مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
نفس انسانی
حوزههای تخصصی:
"نوشتار حاضر، بررسی تطبیقی بحث «نفس» از دیدگاه امام خمینی و غزالی را به عنوان یکی از مبانی انسان شناسی اندیشه سیاسی این دو اندیشمند احیاگر برعهده دارد. مباحث این مقاله درباره مدلل نمودن این فرضیه است که: «در حالی که اندیشه سیاسی غزالی در پارادایم اندیشه سیاسی سنتی تحلیل پذیر است، اندیشه امام خمینی از شاخصهای اندیشه سیاسی سنتی فراتر می رود».
"
کاربردهای سه گانه عقل در نظر غزالی
حوزههای تخصصی:
ناسازگاری سخنان غزالی درباره موضوعات گوناگون از جمله در باب تعریف عقل و شأن و کارآیی آن در رساندن انسان به معرفت، کار پژوهش در آثار او را دشوار می سازد.
او گاهی عقل را تنها به حیث استدلالیاش محدود میکند وگاه آن را به عرصه ایمان وارد می کند. گاه اعتمادش به عقل بسیار ضعیف یا محدود میشود و گاه گویی در همه عرصه ها بدان حضوری قابل توجه میبخشد.
تلاش برای یافتن نگاهی که غزالی بدین منبع معرفت دارد و سر و سامان دادن بدان در کار پژوهش نظام مند در آثار او، تأثیری جدی دارد. به نظر می رسد که میتوان استفاده غزالی را از ""عقل"" در سه حیث کلی اشاره به نفس انسانی، مرتبه استدلالی نفس، و کلِ مرتبه انسانی در معرفت مورد توجه قرار داد. جستجوی این سه حیث کلی در آثار غزالی و کمک به روشن ساختن رأی او در این باب، کاری است که در این گفتار بدان پرداخته می شود.
مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله چگونگی حصول علم و تعقّل (دانش و شناخت) در انسان از مسائلی است که همواره ذهن فلاسفه و دانشمندان را به خود مشغول داشته است.در میان فلاسفه روزگاران پیشین، شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی (شیخ اشراق) به این مسأله توجّه خاصی داشته و در آثار متعدّد فلسفی فارسی و عربی خود تعاریف گوناگونی از این مقوله ارائه داده است. هدف از این مقاله پاسخ به این پرسش است که آیا این تعاریف گوناگون، برآمده از سردرگمی و رکود فکری شیخ در این گونه مسائل بوده است ویا بیانگر نوجویی و سیر تکامل اندیشه در فلسفه اوست؟ پاسخ به این پرسش در گرو بررسی دقیق این تعاریف و مقایسه آنها با همدیگر و تعیین تقریبی تقدّم و تاخّر زمانی آنهاست که این مقاله در پی آن است. نتیجه ای که از این جستار به دست آمده است، این است که چون شیخ اشراق در آثار آغازین خود تحت تاثیر فلسفه مشّاء بوده است، علم و تعقّل را نتیجه حصول صورت اشیاء در ذهن دانسته است، سپس در جریان تکامل فکری خود، تعاریف دیگری از این مقوله ارائه داده است تا سرانجام پس از رسیدن به جهان بینی نوری- اشراقی خود، علم و تعقّل را حاصل ماهیت نوری نفس و حضور و ظهور اشیاء برای نور اعلام داشته است. منابع مورد استفاده در این مقاله، در درجه نخست، آثار فلسفی فارسی و عربی در دسترس شیخ و دو شرح مشهور و معتبر شهرزوری و قطب شیرازی بر حکمهالاشراق است و دلیل این امرهم بهرمندی مستقیم و بدون واسطه از سخنان خود شیخ یا شارح نامدار حکمه الاشراق است و در درجه دوّم، دیگر منابع در دسترس مرتبط با این موضوع است. درضمن از آن جا که ملاصدرا از شیخ اشراق، بسیار متأثر بوده است ،به گونه ای گذرا به تفاوت اساسی نظر ملاصدرا با شیخ در این مسأله نیز اشاره خواهد شد.
