فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۵٬۶۲۵ مورد.
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۴
حوزه های تخصصی:
پرسش از منشأ حیات، از مباحث جدى عرصههاى مختلف اندیشه است. در مورد منشأ حیات آراء مختلفى مطرح شده است. در این نوشتار، ضمن بررسى آراء پیرامون منشأ حیات، نظریه تکامل انواع داروین و اتباع وى به چالش کشیده شده و نشان داده مىشود که این نظریه به جاى پاسخگویى به پرسش از منشأ حیات، به فرایند تکامل پرداخته است. این نظریه نه تنها در تبیین منشأ حیات، بلکه در توضیح فرایند پیدایش «انواع» نیز ناکام است و در آن از موضع یک دانشمند تجربى، اظهارنظرى فیلسوفانه مىشود. در ادامه مقاله، ضمن تبیین مهندسى آفرینش، اهمّ آراء موافقان و مخالفان نظریه تکامل انواع در بین اندیشمندان اسلامى و نیز نگاه قرآن کریم مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.
هستی شناسی اجتماعی در تفکر علامه شهید مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، ارائهٔ یک تحلیل ساختاریافته و منظومه وار از نظریات پراکندهٔ استاد مطهری دربارهٔ «هستی شناسی اجتماعی» است. هستی شناسی اجتماعی (بحث فلسفی در قلمرو مبادی و مبانی هستی شناختی علم اجتماعی)، یکی از موضوعات عمدهٔ فلسفهٔ علم اجتماعی است. به این ترتیب، پرسش اصلی مقالهٔ پیش رو این است که آیت الله مطهری چه پاسخ هایی به مسائل هستی شناختی «فلسفهٔ علم اجتماعی» داده است؟ از میان مباحث مربوط به بحث هستی شناسی اجتماعی، چهار مقولهٔ بنیادی مطالعه شده است: «انسان شناسی اجتماعی»؛ «هویت پژوهی فلسفی جامعه»؛ و «علیّت در جهان اجتماعی» و «مضمون دگرگونی های اجتماعی». در بخش انسان شناسی اجتماعی مشخص شده باورمندی به گونه ای خاص از معانی ذهنی در کنشگران اجتماعی و هویت مندی پیشااجتماعی، تأثیر عمیقی بر تبیین اجتماعی می نهد. در بخش دوم مقاله، ثابت شده که علامه مطهری برای جامعه، «وجود حقیقی» قائل است؛ اما در عین حال، فرد را مستحیل در جامعه نمی انگارد و برای فرد، «استقلال نسبی» از ساختارهای اجتماعی را می پذیرد. در بخش «علیّت در جهان اجتماعی» گفته می شود که از نظر آیت الله، در جهان اجتماعی، رابطهٔ علیت وجود دارد، اما علل، محدود به علل مادّی نیست؛ بلکه «علل معنوی و غیرمادّی» نیز در تحولات اجتماعی، مدخلیت دارند. در بخش پایانی نیز آمده است که آیت الله شهید، برای پاره ای از «دگرگونی های اجتماعی»، هویتی از نوع نزاع حق و باطل قائل شده است.
بررسی تطبیقی مسئله ذهن در اندیشه دکارت، ملاصدرا، لایبنیتس و برخی رویکردهای رایج درعلوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
این پژوهش می کوشد تا نشان دهد اندیشه دکارت، لایب نیتس و ملاصدرا تا چه میزانی با رویکردها و نظریه های رایج و مسلط در علوم شناختی شباهت و قرابت دارد. نتایج این بررسی نشان داد که اگر چه فلسفه ذهن دکارت، ملاصدرا و لایب نیتس یک نگاه عمیق فلسفی و متافیزیکی است، اما همین نگاه عمیق، آغازی در جهت توسعه تبیین علمی از ذهن بوده که آثار و نشانه های آن را در جای جای نظریه های مطرح در علوم شناختی، به خصوص در قالب رویکرد پیوندگرایی مشاهده می-کنیم. تفاوتی که بین فیلسوفان و دانشمندان این علوم وجود دارد در روش رسیدن به ایده مدل سازی ذهنی می باشد که این مدلسازی ذهنی در فلاسفه فرایندی قیاسی – استدلالی را طی می کند، در حالی که در پژوهشهای علمی فرایند استقرایی – آزمایشی غلبه دارد. همچنین، تبیین مونادگرایانة لایب نیتس از عالم و نیز نظریة تشکیک وجود ملاصدرا، با ساختار هرمی معرفت در علوم شناختی مدرن یا پیوند گرایی شباهت انکارناپذیری دارد.
