آگاهىهاى مورد نیاز فرد براى ادامه حیات پر نمود.
در جنگ جمل على(ع) سلاح خود را به محمد حنیفه داد که در خط مقدم جنگ شتر عایشه را که در قلب لشکر دشمن قرار داشت کشته و کانون فتنه را خاموش کند، امّا مدافعان و تیراندازان جبهه مخالف هیچگونه اجازه نفوذ براى محمد حنیفه را ندادند و او ناگزیر به مراجعت گردید. در این هنگام امام حسن(ع) با اجازه پدر به قلب دشمن تاخته و بعد از خاموش کردن کانون فتنه فاتحانه بازگشت.
محمد در این موقع از اینکه نتوانسته بود دستور پدر را اجرا کند احساس حقارت و شرمندگى کرد.
على(ع) ک این خلأ روحى را در او مشاهده کرد محمد را مورد دلجوئى قرار داده و فرمود: پسرم! ناراحت نباش اگر حسن فتح کرد او پسر رسول خدا (ص) است ولى تو فقط پسر من هستى!(19) یعنى او از دو منبع شجاعت الهام گرفته امّا تو فقط از یک منبع. 6- شیوه منطق و استدلال
ممکن است براى اصلاح رفتار و تغییر روشهاى ناپسند، به دلیل و برهان عقلانى متوسل شویم. اگر ما به نوجوان خطاکار دلائل قانع کنندهاى اقامه کنیم و او را از عواقب عمل زشت خود آگاه سازیم معمولاً از ما مىپذیرد. امّا گاهى والدین بدون اینکه متوجه باشند و علت ناپسندى و غلط بودن رفتار نوجوان را به او توضیح دهند با تحکّم و استبداد مىخواهند که او این عمل را ترک کند و بدون آگاهى دادن او را به تغییر رفتار وادار مىسازند که معمولاً آثار خوبى هم ندارد و هیچگونه اصلاح و تغییرى در رفتار متربى دیده نمىشود و گاهى خطاى نوجوان شدت مىگیرد.
علّامه بزرگوار شیخ جعفر کاشف الغطاء در زمینه اصلاح رفتار فرزند خویش از همین شیوه بهره مىگرفت. او زمانى که احساس کرد پسر نوجوانش به سحر خیزى عادت ندارد و از خواب شیرین صبحگاهى دیر بیدار مىشود در یکى از روزها قبل از اذان صبح کنار بستر پسرش آمد و او را بیدار کرده و گفت: پسرم برخیز! تا به حرم مولاى متقیان على(ع) مشرف شویم. نوجوان چشمان خواب آلودهاش را مالیده و گفت: شما بروید و من هم مىآیم. پدر گفت: نه من ایستادهام تا با هم برویم. نوجوان برخاست، وضو گرفت و به اتفاق پدر به سوى حرم مطهر روانه شدند. جلوى در حرم فقیرى نشسته و دستش را به سوى مردم دراز کرده بود. پدر از پسر پرسید: فرزندم! این مرد براى چه در اینجا نشسته است؟ گفت: براى گدائى و دریافت کمک از مردم. پرسید: فکر مىکنى چقدر از این طریق بدست آورد؟ گفت: شاید چند درهمى عایدش شود. پرسید: آیا مطمئناً این مبلغ را به دست خواهد آورد؟ گفت: به طور قطع و مسلّم نمىتوان پیش بینى کرد، شاید مبلغى عایدش بشود و شاید هم دست خالى برگردد. پدر که زمینه را براى گفتن مطلب آماده دید، گفت: پسرم! ببین این مرد فقیر، براى به دست آوردن یک مقدار منافع دنیائى احتمالى که یقین به آن هم ندارد در این هنگام شب این جا آمده و دستش را دراز کرده است. در حالى که ما واقعاً به ثوابهایى که خداوند متعال براى سحرخیزى و عبادات تعیین فرموده است یقین کامل داریم و گفته ائمه اطهار(ع) را به طور حتم باور کردهایم پس چرا در انجام آن سستى نشان دهیم!(20)
از منظر فرهنگ وحیانى اسلام نیز بهره گرفتن از منطق و استدلال عقلانى امرى مطلوب است. خداوند متعال در آیات بسیارى براى بیدارى و آگاهى دادن به مردم غفلت زده از عقل و اندیشه آنان بهره مىگیرد. تفکر، تدبّر، تعقّل از جمله اصطلاحات قرآنى است که بارها در این کتاب آسمانى بعد از گوشزد کردن خطاى گنه کاران به آنان یادآورى مىشود. خداوند در سوره ملک از زبان گنه کارانى که به جهنم و هلاکت کشیده شدهاند مىفرماید: «و قالوا لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا فى اصحاب الصّعیر؛(21) مىگویند: اگر ما سخن حق را مىشنیدیم و یا اینکه مىاندیشیدیم در میان اهل جهنم نبودیم. بنابراین متوجه کردن نوجوان خطاکار به تفکر و اندیشه در مورد عواقب اشتباه، مىتواند در تغییر رفتار او تأثیر داشته باشد. 7 - تنبیه متناسب