ارتباط مراتب انسان با مراتب هستی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا علاوه بر اینکه وجود را امری بسیط و دارای مراتب تشکیکی می داند، معتقد است انسان نیز هویتی واحد دارد که در عین بسیط بودن، دارای مراتب و مقامات متعدد است. از نظر وی مراتب نفس آدمی با مراتب ادراکی او و مراتب هستی در ارتباط است. در نتیجه هر ادراکی از ادراکات آدمی با مرتبه ای از هستی مرتبط است. به باور ملاصدرا، در حصول علم، عالم با معلوم متحد می شود؛ چنان که با عقل فعال نیز اتحاد می یابد. پس از این اتحاد، تمامی موجودات، اجزای ذات او می شوند و نسبت انسان به آنها، همانند نسبت روح به بدن می گردد. از این رو می توان گفت که آدمی در هر مرتبه ادراکی، همان مرتبه از هستی را داراست و عالَم او همان مُدرَکات او هستند.
تحلیل و بررسی مبانی و ادله ابن سینا در خصوص فناناپذیری نفوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا معتقد است نفس انسانی دارای حیات جاودانه است؛ لکن وی به رغم باور به ابدی بودن نفس، ازلی بودن آن را نمی پذیرد و به حدوث تجردی نفس باور دارد. وی در بسیاری از آثارش، ادله ای برای اثبات جاودانگی نفس اقامه کرده است. ابن سینا با استفاده از اصولی چون تعلق تدبیری نفس به بدن، نیازمندی نفس به عقول مجرده، مجرد بودن نفس انسانی، تعقل ذات توسط نفس، تعقل امور نامتناهی توسط نفس، و نابود نشدن نفس توسط علل موجده آن، ادله ای برای اثبات جاودانگی نفس اقامه می کند. در این میان، آنچه به گونه ای هسته مشترک تمام ادله ابن سینا را تشکیل داده است و به صورت مستقیم یا ضمنی، در ادله وی دیده می شود، بساطت و تجرد نفس انسانی است. ابن سینا در آرای خود در این زمینه، تحت تأثیر افکار ارسطوست. ادله ابن سینا، اگرچه تا اندازه زیادی در اثبات جاودانگی نفس موفق بوده است، رخنه هایی نیز دارد که از آن جمله عدم تبیین چگونگی استکمال نفس در عین وجود تجردی آن است. این مسئله در آرای ملاصدرا مورد توجه و اصلاح قرار می گیرد.
مبانی و ادله فناناپذیری نفس در اندیشه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
43 - 63
حوزههای تخصصی:
صدرالمتالهین شیرازی بر اساس مبانی خاصّی مانند اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری، حدوث جسمانی نفس و تقسیم عوالم هستی به عالمِ ماده، عالم برزخ و عالم عقول به اثبات فناناپذیری نفس انسانی می پردازد. با توجه به این مبانی، ملاصدرا ثابت می کند که نفس انسان در ابتدای وجودش به صورت مادی حادث شده و در مسیر یک حرکت جوهری قرار می گیرد. در طی این حرکت که در ذات نفس روی می دهد، نفس مادی به یک موجود مجرد تبدیل می گردد و پس از آن، در عالم عقول حیات جاودانه می یابد. بنا بر دیدگاه وی، عقولی هم که در این زندگی مادی نتوانسته اند به مرتبه تجرد برسند، در عالم برزخ به حرکت جوهری خود ادامه می دهند تا آن گاه که مجرد شوند و به عالم عقول بپیوندند. البته بر دیدگاه ملاصدرا در این خصوص نقدهایی نیز وارد است. این پژوهش به بررسی و نقد برخی مبانی و دلایل جاودانگی نفس در اندیشه ملاصدرا می پردازد.