برهان وجودی (هستی شناسی)(5)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تعلق یا عدم تعلق جعل به ماهیت
حوزه های تخصصی:
تشکیک وجود صدرایی و تطبیق اجمالی آن بر وحدت شخصی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
نظریه تشکیک خاصی وجود، یکی از پایه های اصلی حکمت متعالیه است. این نظریه، در برخی نوشته ها، به شکل صحیحی تبیین نشده است؛ ازاین رو، مطالعه دوباره آن می تواند تصویری مقبول تر از آن به دست دهد. مطابق این پژوهش، مباحثی چون «اشتراک معنوی» و «مشکک بودن» مفهوم وجود، «اصالت وجود» و «بساطت وجود» ازجمله مبانی این نظریه اند؛ چنان که وحدت و کثرت حقیقی موجودات و عین یکدیگر بودن وحدت و کثرت وجود، از مؤلفه های آن به شمار می آیند. بر پایه این نظریه، تمام مراتب هستی را، به رغم کثرت و اختلاف آنها، می توان واحدی شخصی، ساری و پیوسته دانست که از بالاترین مرتبه وجود (واجب الوجود بالذات) تا پایین ترین مرتبه آن (هیولای اولی) کشیده شده است. به این ترتیب حقیقت واحده و شخصی وجود، در عین وحدت و بساطتش متکثر، و دارای مراتب طولی و عرضی است. به نظر می رسد نظریه تشکیک خاصی صدرالمتألهین، متفاوت با نظریه وحدت شخصی ایشان است و می توان تفاوت هایی را میان آن دو قایل شد.
بررسی یک اثر در باب مکتب تفکیک: رؤیای خلوص
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۶ شماره ۲۲۴
حوزه های تخصصی:
کاربردهای سه گانه عقل در نظر غزالی
حوزه های تخصصی:
ناسازگاری سخنان غزالی درباره موضوعات گوناگون از جمله در باب تعریف عقل و شأن و کارآیی آن در رساندن انسان به معرفت، کار پژوهش در آثار او را دشوار می سازد.
او گاهی عقل را تنها به حیث استدلالیاش محدود میکند وگاه آن را به عرصه ایمان وارد می کند. گاه اعتمادش به عقل بسیار ضعیف یا محدود میشود و گاه گویی در همه عرصه ها بدان حضوری قابل توجه میبخشد.
تلاش برای یافتن نگاهی که غزالی بدین منبع معرفت دارد و سر و سامان دادن بدان در کار پژوهش نظام مند در آثار او، تأثیری جدی دارد. به نظر می رسد که میتوان استفاده غزالی را از ""عقل"" در سه حیث کلی اشاره به نفس انسانی، مرتبه استدلالی نفس، و کلِ مرتبه انسانی در معرفت مورد توجه قرار داد. جستجوی این سه حیث کلی در آثار غزالی و کمک به روشن ساختن رأی او در این باب، کاری است که در این گفتار بدان پرداخته می شود.
تحلیل و نقد نظریه «موهوم بودن زمان»
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۴ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
نفى وجود زمان و قول به زمان موهوم، نظریهاى کلامى است که در فلسفه اسلامى به تفصیل مورد مناقشه و نقد واقع شده است. پس از گزارش تحلیلى آراء متکلّمان در انکار وجود زمان، هفت دلیل از مهمترین ادلّه آنها ارائه شده، و پاسخ حکیمان مسلمان به ادلّه یاد شده و نیز مناقشات متکلّمان و دیگر فلاسفه در پاسخها، به تفصیل مورد بحث، نقد و ارزیابى واقع شده است. سپس تفسیر رابطه نفس و زمان در آثار ارسطو و شارحان اسلامى و غربى وى و ارتباط آن با نظریه موهوم بودن زمان، بررسى و نقد گشته است. و در مجموع این نظریه مردود شمرده شده است.