تنبیه به معناى آگاه کردن است و هدف مربى از آن در برنامههاى تربیتى، آگاه کردن فرد بر خطاى خویشتن بوده و راه اصلاح آنرا در فرا روى وى قرار دادن است. در مواردى که پند و موعظه و آگاهى دادن به ضررهاى لغزشها و سایر شیوهها بىتأثیر باشد. مىتوان به عنوان آخرین شیوه براى تغییر رفتار از تنبیه مناسب با رعایت مراتب آن استفاده کرد. مرحله اول تنبیه توبیخ و تهدید است، البته تهدید باید طورى باشد که کودک و نوجوان آنرا جدّى تلقى کند و مربى قصد عملى کردن آنرا داشته باشد و گرنه نباید از آن سخنى به میان آید. اگر تهدید و توبیخ تأثیرى نداشت با بىاعتنائى و قهر و غیره از عوامل بازدارنده مىتوان او را تنبیه کرد. مردى به حضرت موسى بن جعفر (ع) از لغزش و خطاى فرزندش شکایت کرده و از آن حضرت راهنمائى خواست امام به وى فرمود: فرزندت را نزن و براى تنبیه و تأدیب وى از او قهر کن ولى مواظب باش قهر تو طولانى نشود.(22) تنبیه گاهى به عنوان عامل بازدارنده و در مواردى هم اگر بجا صورت پذیرد اثرات سازنده در برخواهد داشت در این صورت تنبیه علاوه بر اصلاح فرد خطاکار نسبت به دیگران جنبه عبرت آموزى نیز خواهد داشت. در صورتى که تنبیهات غیر بدنى مؤثر واقع نشد لازم مىشود کودک یا نوجوان خطاکار تنبیه بدنى شود.
امام صادق(ع) در این زمینه فرمود: در مورد کودکان خطاکار حدّ شرعى جارى نمىشود امّا باید به نحو صحیح او را تأدیب نمود.(23) 8 - دعا براى اصلاح فرزندان
در آخر این نوشتار یادآور مىشویم که به همراه اعمال شیوههاى صحیح تربیتى و اصلاحى از نقش ارزنده دعا نباید غفلتورزید چرا که در خواست اصلاح و راهنمائى براى کودکان و نوجوان از درگاه حق تعالى آثار و برکات فراوانى در زندگى آنان دارد. امام سجاد(ع) در دعاى 25 صحیفه سجادیه براى تربیت صحیح و اصلاح رفتار فرزندان خویش اینگونه دعا مىکند: اللّهم و منّ علىّ ببقاء ولدى و باصلاحهم لى و بامتاعى بهم؛ خدایا با بقاى فرزندانم و اصلاح آنان و برخوردارى من از آنان بر من منت بگذار. «و اجعلهم ابراراً اتقیاءً بصراء سامعین مطیعین لک ولا ولیائک محبّین منا صحین ولجمیع اعدائک معاندین و مبغضین، آمین؛ آنان را از نیکوکاران، پارسایان، تیزبینان، شنواى سخن حق و اطاعت کنندگان از خودت قرار ده و براى اولیاى خودت عاشقان خیرخواه و از براى تمام دشمنانت آنان را ستیزه جو و کینه ورز گردان، خدایا دعایم را بپذیر. پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. فضیلتهاى فراموش شده، ص 33. 2. تحف العقول، ص 225. 3. مناقب، ج 3، ص 19. 4. بحارالانوار، ج 75، ص 111. 5. مستدرک الوسائل،ج 11، ص 339. 6. اصول کافى، ج 2، ص 63. 7. سوره اسراء، آیه 23. 8. سوره مائده، آیه 116. 9. بحارالانوار، ج 23 ص 319. 10. سوره لقمان، آیات 13 تا 19. 11. بحارالانوار، ج 75، ص 374. 12. همان، ج 47، ص 349. 13. کافى، ج 1، ص 17. 14. التهذیب، ج 8، ص 111. 15. کشف الغمه، ج 1، ص 573. 16. سوره اعراف، آیه 31. 17. وسائل الشیعه، ج 4، ص 455. 18. کنزالعمال، ج 16، ص 444. 19. مناقب، ج 2، ص 21. 20. تعالیم آسمانى اسلام، ص 128. 21. سوره ملک، آیه 10. 22. بحارالانوار، ج 23، ص 114. 23. مستدرک الوسائل، ج 18، ص 46.