رویکرد فلسفه اسلامی به تبیین حد وسط در بستر مفهوم شناختی فضیلت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال دهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۸
47-62
حوزههای تخصصی:
غالب فیلسوفان اسلامی ضمن پذیرش تعریف ارسطویی از فضیلت به توسط میان دو حد افراط و تفریط، خود را با اشکالات جدی در باب تعمیم و کلیت این قاعده نسبت به مصادیق مختلف فضیلت مواجه دیده و درصدد رفع آن اشکالات از طرق گوناگون برآمده اند. این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال اساسی است که فیلسوفان اسلامی چه راه حل هایی را برای رفع معضل تعمیم و کلیت در قاعده حد وسط ارسطو ارائه کرده اند؟ در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و تجزیه و تحلیل دیدگاه های فیلسوفان اسلامی، ضمن ارائه تبیینی فلسفی از فعل و انفعالات نفس انسانی در جهات تعادلی و فراتعادلی، دیدگاه حکمای اسلامی در عمومیت و کلیت قاعده اعتدال، تفکیک میان فضایل اخلاقی و عقلی و تأکید بر جریان قاعده حد وسط در فضایل اخلاقی و همچنین تصرف در معنای حکمت و تفکیک آن به حکمت نظری و عملی ارائه خواهد شد. تبیین این دیدگاه در نهایت راهکارهایی را در جهت برون رفت از اشکالات قاعده حد وسط ارسطویی در مباحث فضیلت شناختی پیشنهاد می دهد.
تبیین امکان تحقق علم حضوری به نفس مجرد مطابق برهان هوای طَلق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در مقام اثبات جوهر نفسانی و غیرمادی برای انسان، برهان هوای طلق را مطرح می کند و مدعی می شود که وجود جوهر نفسانی امری بدیهی است و با بیانی تنبیهی، ما را به درک این امر بدیهی یاری می کند. او برهان هوای طلق را به عنوان یک برهان تجربی مطرح نمی کند، اما حالت تصویرشده در برهان، علاوه بر تحقق فرضی، قابلیت تحقق عینی و واقعی را هم دارد. حالت غفلت از بدن و حواس ظاهری که او مفروض می گیرد، با استفاده از «داروهای بی حسی» و با استفاده از «عملیات محرومیت حسی» به تحقق عینی رسیده است. آنچه با کمک این برهان درک می شود، نفس مجرد است، نه مفهوم کلی یا صورت خیالی بدن یا افعال و حالات درونی و یا یکی از اعضای داخلی مانند مغز. روش تحقیق در این مقاله، عقلی، توصیفی و تحلیلی است.
نحوه حصول ارتباط نفس انسانی با بدن و نحوه فعالیت نفس انسانی در بدن از نظر ابن سینا و آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تامل در اظهارات ابن سینا و آکوئیناس تردید در باب تقابل نظر ایشان در مورد نحوه حصول ارتباط نفس انسانی با بدن را برطرف می سازد. دو نظریه به ظاهر مقابل که در یک طرف آن ابن سینا با این اعتقاد که نفس انسانی به منظور ارتباط با بدن نیازمند واسطه است و در سوی دیگر آکوئیناس که معتقد است نفس بدون نیاز به واسطه با بدن متحد می شود. رفع تعارض ظاهری میان دو نظریه نگرشی تحلیلی را می طلبد که در نتیجه آن روشن می شود که هریک از دو فیلسوف هنگام بررسی ارتباط نفس با انسانی با بدن دو مقام را مدنظر دارند. مقام اول مرحله ای است که نفس به عنوان صورت با بدن مرتبط می شود و مقام دوم مرحله ای که آغاز فعالیت نفس انسانی در بدن است و حاصل تحلیل این است که دو نظریه نه تنها متناقض نیستند بلکه در راستای یکدیگرند و چنانچه اختلافی در مساله نحوه حصول ارتباط نفس انسانی با بدن مشاهده می شود ناشی از نگرش ایشان به مساله «اتحاد» است، چنانکه ابن سینا به دنبال عدم پذیرش اتحاد، ارتباط نفس انسانی با بدن را نوعی ارتباط تدبیری می نامد حال آن که آکوئیناس با پذیرش اتحاد، رابطه نفس انسانی با بدن را از نوع اتحاد می بیند، با این وصف هر دو فیلسوف نفس را نیازمند ارتباط با بدن می دانند. همچنین در مورد نحوه فعالیت نفس انسانی در بدن هر دو فیلسوف معتقدند نفس به منظور انجام فعالیت خویش در بدن نیازمند واسطه ای است که به اصطلاح ابن سینا روح بُخاری و به اصطلاح آکوئیناس روح جسمانی یا روح حیاتی نام دارد.