تاریخ علم حضوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۷۹ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
بحث از علم حضوری و نقش آن در معرفتشناسی اسلامی به عنوان مبناییترین اصل معرفت و شالودة علم حصولی، از ویژگیها و امتیازات فلسفة اسلامی نسبت به فلسفة غرب است و همین خصوصیات سبب شده است که بسیاری از معضلات فلسفی و فکری که در فلسفة غرب همچنان ناگشوده باقی مانده است در فلسفة اسلامی پاسخ داده شود و برای آنها راه حلی ارائه گردد.
این مقاله ضمن یک بررسی تاریخی و عالمانه دربارة علم حضوری و با هدف اثبات مطلب فوق، به پاسخ این سؤالها میپردازد:
آیا فلسفة اسلامی همان فلسفة افلاطون و ارسطو است یا آنکه در عین بهرهمندی از همة اینها به افقهایی فراتر دست یافته و نظامی به مراتب کاملتر از آنان را ارائه کرده است؟ و در صورت دوم عناصر مهمی که سبب این تفاوت شدهاند کدامند؟
مؤلف دانشمند(ره) در بررسی تاریخی خود، دیدگاههای فلاسفة بزرگ یونانی و اسلامی از افلاطون تا غزالی را مورد توجه قرار میدهد
عقلانیت معرفت؛ نگاهی گذرا به پی آمد رویکرد قدما در معرفت شناسی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ اندیشة فلسفی، رویکردهای گوناگونی را در معرفتشناسی میتوان شناسایی کرد که مهمترین آنها عبارتند از: 1. رویکرد قدما؛ 2.رویکرد مدرن که بر فلسفه عقلگرای مدرن اروپایی مبتنی است؛ 3. رویکردی بر پایه فلسفةتحلیلی معاصر یا فلسفةکشورهای انگلیسی زبان. 4. رویکرد مبتنی بر فلسفههای اروپایی همچون هرمنوتیک فلسفی، پستمدرنیسم و... که بیشتر از آموزههای کانتی اثرپذیرفتهاند. امروزه گرایشهای گوناگونی در معرفتشناسی دیده میشود که هر یک بر نگرش فلسفی ویژهای مبتنی است. هر یک از گرایشها و رویکردهای یاد شده طرفداران بسیاری در برخی محافل دانشگاهی دارد.در این نوشتار، میکوشیم تا رویکرد قدما و ویژگیهای آن را شرح دهیم. سپس گرایش اندیشمندان مسلمان را که از این رویکرد اثرپذیرفته و نقشی را که آنها در رشد این رویکرد ایفا کردندهاند بررسی میکنیم؛ به ویژه با توجه به مسئله عقلانیت معرفت و عقلانی نبودن شکاکیت و نسبیتگرایی مطلق این مسئله را میکاویم.
بررسی برهان نظم از منظر اندیشمندان اسلامی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح برهان نظم در کلام اسلامی به عنوان یکی از راه های اثبات وجود خدا سابقه دیرینه ای دارد. به رغم این سابقه، پرسش ها و ابهام های فراوانی پیرامون صغری، کبری و تقریرات برهان نظم وجود دارد. آنچه بیش از همه بر ابهام می افزاید، تعریف «نظم» و تعیین قسم خاصی از نظم در تقریرات برهان نظم است. انحصار نظم در این برهان به نظم غایی، دلیل روشنی ندارد؛ با استفاده از نظم فاعلی نیز می توان برهان را تقریر کرد. نیازمندی به هدف، رکن تقریر استدلال با استفاده از نظم غایی است، در حالی که تعیین هدف از راه تجربه سخت یا غیر ممکن است و استفاده از استدلال های فلسفی برای تعیین هدف، برهان نظم را از سادگی و همه فهم بودن می اندازد؛ هرچند بسیاری از اشکالات را حل می کند. مقاله حاضر به تبیین تقریرهای برهان نظم از دیدگاه مرتضی مطهری، عبدالله جوادی آملی و جعفر سبحانی پرداخته و برخی از ابهام ها و اشکال ها را مطرح می کند.
خلافت الهی، انسان جهانی، ولایت تکوینی (با تکیه بر دیدگاه ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان با پیمودن راه کمال می تواند مظهر اسمای الهی گردد و در نتیجه جانشین خداوند در زمین شود. قرآن کریم در آیات 30 تا 33 سوره بقره، ظرفیت وجودی انسان را برای کسب مقام خلیفه الهی بیان می کند. در این آیات، خداوند خطاب به فرشتگان اعلام می کند که با آفرینش انسان خلیفه ای برای خود بر روی زمین تعیین کرده است و در ادامه به منظور تبیین مقام خلیفه الهی می فرماید، جانشین خدا در روی زمین کسی خواهد بود که علم به اسماء داشته باشد. بنابراین رابطه ای محکم بین علم انسان به اسماء و مقام خلیفه الهی در روی زمین وجود دارد. در بیان معنای اسماء و چگونگی علم به آن، مفسران اقوال متعددی ارائه داده اند. ملاصدرا در تفسیر این آیه معنای تعلیم اسماء به آدم را مظهریت انسان برای اسماء و صفات الهی و جامع حقایق عالم بودن انسان می داند و نشان می دهد که چگونه جهان شمول بودن انسان می تواند او را لایق جانشینی خداوند در زمین و رسیدن به مقام ولایت تکوینی کند.
فلسفه برای کودکان (P4c): مضامین فلسفی در داستان های متون کلاسیک ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مضامین فلسفی داستان های متون کلاسیک ادب فارسی به قصد استفاده در برنامه فلسفه برای کودکان است که با روش پژوهش فلسفی و استنتاج منطقی انجام شده است. برای این منظور نخست به برنامه فلسفه برای کودکان از منظر لیپمن و چگونگی توسعه آن و نیز توفیق لیپمن در گسترش برنامه فلسفه برای کودکان و پیدایش رویکردهای مختلف پرداخته شد، آنگاه نشان داده شد هر کدام از رویکردها به فلسفه برای کودکان به جنبه خاصی از فلسفه تاکید دارد. بدین ترتیب با توجه به نگاه کل گرایانه و با عنایت به ساحت های فلسفه، مسائل اساسی فلسفه در سه قلمرو هستی-شناسی، شناخت شناسی و ارزش شناسی مشخص و در هر قلمرو سوالات مهمی طرح و برای هرکدام از سوالات نمونه داستانی از متون کلاسیک ادب فارسی ارائه شده است. نتایج نشان داد که: فراهم نمودن محتوایی فلسفی متناسب با فرهنگ بومی برگرفته از متون کلاسیک ادب فارسی و بازنویسی آن ها متناسب با سن کودکان به عنوان رویکردی کل گرایانه که در آن به ابعادی چون؛ فرایند تفکر، محتوای فلسفی، غنای ادبی و فرهنگ وابستگی توجه داشته باشد، امکان پذیر است.
«زمان» از دیدگاه ملّاصدرا و برگسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان حقیقتى است که با وجود انسان پیوند یافته است و انسان همیشه خود را در چنبره آن مىیابد،گویا انسان اسیرِ زمان است و راهى براى برون رفت از این اسارت ندارد. ملّاصدرا و برگسون کهفیلسوفانى از دو سنّت فلسفى متفاوت هستند، در تلقّى خویش از زمان، افقى تازه گشوده و راهى نوآغازیده اند. هم ملّاصدرا و هم برگسون بر آن بوده اند که حقیقت زمان را باید در نسبت با وجودتفسیر کرد. ملّاصدرا زمان را حقیقتى مى داند که از نحوه وجود مادّیات انتزاع مى شود؛ برگسون نیززمان را مرادف حرکت مى داند و آن را دیرندى مى شمارد که فقط از طریق خودآگاهى و شهود محض قابل درک است و بنیاد هستى ما را تشکیل مى دهد. در این نوشتار، پس از تبیین زمان از منظر این دو فیلسوف، سعى خواهیم کرد تا میان این دو دیدگاه، الفتى ایجاد نماییم و روزنه اى براى مقارنه و تطبیق بگشاییم.