حکمت صدرایی و جنسیت انسانی: تحلیلی بر پایه برخی مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۸
1 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی مسئله جنسیت بر اساس هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی ملاصدرا است. با اینکه ملاصدرا به طور مستقیم به مسئله جنسیت نپرداخته است، ولی با بررسی برخی مؤلفه های هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی او می توان بر برخی از لایه های پنهان اندیشه این حکیم در این زمینه پرتو افکند. انسان همانند دیگر موجودات سیر جوهری دارد و از نازل ترین مرتبه تا به فعلیت تام قوا ادامه پیدا می کند. در این تبدیل و تبدل جوهری زنانگی و مردانگی متصور نیست. بر مبنای انسان شناختی جنسیت در هویت و حقیقت انسان سهمی نداشته و این ویژگی ها و تمایزات اموری عارضی است. در بخش معرفت شناختی به عقیده ملاصدرا انسان ها از نظر برخورداری از معرفت در یک مرتبه نیستند بلکه هر کسی از درجه ای از شناخت برخوردار است. اما تفاوت درجات معرفت را به تفاوت در مرتبه وجودی اشخاص بر می گرداند نه جنسیت آنها. در واقع زنانگی و مردانگی از ویژگی های نفس نباتی و بدن است، همان گونه که نباتات و حیوانات نیز چنین اوصافی دارند.
انعکاس ابعاد معنوی مراسم حج در ادبیات معاصر ایران در تطبیق با ابعاد معنوی ونمادین معماری کعبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
330 - 347
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون در شعر و ادب فارسی سفر به حج جایگاه والایی داشته است. هر یک از ادیبان و سخنوران و اندیشمندان در حوزه ادبیات از زاویه ای خاص به آن نگریسته اند و به نمایش شکوهمند آن واقف اند. حج نمایشی پرشکوه از اوج رهایی انسان موحد از قید تعلقات مادی و نفسانی و عرصه پیکار نفس اماره و لوامه و پیروزی نفس مطمئنه است میدان عشق به ایزد یکتا و اثبات یقین به توحید یگانگی الهی و ایثار و از خودگذشتگی و مبارزه با هرچه غیرخداست و زدودن تمام افکار غیرالهی و صاف کردن راه دل به سوی منبع حقیقت است. پیکاری که برای هدایت و فرماندهی آن حضرت حق در طول زندگی بشریت یکصدو بیست وچهار هزار پیامبر را مسئول رهبری قرار داده تا با تعهد به این مهم مسیر حق و رهبانیت الهی بدون هیچ شک و شبهه ای پیموده گردد. در این پیکار حق و باطل که سخت ترین مرحله خودسازی انسان وارسته و میثاق با حضرت حق است به نوعی انسان نفس اماره خویش را در تابوت جسم گذاشته و مرحله به مرحله تشییع می کند تا در قربانگاه قربانیش کند و آزاد و رها از هر قیدوبندی و تسلیم فرامین الهی و فارغ البال نردبان ترقی عبودیت و بندگی را طی نماید، در راستای تحقق این هدف والا و ارزشمند گام های مؤثر بردارد. در این پژوهش تلاش بر آن است که به شیوه کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی و به بهره مندی از اندیشه شاعران و ادیبان معاصر بیشتر پرده از این اسرار برداشته شود و حج گزاران الهی از طریق بینش ادبا و علما بهتر بافلسفه عظیم قربانی نفس آشنا شوند.اهداف پژوهش:شناخت ابعاد معنوی سفر حج چگونه در ادبیات معاصر.بررسی ابعاد معنوی سفر حج در معماری کعبه.سؤالات پژوهش:ابعاد معنوی سفر حج چگونه در ادبیات معاصر چگونه بازتاب یافته است؟ابعاد معنوی سفر حج در معماری کعبه چه بازتابی یافته است؟